انوری (غزلیات)/آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی) از انوری |
' |
آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی | دردا که در فراقت میبگذرد جوانی | |
عمری همی گذارم روزی همی شمارم | روزی چنان که آید عمری چنانک دانی | |
هرگز ز من ندیدی یک روز بیوفایی | هرگز ز تو ندیدم یک روز مهربانی | |
در کار من نظر کن بر حال من ببخشای | تا چند بیوفایی تا کی ز بدگمانی | |
ای یار ناموافق رنجیست بینهایت | وی بخت نامساعد کاریست آسمانی |