امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/برفت آن دل که با صبر آشنا بود

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) (برفت آن دل که با صبر آشنا بود)
از امیر خسرو دهلوی
'


برفت آن دل که با صبر آشنا بود چه می‌گویم ؟ نمیدانم کجا بود ؟
همه شب دیده‌ام خفتن ندادست که بوی گلرخ من باصبا بود
منال ای بلبل از بد عهدی گل که تابودست خوبی بی‌وفا بود
من بیچاره را کشته است خوش خوش همی خندد پشیمانی ببیند
همی‌جوید وفا از خوب رویان دلم را حد نادانی ببیند
رخ خسرو غبار آلوده می‌دید بران در نقش پیشانی ببیند