مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۴ نشست ۱۲۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۱ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۴ نشست ۱۲۷

دوره چهاردهم قانونگذاری

جلسه ۱۲۷

شماره مسلسل ۱۳۸۹

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۴ نشست ۱۲۷

فهرست مطالب :. ۱) قرائت و مذاکره و تصویب صورت خلاصه جلسه پیش .

۲) طرح برنامه دولت .

مجلس پنجاه دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای دکتر معظمی نایب رئیس تشکیل گردید .

- قرائت و مذاکره و تصویب صورت خلاصه جلسه پیش

۱- قرائت و مذاکره و تصویب صورت خلاصه جلسه پیش صورت مجلس روز سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ را آقای (طوسی) منشی بشرح زیر قرائت نمودند مجلس یکساعت و نیم پیش از ظهر بریاست آقای دکتر معظمی نایب رئیس تشکیل و صورت جلسه قبل قرائت و تصویب شد . اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده‌است . 

غائب با اجازه – آقای ذکائی . غائبین بی اجازه –آقایان . مرآت ۰ افخمی – صفوی – فاطمی – امینی – دکتر اعتبار – شجاع – کفائی – دولت آبادی – صدر قاضی – امیر ابراهیمی – صمصام – فتوحی – سلطانی – ساسان – سیف پور – دکتر شفق – دکتر عبده – عباس مسعودی – یمین اسفند یاری – تهرانی – معدل – دهقان – آشتیانی – عدل – گله داری – قشقائی . دیر آمدگان بی اجازه – آقایان . اخوان – مهندس پناهی – جمال امامی – دکتر کیان – اریه – پور رضا .

صورت غائبین جلسه شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه غائبین با اجازه – آقایان . طوسی – جلیلی – دهستانی – اعتمادی – لنکرانی ذکائی . غائبین بی اجازه ۶آقایان . امیر تیمور – افخمی – صفوی – امینی – دکتر اعتبار – مؤید ثابتی – شجاع – نقابت – کفائی – دولت آبادی – امیر ابراهیمی – صمصام – فتوحی – سلطانی – ساسان – سیف پور – دکتر شفق – دکتر عبده – علی دشتی – عباس مسعودی – تهرانی – معدل – دهقان – رضا تجدد – گله داری – جمال امامی – اریه . دیر آمده با اجازه – آقای نبوی . دیر آمدگان بی اجازه – آقایان .عماد تربتی هاشمی – تیمور تاش – بهبهانی – تهرانچی . بدوا آقای هاشمی تلگراف آقای ابراهیم آشتیانی واصله از گرمسار دائر بخرابی و خسارات ناشیه از زلزله و استمداد اهالی آسیب دیده را از آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی قرائت نموده پس از آن بطوری که قبلا در دستور معین شده بود آقایان . سید ضیاء الدین طباطبائی – دکتر راد منش

رفیعی – دکتر آقایان – مجد – تجدد – جمال امامی – دکتر کیان – دکتر فلسفی – دکتر مجتهدی – اوانسیان – مراداریه – ایپکچیان – لنکرانی – پوررضا و دری بر طبق اصل یازدهم قانون اساسی در مقابل کلام الة مجید قسم نامه را قرائت و امضاء نموده و بعدا برای نظارت در استخراج آراء مربوط بانتخاب دو نفر ناظر اندوخته اسکناس اقتراع بعمل آمده ، آقایان .

بوشهری – اوانسیان – ظفری – سنندجی – نبوی بحکم قرعه و از طوف هیئت رئیسه آقای طوسی تعیین گردیده و آقای بوشهری عضو سابق هیئت نظارت با تقدیر از زحمات مرحوم ابوالقاسم نراقی در هیئت اندوخته اسکناس گزارش مشروحی راجع بوضع اسکناس و پول کشور ایران و استحکام کامل آن از لحاظ پشتوانه قانونی و آثار مترقبه بر قانون ۲۸ آبان ۱۳۲۱ و خروج مقداری اسکناس از گردش برای اولین بار در شش ماهه آخر سال ۱۳۲۳ به منظور تنزل و تعدیل هزینه زندگی عمومی و تاثیر آن و ضرورت مراقبت تام دولت در حفظ این ثروت ملی بعرض مجلس شورای ملی رسانده پس از آن نسبت بانتخاب دو نفر ناظر هیئت اندوخته اسکناس بانتخاب جمعی اخذ آراء بعمل آمده و قرار شد در خارج استخراج شده و نتیجه آن در جلسه آتیه بعرض مجلس شورای ملی برسد . گزارش کمیسیون قوانین دادگستری راجع بآقای تدین مطرح و چون در جلسه قبل در خصوص پیشنهاد آقای صادقی دائر بکفایت مذاکرات اعلام راأی شده بود نسبت بآن راءی گرفته شده تصویب و نسبت باصل گزارش کمیسیون پیشنهادی از طرف آقایان .

دکتر مصدق – مهندس قریور – دکتر شفق – مظفر زاده – شریعت زاده – فرمند – بهادری – رحیمیان ، دکتر عبده ، فرخ دائر باخذ رأی باورقه و پیشنهاد دیگری از طرف آقایان . تهرانچی – شریعت زاده – دکتر طاهری – تجدد – ذوالقدر – مخبر فرهمند – امیر تیمور – محمد علی مجد – مجد ضیائی – محیط – فرهودی – پوررضا – روحی – نمازی – یمین اسفندیاری و طهرانی راجع باخذ رأی مخفی قرائت و چون سه نفر نامبرده اخیر غائب و آقای مجدضیائی نیز امضاء خود را مسترد داشتند آقایان . نقابت – سنندجی و خاکباز نیز این پیشنهاد را امضاء و چون عده بحد نصاب مندرجه در آئین نامه رسیده بود اخذ رأی مخفی بر طبق آئین نامه مقدم

Page 2 – 3 missing

که در این مملکت همه خوب نیستند وقتی که من می‌گویم مجلس خوب نیست مراد آنهائی هستند که در خوبی و بدی مؤثرند و الا ینده به شخص آقای طهرانچی عقیده دارم ایشان نماینده طهران هستند نماینده ملت هستند و بسیار شخص صحیح العملی هستند و نظرم نسبت بایشان نیست بنده نظرم این است که وقتی می‌گویم مجلس خوب کار نمی‌کند نظرم آن اشخاصی هستند که در اکثریت مؤثرند و اکثریت مجلس را نمی‌گذارند کار کنند .

یکی از آقایان نمایندگان سه روز قبل در جلسه خصوصی گفت که ما در دوره سیزدهم یک مجلسی داشتیم بدون سر و صدا ولی از اول دوره چهاردهم که دکتر مصدق باعتبارنامه سید ضیاء مخالفت کرد وضع مجلس را بهم زد ینده با این قسمت کاملا مخالف هستم بجهت اینکه مجلس مجلس دوره سیزدهم کاملا دنباله دوره‌های دیکتاتوری بود هر چه می‌گفتند می‌کرد وکلا انیسیآتیو نداشتند الان چرا وکلا کار نمی‌کنند برای اینکه عادت بآن دوره و آن رژیم کرده‌اند هر چه گفته‌اند کرده‌اند حالا هم هر چه بهشان می‌گویند اطاعت می‌کنند اگر بهشان می‌گویند نمی‌توانید کار کنید برای همین است و الا دوره چهاردهم خیلی مزیت دارد بر دوره سیزدهم ، در دوره سیزدهم قوانینی بر علیه این مملکت گذشته

( همهمه نمایندگان – اینطور نیست ) ( آقا سید ضیاءالدین پیمان در دوره سیزدهم گذشت توهین نکن ، پیمان با متفقین در دوره سیزدهم گذشت و ایران را تجات داد ) در دوره سیزدهم قراردادمالی گذشت که اقتصادیات مملکت را باین روز نشاند و دکتر میلسیو آمد وضعیت مملکت را باین وضع فعلی کشانید قانون مالیات بر درآمد وضع شد این قانون مالیات بر درآمد بضرر مملکت بود ما یک قانون مالیات بر درآمدی داشتیم که یک عایداتی از آن قانون می‌بردیم ولی قانون مالیات بر درآمد فعلی بر علیه مصالح این مملکت به مجلس آمد و اشخاصی هم ندانسته پروپا کاندهائی بر علیه این قانون کردند و این قانون گذشت و عایدات مملکت را از بین برد الان مطابق صورت وصولی عایدات ۱۳۲۲ که با قانون پیش وصول شده ده میلیون از قانون ۱۳۲۳ بیشتر است و قانون ۱۳۲۳ با اینکه صدی هشتاد مالیات می‌گیرد عایداتش ده میلیون کمتر است آقای دکتر میلسیو در دوره سیزدهم آمد و ۳۹۸ میلیون در دوره عمل کسر آورد و کسر گذاشت الان این کسر را بانک ملی مسئول است (صحیح است ) این کسر کجا است هر روزی آقای آقا سید ضیاء ما بخواهیم این پول را قرض بکنیم و به بانک ملی خودمان بدهیم آن وقت باید این مملکت را بوثیقه شما بگذاریم ( عده از نمایندگان – احسنت ) ( کف زدن تماشاچیان ) نایب رئیس – آن ردیفی که آنجا هستند ( قسمت شمالی تالار جلسه ) همه آنها بایستس توقیف بشوند آن درب را می‌بندید وقتی که خواستند بروند ةمه باید توقیف شوند ، حق ندارید آقا شما تظاهر یکنید مگر شما پشت بلیط‌ها را نخوانده‌اید ، بخوانید پشت بلیط هارا ، شما حق ندارید دست یزنید سید ضیاءادین – اینها باید از مجلس خارج شوند نایب رئیس – اجازه بفرمائید ما بوظیفه خودمان عمل می‌کنیم سید ضیاء الدین – آقا تا این‌ها را خارج نکنید ما در مجلس نمی‌مانیم نایب رئیس – آقای طباطبائی بشما اخطار می‌کنم ، شما حق ندارید برای رئیس تکلیف معین کنید . آقای پوررضا نسبت بصورت جلسه اعتراضی دارید ؟ پوررضا – بلی نسبت بصورت جلسه اعتراض دارم . طباطبائی – حالا دیگر صورت جلسه نیست آقا

نایب رئیس – اجازه بفرمائید . بنده موقعی که آقای طهرانچی صحبت می‌کردند گفتم که این در صورت جلسه نیست ولی آقایان تصدیق کردند که راجع بصورت مجلس است و بنده ناچار بآقای دکتر مصدق هم اجازه دادم چون حالا عده کافی است بصورت مجلس رای گرفته می‌شود . آقای پوررضا اگر بصورت جلسه اعترای دارید بفرمائید . پوررضا – اجازه بفرمائید – بله ، بصورت جلسه ۲۵ اردیبهشت است ، خود جناب عالی هم اداره می‌فرمودید .

نایب رئیس – بفرمائید

پوررضا – بنده قبل از اینکه عرایضم را عر کنم ماده ۱۲۸ را می‌خوانم . ( سید محمد طباطبائی آقا منحصرا بصورت جلسه اعتراض کنید ) ( بعضی از نمایندگان – آقا بفرمائید پشت تریبون ) بنده صدایم رساست به همه جا می‌رسد . فعلا ماده ۱۲۸ را می‌خوانم : اول و دوم هیچ

ثالثا – نماینده که در مجلس منشاء غوغائی شده یا اینکه محرک امتناع جمعی از کار باشد

رابعا – نماینده ایکه بیک یا چند نفر از نمایندگان دیگر فحش داده یا تهدید نماید . آن روزیکه حضرت عالی جلسه را اداره می‌کردید نسبت بگزارش کمیسیون دادگستری راجع به رای مخفی که با مهره سفید و سیاه رای گرفته شود صحبت کردید یکعده از نمایندگان محترم خارج شدند از آن جمله آقای دکتر مصدق السلطنه بودند که جوابشان را هم آقای طهرانچی بنحو اتم و اکمل دادند و دو نفر دیگر هم بودند که یکی آقای فریور بودند که در موقعیکه از جلسه خارج می‌شدند به تقلید جلسه یازدهم اسفند گفتند مجلس دزدگاه است ( یکنفر از نمایندگان – ایشاناینطور نگفتند ) یکی هم آقای دکتر کشاورز بودند که گفتند کسانیکه رای مخفی را امضاء کرده‌اند شهامت ندارند ( در اینموقع آقای دکتر کشاورز بوسیله زدن ته مداد بروی میز اجازه خواستند ) ۰۰۰ اجازه بفرمائید روی میز نزنید . این دو موضوع در صورت مجلس قید نشده‌است و باید قید شود و علت اینکه من اصرار می‌کنم در صورت مجلس قید شود از دو لحاظ است ، یکی از لحاظ اینکه بنده خودم از امضاءکنندگان آن پیشنهاد بودم و دیگر اینکه وکالت و قضاوت توام با شهامت است و بنده که امضاء کردم خواستم از فشاریکه اقلیت می‌خواهد بر اکثریت ئارد کند و فکر آنها را تحت تأثیر قرار دهد جلوگیری شود و الا اشخاصی که با مهره سیاه یا سفید رای می‌دهند بوجدانشان مراجعه می‌کنند نه اینکه تحت تأثیر آقای دکتر مصدق السلطنه که زمینه برای وکالت خودشان فراهم می‌کند بروند ، دیگر اینکه آقای فریور فرمودند که این جا دزد بازار است بنده فرض محال را محال نمی‌گیرم ، فرض می‌کنیم که بزعم آقای دکتر مصدق دو یا سه نفر هم در این مجلس باشند اولا چرا اسم نمی‌برند ثانیا اگر یک سگی یدر یک مسجدی وارد شود آیا آن مسجد را می‌شود گفت سگستان که مجلس شورای ملی را اینطور ملوث می‌کنند این نسبتهائی که داده شده توهین شده یا باید توضیح بفرمائید یا اینکه شخصا بنده از حق خودم دفاع می‌کنم ، دیگر هم عرضی ندارم .

نایب رئیس – اجازه بفرمائید در آنجلسه که بنده خودم اداره می‌کردم وقتی که آقایان خارج می‌شدند باندازه‌ای جلسه شلوغ شد که بنده شخصا مطالبی را که آقایان می‌فرمایند نشنیدم و به تابلو هم که نگاه کردم دیدم عده کافی نیست که بآقایان احظار بکنم و اگر بمجلس توهینی شده باشد آنها را بمقررات آشنا کنم و آقایان مطمئن باشند تا موقعی که بنده اینجا نشسته‌ام وظیفه قانونی خودم را اجرا می‌کنم . بعد هم که در خارج صحبت شد بصورت مجلس مراجعه کردم در روزنامه رسمی سه کلمه بود یکی مربوط بآقای دکتر مصدق بود و یکی مربوط به آقای مهندس فریور و یکی هم مربوط بآقای دکتر کشاورز که آقای دکتر کشاورز گفتند نماینده باید شهامت داشته باشد و آقای مهندس فریور هم گفته بودند از دزدها حمایت می‌شود . آقای دکتر مصدق هم نفرمود دزدگاه گفتند دزد بازار است این عباراتی است که در روزنامه رسمی نوشته شده و جریان آنروز است . چند نفر از آقایان اجازه خواستند اگر اجازه میفرمائید راجع بصورت مجلس رای گرفته شود .

دکتر کشاورز – اجازه میفرمائید من مطابق ماده ۱۰۹ توضیح مختصری عرض می‌کنم نایب رئیس بفرمائید .

دکتر کشاورز – در ضمن مذلکراتی که آقای پوررضا که خیلی هم عصبانی بودند فرمودند نسبتی به بنده دادند بشهادت آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی هر وقت تاکنون من صحبتی کرده‌ام سعی کرده‌ام که نسبت باشخاص توهین نشود و این را هم اکثریت مجلس شورای ملی تصدیق دارند و عادت من نیست که باشخاص توهین بکنم چون این عمل را صحیح نمیدانم و عین آن عبارت را که آقای پوررضا ببنده نسبت دادند و عین آن در صورت جلسه مجلس شورای ملی و در روزنامه رسمی درج شده برای اقایان می‌خوانم و اصرار هم می‌کنم که این حرف را زده‌ام و باز هم اگر لازم باشد خواهم گفت ، آن عبارت این است : دکتر کشاورز در حال خروج وکیل باید شهامت داشته باشد رأی خودش را علنا بدهد . این را گمان نمی‌کنم کسی منکر باشد که وکیل باید بطور کلی اینقدر شهامت داشته باشد که رأی خود را در قضایا علنا بدهد باز هم این عبارت را تکرتر می‌کنم و گمان نمی‌کنم هیچ عیبی هم داشته باشد

مهندس فریور – بنده مطابق ماده ۱۰۹ نظامنامه عرضی دارم

نایب رئیس – اجازه بفرمائید

مهندس فریور – ماده ۱۰۹ بلافاصله‌است و خارج از نوبت است اجازه بفرمائید

محمد طباطبائی – بنده هیچیک از اینها را صحیح نمیدانم مربوط به صورت مجلس نیست

نایب رئیس – اجازه بفرمائید . آقای مهندس فریور

مهندس فریور – بنده خورسندم که آقای نایب رئیس خودشان تذکر دادند آن چیزی را که می‌بایستی من تذکر می‌دادم ولی من هم از این موقع استفاده می‌کنم برای تکذیب بیانات آقای پوررضا که خود آقای نایب رئیس هم تکذیب کردند زیرا آنچه من گفتم در صورت مشروح مذلکرات مجلس نوشته شده‌است ، باکی هم ندارم از اینکه هر گونه مجازاتی هم که مجلس برای من قائل است تعیین کند ولو بامتنع از حضور در جلسه ولو بخروج از مجلس ریش و قیچی در دست آقایان است هر کار می‌خواهند بکنند ( صحیح است . احسنت )

نایب رئیس – آقای شریعت زاده راجع به صورت مجلس فرمایشی دارید ؟

شریعت زاده – چون آقای دکتر مصدق راجع باعضاء کمیسیون قوانین دادگستری اظهاراتی کردند من که عضو آن کمیسیون هستم اجازه می‌خواستم نایب رئیس - بفرمائید

شریعت زاده – بنده خیلی متاسف هستم در موقعی که ملت ایران احتیاج بتمرکز یک قدرت معنوی ملی خواه در خارج و خواه در مجلس دارد جریاناتی ایجاد می‌شود که این مقصود اساسی بازیچه اراده یک اشخاصی می‌شود ( صحیح است ) امروز وضع دنیا یک وضعی است همان طوریکه دولت در برنامه اش نگاشته‌است بعضی از خورده حساب‌ها را بمواقع عادی باید محول نمود باید نمایندگان ملت اختلافات جزئی را کنار گذارده و از دولتی پشتیبانی کنند که این دولت حاضر باشد برای سعادت ملت ایران و استفاده از وضع کنونی دنیا به نفع ملت خدمتگذاری کند .

حالا می‌بینم در یک مسائل جزئی اوقات گرانبها در وضع فعلی دنیا بی جهت صرف می‌شود یکی از مصادیق مهم بازیچه حقوق و سرنوشت ملت ایران همین جریاناتی است که این چند روزه روزه راجع به طرح گزارش کمیسیون قوانین دادگستری راجع به اقای تدین ایجاد شده‌است برای اینکه بنظر بنده این یک مطلب ساده ایست خواه تبرئه شود خواه برود و محکوم شود هیچکدام این‌ها مجوز این نیست که اوقات مجلس باین کیفیت صرف شود . بنده هیچوقت عادت ندارم که از نظر شخصی صحبت کنم ولی من می‌گویم که شخصا هیچگونه مناسبات و تبانی با آقای تدین ندارم اما این معنی موجب نیست که اگر کسی شهرت ببدی دارد قوانینی که باید در قضاوت حاکمیت داشته باشد بازیچه قرار داده شود ( نمایندگان - صحیح است ) عرض کنم که امروز ما باید کوشش کنیم یک محیط مساعدی در این مملکت ایجاد بکنیم و ایجاد محیط مساعد این است که جنایتکاران و مختلسین و کسانیکه وضع اقتصادی ملت ایرانرا باین روز رسانیده‌اند مجازات بشوند ، این با تعقیب تدین نمی‌شود آقای دکتر مصدق

( دکتر مصدق – - با تعقیب همه می‌شود اول او بعد یکی یکی ) استدعا می‌کنم گوش بدهید ، شما خودتان اینجا گفتید که چندین میلیارد در اداره باربری در مؤسسات اقتصادی بر علیه ملت ایران اختلاس شده‌است شما می‌بایستی یک طرحی تنظیم بکنید که با یک سازمان ساده قضائی و با یک پروسدور ساده این جنایتکاران در یک محکمه باز خواست و تعقیب بشوند و هر کدامشان در ظرف دو ساعت تکلیفشان معلوم بشود ( نمایندگان - صحیح است ) اینست کار ۰۰۰ ( مهندس فریور – چند تا امضاء می‌شود ؟ ) ( جمعی از نمایندگان - بفرمائید آقا ) الان شما بجای طرح این مسائل موضوع گزارش کمیسیون دادگستری را که از عده‌ای که اکثرشان کارشناس هستند و از قضات پاکدامن هستند تشکیل شده میگوئید که چرا کمیسیون دادگستری تعقیب نکرده‌است آقا جناب عالی تشریف آوردید صورت جلسات کمیسیون دادگستری را دیدید و تشخیص دادید که امتناع از انجام وظیفه شده‌است ؟ البته جواب این سؤال منفی است برای اینکه جناب عالی تشریف نیاوردید ( دکتر مصدق – - بله ) آقای تدین را در یک موضوعی بر علیهش کمیسیون قوانین دادگستری رای داده‌است و ارجاع به دیوان کشور هم کرده‌است در قسمت دیگر هم مطابق موازین اتخاذ تصمیم کرده‌است ،و گزارش آنرا به مجلس شورای ملی تقدیم کرده‌است ، خوب اینجا گفته می‌شود که باید با ورقه اخذ رای شود تا خائن از خادم تشخیص داده شود بنده عرض می‌کنم مجلس شورای ملی جایگاه بحث و استدلال است باید در سایه پیروی از اعجاز علوم حقایق را کشف کرد و رای داد مثل یک قاضی همان طوریکه آقای شهاب فردوسی گفتند یکعده اشخاص شرافتمندی این پرونده را در تحت نظر آورده‌اند و رای داده‌اند این رای باید در مجلس مورد بحث واقع بشود بحث در این یعنی استدلال از نظز قوانینی که باید حاکمیت داشته باشد . و الا دادوبیداد و اینکه اکثریت خادم ملت ایران نیست و انحصار وطن پرستی بیکعده چند نفریکه بعنوان اقلیت تصمیم دارند مجلس را از انجام وظیفه باز دارند این استدلال نیست ( صحیح است ) رأی مخفی مولود اصل حاکمیت قانون است ( محمد طباطبائی – صخیخ است ) همان قانونیکه بآقایان اجازه داد رای باورقه تقاضا کنند همان قانون هم نمایندگان ملت را مجاز کرده‌است که برای مصونیت وجدان خودشان از تأثیرات رذی محفی بخواهند بچه دلیل آن متبع است و بچه دلیل این متبع نیست ؟ اگر حاکم نظامنامه‌است اینجا هم حکومت دارد پس بنده خواستم عرض کنم و استدعا کنم از اقایان مطالب خصوصی و خرده حساب‌ها را بیندازیم دور و در وضع فعلی مملکت نسبت باصولی که هیچ فردی نمی‌تواند اظهار اختلاف بکند توحید مساعی کنیم ( صحیح است ) استقلال مملکت ، برقراری امنیت ، محاکمه و بازخواست مختلسین و دزدانی که میلیونها مال این مردم را برده‌اند ولی این باید با روح اتحاد باشد ولی نه اینکه یک عده را متهم می‌کنند و اکثریتی که هستند مرتجع معرفی کنند . ( ایرج اسکندری – ما میگوئیم ، ماادعا می‌کنیم ، ما ثابت می‌کنیم ) شما بیائید پشت تریبون بگوئید .

نایب رئیس – آقا شما باید برای دفاع از کمیسیون دادگستری حرف بزنید .

شریعت زاده – خلاصه بنده برای دفاع از کمیسیون دادگستری این مطلب را از نظز مقدمه عرض کردم و عرض می‌کنم که کمیسیون کاملا وظایف خودش را انجام گرده‌است کمیسیون راجع به سهیلی رأی داده‌است منتها برای اینکه اعلام جرم دیگری هم نسبت باو شده بود باراده م رأی مجلس قرار شد دوباره برگردد به کمیسیون دادگستری که تماما یکجا بیاید به مجلس اینهم تقصیر کمیسیون نیست و در آن قسمت هم کمیسیون با نهایت جدیت مشغول انجام وظیفه‌است عده بسیاری را از خارج خواسته شهودی را آوردند و به ادارات و شهرداری نامه هائی نوشته‌اند منتظرند جوابش برسد تا گزارش اینرا تقدیم بکنند همانطوری که نسبت به پنج نفر اعضائی که مأمور شدند برای تحقیق انتشارات نسبت بنمایندگان اعتراض شد و اخیرا معلوم شد که نسبت بیکی از آنها کمیسیون نتوانست تصمیم بگیرد و قریبا رأی خواهد داد و رأی منفی بر علیه آن نماینده خواهد داد و قریبا هم به مجلس خواهد آمد . ایرج اسکندری – آن یکنفر کیست ، آقا نایب رئیس – چون عده کافی است رأی می‌گیریم بصورت مجلس دیگر مخالفی نیست ؟ ( اظهاری نشد ) صورت مجلس تصویب شد .

- طرح برنامه دولت

۲ – طرح برنامه دولت

نایب رئیس – برنامه دولت مطرح است آقای اردلان بفرمائید .

اردلان – بنده از درگاه احدیت مسئلت می‌کنم که یک توجه خاصی نسبت باهالی مملکت ما مبذول دارد ( بعضی از نمایندگان - انشاء لله ) موقعیکه در مجلس شورای ملی برای اظهار تمایل نسبت به نخست وزیر رای گرفته می‌شد بنده نسبت بجنایب آقای حکیم الملک اظهار تمایل کرده برای اینکه شخص ایشان را یک مرد شریف صالحی میدانم و معتقد هستم که ایشان با پشتیبانی مجلس شورای ملی موفق خواهد شد کلیه مشکلاتیکه در مملکت است انشاءلله حل کنند ، و نسبت به برنامه ایشانهم رأی اعتماد خواهم داد لیکن این حق را برای خودم از حالا محفوظ می‌دارم که اگر دولت آقای حکیم الملک تصویب یک لوایحی را از مجلس شورای ملی بخواهند که بنده تشخیص بدهم که صلاح نباشد بیایم اینجا و با دلایل و براهین مخالفت خودم را اظهار نمایم این حق را از حالا برای خود محفوظ می‌دارم برای آتیه بنده بنام موافق فقط یک تذکراتی را بمیزان اینکه وقت اجازه بدهد اینجا بعرض هیئت محترم دولت میرسانم :چند روز قبل یک نامه دعوتی به بنده رسید از کمیته هندی‌های مقیم ایران این آقایان بمناسبت خاتمه جنگ و پیروزی متفقین از بنده دعوتی کرده بودند و چون متفقین ما بودند و بحمدا لله در جنگ پیروزمند شده‌اند منهم با نهایت میل در این جشن رفتم و شرکت کردم وقتی که رفتم آقایان دیگری هم تشریف داشتند جشن در میدان جلالیه بود در آنجا یک چادرهائی بر پا کرده بودند موقعی که جشن بر پا بود و مراسم سرور و شادمانی بود و از واردین پذیرائی می‌کردند و موسیقی نواخته می‌شد فکر بنده متوجه گذشته و حال بود بنده فکر می‌کردم که یک دولت متجاوزی در دنیای امروز ظهور کرده بود ( در این موقع اکثریت برای مذاکره کافی نبود و پس ازجند دقیقه کافی شد ) .

نایب رئیس – بفرمائید آقای اردلان

اردلان – بنده عرایضم زیاد طولانی نخواهد بود از اقایان نمایندگان استدعا دارم یک چند دقیقه بنشینیم صحبت کنیم و مجلس را هم از اکثریت انداختن بنظر بنده کار شایسته نیست خلاصه عرض کردم که فکر بنده متوجه گذشته و حال بود بنده فکر می‌کردم که یک دولت متجاوزی در دنیا ظهور کرده بود و سه دولت بزرگ روی زمین که دولت اتحاد جماهیر شوروی ودولت انگلستان و دولت آمریکا بود مردانه قد علم کردند بر ضد دولت زورگوو متجاوز قیام کردند و بالاخره او را زمین زدند بطوری که او بلاشرط تسلیم شد ما هم چون یک ملت کوچکی بودیم در این قسمت آنچه درقوه و اختیار داشتیم با این سه دولت کمک کردیم بطوری که از مملکت ما در ظرف مدت جنگ معادل پنج میلیون تن مهمات از یک دولت متفق ما که آمریکا باشد برای دولت دیگری که شوروی باشد فرستاده شد و همین مهمات بود که از راه آهن‌های ایران و از جاده‌های ایران و بوسیله رانندگان ایرانی برای دولت متفق ماشوروی فرستاده شد که امروز آن دولت موفق شد پرچم خود را در پایتخت دشمن در اهتزاز درآورد بنابراین طبیعی بود که من هم که در آن مجلس بودم چون اهل این مملکت بودم و شرکت در این مجاهدات کرده بودم خیلی خوشحال بودم و لیکن اگر بگوییم که بالاخره جنگ تمتم شده‌است و دولت متجاوز هم تسلیم شده‌است دیگر بنظر بنده موجباتی نمی‌آید که قشون بیگانه در مملکت من توقف داشته باشند ( صحیح است ) این بود که با نهایت مسرتی که از این جشن داشتم چون اینجا محل پذیرائی هم در میدان جلالیه بود محلی بود که همیشه مرکز رژه سالیانه ارتش ما بود من اینطور میل داشتم که جز ارتش خودمان ارتش دیگری در آنجا نباشد ( صحیح است ) در واقع ایران ، سرتاسر ایران در نظر من میدان جلالیه بود این است که من امیدوارم که باتکاء فصل پنجم پیمان سه گانه دولت دوست متفقین ما اتحاد جماهیر شوروی و همچنین دولت انگلستان و همچنین دولت آمریکا قشونشان از ایران با یک خاطره‌های بسیار خوشی که در مدت توفقشان در این مملکت از میهمان نوازی‌های ما از پذیرائی‌های ما که از آن‌ها نموده‌اند بسلامتی باوطان خودشان مراجعت نمایند ( صحیح است ) ( جناب آقای نخست وزیر ) انتظار یکایک افراد ملت ایران از حضرت عالی این است که فصل پنجم قرارداد سه گانه را اجری کنید بنده از انتخاب آقایان وزراء بسیار خوشحالم وزرای حاضر مخصوصا از انتخاب جناب آقای رهنما وزیر محترم فرهنگ ،این انتخاب را به جناب آقای نخست وزیر تبریک می‌گویم ( و در این موقع همهمه‌ای از جایگاه جراید بلند شد )

نایب رئیس – صحبت نفرمائید آقایان مدیران جراید . اردلان ۰۰۰ و انتظار دارم که ایشان در وزارت خودشان موفقیت حاصل نمایند یک وظیفه ملی بمن حکم می‌کند یک مطالبی را در اینجا بآقای وزیر محترم فرهنگ عرض کنم در همین مجلس شورای ملی یک چندی پیش بود که بنده اظهار کردم دانشجویان و دانش آموزان این مملکت را مثل تخم چشم خودم دوست دارم و این یک حقیقتی بود که عرض کردم و اگر یک مطالبی را اینجا نسبت به دانشجویان و دانش آموزان ، معلمین اظهار می‌دارند این خود یکنوع علاقمندی است که نسبت بآنها دارم جناب آقای رهنما وزیر فرهنگ تشریف داشتند در تهران که یک جشنی بر پا شده بود در دانشگاه بمناسبت تشریف داشتن آقای هریو رئیس الوزرای سابق مملکت فرانسه و ایشان در ضمن صحبتشان و سخنرانی شان یک مثل فرانسوی را زدند و این مثل بسیار شیرین معمولی است و کسانیکه آشنا بزبان خارجه هستند این مثل را بسیار شنیده‌اند و آن مثل اینست که گفت کسی با لباس کشیش نمی‌شود ( لابی نوفه پالوموئن ) بنده خواستم حالا بجناب آقای وزیر فرهنگ عرض کنم که که دانشجویان با تصدیق وزارت فرهنگ دانشمند نمی‌شوند باید توجه کنند بآن درسی که می‌خوانند تا بتوانند دانشمند بشوند و برای این مملکت مفید واقع شوند جناب آقای دکتر مصدق فرمودند توجه دادند بواقعه ۱۵ اسفند که گزارشش باید به مجلس برسد البته هر گزارشی که بمجلس برسد بنده هم مثل سایر آقایان استماع خواهم کرد ولی من تصور می‌کنم که اگر آقایان دانشجویان در کلاس درس مانده بودند و اگر مشغول درس خواندنشان بودند و اگر کلاس درس درس را رها نمی‌کردند و نمیامدند در خیابان و در جلوی مجلس تجمع و ازدحام نمی‌کردند آن جوان بخت برگشته بناحق کشته نمی‌شد ( صحیح است ) این عقیده بنده‌است که جناب آقای وزیر فرهنگ توجه خاصی بکنند که دانش جویان ما بدرس خواندن متوجه و متمایل بشوند و بدرس خواندن و تحصیل علم بپردازند بنده ابته کاملا معتقد هستم که از کلاس متوسطه ببالا دانشجویان ما از جریان مملکت باید کاملا مطلع باشند ولی برای اینکه از جریان مجلس شورای ملی مطلع شوند لازم نیست که حتما چند ساعت در این مجلس حضور پیدا کنند بلکه کافی است که وقتی درس را خواندند و روان کردند آن وقت یک نظری هم بیکی از جراید روزانه بکنند و از جریان مجلس شورایملی اطلاع پیدا کنند علاوه بر این بنده نسبت به معلم هم بهمان اندازه که نسبت به دانش آموزان و دانش جویان علاقه دارم بهمان درجه هم بآنها علاقه دارم زیرا که این معلمین چه در قسمت ابتدائی که متصدی پرورش فکر و تربیت اطفال خوردسال هستند چه بالاتر که استاد باشند که بتربیت بزرگترها می‌پردازند ولی بدبختانه در مملکت ما یکعده‌ای هستند که از ایجاد اختلاف و از ایجادد وئیت استفاده می‌کنند یعنی شخصیت آنها روی همین جریان سیر می‌کند و ترقی وتعالی خودشان را روی این می‌دانند که بیایند و بین این دو دسته که هر کدام یک وظیفه بسیار عالی در پرورش نسل این مملکت دارند ایجاد اختلال کرده باشند و من یقین دارم که طبقه روشنفکران ایران هیچوقت بین خودشان هیچ اختلاف و مشاجراتی نیست فقط همین عده اشخاص ماجراجو هستند که بعقیده بنده آنها را می‌شود پارازیت جامعه نام نهاد و فاسد هستند و باید جلوی آنها را گرفت مثلا خدمت آقای وزیر فرهنگ عرض می‌کنم که چندین مرتبه با این که من بآنها نصیحت کردم معهذا دیدم باز ایجاد دوئیت و ایجاد اختلاف می‌کنند یکی را می‌گویند استاد است یکی را می‌گویند فرهنگی است این حرفها چیست همه اهل این مملکت هستند هیچوقت مملکت ایران باتحاد و اتفاق و یگانگی بآن اندازه‌ای که امروز احتیاج دارد نداشته‌است ( صحیح است ) بسیار فرمایش صحیحی آقای شریعت زاده نماینده محترم مازندران فرمودند و حقیقة هیچ انتظاری ما نباید داشته باشیم جز اینکه جامعه ایران از هر طبقه که هستند مخصوصا فرهنگیان و از هر طبقه که باشند باید دست اتحاد و اتفاق بهم دهند ( صحیح است ) این است که بنده از جناب آقای وزیر فرهنگ تمنی می‌کنم که توجهی باین پارازیت‌های اجتماعی که عرض کردم نفرمایند و حتما هم نخواهند کرد برای اینکه ایشان توجهشان بی اندازه باین مطلب زیادتر است از دیگران .

بنده یک مطلبی را در جزو یادداشتهایم گذلشته بودم که امروز صحبت بکنیم و البته خیلی مختصر عرض خواهم کرد که باعث ملالت آقایان نشود و آن مسئله خیلی مهمی است که امروز ما بان دست بگریبان هستیم و هر فردی از افراد مملکت را که شما نگاه بکنید گرفتار و مبتلای باین موضوع است و آن این نکته‌است که چرا سطح زندگی این مملکت این اندازه بالاست و پائین نمی‌آید و یک وضعیت عادی برای افراد این مملکت فراهم نمی‌شود مطابق آماری که بنده مطالعه کرده‌ام امروز وضع زندگی ما من حیث المجموع اگر با ۱۳۱۹ مقایسه بکنیم ۹ برابر و اگر با قبل از شهریور مقایسه بکنیم ۶ برابر زندگی گرانتر شده‌است خوب شما یک کارمندی را که بنده بطور مکرر آنجا عرض کرده‌ام که باو ده روز از یکماه را حقوق می‌دهید اگر بهترین قوانین را هم تصویب بکنید وقتی برای اجرا بیک اشخاصی بدهید که حقوق آنها را تامین نکرده‌اید ممکن نیست که ما بتوانیم حسن عمل را از آن اشخاص انتظار داشته باشیم بقیه دارد سواد فرمان همایونی دائر بانتصاب آقای نخست وزیر هیئت وزیران جناب آقای ابراهیم حکیمی نظر بکمال اعتماد و اطمینانیکه بمراتب کاردانی و کفایت و دولتخواهی شما حاصل است بموجب این دستخط مقام نخست وزیری را بشما محول و مقرر می‌داریم که در تعیین هیئت وزیران مطالعه نموده نتیجه را هر چه زودتر به اطلاع ما برسانید .

۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب غلامحسین رهنما را بسمت وزارت فرهنگ منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب دکتر اسمعیل مرزبان را بسمت وزارت بهداری منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب ابراهیم زند را بسمت وزارت جنگ منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید

. کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب حسنعلی کمال هدایت را بسمت وزیر مشاور منصوب و مقرر می‌داریم باجام وظایف محوله اقدام نماید کاخ مرمر ۲۷ ۱ردیبهشت ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب نصرالله خلعت بری را بسمت وزارت کشاورزی منصوب و مقرر می‌داریم بانجاه وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب انوشیروان سپهبدی را بسمت وزارت امور خارجه منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب نادر آراسته را بسمت وزارت راه منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست مزیر بموجب این دستخط جناب ابوالقاسم نجم را بسمت وزارت بازرگانی و پیشه و هنر منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید .

کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب عبدالحسین هژیر را بسمت وزارت دارائی و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید . کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ نظر به پیشنهاد جناب ابراهیم حکیمی نخست وزیر بموجب این دستخط جناب الهیار صالح را بسمت وزارت دادگستری منصوب و مقرر می‌داریم بانجام وظایف محوله اقدام نماید .کاخ مرمر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴

Page 7 – 14 missing

+دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۸۹ مذاکرات مجلس بقیه جلسه ۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ و باید توجه کنیم که موضوع هزینه زندگی را حتما پائین آورده و یک تعادلی برایش قائل شویم .

بنده در این قسمت مطالعه کردم و دو عامل مهم برای این کار پیدا کردم که غیر از این دو عامل دلیل دیگری برای گرانی بطور کلی نیست البته دلایل دیگری هست ولی مهم نیستند و تحت الشعاع هستند . این دو عامل دو عامل اصلی گرانی زندگی است یکی قراردادیست که در دوره مجلس سیزدهم با متفقین منعقد کردیم و یکی هم بدهی دولت است ببانک ملی ایران البته بنده خیلی مختصر عرض خواهم کرد عرض کنم مجلس دوره سیزدهم عالما عامدا با چشم باز این قانون را تصویب کرد چرا ؟

برای اینکه می‌خواست متفقین پیروزمند بشوند مجلس سیزدهم می‌دانست که اگر این قانون را تصویب کند زندگانی گران خواهد شد مردم ایران در زحمت و سختی خواهند بود و لی هر کس که بخواهد با متفقین کمک کند که او پیروزمند شود باید فداکاری بکند ما اگر سربازان خود را در میدان جنگ نفرستادیم اقلا می‌بایستی کمک مالی بکنیم و ما عالما عامدا این کمک را کردیم برای اینکه امروز نمایندگان ما در انجمن سانفرانسیسکو بتوانند بگویند که ملت ایران چه کمکهائی کرده‌است پنج میلیون تن مهمات.

