سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گشایش انجمن کلینیسینهای ایران ۲۹ دی ماه ۱۳۴۴
نسخهٔ تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۵ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (added Category:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی using HotCat)
سپاه بهداشت | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی سوم/سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵ |
سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گشایش انجمن کلینیسینهای ایران ۲۹ دی ماه ۱۳۴۴
- از گزارشهایی که امروز شنیدم، خوشوقت هستم. میبینم که روح همکاری اجتماعی کمکم در مملکت ما پیدا شدهاست و مردم ما تشخیص میدهند که تأثیر این نوع همکاری به مراتب بیشتر از فعالیتهای فردی و شخصی است. شاید در گذشته ما به عکس معروف به فعالیتهای فردی بودیم، ولی برای اجتماع امروز ما و برای هدفهایی که داریم (یعنی رسیدن به پای مجامع مترقی دنیا)، چند راه بیشتر در پیش نداریم. همانطور که اطلاع دارید روح انقلاب ششم بهمن ایران و فلسفه انقلابی که در واقع پشتوانه این کار است، این است که متکی به نبوغ ایرانی و حس تشخیص خودمان باشیم و آن چیزی را که بیشتر به درد این محیط بخورد، یعنی بیشتر با سنن اجتماعی و اخلاق ملی ما، با آب و هوا و تأثیرات آن در زندگی ما، با جغرافیای ما، و با جغرافیای سیاسی ما موافق باشد، خودمان بتوانیم تشخیص بدهیم. از بهترین تجربیات دیگران در تمام این رشتهها از آن چیزی که به نفع ما باشد، استفاده بکنیم و خودمان را با آن تطبیق بدهیم.
- همانطور که گفتهشد ما در هیچ چهارچوبی خودمان را محبوس نکردهایم و آزادی عمل ما طوری است که هر قطبی در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود استفاده میکنیم. اساس کار ما بر چیست؟ بر آزادیهای فردی، بر تشویق افراد در کارهای شخصی و اجتماعی، بر اساس عدالت اجتماعی روی اصول اولیه ششگانه و حالا اصول نهگانه انقلاب ملی ایران، یعنی آزادی فردی بهطوریکه هیچ فردی در استثمار دیگری واقع نشود و روابط افراد بر اساس پایههای عدالت و حقوق بشر قرار بگیرد، بر اساس تعاونیها، بر اساس بیمههای اجتماعی و بر اساس دمکراسی اقتصادی.
- ما در قسمتهایی به قدری جلو هستیم که از این جلوتر نمیشود رفت. یعنی اساس سیاست ما این است که هر چیزی که دست بشر در ایجاد آن و در اختراع آن دخالتی نداشتهاست، متعلق به مملکت و به عموم مردم است. مثلاً جنگلها، رودخانهها، آبها، منابع زیرزمینیِ عمده مثل نفت و گاز و آهن.
- پس از یک طرف در انتهای این فلسفه قرارگرفتهایم که این قبیل منابع ثروت طبیعی متعلق به عموم است. از طرف دیگر روی فلسفه اجتماعی خودمان و آزادی فردی میگوییم تا جایی که میشود، فعالیتهای فردی را تشویق کرد. باید آن را در زیر سایه قوانینی که بر اساس منافع اکثریت مردم قرار داشتهباشد، تشویق کرد. ممکن است گفتهشود در یک مملکت مترقی باید در قسمت بهداشت و بهداری تمام کارها به دست دولت انجام بگیرد و همه پزشکان مملکت مستخدم دولت باشند و ماه به ماه حقوق بگیرند و یک وظیفهای را انجام بدهند.
- البته این کار هم ممکن است به نظر بعضیها خوب بیاید و یک جنبه عمومی و همگانی داشتهباشد. نمیخواهم بگویم آنهایی که این کار را کردند، دچار این ابتلائات هستند، ولی ممکن است دچار این ابتلائات شد. وقتی همه مستخدم شدند و حقوقی گرفتند، از کجا معلوم است آن توجهی را که لازم است به هر فرد مریضی که مراجعه میکند، بنمایند؟ از کجا معلوم است که این کار را سرسری بگیرند و انجام تکلیفی تلقی نکنند، و نگویند من روزی شش ساعت یا هشت ساعت باید در پشت میزم بنشینم، یک عدهای رجوع بکنند و نسخهای به آنها بدهم، بعد هم معلوم نیست که چه باشد؟ نه معروفیتی پیدامیکنم، نه مسئولیتی دارم غیر از مسئولیت وجدانی، که البته در هر کسی هست. در این قسمتها ممکن است یک عده روی هوسهای بیهودهای وقت مملکت و وقت پزشکان و تختخوابهای مملکت را بگیرند و به هر بهانه کوچکی به طبیب مراجعه بکنند و آن چند دقیقه وقت خیلی ذیقیمت پزشکی را که ممکن است در اختیار کس دیگری که حقیقتاً احتیاج داشتهباشد قرارگیرد، به یک هوس کوچک بگیرند و یک تختخواب را اشغال بکنند و کس دیگری را از این استفاده محروم بکنند.
