انوری (غزلیات)/آخر به مراد دل رسیدیم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (آخر به مراد دل رسیدیم)
از انوری
'


آخر به مراد دل رسیدیم خود را و ترا به هم بدیدیم
از زلف تو تابها گشادیم وز لعل تو شربها چشیدیم
بی‌آنکه فراق هم‌نفس بود با تو نفسی بیارمیدیم
بر دست تو توبها شکستیم بر تن ز تو جامها دریدیم
ناز تو به طبع دل ببردیم راز تو به گوش جان شنیدیم
با ما به زبان رسم و عادت زرقی که فروختی خریدیم
سر بر خط عهد تو نهادیم خط گرد زمانه درکشیدیم