۷۴ ( آقا سید ضیاء الدین - دوازده میلیون ) آ“چه که بنده در روزنامه دیلی نیوز دیدم پنج میلیون تن است حالا آقایان ارقام دیگری دیده باشند بنده اطلاعی ندارم من اطلاعات خودم را می‌گویم اگر ما پول نمی‌دادیم کمک نمی‌کردیم . ( کام بخش – اکثریت نیست آقا ) ( پس از یکدقیقه اکثریت حاصل شد ) اگر ما پول نمی‌دادیم چطور ممکن بود این دستگاه بگردد درست است که این چندین میلیاردی که ما دادیم در مقابل هزینه جنگی که متفقین کردند زیاد نیست تنها دولت انگلستان در روز ۱۵ میلیون لیره خرج جنگ می‌کرد ولی باید گفت در خانه مور شبنمی طوفان است ما ملت کوچک بواسطه استطاعت و توانائی خودمان آنچه که ممکن بود و مقدور بود کمک کردیم بنده یک نامه‌ای بوزارت دارائی نوشتم و پرسیدم که در روز آخر اسفند ۱۳۲۳ از متفقین ما چقدر ارز موجود داشتیم که در مقابل آنها پول داده‌ایم آقایان مستحضرند که قرارداد مالی خلاصه اش این است که در مقابل هر لیره که در لندن بحساب ما بگذارند ما دوازده تومان و هشت قران اینجا به متفقین می‌پردازیم و هر دلاریکه در آمریکا بگذلرند ما سه تومان و دو هزار می‌پردازیم مطابق صورتیکه ببنده رسیده اذزهای موجوده تا آخر اسفند بنرخ فروش بفروش برسانیم ۲۳۲۳۷۶۷۳۹۲ ریال و دو میلیاردوسیصدو بیست و سه میلیون و هفتصدو شصت و هفت هزارو سیصدو نود و دو ریال پول عاید ما می‌شود یعنی ما آنچه که به متفقین پول داده‌ایم تتمه اش دو میلیارد و کسری کسری باز بآنها پول دادیم که الان پول ما در دست آنهاست و ارز آنها در دست ما است البته همانطور که عرض کردم این کاریکه ماتوانستیم بکنیم و این فداکاری که ما کردیم در حکم آن است که در لانه مور شبنمی طوفان است برای یک مملکت کوچکی این یکبار بسیار سنگینی بود حالا عالما ، عامدا ما این کار را کردیم و حالا حق این است که دول متفق بما کمک متقابل بکند این است که بنده از دولت حاضر تقاضا می‌کنم که بنمایندگان ما در کنفرانس سانفرانسیسکو نسبت باین موضوع توجه بدهند درست است که دولت هلند . دولت بلژیک . دولت لوکزامبورک اینها همه با دولت انگلستان و آمریکا سمپاتی و دوستی قدیمی دارند ولی نباید آنها را در درجه لول بگیرند و حقی که ما برای آنها قائل شدیم تضییع بکنند خدای ناکرده . اگر کالاهائی هست مال التجاره عائی هست باید ما هم نصیب ببریم چون ما هم بقدر مقدور بآنها کمک کرده‌ایم ( صحیح است )

( نایب رئیس – آقای اردلان اکثریت نیست ) ( پس از یکدقیقه اکثزیت شد ) آنها هم حالا باید بما کمک متقابل بکنند این است که بنده امیدوارم که هیئت دولت در قسمت توجه بفرمایند و اما عامل دومی که بنده توجه دولت را بآن معطوف می‌دارم بدهی دولت است ببانکملی ایران . بانکملی ایران یک مؤسسه ملی اسن که باید طرف توجه و حمایت مجلس شورای ملی واقع شود خوب اگر بانکملی ایران از یک شخصی طلبکار باشد چه می‌کند ؟ بدادگستری مراجعه می‌کند و اجرائیه صادر می‌کند و بالاخره بقدرت دولت پول خودش را وصول می‌کند ولی لینجا بالاخره بانکملی طلبکار از خود دولت است هر چه هم صدا کند ناله کند صدایش بجائی نمی‌رسد مجلس شورای ملی باید توجه باین قسمت بکند بنده از مجلس شورای ملی تقاضا کردم که یک کاغذی بوزارت دارائی نوشته و صورت خواستند که ببینیم مملکت ما یعنی وزارت دارائی ما ببنکملی ایران چقدر بدهکار است اینصورت برای بنده رسیده و البته بنده همه اقلامشرا نمی‌خوانم فقط عرض می‌کنم غیر از یک قانونی که مجلس شورای ملی در ۱۳۱۳ رأی داده‌است که دو میلیون ریال از بانک ملی ایران برای ایجاد گورستان قرض بگیرند تمام این قروض مربوط به بعد از شهریور ۱۳۲۰ است یعنی بعد از آن مدتی که این گرانی در مملکت ما ایجاد شده‌است و بعبارت ساده تری تمام این قرضها در دوره تصدی این دانشمند اقتصادی بود که ما برای این مملکت بدبختانه استخدام کردیم اگر یک ایرانی بود یا

+ با موافقت یک ایرانی بود صدا بلند می‌شد که چرا بدار نمی‌زنید ولی حالا او رفته‌است و دیگر ما دستمان بجائی نمی‌رسد رقم عجیبی است این بدهی تعجب خواهید فرمود از اینکه چهار میلیارد و صدو پانزده میلیون و سیصدو نود هزار و چهار صدو شصتو هشت ریال در آخر آذر ۱۳۲۳ بدهی دولت ببانکملی بوده‌است چهار میلیلرد می‌شود بیش از هشتصد کرور تومان خوب ما دو عامل بزرگ داشتیم یکی قرارداد مالی که بنده رقمش را عرض کردم دو میلیاردو خورده‌ای مانده بود که بمتفقین پول داده بودیم چهار میلیارد هم بانک ملی ایران مقروض بودیم وقتیکه این دو رقم را جمع بکنیم می‌بینیم که یک رقمی بدست ما می‌رسد شش میلیاردو چهار صدو سی و نه میلیون و صدو پنجاه و هفت هزارو هشتصدو شصت ریال ( حاذقی این را باید تفریق کنید نه جمع ) ( طهرانچی - بلی این را باید تفریق کنید نه جمع ) اجازه بفرمائید ایست اینطور این دو تا را باید جمع بکنیم برای اینکه ما اگر لیره مان را بفروشیم پول ببانک ملی ایران بر می‌گردد اگر دولت هم بدهیش را ببانک ملی ایران بدهد باز پول ببانک برمی‌گردد پس ۶۴۳۹۱۵۷۸۶۰ ریال مجموع این دو تا پول می‌شود یعنی از صندوق بانک ملی ایران دو میلیارد و خوردهای بمتفقین پوا داده شده و ۴ میلیلرد هم بدولت پول داده شده و مجموع این که از صندوق بانک ملی ایران بیرون رفته و اسکناس زیادی منتشر شده عبارتست از ۶ میلیاردو خورده‌ای ، نماینده محترم آقای بوشهری در گزارشی که اینجا قرائت نمودند اشاره کردند که باید کاری کرد که هزینه زندگی پائین آمده و اسکناس ببانک ملی بر گردد و یک تذکر خوبی دادند که۲۰۰ میلیون ریال اسکناس برگشته‌است بانک پس دولت باید یک توجهی بکند در جزء بودجه خودش ۰۰ بنده از نماینده محترم آقای دکتر رادمنش بسیار تأسف خوردم که دیروز موافقت فرمودند که باز هم این انحصارها باقی و برقرار باشد این انحصارها بلای جان ماست اینها باعث بدبختی ما است همین باربری که اینجا درست کرده‌اند همین انحصارهای دیگر تمام باعث این شده‌است که اسکناس هائی که دولت از بانک ملی گرفته‌است خرج کند هما هنوز این صورت را نخوانده‌اید شما این صورت را بخوانید اینصورت را دانه دانه مطالعه بفرمائید یکایک عبارت از قوانینی است که از مجلس شورای ملی گذشته‌است که برای خرید یک کالای انحصاری یک پولی از بانک قرض بگیرند آقا کالای انحصاری صد در صد منافع داشته پس چرا پول بانک را پس نداده‌اند ؟ برای اینکه این انحصارها ضرر داشته مخارج زیاد داشته ( دکتر کشاورز - دزدی زیاد داشته )

درست است آقای دکتر کشاورز توجه بفرمائید دویست و چهل میلیون ریال بودجه تثبیت قیمت هااست چطور این را ممکن است مملکت ما تحکل کند ؟ بنابراین تمام اینها باعث گرانی شده‌است ( صحیح است ) حالا این حسابی که بنده درست کردم اتفاقا یک نتیجه بسیار مثبتی داده یعنی شما اسکناسی که امروز در دست مردم دارید عبارت است از ۷ میلیارد و بنده صورت حسابس که امروز در دست دارم مال آخر اسفند ۱۳۲۳ است صورتی که نماینده محترم آقای بوشهری قرائت فرمودند تازه تر بود. این صورت بنده اگر ارقامش با ارقام ایشان اختلاف دارد برای این است که تاریخ صورت بنده با تاریخ آقا جور نمود تاریخ بنده آخر اسفند است در تازیخ اسفند ۱۳۲۳ ۰۰۰ ر۰۰۰ ر۷۶۲ ر۷ ریال اسکناس در دست مردم بوده‌است این دو فقره عامل بزرگ گرانی است و اگر ما این اسکناسها را ببانک برگردانیم یعنی اسکناسهای اضافی را کم بکنیم عینا همان اسکناس بدست ما می‌آید که قبل از شهریور ۱۳۲۰ در دست مردم بوده‌است یعنی بطور واضح ارقام ریاضی روشن می‌کند که عامل مؤثر گرانی این دو وجود شریف بوده‌است

( خنده نمایندگان ) حالا این دو رقم را که از اسکناس موجود کسر کنیم ۱۴۰ ر۸۴۲ ر۳۲۲ر۱ ریال اسکناس است این همان اسکناسی است که قبل از شهریور ۱۳۲۰ بدست مرده بوده اتفاقا مسائل ریاضی بقدری انترسان است که انسان وقتی یکقدری درش غور می‌کند می‌بیند تمام نتایج مثبت و صحیح می‌دهد بنده عرض کردم هزینه زندگی نسبت به شهریور شش برابر شده و همین رقم اسکناک را شما قبل از شهریور و حالا بگیرید درست ۶ برابر شده‌است اسکناس شش برابر شده‌است زندگی هم شش برابر شده‌است حالا وظیفه دولت مااین است که در بودجه خودش سال بسال یک رقم هنگفتی بگذلرد که ما بتوانیم این بدهی‌ها را بپردازیم در قسمت ارزی ما نگرانی نداریم یک سلسله مذاکراتی که انشاءاااه دولت ما موفق می‌شوند با دوبتهای متفق ما بکنند ما این ارزهائی که در آمریکا وانگلیس داریم بآنها می‌دهیم آنها بما جنس می‌دهند و آنوقت این اسکناس بر می‌گردد ولی یک نکته مهم بدهی ما است ببانک ملی ایران بنده هر وقت یاد بودجه می‌آیم واقعا دلم آتش می‌گیرد که در مجلس شورایملی استدعا کردم که این صورت ریز بودجه را چاپ کنند ما همه ببینیم که چه هزینه‌های زیادی در مملکت ما می‌شود خوب مجلس رأی نداد به پیشنهاد من اگر چاپ شده بود ماکاملا میدیدیم که چه هزینه هائی زیادی هست آقایان ، تصور نفرمائید که وقتی من می‌گویم هزینه زیادی هست عضو را بیرون کنیم خیر اینطور نیست ، یک مخارج زائدی در این بودجه هست که اگر ما بتوانیم اینها را قیچی دست بگیریم و قیچی کنیم و در مقابل ببانک بدهیم و هزینه زندگی را بیاوریم پائین وقتی هزینه زندگی را آوردیم پائین یک وضعیت معتدلی در مملکت ما ایجاد می‌شود بنده خیلی عذر می‌خواهم درد سر دادم بیشتر از این مزاحم نمی‌شوم ( یمین اسفندیاری – آقا راجع به محبوسین هم بفرمائید ، آقای اردلان یادتان رفت ؟ )

نایب رئیس – آقای اوانسیان نوبتشانرا دادند بآقای دکتر رادمنش و امروز نوبت ایشانست بفرمائید . اوانسیان – هر نماینده‌ای هم وظیفه از حقوق ملت دارد و هم وظیفه از موکلین بخصوص ولی در ممالک دموکراسی یک ترادیسیون دیگری هم معمول شد و آن این است که احزاب و اجتماعات در واقع طرفدار یک طبقات مخصوصی هستند برای اینکه فرض کنید دهقانان و کارگران در امور اقتصادی و اجتماعی یک حقوق مخصوصی دارند بابراین آقایان مسبوقند حزب توده و فراکسیونش که در مجلس تشریف دارند اینها یک امور خصوصی هم که راجع به اجتماع حزب توده ایران و اتحادیه کارگران و طبقات ستمدیده زارع و کارگر است در امور اقتصادی و اجتماعی بعضی نظریات دارند ، ما وقتی که اینجا پشت تریبون صحبت می‌کنیم همه ما اعضای حزب توده نظرمان در واقع یکی است بنابراین مملکت مشروطه ، رشد سیاسی و سعادت مملکت موقعی تامین می‌شود که انتقاد در مملکت در مجلس صددرصد حکمفرما باشد البته انتقاد نه بآن معنی که فحاشی کنند و بد بگویند ( صحیح است ) بلکه از این لحاظ فرض کنید که یک حزبی در امور اقتصادی می‌گویند نظر ما اینست و برای رسیدن باین هدف باید این پروژه عملی بشود ما برای نمونه برمی‌داریم و می‌بینیم در مملک انگلستان و آمریکا به بزرگترین اشخاص مثل چرچیل و روزولت حملاتی کرده‌اند ولی چه حملاتی ؟ نه حملات خصوصی بلکه حملات سیاسی و حملات اقتصادی بنابراین وقتی ما در اینجا یک انتقادی کردیم این را بدانید که نه از لحاظ خصوصی است بلکه از لحاظ سیاسی است و هیچکس هیچوقت از هیچکس از ماها فحش و یا حرف بدی نسبت به کسی نشنیده‌اند حزب توده ایران و اتحادیه کارگران شاید در حدود دویست هزار نفر دویستو پنجاه هزار نفر عضو رسمی دارد حزب توده ایران شاید صدها هزار نفر اعضاء سمپاتیزان دارد وقتی حساب کنیم شایددر حدود نیم میلیون کمتر یا زیادتر اعضاء رسمی بعلاوه سمپاتیزان دارد بنابراین در این مملکت چنانچه احزاب رشد کنند ترقی کنند امور اجتماعی شان بحد کمال برسد این علامت رشد دموکراسی مملکت ومایه افتخار ملت ایران است حالا شاید در اینجاما شدیدترین حملات خود را بدولت بکنیم ولی نباید تصور شود که من ورفقای من کوچکترین نظر شخصی خواهیم داشت بنده هم که مثل سایر رفقا مخاللف دولت آقای حکیمی هستم شاید ایشانرا بنده اصلا ندیده باشم و شاید هم شخصا آدم خوبی باشند چنانچه ما حملاتی کردیم آقایان بدانند که این حملات شخصی نیست مخصوصا اینکه غالب این آقایان هم مردمان مسن و قابل احترام هستند چنانچه یکی از وکلا صحبت می‌کرد که اگر سه چهار تا وزیر دیگر هموارد کابینه شود شاید عمرشان هزار سال می‌شود بنابراین اینها قابل احترامند از لحاظ شخصی ولی از لحاظ سیاسی البته مطالب و نظریاتی داریم چه از نظر اقتصادی چه از نظر اجتماعی که اینجا باید بطور کلی گفته شود وقتی یک دولتی یک پروگرامی می‌دهد این پروگرام برای ملت ایران است و دستگاه عاملی که باید این پروگرام را اجراءکند آن دستگاه دولت است من زیاد فکر کردم که آیا این دستگاهی که ما فعلا داریم که باید اعتراف کنیم که باقیمانده دستهاه دوره دیکتاتوری است آیا این دستگاه قابل اجرای این برنامه دولت است ؟

باید اعتراف کنیم که نیست واقعا از شهریور ببعد دولتهائی که آمدند هر یکی آمدند و یک کاغذی نوشتند و آوردند در اینجا و این پروگرام‌ها تمام با هم شبیه‌است پس اینکه تاکنون ایم پروگرامها اجراء نشده علتش چیست البته این دولتهاو وزرائی مه میایند اینها بایستس بوسیله بوسیله آن دستگاه دولتی این کارها را انجام دهند وقتی بنده فکر کردم دیدم دستگاه فاسد است دستگاه ناقص است پس می‌بایستی در این پروگرام قید کنند که دستگاه دولتی فعلی را از عوامل دیکتاتوری عواملی که اختلاس کردند و خیانت کردند وتمام ملت آنها را می‌شناسند پاک کنند پس تا این کار انجام نشده آقای رئیس دولت با چه دستی می‌توانند کار کنند اینجا یک سؤالی است چنانچه آقای دکتر رادمنش گفت از موسولینی پرسیدند اسمت چیست گفت موسولینی گفتند بس . بعقیده من هر کس مخصوصا هر نماینده باید شهامت داشته باشد و وقتی مه میاید پشت تریبون از یکطرف با نمایندگان مجلس شورایملی صحبت می‌کند و از طرفی با ملت ایران آنوقت وکیلی

+ که شهامت نداشته باشد نمی‌تواند وکیل باشد این را آقایان بدانند من نظری ندارم ولی بطور کلی این را بنده در معاشراتی که با مردم امروزی کرده‌ام از دهقانانش گرفته از کارگرانش گرفته از روشنفکرانش گرفته یک عده اشخاصی هستند که مثل موسولینی معروفند پیش هر کس وقتی که اسمشان را می‌برند زن و بچه‌ها می‌گویند اینرا باید اعدام کرد چرا برای اینکه در دوره گذشته اینها دست شان آلوده بخون بوده‌است یکعده مسموم شدند غارت شدند و ما خودمان شاهد بودیم بین وضعیت کی رسیدگی می‌شود و کجا حساب می‌شود فقط یکنفر مختاری محاکمه شد شاید صدها هزار نفر دارند آزاد می‌گردند و محاکمه نشده‌اند و در این دستگاه نفوذ دارند مادامی که این اشخاص محاکمه نشوند ملت ایران نمی‌توانند اطمینان باین دستگاه پیدا کنند و اگر اینکار را بکنند این عملیات بعدا تکرار نخواهد شد . یکی از بزرگان سوسیولوژی می‌گوید که انتقاد بزرگترین اسلحه ایست که هر ملتی که در دست نداشته باشد ملت بدبختی است انتقاد وسیله بسیار خوبی است برای تشریح مرض اجتماعی مثل اینکه در یک جای بدن اگر یک چرکی پیدا شد طبیب فورا آنجا را می‌برد و دور می‌اندازد بدون اینکه ترسی داشته باشد و البته بایستی فورا برید و انداخت دور مبادا تمام بدنش از بین برود ( صحیح است ) این یک عمل طبی است که طبیبی که خیلی شهامت دارد باصطلاح زیاد فکر نمی‌کند فوری او را می‌برد که بدنش سالم بماند در دستگاه ما هیچوقت از یک وزیری یا مستخدمی برای ما فرق نمی‌کند نظری باشخاص نداریم ولی مادام که این قبیل اشخاص بمحاکمه دعوت نشده‌اند و این کار عملی نشده باین دستگاه نمی‌شود اطمینان پیدا کرد البته از طرفی ما یقین داریم که در دستگاه ما اشخاص شریفی هم هستند ولی تا ما دیده‌ایم این اشخاص تو سری خور هستند و هیچوقت میدانی باینها نداده‌اند که بیایند و خدمتی بکنند اگر در یک گوشه کسی بخواهد کار بکند فوری برایش دوسیه درست می‌کنند البته من وارد جزئیات نمی‌شوم ولی نظائر زیاد دارد بنابراین در پروگرام صحبت می‌کنم احتیاجات این مملکترا وقتی که در نظر بگیریم می‌بینیم بطور کلی یک جواب داده می‌شود ولی بدبختانه طبقه حاکمه را هیچ توجهی باوضاع طبقه زحمتکش این مملکت ندارد نماینده ملت بنظر ما بایستی نوکر ملت باشد ( صحیح است ) ( افشار صادقی - نوکر ملت هم هستسم )

نوکر ملت یعنی چه ؟ یعنی باید خودش را موظف بداند که در هر جائی که برای مردم یک بدبختی رخ دهد و یا احتیاجی دارند فوری بروند دنبالش یک چیزی بگویم شاید در نظرتان تعجب آور است مناز وکلای توده یک چیزهائی دیده‌ام در یک نقطه یک متبنکی داشتیم یک صحبتی داشتیم که یکنفر بنا بود برود آنجا صحبت کند البته حزب توده اتومبیل ندارد یک اتومبیلی رسید که بارش ذغال بود این شخص روی بار ذغال سوار شد و رفت برای اینکه آن کاری که از دستش بر می‌آمد بکند از وکلای خودمان از این قبیل عملیات خیلی دیده‌ام و باید هم همین طور باشند وقتی که یک نماینده مجلس اینطور باشد ابته وزراء هم همینطور خواهند شد بنده پیش خودم فکر می‌کنم که خیلی خوب فلان وکیل یا فلان وزیر ده دارد یک ده دو ده چهارده آیا آن وکیل یا وزیر خودش را نوکر آن دهقانان می‌داند یا این که ارباب آنها می‌داند وقتی که این سؤال را می‌کنم جواب این سؤال را نمی‌توانم بدهم . برای اینکه ما خودمان را بزرگتر حساب نکنیم قبل از همه باید بدانیم این مملکت صدی نودو پنجش همان کارگران ودهقانانی هستند که شاید لباس حسابی ندارند و بهیچوجه زندگانیشان تامین نیست . ما اگر واقعا می‌خواهیم خدمت بکنیم باید خودمان را نوکر بدانیم اگر این نشد همه حرف‌ها بیخوداست . جنگ شد میلیونها خون ریخته شد آیا ما متوجه شدیم که در دنیا دینامیسم نهضتها بکجا می‌رود و چه تغییراتی حاصل شده چه تحولاتی حاصل شد ؟ دستگاه دولت ما وزرای ما وکلای ما مادامیکه سواد سیاسی اجتماعی اقتصادی نداشته باشند و از اوضاع دنیا باخبر نباشند البته خیلی مشکل است مملکت را اداره کردن باید ما دقیق باشیم و ببینیم اوضاع دنیا را مخصوصا اوضاع تجارتی اوضاع اقتصادی اش در چه حالت است آیا ما می‌توانیم در یک مملکتی که با خارجه تجارت دارد علائق فرهنگی ارتباط سیاسی دارد بطور مستقل زندگانی کنیم ؟ حتما نمی‌توانیم و حتی آمریکای باین بزرگی هم نمی‌تواند مستقل زندگی بکند و مجبور است با تمام دنیا ارتباط داشته باشد . قبل از جنگ یک جریان ارتجاعی و دیکتاتوری در اغلب ممالک حکمفرما بود شما بدارید حکومت فنلاند را رومانی را ایطولی را آلمانرا ببینید و همینطور بیائید بطرف مشرق که ممکن است ما هم جزوش باشیم در همه اینجاها آزادیرا خفه کردند و دیکتاتوری حکمفرما بود و مردم در واقع خفه می‌شدند ( محیط – این موضوع با حکومت ایران قابل مقایسه نیست )

البته مانعی ندارد این عقیده شما است ولی عقیده من غیر از این است . البته بسیار خوب است و مانعی ندارد من میل دارم بیایند با کمال متانت جواب حرفهایم را بدهند و بدم نمی‌آید ولی این از نظر سیاسی است اجتماعی است و من باید عقاید خودم را بگویم ولو اینکه بعضی از آقایان نمایندگان خوششان نیاید . جنگ شد مردم اروپا تشنه آزادی بودند تشنه نان بودند فرهنگ می‌خواستند بطور مختصر بگویم از فرانسه گرفته و حتی در ایطالیا مردم یک چیز می‌گویند می‌گویند باید قانون صددرصد اجراء بشود و باید بمردم حق داده شود حق اقتصادی حق فرهنگی حق سیاسی و عملا این موضوع را ما می‌بینیم و در خیلی جاها این کار را عملی کرده‌اند همینطور ملت ایران پس از شهریور ما می‌بینیم که یک جنبش‌های آزادی که مردم حرفشان را می‌زنند . بطور کلی می‌شود در یک مملکتی اقتصادیات آن مملکت را در عرض ۵ سال ۱۰ سال تغییر داد و تکنیک بزرگی وارد کرد و تغییرات کلی داد ولی در ایده اولژی و پسی اولژی مردم خیلی مشکل است که در سه سال تغییرات عمده‌ای داد و علت اصلی آن این است که خیلی از سیاسیون این مملکت هنوز طرز فکرشان عوض نشده و هنوز هم آن حسابهای کهنه و بی اطلاعی از دنیا و آن طریقی که من باقا عرض کردم دارند مثلا بکارگر بگویند که چه فضولی بتو رسیده که از سیاست اصلا صحبت بکنید و یا بدهقان چه فضولی رسیده که از سیاست اصلا صحبت بکند هنوز این افکار در این مملکت حکمفرما است مادامیکه این افکار عوض نشود و مادامیکه بیک دهقان ایرانی احترام نگذاریم غیر ممکن است بتوانیم صحبت از نمایندگی ملت بکنیم این عقیده من است . معمولا می‌گویند آقا ولش کن این یک کارگر لاتی بیشتر نیست یا یک دهقان لاتی بیشتر نیست او را چه بسیاست و این حرفها در صورتیکه قبل از همه بایستی گفتاینکه ما این دهقانان و کارگران را میگوئیم که طبقه سوم و چهارم هستند من می‌گویم اینها طبقه اول هستند بچه دلیل ؟ بدلیل اینکه همین کارگران شهرهای مارا آباد می‌کنند کارگر این پارچه‌ها را که شما پوشیده‌اید درست کرده کارگر درست کرده‌است همچنین دهقانان این نانی که می‌خوریم تخم مرغی را که می‌خوریم تمام این چیزهائی که می‌بینید و این خوراکیها را تمام این دهقانان بعمل می‌آورندو بما می‌دهند پس این دو طبقه طبقه عالی است که در واقع سرچشمه طلا و ابادی کشور هستند مادامیکه ما اینها را احترامی برایشان قائل نشویم و حق حیات بآنها ندهیم نتنها از این حیث احترامشان بکنیم بلکه تا بهمه قسمتهای کار آنها توجه نداشته باشیم هیچ پیشرفتی در این مملکت نخواهد شد من با بعضی از مالکین صحبت می‌کردم و گفتم شما مالک خوبی نیستسد پرسیدند بچه دلیل گفتم بدلیل اینکه شما فکر می‌کنید چهار یا پنج تا ده دارید و سالی پنجاه هزار تومان عایدات دارید و بهمین اندازه راضی هستید و هیچوقت فکر توسعه کار خودتان نیستید و حاضر نیستید که یک ماشین توی این ده بیاورید و مثل آمریکائیها و جاهای دیگر یک تغییرات عمده در زراعت بدهید این تغییرات از چه لحاظ است از این جهت ات که خودت هم استفاده بیشتری بکنی و آنوقت دهقانت هم یک چیزی داشته باشدموقعی که دهقان گرسنه‌است مریض است دوا ندارد چنین شخصی قادر بکار نیست و وقتی که آزادی ندارد غلام است برده‌است ۰۰۰

( فرمند . دهقان ایرانی غلام و برده نیست ) ۰۰۰ نمی‌تواند مملکت را آباد بکند اجازه بفرمائید تا بنده عر ض کنم . نایب رئیس – آقای فرمند اجازه بفرمائید صحبتشان را بکنند اردشیر اوانسیان – دو جور غلام و برده داریم یکی اینکه در دوره ۰۰۰ نایب رئیس – - آقای اوانسیان عده کافی نیست اوانسیان - من بآقایان عرض می‌کنم که ۸ ورقه نوشته‌ام یک ورقه اش را خواندم و ۷ ورقه دیگر باقی است بنابراین اگر آقایان خسته هستند بگذارید برای فردا جمعی از نمایندگان - جلسه را ختم کنیم نایب رئیس - اکثریت است آقای اوانسیان شما بصحبت خودتان ادامه دهید . اوانسیان - حرفهایم را اگر من بخواهم بزنم شاید یکساعت بیشتر طول بکشد چون من در یک سال یک مرتبه بیشتر حرف نمی‌زنم در این صورت باید خیلی حرف یزنم و آن صحبتهائی که یکدفعه دیگر کردم نمی‌شود گفت که پارلمانتر بود بلکه یک دفاعی بود بنابراین بنده حق دارم تمام مطالبی را که دارم بگویم

( تهرانچی - نگفتیم که شما صحبت نکنید ) بنده عرض کردم پیشنهاد بدهید تا رذی بگیرند . عرض کنم برده دو جوراست البته یکی اینکه از لحاظ حقوقی کسی برده باشد و یکی هم دفاکتو یعنی عملا برده باشد . این چیزهائی که بنده می‌گویم دلایل زیاد دارم در آذربایجان در یک دهی مالک آن ده یکی از دهقانان خودش را گرفت و ارباب آن ده هم الان توی این مجلس نشسته (جمعی از نمایندگان - صریح بفرمائید کیست ) اختلاف خوب نیست که برده شود ۰۰ جمعی از نمایندگان - اکثریت نیست ختم جلسه نایب رئیس – اگر اجازه میفرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم کنیم ( صحیح است )

جلسه آتیه فردا دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ساعت ۹ دستور هم بقیه شور در اطراف برنامه دولت ، دراین موقع یکساعت بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس ختم گردید ،

+ مجلس یکساعت قبل از ظهر روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه مجددا بریاست آقای ملک مدنی نیب رئیس تشکیل گردیدنایب رئیس - آقای اوانسیان .

اوانسیان - مطلبی که دیروز می‌گفتم این بود که یکی از دهات یک نفر دهقان را بنام اینکه شما در یک متبنکی اشتراک کردید برده بودند در یک طویله حبس کرده بودند و باو پهن اسب خورانده بودند

( یکی از نمایندگان مجلس - در کجا ) در آذربایجان » بطور کلی دوره بردگی از نظر حقوقی که انسانرا می‌فروختند خیلی قدیم‌ها بوده‌است و در ایران مدتها است که از بین رفته‌است و حتی یاده هست که حکومت یک تصمیمی گرفته بود درباره آن ساه هائی که در جنوب می‌فروختند و منظورم این بود که از لحاظ حقوقی در ایران اصول بردگی نیست ولی رفتاریکه عملا نسبت به دهقانان می‌شود نشان می‌دهد که اصول دموکراسی نداریم ما و صددرصد اجرا نمی‌شود در قدیم دوره بردگی دهقان کار میکرده‌است لباسش را بهش می‌دادند نانش را بهش می‌دادند و از این لحاظ راحت بوده‌است ولی حالا دهقان ما از لحاظ حقوقی برده نیست که او را بفروشند ولی اعلب می‌بینیم که نانش باندازه کافی نیست من خیال می‌کنم که طبقه حاکمه ما باید یک فکر اساسی برای دهقانان بکند تصور می‌کنم زمین ایران مال ملت ایرانست چنانچه ما در یک دهی بگوئیم این ده مال فلان صاحب این ده‌است و مالکش است این یک قسمت حقوقیش است ولی قسمت دومش این است که این اراضی بطور کلی مال تمام ملت ایران است پس دولت ایران بایستی در اطراف دنیا یک فکری بکند ما در اینجا یک قانونی که مناسبات ارباب را با رعیت روشن کرده باشد نداریم ( فرمند - حقوق مدنی روشن کرده ) یک روزی در یکی از متبنک‌ها یک زارع ساده گفت اجازه بدهید من یک سؤالی دارم گفت این مجلس که شما دارید و این همه قوانین دارد آیا راجع بزارعین هم چیزی نوشته‌است ؟ ما باید حقیقة اعتراف کنیم که همچو قوانینی نداریم که وضعیات زارع را با مالک روشن کند

( عماد تربتی - در حقوق مدنی قانون مزارعه داریم که راجع بزارع نوشته‌است و یک کتابی است ) در خیلی از جاهای ایران نمی‌گویم همه جامی‌بینیم هر کسی هر رفتاری نسبت بزارع میخواه بکند می‌کند بیگاری هست شلاق می‌زنند در صورتی که قانونا نباید اینطور باشد ( فولادوند - کجا شلاق می‌زنند ) یک جا دو جا نیست ( فداکار - در فریدن و چهار محال ) حالا بنده می‌گویم در خیلی از جاها بودم و دیدم حتی بنده با دهقانان رفتم در تبریز بعدلیه و شکایت کردم در اطراف سراب نه فقط شلاق زده بودند بلکه کارهای بدتری هم کرده بودنداز این قبیل کارها یکی دو تا سه تا نیست اگر مجلس وقت داشت می‌توانستم صدها نمونه بیاورم که خودم شاهد بوده‌ام بنابراین حزب توده ایران طرفدار جدی یک قانونی است که وضعیت دهقانان را با مالکین روشن کند ( صحیح است ) اینکه هو می‌کنند و می‌گویند حزب توده اصلا مخالف مالکیت است این دروغ است حقیقت ندارد ولی وقتی شما می‌بینید که یکنفر ارباب ششصد هفتصد ده دارد ( همهمه نمایندگان - آقا این هرگر نمی‌شود ) ـ صدای زنگ رئیس )

خوب میگوئیم پنجاه تا سی تا این که هست نمی‌شود ان را منکر شد و البته کسی که بیست تا سی تا ده دارد خیلی مشکل است اداره بکند من در وزارت کشاورزی بودم گفتند زمینهائی که بیش از همه و بهتر از همه اداره می‌شود زمینهائی است مختصر که خرده مالکین دارند چرا ؟ برای اینکه همان زمین مختصری که دارد علاقه بآن زمین دارد و خودش کار می‌کند در هر حال من تصور می‌کنم که این دوره دوره ایست که باید حتما راجع باین موضوع یک فکری بکنند ( سنندجی - قانون اسلام فرموده‌است الناس مسلطون علی اموالهم ) و یک قانونی وضع بکنند و باید هر دولتی که می‌آید این موضوع را در نظر بگیرد اما راجع بکارگران سه سال و نیم است کفتند قانون بیمه کارگران هنوز هم که می‌بینید قانون کار تصویب نشده وضعیت کارگران رضایت بخش نیست دیروز یکعده از کارگران سیلو دعوتی کرده بودند چهارصد نفر پانصدنفر بودند صحبتی کردند در ضمن عریضه نوشته بودند که من مجبورم اینجا بگویم اینها وضعیتشان یک طوری است که بیش از هشت ساعت از اینها کار می‌خواهند یکعده را می‌خواهند اخراج کنند این کارگرهای سیلو هستند که خودشان نان می‌پزند و بمردم می‌دهند شکایت می‌کردند که نان ما نمی‌رسد زندگی ما تامین نمی‌شود کسی که خودش نان می‌پزد و بمردم می‌دهد باید زندگی او تامین شود با این که ما می‌گوئیم دموکراسی هستیم کارگر را اخراج می‌کنند که شما چون عضو حزب توده هستید شما را اخراج می‌کنیم پس از اینکه وارد حزب چیز شدید ما شما را وارد کار می‌کنیم این چیزها نباید البته تکرار شود با این عمل البته آزادی و دموکراسی کارگزار دستش گرفته شده‌است مملکتی که دموکراسی است نبایستی وجدان یک کارگری را آزادی او را با کار خرید این است اصول بردگی که ما می‌گوئیم نباید گذاشت کارگران ما مجبور شوند حق خودشان و آزادی خودشانرا برای یک لقمه نان بفروشند در کنفرانس سانفرانسیسکو صحبت از احترام بکار و زحمت می‌کنند صحبت این است که در دنیا پس از آنکه جنگ تمام شد هر فردی کار داشته باشد هر فردی نان داشته باشد حتی در انگلستان یک همچو قانونی را وضع کردند یک همچو پروژه هائی را پیشنهاد کردند که اصلا بیکار نباید باشد و هر شخص و هر فردی بتواند کار کند و نان داشته باشد دنیا چطور صحبت می‌کند ولی ما فلان کارگر را که عضو فلان حزب است باید اخراجش کنیم این هماه رژیم بیست ساله دیکتاتوری است که بعضی روسای اداره جات حاضر نیستند که ابدا احترامی بآزادی و دموکراسی افراد بکنند این‌ها را بایستس دولت در نظر بگیرد و قانون کار را هر چه زودتر عملا تصویب کند و بداد کارگرها برسند ما عملا دیدیم در جرائد هم گفته شد که ایران پل پیروزی بوده‌است و در این جا هیچ شکی نیست و باید یگوئیم ملتایران در این دوره جنگ صدمات زیادی دیده‌است اما آن نانهائی را که مثل آجر می‌پختند و یک عده از وکلا هم شاید از آن نانها می‌خوردند اساس پیروزی را کارگران حمل و نقل و کارگران راه آهن فراهم نمودند و آنها بیشتر از همه این صدمات را کشیده‌اند من خیلی از کارگرانی را دیدم در حین حمل و نقل اسلحه پاشان دستشان از دستشان رفته‌است این‌ها در این مدت چه چیزی گرفته‌اند آیا زندکیشان تامین شده ؟

حقوقشان تامین شده ؟ آزادی دارند ؟ و هر جا هم می‌روند صحبت در این است که اخراج بکنند پس بنابراین وقتی که به مناسبت پل پیروزی توقع هائی داریم که متفقین ما از لحاظ کارخانجات با مملکت ما بکنند شکی نیست که قبل از همه این حقوقی را که بدست می‌آوریم باید بخود کارگرها بدهیم . یکی هم موضوع بیکاری است . موضوع بیکاری اممیت فوق العاده پیدا کرده ما که نمایندگان توده هستیم روزی نیست که صدها نفر جلوی ما رانگیرند هر کجا می‌روید می‌بینید که می‌گویند اینها را دارند از کار خارج می‌کنند و این‌ها بیکار می‌شوند و کم کم عده زیاد می‌شود که شاید بصد هزار نفر دویست هزار نفر یک روزی برسد آیا دولت و دستگاه حاکمه ما یک فکری کرده‌است ما و وکلای توده چندین دفعه برای این کار با هیئت وزرا ملاقات کردیم و این موضوع را گوشزد کردیم ولی باور بفرمائید بقدری خونسردی و بی علاقگی بخرج دادند که ما تعجب کردیم ولی این را بدانید که بیکاری وقتی که طول کشید کم کم یک جنبشی می‌شود عده که زیاد شد خطرناک می‌شود آدم گرسنه ایمانندارد و باید دولت یک فکر اساسی بکند یکی از آن فکرهائی که باید بکند این است که بکارخانجات باید توجه زیادی بکند و در کارخانجاتی که داریم اولا درست کار شود برای اینکه اطلاعات کافی داریم که تخریب کردند در کارخانجات و یک قسمتش را از کار انداختند و آن قسمتی هم که کار می‌کنند ناقص است باید توجه کامل بشود دولت ما هیچوقت فکر این نشد که بوسائلی صنایع ایران را حفظ بکند و بگذارد که این صنایع رشد بکند زیاد شود که ما محتاج به بازارهای خارجه نباشیم البته بنظر من میلسیو طرفدار این بوده که ایران را یک بازار بکند در صورتیکه بر خلاف عقاید ملی ما است برخلاف سیاست ملی و مملکت ما و دموکراسی است . ما می‌توانیم چاههای ارتزین بکنیم می‌توانیم معادنی که تعطیل شده‌است اینها را بکار بیندازیم هیچکدام از اینها را نمی‌کنند این بیکارها یک عده زیادی را تشکیل می‌دهند و خواهند داد و دولت هم عملا باید باینها توجه زیادی بکند نه با حرف بلکه باید عملا یک فکری برای آنها بکند کارهای کوچک برای آنها کافی نیست باید یک کارهای بزرگی برای آنها فکر کرد این این قانون کار باید هر چه زودتر تصویب بشود و عملا اجرا بشود . ما نبایستی منکر این باشیم که ثروت ملی ما درست تقسیم نمی‌شود حتی در تهران وقتی که شما از خیابانها عبور می‌کنید می‌بینید که یک قسمت اصلا هیچ چیز ندارد و یک قسمتدیگر زندگی خیلی عالی دارد و حد وسط در بین نیست و این خیلی محسوس است .

مسئول این قضایا کیست ؟ البته دولت بایستی در اطراف این چیزها یک فکرهائی بکند که این پایه زندگی را از بین بردارد . این دولتهائی که تابحال روی کار آمده‌اند هیچکدام فکر این نبودند این‌ها را باید صراحة گفت در این مملکت بایستی انسان ارزش داشته باشد ما وقتی که بتاریخ ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم اشخاص بزرگی از قبیل فردوسی از قبیل حافظ و ابن سینا و غیره زیاد داشته‌ایم و اینها مایه افتخار این ملت می‌باشند ولی من سؤال می‌کنم که آیا امروز ما این قبیل اشخاص بزرگ را داریم ؟ بدبختانه مه که هرقدر جستجو کردم نتوانستم پیدا کنم و آیا این میرساند که این آب و خاک نمیتوتند این قبیل اشخاص را پرورش بدهد ؟ خیر این آب و خاک ثابت کرده‌است که از این قبیل اشخاص را می‌تواند بدهد ولی برای اینکه این قبیل اشخاص بوجود بیایند باید زمینه مناسب باشد و شرایط زندگی مناسب باشد و ما حالا این شرایط را نداریم مخصوصا شرایط اساسی همان زندگی اقتصادی است چند

+ چند روز پیش در دانشگاه گه هریور صحبت می‌کرد بنده هم آنجا بودم از چندنفر از استادان که لباس رسمی نپوشیده بودند از آنها پرسیدم که شما چرا لباس رسمی ندارید اینها سرخ شدند و گفتند که زندگانی ما یک طوری است که نمی‌توانیم بخریم ( صحیح است ) و بکفش آنها نگاه کردم دیدم شاید یک بقتای وسیله بهتری داشته باشد . یک مهندسی بود که اسمش را فراموش کرده‌ام ارجمند بود کی بود که افتاد توی چاه از قراریکه می‌گویند این شخص شخص برجسته‌ای بود و شاید اگر تشویقش می‌کردند و یک عمر بیشتری می‌کرد یک عمر بیشتری می‌کرد یک مخترع بزرگی می‌شد ولی من سؤال می‌کنم چرا قبل از اینکه این شخص بمیرد اسم او هیچ کجا نوشته نشده بود ؟ اورا تشویق نکردند ؟ پس بایستی گفت اوضاع طبقه حاکمه ما طوری است که وسیله رشد و نمو نمی‌دهد اکر ما میکوئیم استاد دانشگاه که آتیه مملکت در دست آنها است یا روشن فکرها و مهندسین اینها اگر زندگانیشان تأ مین نباشد چطور می‌توانند فکر بکنند ؟ وقتی که زندگانی آنها تأ مین نباشد اطاق نداشته باشند چطور می‌توانند بچه‌ها را تربیت بکنند ؟ این بدبختیها هست و یکی دو تا هم نیست و تمام اینها را بایستی در نظر بگیریم . بنظر من بزرگان این مملکت این قبیل اشخاص هستند کریمی نقاش هست چه‌است که رفته بود بشوروی در یکی از این متینکها که من در آنجا بودم صحبت می‌کرد میگفت بزرگان شهر مسکو بود کجا بود دعوت کردیم و بعد که آشنا شدیم معلوم شد بزرگان این شهر از نقاشان معروف هستند نویسندگان معروف هستند هنر پیشگان معروف هستند و اینطور بزرگی اشخاص را نشان می‌دهد وگفت در صورتیکه در مملکت ما سلطنه‌ها و دوله‌ها و اینها اشخاص بزرگ هستند .

من معتقدم که اشخاص عالم و این استادان اینها اشخاص مملکت هستند اینها اشخاصی هستند که بچه هایمان را بدست آنها میسپاریم باید بآنها احترام گذاشت . آنها را در امور مملکت دخالت داد . اصولا ما عادت کرده‌ایم بمرده پرستی که پس از مردن تعریف می‌کنیم ولی در زندگیش او را تشویق نمی‌کنیم و زندگانیش را تأمین نمی‌کنیم و در جامعه او را تشویق نمی‌کنیم و یک چیزی که نقصان دموکراسی است و بایستی گفت بدولت چون در پروگرامش وارد نکرده آن قانون احزاب است اجتماعات است کلوپ است الی آخر مثلا فرض کنید شما کانون مهندسین یک تشکیلاتی است مفید بحال مملکت آیا این تشکیلات حق دارد یک کلوپی داشته باشد ؟ بایدگفت بله ولی از لحاظ حقوقی این تشکیلات رسمیت ندارد و اگر اینها یک کلوپی داشته باشند هیچ قانونی این کلوپشان را و وضعیت اجتماعشان را تذمین نمی‌کند ( مهندس فریور - قانون دارد رسمی است )

( بعضی از نمایندگان - در قانون تجارت هست و به ثبت هم رسیده‌است ) آنرا هیئت وزراء تصویب کرده‌است از مجلس نگذشته و مجل تصویب نکرده‌است . بنظر من بایستی این قانون احزاب واجتماعات را مجلس تصویب بکند مملکت دموکراسی لازمه اش این است که این قبیل قوانین را تصویب بکند من آنقدر می‌فهمم که چه می‌گویم در مما لک اروپا این قبیل قوانین هست ولی ما نداریم اینها علامت رشد یک مملکتی است اگر ما هم یک همچو قوانین را تصویب بکنیم ما افتخا خواهیم کرد شاید حزب توده ایران اولین حزبی بود که بر علیه فا شیزم قیام کرد و از قراری که می‌گویند شاید نه تنها بزرگترین حزب ایران است شاید بزرگترین حزب شرق نزدیک باشد و این البته برای ما افتخار است حالا کاری نداریم که بعضی‌ها ایراد می‌گیرند و می‌گویند که بعضی از افراد این حزب درست باسواد نیستند و معلومات کافی ندارند ولی البته در مملکتی که احزاب نبوده و ترادیسیون نبوده اینطور اجتماعات درست می‌شود و البته کم کم باید اصلاح بشود . این طبقاتی را که امروز حزب توده تربیت می‌کند اگر سوادشان کم است این نقص حزب توده نیست بیکه تقصیر دستگاه حاکمه‌است که برای اینها مدرسه فراهم نکرده‌است و حتی ما افتخار اینرا داریم که بین صدها نفر از کارگرو دهقانان ما که من خودم شخصا دیده‌ام بعضی از این کارگرها بسیار خوب نطق می‌کنند و حتی از بعضی از وزرای ما بهتر نطق می‌کنند میگوئید نه تشریف بیاورید در متینگها ببینید البته در حزب ما صدها نفر اساتید چیز فهم و با دانش هستند و آنها اشخاصی هستند که خدمت به طبقه زحمتکش را عهده دار شده‌اند . م.ضوع دیگری که می‌خواهم بگویم بگویم و در جراید هم نوشته شده و یک روزهم آقای دشتی اینجا صحبت کردند موضوع رنگ است که بما هم رنگ می‌زنند ما بایستی صراحت لهجه داشته باشیم بنده اینجا پشت این تریبون می‌گویم که ما رنگ داریم و منکرش هم نیستم اما چه رنگی ؟ ما میگوئیم که هر نهضتی در دنیا آزادیخواه باشد و طرفدار دموکراسی باشد این به نفع استقلال کشور است مثلا حزب سوسیالیست چنانچه قدرت تو زیاد باشد و نیروی او زیاد باشد او در واقع در مقابل سیاستهای استعماری یک قدرتی است و این البته به نفع استقلال کشور است . در چین اگر یک نهضت آزادیخواهی و دموکراسی قوی باشد بر علیه استعمار این خود یک نهضتی است بر علیه استعمار پس بنفع استقلال ایران است پس در هر کشوری که این قبیل نهضت‌ها باشد به نفع آزادی آن کشور است و عملا باید آن را مفید بحال کشور بدانیم و با کمال صراحت میگوئیم و از کسی هم باکی نداریم .

