ابر و کوچه/سینه گرداب

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دست ها و دست ها سینه گرداب
از فریدون مشیری
بیگانه
ابر و کوچه


همرنگ گونه های تو مهتابم آرزوست

چون باده لب تو می نابم آرزوست

ای پرده پرده چشم توام باغ های سبز

در زیر سایه مژه ات خوابم آرزوست

دور از نگاه

گرم تو بی تاب گشته ام

بر من نگاه کن که تب و تابم آرزوست

تا گردن سپید تو گرداب رازهاست

سر گشتگی به سینه گردابم آرزوست

تا وارهم ز وحشت شبهای انتظار

چون خنده تو مهر جهانتابم آرزوست