امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/ز اهل عقل نپسندد خردمند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (ز اهل عقل نپسندد خردمند) از امیر خسرو دهلوی |
' |
ز اهل عقل نپسندد خردمند | که دارد رفتنی را پای دردمند | |
لباس زندگی برخود مکن تنگ | که چون شد پار نتوان کرد پیوند | |
بصورت خوش مشو از روی معنی | نی خامه نکوتر از نی قند | |
نصیحت گوهری دان کان نزیبد | مگر در گوش دانا و خردمند | |
مخور غم بهر فرزندی و مالی | که مالت دیده بس است و صبر فرزند | |
به رعنایی منه بر خاکیان پای | که ایشان همچو تو بودند یک چند | |
شنو ایدوست پند اما چو خسرو | مشو کو گوید و خود نشنود پند | |
مرا با تو افتادست پیوند | نه در گوشم نصیحت رفت و نه پند | |
دل من میجهد هر لحظه از جای | به دیدارت چنانم آرزومند | |
ندارم صبر اگر باور نداری | بگیر اینک بیا دستم به سوگند | |
دلم خونست از شوق وصالت | چو مادر در فراق کشته فرزند | |
هزاران چشمه از چشمم روان است | که سنگینتر غمی دارم ز الوند |