اما اینکه یکی از ممالکی که اهمیت جهانی دارد و نهضت جخانی خیلی در او قوی است آن مملکت جماهیر شوروی است اولا باید گفت این افکار یعنی افکار سوسیلیستی هیچوقت از روسیه شروع نشد . بلکه اساس و پایه این افکار از انگلستان . فرانسه مخصوصا از آلمان شروع شده سوسیلیست خیالی که آنها را اوتوپیست می‌گویند از قبیل روبرت اوئن که در انگلستان بود که خودش یکنفر میلیونر بود و تمام املاک و تمام هستیش را برای حصول سوسیالیستی گذاشت و فوریه و سن سیمون فرانسوی بعد میآئیم کارل مارکس انگلس در آلمان بوده‌اند پس افکار سوسیالیستی چیزی نیست که منحصر بجماهیر شوروی باشد بنابراین این فکر هم ملی است و هم بین الملی است من می‌خواهم سؤال کنم اینکه بعضیها در جراید یک نسبتهائی بمن می‌دهند فرض کنید در انگلستان یک حزب سوسیالیست است آیا این حزب میرساند که ۰۰۰

( فیروزآبادی - آقا در اطراف پروگرام صحبت بفرمائید ) ( بلی در اطراف برنامه صحبت می‌کنم ) آیا این حزب سوسیالیست مملکت را می‌فروشد بکسی آیا نباید در مملکت حزب سوسیالیست باشد یا بالاتر حزب کمونیست نباید باشد آیا می‌شود گفت که اینها خائن هستند ؟‌خیر اشخاصی که این حرف رامی زنند یا نمی‌فهمند یا اینکه تعمد می‌کنند هر مملکتی می‌تواند احزاب دست راست و دست چپ داشته باشد حزب توده یک حزب دموکراسی است حزب باصطلاح کاملا غیر سوسیالیستی است بنابراین این حزب می‌گوید ما از تمام عوامل و جریان آزادی دنیا بنفع استقلال و آزادی و دموکراسی باید استفاده کنیم نباید یک تهمتهائی باو زد باید شهامت داشت با صراحت باید گفت برای اینکه وطن فروشی و مملکت فروشی ثابت شده‌است که اشخاصی که این کار را می‌کنند برای پول می‌کنند نمونه زیادش هست هیچوقت تا بحال دیده نشده که مملکت را مفت و ارزان بفروشند نمونه اش قرارداد ۱۹۱۹ و غیره بود هیچوقت اشخاصی که حاضرند فداکاری کنند و حتی حاضرند جانشانرا برای مملکت بدهند و عقیده‌ای دارند اینطور تهمتها نباید بزنند من یدولت فعلی می‌گویم و طبقه حاکمه هم این قسمت را در نظر بگیرد باید مردمردانه مارزه سیاسی بکنند ولی این حرفها را نزنند دیگر اینکه یک مختصری راجع بسیاست خارجه می‌خواستم بگویم هر چند رفیق ما آقای دکتر رادمنش گفت ولی ما مطالعه درستی نمی‌کنیم راجع باوضاع بین المللی و در این قسمت بایستی خیلی دقیق بود و مطالعه اقتصادی سیاسی کرد و تشخیص داد ما در میان یک همسایگانی زندگانی می‌کنیم که چنانچه اطلاعات کافی نداشته باشیم و همسایگان خودمان را نشناسیم ممکن است اشتباهات بزرگی رخ بدهد امتحانات بزرگ در دوره بیست ساله گذشته کردیم و ضررش را هم دیدیم بایستی من بعد این اشتباهات تکرار نشود اگر کسانی هستند که خیال می‌کنند سیاست سابق خارجی را می‌شود تعقیب کرد اشتباه می‌کنند و در عمل خواهند دید که اینطور نیست و دیگر نمی‌شود آن سیاست را تعقیب کرد بایستی سیاست عاقلانه توازن صددرصد اجرا شود ما موقعی بهمسایگان خودمان احترام می‌گذاریم که آنها هم متقابلا احترام بگذلرند کلمه استعمار زیاد گفته می‌شود این کلمه استعمار را از لحاظ علمی یکقدری خواستم صحبت کنم اصلا کلمه استعمار لغت فرنگیس می‌شود امپریالیسم البته تمام دول سرمایه دار دول استعماری نیستند ولی وقتی یعضیها پیدا می‌شوند که اینها محتاج ببازار هستند محتاج بدست کارگری هستند بقیمت ارزان برای بازار این سیاستها را بپیش می‌برند برای اینکه ما اوضاع همسایگان خودمان را خوب بشناسیم مخصوصا این بیست ساله که همسایگان خودمان را تا اندازه‌ای بعضی‌ها را خوب شناخته‌ایم ولی بعضی‌ها را که یکیش همان اتحاد جماهیر شوروی است هنوز مردم خوب نشناخته‌اند روی اطلاعات ناقصشان و روی آن سیاستهای سابق و اطلاعات و شایعاتی که بوده تشخیص می‌دادنداین همسایگان البته منظور ترکیه و افغانستان نیست اینها موقعیتشان چندان زیاد نیست ولی ۲ دولت بزرگ یکی انگلستان و یکی جماهیر شوروی بطوریکه معلوم است رفتار این مملکت در این بیست ساله نسبت بانگلستان بد نبوده‌است بیشتر موضوع اتحاد جماهیر شوروی است اصولا در سوسیالیزم کلمه استعمار وجود ندارد چرا دلایل اقتصادی دارد برای اینکه در

+ است که هیچوقت جنس برای فروش در خارج نیست این یکی پس این ایجاب می‌کند که سیاست استعمار و بازار نباشد دوم اینکه طبقه‌ای که انجا بر علیه تزارها مبارزه کرده و اعلان جنگ داد فداکاری کرده خودش مظلوم بوده و هیچوقت طرفدار استعمار نمی‌تواند باشد استعمار هم نمی‌تواند باشد زیرا شما میدانید که در آنجا مخصوصا در سالهای اخیر در آنجا طبقات موجود نیست همه یک طبقه هستند همه تحصیل می‌کنند همه کار می‌کنند همه نان می‌خورند این را برای چه گفتم ؟ برای اینکه درست تشخیص بدهیم و یفهمیم چه رژیمی هست ؟ چه بساطی هست ؟ چه اوضاعی هست ؟ و چه سیاستی ممکن است داشته باشند ما نا همسایگان خودمان را خوب نشناسیم غیر ممکن است سیاست خودمان را درست تشخیص دهیم این‌ها را که گفتم از این لحاظ گفتم که باید ما این‌ها را در نظر بگیریم و مطالعه کنیم بعد اظهار عقیده کنیم معمولا می‌گویند وطن میهن حزب توده آزادیخواهان اینطور می‌فهمند ما اینطور می‌فهمیم مطن را وطن موقعی معنی دارد که مال همه باشد فرض کنید بنده توی این مملکت نه نان داشته باشم نه خانه هیچ ندارم در صورتیکه هر ایرانی باید یک چیزی یک قسمتی داشته باشد

( حاذقی - همه باید میهنمان را دوست داشته باشیم و لو نان نداشته باشیم ) ( صحیح است ) این صحیح است و درش گفتگونیست ولی موضوع دوتا است اگر یکوقتی یگ خطرات خارجی پیش بیاید این‌ها باید شریک باشند و یکی باشند و دفاع کنند ولی وقتیکه ما میگوئیم که استقلال خارجی این مملکت را حفظ کنید همه ما عملا بایر سرباز و حافظ استقلال مملکت خودمان باشیم این سرباز که گرسنه شد می‌تواند استقلال را حفظ کند ؟ سرابازی که دهاتی و تو سری خور شد علیل شد می‌تواند استقلال خودش را حفظ کند ؟ نمی‌تواند ما میگوئیم که وطن بایو مال همه باشد همه باید زندگی کنند البته نگفتیم که مساوات باشد البته نمی‌شود در مدت کمی این مساوات را یرقرار کنیم نمی‌شود در عرض ۴ روز همه را مساوی کرد ولی یک چیزی هست که بنده همه جور وسایل داشته باشم ولی دیگری نتوتند یا نگذارند چرا ؟ برای دهقان مدرسه باز نمی‌کنند آیا این بدیگری ضرر می‌زند ؟ چرا ؟

چون چشم و گوششان باو می‌شود ؟ ما باید باینها نان بدهیم دکتر بایستی برای اینها تهیه کنیم بگذارید اینها زندگی کنند تا سالم و تندرست باشند تا بتوانند آزادی و استقلال میهن خودشانرا حفظ کنند والا سربازی که توسری خورد و آزاد نبود و گرسنه بود او نمی‌تواند نه ازادی و نه استقلال ما را حفظ بکند شما بردارید تاریخ مغول را وچیزهای دیگر را بردارید نگاه کنید جای دور نرویم همین قضایای شهریور را بردارید نگاه کنید البته وقتیکه میگوئیم سرباز منظور همین دهاتیها هستند ما بایستی با اینها طوری رفتار کنیم و بگوئیم و بفهمانیم که این وطن مال خودت است و این هم حق خودت است این را ما نداریم اگر راست میگوئیم عملا اینکار را بکنیم البته این کار هم خیلی مشکل نیست اگر بعضیها از منفع شخصیشان صزف نظر کنند و طمعشان طمع زیاد نباشد بایستی بیفتند بجان مردم از آن ده دور دست عقب مانده بگیریم بیائیم بالا من برای شما نمونه بیاورم بعقیده من ایلات و دهاتی‌ها وطن پرست تر از شهری‌ها هستند چون من عملا دیده‌ام دهاتی‌ها خیلی با ایمان و خیلی فداکار هستند من یک بلوچی را دیدم توی زندان بندرعباس هیچ چیز نمی‌فهمید فقط می‌فهمید که وطن را باید حفظ کند وقتی که شما منزل او رفتید اگر یکی را کشته باشید از شما دفاع می‌کند و پذیرائی می‌کند این را میار می‌گویند مرد است ، این قبیل دهاتی‌ها ما زیاد داریم ولی توجهی بآنها نمی‌کنیم هر چه بشهر نزدیک تر می‌شویم می‌بینیم فساد اخلاق زیاد تر است هر چه به ده می‌رویم می‌بینیم مردمان درست ، باایمان وطن پرست بیشتر است ( صحیح است )

اینها را باید بگویند اینها حقایقی است باید کوشش کنیم که دهاتیها را از هر گوشه ایران که باشند بکشیم جلو معلومات دهیم نان بدهیم یکقوانینی وضع کنیم که گرسنه نباشند مثلا یک عده زیادی هستند که از طرف جنوب میایند از طرف شمال به تهران هجوم میاورند اینها را شما مسبوقید اینها گرسنه‌اند یک اصطلاح علمی است می‌گویند پااوپریزاسیون یعنی فقیر شدن اینها فقیر هستند ، نان ندارند و هجوم میاورند توی شهر کدام دولت این فکر را کرده ؟ ما هم که هیچ فکر نیستیم این صحبتها بیشتر متوجه مجلس باید باشد ما باید یک فکری بکنیم که فکر اساسی باشد ( صحیح است ) با حرف هیچ چیز درست نمی‌شود . دیگر اینکه چونمن از حومه آذربایجان انتخاب شده‌ام در این مدتهائی که آنجا بودم خیلی از طبقات ستمدیده شاید صدها هزار نفر توی متینگها و کنفرانسها یک چیزهائی بمن گفته‌اند که من مجبورم اینها را یادآوری کنم و این جا بگویم اولا آذربایجان در ایران یک وضعیت مخصوصی دارد بین معنی که در مشروطه آذربایجانیها پیشقدم بوده‌اند فداکار بوده‌اند و حالا هر حادثه‌ای که برای ایران رخ بدهد پیش قدم اند برای حفظ استقلال ایران دموکراسی و آزادی ایران ولی شکایت آنها این است که می‌گویند در دوره رضا شاه چون اهالی آذربایجان آزادیخواه بودند و ممکن بود برای دیکتاتوری خطرناک باشند هر جا آذربایجانی یک حرف می‌زد توی زندان بود اغلب توی زندانها زبانی که بگوش ما می‌خورد آذربایجانی بود چرا ؟ برای اینکه طرفدار دموکراسی بوده‌اند طرفدار آزادی بوده و یک حرف آزادیخواهی زده‌است دیگر چیزی که محسوس است وقتی بروید به تبریز و آنطرفها می‌بینید که در این ۲۰ سال اصلا دولت آنجا ساختمان نکرده‌است و همینطور تا حالا خراب مانده و هیچ کار نکرده‌اند بر عکس طوری آنجا بیکاری تولید کرد ، دوره دیکتاتوری که کارگران آنجا دهقانان آنجا گرسنه باشند بیایند بطرف شمال پراکنده بشوند تا آنجا قدرتی نباشد که یکروز بر علیه دیکتاتوری اقدام کنند حتی در مازندران اغلب این بدبختها باصطلاح از آب و هوای بد مازندران و از مالاریای آنجا تلف شدند اینها را نمی‌شود منکر شد و باید یک توجه خاصی بآنها بشود مخصوصا یک تلگرافاتی کرده بودند که کارخانجات تبریز وضعیتش طوری استکه مثل اینکه می‌خواهد تعطیل شود ، ده هزار نفر کارگر وقتی بیکار شدند ببینید چه وضعی پیدا می‌شود ؟

صاحبان کارخانجات هم شکایت می‌کنند و تا اندازه‌ای هم حق دارند می‌گویند که دولت از ما حمایت نمی‌کند جنس از خارج میاید بقیمت ارزانتر می‌فروشند پس بنابراین باید کارخانه ما تعطیل بشود بایستی دولت در اطراف این موضوعات فکرهای اساسی بکند دیگر آنکه آنجا دریای آزادی است و در عین حال دریای ظلم و ستم است پس از شهریور در عرض یکی دو ماه که خود مدعی العموم بما می‌گفت ، می‌گفت آقا ما چند هزار نفر از دهقانانرا گرفتیم آوردیم ۱۷۰۰ نفر را یک هو مرخص کردم معلوم شد که اینها تقصیری نداشتند ما سؤال کردیم خوب این دهقانی را که شما می‌گیرید هزار هزار اینها وقتی که آمدند در شهر تمام زمدگیشان و هستیشان ساقط می‌شود آنوقت همینطور می‌گویند برو آزادی ؟ گفت مانعی ندارد بعد بروند شکایت کنند خوب این دهقان بیچاره یک چند ماهی توی زندان بماند یک عده شان از تیفوس تلف بشوند آنوقت شمت میگوئید تازه شکایت کند و یک چند ماهی دیگر دهاتش را ول کند بیاید شهر شکایت کند و یک چهار پنج ماهی هم سرگردان بشود بالاخره چی ؟ همین خانه خرابی ؟ چرا شما ظلم می‌کنید که اینطور یشود ؟ ( یکی از نمایندگان - چرا گرفته بودند ؟ ) چرا گرفته بودند ؟

همینقدر می‌گویم که بانواع و اقسام رویشان یک چیزهائی گذاشته بودند همینقدر مدعی العموم گفت که تبرئه شده‌اند آخر هفتصد هشتصد نفر یک پارتی دهاتی تبرئه بشوند من نمی‌فهمم این قضیه پس از شهریور چرا اتفاق افتاده‌است ؟ در این دهات خیلی ظلم می‌شود آقایان فرمودند شلاق کجا زده‌اند بیائید من صدها جایشرا نشان بدهم که چطور شلاق می‌زنند ، بی ناموسی می‌کنند اینها ظلم و ستمی است که دیگر حد ندارد بایستی باین موضوع توجه زیاد کرد بنظر من همان عناصر ارتجاعی که ۲۰ سال مملکت را باین روز سیاه نشاندند اینها همه از آذربایجانی واهمه داشتند و همیشه نظرشان این بود که با آنها مبارزه بکنند این مشکلی است که پس از شهریور ایجاد شده اینها حقایق است که باید گفت برخلاف عقیده بعضی باید باید گفت تا عیب‌ها برطرف شود بعقیده من باید از ملت ایران چیزیرا مستور نکرد همه مطالب را باید گفت باید عیب خودمان را بگوئیم و جلویش را بگیریم نه اینکه ماست مالی بکنیم ما خیال می‌کنیم که خارجیها نمی‌دانند خارجی‌ها بهتر از ما میدانند برای اینکه ما یکمرتبه خبردار می‌شویم در لندن و در آمریکا یک چیزهائی منتشر می‌کنند که ممکنست مثلا بنده که نماینده مجلس هستم از آن بی خبر باشم عملا هم در دوره دیکتاتوری این را دیدیم این یک چیز مخفی نیست پس از نهضت آزادی آذربایجان و پس از شهریور عکس العمل فشار ۲۰ ساله همین شد که دهقانان هر جا که دیدند زنجیر ارتجاع و دیکتاتوری از هم پاشیده شد تشکیلات دادند مبارزه کردند جلو آمدند و شاید بعضی جاها دهقانان شلوغ کردند بعضی‌ها گندم غارت کردند من بآن امیر لشگر که آنجا استاندار بود گفتم این خاف است هیچوقت دهقانان نباید غارت بکنند و یک حرکاتی بکنند که بر خلاف باشد ولی گفتم آقا شما از یک ملتی که ۲۰ سال در عذاب بوده‌است نباید این توقع را از او داشته باشید زیرا این عذاب ممکن است عکس العمل داشته باشد این را باید شما علتش را پیدا کنید علتش ظلم و ستمی است که نسبت به مردم کرده‌اند و هنوز هم می‌کنند و هنوز می‌بینیم یکعده زیادیرا که پراکنده هستند در همین تهران و فراری هستند چندین هزار نفرند باید یک فکر اساسی کرد و دولت بعنوان عضو یا هر طور دیگر باید بآنها راه بدهد و ظلم و تعدی را که در

+ که پیشوای اجتماع بوده‌اند ما نمی‌توانیم بمحصلین بگوئیم آقا شما حق اجتماع ندارید .

البته بین استادان هم پیدا می‌شوند که تابع اصول این دستگاه‌های فرهنگی نیستند .

دستگاه وقتی می‌گویم الیته منظورم معلمین و اشخاص جزءنیست وقتی که دستگاه می‌گویم منظورم آن کسانی هستند که بایستی دستگاه فرهنگی را اداره کنند ، اصولا فرهنگ ما خوب اداره نمی‌شود وقتی که یک معلمین آزادیخواه و یک معلمین دموکرات باشند و از آزادی صحبت کنند باو می‌گویند برو درست را بده شاگردت را خوب تربیت کن این شاگردی که تربیت می‌شود طبق گفته یکی از فیلسوفهای یونانی هر شاگردی باید در یک علم بخصوص متخصص باشد و از علوم دیگر تا حذی اطلاع داشته باشد و باید خشک و جامد نباشد بنظر من نهت محصلین و نهضت معلمین مایه افتخار ملی است هیچوقت ، بضرر مملکت نیست اما اغتشاش و شلوغی یک چیز دیگری است تمام مملک دنیا را که می‌بینید همه شان برای آزادی خون ریخته‌اند و زحمت کشیده‌اند .آزادی را که مفت و مسلم باشخاص نداده‌اند این پیش آمدها همیشه می‌کند چیزهای دیگری می‌دانم که گمان می‌کنم لازم نیست یادآوری کنم بطور کلی اینطور است در یک شهری فرض کنید رئیس فرهنگ یک حرفی که می‌زند عینا مثا رئیس پلیس مثلا بمعلم می‌گوید که شما حق ندارید فلان حرف را بزنید یا اینکه محصلین وقتی که یک صحبتی می‌کنند یا شکایتی می‌کنند می‌گویند که تو حق شکایت نداری حتی شنیدم که چندی قبل در بانک کشاورزی گفته‌اند و هیئت عامه دستور داده‌است که کارمندان اصولا حق شکایت کردن ندارند و هر کس شکایت کرد باید اخراج شود اخیرا هم یک عده را باین اسم اخراج کرده‌اند آیا اصول پلیسی در دولت هم رسوخ کرده‌است ؟ من از آقای حکیمی می‌پرسم آیا شما قادر هستید عقیده دارید که این رژیم این بساطی را که اسمش را دموکراسی گذاشته‌اند عملا از این قبیل عناصریکه بر علیه دموکراسی کار می‌کنند تصفیه کنید ؟ من می‌بینم که در پروگرام دولت آقای حکیمی این نکات ابدا گفته نشده‌است و از این لحاظ است که ما مخالف با دولت و این پروگرام دولت هستیم .

دیگر چیزی که تا بحال نگفته‌ایم این است که دنیا روزبروز رو بترقی می‌رود امروز از فنلاند گرفته از هنگری گرفته ، از فرانسه گرفته تمام خائنین را دارند دار می‌زنند ، قوانین مضر را لغو می‌کنند ما میدانیم یک مقدار از قوانینی در دوره دیکتاتوری وضع شده‌است که با اصول و قوانین مشروطه وفق نمی‌دهد و ما باید این قوانین مضره را لغو کنیم و نسخ کنیم مثلا در تمام ممالک دیگر تمام احزاب و اجتماعات آزادانه حرفشان را می‌زنند ومی نویسند ما یک قوانین سیاسی داریم که صددرصد بر خلاف اصول مشروطه‌است که اینها در دوره رضا شاه تصویب شده‌است مخصوصا قانون تیرماه ۱۳۱۰ که این قبیل قوانین بر علیه اصول مشروطه‌است و باید لغو شود و قانون احزاب باید بیشتر روی مشروطیت و دموکراسی وضع شود ( جمال امامی - قوانین مراعات هم بشود ) البته مراعات هم بشود .

دیگر یک چیز دیگری که در اطرافش مختصری می‌خواهم صحبت کنم این حکومت نظامی است هر کس میداند حکومت نظامی را وضع می‌کنند برای حفظ اساس مشروطه و آزادی نه برای اختناق آزادی . دنیا برای آزادی آمد و جنگید و جنگ تمام شد ولی ما هنوز حکومت نظامی داریم برای چه داریم ؟ بنظر بنده از روز اولی که این حکومت نظامی تأسیس شد برای اختناق آزادی بود و باید قانون تأسیس حکومت نظامی لغو شود من عجالتا صحبت‌هایم را تمام می‌کنم و در خاتمه می‌خواهم بگویم که در عرض سه سال و نیم اخیر ملت ایران ثابت کرد که ملت زنده ایست و برای حق خودش مبارزه می‌کند و دموکراسی در این ممالک دارد قوت پیدا می‌کند و مردم حق خودشانرا خواهند گرفت بچه معنی ؟ بین معنی که ما می‌آئیم این جا می‌گوئیم تقصیر با مجلس بود یا با دولت بود همینطور وقتمان تلف می‌شود ولی عملا نتیجه‌ای برای اصلاح مملکت گرفته نمی‌شود و این دستگاهی که ما میگوئیم باید اصلاح شود این دستگاه یکی از معایبش خود مجلس شورای ملی است موقغی وضع این مملکت خوب می‌شود که خود اهالی جمع شوند و قدرت و نیروی ملی را تشکیل بدهند و جبهه واحد ملی تشکیل بدهند و خودشان مقدرات خودشانرا بدست بگیرند یعنی تا وقتی که تشکیلات احزاب درست نشود کارها درست نمی‌شود احزاب هم فرق نمی‌کند راست و چپ فرق نمی‌کند در مملکتی که دموکراسی هست باید تمام احزاب باشند از محافظه کار ، از محافظه کار آزادیخواه ، چپ و راست همه باید باشند این علامت دموکراسی است

( حاذقی - ولی بشرطی که همدیگر را نکشند ) این حرف صحیح است و این حرف را عملا حزب توده ثابت کرده‌است و ثابت کرده‌است همیشه طرفدار آزادیست و این شایعاتی است که شما می‌خواهید صحبت کنید و من مجبورم این جا صحبت کنم اولا تصدیق میفرمائید یک حزبی که دستگاه حاکمه ( بعضی از نمایندگان - اکثریت نیست )

( نایب رئیس - آقای پوررضا تشریف نیرید اکثریت نیست ) ( در اینموقع چند نفر از آقایان نمایندگان وارد شدند و عده برای مذاکره کافی شد ) اوانسیان - یک حزبی که دستگاه حاکمه بر علیه آن مبارزه کرد حزب توده بود ما چرا علاقه زیادی به آزادی داریم برای اینکه عده‌ای که در حزب توده جمع شده‌است از همه احزاب بیشتر است ولی هیچوقت با زور و چماق و فحاشی کاری نمی‌کند ومیداند که کاری باین ترتیب پیشرفت نمی‌کند و دلیلش هم این است که در این مدت که از طرف حزب توده نمایشات داده شد . در این نمایشات که شاید در چهل ، پنجاه شهر از اصفهان گرفته ، یزد گرفته ، تبریز گرفته تا نمایشاتیکه داده شد این طبقه‌ای را که بعضی عملشانرا نمی‌پسندند طوری رفتار کردند که ثابت کرده‌اند خیلی منظم هستند و ابدا طرفدار اغتشاش نیستند حتی از اسلامبول وقتی اینکار کرها عبور می‌کنند بیستهزار ده هزار پنجهزار توی آنها البته روشنفکر هم خیلی هست و اینها ثابت کردند که خیلی طرفدار نظم هستند در صورتیکه در اسلامبول طلا ریخته میوه‌های خیلی هم آنجا پر است که اینکار گران شاید در سال یکدانه از آنرا نمی‌خورند ولی اینکارگران نگاه نمی‌کنند و با کمال آرامش عبور می‌کنند یک نفر کارگر را می‌شناسم که یک انگشت خود را از دست داده آمد شکایت کرد بعد گفتند لازمه این کار این است که یک نفر از نمایندگان کارگران باید برود از ارباب تقاضی کند که یک مبلغی برای جبران این انگشت بدهد چون هنوز قوانین ما از انگشت بریده دفاع نمی‌کند بعد گفت نمی‌ارزد با ینکه یک نماینده کارگر برود از دیگری خواهش بکند من خیلی خوشم آمد از این کارگری که گرسنه‌است و انگشت خودش را هم از دست داده‌است و حاضر نیست که کسی برای او برود خواهش بکند ما جدا مخالف اغتشاش و فحاشی و این چیزها هستیم و گمان نمی‌کنم که دیگر اینجا لازم باشد که صحبت بشود و تکرار بشود

( هاشمی - صحیح است ) دیگر اینکه در اول ماه مه و روز جشن پیروزی طبقات ستمدیده این کشور نمایش دادند و نظر خودشان را گفتند اول ماه مه یک روزی است در عین حال ملی و در عین حال بین المللی ، ملی از این جهت است که در هر جا که کارگر است این جشن کارگری است ، در ایران هم سابقه دارد وقتی که من خودم شاگرد مدرسه بودم در بیست و پنج سال قبل در مشهد در کوه‌های اطراف مشهد ، در تبریز در تهران و در شهرهای دیگر این جشن را همیشه می‌گرفتند . در خاتمه می‌خواستم یک چیزی بگویم بنظر من تمام این کارها اصلاح می‌شود فقط از یک راه . آن فقط موقعی می‌شود که تمام مردم ایران تشکیات بدهند و مبارزه کنند و حق خودشانرا بگیرند اما اگر یک روزی چنانکه گفتم برای اصلاح مملکت لازم شد که یک عده را مجازات کنند و دار بزنند البته اشخاصی را که طبق همین قوانین مملکت ما مجرم هستند مملکت را غارت کردند مسموم کردند دستشان آلوده بخون است این عده را اگر روزی بدار بزنند این هیچ بحال مملکت مضر نیست و بهتر است از این وضعی که فعلا ما داریم و مردم تلف می‌شوند و نسل کم می‌شوند کدام یک از نمایندگان می‌توانند بیایند اینجا پشت تریبون بگویند که نسل ما زیاد می‌شود یعنی احصائیه کامل ما میرساند که که در این کشور نسل ما روزبروز زیاد می‌شود و اتفاقا بر عکس است چندی قبل یک احصائیه از شیراز در دست آقای دکتر کشاورز دیدم که میرساند نسل کم می‌شود و در شیراز

( فرمند - از تریاک کشیدن است که نسل کم می‌شود ) بله آقا یک علتش هم این است و عتهای دیگر هم دارد حالا که ما می‌خواهیم اوضاع را اصلاح کنیم برای اینکه صدها هزار نفر از راه فقر و بیچارگی و گرسنگی نمیرند بگذاریم بیست سی نفر گردن کلفت را دار بزنیم تا بقیه راحت بشوند ( پوررضا - مگر دیوان بلخ است ؟ ) نه ، مطابق قانون . نایب رئیس - آقای ایپکچیان اپیکچیان - در این موقع که برنامه دولت مطرح است و مجلس شورای ملی می‌خواهد زمام امور کشور را در این روزهای تاریخی که جنگ عالم سوز اروپا با فتح و پیروزی کامل متفقین ما خاتمه یافته و ستاره صلح از افق طالع گشته‌است بدست آقای حکیمی نخست وزیر و دولت جدید بسپارد و با تصویب برنامه دولت وقدرات امور کشور و مسئولیت تام و تمام آن را بعهده ایشان واگذار نماید لازم میدانم که در این موضوع نظریات خود را یعرض آقایان محترم برسانم : آقای نخست وزیر در جلسه علنی روز یکشنبه بیست و سوم اردیبهشت ماه بیاناتی فرمودند و برنامه دولت را تقدیم مجلس شورای ملی نمودند گرچه از مندرجات برنامه مقصود دولت کاملا روشن نیست و بیشتر به مرامنامه حزبی شباهت دارد و کرات عملا هم دیده شده هر دولتی که روی کار

+ آمده و با گنجانیدن مواد بیشتری برنامه خود را بتصویب مجلس رسانیده پس از آنکه شروع بکار نموده‌اند .

هیچیک از آن مواد و حرعها لباس عمل بخود نپوشیده‌است ، اکنون هم که آقای حکیمی نخست وزیر فعلی در چنین موقع باریک و مهم دولتی تشکیل داده و خود شان هم در رأس آن قرار دارند تصور نمی‌رود که بتوانند کوجکترین قدمی در راه اصلاحات کشور و سعادت ملت بردارند زیرا بطوریکه در ضمن بیانات خود اظهار داشتند (جمعی از نمایندگان ـ شما که موافق بودید )صبر کنید موافقت هم خواهم کرد مدتی است از مشاغل دولتی کنار بود .

و وارد در جریان سیا ست جهان فعلی نمی‌باشند بعلاوه از نظر کهولت سن و فرسودگی قوای روحی و جسمی چگونه می‌توانند در این موقع باریک کشتی طوفان زده کشوررا که بیک سلسله عملیات ممتد خستگی ناپذیر احتیاج دارد بسا حل نجات برسانند ، حسن ظن آقایان نمایندگان در باره انتخاب ایشان و عهده دار شدن مسئولیت این بار سنگین را ما فوق قدرت و طاقت ایشان میدانم بجای اینکه در اوضاع اقتصادی کشور و حل کار گران بهبودی حاصل شود بیم آن خواهد رفت که فقر و فلاکت و بیکاری صد درجه بیش از این دامن گیر جامعه بوده و چرخهای اقتصادی کشور مزیدا علی ماسبق دچار بطو، جریان و وقفه گردد خوبست اقای نخست وزیر خودشان در این موقع باریک و پر مسئولیت این بار سنگین کناره گیری نمایند تا این حسن طن آقایان و عموم بدون این که بفاصله کمی بواسطه عرم موفقیت در پیشرفت کار از بین برود بر قرار و جاویدان بماند (در این موقع عده برای مذاکره کافی نبود و بعد کافی شد )آقای نخست وزیر جنا بعالی صرفنظر از پست نخست وزیری پست وزارت کشور را هم عهده خود گرفته‌اید در صورتیکه پست این وزارتخانه بفعالیت و صرف وقت بیشتری احتیاج دارد و انجام این عمل ار نیز از قوه جنابعالی خارج میدانم بعلاوه وزیر پست و تلگراف را هم تعیین و معرفی نفرموده‌اید این عمل نیز موجت نگرانی است زیرا در کشور ما آیا غیر از این اشخاص کس دیگری بوجود خواهد آمد که انتظار پیدا شدن آنها را دارید تا بسمت وزارت کشور و پست و تلگراف معرفی کنید چون حالا تلگرافات بواسطه پست و محمولات پستی هم بوا سطه مکاری ارسال می‌شود

(خنده نمایندگان )می‌خواهیم بدانیم که وزیر جدید در این مورد اصلاحاتی را قائل خواهند شد یا نه؟ علاوه بر این فعلا ۴نفر از وزراء در خارج کشور بوده و یا عدم تما یل خود را اعلام داشته‌اند در واقع می‌توان گفت از ۱۴نفر وزراء فقط هشت نفر حاصر خدمت هستند آیا با این کابینه ناقص سیار می‌توان کاری از پیش برد

(پوررضا – آقا شما موافقید یا مخالف ؟) صبر کنید آقا بموافقت هم می‌رسد . موضوع دیگری که در درجه اول دولت با ید مطمح نظر و مورد کمال توجه قرار دهد این است که نسبت بوضع کنونی آذربا یجان توجه خاصی مبذول داشته و عدایضم را با نظر دقت مطالعه فرموده و اقدام نمایند زیرا مدتهای مدید است هر دولتی که روی کار آمده وزمام امور کشور را بدست گرفته کوچکترین توجهی نسبت بآذربایجان ننموده در صورتی که آذربایجان یکی از ایالات مهم و حاصلخیز ایران بشمار می‌رود و اکنون بطور کلی دچار بحران اقتصادی و بیکاری شده و اغلب کارخانجات آن تعطیل نموده و عده زیادی از کارگران بیکار و سر گردان مانده‌اند با وصع این حال مامورین مالیات بر در آمده در نتیجه طرز عمل بسیار خشن و اجرای قانون مالیات بر در آمد که تصویب آن کار نا صواب بوده گویا در آن موقع بنا بمقتضیات جنگ وضع شده و جز فاج کردن چرخهای اقتخادی کشور قایده نشده و حالا بمناسبت اختتام جنگ مستلزم اصلاحات ضروری است مردم را دچار فشار و زحمت بیشتری نموده‌اند با اینکه کرات اهالی آذربایجان مخصوصا تبریز در این باب به آقایان نمایندگان و وزارت دارائی شکایت نموده‌اند مع التاسف اقدامات آقایان نمایندگان بلااثر و عقیم مانده و از طرف دولت ابدا عظف توجه نشده و تمامی طبقات تجار و کسبه و اصناف و صاحبان سهام کارخانجات و شرکتها از بین می‌روند و چنانکه آقایان اطلاع دارند یگانه محصول آذربانجان خشکبار است امرار معاش عده زیادی از اهالی آن سرزمین منحصر با ین کالا می‌باشد و در حقیقت یکی از اقلام مهم صادراتی کشور محسوب می‌گردد و لی در اثر سوء سیاست دولت با داشتن یگانه خریداد این کالای صادراتی در انبار‌ها متداکم و درشرف پوسیدن وضایع شدن است و دولت تا کنون در تامین معاش عده کثیری آذربایجان کمک موثری نموده باشد و از خسارت اقتصادی کشور جلو گیری شود ساختمان را ه آهن فیما بین میانه و تبریز که بیشتر از بیست و جهار فرسخ نیست ناقص مانده و کار خانهای قالی بافی یکی بعد از دیگری تعطیل نموده کارگرانش بیکار ما نده‌اند و معدن مس سونگون ارسباران که سا بقا عده زیادی کارگر مشغول کار بودند فعلا بحالت وقفه مانده و کارگرانش بیکار مانده‌اند از بهداری و فرهنگ نیز در تبریز و شهر‌های دیگر آذربایجان فقط اسمی بیشتر نیست در قصبات و دهات هم ابدا وجود ندارد استاندار و فرماندار و شهر دار تبریز و فرماندار بعضی شهر‌های آذربایجان مدتی است بدون جهة بمرکز احضار شده

(دکتر مجتهدی –با جهت بوده‌است )و تا کنون اجازه مراجعت به محل ماموریت ایشان داده نشده و یا مامور دیگری بعوض آنها تعیین و اعزام نکرده‌اند و اهالی بدون سر پرست بوده و تمامی کار هارا که مانده‌است و اغلب ادارات دولتی دچار هرج و مرج است وضع شهربانی تبریز ابدا رضایتبخش نیست بواسطه ضعف قوه قضائی کسی صاحب و مالک حقوق خود نمی‌باشد . شهر داری تبریز هیچ گونه اصلاحاتی بعمل نیاورده و اهالی عمو ما دچار بلای بی آبی هستند و دولتهای وقت همواره و عده‌های دروغ برای تهیه آب تبریز داده‌اند مع التأسف تا کنون اقداماتی نشده‌است کثافات شهر باندازه‌ای است که فصل زمستان از کثرت گل و لای و در فصل تابستان از فرط گردو غبار رفت و آمد در داخل شهر مشکل است چون بودجه شهر داری باندازه ناچیز می‌باشد که بحقوق مستخدمین خود شهر داری تکاعوء نمی‌کند کجا مانده که آبادی و عمران شهر و موضوع دیگر پخش سیگار و تو تون آذربایجان است در اثر اقدامات مغرضا به بعضی‌ها که آلت انتخاباتی دوره پانزده فرض می‌کنند اداره پخش سیگار مرکز بشرکتی که طبق مقررات دولتی با سرما یه شش میلیون ریال تاسیس شده نداده و هر روز به بهانه‌ای امروز و فردا نموده و اهالی آذربایجان از این قسمت هم خیلی در مضیقه می‌باشد رفتار مأمورین نظام وظیفه با ندازه‌ای ننگ آور و غیر قابل تحمل است که زبان از گفتارش عاجز است و خیابانهای شهر تبریز تا کنون اسفالت نشده با همان خرابی باقی است آذربایجانیان تقریبا یک چهارم نقوس ایران را تشکیل می‌دهند انتظار دارند که دولت هر چه زود تر بتقاضا‌های ایشان ترتیب اثر داده و برای راحتی اهالی و عمران و آبادی آنسامان اقدام مؤثری تعمل بیا ورند تا برای بیکاران کار پیدا شده و این بحران اقتصادی که هم اکنون در آذرتایجان جکمفرماست خاتمه داده شود و بهتر است که دولت مدتی در آمد حاصله آذربانجان از انتقال آن بطهران صرف نظر نموده و برای عمران و آبادی (پور رضا ـ چه فرمودید ؟

دو مرتبه تکرار کنید ) عرض کردم مدتی در آمد حاصله آذربایجانیان را از انتقال آن بتهران صرف نظر نموده و برای عمران و آبادی و رفع احتیاجات ان استان صرف نماید تا احتیا جات آذربایجانیان تامین شود (فرهودی ـ باید بگیرد که خرج کند )اگر آقای حکیمی در مجلس شورای ملی متعهد باشند که تقاضاهای اذربایجانیان را عاجلا عملی نمایند بنده با کابینه ایشان موافق بوده و رأی خواهم داد . نایب رئیس – آقای گرگانی . گرگانی – مخالفت بنده برای شخصیت آقای حکیم الملک نبوده چون با این وضعیت فعلی و با این هئیت دولت امیدوار نیستم نواقصات کشور اصلاح شود . بنده شخصا بجناب اقای حکیم الملک ارادت دارم چونکه از ابتدای دور ه ششم یعنی از بدو ورود بمرکز تا بحال مختصر آشنائی پیدا کرده‌ام که یک نفر از وزراء سابق و رجال محترم و فعال و وطن پرست می‌باشند اظهارات بنده از روی تظاهر نیست زیرا که خودشان جبله دارند امیدوارم حق جل جلاله بجناب ایشان توفیق افطا فرماید که بهمدستی و همفکری آقایان نمایندگان و همگاران خود دولت ایشان خدمات برجسته بکشور نموده و اسم نیکی در تاریخ یاد گار بگذارند . باری عرایض بنده راجع بامنیت و فرهنگ است البته دولت خیلی مایل است که امورات فرهنگی بطور خوبی اصلاح و توسعه پیدا کند . چنانکه جناب آقای صدیق وزیر سابق فرهنگ یکروز نمایندگان کلیه ایلات را خواستند در این خصوصو مذاکرات مفصل بعمل آمد باری اجرای این منطور ماده به ماده پرسش هائی فرمودند مبنی بر این که فرهنگ جامعی در ایلات دائر شود :

خلاصه در این مسافرت بدشت گرگان با آن که در اول وقت خیلی نا امن بوده آقای مظفر بخرد از آمدن میان ایلات خود داری نکرده خوشبختانه با تفاق ایشان در تمام دشت نقطه بنقطه حتی بسرز هم رفته آنچه شایسته و لازم بود برای پیشرفت فرهنگ با هالی از ایشان و بنده نصایح بعمل آمد.

ایلات تراکمه فوق العاده با اشتیاق استقبال کردند بلکه از انتظار ما زیاد تر شوق و ذوق دارند فقط از معلمین بی لیافت و از بی تربیتی اطفال عدم رضایت داشتند . دلیل می‌آوردند که چرا اخلاق رفتار

+ شاگرد مدرسه که شش کلاس ابتدائی یا نه بلکه ۱۱ کلاس درس خوانده موجب عدم رضایت اولیایشان بشود چنانکه با شخاص بزرگ و حتی به پدر و مادر خود احترام نمی‌کنند زیرا از شخص تحصیل کرد . .

بالاتر از اینها انتظار داریم تمنای ما این است که با ظفال ما تربیت جامع مؤثری بدهند یعنی معلم متدین که از هر حیث خوب باشد انتخاب نمایند که سر مشق حسن اخلاق و رفتار اطفال ما بشود . باری بنده در این خصوص بقاضای خودم را بوزارت فرهنگ گزارش می‌دهم و از جناب وزیر فرهنگ تمنا دارم توجه کامل فرمایند رضایت اهالی را جلب نموده که در آتیه اشخاص وطن پرست متدین خدمتگذار دولت و ملت در نتیجه این تحصیلات پیدا شود . البته آقایان نمایندگان محترم و اولیاء دولت و اشخاص فاضلتراز بنده بهتر میدانند که از دانش و فرهنگ هر چه تعریف و توصیف نمائیم کم است . مخصوصا در این زمان کسیکه علم و هنر ندارد عدمش بهتر از وجود است زیرا که داشتن علم و هنر است که بشر را با علا درجه ترقی میرساند . بحمد الله در این زمان در کشور ما اشخاصی هستند که داران علم و هنرند ولی با اینحال دولت آنطوریکه برای فرهنگ اقدام لازم است نمی‌کند چونکه ما امروز هر چه داریم باید برای فرهنگ خرج نمائیم یک ثلث بودجه کشور هزینه ارتش می‌شود با این وصف امنیت نداریم .

عقیده بنده اینست که همان خرج را مدتی مصرف فرهنگ نمازیم که توسعه و پیشرفت تامی حاصل کند . وقتیکه فرهنگ ما تکمیل شد البته ارتش هم تکمیل می‌شود و امنیت از هر حیث بر قرار و کلیه نواقص مرتفع خواهد شد . عرض دیگر بنده راجع به امنیت است . در این مسافرت اخیر که وارد بندرشاه شدم کلیه رؤسای ایلات جعفر بای بااصطلاح استقبال کرده بودند ضمنا شکایت و داد و فرناد از عدم امنیت داشتند و همچنین کلیه ایلات اعم از هر طایفه از نداشتن امنیت نگران بودند که در واقع تا بحال جنین ناامنی در آنجا دیده نشده بود چونکه سابقا که سلب امنیت می‌شد مقصود مفسدین و سارقین بردن اغنام و احشام و این قبیل چیزها بود ولی این دفعه عدم امنیت کار را بجائی رسانیده بود که شب و روز توی خانه مردم بطور آشکار رفته و اظهار می‌کردند که هزار یا دو هزار بومان بدهید اگرندهید شما را می‌کشیم مردم هم برای حفظ جان خودمی دادند .

حتی بعد از ورود بنده هم این اتفاق چند مرتبه برای مردم واقع شد که امید بجان خودشان نداشتند . نداشتن امنیت از عدم لیاة ژاندارمری محل است . مسلم است مفسدین و سارقین وقتیکه ببینند کسی مانع از شرارت آنها نیست خورده خورده شرارت آنها بزرگتر می‌شود . با لاخره اقداماتی که بعمل آمد . روسای ایالت را دیده با نهایت شهامت با کمک نظامیان اتحاد جماهیر شوروی اشرار را قلع و قمع کرد چند نفر از آنها هم عودت کردند ما بقی هم تسلیم شده لسلحه شان را تحویل داده و مشغول زرع و زراعت گردیدند . حال در عوض آنکه دولت در پاداش خدمات بنده که بدون خسارت این نا امنی بزرگ مرتفع و خاتمه یافته اظهار رضایت فرماید بعضی از روزنامه‌ها که فکرشان کوچک است بدون غور در اطراف کار بر خلاف انتشار می‌دهند که محمد گرگانی اسلحه تقسیم می‌کند و تحریک بایجاد اغتشاش نتیجه این قبیل انتشارات خالی از صحت چنین معلوم است که خود این روز نامه‌ها عرض مخصوصی و سیاستی دارند چونکه عقاید بنده با عملیاتم یکی بوده و مکرر امتحان خود ار بدولت نشانداده و می‌دهم که ظاهر ساز نیستم .

با این تفصیل قدر دانی نشنیده بر عکس انتشارات بر خلاف که در جراید درج می‌کنند می‌تینم اما کارمندان وظیفه شیاس دولت متفق اتحاد جماهیر شوروی از این اقدامات وطن پرستی این جانب و کیان بنده اظهار قدر دانی فرمودند . بنده از دولت تقاضای اسلحه نکرده بودم که گرفته بمردم بدهم بلکه همانطور که فرض شد اسلحه اشرار را گرفته و تسلیم نمودم و تعحب می‌کنم که روز نامه ظفر چطور آشکار ا توهین وارد می‌کند باین معنی که گرگانی مشغول پخش اسلجه و تحریکات ارتجاعی می‌باشد . البته تخدیق میفرمائید که این توهین را فقط تنها ببنده وارد نیاورده بلکه بدولت خودمان و بدولت همسایه اتحاد جماهیر شوروی هم وارد می‌کند زیرا که بنده کارخانه اسلحه ساز ی ندارم اگر چنین عملی کرده باشم بایستی اسلحه یا از دولت متبوعه خودم یا از مأمورین اتحاد جماهیر شوروی گرفته و بسردم داده باشم .

تعجب این جاست که دولت چرا این قبیل انتشارات بی صحت که معنیش غرض سیا ست و هوچی گری را می‌بخشد تعقیب نمی‌کند . خلاصه اگر یکوقت خدای نخواسته تقاضای اسلحه کنم آنهم صلاح و خیریت کشور را می‌بینم . چنانکه قبلا امتحان خود را بدولت و ملت دادم و چند مرتبه اسلحه گرفته و کارهای برجسته را انجام دادم که یکی دو قسمت آنرا برای استحضار بسمع اولیای دولت و نمایندگان ملت میرساند . در موقع اغتشاش و جنگ جنید خان حسب الامر اعلیحضرت سابق مرحوم تیمور تاش وزیر درباروقت ببنده دستور دادند برای کمک فکری فرمانده تیپ و قلع و قمع جنید خان بدشت گرگان بروید . عرض کردم بشرط آنکه بفرمانده تیپ دستور فرمائید که نظریات بنده هم دخیل باشد بعد قبول فرمودند و (آقای فلسفی شما هم وکیل گرگان هستید گوش بدهید ) بفرمانده تیپ هم آنطور که لازم بود دستور دادند .

سپس موقع زمستان در هوای سرد با هزاران مشقت و زحمت زیاد وارد گنبد کاوس شدم دیدم فرمانده تیپ کلیه روسای ایلات را احضار کرده بتصور اینکه آنهار با آدمهای جنید که بمیان ایلات آمده مردم را غارت می‌کردند همدست می‌باشند می‌خواستند تحت نظر بگیرند . بنده بفرمانده تیپ که جناب آقای سرتیپ زاهدی بودند عرض کردم که خوب است عوض تحت نظر گرفتن با یشان اسلجه بدهید من خودم ضامن می‌شوم که وقتی که اینها مسلح شدند یکنفر از عمال و آدمهای جنید خان باقی نماند .

ایشان هم تقاضای بنده را قبول فرمودند از آن ساعتی که بآنها اسلحه دادند ده روز طول نکشید که جنید و اتباعش فراری و بافغانستان رفتند و همین طور در دوره هشتم وکیل نبودم یک اغتشاش در دشت بعمل آمد . آقای سرهنگ حکیمی که فرمانده تیپ و حکو مت نظامی بودند بنده را خواسته و فرمودند که بدون اینکه سرو صدایی باند شود بچه وسیله باید رفع این اغتشاش کرد و اظهار کردم قشون کشیدن و سر و صدا بلند شدن گذشته از آنکه طولانی می‌شود بعلاوه خسارت زیاد وارد می‌شود بایستی که بیک عده تراکمه اسلحه بدهیم . که خودشان مثل جنگ و دعوای ترکمنی اشراررا تعقیب کنند که با سرع وقت نتیجه حاصل شود .

چون ایشان هم شخص سیاستمداری بودند پیشنهاد بنده را قبول فرموده فورا ترتیب اثر دادند . در مقابل خود بنده مخصوصا باسب سوار شدم برای تسلیم و نصایح اشرار در ظرف ۲۴ ساعت ۳۶ فرسخ را ه را طی کرده و اشخاصیکه از اول بهمراهی بنده آمده بودند با آنکه اسب سوار قابلی بودند خسته شده و طاقت نیاورده بین راه ماندند سپس از محل دیگر همراهی گرفتیم این طاقت و توانائی که در آن روز از بنده ظاهر شد فقط مقاومت اسب سواری بنده بوده که از هر جیث اسب درجه اول بود بهر حال هر کجا که لازم بود رفتم و اقدامات و نصایح لازمه را کردم خلاصه ده روز طول نکشید آن اشرار قلع و قمع شدند . بعد از طرف دولت دو نفر سرهنگ برای بازرسی این پیش آمد بدشت گرگان آمدند که یکی از آنها آقای سرهنگ شاهقلی بودند و قتی که عملیات بنده را مشاهد ه فرمودند اظهار کردند خوب شد که شما در این دوره وکیل نبودید زیرا که اگر در تهران بودید کسی نبود که این اقدام و عملیات را بنماید . قسمت دیگرراجع به نظام وظیفه بود که ایلات از دادن سر باز خودداری می‌کردند . وضعیت دشت برای این پیش آمد خیلی بد شده بود .همانطور که عرض کردم چون آقای سرهنگ حکیمی مرد کاری سیاسی از روی فکر اصلاح الطلب بودند بوسیله دفتر مخصوص شاهنشاهی بنده را خواستند که شش ماه در دشت گرگان ماندم با روسای ایل همدست شده بهر وسایل بود ملت را تشویق کدره برای دادن نظام مقدس وظیفه راضی کردم و الاممکن بود به مثل واقعه مشهد مقدس پیش آمد بدی ایجاد شود .

البته تصدیق میفرمائید واقعه پیش آمد خراسان و ریختن خون مردمان بی گناه از عدم لیاقت مامورین و روسای محل بود زیرا اگر نمایندگان خراسان را بمشهد احضار می‌کردند این وقایع پیش نمیامد چونکه آن نمایندگان سیاست ایام را در دست داشتند بهر وسیله‌ای بود مردم را قانع و از خون ریزی چلوگیری می‌فرمودند .خلاصه مقصود اینست که هر وقت هر کجا امنیت سلب می‌شود از کارمندان دولت ایجاد می‌شود همین طور قتل و غارت در ولایات در سال گذشته از قبیل شاهرود و کاشان و سایر جاهای دیگر که از آفتاب روشنتر و لازم بتذکر نیست . باز هم عرض می‌کنم عدم امنیت را غالبا مامورین و کارمندان دولت ایجاد می‌کنند که در این خصوص عرایضی دارم ان این است بعد از پیش آمد شهریور ۱۳۲۰ امنیت حوزه گرگان و د شت گرگان بطوری محفوظ ماند که جناب مرحوم فروغی نخست وزیر وقت از بنده و جمیع اهالی انجا اظهار تشکرفرمودند و نیز فرمودند که در این موقع بایستی تمام افراد کشور برای حفظ امنیت ساعی باشند بنده جواب بان مرحوم عرض کردم بیست سال است داخل سیاست هستم با خلاق و رفتار مامورین و کارمندان دولت صالح باشند و مردم را اذیت نکنند شخصا از هر حهت امنیت آن محل را عهده دار می‌شوم آن مرحوم عرایض بنده را تصدیق کرده فرمودند ما هم سعی می‌کنیم که کارمندان و مامورین صالح و خوب باشند و شما هم برای حفظ امنیت ساعی باشید باری بطوری که عرض کردم امنیت دشت گرگان تا کنون محفوظ بوده و آن هم از اصالت


+ و نجات ملت تراکمه‌است . متا سفانه مدتی است از تراکمه حوزه بجنورد شکایت متواتر تلگرافا و کتبا که بعضی به دفتر مخصوص شاهنشاهی و مجلس شورایملی و نخست وزیر و غیره بوده رسیده تمام حاکی از عملیات نا شایسته و خلاف قانون نظامی‌ها و ظلم و ستم آنها با هالی است و گویا تا کنون دولت اقدام مؤثری در این خصوص ننموده اموال و اشیاء و وجوهی که با زور از اهالی گرفته‌اند بصاحبا نش پس نداده‌اند بنده با کنون از رفتار و عملیات زشت شرم آور مامورین دولت در مقابل نمایندگان محترم محلس خودداری نمودم و اظهار ی نکردم ولی چون تعدیات انها از حد گذشته و بعملیاتی دست زده‌اند لذا در حضور نمایندگان محترم بسمع دولت میرسانم اگر پیش آمدی شود مسئول خود دولت است نه ملت .

