امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/گم شدم در سر آن کوی مجویید مرا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (گم شدم در سر آن کوی مجویید مرا) از امیر خسرو دهلوی |
' |
گم شدم در سر آن کوی مجویید مرا | او مراکشت شدم زنده مپو یید مرا | |
بر درش مردم و آن خاک بر اعضای من است | هم بدان خاک درآید و مشویید مرا | |
عاشق و مستم و رسوایی خویشم هوس است | هر چه خواهم که کنم هیچ مگویید مرا | |
خسروم من : گلی ازخون دل خود رسته | خون من هست جگر سوز مبویید مرا | |
ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد | مرسانی به وی ای باد صبا بوی مرا | |
برسرکوی تو فریاد که از راه وفا | خاک ره گشتم و برمن گذری نیست ترا | |
دارم آن سر که سرم در سر کار توشود | با من دلشده هر چند سری نیست ترا | |
دیگران گرچه دم از مهر و وفای تو زنند | به وفای تو که چون من دگری نیست ترا |