ابر و کوچه/درخت

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سرگردان درخت
از فریدون مشیری
غریو
ابر و کوچه


درختی خشک را مانم به صحرا

که عمری سر کند تنهای تنها

نه بارانی که آرد برگ و باری

نه برقی تا بسوزد هستیش را