یکی از اشخاصی که تعدیان زیادی به مردم نموده (سروان جمیدی نام است ) (یکی از نمایندگان – کی ؟ ) سروان جمیدی که با یکعده سرباز در میان ایلات بمنظور جمع آوری اسلجه دفته و تولید اغتشاش نموده و مردم را چپاول و غارت کرده غرض شخص مذکور جمع آوری اسلجه نبوده که باین عنوان در میان ایلات رفته بلکه فکرهای دیگری داشته بعرض آقایان میرسانم از وجوه و گوشفندو قالی که مشارالیه از قریه‌های مختلف گرفته با ذکر اسامی معین و معلوم

۱-از قریه نخورلی هزارپا (مربع ) قالی و ۲۰۰ (دویست )رأس گوسفند

۲- از قریه دویدق هشتهزار تومان و جه نقد

۳- از طایقه گرکز دو هزار تومان وجه نقد

۴- از حصارچه و بچه دره تخته قالی عبارت از صد و پنجاه پا (مربع )

۵- از قریه طالار صد (مربع ) قالی و همچنین (سروان شریف زاده )که کلانتر غلامان (در مرز می‌باشد )از ملامراد نام یکهزار تومان وجه و بمساجت صد پا (مربع ) قالی گرفته‌است . و نیز در قریه مذکور سرهنگ قهرمان نام بعنوان اخذ مالکانه از اهالی مطالبه مالکانه نموده که بدلایل زیر دولت حق مطالبه مالکانه ندارد که بدون جهت آقایان مامورین می‌روند اسباب اذیت و خسارت رعیت بی چاره را فراهم می‌آورند . (آقای هژیر شما وزیر دارائی هستید گوش بدهید ) . اولا کلیه اهالی نامبرده خورد ه مالک هستند و هفتصد سال است که اجداد ا ویدا بید متصرف بود ه و می‌باشند . فقط در زمان شاه سابق اجبارا وجوهی بعنوان مالکانه از آنها در یافت می‌داشتند که آنهم مطلب معلوم و لازم بتذکر و تکرار نیست . ثانیا کلیه مالکین آن حوزه عریضه بداد گاه مربوطه در موعد مقرره دادند که اکنون در جریان است و تکلیف قطعی معلوم خواهد شد و تا تعیین تکلیف قطعی دولت نبایستی عملیات زمان قبل از شهریور ۱۳۲۰ را تکرار نماید . ملت از رویه و طرز رفتار مامورین دولت نگرانند . بجای آنکه سیاستمداران و زمامداران کشور در مقابل نماینده بر عکس مردم را میرنجانند عرض دیگرم راحع به هیئت رسیدگی داد گاه املاک است تمنی دارم دولت مردم را داده و بیش از این مردم را سر گردان نکنند که بهانه در دست مامورین نا لا یق گردیده سوء استفاده نمایند . جناب اقای نخست وزیر خواهش می‌کنم توجه بفرمائید من برای جنابعالی عر ض می‌کنم . گوش (در این موقع چون چند نفر از آقایان نمایندگان از جلسه خارچ شده بودند اکثریت برای مذاکره کافی نبود ) عده از نمایندگان ـ عده کافی نیست تنفس داده شود . یمین اسفندیاری ـ بقیه اظهارات شان را فردا تفرمایند .

نایب رئیس ـ آقایان تشریف برده‌اند اگر اجازه می‌فرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم کنیم ( صحیح است ) جلسه آتیه فردا صبح ساعت ۹ دستور هم بقیه شور در برنامه دولت (صحیح است )(در این موقع پنجاه دقیقه بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل گردید )نایب رئیس مجلس شورای ملی ملک مدنی . اخبار مجلس از امریکا پاسخ تلگراف تسلیت آقای رئیس مجلس شورای ملی مجلس جمهوری امریکا جناب آقای طبا طبائی – رئیس مجلس شورای ملی ایران .

آقای رئیس محترم مجلس . اجازه می‌خواهم تشکرات صمیمانه خودرا به آن جناب در باره تسلیتن که راجع به فوت مرجوم فرانکلن روز ولت اظهار فرمود ه بودید تقدیم کنم با احترامات رئیس مجلس جمهوری متحده آمریکا . سام ریبورن گزارش کمیسیون عرایض و مرخصی مجلس شورای ملی کمیسیون عرایض و مرخصی در این هفته نیز روزهای شنبه ۲۲ و سه شنبه ۲۴ و پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت بر یاست آقای محمد علی امام جمعه شیراز و سایر آقایان در ماعت ۸ صبح تشکیل و بتعداد دویست و سی و هفت برگ عرایض رسیدگی وبوزارت – خانهای مربوطه رجوع شد ضمنا (شصت ) پاسخنامه مرجوعات مجلس که از وزارتخانه‌ها رسیده بود از اداره دبیر خانه قانونگذاری برای رفع نگرانی به متظلمین ابلاغ گردید جلسه آینده کما فی السابق روز شنبه ۲۴/۲/۲۹خواهد بود . شعبه دوم در ساعت ۹ صبح یکشنبه ۲۴/۲/۳۰ تشکیل و پروند ه انتخابات سقز مطرح و پس از شنیدن گزارش سو کمیسیون نسبت بصحت انتخابات آن شهر و اعتبارنامه آقای محیط رأی گرفته و با کثریت تصویب گردید ـ

منشی شعبه دوم ابو الفضل حاذقی کمیسیون‌ها . روز شنبه ۲۲ اردیبهشت ۲۴دو ساعت قبل از ظهر کمیسیون قوانین دارائی با حضور آقای معاون وزارت دارائی و مستر مانک رئیس اداره در آمدها بریاست آقای رفیع تشکیل شکایات واصله راجع چون موضوع مورد توجه واقع گردید پس از مذاکراتی سو کمیسیونی از آقایان زیر : فاطمی – اردلان –صادقی –امیر تیمور – دکتر آقایان . انتخاب که با حضور نمایندگان وزارت دارائی در قانون و آئین نامه آن تجدید نظر نموده نتیجه را بکمیسیون مزبور روز دوشنبه ۲۴اردیبهشت دو قبل از ظهر تشکیل شود غائبین با اجازه – آقایان دکتر شفق – موید قوامی – کاظمی – دهستانی – معدل . رئیس اداره کمیسیونها .وزارت دارائی ۳۷۰۲ تصویبنامه ۲۴/۲/۵ هیئت وزیران در جلسه بیست و پیجم اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ بنا بر پیشنهاد شفاهی جناب آقای وزیر دارائی تصویب نمودند ک‌جناب آقای جسنعلی هدایت وزیر مشاور جناب آقای دکتر مرزبان وزیر بهداری و جناب آقای هژیر وزیر دارائی بسمت نمایندگی دولت در مجمع عمومی عادی صاحبان اسهام بانک ملی ایران که بموجب ماده (۷)اساسنامه بانک مزبور مقرر است حاضر شوند . تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است . م – ۱۵۸۲ نخست وزیر .

اخبار کشور اخبار در بارشاهنشاهی ۱- آقای دکتر عباس نفیسی که از طرف شیر و خورشید سرخ مأمور رسیدگی بحادثه زلزله گرمسار ورامین بودند ساعت ۱۰ در کاخ مر مر برای عرض گزارش به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب شدند . ۲- ژنرال پوز ژنرال بسن و کلنل استتسن افسران امریکائی که در راه آهن دولتی ایران همکاری نموده‌اند امروز ساعت ده و نیم در کاخ مرمر به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب شدند ژنرال بسن باخذ نشان مفتخر شد . ۳- آقای وزیر مختار عراق برای اجازه مرخصی امروز ساعت ۱۱ در کاخ مر مر به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شده و با خذ نشان مفتخر گردیدند آقای سفیر کبیر امریکا برای اجازه مرخصی امروز ساعت ده نیم صبح در کاخ اختصاصی به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهیشاهی شرفیاب شدند شنبه ۱۳۲۴/۲/۲۹ .

۱-روز گذشته آقای اکبر مسعود ساعت ده و نیم صبح در کاخ مر مر به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب شدند .

۲- ساعت ۴ بعد از ظهر جناب مستطاب آقای حاج میرزا احمد خراسانی در کاخ اختصاصی به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدند . ۳- روز گذشته ساعت ۵ بعد از ظهر موکب اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و علیا حضرت ملکه فوزیه پهلوی به بانک ملی نزول اجلال فرموده پس از بازدید جواهرات سلطنتی بمحل ورزش بانک ملی تشریف فرما شده و انجا را افتتاح فرموده‌اند . روز یکشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۲۴ .

۱- بمناسبت فوت حجةالاسلام آقای آقا میرزا مهدی خراسانی مجلس ختمی در مسجد شاه از طرف


+ از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در محلس ختم حضور بهم رسانیده و تفقدات ملوکانه را بجناب مستطاب آقای احمد خراسانی اخوی آنمرحوم ابلاغ نمودند .

۲- بمناسبت ورود آقای میرزا محمد رضا کفائی پسر مرحوم میرزا مهدی خراسانی به تهران آقای شکرائی عواطف ملوکانه را با یشان ابلاغ نمودند .

روز دوشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۲۴ . ۱- امروز ساعت ۱۱اقای علی نصر وزیر مختار شاهنشاهی در چین در کاخ مر مر به پیشگاه اعلیحضرت هما یون شاهنشاهی تشرف حاصل نمودند . ۲- آقای سلطان العلماء زنجانی ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر امروز در کاخ اختصاصی به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب شدند .

انتصابات و احکام. آقای علی مهذب بخشدار داور زن بسمت بخشدار جغتای منتقل شده‌اند . آقای احمد جلیلی بخشدار جغتای بسمت بخشدار داورزن منتقل شده‌اند . آقای محمد مقتدر مژدهی کارمند منتظر خدمت بسمت فرمانداری شفارود منصوب شده‌اند . کار گزینی . آقای عزیز الله محمد زاده کارمند اداره امور شهر دار یها بسمت بخش داری گمیشان منصوب گردید . از طرف وزارت کشور . آقای عبدالرحیم رود بارمحمدی کارمند فرمانداری تهران بسمت بخشداری علی اباد کتول منتقل شده‌اند . شماره ۴۵۱۸ تغییرات ۲۴/۲/۲۳ .

از ۲۴/۲/۱۵ لغایت ۲۴/۲/۲۲ . ۱- آقای محمد رضا سلامی معاون اداری دادسرای مشهد بسمت امانت دادگاه بخش فردوس . ۲- آقای محمد علی شیر دل معاون اداری دادسرای شهرستان تهران بسمت کارمندی علی البدل دادگاه شهرستان شیراز

۳- جعفر افتخاری کارمند اداره نظارت بسمت کارمندی علی البدل دادگاه بخش تویسرگان .۴- آقای احمد ایزد پرست بازپرس شعبه اول اردبیل بسمت دادستانی شهرستان اردبیل ۵- آقای علی بلیغ کارمند دادگاه املاک واگذاری ساری بسمت بازپرسی دادگستری ساری ۶- تقی شیوا دادستان شهرستان اردبیل بسمت دادستانی شهرستان کاشان ۷-آقای مرتضی طیبی دادستان شهرستان بسمت کارمندی دادگاه املاک واگذاری ساری ۸- آقای ابوالفضل گودرزی کارمند علی البدل دادگاه شهرستان تهران بسمت بازپرسی شعبه ۲دادسرای تهران ۹-آقای عبدالله کبانا دادیار دادسرای شهرستان تهران بسمت کارمندعلی البدل دادگاه شهرستان تهران

۱۰-فرج الله رند بازرس دفتر بارزسی و سازمان و کلاء بسمت دادیار دادسرای تهران ۱۱- آقای باقر ثباتی بازپرس شعبه ۲ دادسرای تهران بسمت بازرس دفتر بازرسی و سازمان و کلاء ۱۲- آقای موسی مجتهدی کارمند علی البدل دادگاه استان ۳و ۴ بسمت مستشاری دادگاه استان ۳و ۴


+ دوره چهاردهم قانونگذاری شماره مسلسل ۱۳۸۹ مذاکرات مجلس

بقیه جلسه ۱۲۷ .

بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴ .

(یکساعت و بیست دقیقه قبل از ظهر روز سه شنبه اول خردادماه مجلس مجددا بر یاست آقای دکتر معظمی نایب رئیس تشکیل گردید )نایب رئیس ـ آقای گرگانی . گرگانی – عملی که بتاز گی از طرف ژاندارم‌ها سر زده و تولید عدم امنیت می‌نماید مجبورم بعرض برسانم یکنفر ولی نام که شخص زارع و زحمتکش است ژاندارم‌ها او را گرفته و بگرگان برده‌اند با تهام اینکه اسلحه دارد مشارالیه را زجر داده و حتی داغ کرده‌اند که پرونده عملیات ظالمانه آنها در دادستانی گرگان در جریان است در صورتیکه بیچاره نان خوردن ندارد چه برسد آنکه اسلحه داشته باشد لابد مقصودشان چیز دیگری بوده که با لاخره باعث داغ کشیدن و اذیت و آزار مردم بی گناه می‌شوند .همین عملیات است که بنظر کوچک می‌آید و رفته رفته موجب ناامنی می‌شود . در هر صورت از دولت تقاضای کیفر مرتکبین این عمل وحشیانه را دارم .

(آقای نخست وزیر تمنی دارم توجه بفرمائید )عرض دیگرم اینست که اهالی قوچان اغنام و احشام خود را هر سال زمستان برای قشلاق با طراف مراوه تپه می‌آورند حتی بعد از شهریور ۱۳۲۰ هم چندین مرتبه آورده و بسلامت مراجعت کرده‌اند ولی امسال اشرار با وجود بودن پست ژاندارمری در مراوه تپه در مقابل چشم ژاندارمها هیچ اقدامی ننموده بلکه باشرار مساعدت هم کرده‌اند . تمنا دارد که دولت باین امر توجه کامل فرموده و گوسفندان غارت شده را پس گرفته و بصاحبانش مسترد دارد .

عرض دیگر ینده که مکرر از دولتهای سابق خواستم ولی متاسفانه تا کنون هیچ اقدامی نشده در موضوع آب آشا میدنی اهالی گومیشان است .چنانکه سابقا نیز عرض کردم اهالی گومیشان با هزار مشقت آب آشامیدنی خود را از مسافت قریب سه فرسخ می‌آورند و از این حیث فوق العاده در زحمت هستند برای دولت نیز صورت خوشی ندارد لذا از دولت آقای حکیم الملک تمنا دارد که باین موضوع توجه فرموده و اهالی را از این حیث راحت فرمایند . در خاتمه بنده میل ندارم که کوچکترین کارمندان دولت را بر نجانم اما عرض می‌کنم که از نمایندگان گفتن و گوشزد نمودن و از جراید نوشتن . اگر آقایان کارمندان اعتراضی بگفته و یا نوشته‌ای دارند بایستی طرف را قانع کنند نه اینکه با عملیات وحشیا نه بشخص محترمی بی احترامی کنند وظیفه دولت است که مرتکب این نوع عمل را بکیفر برساند و الاعاقبت خوبی نخواهد داشت . عرض دیگر بعد از تشکیلات دولت حاضر از قرار اطلاع کلیه اجناس ترقی کرده مردم طاقتی از این زندگانی ندارد الحمدالله جنگ که علت گرانی جنس بوده خاتمه یافته لذا تمنا دارم برای آسایش ملت توجه کامل فرموده ملت را زیاد تر از این سر گردان مضیفه نفرمایند .

نایب رئیس –آقای دکتر فلسفی .

دکتر فلسفی – بنده با دولت آقای حکیم الملک موافق هستم ولی البته یک مذاکرات و مطالبی دارم که بایستی عرض کنم و دولت ایشان بایستی توجه نمایند (صحیح است )البته اگر یک نماینده‌ای بنام موافق هم صحبت کرد ولی یک انتقاداتی راجع با وضاع و احوال گذشته یا حال بشود دلیل بر مخالفت نیست ، بلکه یک نماینده باید راحع با وضاع گذشته و حال صحبت بکند و انتقادات خودش را آنچه که بنظرش می‌رسد بکند (صحیح است )(فاطمی – گذشته راجع باین آقایان نیست )بنده در حواشی وارد نمی‌شوم وارد همان متن بر نامه می‌شوم و انچه که نظر دارم عرض می‌کنم . در ماده اول برنامه نوشته شده‌است حفظ و تحکیم مناسبات حسنه بین کشور ایران و کشور‌های دوست و متفق همیشه هرع اصلی دولت ایران بوده طبیعی است که ملت ایران با دو دولت بزرگ همسایه خودش البته دوستی دارد و هم پیمان است و بایستی نسبت باین دو دوست با یک چشم ملت و دولت ایران نگاه بکنند و برای یکی نسبت بدیگری هیچوقت دجحان و برتری قائل نشود (صحیح است ) یعنی در واقع آن توازن سیاسی که در مدنظر ما می‌باشد بایستی رعایت بشود (صحیح است ) یعنی دولت ایران همیشه بایستی یک سیا ست متوازنی را همیشه داشته باشد و البته مطلت دیگری که قابل تذکر است اینجا در این موقعی که جنگ تمام شده‌است و صلح بر قرار شده‌است بایستی حقوق ایران در کنفرانسها وانجمن‌های صاح احراز شود برای این که ملت ایران و مملکت ایران در این جنگ خسارات زیاد دیده‌است و همینطور که گفته می‌شود پل پیروزی حق این پل پیروزی بتمام معنی خودش در انجمن‌های صلح احراز بشود (صحیح است ) مطلب دیگر راجع بماده دوم است مطالعه فوری در امور اقتصادی برای استقرار اصول و تشکیلاتی که متناسب با اوضاع اقتصادی فعلی مملکت باشد از شهریور ۱۳۲۰ در موقعی که متفقین وارد


+ مملکت ما شدند اوضاع مالی و اقتصادی مملکت‌ها یک وضع آشفته بخود گرفت و هر دولتی که آمد در برنامه خودش این فورمول مطالعه فوری را گذاشت ولی از این مطالعات ملت ایران نتیجه‌ای نگرفت یکی از نتایج آن مطالعات آوردن دکتر میلسیو بود که ما دیدیم چه هر ج و مرج و بی نظمی در دستگاه اقتصادی ما پیدا شد ( صحیح است ) و بعد از آن هم که ایشان رفتند با زهم یک تشکیلاتی که جبران آن خسارات را بکند قائم مقام ان نگردید (فرهودی – بدتر هم شد ) مثل اینکه همان آئین نامه‌ها و همان اثار بجای خودش باقی است (صحیح است ) و امروز در نتیجه همین بی نظمی در امور اقتصادی و تشکیلات ناقص و ضع مملکت ا زلحاظ اقتصادی یک وضع هرج و مرجی را پیدا کرده‌است و نتیجه اش این شده‌است که ملت ایران شاید بیشتر از نصف عده اش امروز گرسنه و لخت هستند .

یک مسئله دیگریکه خیلی قابل توجه‌است موضوع دزدی وارتشاء است که در دستگاه دولتی را ه پیدا کرده و تمام امور از مجاری صحیح خودش خارج شده‌است (صحیح است ) (در نتیجه همین انحراف یک فسادی در اخلاق اجتماعی ما پیدا شده‌است صحیح است ) و البته دولت آقای حکیم الملک بزرگترین کاری را که باید انجام بدهند همین است ما می‌توانیم جلو ی این دزدی را بگیریم بشرط اینکه بخواهیم .

بنده خودم در یکسال قبل یک افسری مامور نظام وظیفه شد رد گرگان و این آدم با کمال درستی وظیفه خودش را انجام داد در صورتیکه این افسر را می‌شناسم قبلا یک دزد لا بشرطی بود البته خواستند شد و حا لا هم اگر بخواهیم میشو د منتهی نمیدانم چه علتی است که یک سستی در دستاه دولتی ما پیدا شده‌است که نمی‌خواهند و اگر بخواهند دزدی و ارتشاء از این دستگاه مایر داشته شود طبعا وضع مملکت ایران خوب می‌شود

(فرمند – آدمهای درست را تشویق نمی‌کنند ) بلی عناصر صحیح عناصر سالم مأیوس شده‌اند و حا لا بر کنار می‌شوند (صحیح است ) ماده سوم تجدید نظر در مالیاتها و تعدیل بود جه البته این مالیاتهائی که وضع شده بود بمقتضای زمان جنگ بود و حالا هم گویا دولت مشغول مطالعه‌است و امیدواریم که مطالعات دولت اسبا ب رفاء و آسایش مردم را فراهم کند . اما موضوع بودجه یکی از آن موضوع‌های اساسی است که همیشه چه دولت و چه مجلس باید توجه داشته باشند و یکی از آن وقت هائی که دولت و مجلس می‌خواهد خدمت بمملکت خودش بکند همین موضوع تصویب بودجه‌است . متا سفانه دولتهای گذشته قبل در این موضوع تصور کرده‌اند و با اینکه آقایان نمایندگان اسرار داشتند از اینکه بودجه تفصیلی بیابد معذلک نیامد مگر اینکه دولت آقای بیات آورد و واقعا هم موضوع بودجه‌است ، در بودجه که دولت آقای بیات داد بنده مطالعه کردم صد میلیون برای ارتش و سی و هشت میلیون برای ژاندارمری و سی و چند میلیون برای شهر بانی بود تقریبا یکصد و هفتاد و سه میلیون که تقریبا نصف بودجه کل مملکتی ما می‌شود صرف قوای تامینه می‌شود در صورتی که ما هیچ امنیت نداریم (صحیح است ) و شاید یک بعد از نصف شب دم درب وزارت جنگ ، دم درب شهر بانی ، دم درب ژاندارمری امنیت نباشد آنوقت در مقابل پانزده میلیون صرف وزارت بهداری و سی میلیون صرف وزارت فرهنگ می‌شود مثل اینکه یک دست مر موزی در این کار وارد است در صورتی که ملتی که باید ترقی بکند و خدمت بکند بمیهن خودش فقط بایستی از راه بداشت و فرهنگ باشد (صحیح است ) و بنده از دولت آقای حکیم الملک می‌خواهم که بودجه تفصیلی را هر چه زود تر بمجلس بیا ورد تا هر چه زودتر این معایب اصلاح شود . ماده چهارم می‌گوید اصلاح و تکمیل قوای تأمینیه برای استقرار امنیت کامل در کشور ،بنده خیال نمیکم که در مملکت ما نقطه‌ای باشد که الان امنیت در انجا وجود داشته باشد و مردم از ناامنی شکایت نداشته باشند و اصولا این دستگاه مبتذل و هرج و مرج ژاندارمری نمی‌تواند امنیت مملکت ما را تأمین کند (صحیح است ) یک هنگ ژاندارمری قائل شده‌اند برای امنیت تمام صفهات گیلان و مازندران و دشت گرگان یعنی از حدود آستارا تا بجنورد و طبیعی است ک این یک هنگ کافی نیست برای امنیت این نقاط خصو صا افرادی را که بنده میدانم یعنی همین افراد ژاندارمری تفنگ‌های خودشان را کرایه مید هند بسارقین (صحیح است ) و خودشان در واقع مخل امنیت هستند . فرماندهان ژاندارمری تمام شریک دزد و رفیق قافله هستند . و با این ترتیب البته امنیت مملکت تامین نمی‌شود .

همچنین ادارات شهر بانی در تمام کشور با این پاسبانها ی رنجور و تریاکی و این تشکیلات ناقص نمی‌تواند امنیت شهر‌ها را تامین بکند در چندی قیل در شهر گرگان از بوی خود کلانتری یک تجار تخانه‌ای را زدند

(اردلان – توضیح بیشتری بفرمائید ) عرض کنم یک دکانی بود مجاور کلانتری از توی کلانتری دیوار را خراب کردند و رفتند دکان را زدند و اثاثیه آنجا را بردند ( فداکار – در حزب توده اصفهان هم همین کار را کردند ) و من از دولت آقای حکیم الملک می‌خواهم که توجه بفرمایند و ما با همین تشکیلاتی که داریم می‌توانیم امنیت را در این مملکت مستقر کنیم ولی نمی‌خواهیم یعنی در دستگاه متزلزل حکومت نخواسته‌است که امنیت را در مملکت بر قرار کند . مسئله دیگر این است که در ماده پنج و شش بمنظور بهبودی وضع کار گران و کشاورزان و احرای طرحهائی که متضمن اصلاحات فلاحتی و صنعتی باشد اشاره شده‌است مملکت ایران یک مملکت کشاورزی است و بایستی از طرف دولت در این قسمت توجه و مراقبت تام بشود ولی متاسفانه همیشه در برنامه‌های دولت این فور مول هست ولی در عمل ما آثاری نمی‌بینیم شهر گرگان شاید آقایانی که رفته‌اند دیده‌اند و میدانندد که از لحاظ موقعیت کشاورزی شاید مهمترین نقطه ایران باشد (صحیح است ) و یک عده ماشینهای فلاحتی در انجا بود که معلوم نشد بچه مناسبت آنها را از انجا بردند انچه که بنده تحقیق کردم علتش این بود که ماشین‌های فلاحتی بدرد یک عده اشخاص دیگری می‌خورده‌است و برای آنها این ماشین‌ها را از انجا برده‌اند موضوع دیگر بانک کشاورزی است که ممکن است با بود ن این بانک کشاورزی ان منطقه را تقویت کرد شعبه بانک کشاورزی در شاهرود هست ولی در گرگان نیست و حال انکه از نظر موقعیت کشاروزی گرگان باشاهرود تقاوت زیادی دارد (صحیح است ) و بنده نمیدانم روی چه مطالعه‌ای بوده‌است که شعبه بانک کشاورزی را در شاهرود دائر کرده‌اند ولی در کرگان تشکیل نداده‌اند یکی دیگر از مسائل موضوع پنبه‌است که از طرف اغلب آقایان نمایندگان راجع به این موضوع در مجلس اظهاراتی شده‌است رعایای بدبخت ایران پنبه‌ها را می‌برند با نبار انحصار که تحویل بدهند ولی در آنجا هزار گونه اشکال تراشی می‌کنند و بعناوین مختلفه معطل می‌کنند آنوقت یکدفعه بازرگانانی هستند که در گوشه و کنار منتظرند که وقتی کشاورزان مستأصل و مجبور می‌شوند می‌روند و پنبه آنها را بایک ثمن بخسی با یک قیمت نازلی می‌خرند و البتهاین تجار هم باعمال اداره انجصار ثباتی دارند و با ین ترتیب دسترنج طبقه زحمتکش ایران دستخوش یک طبقه طمع کار و نفع جو می‌شود (اردلان ـ صحیح است انحصار‌ها را باید برداشت ) بنده یک ایرادی که ببرنامه دولت آقای حکیم الملک دارم این است که ایشان راجع ببهداشت اشاره‌ای نکرده‌اند در صورتی که مملکت ما فاقد بهداشت است و یاین امر بایستی بیشتر توجه بشود (صحیح است ) و بعقیده من بایستی در برنامه دولت حتما باین موضوع اشاره می‌شد برای اینکه تمام اهالی ایرای از شهر‌ها که بگذریم اهالی قراء و قصبات تمام مردمان رنجورو مفلوک و علیل هستند ،در شهر‌های ایران آبله اطفال ما را قتل عام می‌کند صدو هشتاد نوزادان ما از بین می‌روند ، در شهر گرگان و دشت گرگان بنده آمار برداشتم مطالعه کردم سی درصد مبتلا به سیفلیس ارثی هستند باید باین چیزها توجه کرد حتی در تمام دشت گرگان حما م ندارند و با این وضعی که ما داریم بهتر این بود که در برنامه دولت راجع ببهداشت هم اشاره‌ای می‌شد الان یک بیمارستانی بنا کرده‌اند ولی استفاده نمی‌کنند و در معرض تخریب است بیمارستانی هم که در گرگان است صورت خوبی دارد ولی سیرت بسیار بدی دارد این خیلی بد است بدبختی از راه دور بیاید در بیمارستان انوقت به او دوا ندهند یا اگر بدهند دوایش را بدزدند بنده دیروز به آقای دکتر امین الملک تذکردادم و تقاضا کردم که بایستی فورا باین موضوع رسیدگی کنند .

نبایستی یک عده بدبخت بیچاره که می‌آیند آن جا یا حسابدار غذایش را بخورد یا دواساز دوایش را بخورد اینها جای تأسف است آدم متاسف می‌شود وقتی که اینوضعیت و این چیزها را می‌بیند . نقص دیگری که برنامه موجود است موضوع فرهنگ است یک ملتی که دانائی و توانائی داشت همه چیز پیدا خواهد کرد ما اگر بخواهیم در صراط ترقی وارد بشویم .درشاه راه ترقی وارد بشویم خواه – ناخواه بایستی از راه فرهنگ وارد شویم

(فرمند – از راه اخلاق اول اخلاق بعد فرهنگ ) فرهنگ تمام مشکلات ما را حل می‌کند وقتی که هر کاری مبتنی بر شالوده بهداشت و فرهنگ نبود نتیجه خوبی برای مملکت نخواهد داشت ( فیروز آبادی – فرهنگ با اخلاق ) بنده خودم در خدمت سر بازی بودم مدت بیست سال هستی و نیستی این مملکت صرف ارتش شد ولی چون شالوده اش مبتنی بر فرهنگ و بهداشت نبود درعرض مدت کوتاهی بدون هیچ دلیلی رشته‌هایش از هم گسیخته شد (حشمتی –اینطور نیست ) همینطور است قربان من خودم سرباز بودم . افسر بودم ، سربازی که بیست و چهار ساعت راه پیمائی می‌کند و از پا در می‌آید

(حشمتی – شما از بهداشت صحبت کنید بس است ) بنده معتقدم که اگر ما نظم و امنیت و عدالت و حق بخواهیم بایستی از راه فرهنگ بخواهیم (صحیح است )


+ برای اینکه دوام و پاداری خواهد داشت (صحیح است ) بنده معتقدم که اگر یک دولتی بیاید و بگوید فقط برنامه من اصلاح بهداشت و فرهنگ است این دولت بتمام شئون و حیثیات این مملکت خدمت خاهد کرد و یک ترقی ابدی و جاودانی برای ما تأمین خواهد کر ولی متأسفانه در برنامه دولت راجع باین دو موضوع که برای مملکت ما بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد اشاره نشده‌است یک موضوع دیگری را که از حضور آقای دکتر امین الملک میخاهم استفاده کنم و عرض کنم و مورد علاقه همه آقایان نمایندگان هم هست موضوع زلزله گرگان است که همه آقایان نمایندگان اطلاع دارند که ملت ایران فوق العاده در اینمورد حسن استقبال بخرج داد و یک مبالغ زیادی اعانه برای زلزله زدگان گرگان دادند و این اعانات بوسیله سه جمعیت داده شد جمعیت شیرو خورشید ، کمیته اعانه ملی و هیئت اتحادیه تجار.

شیر و خورشید سرخ این پول را مصرف کرد به بهترین وجهی و بنده ا زآقای دکتر امین الملک فوق العاده خشنود و راضی هستم و تشکر می‌کنم ا لان کمیسیونی در گرگان هست و به بهترین وجهی آن پول را بمصرف اشخاص مستحق و آسیب دیده میرسانند ولی کمیته اعانه ملی از آن پول هائی که جمع کرده‌است فقط سی هزار تومان داده‌است در صورتیکه بنده اطلاع دارم که شاید نه میلیون ریال جمع کرده‌اند برای اعانه گرگان

(مهندس فریور – کمیته اعانه ملی با کیست ؟ ) کمیته اعانه ملی گویا بسرپرستی آقای طبا طبائی ضیاء الدین بوده‌است (دکتررادمنش – بقیه اش در لقانطه مصرف شد )و همچنین هیئت اتحادیه تجار از پولهائی که جمع کردند گویا فقط سی هزار تومان دادند و بقیه را نداده‌اند و بنده از آقای دکتر امین الملک اولا می‌خواهم که گزارش این موضوع را به مجلس بدهند چون این موضوع مورد علاقه آقایان نمایندگان است و همه از من می‌پرسند (صحیح است ) و ثانیا کمیسیون که برای آسیب دیدگان گرگان در مجلس تشکیل شده‌است تشکیل بشود و باین اعاناتی که برای آسیب دیدگان گرگان مردم ایران داده‌اند رسیدگی کند که با لا خره مردم ایران بدانند و متوجه شوند که این پول هائی را که داده‌اند بمصرف خودش رسیده‌است یا نرسیده‌است (صحیح است ) نایب رئیس – آقای کام بخش . کام بخش – امروز قبل از جلسه یکی دو نفر از آقایان نمایندگان با من راجع به برنامه دولت صحبت می‌کردند گفتند شما همیشه با دولتهائی که بر کار می‌آیند مخالفت می‌کنید و مخالفت شما همیشه از حیث شدت یکسان است در صورتیکه شخصیت اشخاص که سر کار میا یند متفاوت است و بنا بر این با در نظر گرفتن شخصیت انها ممکن بود که مخالفت شما شدت وضعف داشته باشد .

این اشکال و این اشتباه برای بسیاری هنوز موجود است در صورتیکه رفقای ما سعی کرده‌اند این اشتباه را بر طرف کنند و آن عبارت از این است که مطالعه بکند اگر نظر بر این باشد که فقط تخصص آنشخص را در نظر بگیرد البته ممکن است در اطراف دانشنامه او ، تجربیات او مطالعه بکند و نظر بدهد ولی اکر نتیجه عمل از آن شخص بخواهد البته باید بپرسند که این شخص متخصص با چه دستگاهی و با چه ماشینی سرو کار خواهد داشت اگر ما یک ماشین از کار افتاده وزنگ زده موریانه خورده که دنده‌هایش شکسته باشد داشته باشیم البته دیگر ما در اطراف شخصیت آن شخص نمی‌توانیم صحبت بکنیم برای اینکه مامنظور مان نتیجه آن کار است و منظور نداریم که آن شخص چگونه شخصی است اگر احیا نا بنا بود که این دستگاه عوض می‌شد و آقای حکیم الملک در برنامه خودشان متعهد می‌شدند که تمام اشخاصی را که در دستگاه گذشته بودند بمحاکمه بکشند و مجازات کنند آن قوانینی را که مثل علف هرزه وارد قوانین ما شده‌است بر خلاف قانون اساسی آنها را بکنند و دور بریزند اگر یک چنین تعهدی را در برنامه خودشان می‌کردند آنوقت ما صحبت می‌کردیم در اطراف شخص ایشان که آیا شخص ایشان قادر هستند که اینکار را بکنند یا نه به عبارت اخری آنوقت سرو کار داشتیم با یک ماشین جدیدی و آنوقت صحبت می‌کردیم در اطراف آنشخص که باید از این ماشین نتیجه بگیرد ولی یک موضوع را باید در نظر داشت و آن عبارت از این است که بسیاری از اشخاص تصور می‌کنند که ما صرفا منفی بافیم و جامد فکر می‌کنیم در صورتی که اینطور نیست در وحله اول ما وقتی که وارد مجلس شدیم بودند اشخاصی که روی این تصور بفکر این بودند که از این جمود تصوری فکر ما در این مجلس استفاده کنند یعنی اگر بخواهند یک دولتی را از کار بیندازند اینطور حساب می‌آوریم و عمل خودمان را انجا م می‌دهیم بودند یک اشخاصی که این تصور را در باره ما می‌کردند ولی ما فکر می‌کنیم که نباید صرفا منفی باف باشیم و جامد فکر کنیم البته ما سعی داریم از جریاناتی که دراین مجلس هست جد اکثر استفاده را به نفع ملت ایران بگیریم و این استفاده را ببریم بنا بر این وضعیت ما ،رفتار ما البته تطبیق می‌کند با سیا ست روز و البته ما این موضوع را کاملا می‌سنجیم و این را در نظر می‌گیریم اگر ما امروز با یک دولتی مخالفت می‌کنیم فردا اگر دیدیم که همین ماشین زنگ زده را آن شخص خیال دارد روغن کاری بکند و کار بیندازد ما هم البته کمک می‌کنیم و دست مساعدت می‌دهیم بیک چنین دولتی چنانکه کردیم ، در این جا آقای فرهودی ایراد کردند به آقای دکتر رادمنش و گفتند که شما به دولت آقای بیات رأی اعتماد دادید ، بنده مخصوصا می‌خواهم اینموضوع را در اینجا توضیح بدهم و می‌خواهم عرض کنم که ما ؛ دولت آقای بیات رأی اعتماد ندادیم آقای فرهودی و رفقای ایشان در موردیکه ایشا ن سرکا رمی آمدند دادند وما رأی اعتماد با صول مشروطیت و دمکراسی دادیم ولی ما گفتیم که اگر شما یکدولتی را آوردید سر کار بایستی بگوئید که آن دولت چه کار کرد و چه خلافی کرد که آن دولت را می‌برید آوردن دولت‌ها و بردن دولت‌ها باید از پشت این تر یبون باشد نه اینکه در صندوقخانه‌های مجلس ما چلواری مهر کنیم و بعد ببریم حضور ملوکانه و بگوئیم دولت اکثریت ندارد و خواهش می‌کنیم که برود

(کاظمی ـ اینظور نیست ) در برنامه دولت آقای حکیم الملک مفصلا در مقدمه اش راجع باصول مشروطیت و دمکراسی مطالبی گفته شده‌است ولی در متن برنامه چیزی در اینموضوع تصریح نیست مثل این است که در مقدمه قانونی مطالب بسیاری گفته شود ودر متن چیزی نباشد در اینصورت البته قوتی نخواهد داشت من البته مخالف با این هستم که در برنامه دولت مطالبی از این قبیل گفته شود که دولت عهده دار است قوانین و اصول مشروطیت و دمکراسی را حفظ بکند البته این وظیفه هر دولتی است دولتی که در یک مملکت مشروطه سر کار بیاید البته وظیفه اش جفظ اصول مشروطیت است ولی معتقدم باین موضوع که اگر یک قانونی و اگر یک اصلی متوالیا نقض شد حتما یک دولتی وقتی سر کار آمد بایستی اشاره بکند و بایستی تصریح بکند که این اصل و این قانون که متوالیا نقض شد ه‌است من عهده دار هستم این را اعاده بدهم و نگذارم بعد از این نقض بشود ، در تمام مدت بیست سال حکومت پهلوی مشروظیت ایران عملا تعطیل شده بود و در این سه سال و خرده پس از شهریور ۱۳۲۰ هم دمکراسی در این مملکت اعاده نیافت متأسفانه در این جریان یعنی در نقض اصول مشروطیت و دمکراسی دولتها و مامورین دولت‌ها بتمام معنی ذیمدخل هستند ، یکروز در وزارت کشور پس از قضایای اصفهان بنده به آقای سروری گفتم که وقتی ما رشته‌های این عملیات را می‌گیریم سر تمام این رشته‌ها منتهی بوزارت کشور می‌شود ایشان از من مدرک خواستند ولی البته در آن موقع جای ارائه دادن مدرک نبود ولی آلان در اینجا یک موضوعی را قرائت می‌کنم و تقاضا می‌کنم آقایان توجه بفرمایند رو نوشت نامه محرمانه وزارت کشور به نخست وزیری می‌نویسد :

تعقیب معروضه شماره ۳۲۵۷ – ۲۳/۱۲/۱۶ راجع بعملیات کی مرام ووکیل مظفری کارمند دارائی سمنان و آقای اسکندر سهرابی معروض می‌دارد که مجددا شرحی از اداره کل شهر بانی و اصل گردیده‌است دائر به اینکه مجددا نامبرده گان و همچنین اقای آذری معاون ناجیه راه اهن عده‌ای از کار گران کارخانه ریسمان بافی و راه آهن آنجا را دور خود جمع این را گوش بدهید و اظهاراتی دایر بر اینکه رفقا بیائید دور حزب توده ایران جمع شوید ما نان بهداشت فرهنگ و ازادی می‌خواهیم با ما اتحاد کنید نموده‌اند ( حاذقی – مقصودش این است که اینها را بهانه کرده‌اند نه اینکه حقیقت است ) گوش بدهید آقای حاذقی ، مراتب را برای استحضار معروض و ضمنا علاوه می‌نماید که شرح لازم بوزارت راه و وزارت دارائی نوشته شد که نسبت بجریانات مزبور اقدامات لازمه را بعمل آورند متمنی است مقررفرمایند از طرف آنمقام نیز دستور لازم در باب مامورین صادر و از نتیجه وازرت کشور را مستحض دارید آن وقت جواب نخست وزیری شنیدنی است که می‌نویسد : پرونده شماره فلان راجع بعملیات مفسدت امیز کیمرام رئیس قطار – بهمدستی وکیل مظفری کارمندان دارائی سمنان و چند نفر دیگر اشعار می‌دارد دستور فرمائید نسبت به احضار کیمرام و تعقیت از عملیات نامبرده سریعا اقدام نمائید و نتیجه را اطلاعدهید از این عبارت آخری معلوم شد که در قاموس دولت ما عملیات مفسدت آمیز ،عملیات معسدت آمیز عبارت از خواستن نان و بهداشت فرهنگ است این همان اصول دمکراسی است ،همان دستگاهی است که آقای حکیم الملک امروز حضر تعالی آن دستگاه را بدست می‌گیرید ،این صورت تلگرافی است که بشیراز شده


+ است عینا نوشته شده‌است اجتماعاتی را که محل نظم و آسایش می‌باشد جلو گیری کنید و آنوقت این توضیح را داده‌اند که مقصود از اینگونه اجتما عات خزب توده‌است ، این راهم توضیح داده‌اند و همچنین سایر عملیات و آنچه که در اصفهان و یزد و شیراز و در هر نقطه که اتفاق افتاد در تمام این اقدامات دولت و مامورین دولت جدا ذی مدخل بوده‌اند و عمل بدست آنها انجام میشده‌است ( فداکار – صحیح است ) چنانکه در اصفهان آن گنجه و- صندوق حزب توده را که بردند پاسبانان بهشان کمک می‌کردند و در این عمل هم البته مأمورین دولت بی اجر نماندند این را هم توضیح بدهم که مامورین دولت بی اجر نماندند هم آقای وارسته استاندارفعلی اصفهان و هم آقای رئیس شهربانی سابق آنجا طرفی بستند در تمام این جریانات و ما اعلام جرم بدیوان کیفر کردیم منتها چیزی که هست البته دست دست را می‌شوید دیوان کیفر هم تا بحال تعقیب نکرده‌است ، مطالب دیگری هم هست که اگر ما مطمئن بودیم کمیسیون دسیدگی به اتهامات و کلا ء ر مجلس واقعا رسیدگی می‌کرد به آن جریانات ان جریانات را هم در اینجا ذکر می‌کردیم ولی متاسفانه بطوری که من میدانم در آن کمیسیون مطالبی بوده استکه یک عده از افراد کمیسیون حاضر به امضاء کردن آن گزارش نیستند باین جهت آقای نبوی استعفا کردند و گزارش آنهم توی جیب آقای حکمت است بدون اینکه امضا بکنند ، حالا هر چه می‌خواهید بفرمائید اینهم تلگرافی است که اخیرا از اصفهان رسیده‌است حالا دیگر دوره زمامداری حضرتعالی است تلگرافهائی الان می‌رسد آنها که از رفقای ما سلب امنیت می‌کنند یک عده چاقو کش در آنجا بدون لجام و لجام گسیخته مشغول عمل هستند همه را ثرور می‌کنند و اشخاص مجبورند مخفیانه زندگی کنند که مبادا بدست این اشخاص بیفتند و گفتیم هم ولی آنها را تعقیب نمی‌کنند… نایب رئیس – آقای کام بخش در برنامه دولت بفرمائید .

کام بخش – اینهم در برنامه دولت است اجازه بفرمائید البته در تمام این موارد ما اعلام کرده‌ایم و باز هم اعلام می‌کنیم که منظور ما در این کشور استقرار اصول دمکراسی و مشروطیت است و ما هیچگونه متارزه‌ای را تغیر از مبارزه در صفحات جراید و یا در سالنهای نطق و میتینک‌های منظم بخودمان اجازه نمی‌دهیم ولی این موضوع را صحبت کرده‌ایم و اتمام حجت کرده‌ایم و هم بنمایندگان فرا کسیون مجلس اطلاع داده‌ایم که اگر هستند اشخاصی که بخواهند این مبارزه را از صفحات جراید و از سالنهای نطق بیرون بکشند و یک صورت دیگری بهش بدهند ما از این وضعیت گریزان نخواهیم بود ، یک موضوعی را که آقای حکیم الملک بایستی کاملا در نظر بگیرند عبارت از این است که امروز در کشور ما هستند اشخاصی که یک سیاستی را تعقیب می‌کنند که ممکن است این سیاست برای ما گران تمام بشود زمزمه هائی هست درا ین ضمن زمزمه هائی از قبیل شمال و جنوب و و تجزیه و این چیزها در این مورد اگر موضوع فقظ منجصر باشخاص بدون مسئولیت می‌بود البته اهمیتی نداشت ولی از انجائی که موضوع مربوظ باشخاص ذی مسئولیت است آن مراتب را بعرضتان میرسانم تا اینکه بتوانید از این جریانات جلو گیری کنید . این قبیل اظهارات را مامورین شما می‌کنند استاندار شما می‌کند ، این اظهاراتی است که آقای وارسته در حضور جمعی از جریده نگار‌ها کرده‌است و گفته‌است که اصفهان جای این صحبت‌ها نیست جنوب است محل نفوذ کیست از این قبیل جریانات باید جلو گیری بشود آقای جکیم الملک اینها اتفاقی نیست ، اتفاقی نیست که از اداره تسلیحات تفنگهای برنو ساخت تخشائی ما قاچاق گرفته شده‌است و برای این عمل هم پرونده تشکیل شده و پرونده را که مانده‌است این را بایستی در نظر بگیرند که بچه مناسبت یک چنین پرونده‌ای را کد می‌گذارند . بعقیده بنده این موضوع هم اتفاقی نیست که در جاهای معینی بعنوان جفظ امنیت باشخاص ذی نفوذ اسلحه و فشنگ می‌دهند و هر چند وقت یک دفعه هم فشنگهائی مجددا بعنوان این که فشنک‌های سابق تیر اندازی شده‌است می‌دهند و من اینجا صورت دارم که در هر نقطه چند قبضه تفنگ به متنفذین داده شده‌است و آنوقت آقای ارفع رئیس ستاد ارتش در سخنرانی خودشا ن در دانشکده افسری رسما اظهار می‌کند ، رسما که پنجاه هزار تفنگ برنو دست اشخاص است و سوء استفاده می‌کنند ،البته من فکر می‌کنم که ما وظیفه داریم شما و ما متفقا از این عملیات ایران بر باد ده جلوگیری کنیم (صحیح است ) ما معتقدیم که از سواحل بحر خزر گرفته تا خلیج فارس تما ما همه جا ایران است (تمام نمایندگان ـ صحیح است ) و ما به یک ایران واحد معتقدیم و در این زمینه مبارزه می‌کنیم و ا ز تمام این تما یلات و از تمام این معتقدات اعم از اینکه مامورین دولت ناشی بشود یا از اشخاص دیگر باید جدا جلو گیری کرد ( حاذقی ـ هر کس غیر از این بگوید باید دهانش را خرد کرد )بلی مخالفید ؟(حاذقی – خیر فرض کردم هر کس غیر از این بکوید باید دهانش را خرد کرد ) بسیار خوب خیال کردم مخالفید (خنده نمایندگان ) (خطاب به آقای رئیس ) به آقای جاذقی اخطار بفرمائید که در آتیه دخالت نکنند

(حاذقی – تایید کردم ) بسیار خوب بعدا در اینجا تائید بکنید .

