حافظ (غزلیات)/به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم) از حافظ |
' |
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم سخن درست بگویم نمیتوانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم به دور لاله دماغ مرا علاج کنید گر از میانه بزم طرب کناره کنم ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم گدای میکدهام لیک وقت مستی بین که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم