دیوان شمس/شنو پندی ز من ای یار خوش کیش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۲ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (شنو پندی ز من ای یار خوش کیش)
از مولوی
'


شنو پندی ز من ای یار خوش کیش به خون دل برآید کار درویش یقین می‌دان مجیب و مستجابست دعای سوخته درویش دل ریش چو آن سلطان بی‌چون را بدیدی غنی گشتی رهیدی از کم و بیش چو اسماعیل قربان شو در این عشق ولی را بنده شو گر نیستی میش چو پختی در هوای شمس تبریز از این خامان بیهوده میندیش