مطلبی که بنه می‌خواستم مخصوصا توجه هیئت دولت را به آن موضوع معطوف بکنم عبارت از این بود که در یک چنین موقعی که پیروزی نصیب ملل آزادیخواه شده‌است و رد دنیا برای هر کشوری هر ملتی که واقعا طرفدار دمکراسی باشد مزایائی قائل هستند در مملکت ما هم سعی بفرمائید که این موضوع محرز باشد که ما هم جزء آنهائی هستیم که واقعا خواهان دمکراسی و مشروطیتیم که ماهم از این مزایا اقلا بهره مند بشویم پس از این که اینقدر فداکاری کردیم و زحمت کشیدیم (صحیح است ) در همین دوره زمامداری حضرتعالی بود توجه فرمود ید روز پیروزی وضعیت تهران را دیدیم خوب یک چند تا پرچمی بود و سر و صدائی نبود و ما برای حفظ آبروی این کشور برای اینکه نشان بدهیم که ما هم در این پیروزی شریک هستیم نمایشی به آن عظمت و به آن ابهت دادیم در این کشور و رد سایر جا‌ها که اعکار عامه را به غلیان آورد و در تمام دنیا یشان داد که ما و ملت ایران هم واقعا در این پیروزی سهیم هستیم و آنوقت . نائب رئیس – آقا کامبخش این که در اظهار اتتان فرمودید که در ایران سرو صدائی نبود اینطور نبود (صحیح است ) در تمام مملکت ایران جشن و شادمانی بود (‌صحیح است ) کام بخش – عرض کنم صحیح است جشن گرفته بودند منتها فرق است بین جشن گرفتن که عبارت از پرچم با لا بردن باشد و آن احسا است و غلیان عمومی که آنهم بود .

مقصودم چیز دیگری است مقصودم این است که در موقع زمامداری شما آقای حکیم الملک بود که در یک جنین روزی موقعی که ستون نمایش دهندگان در حرکت بود دستور فشیگ گذاری و تیر اندازی نسبت به این اشخاص داده شد ، من خوب مسبوقم از این جریان در صبح آنروز دستور داده شده بود که هیچ کاری نداشته باشند ساعت نه و نیم آنروز در وزارت جنگ در دومین راه رو دست راست سرهنگ سیاسی ، سرهنگ شهر رئیس سرهنگ آذرپی سروان لشگری را احضار می‌کنند و برای ایجاد یک پرو وکاسیونی دستور می‌دهد که فشنگ گذاری و تیر اندازی کنید که سروان لشگری آمد و این عمل را اجرا کرد و امروز سروان لشگری را گویا می‌خواهند ازش تقدیر کنند و دیگر آنرا که بر خلاف این عمل کرده بودند گویا مورد توبیخ هم قرار می‌دهند من بوجه حضرت عالی را به این موضوع جلب می‌کنم که اگر واقعا از یک چنین جما عتی دولت بخواهد تقدیر کند این موضوع واقعا آبرو ریزی است

(پور رضا – شیر ینکاری روز جمعه چطور ؟) آن شیرینکاری مال شما بود . اساسا نمی‌فهمیم که در کشور ما حکومت نظامی چه صیغه ایست جز اینکه واقعا رشد اینرا نداریم که دارای حکومت دمکراسی و مشروطیت باشیم چیزی که نظر بنده را در برنامه دولت آقای حکیم الملک مخصوصا متوجه بخودش کرد جمله تقویت قوای تامینیه بوددر مواقع عادی البته از این جمله استنتاج این می‌شود که تقویت قوای تامینیه یعنی تقویت ارتش ولی چون در این موقع هستند اشخاصی که بنامهای مختلف می‌خواهند این طور جلوه گر کنند که اراده ملت ایران این است که ارتش ما مبدل بیک ارتش داو طلب بشود یعنی نقصان پیدا بکند و در واقع بتمام معنی از ملت جدا شود در یک چنین موقعی بنده می‌خواهم از حضرتعالی مخصوصا تقاضا کنم که این موضوع را توضیح بدهید که آیا مقصود از تقویت قوای تامینیه همان ارتش هست یا اینکه منظور دیگری در بین است که نوافقت می‌کند با منظور هائیکه موجود است و آن این است که عمدا سیاست تضعیف ارتش بموقع اجرا گذارده شده‌است و این مناسب نیست الان در ارتش ما این را برای استحضار جنابعالی عرض می‌کنم که در ارتش ما یک دودستگی نا سالم

(حاذقی – سه چهاردستگی ) بله من حالا آن دو دستگی مهم دو دستگی ارفع و رزم آرا را


+ می‌گویم این دو دستگی این است که وقتی این دسته روی کار آمد تمام پستهای حساسا را از دست طرفداران آنها می‌گیرند و به یک دسته اشخاص مخصوص می‌دهند وقتی که آنها آمدند روی کار همین کار را می‌کنند بدبختی اینجا است که یکعده را تبعید می‌کنند بکعده را بوایات می‌فرستند و بعد با هزینه‌های کزاف مجددا آنها را بر میگر دانند و من حساب کردم اقای حکیم الملک که بیش از نیم میلیون تومان خرج این هزینه‌ها می‌شود انوقت در صورتیکه زندگی افسر‌های شرافتمند ما یک طوری است که به نان شب شان محتاجند (‌صحیح است ) من افسری سراغ دارم آقای حکیم الملک که دخترش منزل یک تاجری کلفتی می‌کند انوقت در سال نیم میلیون توما ن متجاوز خرج این دو دستگی می‌شود (صحیح است ) مخصوصا برای اینکه توجه حضرتعالی را معطوف کرده باشم که از پشت عینک دوربین خودتان این دو دستگی را مشاهده بفرمائید سرهنگ ارفع رئیس آماد گاه – سرهنگ هاشمی رئیس ستاد – سرهنگ ارفع فرمانده لشگر اول ـ سرهنگ هاشمس منتقل به لشگر

اول – سرهنگ از کار بر کنار – سرهنگ هاشمی در قلاب سنگ به اردبیل سرهنگ ارفع

رئیس ستاد – سرهنگ هاشمی با دریافت هزینه منتقل و فرمانه مرکز اینجاست که عرض می‌کنم این وضعیت بعقیده من بایستی بکلی ریشه کن شود و من معتقدم که ما محتاج به این اشخاص نیستیم آقا دست هر دوشان را بگیرید بیندازید دور (نمایند گان – صحیح است احسنت ) ما افسر‌های خوب تخصیل کرده داریم بیا ورید و بجای اینها بگمارید (صحیح است ) الان کار گزینی ستاد ارتش یک کار هائی می‌کند که هیچ مسئولیتی ندارد اگر شما بخواهید بپرسید که اینعمل چرا اتفاق افتاده باید قبلا بروید از ستاد ارتش بپرسید بعد بیا ئید اینجا بگوئید ینده دستگاه ارتش را اگر بخواهم برای حضرت عالی تشریح کنم این دستگاه ارتش ما من حیث المجموع عبارت از یک وزارت جنگی است که امروز حضرتعالی آقای زند را در راس آن وزارت خانه قرار داده‌اید یعنی همان کسی را که قانون منع دخالت افسران را در سیا ست بمجلس شورای ملی اورده و همان کسی است که سر لشگر ارفع را رئیس ستاد کرد که خوت نهضت ملی را تشکیل داده بود و در مجلس هم صحبت شد یکعده را هم روی آن قضیه تبعید کرد ند حا لا تمام آن اشخاص آمدند و حزب نهضت ملی دوباره آمدند و مشغول دسته بندی شده‌اند (صحیح است )(پوررضا – مرام این حزب چیست ) شما بهتر میدانید آقای پور رضا یکقدری ساکت باشید با نزاکت عرض می‌کنم (پور رضا ـ بنده می‌خواهم بفهمم )چه عرض کنم این موضوع یعنی این دو دستگی در اربش منحصرا انعکاسش اشخاص نیست بلکه سازمان‌ها ئیکه اصلامنحل مس شوند و سر کا ر آمدند ه‌اند می‌باشند تاتیپ مکانیزه تشکیل می‌شود و منحل می‌شود مجددا منحل می‌شود بعد تشکیل می‌شود این بسته به این دو سال ده نفر رئیس عوض شده‌است و یکی از آن‌ها سر تیپ میر جلالی است که دو دفعه عوض شه‌است و سر کار رفته‌است من می‌خواهم بپرسم که اگر این شخص و اقعا قادر است به این کار چرا بر می‌دارید و اگر قادر نیست پس چرا می‌آورید (صحیح است ) این عمل همیشه می‌شود و ان وقت این موضوعات فقط منحصر به این جا نیست آمادگاه تعلیماتی تشکیل می‌شود و منحل می‌گردد و هم چنین آموزشگاه‌ها تشکیل می‌شوند و منحل می‌شوند همین طور سایر قسمت‌ها و من مخصو صا در این جا موضئعاتی را که می‌خواهم عرض کنم فقط مربوط بسازمان‌ها و فقط به این دو دستگی‌ها نیست بلکه هر چیزی را در این ارتش ما فکر و تصور بکنید همین طور است و هر جا یش را دست بزنید همین طور است ولی مخصوصا تکرار می‌کنم این موضوع را برای اینکه ارتش برای ما خیلی مهم است (صحیح است ) شما همین انضباط را ملاحظه بفرمائید ، انضباط نسبت به افراد انضباط چماقی است ولی به افسران و امر ا که می‌رسد انضباط طور دیگر می‌شود آن وقت سر تیپ عطائی بر می‌دارد زیر مراسله رسمی که فلان سر لشگر نوشته می‌نویسد این مرد دیوانه‌است با یگانی شود آن وقت بازرس فنی وزارت جنگ هم می‌شود بازرس ویژه می‌شود و هیچکس هم از ایشان مؤاخذه نمی‌کند این وضعیت انضباط وزارت جنگ است ، انضباط ارتش است یا فرض بفرمائید وضعیت تشویق و ترفیع آن جا من الان یک مقدار تلگرافات و متحد المالهائی را برایم فرستاده‌اند راجع بهمین موضوع یکعده‌ای معین پزشک هستند که بر طبق این متحد المالها حق دارند ترفیع پیدا کنند با اینکه قانونا حق برفیع دارند و با تمام زحماتیکه می‌کشند بآنها برفیع نمی‌دهند به بعضی افسران ترفیع ندادهاند بعنوان اینکه از قلم افتاده آو وقت ترفیع می‌دهید بکی ؟ بشاهپور علیرضا

(تیمور تاش ـ افسر فراری ) در صورتیکه طبق قانون نظام این شخص هم فراری زمان جنگ است هم فراری زمان صلح حساب می‌شود (صحیح است ) با ان عملیات فجیعش . ما دانشکده داریم بنده واقعا برناممه این دانشکده افسری را که نگاه کردم حقیقة خجالت کشیدم جغرافیا ی سیا سی و اقتصادی دانشکده افسری بدستم افتاد جغرافیای سیا سی و اقتصادی بدست من رسید یک مزخرفاتی آنجا راجع بدول هم جوارما نوشته شده بد که ما امروز پس از آن جنگ‌ها و پس از تشخیص نیروی آنها مجبوریم از روی امروز باز از روی ان جغرافیا و طرزیکه در دوره بیست ساله دیکتاتوری تفکر می‌شد درس بدهیم دیکر این شاگرد چه ارزشی قائل می‌شود برای آن مدرسه و آن دستگاه و آن معلمی که وقتی یک چیزی را در خارج با چشم می‌بیند با مطالبی که در آن کتاب می‌خواند چقدر تقاوت دارد

(فیروز آبادی ـ آقا این‌ها که راجف به برنامه نیست ) و اما راجف به مدرسه خلبانی مطالبی می‌خواهم خدمتتان عرض کنم چون این یک موضوعی است خیلی برجسته و مهم من خودم از لحاظ تخصص سابق که افسر هواپیما بودم و در تمام رشبه‌های هواپیمائی هم تخصص دارم این است که صحبتی که می‌کنم طبق اطلاعات و تخصص خودم است چهل و چند نفر شاگرد آوردند در اموزشگاه خلبانی در مدت چهار سال و اندی با این ۴۶ نفر در این مدت جهار سال و خورده‌ای در آنجا آموزشی دادند و بعد از چهار سال وخورده‌ای گفتند که چهار نفر شان قابل این است که امتحان بدهند و چهار نفر را خلبان کردند و بنده حساب کردم با استهلاک هواپیما با لاخره چهارمیلیون تومان برای چهارنفر خلبان خرج شده بودهر خلبانی یک میلیون تومان آن وقت من در تمام رشته‌ها ی هواپیمائی تحصیل کرده‌ام با ۱۲ هزارتومان توجه کنید بیت المال این مملکت چه قسم صرف می‌شود ؟

برای چه آن ۴۶ نفر را قلم زدند فقط برای اینکه یکعده می‌خواهند که پرواز مخصوص خودشان باشد و آنها را همین طور می‌اندازند دور در صورتیکه اشخاصی که باید بواسطه بدی استعداد قلم بخورند از صد نفر ۲۰ نفر را قلم زدند این است وضعیت ارتش ما و وضعیت دانشکده‌های ما ووضعیت نفرات ما و وضعیت افسران ثابت ما ، به این ترتیب ما هیچوقت نمی‌توانیم چشم آن افسرای و اشخاصیکه تحصیل کرده هستند به بندیم و بگوئیم شما این معایب را نبینید و ندیده بگیرید و البته آنها ندیده نمی‌گیرند و ان راه راستی که ما با نهانشان می‌دهیم و آزادی خواهان دیگر با نهایشان می‌دهند با لاخره آنها آن راهها را پیروی می‌کنند و راه راست را خواهند گرفت و به این چیز‌ها گوش نخواهند داد ( حاذقی بعضویت حزب قبولشان نکنید) خیر ما قبول نمی‌کنیم (اسکندری می‌فرستیم خدمت شما )

از این موضوع بگذریم شمه‌ای در قسمت اقتصاد برنامه صحبت خواهم کرد بنده فکر می‌کنم که موقع جمگ بهترین مواقع است یعنی بهترین مواقع بود برای اینکه ما بتوانیم اقتخاد یات خدمان را یک سر و صورتی بدهیم در تمام ممالک همینطور ممالک کوچک ممالکی که سابقا صنایع خودی نداشته استفاده کردند و صنایع خودی و داخله خودشان را تقویت کردند و از آن استفاده نمودند . در مملکت ما پوسیدگی دستگاه بقدری بود که در آن مواقع ما نتوانستیم و نخواستیم به این موضوعها توجه کنیم و در نتیجه حا لا رسیده‌ایم بجائیکه مواجه هستیم با بزرگترین خطرات که عتارتست از خطر بیکاری بنده عرض می‌کنم که ما عوامل بسیاری داشتیم برای اینکه بتوانیم استفاده کنیم برای کشاورزی و برای صنعت کشور خودمان و هنوز همان عوامل را داریم و مناسفانه استفاده نکرده‌ایم و استفاده هم نمی‌کنیم یکی از ان عوامل را که مثال می‌زنم بانک کشاورزی است که طبق ماده دوم اساسنامه خودش برای تقویت کشاورزی و تقویت صنعت در این مملکت است قوانین هم وجود داشته‌است که بتواند این منظور را تامین بکند قانون ۱۳۱۲ برای فروش خالصجات این قانون تا آخر سال ۱۳۲۳ بقوت خودش باقی بود البته در زمان دیکتاتوری یعنی زمان رضا شاه ما نمی‌توانستیم از فروش خالصجات استفاده بکنیم برای اینکه هر خالصه‌ای را که می‌خواستند بفروشند ایشان دستشان را می‌گذاشتند روی ان خالصه اما بعد زا شهریور بعد از اینکه یک مقداری از املاک برگشت کرد و بعلاوه خالصه‌های دیگری هم بود که یک استفاد ه داشت و قیمت املاک هم چندین برابر بالا رفته بود و بک سرمایه هنگفتی شده بود این سرمایه هنگفت عوض اینکه در دست بانک کشاورزی باشد امروز فرار کرده‌است در آمریکا و سایر جا‌ها وا گر این سرمایه را می‌کشیدند از دست آنها و به بانک کشاورزی بمرکز می‌دادند ما امروز بزرگترین سرمایه‌ها را داشتیم و می‌توانستیم


+ را تقویت کنیم و هم صنعت خودما ن را (صحیح است ) حالا در مقابل چه داشتیم ؟ در مقابل می‌بینیم که در این چند سال اخیر این وضعیت را داریم که در سال ۱۳۲۳ شاید ده میلیون نسبت به سال ۱۳۲۲ کسر عایدی دارد بانک کشاورزی در صورتیکه از آن اصولی هم که ما برای بانک کشاورزی قائل شده‌ایم یعنی در واقع باید نفع نبرد و به مردم کمک بکند از این اصول هم پا بیرون گذاشته‌است و از طرف دیگر یک نفر که می‌خواهد از بایک کشاورزی پول بگیرد در بعضی از موارد نفع این پول به ۲۶ درصد یا ۴۰ درصد می‌رسد در این حال ما در سال ۱۳۲۴ یک همجو نکث عایدات داشته‌ایم (صحیح است ) بعقیده من همان ان دستگاه پوسیده دیکتاتوری و هما شخصیت هائی که می‌خواهیم از آنها استفاده کنیم و مورد عدم توکه دولت هستند اگر این شخصیت‌ها نمی‌توانند کار انجام بدهند آنها را بردارید و یک شخص دیگری بگذارید ما که نمی‌توانیم تمام هستی خودما ن را روی این بگذاریم که فلان شخص نمی‌تواند کار بکند … . (فرمند ـ آقای کام بخش بانک کشاورزی را تذکر بدهید )

نایب رئیس ـ آقای فرمند اجازه بفرمائید صحبتشان را بکنند .

کام بخش ـ … عرض کنم حضور تان در سایر امور اقتصادی وصنعتی تان هم وضعیت از همین قرار است . امروز مادر پاره‌ای از رشته‌ها می‌توانیم صنعت را تقویت بکنیم تا رفع بیکاری اشخاص بشود و بتوانیم اشخاص را در سر کار نگاه داریم ولی توجه به این امور کمتر می‌شود .

مثلا در حوزه انتخابیه من یک کارخانه‌ای بنام کارخانه کور اعلی می‌باشد و الان وضعیتش طوری است که جنسش شاید کمتر فروش داشته باشد و البته یک عده کا رگرهم دارد که اینها باید سر کار نگاه داریم و نمی‌توانیم آنها را اضافه بکنیم بکار گرهای بیکار . این است که این شخص رفته‌است برای خودش بازاری پیدا کرده‌است برای صدور اجناس خودش ولی وزارت کشاورزی اجازه نمی‌دهد می‌گوید لازم نیست کارخانه بسته بشود و کا ر گر بیکار شود . همه کار‌های ما این طور است امور صنعتی ، کشاورزی ، لشکری ،کشوری ،همه اینطور است و نمو نه اش را از شهر داری تهران بگیریم آقای شهر دار تهران مریضخانه‌ها را حراج می‌کند تا یکی دو تا خیا بان را اصفالت بکند این کارشان است که برای تظاهر است و تمام همشان هم مصروف این است که به بینند چه شبی در حزب توده نمایشی چیزی هست آن شب چراغ آن محل را خاموش کنند ( خند ه نمایندگان )

(جواد مسعودی – فرمودید کجا را حراج کردند ) مریضخانه‌ها را در مانگاه‌ها را روز نامه‌ها را مطالعه کنید معلوم می‌شود ، این عرایضی بود که مربوط بحوزه انتخابیه خودم است و در عین حال جنبه عمومی دارد یک موضوع دیگر که خواستم عرض کنم این است که بعضی از لوایح است که دولتهای سابق آورده‌اند ولی هنوز تعقیب نشده‌است و مانده‌است از جمله آن قایون مربوط به املاک واگذاری است و آن اضافه مدت برای اعتراض .

در حوزه انتخابیه من اشخاص زیادی هستند که مخصوصا ناحیه تاکستان ورامنه اشخاصی هستند که نتوانسته‌اند در موقع خودش اصلا بفهمند که باید اعتراض بدهند و حا لا گرفتارند این لوایح را خواستم تقاضا کنم که تعقیب بفرمائید همینطور سایر چیزها که معوق مانده‌است در هر حال آقای حکیم الملک می‌خواستم عرض بکنم که شما امروز زمام امور یک کشور ی را بعهده خودتان میکیرید که چه از لحاظ سیا سی و اقتصادی و چه از لحاظ کشوری و لشکری از هر چه تا رو پودش از هم گسیخته شده‌است ممکن است که حضرتعالی رأی اعتماد بگیرید و زمام امور را دردست بگیرید ولی در یک چنین صورتی از حضرتعالی تقاضا می‌کنم کهاین تذکراتی که اینجا شد تذکرات را حتی الامکان از نظر تان دور نفرمائید . در این مملکت هستند اشخاصی که اصلا کبک وار زندگی می‌کنندخیلی عوامل بزرگ را نا دیده می‌گیرند حتی هست مواقعی که می‌خواهند ملت ایران را هم نا دید ه بگیرند مخصوصا عرض می‌کنم ما جراید مهمی در مرکز داریم که مخبرینشان زیر اتومبیل رفتن فلان پیره زن را خبر می‌دهند ولی رژه با عظمت جهل هزار کار گر زحمت کش را خبر نمی‌دهند

(فرهودی ـ این به دولت چه مربوط است ) این موضوعاتی است که اطلاعاتی است که اطلاع داده نمی‌شود ما وقتی که وارد در این مجلس ما یک اقلیتی درست کردیم که ین اقلیت منظورش این بود که مبارزه اقلیت وطرز حفظ مصالح کشور را به ملت ایران نمایش بدهد ،مادر مبارزه داخلی این مجلس چون آزادیخواهان این مجلس منحصر به ما نبود ید البته آزادیخواهان و ایرا نخواهانی بودند که از ما دور بودند ولی فعلا وضعیت اینطور است که ما به سایر آزادیخواهان مجلس جوش خوردیم و توام گردیدیم و امروز در این مجلس یک اقلیت قابل توجهی است که ملت ایران جشمش را به این اقلیت دوخته‌است و این اقلیت را حافظ مصالح خودش می‌داند اگر چنانجه جنابعالی بخواهید مثل دولتهای سلف فقط اینطور فکر کنید که چون در اطراف برنامه من مخالفت کردید من هم مطالبی که شما گفتید از نظر دور می‌کنم و فراموش می‌کنم این موضوع را بدانیدو قطع داشته باشد که در اینصورت ملت ایران هم شما را فراموش خواهد کرد (صحیح است ) بقیه دارد. تصحیح . در شماره ۷۸ روز نامه رسمی روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۴ ضمن مذاکرات مجلس صفحه ۳۰۸ ستون دوم سطر ۵۴ در بیانات آقای اردلان بجای عبارت (اگر با ۱۳۱۹ مقایسه بکنیم ) نوشته می‌شود اگر باه ۱۳۱ مقایسه بکنیم و هم چنین در شماره ۷۹ صفحه ۳۰۹ ستون سوم سطر ۲۷ بجای عبارت (در ۱۳۱۳ رای داده ) باید نوشته شود ( در ۱۳۱۸ رای داده )


+ دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۸۹

بقیه جلسه ۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه یکم خرداد ماه ۱۳۲۴ محیط - بنده اخطار نظامنامه دارم . نایب رئیس – طبق چه ماده‌ای . محیط – طبق ماده ۱۰۹ چون به من توهین شده‌است .

نایب رئیس –به شما توهین نشده‌است . محیط – توهین بجمعیتی شده استکه من عضو آن جمعیت هستم . نایب رئیس – یکی توهین شده‌است . محیط – به جمعیت نهضت ملی ایران و به یک عده مهندس . ( همهمه نمایندگان – اهانت شده‌است آقا ) (صدای زنگ نایب رئیس ) نایب رئیس – آقای محیط بدون اجازه صحبت نکنید ( همهمه نمایندگان ) محیط – من اهمیت نمی‌دهم که هنوز اعتبار نامه من تصویب نشده‌است ولی به پرستیژ خودم اهمیت می‌دهم . ایشان اظهاراتی کردند که بر خلاف حقیقت بود . صدر قاضی – تو حق نداری اینجا صحبت کنی مرد که . محیط – آقا به من می‌گوید مردکه من حق دارم دفاع کنم شما جلو ی مرا می‌گیرید دیگران را آزاد می‌گذارید . نایب رئیس – آقای محیط مجددا به شما اخطار می‌کنم بادرج در صورتمجلس . فرمانفرمائیان – ایشان وکیل سر لشکر ارفع هستند (صدای زنگ نایب رئیس )

نایب رئیس – آقای فرمانفرمائیان چرا رعایت نظم مجلس را نمی‌کنیدشما باید کمک کنید و نظم مجلس را رعایت کنید . فرهودی – بنده اخطار دارم . هاشمی – یک اخطار مجلس را را بر هم زددیگر کافی است . نایب رئیس – آقای رفیعی .

رفیعی – بنده بعنوان موافق صحبت می‌کنم و با دولت حاضر موافقم و علت و جهت موافقتم را هم شرح می‌دهم بطور یکه مشهود است در چندی قبل اختلافات شدیدی بین دستجات مجلس متاسفانه بروز کره و این اختلافات دامنه اش بخارج در بین امور اداری و اجتماعی بطور نامطلوبی سرایت کرده‌است دزدان اداری و شیا دان اجتماعی بطور ی که ملا جظه میفرمائید از این جریان موقعی بدست آورده‌اند و اغراض و منافع شخصی خود را تعقیب می‌کنند بازار فحش و هو در مملکت ما گرم و رواج است البته در چنین موقعی مصلحت اقتضا داشت که یکی از شخصیت‌های مورد اعتماد که بستگی بدستجا ت طرف اختلاف مجلس نداشته باشد به زمامداری کشور انتخاب شود ( فاطمی ـ آقای رفیعی قدری بلند تر بفرمائید آقایان تند نویسان نمی‌شوند ) و رد ظرف دو هفته بین نمایندگان مجلس چندین نفر مورد بحث بودند و چون آقای جکیم الملک جامع این جهات و یکی از رجال وطن پرست پاکدامن بشمارند مورد تمایل اکثریت مجلس واقع گردید و بنده نیز جز و کسانی بودم که رای تمایل به ایشان دادم و تا الان هم بعقیده خودم باقی هستم این را بعنوان مقدمه خواستم عرض کنم و جهت موافقت خودم را عرض کنم و اما مطالب و توضیحاتی دارم که بایستی در این موقع بعرض برسانم : مطالب بنده دائر به چهارقسمت است یک قسمت آن مربوط بسیاست خارحی است و یک قسمت مربوط است به امنیت عمومی و قسمت سوم مربوط است به امور اقتصادی و قسمت چهارم راجع به تعیین تکلیف شکایت کنند گان از نقاط دور دست و تعدی مامورین که نسبت به آنها می‌شود (عده از نمایندگان ـ آقا بلند تر نمی‌شنویم ) در قسمت اول راجع به سیاست خارجی در فراز اول برنامه حفظ و تحکیم مناسبات حسنه بادول متفق معظم اشاره شده البته این یک موضوع کلی استکه عقیده تمام ملت ایران همین است و پایبند ته این مناسبات هستند ولی یک موضوع خاصی در یک مورد خاص در این موقع که جنگ با موفقیت متفقین معظم پایان یافته و دولت جدید روی کار آمده حق این بود که یک مورد بخصوص که علاقه ملت ایران است در برنامه ذکر شده باشد و آن مربوط بخروج ارتش متفقین ما است از ایران البته این قسمت باید در برنامه ذکر شده باشد تا اینکه ملت ایران امیدوار و مطمئن باشد که در یک همچو موضوع

(نایب زئیس – آقای رفیعی قدری بلند تر بفرمائید تا آقایان تند نویسان هم بشنوند ) (صحیح است ) بلی چشم در یک همچو موضوع حیاتی و سیا سی دولت متوجه و داخل اقدام است ( اردلان ـ صحیح است ) اگر آقای حکیم الملک از جریان امور اداری بر کنار بودند لیکن از سیاست


+ عمومی و اوضاع و احوالیکه منجر به این پیمان شد بی اطلاع نیستند در آن موقع جنگ به مرحله بسیار شدیدی رسیده بود و موفقیت دول معظم در آنموقع روشن نبود و دستگاه جنگی آلمان فاشیست فاصله زیادی با کشور ما نداشت و مشغول فعالیت جنگی شدیدی بود و بیم آن می‌رفت که هم کشور ما در اثر این پیمان مورد حمله و خظر واقع شود و هم از طرفی قحط و غلاو وضعیتهای نا مطلوبی برای مملکت پیش آید ما باعلم بتمام این پیش آمدها ی ناگوار با تهور و از خود گذشتگی عقد این پیمان را استقبال کردیم و درب تمام منابع حیاتی و اقتصادی خود را بر روی متفقین خودمان باز کردیم و آنجه داشتیم در طبق اخلاص گذاشتیم ( صحیح است )

( مسعودی – آقا بلند تر بفرمائید تا آقایان تند نویسان بتوانند بنویسند ) ( عده از نماینده گان – آقا بلند تر نمی‌شنویم ) و درب تمام منافع مالیه اقتصادی خود را بر وی متفقین باز گذاشته‌ایم و هر آنجه خواشتند دادیم بلکه آنجه داشتیم در طبق اخلاص گذاشتیم در این مدت بی اعتدالیها و تجاوزات هم برخلاف اصل پیما ن از بعضی مامورین متفقین معظم که بسیار نا گوار بود دیدیم و متحمل شدیم و از هر گونه اعتراض و شکایت حتی به پیشوایان و مامورین عالی مقام در آن موقع خود داری کردیم ( صحیح است ) چرا خود داری کردیم ؟ واضح است برای اینکه در ان موقع چون وقت متفقین عزیز ما صرف متلاشی کردن دستگاه آلمان فاشیزم بود و ما نمی‌خواستیم که وقت آنها را را بگیریم و حواس انهار ا متوجه این امور بکنیم که از نظر کلی جزئی بود و از نظر ما بسیار هم کلی بود و همین رفتار و کردار صادقانه مابود که سران دول معظم کشور ما را یک پل پیروزی نامیدند و این تنها شامل خطوط و جاده‌های ایران نبود و نیست بلکه شامل کلیه اقدامات و عملیات دولت و ملت ایران است (صحیح است ) که وسائل حمل و نقل جزئی از آن است ( صحیح است )

و با لا خره ما مهمترین عامل پیروزی متفقین بودیم (صحیح است ) و غیر از این هم نبود و نه تنها این ارزش و افتخار را در زمان جنگ دارا بودیم نگاهداری و بقاء صلح دنیا که سر لوحه مرام دول متفق است در این فسمت کشور ما نیز دارای موقعیت بسیار مهمی است همچنانکه در جنگ ما دارای این اهمیت بوده‌ایم ( صجیج است ) .

بنا بر این بایستی در چنین موقعی که جنگ پایان یافته‌است و ما اینهمه رنج و مرارت و بلا را متحمل شده‌ایم بجز اینکه از مزایای جنگ هم حق داریم بهره مند شویم لامحاله آنچه نسبت به خودمان هست و آنجه امروز دیگر مقتضی نیست در مملکت ما باقی بماندکه عبارت از ارتش متفقین است در این قسمت هم آقای حکیم الملک امیدواری بدهند که وارد در این بحث اقدام خواهند شده برای اینکه اگر ان روز مقتضی نبود که ما شکایت کنیم برای مداخله بعضی از مامورین ولی امروز دیگر برای ما سوء تفاهمی باقی نیست و ما حق داریم آنچه مربوط بشئون و استقلال مملکتمان است بگوئیم و پایداری بکنیم و با هر جریان و هر فردی که مخالف این مصلحت باشد باید مشت توی دهان او زد (صحیح است ) بد بختانه و متا سفانه موضوعاتی در اینچا مورد بحث واقع شد که یک اختلافاتی در قوه حیا تی مملکت یعنی ارتش بظهور رسیده‌است گمان می‌کنم منشاء این اختلافات نه تنها در ارتش است بلکه در تمام شئون اداری و اجتماعی ما هست و باید قبول کرد که مبنایش در مجلس شورای ملی است . اگر واقعا موقعی که موکلین ما‌ها را انتخاب کردند بما اینطور دستور دادند که اوضاع مملکت را آشفته کنیم که حق داریم ولی من در حوزه انتخابیه خودم آن مردمانی که ببنده رأی دادند مردمی بودند زراعت پیشه و طرفدار آزادی و امنیت و من برای حفظ رضایت آنها و حقوق آنها از هر گونه عملی که موجب تشنج و اختلاف بشود حاضرم ایستادگی بکنم و فداکاری بکنم (صحیح است ) عرض کنم آزادی طلبی و آزادیخواهی مثل سایر چیز‌ها نباید انحصار باشد (بعضی از نمایندگان – انحصار نشده ) بنده می‌بینم انحصار شده‌است من بستگی بهیچ دسته‌ای ندارم و با کمال صراحت و صداقت آنچه مصلحت مملکت رابدانم می‌گویمو هیچ هم پروائی ندارم و از آن آزادی خواهانی هستم که آزادی را تا آنحا می‌خواهم که با ستقلال و شئون کشورم لطمه‌ای وارد نیاید (صحیح است ) و آن جور آزادی طلب نیستم که استقلال مملکت را فدای آزادی بکنم . من آزاد یخواه و آزادی طلب هستم و خدا را هم گواه می‌گیرم چهل سال عمرم را در این راه صرف کرده‌ام و شاید اغلب مطلع باشند و حاضرم بقیه عمر م را هم صرف کنم و الان هم در حضور عده‌ای از انها عرض می‌کنم که من آن جور ازادیخواه که استقلال مملکت باشد من هم آزادیخواه باشم (صحیح است )

( خاکباز – خدا چهل سال دیگر عمرت بدهد ) حا لا اگر پس از چهل سال روح ارتجاعی پیدا کرده‌ام نمیدانم و بکسی پیش فروش نکرده‌ام همین بودم و همین هستم (اردلان – همین هم خواهیدبود ) و اما راجع بامنیت کشور بدبختانه و متاسفانه با اینکه قوای موجوده ما برای بر قراری امنیت کافیست و بنده نمی‌خواهم اینجا قصه بگویم و روضه بخوانم و مضمون تگویم ولی خدا را گواه می‌گیرم و روضه بخوانم و مضمون بگویم ولی خدا را گواه می‌گیرم انچه می‌گویم از روی حقیقت و برایم یقین است بیشتر این سرقتها و دزدی هائی که واقع می‌شود منشاء و علتش افسرهای ژاندارم و افسر‌های ارتش هستند که رد خارج هستند (یکی از نمایندگان – و شهر بانی ) بله هر چه بخواهید بفرمائید در این قسمت بنده با آقا کاملا همراه هستم . پادگان‌ها پاسگاهها اجاره دارد و اجاره بندی است بنده از محلی که خوب اطلاع دارم کرمان است که در حدود خدا میداند باقید احتیاط می‌گویم حد اقل را عرض می‌کنم در حدود ماهی ۱۰ یا ۱۲ هزار تومان از پاسگاهها و ژاندارم آنجا هست ماهی از سیصد تومان تا هزا ر تومان از روی عقیده می‌توانم عرض کنم که می‌گیرند . در تمام پاسگاه‌های کرمان فقط ۳محل است که در وسط کویر لوت واقع شده‌است و ازآنها نمی‌گیرند که اینها را جاهایش را هم میدانم و هم ممکن است بگویم ولی از سایر پاسگاهها محال است از ۱۵۰ تومان تا ۱۰۰۰ تومان کمتر بگیرند . حا لا فکرش را بکنید که این پول را به چه ترتیبی می‌گیرند و از چه عمر و وزیدی بهانه می‌گیرند که ۵تومان و ۱۰ تومان باید بدهد .باید اخر ماه پول بدهد اینا با یک دسته از سارقین همراه هستند تفنگها را می‌دهند ا جاره در مدت ۱۰ روز آنوقت یک کرایه‌ای میکیرند

( فداکار – خودشان هم لباسشان را عوض می‌کنند و دزدی می‌کند ) عرض می‌کنم در حضور خودم این عمل واقع شد . خودم حضور داشتم یعنی در آن محلی که خودم حضور داشتم یک سرقتی واقع شد با بنطریق که گاوی را از یک زارعی دزدیدند و زارعین آن آبادی تعقیب کردند و دزد را در حوالی پاسگاه دستگیر کردند و گاه را از ش گرفتند دزد رفت شکایت کرد حا لا چرا شکایت کرد علتش این بود که این ماهیانه باید بدهد آخر ماه است باید پول بدهد گاو را دزدیده و فروخته‌است و رفته شکایت کرده‌است به پاسگاه مأمور پاسگاه امده و بهش هم صریح گفته‌است که من محل دیگر ی ندارم و باید ماهیانه را منه از این بابت بدهم اینطور شده‌است و می‌روند از ان شخص صاحب گاو بیست تومان که ان ماهیانه را که باید بدهد می‌گیرند و خود بنده با داره ژاندارمری نوشتم با لاخره آن بیست تومان را دادند بعد از چند روز بنده رفتم در همان آباید دیدم استشهادی دارند می‌نویسند و آن شخص رفته‌است توی اب و توبه کرد ه‌است و قسم خورده‌است در ان حا هم در دهات مرسوم است برای قسم خوردن بحضر ت عباس قسم یاد می‌کنند .

یک چیزی می‌گذارند آنجا و چند قدم رو به آن می‌رود و قسم یاد می‌کند . خلاصه گفتند که این آدم قسم خورده‌است که دیگر دزدی نکند و حا لا آمده‌است استشهاد تمام کند از اهل آبادی که شما بنویسید که من دیگر توبه کردم و دزدی نمی‌کنم برای اینکه دو پاسگاه ژاندارمری در هر ماه یکی از من سی تومان می‌خواهد و یکی بیست تومان و من چقدر باید دزدی بکنم تا بتوانم هم معاش خودم را بگذرانم وهم این پول‌ها را بدهم این مطالب خجالت آور است در چندی قبل بنده اطلاع داشتم آن ماموریکه حاسل هشت هزار تومان از رئیس ژاندارمری کرمان بود هشتهزار تومان آورده بود برای اینجا ( و البته بدانید که این پولها همه در آنجا مصرف نمی‌شود می‌آید به تهران ) این هشتهزار تومان پول را بتوسط سروان نشاط آجودان ناحیه فرستادند به تهران به هر حال از اینجا تلگراف می‌کنند که با هشت معامله انجا نشد چهار رسانید ( خند ه نمایندگان ) اردلان ـ آقایان این مطالب خنده ندارد گریه دارد . دکتر کشاورز ـ خند ه دارد که توی مجلس این حرفها زده می‌شود و علاج نمی‌شود .

رفیعی ـ مخصوصا در آنموقع آقای بیات بودند با یشان گفتم که نه تنها موضوع ژاندارمری این طور است بلکه تمام دوایر دولتی آنجا به همین صورت است تقاضا کردم هیئتی بعنوان بازرسی یعنی از همان مامورین عالیجناب که اقلا اگر کاری هم برای مملکت شما نمی‌کنند دزدی هم نمی‌کنند و این جا راست راست می‌گردند یکی از این عالیجناب‌ها که بفرستندکه یک بازرسی درآن ناحیه بکنند چون احتمال داده می‌شد که این کار بشود اداره ژاندارمری یک افسر امریکائی را فورا فرستاد ند بمحل ، بنده نمی‌خواهم بگویم نسبت به امریکائی‌ها سوء ظنی دارم که این‌ها اهل تعارف باشند حا لا شاید از ضیافت و مهمانی بدشان نیاید اما یک بازرسی که زبان مردم را نداند با کی صحبت بکند ؟ پس مقدرات این مردم می‌افتد دست یکنفر مترجم و آن مترجم هم هر عملی که بخواهد می‌کند خلاصه نتیجه این شد که اقای بازرس امریکائی هم تشریف آوردند آنجا و برگشتند و یک تقدیر نامه‌ای هم برای یک چنین دزدیکه تقریبا در حدود ۲۴ ماه است آنجا است ودر حدود


+ دویست هزار تومان دزدی کرده‌است فرستادند من امیداار هستم که به این امور توجه شود اما راه اصلاح و توجه به این همه شکایت را کی باید تشخیص بدهد کی باید رسیدگی کند کی جواب می‌دهد ؟ بنده دو عقیده دارم در این جا یکی این است که چهارهیئت بازرسی برای چهار قسمت مملکت انتخاب شود ا ز مامورین عالیرتبه با یک اختیاراتی که این‌ها بروند و بشکایات مردم و اوضاع و احوال آنها رسیدگیی نموده و گزارش بدهند و گزارشهاهم در کشوی میز باقی نماند و به آن ترتیب اثر بدهند یا اختیاراتی در حدود صلاحیت و اختیارات مستنطق دیوان کیفر باستانداران بدهد که در این قبیل موارد یعنی در موردشکایت از تعدیات مامورین دولت ، یا ژاندارمری یا هر کس دیگری که به این رسیدگی کند و لامحاله یک شخصی یک آدمی در آن جا باشد و رسیدگی کند و الا به این صورت به جائی نخواهیم رسید

( چند نفر از نمایندگان – آقا بلند تر ) در چند روز قبل در اینجا صحبت از اسلحه ایلات شد که ایلات اسلحه دارند البته بند ه هم با مسلح شدن ایلات کاملا مخالف هستم با مسلح بودن ایلات بلکه هر فردی غیر از افراد یکه صلاحیت برداشتن اسلحه را دارد و برای این کار قانون هم داریم حالا اجری نمی‌شود کاری به آن ندارم ولی خواستم یک حقیقتی را برای آقای دکتر رادمنش عرض کنم برای اینکه من سر و کارم با ایلات بوده و با آنها محشور بوده‌ام و بطرکلی در ظرف این مدت متمادی که عرض کردم حوادث بنده را به تمام این قسمتها نزدیک کرده‌است آنچه را که بنده یقین دارم و با کمال اطمینان می‌توانم عرض کنم این است که ایلات وطن پرست هستند (صحیح است ) ایلات وطن پرستیشان به مراتب از افراد شهری خدم را عرض می‌کنم بهتر و بالاتر است زیرا دارای احساسات پاکی هستند (صحیح است ) ممکن است در یک مواقع بعضی افراد گول بخورند این بجای خودش ولی در هر یک از نقاط مملکت که باشند یک هدف دارند و هدفشان ایران است برای حیات مملکت و حتی برای همین دستگاه که بنده و جنابعالی و آقایان در اینجا حضور پیدا کرده‌ایم (دکتر کشاورز – صحیح است افرادشان همینطور هستند ) اما بعضیها می‌نشینند و می‌گویند که ایلات دزدی می‌کنند شما خیا ل می‌کنید که ایلات دزدند ؟‌خیر

(دکتر کشاورز- ابدا ) اینکه می‌بینید اغلب در شهر‌ها سرقتهائی واقع می‌شود و دزدهائی پیدا می‌شوند باز نمی‌توانم قبول کنم که ایرانی به آن معنی خائن باشد دزدیها ئیکه به ایلات نسبت داده می‌شود من نمی‌خواهم دفاع کنم ولی می‌خواهم عرض کنم که ایلات اینطر نیستند (دکتر رادمنش –بنده اینطور نگفتم )(دکتر کشاورز – هیچکس حق ندارد همچوتوهینی به افداد ایلات بکند ) اما داشتن اسلحه البته در یک همچو اوضاع آشفته‌ای که ر مرکز مملکت هر روزی می‌بینید چه قضایائی پیش می‌آید البته در صح را‌ها و کوهها نباید اسلحه دست افراد باشد نمی‌توانند جلو گیر ی کنند فقط حس وطی پرستی ایلات است ( بعضی از نما یندگان – بلند تر بفرما ئید نمی‌شنویم ) ( صارقی ـ آقا یان تند نویسان که باید بنویسند نمی‌شنوند ) چشم با چه کمکی کرده‌ایم ؟ کدام وقت صندوقهای دو ابرایشان فرستاده‌ایم ؟ کدام وقت دکتر برایشان فرستاده‌ایم ؟

( دکتر کشاورز – کی بفرستد ؟‌) دولت و بنده و جنا بعالی که نماینده این مردم هستیم ( دکتر کشاورز – شما که جز و اکثریت هستید )

(نایب رئیس – آقای دکتر کشاورز اجازه بفرمائید ) هر چه که در ظرف این چند سال ما به ایلات داده‌ایم گلوله بوده‌است افکار و اخلاق بد بوده‌است ( دکتر کشاورز – صحیح است صحیح است ) و در مقابل آنچه که بما تحویل داده‌اند چیزهای بسیار نفیس خوب بوده‌است (‌اردلان – صحیح است فرمایشات جنابعالی ) اما راجع به امور اقتصادی بنده یک مطالعه‌ای در بودجه سال ۱۳۲۳ بخشید بودجه سال ۱۳۲۲ کرده‌ام و اقلامی به نظر من آمده

(بعضی از نمایندگان – بلند تر ) بنده صدایم بیشتر از این در اختیارم هست می‌ترسم سامعه آقایان را صدمه بزند ( خنده نمایندگان ) استدعا می‌کنم یک توجه دقیقی در این ارقام بفرمائید در امد پیش بینی شده سال ۲۲و ۲۳در امد انحصار قند و شکر و چای و قماش و غیره دویست و نوزده میلیون و کسری تومان در سال ۲۲ پیش بینی شده در سال ۲۳ دویست و هشتاد و شش میلیون و چهارصد هزار و کسری تومان پیش بینی شده ( قاطمی – تومان ؟‌) بلی تومان هزینه انحصار قند و شکر و چان و قماش ودر سال ۲۲ صدو هشتاد و هفت میلیون و هفتصد و هفتاد و یکهزار تومان سال ۲۳ سی و سه میلیون و ششصد و هفت هزار و کسری تومان (هاشمی –ریال) خیر تومان در آمد غله و نان در سال ۲۲ خدو هفت میلیون و سیصد هزار و کسری تومان در سال ۲۳ نود میلیون و صد و شصت و یکهزار و کسری تومان در امد غله بوده صد و شصت و نه میلیون و پانصد و پنج هزار تومان پیش بینی شده در سال ۲۳ صدو چهل میلیون چهار صد هزار و کسری تومان ( هاشمی – اینها همه ریال است ) خیر آقا همه تومان است مطمئن باشید خلاف عرض نمی‌کنم انحصار برنج سی و پنج میلیون و پنجاه و پنج هزار تومان سال ۲۳ پنجاه و دو میلیون و پانصد و شصت هزار تومان آنوقت هزینه اش چهل و سه میلیون و نهصد و کسری هزار تومان (اردلان – هزینه اش بیشتر است ) ( فاطمی – هزینه نیست آقا خرید است )(کاظمی –خرید و فروش است آقا هزینه نیست اشتباه می‌کنید )‌در امدش سی و پیج میلیون و پنجاه و پنجهزار تومان پیش بینی شده هزینه اش چهل و سه سیلیون و نهصد و کسری هزار تومان ( یکنفر از نمایندگان –گران می‌خرند ارزان می‌فروشند ؟ ) ( کاظمی –خرج اداری نیست آقا )

اگر اینطور بود بعد توضیح بفرمائید . در سال بعد چله وهفت میلیون و پانصد و شصت و دو هزار تومان حا لا مجموع ضرری که به خزانه کشور وارد شده خودتان ملاحظه بفرمائید انحصار پنبه سی و هفت سیلیون و پانصد و بیست و نه هزار و کسری تومان هزینه سال ۲۲ چهل و هفت میلیون و ششصد و بیست و دو هزار تومان سال ۲۳ اما برسیم سر کارخانجات در آمد کارخانجات واگذاری شصت و یک میلیون و دویست و نود پیج هزار و کسری تومان ایت در امد پیش بینی شده سال ۲۲ است مال ۲۳ سی و یک میلیون و سی و سه هزار و کسری تومان خلاصه رقمی که اخیرا بنده شنیده‌ام و واقعاحیرت آور است در مدت ۲۳ ماه یعنی از اول فروردین ۲۲ تا بهمن ۲۳ تقریبا در حدود یک میلیارد ریال کسر خرج این کارخانجا ت بوده‌است ( یکنفر از نمایندگان – چند میلیون تومان ) صد میلیون تومان .

