امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/درد دلم را طبیب چاره ندانست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (درد دلم را طبیب چاره ندانست)
از امیر خسرو دهلوی
'


درد دلم را طبیب چاره ندانست مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلت به صبر گفت بپوشان حال دل غرقه زان ره ندانست
خال بناگوش او ز گوشه نشینان برد چنان دل که گوشواره ندانست
عطار گو ببند دکان را که من ز دوست بویی شنیده‌ام که به مشک و عبیر نیست