حافظ (غزلیات)/من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم) از حافظ |
' |
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم صدبار توبه کردم و دیگر نمیکنم باغ بهشت و سایه طوبیٰ و قصر و حور با خاکِ کوی دوست برابر نمیکنم تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است گفتم کنایتی و مکرّر نمیکنم هرگز نمیشود ز سرّ خود خبر مرا تا در میان میکده سَر بر نمیکنم ناصح به طنز گفت: «حرام است؛ مِی مخور!» گفتم: «بهچَشم؛ گوش به هر خر نمیكنم!» شيخم به طعن گفت که «رو ترک عشق کن» «محتاج جنگ نیست؛ برادر، نمیکنم!» این تقویام تمام که با شاهدان شهر ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم حافظ جناب پیر مغان جای دولت است من ترک خاکبوسیِ این در نمیکنم