این کارخانجات بمنظور انتفاع و استفاده ایجاد شده‌است نه برای دستگاه حکومت (فاطمی – میلیارد فرمودید ؟ ) بلی یک میلیارد ریال در حدود صد میلیون تومان آقا فرمودند حالا که نمی‌توانیم این را اداره کنیم مثل سایر قسمتها منحل کنیم مثلا شهر بانی را منحل بکنیم برای اینه خوب اداره نمی‌شود آخر فرق می‌کند شهر بانی جزو دستگاه دولت و حکومت و برای امنیت است ولی اینها یک مؤسساتی است که برای بهره برداری ایجاد شده‌است (فرخ –ولی بد اداره می‌شود ) بسیار خوب بهمان عنوان که مانده عرض می‌کنم که ده سال دیگر هم اداره نخواهد شد آیا ملت ایران با این مخارج که برایش اینجا صرف کرده‌است هر سال باید کسر آنها را بدهد ؟ این مخارج از کجا می‌آید ؟‌بهر حال عرض می‌کنم حضورتان این دستگاه و اوضاع ما را بروز گار بدی میکشاند با اوضاع مالی ما که میدانید ما الان پول نداریم اگر اینطور جلو برود شاید تا مدتی دیگر بکلی چرخهای مملکت بخوابد و فلج بشود ( حاذقی – نباید بخوابد باید مالیات جمع بشود ) بلی فایده ندارد حکایت قرمه‌است که باغین و قاف نیست گوشت می‌خواهد و چیز‌های دیگر در هر حال وقتیکه نداشته باشیم نا چاریم قرض کنیم (حاذقی – خدا نکند ما قرض نمی‌کنیم ) آنوقت است که ما با اینکه منا بع ثروت داریم در یک همچو وقتی دو چار قرح بشویم معلوم است مال ما چه خواهد شد و بکلی استقلال مال ما از بین خواهد رفت و اگر استقلال ما لیمان از بین برود به استقلال مملکتمان هم لظمه وارد خواهد شد

(مهندس فریور – صیحیح است ) خوب است حضر ت آقای حکیم الملک تصمیم قطعی بگیرند یعنی یک مطالعات عمیقی بفرمایند و اجراء و عمل هم پشتش باشد یکقسمت دیگری که بنده می‌خواستم عرض کنم این است که تمام اهالی شهرستانها را رفتار مأمورین شاکی هستند که بکار آنها رسیدگی یمی شود علاوه بر این حا لا جواب هم بهشان داده نمی‌شود که این بیچهره و بد بختی که دو ماه است در تلگرافخانه متحصن شده‌است و با لا خره جوابی نشنیده تکلیفش چیست ؟ جمله دیگری عرض می‌کنم که اخیرا کار ما به اینجا کشیده که بین مامورین مثل دو دولت و دو ایل دو دسته گی ایجاد شده و با هم بنزاع برخاسته‌اند که الان درهمان منطقه نرما شیر و و جیرفت بین مأمورین نظام وظیفه و ژاندارمری یک اختلاف مهم اتفاق افتاده‌است و کار کشمکش بجائی رسیده‌است که در این بین یک نفر هم بدست آنها کشته شده‌است و متجاوز از ایک ماه آنها در تلگرافخانه متحصن بودند و شکایتهائی کردند بنده هم تعقیب کردم ولی آنچه البته بجائی نرسد فریاد است یک فکری بکنید یک پیشنهادی بفرمائید آقایان هم توجه بفرمایند دولت هم یک توجه عاجلی بفرمایند وتکلیف این اهالی بیچاره را معین کنید و یک رویه‌ای اتخاذ شود که تکلیف اهال یشهرستانها و شکایاتی که از مامورین دارند معین شد و بشکایات رسیدگی شود ( صحیح است ) ضمنا یک تلگرافی هم آقای دهستانی بمن داده‌اند و خواهش کرده‌اند که بموقع خودش قرائت کنم ( جمعی از نمایندگان – خودشان قرائت کنند ) حا لا اجازه بفرمائید بخوانم .

ساحت مقدس مجلس شورای ملی رو نوشت جناب آقای نخست وزیر – رونوشت وزارت پیشه و هنر – رونوشت اداره کل معادن – رو نوشت جناب اقای سید ضیاءالدین طبا طبائی – رونوشت جناب اقای دکتر مصدق – رو نوشت جناب آقای دکتر معظمی ( جمعی از نمایندگان – اصل مطلب را بخوانید ) بلی چشم اینجا نبان معدنچیان ذغال سنگ که تمام هستی را در راه ایجاد و توسعه


+ استخراج معادن ذغال سنگ صرف نمودن و در نتیجه چندین سال زحمت مشقت موفق بدائر نمودن معارن ملی که سر مایه اصلی کشور را تامین می‌نماید گردیده متأسفانه ایام جنگ بعلت مختلفه و گرانی هزینه زندگی کار گرو تعطیل ساختمان کارخانه ذوب آهن و تبدیل مصرف ذغال سنگ بهنفت از طرف کارخانجات و حما مها باعث گردیده که این سرمایه عظیم ملی از بین رفته و یکعده زیادی معدنچیان و کارگارن بکلی محو و نا بود گردند مراتب چندین مرتبه بعرض اولیاءامور وقت رسیده و رد نتیجه مطالعه و صلاحیت امر از طرف وزارت پیشه و هنر و اداره کل معادن کمیسیونهای مختلف تشکیل و موافقت شده که به منظور حفظ معادن ملی و جلو گیری از نابودی قریب ده هزار خانوار معدنچیان و کار گران معدن مقدار مختصری ذغال سنگ برای مصرف کارخانه سیمان و کارخانجات دیگر خریداری نمایند متاسفانه تاکنون این نظریه اجراءنشده و اینجا نبان در فشار کا رگران می‌باشیم و بد ینوسیله از عواقب وخیم بیکاری کارگران معادن خاطر اولیاء محترم را مستحضر و تمنا داریم مقرر فرمایند طبق نظریه وزارت پیشه و هنر کارخانجات سیمان و سایر کارخانجات دولتی اقلا نصف مصرف خود را از معادن ملی خریداری فرمایند وا لا دولت ناگزیر است برای امر معاش ده هزار خانوار کارگر بیچاره که رد نتیجه گرسنگی به شهر پناهنده خواهند شد تهیه شغلی نماید یک یا دداشت دیگری هم آقای دهستانی برای بنده فرستاده‌اند که خیلی مختصر است و اجازه بفرمائید قرائت کنم موضوع ارقی کشاورزی بتجربه معلوم شد در برنامه‌ها اینموضوع حرف قشری بی مغزی است وزارت کشاورزی به اینصورت زاید و آنچه هزینه آن باشد تفریط مال ملت است . وزارت کشاورزی باید دارای اختیار و هم اعتبار باشد تعیین نرخ محصولات کشاورزی بتناسب محل و اینکه برای کارگر زیان آور نباشد و امور زندگانی او بگذرد .

نایب رئیس – آقا اینکه مربوط به برنامه دولت نیست . آقای فرهودی شرحی نوشته‌اند و اخطار نظامنامه‌ای دارند بفرمائید . فرهودی – آقای کام بخش ضمن بیا ناتشان فرموده بودند که بنده به کابینه بیات رأی داده‌ام در صورتیکه بنده از روز اول با تشکیل کابینه آقای بیات مخالف بودم و در متون مخالف هم اسم نوشتم متنهی نوبت مخالفت ببنده نرسید که عرایض خودم را عرض کنم و موقعی که آقای دکتر رادمنش در بیاناتشان وقایع اصفهان را ذکر کردند و حمله کردند به دولت که چرا همچو پیش آمدی شده‌است بنده گفتم این همان دولتی بوده‌است که شما به او رأی داده‌اید یعنی وقایع اصفهان را تایید کردید . کام بخش – اجازه بفرمائید بنده باید توضیح بدهم . جمعی از نمایندگان – عده کافی نیست . ختم جلسه . نایب رئیس – اگر اجازه بفرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم کنیم (‌صحیح است ) جلسه آتیه فردا صبح ماعت ۹ دستور هم بقیه دستور امروز واستدعا می‌کنم آقایان زودتر و سر موقع تشریف بیا ورند . ( در این موقع چهل دقیقه بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل گردید ). یکساعت و ربع پیش از ظهر روز چها رشنبه دوم خرداد ماه مجلس بر یاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید . رفیعی – اجازه میفرمائید . نایب رئیس – نوبت حضرتعالی نیست .

رفیعی – بنده تذکری داشتم راجع به بیانات جلسه گذشته خودم که چو ن سوء تفاهم شده‌است رفع شود .

نایب رئیس – بفرمائید . رفیعی – در بیانات دیروز من در ان قسمت داجع به پاسگاهها وژاندارمری سوءتفاهمی شد ه‌است مثل اینکه بنده این نظر را نسبت به قاطیه ژاندارمری وارتش دارم در صورتیکه اینطور نبود اولا بطر کلی نظر بنده نسبت با فراد ژاندارمری و ارتش این است که آدمهای شریفی هستند چو ن در موقعی که اوضاع بحال عادی نبود خارج از انضباط بود شرافت خودشان را نشان دادند و با کمال شرافت مندی رفتار کردند و هم چنین است نسبت به افسران ارتش و ژاندارمری بنده سراغ دارم که اکثرشان مردمان شریف پاکدامنی هستند ( صحیح است ) اگر توی آنها اشخاص نا پاکی باشند ربطی به جامعه آنها ندارد و بنده اعتقادم این است که ما باید نسبت به افسران پاکدامن احترام بگذاریم اگر یک افسران بدی هم هست معایبش متوجه دستگاه است و انهم همانطور که در مقدمه بیانات دیروز عرض کردم که این معایب مربوط به دستگاه است یعنی دستگاه دائره حکومت که همانطور که دیروز عرض کردم اگر آن اشکالات مرتفع شود گمان می‌کنم با زموفق شویم به اینکه این اصلاحات هم بعمل بیاید .

نایب رئیس – آقای دکتر کشارز . دکتر کشاورز – بیش از یکماه بود نمایندگان فراکسیون حزب توده ایران در مجلس شورای ملی در تمام جلسات در خواست اجازه صحبت قبل از دستور می‌کردند و آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی با صحبت کردن ما موافقت نمی‌کردند و حتی در یکبا رکه اجازه سخن به من داده شد چنانچه در همان جلسه اعتراض کردم یکعده از آقایان نمایندگان از مجلس بیرون رفتند برای اینکه آنچه را که ما می‌خواهیم پشت تریبون مجلس شورای ملی بگوئیم نا گفته بماند من از آقایان نمایندگان اکثریت مجلس شورا ی ملی از این بابت گله می‌کنم در مملکت مشروطه لا اقل به نماینده مجلس باید اجازه داده شودکه به نام ملت ایران آنچه را که صلاح مملکت می‌داند بگوید و برای اینکه آقایان نمایندگان اکثریت بدانند که با مخالفت آنهاهم نمایندگان فراکسیون توده مطالب خودشان را در پشت تریبون به ملت می‌رسانند و مطالبی را که دارند می‌گویند روزی که ورقه نام نویسی را جع به مخالفین و موافقین دولت آقای حکیم الملک در مجلس الصاق شد نمایندگان توده قبل از دیگران در مجلس حاضر شدند و تقریبا می‌توان گفت تا الان که من صحبت می‌کنم جز آقای جرجانی بقیه کسانی که جزو مخالفین صحبت کردند جزو فراکسیون توده بودند

(اردلان – بنده نبودم ) عرض کردم در جزو مخالفین جز آقای جرجانی بقیه نمایندگان فراکسیون توده بودند پس آقایان نمایندگان اکثریت بیاید از این به بعد بگذارند هر وکیلی پشت تریبون بیاید و مطالب خودش را بگوید ( صحیح است ) او اگر مطالبی گفت که آن مطالب با مصالح مملکت ایران وفق نمی‌دهد همانطوریکه آقای مهندس فریور گفتند چون ریش و قیچی در دست اکثریت است عملی را که لازم است با وکیلی که از حق خودش سواستفاده کرده‌است بکند ( محمد طبا طبائی – مثل اینکه تا بحال کرده‌اند ) این عدم قدرت و توانا ئی اکثریت را میرساند ( صحیح است ) اکثریتی که متکی به توده ملت باشد باید مطمئن باشد به وکیلی که خلاف مصالح مملکت رفتار می‌کند هر عمل شدیدی را که صلاح بداند می‌تواند بکند ولی وقتیکه اکثریت متکی به اکثریت مجلس نبود

( کاظمی – اینطور نیست آقا ) من آقای کاظمی نظر توهین به اشخاص ندارم . معذرت می‌خواهم اقای کاظمی من که فارسی عرض می‌کنم حا لا انرا هم باید معنی کنم بنده عرض می‌کنم اگر یعنی فرض بفرمائید فرض محال هم که محال نیست ( روحی – چرا همچو فرضی را میفرمائید ؟ ) پس میفرمائید دهنم را ببندم آقای روحی معذرت می‌خواهم من کتابی صحبت می‌کنم به قول آقای دشتی اکر فرض غدقن شود خیلی از مسائل علمی هم حل نمی‌شود بنا بر این فر ض کردن گناه نیست بنده هم فرض می‌کنم و عرض کردم اگر نمایندگان اکثریت اکثریت بدی هستند آنکه دیگر نباید بر بخورد ، آقای کاظمی اینجا گفته شد دزد گاه است بنده نمی‌خواهم تکرار بکنم چرا وقتی که این حرف زده شد دنبال نشد ولی وقتی می‌گویم اگر اکثریت نمایندگان اکثریت متکی به ملت نیست به شما بر می‌خورد

( کاظمی – اگر اکثریت تا کنون ارفاق کرده‌اند نباید سوء استفاده بشود و اگر مایل باشید عمل یشان می‌دهیم که می‌توانند ا زموفعیتشان استفاده کنند ) اجازه بفرمائید این موضوع را هم اول عرض کنم که چون من در برنامه دولت صحبت می‌کنم هر چه دلم می‌خواهد حق دارم بگویم ( کاظمی – در صورتی که توهین نباشد ) اگر توهین باشد شما حق دارند که بهیئت رئیسه شکایت کنید مراتعقیب بکنند چون جز و اقلیت هستم و به این موضوع هم افتخار می‌کنم اختیار هم دست شما است

( فیروز آبادی – آقا راجع به برنامه صحبت کنید ) اما آقای حکیم راجع به کابینه بنده با کابینه شما با اکثر وزرای شما و همانطوریکه از صحبتم معلوم شد با عده‌ای از آقایان نمایندگان مجلس هم از نظر عقیده شخصی خودم بمناسبت اینکه جزو اقلیت مجلس شورای ملی هستم و بر عکس آنجه که برای بعضی‌ها تذکر دادندکه از حالا در نظر دارند اقلیتی در مجلس شورای ملی بوجود آورند از اول مجلس چهار دهم یک اقلیت متمرکز ثابت در مجلس شورای ملی وجود داشت که آن اقلیت ثابت فراکسیون توده ایران بود و به آن اقلیت ثابت از روز اول مجلس چهاردهم یکعده از نمایندگان مجلست اضافه شدند بطوریکه جریانی که رد تمام دنیا وجود دارد از لحاظ اقلیت و اکثریت از لحاظ طبقه حاکمه طبقه‌ای که می‌خواهند ممالک را نگاهدارند و نگذارند ترقی بکند و طبقه‌ای که اصلاح طلب است و می‌خواهد ممالک ترقی بدهد آن اختلافی که در تمام دنیا بین این دو دسته وجود دارد آن اختلاف در ایران هم وجود در مجلس شورای ملی هم وجود دارد چرا من با این طبقه حاکمه مخالفم زیرا وقتیکه انسان می‌خواهد به حساب یک اداره یا یک بنگاهی یا این یک دستگاه دولتی یا مجلس یا بان رسیدگی تکند باید به ببیند که این بنگاه یا این دولت یا این مجلس یا این بانک بیلان عملیاتش چیست و وقتیکه من به بیلان عملیات طبقه حاکمه ایران مراجعه می‌کنم می‌بینم آنچه را که برای ملت ایران انجام شده می‌شود در سه کلمه


+ خلاصه کرد ، فقر جهل ترس طبقه حاکمه ریران انجه را که برای ملت ایران برای ملت بدبخت و فلک زده ایران برای ملت زحمتکش ایران بالضروره تهیه کرده‌اند در این سه کلمه‌است : فقر – جهل – ترس ( فرمند – و فساد اخلاق ) آنرا هم عرض می‌کنم جزو یادداشت‌های بنده‌است – ملت ایران – وقتیکه ملت ایران میکویم منظور من اکثریت ملت ایران است ملت ایران و اکثریت او از این مملکت از همه چیز جز هوا و نور محروم هستند و با ور کنید که اگر یک مشت اشخاص منفعت پرست می‌توانستند کاری بکنند که نور و هوا را هم برای ملت ایران جیره بندی بکنند و برا ی خودشان یک منافعی ببرند این کار را هم می‌کردند ( صحیح است )

( فیروز آبادی – آقا در تمام دنیا این جور است )(خنده نمایندگان ) آقای فیروز آبادی آن دنیائی را که من دیدم اینطور نیست ولی ان دنیائی را که شما دیدید شاید اینطور باشد و حق هم دارید آقای حکیم الملک شما جانشین نکدولتی می‌شوید که لازمست بدایند که آن دولت برای چه افتاد ؟ و شما جرا آمدید ؟

و خود شما هم مثل این است که بطور ملایم در برنامه‌ای که تقدیم مجلس کرده‌اید این قضیه را تذکر داده‌اید شما در برنامه که نوشته‌اید ذکر کرده‌اید : برخاطر عموم نمایندگان محترم مکشوف است که اینجانب از مدتی قبل بکلی از مشاغل دولتی کناره گرفته بودم و شخصا هیچگاه در صدد قبول مقامی نبودم و حتی در جریان ماطا لعات و تذکرات دو هفته نمایندگان محترم نیز ( این قسمت انترسان و جالب توجه‌است ) که بی مقدمه منجر به اظهار تمایل مجلس شورای ملی نسبت به این جانب گردید پس شسا هم تصدیق می‌کنیدکه خیلی قرار نبود شما رئیس الوزراء بشوید و بدون مقدمه رئیس الوزراء شدید خود شما هم این حرف را می‌زنید که بدون مقدمه رئیس الوزراء شدید ی پس شما اید بدانید که چرا یکی دیگر که او با مقدمه آمد سر کار و بی مقدمه رفت بنده الان این را بشما عرض می‌کنم شاید خود شما توجه دارید به این نکته ولی لازم است گفته شودکه دولت بیات را اقلیت مجلس سر کار نیاورد حزب تود ه هم بر سر کار نیاورد همه میدانندکه ما علنا با او مخالفت کردیم و با مهر ه مخالفت دادیم و حتی آقای فرهودی که دیروز فرمودند اینجا من جزو مخالفین دولت بیا ت بودم صحیح نفرمودند برای اینکه آقای فرهودی در موقعیکه دولت آقای بیات به مجلس معرفی شد جزو ممتنعین یک نتیجه مهمتری برای اثبات عرایضم خواهم گرفت ممتنع یک لغتی است یعنی مردد است در اینکه موافق رأی بدهد چونکه نه می‌تواند موافق رأی بدهد و نه می‌تواند مخالف رأی بدهد اگر مخالف رأی بدهد خلاف و جدانش است و اگر موافق هم رأی بدهد این هم خلاف مصلحت و وجدانش است ( پور رضا – این یکی از اصول پارلمانی است )‌( فرهودی – من در لوحه جز و مخالفین بودم ) صحیح است ولی اینجا جرأت نکردید که رای مخالف بدهید . یک چنین دولتی که با رای اکثریت مجلس شورای ملی بر سر کار آمد و در ابتدای کارش یک موضوعی را که مبتلا به ملت ایران بود همین قضیه دکتر میلسپو را به آرامی حل کرد در آنوقت ما از او پشتیبانی کردیم همینطور که در دولت ساعد از ساعد هم راجع به این عمل او به شهادت تمام و کلا راجع به این عمل بخصوص پشتیبانی می‌کردیم زیرا ما معتقدیم که اگر یک کسی آمد یک عمل خوب کرد برای همان عملش باید از او پشتیبانی کرد و اگر عمل بدی کرد در همان عمل هم باید با او مخالفت کرد ( صحیح است ) کسی که صلاح مملکت را تشخیص می‌دهد باید تشویق بشود و اگر یک آدم بدی هم یک کاری خوبی کرد باید زیر بغلش را گرفت و کمک کرد که به صلاح مملکت انجام بشود ( صحیح است ) دولت بیات قضیه میلسپورا حل کرد ه بود و دولت بیات البته من منظورم توهین با کثریت نیست به گفته ایشان اشاره می‌کنم ( یکی از نمایندگان – آقا این حرفها را بیندازید دور ) خیر نمی‌شود بنده باید بگویم و باید از این حرفها نتیجه بگیرم که طبقه حاکمه را چرا با آنها مخالفت می‌کنم و الا برای ماهمه یکی است . این طبقه حاکمه‌است که ملت ایرا ن را بروز بدبختی کشانده و هیچ تردیدی درش نیست من عین صحبتی را که بیات در آخرین جلسه که بعد مجلس رای اعتماد به او داد دراین جا می‌خوانم :بعضی از آقایان منظور نمایندگان مجلس شورای ملی است ) گوئی به اصل تفکیک قوا توجهی نداشته ود خالت در کار‌های قوه مجریه را مجاز و طبیعی میدانند در صورتیکه دعایت اصل مزبور درحکومت دموکراسی شرط ضروری پیشرفت امور است همچنانکه دخالت و اعمال نفوذ پارلمان هم در کارهای قوه مجریه مفاسدی مهم در برداشته و کا رها را فلج می‌کند و از قدر ت دولت می‌کاهد و اورا در اجرای قانون نا توان می‌سازد .

آری بی فایده نیست که این نکته نصب العین همه باشد که شان مجلس شورای ملی وضع قانون و نظارت در حسن اجرای آن است . اقای بیات در پشت تر یبون مجلس شورای ملی تکلیف ما را به ما تذکر داد و هیچکم بهش هیچ چیز نگفت و بعد یک جای دیگر می‌گوید : {رعایت نظر همه آقایان برای کسیکه پای بند به اصول و قیودی باشد } {اینجا این عبارت را ملاحظه کنید } می‌گوید برای کسیکه پای بند به اصول و قیودی باشد بسیا ردشوار بلکه محال است خاصه اگر خدای نخواسته ان نظریات خصوصی باشد و همیشه با منافع و مصالح عمومی مطابقت نکند مخالفین در من نقطه‌های ضعف تشخیص داده‌اند و یکی از آن نقاط ضعف که به آن اشاره نفرموده‌اند ولی بزرگترین انهاهست همین تقید باصول اخلاقی است در این صورت اینجا به مخالفین خودش پشت تریبون فحش داده‌است چراصدای کسی در نیامده است؟

چون انشاءالله تمام نمایندگان اطمینان داشتندکه بهیچیک از آنها نمی‌گفت به هوا می‌گفت به تماشا چیها می‌گفت ( مغذرت می‌خواهم از آقایان تماشاچیان ) این را به نمایندگان مجلس گفت که مخالفتشان برای این است که من معتقد یه اصول اخلاقی هستم و کسی صدایش در نیامد اینجا …( پور رضا – گاهی از اوقات جواب بعضی‌ها سکوت است ) خیر سکوت در مجلس شورای ملی علامت رضا است و شکی نیست ( پوررضا جوابش را کف دستش گذاشتند دفت ) و در جای دیگر می‌گوید و چون روز قبل از طرف آقای سید ضیاء الدین طبا طبا ئی استیضاحی به مقا م ریاست مجلس تقدیم شد ( آقا پور رضا توجه کنید ) ( خنده نمایندگان ) خیلی خوش وقت شدم که خطاها و اشتبا هات دولت خود را دانسته در مقام دفاع بر آیم ولی از عبارات ان ورقه جز یک مسائل کلی تحثی ندیدم و اعتراض ایشان بطر کلی روی جریان و وضعیاتبود که خیلی مایل بودم مطرح شده بود و پرده از روی کار برداشته شود و مسببین آن که باعث ضعف دولت و اختلال انتظامات در کشور بودهو حتی سعی می‌نمایند که حسن روابط با همسایگان را مختل نمایند معرف یشند منظورش این بود که در این مجلس چنین اشخاصی وجود دارند ( صحیح است ) ولی کسی جواب نداد ( صحیح است )‌اما راجف به اینکه دولت بیات رفت ، دولت بیات رفت آقای پو ر رضا اما به چه ترتیب ؟

به این ترتیب که مخالفین دولت بیات در موقعی که به نابود کارت مخالفت را علنا در مجلس شورای ملی بدهند چهار نفر بیشتر نبودند آقای خلیل دشتی – اقای فولادوند – آقای پوررضا – آقای سید ضیاء الدین دولت بیات از مجلس شورای ملی رفت با چهار تا مخالف یعنی وقتیکه صحبت در جلسه علنی شد و بنا شد تکلیف دولت را معین کنند چهار تا مخالف بودند و این را تمام ملت ایران میدانند که آاقیان نمایندگان اکثریت مجلس شورا ی ملی قبل از اینکه دولت بیات به مجلس بیا ید یک ورقه امضاء کرده بودند که آروز در حدود شصت و چهار پنج امضاء داشته‌است که آنها همه مخالف با دولت بیات بوده‌اند و وقتیکه آقای کام بخش پشت تریبون مجلس می‌گوید که از صندوق خانه امضاء بیرون می‌کشند این ریگر نباید بر بخورد به مجلس شورای ملی چون این ۶۵ نفر اینجا جزء مخالفین رأی ندادند (‌پوررضا –نتیجه یکی است ) خیر یکی نیست چون وقتی که یک کسی ممتنع بود معنی اش این است که من نمیدانم این بد است یا خوب است باید برود یا نباید برود ( پوررضا – نتیجه یکی است ) در صورتی که افلب آیرا امضا کرده بودند آقای پور رضا اینجا آقای رئیس نشسته‌اند جنا بعالی جای ایشان را نگیرید .

بنده می‌گذرم همه آقایان میدانند که در موضوع دولت بیات یک عملی در مجلس شد که بعقیده ما این عمل با اصول مشروطیت زیاد وفق نمی‌داد زیرا باید برای دولتهائی مثل دولت آقای حکیم الملک که امروز آمده‌است به مجلس این قضیه روشن بشود که آیا این اکثریت وقتی که می‌خواهد ساقط بکند دولت را بهش می‌گوید تو فلان کار ار کردن و فلا ن کار را نکردی یا اینکه خیر بهش می‌گوید رای اعتماد باید بگیریم و بعد هم ممتنع می‌شوند و دولت را می‌اندازند و این موضوع برای دولتهائی که روی کار می‌آیند مهم است و همچنین از لحاظ ملت ایران هم مهم است . آقایان نمایندگان مجلس که اینجا نشسته‌اند مقدرات ملت و مملکت ایران را در دست دادند اینها باید به ملت ایران حسا ب پس بدهند و من کاری ندارم هر دولتی که می‌خواهد باشد دولت بیات دولت حکیم الملک دولت حسن . دولت علی ،فرق نمی‌کند باید بگوئیم که این را که آوردیم به این دلیل آوردیم ووقتی که ساقط کردیم به این دلیل ساقط کردیم .ِ


+ (صحیح است ) مخصوصا در مجلس شورای ملی راجع به اقدامات و اعمال دولت بیات اصلا مداکره نشد و مخصوصا بنده از اقای دشتی تعجب می‌کنم که ایشان که اطلاع بقوانین را ادعا دارند چطور قبول کردند این عملی را که اکثریت در اینجا کرد و دولت آقای بیات را بدون مذاکره ساقط کردند ایشا ن هم موافقت کردند ودفاع کردند بنده از ایشان خیلی تعجب می‌کنم و مخصوصا خواستم این گله رابکنم در پشت تریبون که من انتظار نداشتم شما این ار ار بکنید شما که ادعا می‌کنید که تمام قوانین را میدانید و شما که در توی این مجلس کهنه کار هستید شما نباید این کار را بکنید دفاع بکنید از یک عملی که یکدولت را بدون اینکه در اطراف کارهای ان مذاکره‌ای شده باشد رای اعتماد بگیرند از کار بیندازند البته وکیل آزاد است هر چه بخواهد رای بدهد ( طبا طبائی – این کلمه (باید ) توی نظامنامه نیست )

نظامنامه مجلس که قانون اساسی نیست نظامنامه را هم همین آقایان نوشته‌اند ، چون این جا خیلی صحبت شد و در خارج هم خیلی به فراکسیون بده حمله کردند که چرا با دولت بیات در موقعی که می‌خواست بیفتد موافقت کردید این عرض ار می‌کنم که فرا کسیون بوده به دولت بیات برای خاطر بیات موافقت نکرد بلکه برای حفظ اصول مشروطیت و قانون اساسی موافقت کرد برای اینکه این سابقه در مجلس شورای ملی ایران نماند که هر اکثریتی هر وقت دلش خواست بدون اینکه علت را بگوید من چرا دولت را می‌اندازم دولت را ساقط کند . ( صحیح است ) به این دلیل بودکه ما برای حفظ قانون اساسی و دموکراسی به بیات رای دادیم و الا بیات هم جز و همان طبقه حاکمه‌است و اگر حالا هم بخواهد رئیس الوزراء بشود با او مخالفت می‌کنیم چون بیات آدمی بود که در اصفهان ، یزد ، شیراز دولتی که تحت حمایت او بود رفقای مرا محبوس کردند کتک زدند چاقو کشی کردند حالا نمی‌خواهم همه را شر ح بدهم در اینصورت ما هیچ رضایتی ا ز بیا ت نداشتیم ولی تنها برای حفظ اصول بود که ما از او پشتیبانی کردیم ( صحیح است )

اگر بنا باشد کار مملکت و مجلس بل بشو بشود و هر کس هر کاری را که می‌خواهد بکند این که وضع مملکت نمی‌شود ؛ اما راجع به مطالبی که بنده راجع به طبقه حاکمه گفتم حا لا می‌خواهم برای آقایان تذکر بدهم بنده عرض کردم یکی از چیز هائی که طبقه حاکمه برای مردم گذاشت فقر بود البته آنهائی که سر و کار با مردم ندارند نمیدانند فقر چیست انسان یا باید فقیر باشد یا با فقیر معاشرت داشته باشد تا بداند فقر یعنی چه ( کاظمی ـ شما که فقیر نیستید کار و بارتان خوبست ) اجازه بفرمائید آقای کاظمی من فقیر نیستم فقط فرقی که بین من و شما است این است که من طبیب هستم با فقرا معاشرت دارم و شما نیستید این را هم یکی از نکات ضعف ما حساب می‌کنند که دکتر کشاورز سرمایه دار است خیلی خوشم آمد حالا که گفتید بشنوید علم است ویک عقل ( پور رضا – کتاب پرورش کودکان هم همان کتابی است که هزار‌ها مادران از ش استفاده می‌کنند ودر ان روز آقای فرهودی بودند که در حضور ایشان آقای مرآت و ادار کردند اشخاص را که کتاب می‌نوشتند حتما با لا ی کتاب اسم رضا شاه نوشته شود و الا چاپ نمی‌شد و آنوقت کتابی که برای مملکت نوشته شده بود کتابی که برای مادرها نوشته شده بود نباید منتشر بشود تا اینکه آن دو کلمه نوشته بشود و الا منافع آن کتاب صد با ر مهمتر از آ ن دو کلمه ایست که با لا ی کتاب نوشته شده و آن روزی که ملت ایران بیاید و به حساب اشخاصی که به رضا خان کمک کردند رسیدگی کند از ۱۲۹۹ تا امروز آقای شما ( خطاب به آقای پور رضا ) و خائنین مملکت را مجازات بکند من اینجا پشت این تریبون می‌گومن که من برا یآن دو کلمه که پشت کتاب نوشتم – خودم را تسلیم مجازات ملت ایران می‌کنم ( احسنت )

پس این راجع به جمله معترضه آقا فرمودید . اما راجع به مطلبی که آقای کاظمی فرمدند من آقای کاظمی ۱۱ سال است در این مملکت طبیب درجهاول هستم و همین آقایان اکثریتی که باهاشان مخالفت می‌کنم بجه‌هاشان را معالجه می‌کنم ( کاظمی – میدانم بچه مرا هم معالجه کردید ) بچه خودتان راهم معالجه کردم پس این نشان می‌دهد که طبیب خوبی هستم ( کاظمی – منهم زارع خوبی هستم ) هر که خوبست خوبست من بعد از یازده سال طبابت آقای کاظمی فقط یک منزل دارم و جز این یک منزل هیچ ندارم و حرفی که در پشت تریبون مجلس شورای ملی گفته می‌شود این سند است و وقتی که من گفتم و این بیان من در صوت مجلس رفت وقتی خودم اقرار کردم قانون می‌شود یعنی درباره من جز یک منزل چیز ی ندارم و اتومبیل شخصی خودم راهم برای آن منزل فروخته‌ام پیاده راه می‌روم و سه روز یکمرتبه هم شپش توی لباسم پیدا نمی‌شود برا یاینکه تاکسی سوار می‌شوم و در بانک رهنی ۲۸ هزار تومان بعد از یازده سال طبابت مقروض هستم ( همهمه نمایندگان )‌(‌صدای زنگ نایب رئیس )

( بعضی از نمایندگان – در برنامه دولت صحبت کنید ) این جا صحبت دولت نیست صحبت ماده ۱۰۹ است که توهین شده‌است . 

نایب رئیس – بنده معتقد نیستم که مذاکرات شخصی پیش بیاید در اطراف برنامه صحبت کنید مذاکرات شخصی موضوع ندارد فداکار سابقه پوررضا را هم همه کس میداند بشماره‌های ۱۳۷۹/۲ – ۲۸۸/۳- ۸۲۹/۴ ( پوررضا – با همین حرفهائی که شما می‌زنید تمجید مرا می‌کنند . ) نایب رئیس – آقای پورضا بشما اخطار می‌کنم و اگر یکمرتبه دیگر بدون اجازه صحبت کنید بر طبق آئین نامه رای می‌گیرم بنده که اینجا نشسته‌ام اجازه نمی‌دهم که هر کسی هر چه دلش می‌خواهد بگوید. دکتر کشاورز – بله بجز این منزل چیزی ندارم و در مقابل نمایندگان مجلس شورای ملی بعد از یازده سال طبابت بعد از اینکه استاد دانشگاه و یکی از علمای این مملکت حساب می‌شوم در طب عرض کردم غیر از این منزل هر چه دارم بشخص آقای کاظمی به شهادت آقایان می‌بخشم ( دکتر رادمنش – آقای کاظمی بحد کفایت دارند )( خنده نمایندگان )

(نایب رئیس – راجع به برنامه بفرمائید ) تمام شد رفتم سر موضوع بند ه برای اینکه ایشان بدانند فقر چه‌است عرض کردم یا اینکه شخص باید فقیر باشد و یا با فقرا سرو کار داشته باشد و من افتخار می‌کنم که چون طبیب هستم در خانه فقرا زیاد می‌روم من میدانم فقر یعنی چه فقر یعنی هشتاد و پیج الی نود درصد اهالی این مملکت در توی اطاقهائی زندگانی می‌کنند که حیوانات را نمی‌شود نگاهداری کرد ده دوازده نفر در یک اطاق با یک بچه مریض که در حال جان کندن است و باید توی همان اطاق جلوی چشم پدر و مادر جان بدهد فقر یعنی این یعنی اینکه مستخدمین جزء دولت کراوات می‌بندند و یک تکه پیراهن زیر لباسشان می‌گذارند و یقه شان را می‌بندند و وقتی که میایند بوی مطب من و لباسشان را می‌کنند که آنها را ببینم می‌بینم که یک تکه پیراهن دارد و باقی آن نیست برای اینکه پول ندارد فقیر یعنی این فقیر یعنی اینکه افسران ارتش ما افسران حزءارتش ما با سیلی صورتشان را سرخ نکا ه می‌دارند برای خاطر اینکه آبروی ارتش نرود و یک دست لباس را به انواع و اقسام باید تمیز نگاه دارند و بپوشند و میان مردم طوری حرکت کنند که آبروی ارتش را حفظ کنند فقر یفنی اینکه یک کارگر بدبخت دخانیات که یک ماه و نیم قبل فوت کرد پنج بچه و یک زن گذاشت که فعلا مشغول گرائی هستند در تهران و سه تا از بچه‌هایش را که دوست دارد و از جان دل می‌پرستد ناچار شد که در شیر خوار گاه بگذارد فقر یعنی اینکه فلان کارمند آبرومند دولت که حقوقش کم است برای اینکه مخارج زندگانیش گران است پشب میز اداره اش تریاک می‌خورد

( فیروز آبادی – آخر از کی باید گرفت و داد ) از شما آقای فیروز آبادی فقر یعنی اینکه اسماعیل نام کارگر دخانیات به رئیسش می‌گوید که من مریضم و سرفه می‌کنم و از سینه‌ام خون می‌آید دو روز مرخصی به من بدهید که معالجه کنم بهش نمی‌دهید طبیبی می‌رسد و می‌بیند وضعیتش خراب است بعد از چهار پنج روز معطلی که این بد بخت مجبور است که روز‌ها کار کند و مخارج زن و بچه اش را اداره کند بهش اجازه می‌دهند که بخانه اش برود دم در دخانیات که می‌رسد می‌میرد زن و بجه اش گرسنه می‌مانند من تصور نمی‌کنم که کسی احساسات ملی داشته باشد و نداند که ملت ایران هشتاد در صدش اینطور است )

( مهندس فریور –بیشتر )‌خدا پدر شما را بیا مرزد بیشتر افسری که در سمیرم کشته شد هیک نفر ستوان ۳ زن و بچه اش در اصفهان دارند گرائی می‌کنند و دستگاه حاکمه ما توجه نمی‌کند فقر یعن یاینکه سر بازان ما در سمیرم کشته شدند به اعتقاد اینکه برای وطن خودشان را فدائی کنند و نمی‌شود گفت آن بیجاره‌ها را بی خود فرستاده‌اند چون بعدا با آن اشخاص که جنگ کرده بودند صلح کردند و آنها را استاندار کردند فرماندار کردند و از آنها استفاده کردند ولی ا زحق نباید گذشت و این سرباز تا ساعتی که کشته می‌شد خیال می‌کرد که از وطنش دفاغ می‌کند حالا بچه و زنش به گدائی افتاده‌اند برای اینکه فقر را بدانید چیست تشریف ببرید جنوب شهر و ملاحظه نمائید و ببینید چه خبر است نگاه کنید ( محمد طباطبائی – شمال هم همین طو ر است لاله زار هم همینطور است ) بچه هائیکه برای این مملکت باید بازو تهیه کنند و برای این مملکت ثروت تهیه کنند ببینید چطور دسته دسته در گل و لای میلولند و هزار هزار در نتیجه امراض ساده که کوچکترین مواظبت و کمترین دوا معالجه اش می‌کند از بین می‌روند و می‌میرند اینها را توجه کنید اگر من مخالف طبقه حاکمه هستم برای این چیزها است اینها پنجاه سال صد سال سیصد سال در این مملکت روا ج دارد و از سیصد سال قبل تا بحال طبقه حاکمه ایران کوچکترین قدمی برای اصلاح آن بر نداشته‌اند .


Page 38 – 47 missing

+ ارتش :اصلاح سازمانهای ارتش بمنظور ایجاد یک ارتش ملی نیرومند برای تأمین امنیت داخلی و استقلال ایران .

بهداشت :طرح لوایح قانونی برای تعمیم بهداشت مخصوصاً در دهات ومداوای عمومی مجانی بیماران بی‌چیز وکلای ما در مجلس چهاردهم در دفاع از حقوق اکثریت ملت ایران در هیچ لحظه متوقف نخواهند شد و چون امروز آزادیخواهان بیش از بیش از هر وقت احتیاج باتحاد و اقدامات مشترک دارند بیش از هر وقت باید در راه خوشبخت ساختن ملت ایران با یکدیگر همقدم گردند. وکلای حزب توده ایران در تمام اموری که مصالح ملی ایجاب نماید با کلیه وکلای آزادیخواه و اصلاح طلب همکاری خواهند کرد.(بعضی از نمایندگان احسنت)این برنامه‌ای بود که حزب توده ایران روز اول ورودش به مجلس درنظر گرفت وبآقایان نمایندگان هم داد .عمل ما درمجلس شورای ملی این است و این بوده و با پیشانی باز جلوی ملت ایران میگوئیم و نشان دادیم که ما باین اصول پابند و معتقد بودیم و هستیم و می‌خواستیم این کارها را در این مجلس انجام بدهیم و اگر نتوانستیم برای این بود که در این مجلس در اقلیت بودیم ولی اطمینان داریم که با تمام اینها بمناسبت این که دنیا دارد به طرفی می‌رود که جلوی ترقی و آزادی ملت‌ها را نمی‌شود گرفت ملت ایران یک روز مجلس و دولتی را که از ملت و نوکر ملت ایران باشد تشکیل خواهد داد و این برنامه را اجراء خواهد کرد (بعضی از نمایندگان –صحیح است احسنت)

بعضی از نمایندگان –ختم جلسه نایب رئیس –جلسه را فعلا تنفس می‌دهیم تا فردا صبح ساعت ۹ (صحیح است) (در اینموقع (یکساعت و چهل دقیقه بعد از ظهر)جلسه به عنوان تنفس تعطیل گردید یکساعت و نیم قبل از ظهر روز پنجشنبه سوم خرداد ماه ۱۳۲۴ مجدداً بریاست آقای دکتر معظمی (نایب رئیس) تشکیل گردید نایب رئیس – آقایان اجازه بفرمایید ماده ۱۱۲ آئین نامه قرائت می‌شود : ((ماده ۱۱۲ آئین نامه بوسیله آقای طوسی(منشی ) بشرح زیر خوانده شد) ماده ۱۱۲-کلیه قطع کلام و استعمال الفاظ زشت و تعرضات شخصی و هر گونه حرکات و نمایشاتی که موجب بی‌نظمی مجلس باشد ممنوع است نایب رئیس – چند نفر از آقایان اخطار دارند. آقای اردلان

اردلان – در جلسه گذشته نماینده محترم آقای دکترکشاورز اظهاراتی را که بنده در جلسه اسبق راجع به دانشجویان نموده بودم طور دیگر جلوه دادند و ماده ۱۰۹ به بنده حق می‌دهد که دو کلمه توضیح عرض کنم که آقایان نمایندگان محترم و خود آقای دکتر کشاورز این قسمت را مستحضر باشند. بنده در موقعی که برنامه دولت مطرح بود در موضوع دانشجویان عیناً مطلبی که گفتم و حالا تکرار می‌کنم این بود که من گفتم با داشتن یک دانشنامه دانشجو دانشمند نمی‌شود باید درس بخواند تا دانشمند شد (صحیح است) این جمله بنده بود و در دنباله آن در واقعه ۱۵ اسفند هم گفتم اگر دانشجویان ما در کلاس ممانده بودند و درس و کلاس خودشان را ترک نمی‌کردند و نمی‌آمدند و در خیابان و جلوی مجلس تجمع نمی‌کردند این جوان بدبخت بناحق کشته نمی‌شد (صحیح است) این عقیده بنده بود و این را نباید طور دیگری جلوه داد اگر ما بخواهیم برای مملکتمان اشخاص دانشمندی تهیه کنیم لازمه‌اش این است که دانش آموزان ما درس بخوانند اگر درس نخوانند چطور ممکن است که ما در این مملکت دانشمند تهیه کنیم ؟ (صحیح است) خود آقای دکتر کشاورز دیروز فرمودند که در عصر حاضر ما دانشمندانی که معروفیت جهانی داشته باشند متأسفانه نداریم چطور ممکن است که دانشمندانی که دارای معروفیت جهانی باشند پیدا کنیم ؟ فقط از این راه ممکن است که دانشجویان ما درس بخوانند (صحیح است) این است که بنده باز هم نظر خودم را عرض می‌کنم که اگر سوء تفاهمی شده باشد مرتفع شود .

نایب رئیس – آقای ذوالقدر . ذوالقدر – بنده می‌خواستم دیروز در یک قسمت از اظهارات آقای دکتر کشاورز توضیح بدهم طبق ماده ۱۰۹ ولی وقت گذشته بود و مجلس خاتمه یافت استدعا کردم که امروز عرض کنم . آقای دکتر کشاورز طبق اطلاعاتی که بهشان رسیده‌است از مجاری که خودشان دارند اظهاراتی کردند در صورتیکه با بودن وکلای فارس که خوشبختانه تمان آن‌ها اهل این مملکت هستند (دکتر کشاورز –همه اهل این مملکت هستند ) (مقصودشان اهل فارس است) و همه کاملا مطلع و بصیر از موطن خودشان هستند و دارای اطلاع عمیق هستند و اهل محل هستند هیچگونه اظهاری در مقابل صاحب خانه مسموع نیست

(دکتر کشاورز- شما در شیراز صاحب خانه نیستید ملت ایران صاحب خانه‌است اشتباهتان در همین جا است)(حاذفی آقای بگذارید صحبت کنند) (نایب رئیس آقای حاذقی شما هم صحبت نفرمائید . آقای ذوالقدر بفرمائید ) باید هو و جنجال تمام بشود تا صحبت کنم .