- امثال زیادی هست. بعضی جاها گفتهبودند که تمام دندانسازها باید مستخدم دولت باشند. یک دفعه دیدند که اغلب مردم بیجهت رفتند و دندان مصنوعی گذاشتند و از این کار هم صدمه دیدند و هم مخارج بیهودهای شد. و اما چه باید کرد که هیچ فردی در اجتماع مترقی که ما میخواهیم داشتهباشیم، از رسیدگی بهداشتی و پزشکی و بالینی محروم نباشد و مرض او با کمال دلسوزی و توجه معالجه بشود؟ فکر میکنم که در این کار نیز اصول تعاونی یا بیمههای اجتماعی و پزشکی نتیجه بهتری میتواند بدهد.
- همانطور که کارگرهای ایران بهوسیله بیمههای اجتماعی از این لحاظ تکلیفشان روشن است، سایر طبقات مملکت نیز باید مشمول یک چنین بیمههایی بشوند. زارعین به نوبه خود یا بهوسیله تشکیلات جدیدی که برای این کار خواهیمداد یا بهوسیله شرکتهای تعاونی و سایر تعاونیهایی که دارند میباید بیمه بشوند. همچنین سایر طبقات مردم باید یا بهوسیله شرکتهای تعاونی خودشان و یا تشکیلات جدیدی در مقابل هرگونه امراضی بیمه بشوند. منتها آن تشکیلات باید یک روابط معین و مشخص را با انجمنهایی از قبیل همین انجمن برقراربکنند. محاسن این کار این است که پزشکان این مملکت سعی خواهندکرد با تشخیص بهتر، با مطالعه دائم، عنوان خود را از لحاظ معروفیت روزبهروز بیشتر بکنند.
- موضوع تجسس در علم و در علوم پزشکی به نوبه خود مورد توجه کامل خواهدبود. چه در بیمارستانهای بزرگی که ایجاد خواهدشد، چه در دانشکدههای پزشکی و چه در تشکیلات بخصوصی که یا دولت یا انجمنهای بزرگ خیریه خواهندداد.
- پس یکی از اصول سیاست کلی ما در این مملکت در آتیه این خواهدبود، که دولت وسایل بهداشت مردم را فراهمکند. بهوسیله قانون نظام پزشکی که تکمیل خواهدشد باید تکلیف بهداری مملکت روشن بشود. بیمارستانها باید بهدست خود مردم سپردهشوند. برای طبقات کمبضاعت، انجمنهای خیریه و مؤسساتی که الان موجود هست، مثل شهرداریها، باید کاری کنند که هیچ مریضی به عنوان اینکه قدرت و استطاعت مالی ندارد بلاتوجه نماند و بهعکس در اولین فرصت به حال او رسیدگی بشود و انشاءالله به او بهبودی بخشیدهشود و سایرین بنا به تشخیص خودشان، بنا به بیمهای که شدهاند، بنا به وسایلی که شرکتهای تعاونی که به آن تعلق دارند فراهم میکنند، و بنا به رابطه مستقیمی که با چنین انجمنهایی برقرار خواهندکرد، دارای بهترین وسیله معالجه خواهندشد.
- برای پیشرفت کار و شهرت شما این مطلب را هم مجبوریم بگوییم که هنوز در مملکت ما عده زیادی هستند که بهعنوان معالجه به خارجه مسافرت میکنند و فکرمیکنیم یکی از علل اساسی آن این است که هنوز در این کشور لابراتوارهای حسابی ایجاد و تأسیس نشدهاست و آن کاری که معروف به «چکآپ» است متأسفانه به آن اطمینانبخشی که لازم است انجامنمیگیرد. در این قسمت باید تلاش بیشتری بشود و چندین مرکز «چکآپ» درجه یک در ایران درست شود که نتیجه کار این مراکز با بهترین نتایجی که در هر نقطه دنیا میشودگرفت، تطبیق بکند.
