دیوان شمس/دود دل ما نشان سوداست
نسخهٔ تاریخ ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (دود دل ما نشان سوداست) از مولوی |
' |
دود دل ما نشان سوداست | وان دود که از دلست پیداست | |
هر موج که میزند دل از خون | آن دل نبود مگر که دریاست | |
بیگانه شدند آشنایان | دل نیز به دشمنی چه برخاست | |
هر سوی که عشق رخت بنهاد | هر جا که ملامتست آن جاست | |
ما نگریزیم از این ملامت | زیرا که قدیم خانه ماست | |
در عشق حسد برند شاهان | زان روی که عشق شمع دلهاست | |
پا بر سر چرخ هفتمین نه | کاین عشق به حجرههای بالاست | |
هشیار مباش زان که هشیار | در مجلس عشق سخت رسواست | |
میری مطلب که میر مجلس | گر چشم ببستهست بیناست | |
این عشق هنوز زیر چادر | این گرد سیاه بین که برخاست | |
هر چند که زیر هفت پردهست | پیداست که سخت خوب و زیباست | |
شب خیز کنید ای حریفان | شمعست و شراب و یار تنهاست |