من سالهای سال است که وکیل هستم پیش از کودتا وکیل بودم و بعدهم وکیل بودم و تا عمر دارم وکیل خواهم بود اگر میل داشته باشم (دکتر کشاورز- شما وکیل قوام هستید) من وکیل ملتم نه وکیل قوام –قوام هم یک نفر از موکلین من می‌باشند من وکیل خارجی نیستم من وکیل ملت ایران هستم (ایرج اسکندری مامور استعمار هستی تو و قوام اربابت) من موکل دارم من وکیل ملت ایرانم من وکیل اشخاصی هستم در پشت سر من حاضرند اگر نمیدانید بیائید در فارس بفهمید من موکل دارم مرا سر نیزه خارجی داخل صندوق نکرده‌است (دکتر کشاورز- شما را همه می‌شناسند ) گفتید دیروز که سوابق می‌گویم بیائید بگوئید خیلی مایلم که بیائید و بگوئید ……… دکتر کشاورز- وکالت دوره پهلوی شما را همه میدانند می‌آیم پشت تریبون می‌گویم وکالت دوره رضاخانی شما را از لحاظ فامیلی همه میدانند .. پورضا- وکالت تو را هم همه میدانند .

دکتر رادمنش – لوطی برو خفه شو

پور رضا – لوطی تو هستی – مفتضح ، گم شو .

(همهمه نمایندگان –زنگ رئیس )

نایب رئیس – آقای پور رضا به شما اخطار می‌کنم .

فداکار پور رضا تو دیگر حرف نزن همه تو را می‌شناسند و سوابق تو را میدانند .

پور رضا – آقا یک مشت چاقو کش اینجا نشته‌اند . ( همهمه شدید نمایندگان – زنگ ممتد رئیس )

دکتر رادمنش- خفه شو حمال پدر سوخته .

نایب رئیس – آقای دکتر رادمنش بشما اخطار می‌کنم .

پور رضا- حمال توئی مفتضح همه ملت ایران شماها را می‌شناسند چاقوکش‌ها

ایرج اسکندری- آقای پور رضا سوابق خانوادگی تو را همه میدانند .

نایب رئیس – آقای پور رضا در دفعه دوم بشما اخطار می‌کنم با درج در صورتمجلس .

دکتر رادمنش – پور رضا چاقو کش توئی فامیل تو را همه میدانند . احمق.

نایب رئیس – آقای دکتر رادمنش در دفعه دوم بشما هم اخطار می‌کنم .

دکتر کشاورز – همه را می‌شناسند ،تو را هم می‌شناسند بفرمائید پور رضا مادر شما کیست و پدر شما کیست شما پدر و مادر خودتان را پشت تریبون معرفی کنید . همین کافی است .

نایب رئیس – آقای دکتر کشاورز بشما هم اخطار می‌کنم . (همهمه نمایندگان – زنگ ممتد رئیس )

جمعی از نمایندگان – اینکه وضع نمی‌شود جلسه را تعطیل کنید. در اینموقع (یکساعت و یکربع قبل از ظهر ) جلسه بعنوان تنفس تعطیل و بفاصله ده دقیقه مجدداً تشکیل گردید)

نایب رئیس – اجازه بفرمائید بنده یک وظیفه نظامنامه‌ای دارم که قبلاً باید عرض کنم عده‌ای از آقایان هستند که بهیچوجه رعایت نطم مجلس را نمی‌کنند در صورتیکه یکی از وظایف مهم رئیس این است که یک محیط آرامی برای ناطق تهیه کند نظامنامه مجلس هم برای همین است و پیش بینی کرده‌است که اگر بکسی توهین شد برای اینکه رفع توهین از خودش بکند بدون رعایت نوبت اجازه داده می‌شود ولی دیده می‌شود اخیراً که بین اشخاص مشاجره می‌شود و با این ترتیب اداره مجلس فوق العاده مشکل است دو نفر از آقایان یکی آقای پور رضا و یکی آقای دکتر رادمنش در این جلسه بهیچوجه رعایت نظم مجلس را نکردندو آقایان دیگری هم بودند چون تا موقعی که بنده بودم فقط این دو نفر آقایان بودند و بین آقایان دکتر رادمنش و آقای پور رضا مشاجره شد که کار بفحش رسید بنابراین بنده بآنها اخطار کردم و چون ساکت نشدند بعدهم اخطار کردم باقید در صورت مجلس و چون بازهم ساکت نشدند و فحاشی کردند اگر آقایان مایلند که نظم مجلس رعایت شود ماده ۱۲۹ درباره آقایان اجراء خواهد شد (صحیح است) ماده ۱۲۹ خوانده می‌شود :

(ماده ۱۲۹ آئین نامه بوسیله آقای هاشمی (منشی) خوانده شد)


+ ماده ۱۲۹ – مواخذه با منع حضور در موارد ذیل است :

اولا نماینده که پس از مواخذه در همان جلسه مجدداً از دایره نظم خارج می‌شود

. ثانیاً – نماینده که در ظرف ۶ ماه دو مرتبه مواخذه شده باشد

ثالثاً – نماینده‌ای که مردم را در مجلس علنی بزد و برخورد یا جنگ خانگی یا بضدیت و نقض قوانین اساسی دعوت و ترغیب نماید.

رابعاً – نماینده که نسبت به مجلس یا قسمتی از مجلس یا برئیس هتک شرف نماید.

خامساً نماینده که نسبت بیک یا چند نفر از هیئت دولت فحش داده یا تهدید نماید .

سادساً نماینده که نسبت بدولت توهین نماید .

نایب رئیس- فقط یکنفر از آقایان نمایندگان و خود آقایان می‌توانند در اینموضوع صحبت کنند

ذوالقدر – اجازه میفرمائید ؟

نایب رئیس – آقای ذوالقدر تمنا می‌کنم تامل بفرمائید بعد از این موضوع . آقای طباطبائی . محمد طباطبائی – حالا وقتی که جلسه بهم خورد این جا خدمت آقای فیروز آبادی با آقایان صحبت می‌کردیم . به آقایان عرض کردم اگر در یک جماعت و قومی اختلال و بی نظمی پیدا شد بنظر بنده بالاترین بدبختی‌ها است (صحیح است) همه مفاسد تمام ناگواریها از اختلال است و از بی نظمی است (صحیح است) ما که باید نمونه و باصطلاح الگوی نظم در مملکت باشیم ملاحظه میفرمائید که مجلس شورای ملی را در این اواسط یا اواخر عمر متأسفانه بچه جریان خجلت آوری انداخته‌ایم ای کاش کسانی که مجلس ما را اداره می‌کنند زودتر باین فکر افتاده بودند و زودتر نظامنامه را می‌خواندند و ای کاش عوض همه این تظاهرات وعوام فریبی‌ها ،هوچیگریها در هر جلسه‌ای چند ماده نظامنامه را برای ما می‌خواندند (صحیح است ) مکرر این جا گفته‌ام اینکه این جا گفته می‌شود نظامناه این آئین نامه برابر آئین نامه وزارت کشاورزی نیست ،این قانون است این برابر قانون اساسی است چهارده دوره مجلس تبعیت کرده‌است از این قانون این قانون است نه نظامنامه این جا اسمش طرداً للباب نظامنامه گفته می‌شود شماها اکثرتان شروع کرده‌اید بالصراحته بر خلاف قانون رفتار می‌کنید و توی سرقانون می‌زنید

(فرمند – آقای طباطبائی حالا شما تحریک نکنید ) آقای فرمند بنشین بگذارید کس دیگر اقلاً با من صحبت کند. رسماً عرض می‌کنم حضورتان که من چون خیلی متاثرم می‌ترسم که خدای نکرده این شدت تاثر خودم را هم که طرفدار نظم هستم تحریک کند که از نظم خارج شوم بنابراین رشته کلام را همینجا قطع می‌کنم و خواستم از مقام ریاست خواهش کنم که استثناء و تبعیض را کنار بگذارید (صحیح است) و از ماه اسفند تاحالا بموجب صورت جلساتی که این جا کرده‌اند در مجلس تو سر قانون زده‌اند و مشروطیت و قانون را در حق همه اجرا کنید والابیک گل بهار نمی‌شود (صحیح است) نایب رئیس- آقای دکتر رادمنش جنابعالی فقط راجع بدفاع در اینموضوع باید صحبت کنید موضوع دیگری مطرح نیست .

دکتر رادمنش- بنده تصدیق می‌کنم که از چندی باینطرف تشنج عجیبی در مجلس شورای ملی بوجود آمده‌است و این تشنج همانطوریکه در اظهاراتم در ضمن بحث در برنامه دولت بعرض آقایان نمایندگان رسانده‌ام این تشنج انعکاس مبارزاتی است که در خارج مجلس حکمفرماست ما وظیفه داریم عقاید و نظریات اشخاصیکه ما را باینجا فرستاده‌اند و در پشت سر ما هستند در اینجا بگوئیم و از آنها دفاع کنیم (فیروز آبادی – همه این طور هستند )

(فداکار- آقای رئیس اخطار بفرمائید) و این تشنج امروز اولین باری نیست که آقایان دیده‌اند نظایرش در این یکی دو ماه اخیر فراوان پیش آمده‌است و بنده وحشتی ندارم که مجازات شوم و بعقیده خودم این قبیل مجازاتها اسباب سر افکندگی من نخواهد بود بلکه از افتخارات من حساب خواهد شد . در اینجا آقایان دیدند اول از همه آقای پور رضا سرو صدا بلند کرد و شروع کرد بیک حرفهای رکیکی که شایسته یک وکیلی نیست وقتیکه یک حرفهائی زده می‌شود باید جواب داده شود ما که از فولاد ساخته نشده‌ایم ما هم انسان هستیم بهمان دلیل که او گفت ما هم جواب می‌دهیم با حرف حرف جواب می‌دهیم با مشت هم مشت جواب می‌دهیم

نایب رئیس – آقای پور رضا پور رضا – گاهی از اوقات بانسان یک احساسات متضادی دست می‌دهد که از لحاظ روان شناسی قابل مطالعه هست یعنی انسان در آن واحد هم ممکن است متأثر باشد هم خوشحال . بنده از جریان امروز این احساسات استثنائی از لحاظ روانشناسی برایم دست داده‌است که هم متأثرم و هم خوشحال . متأثرم از این لحاظ که مشاهده می‌کنم که اوقات مجلس شورای ملی در نتیجه جریانات دیروز امروز موجب یک مشاجراتی شده‌است که برای جامعه مفید نیست اما خوشحالم چرا؟ از لحاظ اینکه می‌بینم مخالفین من افراد فراکسیون توده هستند که همانطور که دیروز عرض کردم انتقاد این اشخاص در مورد من تعریف است و تعریف این اشخاص در مورد من انتقاد است (دکتر رادمنش – فداکار – ایرج اسکندری- دکتر کشاورز – اخطار نظامنامه‌ای داریم ) این جریان امروز مربوط بدوروز و سه روز و پنج روز نیست قبل از این هم بوده‌است.

آقای ذوالقدر تشریف آوردند و توضیحاتی بعنوان اخطار نظامنامه‌ای بر طبق ماده ۱۰۹ بعرض مجلس شورای ملی رساندند آقای دکتر کشاورز دخالت کردند در صحبت ایشان و ایشان را مانع شدند از اینکه نطق خود را ادامه بدهند منظور از قوانین و نظامات محققاً نتیجه‌اش این است که حیثیت آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی محفوظ بماند اگر بیک جهاتی ریاست مجلس نخواهد یا نتواند نظم مجلس را حفظ کند حیثیت شخصی نمایدگان در این مجلس محفوظ نماند بنابراین من معتقدم که حیثیت اشخاص مافوق قانون و ما فوق نظامنامه‌است هر فردی حق دارد که در مقام دفاع از حق خودش بیاید بنابراین بنده تحاشی ندارم از تصمیم مجلس شورای ملی اگر هر آینه آقایان فکر می‌کنند باینکه این از افتخارات آنها است منهم همین فکر را می‌کنم ولی این جریان امروز را ملت ایران قضاوت می‌کند که من طالح هستم یا ایشان (صحیح است) صالح و طالح مطاع خویش فروشند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید (نمایندگان فراکسیون توده – صحیح است ملت ایران باید قضاوت کند ) (زنگ رئیس ) (همهمه حضار )

پور رضا – حکم ملت ایران مطب شما الصاق نشده ایرج اسکندری – آقا این موضوع فقط مربوط باین یکی دو نفر از آقایان بوده‌است . یکنفر از آقایان صحبت کرد و هر دو نفر دیگر از آقایان هم دفاع کرده‌اند بایستی رای بگیریم می‌خواهم عرض کنم که در همین جلسه دو مرتبه به آقای پور رضا اخطار شد و دو مرتبه هم به آقای دکتر رادمنش اخطار شد یک مرتبه هم بآقای دکتر کشاورز بنابراین رئیس تا آنجایی که گذاشتند مطالب را بشنوند وظیفه خودش را انجام داد و ا ین دو نفر آقایان علاوه بر اینکه حفظ نکردند نظم مجلس را فحاشی هم کردند حالا وظیفه رئیس مجلس این است که نسبت باین آقایان ماده ۱۲۹ را اجرا بنماید لذا رای می‌گیریم (بعضی از نمایدگان – دوباره قرائت فرمایید ) مواخذه با منع حضور در مجلس (صحیح است) بعضی از نمایندگان برای چند جلسه رای می‌گیرید در ماده سی نوشته شده‌است هفت جلسه ، رای می‌گیریم آقایان موافقین قیام کنند (اکثریت برخاستند ) تصویب شد .

رای می‌گیریم باجرای ماده ۱۲۹ درباره آقای دکتر رادمنش آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد

. ماده ۱۳۰ قرائت می‌شود (ماده ۱۳۰ را آقای هاشمی بشرح ذیل قرائت نمودند ) در صورتی که تنبه مواخذه با منع حضور درباره نماینده رای داده شده باشد نماینده مزبور تا هفت جلسه حق شرکت در امور مجلس را ندارد پس از رای مجلس رئیس مجلس نماینده را دعوت به بیرون رفتن می‌کند هر گاه اطاعت نکند رئیس جلسه را ختم می‌نماید ولی مجدداً می‌تواند منعقد کند در صورت عدم اطاعت و نیز در صورتی که مواخذه با منع حضور درباره نماینده باشد که در ظرف شش ماه قبل همین تنبیه در او مجری شده باشد تنبیه فوق مضاعف خواهد بود . نایب رئیس – آقای پور رضا تشریف ندارند ؟ (بعضی از نمایدگان – خیر رفته‌اند بیرون) آقای دکتر رادمنش تمنی می‌کنم خارج شوید.

دکتر رادمنش- بنده خارج نمی‌شوم .

نایب رئیس- پس طبق همین ماده جلسه تعطیل می‌شود (در این موقع ۴۰ دقیقه قبل از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل و پس از ده دقیقه مجدداً تشکیل شد)

نایب رئیس آقای ذوالقدر .

ذوالقدر – متاسفانه آقای دکتر کشاورز تشریف ندارند که عرایض بنده را بشنوند (بعضی ازنمایندگان – بلندتر بفرمائید ) چون مقصودم توضیح و رفع اشتباه از ایشان بود و حالا خودشان متأسفم که تشریف ندارند ولی بعرض مجلس میرسانم البته مستحضر خواهند شد عرض کردم آن مجاری که اطلاعات بایشان رسیده بود که دیروز اظهار کردند صحیح نبود ،اطلاعات ایشان که اظهار فرمودند سه


+ بود ،متاسفانه ایشان اطلاع نداشتند که روزنامه توقیف نشده روزنامه را هم نمی‌دانستند که مدیرش کی بود و صاحب امتیازش کی بود چون بنده اهل محل هستم همه را می‌شناسم و لازم میدانم که همه را بعرض مجلس شورای ملی برسانم که صاحب امتیاز روزنامه کی بود و روزنامه چه شد و توقیف هم نشد و توقیف هم نیست صاحب امتیاز ابوتراب بصیری است نویسنده دو سه نفر در اوراق روزنامه او چیزهایی می‌نوشتند که مخالف عقاید خود صاحب امتیاز بود باین دلیل صاحب امتیاز کتباً برئیس فرهنگ فارس آقای صادقی نژاد که برادرش هم اینجا ما بهمکاری ایشان مفتخریم نوشت صاحب امتیاز که این روزنامه‌ایکه اینها درش مطالبی را تحریر می‌کنند بر خلاف اجازه من است و من این روزنامه را دیگر طبع نمی‌کنم مگر اینکه آنها خارج شوند از تحریرات این روزنامه فرهنگ هم بآنها ابلاغ کرد. که شما حق ندارید در روزنامه که صاحب امتیاز مشی عقیده‌اش مخالف با عقیده شما است تحریراتی بکنید بعد از اینکه آنها را فرهنگ به موجب اخطار کتبی صاحب امتیاز ممنوع کرد از نوشتن آنجا و عنوان سردبیری را هم ازش گرفتند و خود ترابی هم چون نوکر دولت بود و کار داشت دیگر باینکار نرسید و روزنامه را تعطیل کرد نه توقیف اینجا هم پشت این تریبون مجلس که یک مکان رسمی است حرفیکه می‌زنم ممکن استکه آقای وزیر معارف از معارف شیراز سوال کنند اگر غیر از این بود حرف بنده دروغ است نه اطلاعاتیکه بآقای دکتر کشاورز رسیده ،این یک موضوع موضوع دیگر که اظهار کردند مربوط بود بدخالتیکه در مدرسه شده و کارمندان فرهنگ یک مراجعاتی شده این را من شرح و بسط نیمدهم فقط شرحی است که استانداری می‌نویسد بفرهنگ شیراز و رونوشتش را هم می‌فرستد برای وزارت فرهنگ که الان در دفتر وزارت فرهنگ موجود است این را بنده می‌خوانم گمان می‌کنم کافی باشد . وزارت کشور . استانداری هفتم شماره ۱۰۸۲ آقای صادقی نژاد رئیس فرهنگ فارس و مدیر کل وزارت فرهنگ نسبت به اوضاع داخلی فرهنگ فارس و عملیات خلاف و اعمال نظر خصوصی بعضی کارکنان فرهنگ در کارها گزارشاتی می‌رسد که حاکی از بی انظباطی و بی ترتیبی کلی بوده و رفتار سوء و اغراض خصوصی کارکنان نامبرده موجب شکایت فراوان گردیده‌است که بآلمال بحسن جریان دستگاه فرهنگی این استان لطمه می‌آورد این است که از لحاظ حیثیت و شئون اداری و اینکه این جریان ناگوار و در وضعیت اخلاقی دانش‌آموزان تاثیر فساد آمیزی داشته و منجر بعواقب سوئی خواهد گردید مقتضی است شخصاً بررسی کاملی در مورد عملیات این قبیل کارکنان خطا کار و استفاده جو بعمل آورده بفوریت اقدامات شدیدی در جلوگیری از رفتار سوء آنها معمول و نتیجه را گزارش فرمائید انتظار داریم از هر جهت توجهی مخصوص در اینباب بفرمائید که بآلمال عواقب سوء و مسئولیتی متوجه اولیای آن اداره نشود استاندار هفتم – سرلشکر فیروز در این نامه می‌نویسد :

وزارت فرهنگ – رو نوشت نامه شماره ۱۰۸۲ بعنوان آقای رئیس فرهنگ فارس راجع بعملیات خلاف رویه و اعمال نظر خصوصی بعضی از کارمندان فرهنگ که احتیاج برسیدگی و اقدام بجلوگیری دارد به پیوست ایفاد می‌گردد . اگر حالا بنده بخواهم شرح آن اعمالی را که استاندار که مظهر قوای دولت است در یک مملکت وادار می‌شود بنوشتن این مراسلات بگویم گمان می‌کنم باز بعضی از آقایان وکلای محترم چون ورزیده در امور سیاست هستند جملاتی که موجب این اخطارات شده‌است می‌توانند بفهمند و اگر هم لازم شد ممکن است مرا وادار کنند که دانه دانه بگویم چه بوده و چه‌ها می‌کنند و چه‌ها کرده‌اند تمام اینها همه با اسناد مشتبه‌است نه با حرف این هم راجع به قسمت دخالت به مدرسه . قسمتی راجع به امنیت صحبت کردند . نایب رئیس – آقا راجع به ماده ۱۰۹ بفرمائید .

ذوالقدر – خلاف واقع‌ها را عرض می‌کنم چون خلاف واقع‌ها را فرموده‌اند اجازه بفرمائید این مسئله مهمی است از بد گفتن به من بنده بمجلس عرض می‌کنم بد گفتن به من و امثال من هم هیچ مهم نیست و من از خودم دفاع نمی‌کنم و من یک فرد هستم مردم همه مرا می‌شناسند ،یک عمر ریشم را در کار سفید کرده‌ام و بحمدالله لکه‌ای هم بدانم نیست ،از خودم دفاع نمی‌کنم و نمی‌بایستی هم بکنم از مملکت دفاع می‌کنم . اینجا اظهار کردند امنیت و پاره موضوعات مضره که گفتنش مضر است چه رسد بر وجودش و این موضوع اینطور نیست شاید بعضی اشخاص بخواهند این اظهارات را انتشار بدهند برای اینکه یک دستوراتی داشته باشند یک اسنادی تهیه شود این‌ها را بنده نمیدانم ولی آنچه که ما میدانیم فارس امروز از تمام این اوقات اخیر منظم‌تر و امنیت کامل در آنجا حکفرماست این حرف را ،باسند ، با سندی که تقدیم آقای نخست وزیر کردم می‌گویم یا در سه روز یا چهار روز قبل یک تلگرافی است که تمام کشاورزان فارس امضاء کرده‌اند که در این موقع بحمدالله در حدود ایلات عرب ،قشقایی ،ناصری ،در هیچ وقت باین اندازه امنیت نبوده‌است این تلگراف را بآقای نخست وزیر تقدیم کردم و در دفتر نخست وزیری است ،اینهم سند آن ،حالا نمیدانم چه موجب شده‌است چه سیاست مستوری است که می‌خواهید مملکت آرامی را که بهترین مواقع آرامی و امنیت او است بحمدالله آن را در اهاذن بوضع دیگری جلوه بدهند این را من سر در نمی‌آورم ،من به اندازه سهم خودم این موضوع را نفهمیدم بعد از این فکر می‌کنم اگر فهمیدم می‌آیم اینجا و خواهم گفت . عشایر فارس را اشاره کردند ،آقا فارس مهد پادشاهان بزرگ ایران بوده‌است (صحیح است)فارس مهد بمنزله مملکت ایران یعنی مرکز ایرانیت است (صحیح است) فارس حیاتش بسته بایران است (صحیح است ) آن ساعتی که فارس العیاذبالله خیال انفکاک داشته باشد بافنای او توأم است ،فارس مرکزیت امنیت جنوب است (صحیح است ) همان طور که بی نظمی مرئی است امنیت هم مرئی است چون فارس منظم است تمام جنوب هم منظم است ،اگر فارس منقلب شد تمام جنوب منقلب می‌شود .

ایلاتش هم وطن پرستند (صحیح است ) همین ایلات و عشایر جنوب هستنتد که در رکاب سلاطین بزرگ دنیا فتوحات زیادی کرده‌اند شاید صد سال بیشتر نیست که قشون داریم تمام این مفاخر و تمام این فتوحات ایران تا صد سال قبل از برق شمشیر ایلات و عشایر ایران بوده‌است (صحیح است ) عشایر و ایلات ایران در تحت هدایت نادرشاه هندوستان را گرفته‌اند آنوقت نظام نبود و همین‌ها بودند هفت ایل بزرگ بودند که شالوده سلطنت و قوام ارکان دولت آل صفی بر دوش آنهابود . یکی از آنها ایل ذوالقدر است که از اجداد من بوده‌اند بخوانید تواریخ را ارکان آنها را هفت ایل اداره می‌کرد این هفت ایل بود که این مفاخر را برای آل صفی ایجاد کردند آنوقت که ما نظام نداشتیم الحمدالله حالا نظام داریم یک طرف اینها قوای رسمی ما هستند ولی ایلات ما قوای معنوی ما هستند و ما از آنها تقدیر و تمجید می‌کنیم (نمایندگان-صحیح است احسنت) نایب رئیس –آقای تجدد تجدد- خیلی متأسفم که قبل از بیان مطلب این آیه شریفه را بخوانم و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیا ففسقوافیها فحق علیهم العذاب ،افراط و تفریط کار را بجائی رسانیده‌است که مجلس ایران این موسسه‌ای که ایران و ایرانیان و دنیا منتظر است از او که قانون گذاری و ایجاد ثقل کافی در این مملکت بکند و بطوری که در خارج می‌شنویم و ملامت‌ها بما می‌کنند شبیه بگود زورخانه‌است ، افراط و تفریط خیلی بد است و سبب می‌شود که همه را از طریق حقیقت و حقانیت خارج کند حالا می‌رویم بسر مطلب .

بنده دیروز برای پادردی که داشتم نتوانستم در جلسه حضور بهمرسانم عصر روزنامه اطلاعات بدستم رسید بنا کردم خواندن البته ناطق جلسه دیروز آقای دکتر کشاورز را آقایان تصدیق دارند که ناطق توانایی است ولی خیلی متأسفم که ایشان در بیانات خودشان غالباً مبارز طلب می‌کنند و نمیدانم چطور شده‌است میان این حملاتی که بدست راست و دست چپ می‌کردند ضمنا بنده بیچاره را هم مورد هدف خودشان قرار دادند ، یک عبارتی دیدم که البته ایشان از نقطه نظر رعایت نزاکت شاید اسم نبردند و باید بنده اینجا اسم ببرم بیان فرمودند که وکیل دیگر ملکش را پس می‌گیرد و بزور می‌خواهد ملک دیگری را هم ببرد و رئیس دارائی آنجا را تغییر می‌دهد آن وکیل چیست ؟

آن وکیل تجدد است ولی نه آقای آقا سید محمد طباطبائی (طباطبائی –بله صحیح است) ما محاسبه‌ای نداریم البته با همدیگر یک مختصر مایقالی داریم که بعداً با هم تصفیه خواهیم کرد اینجا تجدد یعنی رضای تجدد است که بلند شده‌است رفته‌است به مازندران و البته منظور ایشان این بوده‌است که بنده سبب تغییر رئیس دارائی آنجا شدم برای چه ،برای اینکه یک ملکی را می‌خواستم بزور بگیرم بنده نه از نقطه نظر اینکه به من انتسابی می‌دهند ولی به شهادت یک دور زندگانی سیاسی و اداری (صحیح است ) با پیشانی باز و دامان پاک زندگانی کرده‌ام (صحیح است-خنده نمایندگان) مرد تظاهر مرد خود نمائی هم نیستم (طباطبائی –صحیح است آقا) و خیال می‌کنم که در راه وطنیت هم کمتر از دیگران در خدمت و فداکاری نباشم (صحیح است) وکیلی که ملکش را پس می‌گیرد جرم نیست که تلگرافیست اینجا که دو


+ (فرمند مختصر بفرمایید )(طباطبائی –بگذارید بخوانید

–آقای رئیس اخطار بفرمایید ) می‌خوانم خیلی هم مختصر : بعلاوه شیخ العراقین زاده فعلا مظنون سیاسی و گرفتار است این تلگراف رسمی وزارت دارائی است که در اثر همین تلگراف ملک بنده را بردند و نه تنها ملک بنده ملک هزارها نفر را بردند که خود این آقایان امروز فریاد و ناله از آنعهد دارند می‌کنند . از این می‌گذریم موضوع مهمتر تغییر رئیس دارایی است بنده در مضوع تغییر رئیس دارایی اقداماتی نکردم جزء اینکه دیدم که شاید اغلب آقایان مطلع هستند تلگرافات عدیده و شکایات متواتره و بالاخره تحصن در تلگراف خانه آنجا سبب شد که آمدند بنده را از منزل آوردند بیرون رفتیم به تلگرافخانه بنده خودم مکرر با آقای آژیرصحبت کردم از نقطه نظر نظر اخلاق از شخص آقای آژیر من خودم چیز بدی ندیدم ولی ایشان طرز رفتارشان با مردم طوری بود که اسباب زحمت و اظطراب و بد بختی همه را فراهم کرده بود قانون مالیات بر دارآمد همه تان میدانید که چه وضعی پیدا کرده در این مملکت و چگونه مردم را در زحمت انداخته و از آن بدتر رفتار بعضی از رؤسای مالیه بود که بی جهت و بدون رعایت هیچ گونه منطق و سببی هی ارقامرا یاد کردند (فرمند-خوب درده کردند) خوب درده کردند خوب در بیست کردند آمدند یک ارقامی را علاوه کردند مازندرانی ایمان داشته باشید که مطیع قوانین و همیشه حاضر است برای اینکه وظایف خودش را از نقطه نظر مالیاتی انجام می‌دهد کوچکترین مخالفتی یا تشیثی بر ضد قانون ندارد ،مکرر با آقای آژیر صحبت شد که آقای آژیر این رویه‌ای را که شما اتخاذ کرده‌اید اسباب زحمت مردم است مردم این توانائی را ندارند یک بیچاره که حقیقة سر و پای دکانش … (وزیر دارائی (آقای هژیر )آقا این را بفرمائید که رئیس دارائی آنجا بوده‌است نه بنده) رضا تجدد – خیلی معذرت می‌خواهم ایشان آژیر هستند و شما هژیر هستید مگر اینکه خودتان هم را تبدیل بالف کرده باشید .

یک کسی که تمام دارائیش در حدود هزار تومان نمی‌شود مالیات بر درآمد بر او نوشته‌اند در حدود پنجهزار تومان (درتهران هم همینطور است ) این نه یک نه دو نه صد تمام شهر ساری اینها را وقتی باوراقی که برای آنها فرستاده بودند رسیدگی می‌کردیم ببخشید حقیقة بقول معروف انسان شاخ در می‌آورد در اثر شکایات آقای آژیر احضار شد بعد از احضار در ظرف یکماه و ده روز یا بیست روز غیبت او شهر ساری و کسبه و اصناف ساری ۲۸۰ هزار تومان مالیات بر درآمد دادند (صحیح است) همه بالطوع و الرغبه می‌رفتند به کمسیون رسیدگی می‌شد آنچه برایشان مقرر شده بود با کمال رضایت و طیب خاطر تقدیم می‌کردند دوباره آقای آژیر آمد چرا آمد نمیدانم آیا وزارت مالیه او را فرستاده بود ؟ (فرخ-نه) آمد وحقیقة اسباب اظطراب مردم شد مردم جمع شدند (جلال امامی به چه عنوانی آمد آخر ؟)

(یمین اسفندیاری –بعنوان رئیس بازرسی وزارت دارائی آمد) تلگرافاتی کردند با رسهائی که از اینجا آمده بودند آمدند طرز عمل را دیدند گزارش دادند آقای هژیر وزیر محترم دارائی نسبت به آن گزارشات ممکن است مراجعه کنند همه تصدیق کردند که رویه این شخص رویه خوبی نبوده‌است آنوقت در اثر این گزارشات وزارت دارائی او را احضار و شخص دیگری را اعزام داشت تغییر او مربوط به بنده نبوده و بنده هم هیچوقت خودم را صالح نمیدانم برای اینکه با یک ماموری روی منافع شخصی خودم مبارزه کنم یا سبب عزل یا نصب او بشوم (یمین اسفندیاری – صحیح است ) (تهرانچی- به آنها کاری هم نداشته‌است آقا ) این بود خلاصه عرایض من

نایب رئیس – آقای ایرج اسکندری اخطار دارید بفرمایید . ایرج اسکندری – خواهش می‌کنم بعرایض من توجه بفرمایید که باز سوءتفاهمی ایجاد نشود امروز فراکسیون جزب توده تصمیم گرفت که در مجلس شرکت نکند و چون امروز نوبت صحبت من بود اجازه دادند که بیایم به مجلس و من آمدم که خواستم عرض کنم که انحرافی از تصمیم فراکسیون خودم نکردم ،اما موضوع اخطار نظامنامه‌ای آقای پوررضا در ضمن بیاناتشان بتمام فراکسیون توده به این عبارت توهین کردند که من چون مفتخرم که عضو چنین فراکسیونی هستم ناچار بعنوان عضو فراکسیون توده از خودم دفاع کنم ایشان فرمودند که من مفتخرم که مخالفین من حزب توده‌است من می‌گویم که فراکسیون توده مفتخر است که امثال پور رضاها با آن مخالفند فراکسیون توده مفتخر است که با دزدی و خیانت و رشوه گیری و خیانت به مملکت شدیداً مبارزه می‌کند

(بعضی از نمایندگان –همه مبارزه می‌کنند انحصاری نیست )(سنندجی –ما هم افتخار می‌کنیم ) نایب رئیس – آقای سنندجی اجازه بفرمائید ایرج اسکندری – شما هم افتخار بکنید که مبارزه کنید من هم که حق دارم افتخار بکنم . حالا سکوت بفرمائید (فاطمی-این اساساً وظیفه همه‌است ) بنابراین امثال ایشان وقتی صحبت کردند تمام ملت ایران قضاوت می‌کند که توهینی که از طرف ایشان به ما می‌شود نه تنها به ما بلکه به هر شخص شرافتمندی از جانب چنین اشخاصی توهین بشود این بهترین معرفی است برای ملت ایران که بفهمد این اشخاص چه جور هستند برای اینکه آنها را می‌شناسند برای اینکه آنها به جامعه معرفی شده‌اند و قاضی مطلق در این امر ملت ایران است که به شرافت یک کسی حمله بشود و واقعاً آن شخص دارای آن صفت باشد که بهش توهین شده باشد ملت ایران قضاوت می‌کند که کدامش توهین نبوده. بوده و کدامش توهین نبوده اینجا چون رفیق من آقای دکتر کشاورز نیست اجازه می‌خواهم دو کلمه راجع به مطلبی که آقای تجدد فرمودند برای رفع سوء تفاهم عرض کم… نایب رئیس – آقا نمی‌شود

ایرج اسکندری – آقا برای رفع سوء تفاهم است چون ایشان نیستند ( امیر تیمور – بر خلاف نظام وظیفه‌است ) آقا برای اینکه رفع سوء تفاهم از هر دو نفر بشود .. (جمعی از نمایندگان – نمی‌شود ) (هاشمی- وقتی مجلس موافق نیست چرا می‌فرمائید ) می‌خواهم بگویم که راجع به آقای تجدد نبود من می‌گویم مجلس که با رفع سوء تفاهم مخالف نیست من می‌خواهم بگویم که این تشنجی که اینجا ایجاد شده‌است ویک کسی گله مند شده‌است این اصلا مربوط به او نیست اینکه اشکالی ندارد بسیار خوب نمی‌خواهید نمی‌گویم (فاطمی –گفتید که ) باز هم باقی است می‌خواستم با دلیل واقعا ثابت کنم که مربوط به ایشان نیست یکی دیگر این مجازاتی که امروز مجلس اعمال کرده‌است نسبت به آقایان بنده می‌خواستم ماده را بخوانم تصور می‌کنم اشتباهی شده‌است ( نمایندگان – با همهمه – رای داده شده‌است نمی‌شود )..

نایب رئیس-این را مجلس رای داده‌است خودشان می‌توانند بیایند اعتراض بکنند .ایرج اسکندری –بسیار خوب در هر حال چون آقایان نمی‌خواهند ما صحبتی بکنیم بر حسب تصمیمی که فراکسیون من گرفته‌است من هم به تبعیت از فراکسیون خودم از حق حرف زدن خودم صرف نظر می‌کنم و از مجلس خارج می‌شوم برای این که آقایان که حاضر نیستند حرف حق را بشنوند. جمعی از نمایندگان-دستور

نائب رئیس –آقای رحیمیان رحیمیان- گمان می‌کنم آقایان تصدیق دارند که بنده از اول تا به حال نسبت به کسی خارج از وضعیت و خارج از نزاکت صحبتی نکرده‌ام وهمین طور که بنده اکثریت را قابل احترام می‌دانم عقیده اقلیت هم باید قابل احترام باشد و روی این است تقاضا می‌کنم یک قدر توجه بفرمائیدعقیده خودم را عرض کنم (جمعی ازنمایندگان –بفرمائید بفرمائید)بنده با کابینه آقای حکیم الملک موافقم و یک تذکراتی را لازم میدانم بعرض هیئت محترم دولت برسانم وبا قبولی این مقام واین مسئولیت سنگین امیدوارم درد جامعه ایران را ،نه طبقه حاکمه ایران را انشاءالله حل کنید اینقدر بدانید امنیت واقعی درهیچ جا مردم


+ ندارند سطح زندگی طوری است که تحمل پذیر نیست هرج و مرج در همه جا مخصوصاً در ادارات و مؤسسات دولتی روح تجری و عصیان در میان تمام طبقات بنحوی رسوخ پیدا کرده‌است که برای جلوگیری و رفع آن یک شهامت و جسارت فوق‌العاده بلکه یک تحولات شدیدی لازم است .

مامورین دولتی عموماً برای شهرستانها بطوریکه شنیده‌ام بواسطه بعضی بند و بستها و نظرهای خصوصی از طرف هر کس که نقل و انتقال پیدا می‌کنند یا بعضی از مامورین دولتی در هر مقامی باشند با سوابق که دارند چون متکی به یک پشتیبانی هستند در سر پست خود پا بر جا مانده‌اند اطمینان می‌دهم یک خطر بزرگی را برای انتخابات آتیه و آزادی مردم و دموکراسی ناقص فعلی پیشبینی می‌کند هنوز توده حقیقی این کشور در هیچ یکی از عقاید خود یا اظهار نظر در احقاق خودشان آزاد نیستند و اگر یک روح آزادی وجود دارد در همین طهران است شهرستانها از تمام این مزایا بعقیده شخص بنده محرومند و مامورین دولت هنوز در شهرستانها با آن روح دیکتاتور منشی و قلدری با مردم رفتار می‌کنند آقای حکیم الملک یعنی بدون توجه مقررات و قوانین فعلی کشور نسبت به مردم از هر چه از دستشان بر آید و لو بضرر دولت

(ساسان – همه اینطور نیستند ) (آصف – محل انتخاب خودتان است آقای رحمیان ) با مردم باشد می‌کنند هیچگونه ترس و واهمه‌ای از مرکز یا تعقیب قانونی ندارند دیگر اینکه چون بنده هم از نمایندگان اقلیت در عضو فراکسیون آزادی هستم همانطور که آقایان همکاران محترم تذکر دادند که اشخاصی اظهار می‌دارند اقلیت منفی باف است و جامد فکر می‌کند خیر اینطور نیست؟ما منفی باف نبوده و نیستیم و نخواهیم بود . ما با یک روح سر شار بمنظور وطنپرستی ونظر بخدمت کشور قدم بر می‌داریم و منفی باف هم نیستیم ولی وقتی بنا باشد بعقیده و تقاضای‌ای ما اکثریت مجلس توجه نکند چه بکنیم (فاطمی – خودتان هم که جزو اکثریت هستید )البته فقط چاره این است که مطالب را در پشت این تریبون بعرض مجلس شورای ملی برسانیم بنده در یکسال قبل یک طرحی برای تشکیل محکمه ملی بمجلس تقدیم کردم که در درجلسه اول موضوع مسبب کودتاو فلان بود حالا از این موضوع بگذریم .

درجه دوم خائنین به میهن در قضیه سوم شهریور ۱۳۲۰ در سمیرم و تبصره آذرماه و غیره درجه سوم تجار مقاطعه کار دلال اشخاص دیگری که از اقتدار دیکتاتوری گذشته یا به اتکای یکی از رجال و متصدیان امور یا از انحصار‌های دولتی بنفع شخصی و بضرر ملت سوء استفاده نموده‌اند (صحیح است ) برای اشخاص درجه اول و دوم با فرض اثبات جرم اعدام و ضبط اموال آنها (صحیح است ) و برای اشخاص درجه سوم حبس و ضبط دارائی آنها بنده این طرح را بملاحظه عوام فریبی و وجهه ملی خودم ندادم مقتضیات کشور و وضعیات کشور را در نظر گرفتم و این طرح را دادم و ۱۶ نفر از آقایان نمایندگان محترم این طرح را امضاء کرده‌اند حالا در مجلس چه شد ؟بنده ماده ۳۶ نظامنامه را برای تذکر آقایان می‌خوانم : هر طرحی که به کمسیون مبتکرات مرجوع می‌شود باید در ظرف پانزده روز کمیسیون مزبور را پورت مختصری از آن طرح بمجلس داده و تصریح نماید که آنطرح قابل توجه یا رد یا تعویق است ونیز می‌تواند فوریت طرح را اظهار نماید نایب رئیس – اینکه برنامه نیست این مربوط بکارهای مجلس است . رحیمیان – اجازه بفرمائید من باید توضیح بدهم که این طرحی را که من تقدیم کرده‌ام در مجلس مطرح نشده‌است در صورتیکه می‌بایست ۱۰ روز بعد از تقدیم طرح مطرح شده باشد و الان ۱۳ ماه است طول کشیده‌است و هنوز این طرح مطرح نشده‌است این مدلل می‌دارد که نه تنها اکثریت مجلس با اقدام ما که ناشی از روحیه ایران و بنفع کشور تمام می‌شود مخالف است بلکه بویظه پارلمانی خودشان هم عمل نمی‌کنند و اگر عمل می‌کردند وضعیت ما با اینجاها نمی‌رسید . جناب آقای دکتر مصدق ضمن بیانات خودشان در جلسه ۱۲۷ تاریخ ۲۰ اردیبهشت فرمودند از مؤسسات اقتصادی و مالی دولت جمعا ۱۰۹ میلیون اختلاس در اموال و در مال ملت کرده‌اند در صورتیکه اگر این طرح تصویب می‌شد و یک عده‌ای مجازات می‌شدند این ۱۰۹ میلیون از پول ملت اختلاس نمی‌شد . کسانیکه با مردم سر کار دارند و میدانند این صحبتها و ارقام وحشت آور اغراق نیست و این حرفها بگوش کسانی نمی‌خورد که یا خود در این دزدیها و خیانت‌ها شریک هستند و یا غرق در خوشی هستند .. (آقای دکتر معاون من وظیفه دارم صحبتهای خود را بکنم ) دکتر معاون – من که حرفی نزدم ) تشکر می‌کنم عذر می‌خواهم که نمی‌توانند این خیانتها وبدبختیهای مردم را درک کنند .

روزنامه ستاره را آقایان میدانند که روزنامه‌ای است بیطرف و اغراض شخصی هم ندارد در یکی از شماره‌های خودش می‌نویسد . آیا با این تشکیلات اداری و قضائی فعلی ممکن است جلوگیری از این عملیات ننگ‌آور کرد خیر یک محکمه ملی می‌خواهد که به قول آقای شریعت زاده در دو ساعت تکلیف را معلوم کند آنوقت است که می‌توانید ادعا کنید که بنفع کشور و این مردم ستمدیده قدمی برداشته‌اید اگر اینطرح تصویب می‌شد این همه روح تعدی و عصیان حکفرما نبرد در ۱۵ اسفند یکنفر دانشجو بقتل نمی‌رسید و یکنفر وکیل بنفع خود اعمال نفوذ نمی‌کرد و دیگران تکلیف خود را می‌دانستند و از انقلاب متصوره که همه وحشت دارید جلوگیری می‌شد و این همه مردم یا جراید نسبت به مجلس دوره ۱۴ بدبین نبودند و حالیه باز این هرج و مرج فعلی و خیانت‌های زیاد گذشته و حال اگر این طرح یا نظیر این را دولت پیشنهاد نکند و یا مجلس در این نظر اقدام جدی نکند مطمئن باشید که وضعیت ما ازاین بد بدتر خواهد شد و دولت شما هم خیال می‌کنم خدا نکرده قادر نباشد مشکلات فعلی را حل کند . دیگر اینکه خوشبختانه جنگ تمام شد و پیروزی حاصل گردید و نمایندگان محترم در این خصوص نظریه و علاقه خودشان را گفتند بنده هم با این مناسبت بنام یکنفر نماینده از متفقین عزیز خودمان دو فقره خواهشاتی دارم و امیدوارم توجه خواهند فرمود .

اول اینکه طبق پیمان سه گانه خاک ایران را تخلیه کنند (صحیح است ) و در تمام مدت این جنگ که ما همه چیز خودمان را برای خاطر پیروزی از دست داده‌ایم و در دوره جنگ که مقداری تأسیسات از متفقین در کشور ما بوجود آمده‌است حقا باید بلاعوض بما واگذار کنند (صحیح است ) تازه شنیده می‌شود که در مقابل بعضی از مؤسسات باید پول بدهیم این نظر برای شخص من خیلی ناگوار است برای اینکه خیال می‌کنم در مقابل این مصائب و ذلتی که ملت بیچاره و فقیر ایران کشیده‌است و با این همه فقر و بدبختی آنچه داشتیم و نداشتیم بر طبع اخلاص نهاده و تقدیم کرده‌ایم خود را احمق میدانیم و بنام ملت بیچاره ایران از متفقین بزرگ و آزادیخواه خودمان تقاضا کنیم که گذشته از واگذاری تمام مؤسسات خودشان لااقل هزار میلیون دلار وجه نقد یا جنس بلا عوض بملت ایران مرحمت کنند که ما بتوانیم چاره‌ای برای مختصر بهبودی زندگی و آسایش ملت فقیر ایران فراهم کنیم (صحیح است )

خواهش دوم بنده این است که اشخاصیکه بنام طرفداری از محور هنوز درحال توقیف هستند باید آزادکنند (صحیح است ) و از طرفی تا مدت کمی که ممکن است در ایران ارتشهای آنها باشد و امیدوارم که خیلی طول نکشد از دخالت در کارهای داخلی ما خودداری کنند (صحیح است ) و اگر هم تا کنون هر دخالتی کرده‌اند و مقتضیات جنگی ایجاب میکرده یا نمی‌کرده ولی از این ببعد ما را بحال خودمان واگذار کنند (صحیح است ) تا اینکه موفق برفع بعضی از مشکلات فعلی بشویم . راجع به ماده یک سیاست خارجی بنده خودم عقیده مندم که که سیاست خارجی باید روشن باشد و صریح باشد و بدون ابهام و استتار باشد .