- موضوع دیگری که از لحاظ صنعتی و اقتصادی برای مملکت مهم است، موضوع دارو است. در این مورد باید لابراتوار کنترل بینالمللی را هر چه زودتر تأسیس بکنیم تا وقتی دارویی که در ایران ساختهمیشود از تحت کنترل آن گذشت، بتوانیم آن دارو را با بهترین وجهی حمایت بکنیم و از رقابت بیجای داروهای مختلف نجات بدهیم.
- سوم این است که تعداد پزشکان ایران به حد احتیاجات این مملکت برسد. میگویند برای هر هزار نفری اقلاً یک پزشک لازم است. این نسبت باید هر چه زودتر در این مملکت تأمین بشود. موضوع پرستارهای درجه یک به همین اندازه اهمیت دارد. فکر میکنم شما هم در هر فرصتی امیدتان این باشد که وقتی مریض دارید، در بیمارستان خیالتان از پرستارانی که در اطراف آن مریض هستند، راحت باشد.
- ما الان پرستارهای خیلی خوبی داریم که خیلی باعلاقه و شاید خیلی بامعلومات هستند. ولی متأسفانه تعدادشان کم است. بخصوص که پرستارها از زمره بانوان هستند و این دختر خانمها بالاخره یک موقعی به سن زناشویی میرسند و از بیمارستانها خارج میشوند. پس تعداد آنها باید به قدری باشد که خروج آنها از این فن شریف لطمهای به کار واردنکند.
- البته میگویند که عدهای از پزشکان ایرانی که در خارجه تحصیل کردهاند، برنمیگردند. مثلاً حتی شنیدهبودم میگفتند: در آلمان غربی ۶۰۰ نفر پزشک ایرانی مشغول کار هستند. نمیدانم تا چه حد این ارقام صحیح باشد یا صحیح نباشد، ولی به هر حال فکر نمیکنم شغل پزشکی در این مملکت چیزی باشد که آنهایی که به آن مشغول هستند ناراحت یا ناراضی باشند. نه تنها از لحاظ تأمین زندگی، بلکه به خصوص از لحاظ تسکین خاطر، یعنی با این احساس که در این کار میتوانید به هم نوع خودتان هر روز خدمتی بکنید و هر روز شاید جان یک عدهای را نجات بدهید قاعدتاً باید رضایت روحی کافی داشتهباشید. به فرض هم که در یک محیط بد و حتی مشمئزکنندهای زندگی بکنید، درصورتی که حالا محیط مملکت ما همانطور که توضیح دادیم بر اساس هدفهایی است که خیلی میل دارم کسی بتواند ثابت بکند از این هدفها عالیتر یا بهتر در یک گوشه دنیا پیدا میشود.
- خوشوقتم بگویم نتایجی که ما از سپاه بهداشت گرفتهایم خیلی جالب و خیلی رضایتبخش و خیلی امیدوارکننده است. نظیر همان نتایجی که از سپاه دانش گرفتیم و قاعدتاً از سپاه آبادانیوترویج هم خواهیمگرفت. از یک دهاتی در کردستان سؤال شدهبود که: اینجا سپاهی بهداشت دارید؟ گفتهبود: بلی! گفتهبودند: خوب، چه فکر میکنید؟ راضی هستید؟ گفت: راضی که مسلماً هستیم، ولی چیزی که بیشتر باعث خوشوقتی و رضایت ما است این است که این سپاهی بهداشت نه فقط به ما میرسد و کمک میکند و خود ما و بچههای ما را معالجه میکند، بلکه این کارها را با محبت و عشق انجام میدهد. این نوع تماس بین طبقات جامعه و حسن الفت و دوستی که کمکم از آن ایجاد میشود، بسیار مهم است. سپاهی بهداشت به نوبه خود، سپاهی دانش به نوبه خود، سپاهی ترویج به نوبه خود، و سایر افرادی که به عنوان مروج کشاورزی یا عناوین گوناگون دیگر این روح جدید را در روابط بین افراد نشان میدهند، باعث خواهندشد که بین طبقات مختلف این جامعه حس همکاری، برادری، الفت، محبت، و دوستی ایجادبشود و این آن چیزی است که یک جامعه را قوام و ثبات و قدرت میدهد.
- امیدوارم انجمن شما یا وسعت فوقالعاده پیداکند یا انجمنهای مشابهی بر همین اساس و پایه چنان ارتباطی بین پزشکان این مملکت و مردم این مملکت ایجادبکند که همین حسی که الان توضیح دادیم بیش از پیش برقرار و پایدارباشد.