امیر خسرو دهلوی (گزیده از خسرو و شیرین)/ملک فرمود کاید موبدی زود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (گزیده از خسرو و شیرین) (ملک فرمود کاید موبدی زود) از امیر خسرو دهلوی |
' |
ملک فرمود کاید موبدی زود | کند پیوسته مقصودی به مقصود | |
خردمندی طلب کردند هشیار | ز دل در یا وش و از لب گهر بار | |
درامد کاردان و راز پرسید | دو یک دل را رضاها باز پرسید | |
پس آنگه بر طریق اندوهم کیش | معین کرد کابینی ز حد بیش | |
به باریدن درامد گوهر و در | چو دریا شد تهی گاه زمین پر | |
روان شد با عروس خویشتن شاه | که بیند جلوهی خورشید با ماه | |
شه از بس خوش دلی رو در زمین برد | سر اندر پای یار نازنین برد | |
فرو غلطید بیش آن پریزاد | چو سایه زیر پای سرو آزاد | |
پری پیکر دران عاشق نوازی | شده مست از شراب عشق بازی | |
پریشان گشته زلف نیم تابش | بگرد غمزهها می گشت خوابش | |
ز مستی سر به زانوی ملک برد | سر خود را به دست خویش بسپرد | |
ملک سر مست و دولت سازگارش | مرا دی آن چنان اندر کنارش | |
ز سوز عشق کاتش در دل افروخت | غزل می گفت شاه و شمع می سوخت | |
ز شیرین کاری شیرین دل بند | فراوان خورده بود انگور در قند | |
چو آن شب نازنین را بی خبر یافت | مکافات عمل را وقت در یافت |