یادم نرفته‌است آقای فرمند یک روز اینجا گفتند که حتی در موقع تشکیل هیئت دولت هم اجازه بدهند که ارباب جراید و تماشاچی‌ها هم حضور داشته باشند برای اینکه ما سیاست خاصی و محرمانه با کسی نداریم واین را هم بدانید جناب آقای حکیم الملک که سیاست خارجی دوره دیکتاتوری مرد و نباید تجدید گردد اگر دولتی یا اشخاصی باشند آن سیاست غلط را تجدید کنند با صراحة باشند اظهار می‌کنم که خیانت به کشور و ملت ایران است (صحیح است ) باید تمام هم ما بر این باشد که سیاست عاقلانه توازن صد در صد اجراء شود ماهم موقعی به همسایگان معظم خودمان احترام بگذارند (صحیح است ) این نظر شخصی ما نیست و نظریه تمام ملت ایران است (صحیح است ) و جداً خواهان اجرای آن می‌باشند امیدوارم دولت شما این منظور را اجراء کند . ماده ۲ مطالعه در امور اقتصادی الی آخر – امور اقتصادی و مالی ما در حال پریشانی و


+ و تأسف آور است بعضی از انحصارات و مقررات فعلی کشور طوری دست و بال مردم را بسته‌است که فقط در این تشکیلات عده معدودی که اطلاعات و روحیه آن‌ها با این تشکیلات وفق می‌دهد مشغول کار هستند و استفاده‌های شایانی برده و می‌برند (صحیح است ) بقیه مردم و تجار خورده پا دست روی دست گذاشته و یک عمری بیهوده و با یک زندگی پر از لذت و محنت بسر می‌برند (صحیح است) و هیچ شکی در اینکار نیست که چون ۱۰ نفر منفعت می‌برند این دلیل نیست که همه استفاده می‌کنند (صحیح است ) بعضی از انحصارها در نتیجه سوء عمل بضرر ایران تمام شده‌است باید هر چه زودتر تکلیف این انحصارها را معین و تصمیم قطعی اتخاذ کنیم (صحیح است ) مطلب دیگر از روزنامه کیهان است که آقای رفیع به بنده مرحمت کرده‌اند البته شاید حضرتعالی شاید خوانده باشید ولی بنده برای اطلاع و تذکر مجدداً عرض می‌کنم . در اینجا دولت یک قانون جیره بندی و قوانین پیچ در پیچ انحصاری گذرانیده و تشکیلات پهن و درازی درست کرده‌است برای اینکه هر سالی دو کیلو شکر و ۳ متر پارچه به مردم بدهد در صورتیکه بصدی بیست از مردم هم نرسیده‌است (صحیح است ) و بواسطه فساد ادارات خود نتوانسته‌است آنرا شاید به به بیست درصد مردم ایران برساند ولی خرجی پرسنلی و مخارج اداری و بهای کاغذ و چاپ اینها تخمین زده می‌شود که جمعا در حدود ۲۰۰ میلیون ریال می‌شود (اردلان-خیلی بیشتر از اینها است )

(فرمند – مال تهران را می‌گویند ) ملاحظه بفرمائید این پول را از جیب مردم می‌گیرند که ۳ متر قماش و ۲ کیلو شکر بآنها بدهند و از طرف دیگر می‌گویند بودجه سیلوهر ماهی ۶ میلیون ریال و هر سالی ۷۲ میلیون ریال می‌شود و کلیه این مخارج هنوز هم در جریان است و یک دینار کم نشده‌است این مخارج هنگفت و این ارقام گیج کننده تماماً برای این است که ۸ درصد ملت ایران بتوانند در ماه ۱۵ ریال تفاوت هزینه داشته باشند با این حال هنوز نتوانسته‌اند به تمام ملت ایران برسانند . از همه بدتر این است که هنوز موفق نشده‌اند جیره بندی ایران را تکمیل بکنند بطوری که می‌گویند تا بحال یک میلیونو چهار صد هزار کوپن داده‌اند . در صورتیکه صدی سی جمعیت ایران هنوز کوپن نگرفته‌اند با این وضعیت شما چکار می‌توانید بکنید و فقط یک قسمت مردم هستند که از این موضوع استفاده می‌کنند . پس از اینکه شما تشخیص دادید که اینها بضرر ملت است باید تمام را بردارید . ملت ایران حتماً موظف نیست که خرج یک عده‌ای را بدهد و خودش از گرسنگی بمیرد .

استدعا می‌کنم در این قسمت یک توجه کاملی بفرمائید از طرفی شنیده‌ام یک سال و خورده ایست روابط تحارتی ما با همسایه‌ها بزرگمان دولت شوری خوب نیست و در نتیجه چندین هزار تن خشگبار و پشم و پوست در نزد مردم ایران باقی مانده‌است و صادر نشده‌است و مازاد محصول برنج سال ۱۳۲۲ نیز در انبار مالگین و رعایا دارد می‌پوسد و دولت شوروی مشغول خرید پشم و پوست از افغانستان می‌باشد .

در صورتیکه قدر مسلم این است که بازار طبیعی مازاد محصولات ایران دولت شوروی است و همچنین بازار طبیعی از محصولات و مصنوعات شوروی کشور ایران است (صحیح است ) بنابراین لازم است دولت به این قسمت توجه خاصی مبذول و اگر سوءتفاهمی وجود دارد جدیت برفع آن کرده و ایجاد تفاهم بیشتری بین ما و شوروی شده و روابط تجارتی ما بخوبی بر قرار گردد (صحیح است ) و از طرفی باید دولت از امتعه داخلی و آنچه در خود کشور بدست می‌آید اجازه ورود از خارج راندهد (صحیح است ) و الا این کارخانجاتی که با هزاران خون جگر تهیه شده و هزاران کارگر از وجود این کارخانجات امرار معاش می‌کنند از بین خواهند رفت و بذلت بیشتری دچار خواهند شد . دیگر اینکه بانک کشاورزی در قوچان نمایندگی دارد و نمایندگی بانک خودش حق پرداخت وام ندارد درخواستهای مردم را می‌گیرد به شعبه می‌فرستد تا تصمیم بگیرند و پول پرداخته شود و این جریان کار طوری طول می‌کشد که تا اعلام تصمیم شعبه موقع بذرو کشت می‌گذرد.

اهالی قوچان تقاضا کرده‌اند که نمایندگی آن جا تبدیل به شعبه بشود من هم به بانک تذکر دادم ولی بانک عذر آورد که پول ندارد در صورتیکه شنیده‌ام پولهای هنگفتی به اشخاص می‌دهد در صورتیکه نظر بانک مساعدت بکشاورزان می‌باشد در این نوع شهرستانها که از هر نوع کمک و مساعدت ضروری و واجب است چرا خودداری می‌کنند از طرف دیگر بطوری که شنیده‌ام وضعیت کارگران بانک هم رضایت بخش نیست بیلانی به نظرم رسیده که در سال ۱۳۱۹ با اینکه سرمایه آن کمتر بوده (استدعا می‌کنم در این قسمت توجه کاملی بشود ) منافع آن ۲۰ میلیون ریال بوده‌است و تنزیل هم هشت درصد بوده ولی در سال ۱۳۲۲ بااینکه سرمایه آن زیادتر از سال ۱۳۱۹ بوده‌است منافعش ۳ میلیون ریال بوده‌است و تنزیل هم صدی ۱۲ الی صدی بیست بوده‌است حالا من کاری به این ارقام ندارم فقط چیزی که شنیده‌ام عده‌ای از کارمندان آن جا را که لیسانسیه‌های حقوق بوده‌اند بعنوان اینکه اینها در صدد نیل بمقام بالاتر ازشغل خودشان هستند از کار برکنار کرده‌اند و این روش در تمام کارهای ما و سیره ما جاری است بنده در اروپا نرفته‌ام ولی بطوری که شنیده‌ام در هر مؤسسه بزرگ و در جائی که کارهای بزرگ دارند وقتی یک رئیس اداره‌ای دید که یکنفر زیر دست او بهتر از او کار می‌کند و بهتر از او می‌فهمد او را تشویق می‌کند او را بجائی میرساند که خودش می‌خواهد ولی در ایران سیره ما اینست که وقتی که یک رئیس دید که زیر دست او لایق تر از خودش است حتی الامکان سعی می‌کند که او را از کار خارج کند (صحیح است)

بنده قبل از این هم عرض کرده‌ام جناب آقای حکیم الملک در ایران باید این فکر باشد که اشخاص را برای کار بخواهند و تا اینکه اشخاصی که لایق هستند در سر کار نباشند هیچکارمان درست نخواهد شد و بجائی نخواهد رسید اول باید فکر کنیم که این مرد لایق چیست بعد کار برایش درست کنیم و الا اگر ما کار اگر برای قوم و خویشانمان تعیه کنیم وضعیت این است که می‌بینیم و از این بدتر خواهد شد (صحیح است) راجع به ماده ۵ در یکی از روزنامه‌های معتبر کشور از ۶۵۰ میلیون ضرر صحبت بود که وزارت پیشه و هنر این ضرر را داشته‌است در سال گذشته بودجه کارخانه‌های قند ۲۰ میلیون تومان بوده‌است و ۲۴ هزار تن محصول قند داشته‌اند که از قرار کیلیوئی ۲۰ ریال چهل و هشت میلیون تومان می‌شود بنده نمیدانم این ضررها برای چیست و حال نمیدانم این ارقام تا چه اندازه صحیح است ولی قدر مسلم این است و همه میدانند که وزارت پیشه وهنر بطرز خوبی اداره نمی‌شود مطمئن باشید که نمی‌شود و این هرج و مرجی که درهمه جای ایران حکفرماست در اینجا هم حکفرما است برای اینکه کار را بکاردان نمی‌دهند و فقط بند و بست‌ها و نظریات خصوصی و کار را با اشخاص غیر صالح و نالایق سپردن است بدیهی است که بجز ضرر چیز دیگری نباید انتظار داشته باشیم بطوریکه بنده اطلاع دارم یکی از مهندسین قندساز که تحصیلات او هم فقط در رشته قند سازی است از کار کناره‌گیری کرده‌است و مشغول رادیو فروشی است و محصول قند سال ۱۳۱۹ که با آن جریانی که عمل کردند ۳۵۱۶۷ تن بوده‌است ولی در سال ۱۳۲۳ بیست و چهار هزار تن بوده‌است پس نشان می‌دهد که هزار صدوشصت و هفت تن کسر شده در صورتی که چنانچه کارخانه‌ها بتواند حد اکثر ظرفیت خود کار نمایند پنجاه و پنج هزار تن محصول می‌دهند که نصف احتیاج کشور را رفع می‌کند پس نتیجه کسر محصول قند برای چیست ؟خیال می‌کنم برای این است که نه از چغندر کار تشویق می‌شود و نه کار را در کارخانجات به اهلش میسپارند و نه دست دزد را گرفته خارج می‌کنند و نه از اشخاص لایق و صالح تشویق می‌شود برای نمونه دو فقره را بطور مثال برای اطلاع آقایان بعرض میرسانم البته همه آقایان شنیده‌اید در اطراف دزدیهای خراسان صحبت از میلیونها تومان بود رئیس کارخانه آنجا یک نفر به نام عروضی بود بازرسها رفتند و عده‌ای تحت تعقیب قرار گرفتند خود این آقای مهندس هم تحت تعقیب قرار گرفته‌است حالا نمیدانم مقصر بود یا خیر ولی حالا نمیدانم وضعیت چطور شد که این پرونده راکد ماند و پس از این اتهامات چه احتراماتی برایش قائل شدند این را آوردند به معاونت اداره کل قند منصوب کردند درست است که تا دادستان ادعا نامه صادر نکند نمی‌توانند به او کار ندهند به او بایستی کار بدهند ولی این ایجاب نمی‌کند که یک کار مهمتری بهش بدهند


+ و با این وضعیت کار مملکت بجائی نمی‌رسد و وضعیتمان بجائی مطلوب نخواهد رسید یکنفر از کارمندان دیگری که بنده اطلاع دارم که او هم در کارخانه قند و شکر کار میکرده این رئیس چغندر آنجاست و بنده هم اطمینان دارم که این شخص صالح و مخالف دزدی است . رؤسای ادارات و کارخانجات آنجا محصول خراسان را بیست هزار تن چغندر پیش‌بینی کردند ولی چون این شخص اطلاعاتی داشت و نظرش دزدی نبود یاهر چه بود این برای وضعیتی که خودش می‌دانست چهل هزار تن چغندر پیش‌بینی کرده بود و بعد هم در نتیجه جمع‌آوری محصول ثابت شد که حق با او بوده‌است و محصولات چغندر آنجا از چهل هزار تن متجاوز بود و نمی‌خواهم نتیجه کار و جریان امور کشور را خدمتتان عرض کنم و البته از پیش‌بینی این شخص به ملت ایران و کشور ایران منفعت رسید ولی آمدند این را برایش چکار کردند ؟ او را از کار بر کنار کردند و گفتند چون شما پیش‌بینی صحیح کردید یعنی مطابق میل ما نبود بروید شیراز و آقای امیر تیمور هم گویا اطلاعی در این خصوص داشته باشند ولی بالاخره بوسیله‌ای برگشت به محل ماموریتش مقصود عرض بنده این است که وضعیت تمام ادارات که ما ملاحظه می‌کنیم از این قرار است و راجع به ماده ۶ برنامه که راجع به یک مطلبی است راجع به وضعیت کارگران که معلوم است زندگانی آنها غیر قابل تحمل و رضایت‌بخش نیست و نمایندگان محترم فراکسیون توده هم در این خصوص مشروحا بیاناتی فرمودند و امیداوارم دولت توجه خواهد کرد ولی راجع به زارعین در جزو کشاورزان می‌خواهم وضعیت اسفناک تقریباً بیست هزار خانوار در جزی وعده قوچانی را بعرض برسانم آبیکه زمینهای در جز را مشروب می‌کند از کوههای اطراف باجگیران سر چشمه می‌گیرد و در سالهای گذشته که می‌شود گفت چهار صد سال .

پانصد سال است اهالی که آنجا بودند از این آب و زمین استفاده کرده‌اند ولی ظاهراً نمیدانم چطور بودکه اسم این زمینها خالصه دولت بود ولی اصل مسلم این بود که اهالی درجز آب و زمین آن جا را از خودشان می‌دانستند همیشه بآدی آنجا علاقه‌مند بودند و اخیراً در چند سال پیش یعنی در زمان دیکتاتوری و دوره رضا شاه پهلوی این را آوردند در مقابل املاک آقای ناصر قشقائی واگذار کردند بایشان البته اهالی درجز چون از این قسمت استفاده می‌کردند یکقدری نگران شدند از این قسمت ولی بعد نمیدانم چطور شد که این املاک را برای آستانه خریدند و مردم هم که در تمام این مدت در آنجا آمدند و باسم آستانه در آنجا جلوگیری کردند و بنام آستان قدس به مردم آب ندادند درنتیجه باغات مردم خشک شد و ۲۰ هزار خانوار درجز از هستی محروم شدند و حالیه حضرتعالی که می‌خواهید برای زارعین حقیقة خدمت بکنید و یک کاری انجام بدهید و این وضعیتی را که مردم در مدت قرنها از آن زمین و از آن آب استفاده کرده‌اند و حالیه بنام وقف با آستان قدس هستی مردم را از بین برده‌اند من این را خواهش می‌کنم از پیش گاه اعلیحضرت همایونی تقاضا بکنید که اجازه بدهند این‌ها را بخود مردم با اقساط بفروشند که مردم علاقه‌مند بشوند یک منطقه مرزی که مردم در آنجا هستند باید یکقطعه زمین در دست داشته باشند در آنجا در یک منطقه‌ای که باید بیشتر به آن توجه بشود آیا ممکن است تصور بشود مردم حق نداشته باشند که آب برای خوردن داشته باشند ؟ یک تیکه زمین داشته باشند مشروب کنند؟ این خوب نیست و بجائی نخواهد رسید و این را خواستم که در این قسمت یک توجه کاملی بفرمائید مطلبی هم می‌خواستم راجع به حوزه انتخابیه خودم عرض کنم راجع به قوچان و در تمام این مدتیکه پانزده ماه است بنده در اینجا بودم……

نایب رئیس – آقا تامل بفرمائید جلسه از اکثریت افتاد

بعضی از نمایندگان – مختصر بفرمائید

ختم جلسه رحیمیان – مختصر است ولی اگر جلسه ختم بشود بهتر است بقیه را فردا عرض می‌کنم

نایب رئیس – بفرمائید آقا عده کافی شد رحیمیان- بنده الان جناب آقای حکیم الملک مدت پانزده‌ماه است که در اینجا هستم راجع به بهداری و فرهنگ آنجا اقدامات زیادی کرده‌ام حتی تذکر دادم که آقا آنجا جمعیتی است در حدود دویست پنجاه هزار نفر و منطقه مرزی است و این چطور می‌شود که در یک چنین منطقه‌ای شما یک مریضخانه نداشته باشید و فرهنگ آنجا و شهرستان درجز که جمعیت آنجا تقریبا سیصدوسی هزار نفر است بودجه فرهنگ آنجا تقریبا صدو خورده‌ای هزار تومان است در صورتیکه از نظر سیاست و مصلحت و زبان چون اهالی آنجا کردی حرف می‌زنند مهم بود عطف توجهی بود ولی متاسفانه توجه کامل نشد و نه مریضخانه‌ای در آنجا ساخته شد و نه بودجه فرهنگ آنجا اضافه شد و وضعیت آنجا همینطور باقی است و این را تقاضا می‌کنم از جناب آقای وزر فرهنگ که که در این قسمت توجه کاملی بکنند آقای وزیر بهداری هم چون در آنجا دو مریضخانه نا تمام بوده و قول داده‌اند که مخارج آنجا در بودجه سال ۱۳۲۴ تامین شد این را عملی کنید و یکی هم آقای دکتر رادمنش در دو جلسه پیش راجع به ایلات و عشایر صحبت می‌کردند و البته ایلات و عشایری هم در خراسان وجود دارد و بنده افتخاراً نمایندگی ایل زعفرانلو را دارم (صحیح است ) و تا بجال چندین مرتبه اتفاق افتاده‌است که از مردم اسلحه گرفتند و گذشته از اینکه از مردم اسلحه گرفتند و مردم را دچار زحمت نموده و پول گرفتند و چگونگی را هم در جلسه ۱۱۷ تاریخ ۱۹ فرودین ۱۳۲۴ بعرض مجلس شوای ملی رسانده‌ام و می‌خواستم فقط این تذکر را بدهم که ایلات و عشایر خراسان نه اسلحه‌ای دارند هیچ ابداً و در تمام مواقع کاملا مطیع نظر دولت و قوانین هستند و حتی یکنفر پاسبان در این دوره یکنفر از متنفذین آنها را گرفته‌است و توقیف کرده‌است .

هاشمی – آقای طوسی پیشنهاد ختم جلسه را فرموده‌اند

نایب رئیس – اگر اجازه فرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم می‌کنیم جلسه آتیه روز شنبه ساعت ۹ صبح (صحیح است )

طوسی – ساعت ۹ صبح ولی هر روز یکساعت به ظهر جلسه تشکیل می‌شود و آقایان دیر تشریف می‌آورند (در اینموقع چهل دقیقه بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل گردید ) تصحیح در شماره ۸۱ روزنامه رسمی مورخه پنجشنبه سوم خرداد در صفحه ۳۲۲ من بیانات آقای دکتر کشاورز سطر آخر ستون اول و سطر اول ستون دوم به طریق ذیل اصلاح می‌شود آقای فرهودی و آقای مرآت شاهدند اشخاصی که کتاب می‌نوشتند مجبور بودند حتما در اول کتاب نام رضا شاه را بنویسند اخبار مجلس گزارش کمسیون عرایض و مرخصی کمسیون عرایض و مرخصی دراین هفته نیز روزهای شنبه ۲۹ اردیبهشت و پنجشنبه ۳ خرداد ۳۲۴ بریاست آقای محمد علی امام جمعه شیراز و سایر آقایان در ساعت ۸ صبح تشکیل و بتعداد ۱۳۸ برگ عرایض رسیدگی و به وزارت خانه‌های مربوطه رجوع شد صمنا ۷۰ پاسخنامه مرجوعات به مجلس را که از وزارت خانه‌ها رسیده بود از اداره دبیر خانه قانونگذاری برای رفع نگرانی به متظلمین ابلاغ گردید جلسه آینده کمافی اسابق روز شنبه ۵ خرداد خواهد بود رئیس اداره دبیر خانه مجلس شورای ملی کمسیون بودجه روز چهار شنبه دوم خرداد ۱۳۲۴ ساعت پنج و نیم بعد از ظهر کمیسیون بودجه با حضور نماینده وزارت جنگ به ریاست آقای ملک مدنی تشکیل مراسله وزارت دارائی پیوست صورت ۱۴۶ قلم دیون سابق وزارت جنگ که مبلغ آ بالغ بر چهار میلیون و پانصد و بیست و سه هزار و پانصد و بیست و شش ریال می‌باشد مطرح و در نتیجه با پرداخت آنها بر طبق قانون پنجم بهمن ۲۳ موافقت بعمل آمده مقرر گردید نظریه کمیسیون بودجه بدولت ابلاغ شود . رئیس اداره کمیسیونها


+ اخبار کشور ۱- مطابق وقتیکه قبلا تعیین شده بود روز پنج‌شنبه ۳ر۳ر۳۲۴ ساعت ۱۰ آقای سفیر کبیر ترکیه در کاخ گلستان استوارنامه‌های خود را را به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تقدیم نمودند . در این مراسم آقایان وزیر دربار شاهنشاهی وزیر امورخارجه و رؤسای کشوری و لشگری دربار شاهنشاهی حضور داشتند .

۲- روز پنجشنبه ۳ر۳ر۱۳۲۴ ساعت ۱۱ اعلیحضرت همایون شاهنشاهی برای افتتاح دستگاه تلگراف و تلفون بی سیم و بازدید انبارهای پادگان مرکز به فیشر آباد تشریف فرما شدند ۳- ساعت ۵ بعد از ظهر روز پنجشنبه ۳ر۳ر۲۴ آقای سفیر کبیر ترکیه در کاخ مرمر حضور بهم رسانیده دفتر مخصوص علیا حضرت ملکه فوزیه پهلوی را امضاء نمدند .

۴- بمناسبت عید ملی جمهوری آرژانتین که مصادف با روز جمعه چهارم خرداد است تلگراف شادباشی از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بعنوان رئیس ملت آرژانتین مخابره گردید . اصلاح آئین نامه قانون ثبت تبصره ۱ – ماده ۱۲۰ آئین نامه قانون ثبت بطریق زیر اصلاح می‌شود : تبصره ۱- در مواردیکه مالک بعلت فقدان سند مالکیت تقاضای صدورالمثنی سند مالکیت می‌نماید بایستی طریق از بین رفتن سند مالکیت را کتباً با اداره ثبت اعلام و کسانی که از جریان امر مستحضرند معری شوند اداره ثبت پس از انجام تحقیقات لازمه از مطلعین در ظرف ده روز باید مراتب را بهزینه متقاضی بویسله یکی از جراید کثیر الانتشار در سه نوبت هر بیست روز یکمرتبه آگهی و در صورتی که تا ده روز پس از انتشار آخرین آگهی اظهاری نسبت به ملک مورد آگهی نرسید بدادن سند مالکیت اقدام می‌نماید .

در آگهی فوق مراتب زیر باید قید شود : اسم و نام خانوادگی مالک ۲-شماره پلاک و محل وقوع ملک ۳- خلاصه دعوی فقدان سند مالکیت ۴- معاملاتی که طبق حکایت سند ثبتی و اظهار مالک در سند مالکیت نوشته شده ۵- تذکر اینکه هر کس نسبت به ملک مورد آگهی هر گونه معامله کرده باشد که در قسمت ۴ ذکر نشده‌است در ظرف دو ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی به اداره ثبت مراجعه و سند خود را ابراز دارد م-۱۷۹۷ وزیر دادگستری شماره ۴۰۵۰/۵۲۱۶ بخشنامه ۲۶ر۲ر۲۴ بکلیه ادارات و دائر ثبت مرکز و شهرستانها به موجب این دستور از تاریخ اول خردادماه ۳۲۴ شعبه ثبت گلپایگان از لحاظ مقتضیات محلی بدایره تبدیل و از ثبت اراک تفکیک و با ثبت کل رابطه مستقیم خواهد داشت . م-۱۷۹۶ وزیر دادگستری چاپخانه مجلس


+ دوره چهاردم قانونگذاری شماره مسلسل ۱۳۹۱ مذاکرات مجلس بقیه جلسه ۱۲۷ صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه پنجم خرداد ماه ۱۳۲۴ مجلس یکساعت و نیم قبل از ظهر روز شنبه پنجم خرداد ماه بریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید . ۳ تقدیم لایحه تفریغ بودجه سال ۱۳۲۱ مجلس نایب رئیس – آقای نجومی نجومی – لایجه تفریغ بودجه سال ۱۳۲۱ مجلس شورای ملی که تنظیم شده‌است تقدیم می‌کنیم که به کمیسیون مربوطه ارجاع شود . نایب رئیس – به کمیسیون محاسبات مراجعه می‌شود . دو سه فقره پیشنهاد کفایت مذاکرات شده‌است (جمعی از نمایندگان – مخالفیم ) طوسی –بنده مخالفم .

اردلان – بنده هم مخالفم نایب رئیس – آقای طباطبائی . تهرانچی آقای فیروز آبادی می‌گویند پیشنهاد کفایت مذاکرات را من داده‌ام و بایستی توضیح بدهم . نایب رئیس – خیر اول آقای طباطبائی پیشنهاد کرده بودند . بفرمائید . محمد طباطبائی – عرض کنم که تا به حال پیش من بی سابقه بوده‌است و ندیده بودم که دولتی بیاید در مجلس روزهای متعدد و هر روزری ساعتها مستمع آزاد باشد و هیچکس از طرف دولت هیچ اظهاری نکند و باین شکلی که ملاحظه فرمودید مطالب خیلی مفصل و زیاد که بنظر من اکثراً مربوط به مجلس نیست و متوجه دولت فعلی و مربوط به برنامه هم نیست گفته شود و دولت هم اصلاً حرفی نزند و این دولت را هم من نمی‌دانم کی آورده موافقینش کدام یک از آقایان هستند که تا بحال یکنفر از موافقین هم ندیدم صحبت کنند (اردلان – بنده صحبت کردم ) نظر آقایان هست (آقای وزیر فرهنگ هم باید گوش کند ) که در ایام فترت یک لایحه اینجا آمد به مجلس برای بودجه کل به مجلس می‌آید (صحیح است ) حلا ملاحظه بفرمائید این دو ماه تمام شد و وارد خرداد شدیم و بودجه ادارات کارهای مملکت قوانینی که خود آقایان اصرار دارید که بگذرد کارهای جاری و لازم مجلس همهبی تکلیف ،آشفته ،درهم ،بی نظم ، مختل ،و من خیال می‌کنم آقایان موافقت بفرمائید زودتر تکلیف ممکلت معین شود باید آقایان توجه بفرمایند باین عرض من این جا مجلس شواری ملی است این جا جای گذراندن لوایح و قوانین مربوط به ملت است اینجا با جاهای کنفرانس وعظ و خطابه و سخنرانی خیلی فرق دارد (صحیح است) خیلی ما فرق داریم با مجالس کنفرانس وخطابه و تبلیغ و گفتگوها و تصفیه خرده حسابها اینها جایش در خارج است

– اینجا مجلس است اینجا باید قانون بگذرد راجع بهر لایحه و همان قانون ما می‌توانیم بحث کنیم ما آگر نظریاتی داریم مربوط به همان قانون باید صحبت کنیم (صحیح است ) این طرز این شکل خلاف اصل است و خلاف شأن مجلس است مشروطیت معنیش این نیست تتوجه بفرمائید (فداکار – در اطراف پیشنهادتان صحبت بفرمائید ) باین عرض من و موافقت بفرمائید که به همین اندازه که تا حالا صحبت شده‌است استفاده هم بردیم برای تاریخ هم کافی است همین جا مذاکرات را خاتمه بدهیم که مجلس مشغول کار شود بودجه مملکت مانده مجلس برای بودجه‌است اگر جمع و خرج مملکت در بین نبود ممکن بود بگوئیم مجلس هم لازم نیست باین اندازه بودجه مهم است .

این قانون اساسی است ملاحظه بفرمائید و آقایان توجه داشته باشند (گن‌آبادی –از ساعت ۹ جلسه را تشکیل بدهید ) از ساعت نه بیائیم مجلس که هی مناظره و کشمکش گوش کنیم آخر اینها شایسته نیست بنابراین آقایان موافقت بفرمائید که زودتر تکلیف دولت معین شود اگر ماندنیست که تکلیفش معین شود و اگر هم رفتنی است که تکلیفش معین شود و اگر هم امروز موافقت نخواهید فرمود بنده تمنا می‌کنم لااقل برای فردا مجلس را مهیا بفرمائید که باین وضع خاتمه بدهد .

نایب رئیس – آقای طوسی طوسی – بنده با یک قسمت از بیانات نماینده محترم کاملاًموافق هستم که صحبت خارج از موضوع کمتر بشود و در عین حال از نظر خیر خواهی بحال مملکت و کشور معتقدم که هر قدر بیشتر در اطراف برنامه صحبت شود البته بهتر و مفیدتر خواهد بود (صحیح است ) یکی از نمایندگان در اطراف برنامه صحبت شود)صحیح است در اطراف برنامه اولا اینکه فرمودید در اطراف برنامه صحیح است ولی برای تذکر عرض می‌کنم تذکراتی که اینجا از طرف آقایان نمایندگان بدولت داده می‌شود اینها تذکرات مفیدی است چون بعضی تذکرات هست که شاید خود دولت هم متوجه نباشد بالاخص جناب آقای حکیم‌المک که بفرمایش خودشان مدتها از کار هم بر کنار بنده‌اند و حالا که تشریف آورده‌اند آقایان مطالبی می‌فرمایند البته از این تذکرات نمایندگان محترم برای منافع و مصالح کشور استفاده می‌نمایند باین جهت بنده معتقدم که هر قدر بیشتر صحبت شود بهتر است حتی اگر دو سه جلسه دیگر هم صحبت شود و راجع بآن بیان


+ نماینده محترم باز مخصوصاً بنده تأکید می‌کنم و استدعا می‌کنم که آقایان ساعت ۹ تشریف بیاورند و سه ساعت چهار ساعت هم صحبت بکنند و سه چهار روزه تمام می‌شود و اما راجع به بودجه که آقای طباطبائی فرمودند (نایب رئیس – موضوع بودجه مطرح نیست )بنده عرض نمی‌کنم خواستم عرض کنم که امروز پنجم خرداد است و تا آخر خرداد خیلی وقت باقی است نایب رئیس – پس رأی بگیریم بکفایت مذاکرات .

محمد طباطبائی – رأی نمی‌خواهد بنده اصراری ندارم نایب رئیس پس می‌گیرید ؟ محمد طباطبائی – عرض کردم رأی نمی‌خواهد پس می‌گیریم فروز آبادی – آقا بنده مخالفم و موافقم که امروز مذاکرات خاتمه پیدا کند و زأی بگیریم به برنامه دولت .

نایب رئیس –آقای طباطبائی – پیشنهاد کردند و پیشنهادشان را پس گرفتند فروز آبادی- بنده پس نمی‌گیرم یکنفر از نمایندگان – ایشان پیشنهاد را قبول می‌کنند نایب رئیس – میفرمائید رأی بگیریم تهرانچی – بعد از یکنفر دیگر که حرف زد آنوقت پیشنهاد آقای فیروز آبادی رای بگیرید

نایب رئیس – آقای ایرج اسکندری دهستانی- بنده پیشنهاد داده بودم در خصوص کفایت مذاکرات

نایب رئیس – چنین چیزی که اینجا نبود آقای پروین گنابادی نوبت خخودشان را داده‌اند بآقای ایرج اسکندری . بفرمائید

ایرج اسکندری – قبل از اینکه وارد بحث در خود برنامه بشوم لازم میدانم خاطر نمایندگان محترم را متوجه به چند نکته بکنم و آن این است که طبق اصول دموکراسی و مشروطیت در اجتماعات کنونی وجود اقلیت و اکثریت لازمه دارد اساساً با وجود مجلس شورای ملی یعنی نمی‌شود تصور کرد در مملکت مشروطه مجلس شورای ملی باشد و در آنچا اکثریت و اقلیت نباشد در اینصورت می‌رسد به دیکتاتوری یا سیستمی که در زمان شاه سابق حکفرما بود بنابراین همه آقایان نمایندگان محترم تصدیق خواهند کرد که اگر اقلیت وجود دارد در مجلس این لازمه حکومت دموکراسی است و باید باشد (صحیح است ) زیرا ملت همیشه دلخوشیش این است که این اقلیت کری تیک بکند انتقاد بکند و مسائلی را تذکر بدهد و البته اکثریت هم اگر پابند باصول مشروطیت و قانون اساسی است فقط باید اجازه بدهد و تحمل بکندت که اقلیت مطالب خودش را بگوید ولو اینکه آن مطالب خوش آیند برای اکثریت نباشد و در غیر این صورت مثل این است که یک قسمتی از مجلس را از حق صحبت کردن محروم بکنند و این صحیح نیست و خیلی جای خوشوقتی است که آقایان نمایندگان امروز با وجود اینکه چند روز است خسته هم شده‌اند با وجود این اجازه دادند که در اطراف برناه باز صحبت شود و البته مسائلی که در مجلس صحبت می‌شود مخصوصاً آن قسمت هائی را که اقلیت می‌گوید چون این مملکت وضعیتش یکطوری است که البته تصدیق خواهید فرمود و بتصدیق آقای نخست وزیر که در برنامه‌شان ذکر کرده‌اند هیچ جای مملکت نیست که احتیاج به اصلاح نداشته باشد و مردم خیلی نگران هستند پس این طبیعی است که اگر یک نماینده انتقاداتی در اطراف اوضاع مملکت می‌کند و در مجلس راجع بیک وضعیاتی که پیش آمد کرده‌است کری تیک می‌کند و انتقاد می‌کند انعکاس این عمل در خارج برای مردم است که آنرا انعکاس درد خودشان و مرام خودشان میدانند بنابراین وقتیکه در مجلس گفته می‌شود برای مردم یک تشفی خاطری است که گمان می‌کنند درد مردم دوا می‌شود و این‌ها همه لااقل یک تذکراتی باید باشد که هیئت دولت و نمایندگان اکثریت توجه بکنند و لااقل یک اصلاحاتی در امور بشود بنابراین در مقابل این تأثیری که در خارج شده من تصور می‌کنم که هیچ احتیاجی نیست که از طرف اکثریت اعمال فشاری بشود و وضعیتی پیش بیاید که موجب یک تشنجاتی در مجلس بشود . من یک موضوع را مخصوصاً می‌خواهم تذکر بدهم و آن این است که در موثعی که یکی ازهمکاران من دکتر کشاورز در اینجا نطق می‌کرد آقای کاظمی در ضمن فرمایشاتشان فرمودند (این عین عبارتی است که در صورت جلسه‌است اگر تاکنون اکثریت ارفاق کرده‌اند نباید سوءاستفاده بشود و اگر مایل باشید عملا نشان می‌دهیم که می‌توانند از موقعیتشان استفاده کنند )

( کاظمی – صحیح است بنده عرض کرده‌ام باز هم عرض می‌کنم ) بنده نمی‌توانم باور کنم که این جریان پریروز روی عمل نشان دادن بوده و امیدوارم اینطور نبوده (نایب رئیس – آقای اسکندری در برنامه صحبت بفرمائید ) تمام شد آقا اوضاع کشور بمرحله رسیده‌است که ناچار این جا دو عقیده و دو طرز تفکر دو فکر در مقابل هم قرار گرفته یک فکر این است که اوضاع یعنی این اجتماع را می‌خواهند بهمین طریق که الان هست به همین نحو نگاه دارند و بگویند همین طور بماند این فکر را بلسان سیاسی بهش می‌گویند محافظه کرای استاتو کو یعنی وضع موجود به همین حال باقی بماند دسته دیگری طرز فکر دیگری دارند و عقیده دارند که این اوضاع با این وضعیت برای اجتماع ایران برای مملکت ایران مفید نیست و باید قطها یک تغییرات و یک تحولاتی بشود تا اینکه این اوضاع دلخراش که الان موجود است تغییر پیدا بکند و این مملکت هم سر و سامانی پیدا بکند این عده را ما بهش میگوئیم رفورمیست یا ترقی خواه یا هر چه اسمش را بگذارید بالاخره اشکالی ندارد و در تمام مجالس دنیا این وضع وجود دارد و مانعی ندارد یک عده هستند که محافظه کار هستند و در مجلس انگلستان حزب محافظه کار هم اکثریت دارد معتقد هم هست که باید وضعیت امپراطوری انگلستان به همین نهچ بماند و هیچ تغییر هم نکند یک حزبی است .

یک جمعیتی است که طرفدار فکر است و اکثریت هم دارد ملاحظه میفرمائید دسته مخالف هم هست که دسته کارگز انگلستان است که معتقد است بایستی همه چیز عوض شود و الان هم مشغول مبارزه انتخاباتی هستند پس بنابراین مقصود این است که اشکالی ندارد که آنجا دو طرز فکر وجود داشته باشد و عملا هم که وجود دارد ولی موضع این است که بایستی آقایان نمایندگان محترم توجه بکنند که بالاخره بایستی بیکی از این طرز فکرها منتسب باشند یعنی یا بگویند که ما طرفدار اصلاحاتیم یا بگویند ما طرفدار محافظه کاری هستیم و حالا موقع از این گذشتهه‌است که ما بگوئیم که ما می‌خواهیم وضعیتمان بین بین باشد باید بدانیم چکاره هستیم بنده یاد دارم که مرحوم ناصر الملک (البته آقایان بهتر اطلاع دارند ) در همین مجلس اعلام کرد که هر وکیلی بیاید پشت این تریبون بگوید عقیده‌اش چیست برای این مملکت چه می‌خواهیم ؟ دموکرات هستند بگوئید من دموکراتم محافظه کارید بگوئید که من محافظه کارم علناً بگوئید و تصریح بکنید که مردم بدانند شما چکاره هستید و چه می‌خواهید بکنید ؟

و چه عقیده‌ای دارید ؟ روی این فکر عمل شود من حتی خاطر دارم در موقعیکه نمایندگان مجلس انگلستان به تهران آمده بودند یک عده‌ای از فراکسیون کارگز مجلس انگلستان مخصوصاً دعوتی از اعضاء ما کردند برای اینکه صحبت بکنند و در آنجا یکیش هم عضو مجلس اعیان انگلستان بود .

لردبود و افتخار می‌کرد که عضو اتحادیه سپورهای انگلستان است و صریحاً در ضمن صحبتش وقتی راحع به انتخابات انگلستان صحبت شد (یعنی ابائی هم نداشت ) او ادعا می‌کرد که حتی حزب محافظه کار انگلستان عقیده ارتجاعی دارد و حتی برای مستر چرچیل هم این عقیده را قائل بود این البته در تمام سیاست‌ها هم مانعی ندارد و می‌شود قائل شد کهبه یک کسی اطلاق بشود که این فکر را داشته باشد ممکن است که طرف مقابل هم یک اسم دیگری را برایش قائل بشود حالا غرض من این بود که دولت هم وقتی که تعیین می‌شود و می‌آید در مجلس و متکی به یک اکثریتی است باید دولت هم معلوم بکند که نظرش و در طرز اصول کارش یا رفورمیست است که اصلاح طلب باشد و الا شتر سواری دلا دلا نمی‌شود هم دلم می‌خواهد محافظه کار باشم و هم اصلاح طلب این درست نمی‌شود این تطبیق با هیچ یک از موازین سیاسی و عقلی نمی‌کند این برنامه دولت را ما وقتی مطالعه می‌کنیم مقدماتش ظاهراً بنظر می‌رسد که جنبه اصلاح طلبی دارد ولی وقتی که به موادش بر می‌خوریم و نگاه می‌کنیم می‌بینیم که خلاصه اش این است که همین اوضاع را یک سرپوشی رویش بگذارند و باری به هر جهت بگذرد و بعد یک طور دیگر شود اینجاست عللی که مخالفت‌ما جنبه اصولی دارد و از نظر اصول این طرز فکر را برای مملکت مضر میدانیم فایده‌ای ندارد برای اینکه یک مدت دیگری هم این بدبختیهای مردم را و این اوضاع ملالت بار مردم را به همین طریق باید ادامه داد و بعد از از چند ماه دیگر یک دولت دیگر می‌آید و باز یک برنامه‌ای می‌آورد و یک چیزهای کلی که مثلا قانون اساسی را ما می‌خواهیم اجرا کنیم خوب این یک چیز کلی است وظیفه‌تان است ولی چطور می‌خواهید اجرا بکنید ؟ یک چیزی که برای ما مهم است این است که وقتی که می‌خواهید قانون اساسی را اجرا بکنید چه جور می‌خواهید اتجرا بکنید شما که می‌خواهید مشروطیت را در مملکت مستقر بکنید چه جور می‌خواهید اجرا بکنید پروگرام معینش این است پروگرام که مرام شما نیست که مشروطیت را حفظ بکنید این برنامه هر آزادیخواهی و هر مشروطه طلبی است ولی چطور می‌خواهید حفظ بکنید این مهم است این را نگفته‌اند چیست . مطالعه فوری در امور اقتصادی چطور . این را کابینه پیش هم گفت آن یکی کابینه هم گفت آخر مطالعه اقتصادیتان چه جور است ؟.


+ عقیده‌تان چطور است تئوریتان چیست ؟؟.. شما عقیده‌تان این است که دولت باید در کار اقتصادی دخالت بگذارد باختیار افراد؟ اینها تئوریهای مختلفی است تفکر‌های مختلفی است آخر شما تئوریتان چه چیز است ؟. طرز تفکرتان چطور است ؟. چی می‌خواهید بکنید ؟…

مطالعه فوری در امور اقتصادی برای استقرار وضعیت و تشکیلاتی که مناسب با اوضاع اقتصادی مملکت باشد ما همین را می‌خواهیم به بینیم برای اوضاع فعلی مملکت چه چیز مناسب است بفرمائید چیست ؟ چه جور باید باشد ؟ که نمایندگان و مردم هم ازش مطلع باشند من نمیدانم آیا تجدید نظر در مالیاتها و تعدیل بودجه‌است که همه همین‌ها را می‌گفتند تعدل بودجه بچه عنوان ؟ اگر می‌خواهید مالیاتها را تجدید نظر کنید مثلا مالیات مستقیم را ترجیح می‌دهد یا مالیات غیر مستقیم را ترجیح می‌دهید بالاخره در امور اقتصادی چه سنخ فکر دارید ؟ در تنظیم بودجه چه چور فکر دارید ؟ شما بودجه مملکترا چه جور می‌خواهید برای آن موازنه در نظر بگیرید ؟ آیا عقیده باستقراض دارید؟ از محل داخلی می‌خواهید بودجه را تامین بکنید ؟ یا ندارید می‌خواهید قرضهای داخلی بکنید آخر اینها را باید معین بفرمائید و الا هر کس عقیده‌اش این است .

تعدیل بودجه . آخر تعدیل بوجه چه طور و بچه طریق ؟ خلاصه هر کدام از این مواد را بنده بخوانم همینطور است خلاصه موادی که ذکر شده بیشتر جنبه مرامی و تئوری و کلی و حتی از کلی هم یکدرجه بالاتر که هیچ مفهوم خارجی ندارد (صحیح است) این است طرز برنامه دولت ؟ این هم مخصوص آقای حکیم الملک نیست زیرا ایشان هم روی همان جریان سابق تهیه نموده‌اند ولی اصولاً با رویه‌ای که الان برای وضع مملکت برای اوضاعیکه امروز پیش آمده بهیچوجه مناسب نیست که چنین برنامه‌ای بیاید و شما بجای همه اینها اگر یکدانه یک نحوه یک اصلاحیرا می‌فرمودید از تمام این کتاب بهتر بود اگر می‌گفتید که قانون استخدام را باین طریق و باین طریق می‌خواهم اصلاح بکنم اگر شما همین یک ماده را می‌آوردید و عمل می‌کردید کافی بود و از تمام این برنامه بهتر بود از برنامه دولت از مقدمه‌اش همانطور که گفتم بوی رفومیست استشمام می‌شود که گفته شده‌است ما می‌خواهیم اصلاحات بکنیم علاوه بر این چیزی نمی‌بینیم ولی بطوریکه گفتم معلوم نیست که چطور می‌خواهند اصلاحات بکنند و ظاهراً اینطور استنباط می‌کنم و یقین هم برایم حاصل است که این برنامه دولت اصلا صورت محافظه کاری دارد یعنی بهمان طریقی که هست ماست مالی و محافظه کاری کرده و اوضاع را همینطور باری بهر جهة کردند ما هم به همین نهج می‌خواهیم اوضاع همینطور بماند و برود و بهمین طریق باید بگذرد این موادیکه پیش‌بینی شده همینطور که گفتم بهیچوجه کافی برای منظور اساسی که اصلاح اوضاع کشور ایران است چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اجتماعی برای هیچکدام کافی نیست و هیچیک از مشکلات ما را که رفع نمی‌کند هیچ حتی یک مشکلات دیگر هم اضافه می‌کند فقط یک فورمولهایی است که ذکر شده برای اینکه مطلب روشن شود بنده مقدمه برنامه را یک قسمتهایش را قرائت می‌کنم : ( اینجانب درتمام عمر آسایش و رفاه ملت و استقلال کامل مملکت و قوام و قدرت دولت را همواره موقوف باستقرار کامل اصول مشروطیت و حکومت ملی دانسته‌ام … و بعد از چند سطر سعی در پیروی از این رویه دیرینه و جهه همت اینجانب خواهد بود ) باعتقاد اینجانب عموم ملت در این اصل اتفاق دارند که صیانت استقلال تام ایران و سایر مصالح عالیه مملکت باید بوسیله اجرای واقعی اصول مشروطیت تأمین شود من از این فرمایش آقای نخست وزیر اتخاذ سند می‌کنم ازاین عبارتیکه اجرای واقعی اصول مشروطیت است : اصلاً اصول مشروطیت بمعنی واقعی در این مملکت وجود ندارد (صحیح است ) زیرا اگر بود که ایشان در برنامه‌شان ذکر نمی‌فرمودند این یکی دوم اینکه آقای نخست وزیر خیال کردند و تصور می‌کنند که دولت کنونی با این برنامه و با این وضع خودش خواهد توانست که اصول مشروطیت را در ایران مستقر بکنند (فرمند – کوشش خواهند کرد) کوشش که همه خواهند کرد ولی ایشان باید راه را نشان بدهند و عمل بکنند . بعد جای دیگر می‌گویند .

و یک شرطی هم قائل می‌فرمایند اما زا آنجا که مخصوصاً در این ایام حتی اینگونه اختلاف نظرها هم … ( چون در بالا اینطور فرمودند : با این وصف اگر در اذهان و افکار اختلافی در طرز اداره امور امملکت وجود داشته باشد منشا آن غالباً اختلاف رویه در طریقه اجرای اصول مزبور است گفته‌اند اینها می‌گویند اما از آنجا که مخصوصا در این ایام حتی این گونه اختلاف نظرها هم غالباً موجب ضعف دولت می‌شود و سکته بارکان مملکت وارد می‌آورد جای آن دارد که بالفعل تا وقتیکه صالح اساسی مملکت را از بیم هر گونه گزند و آسیب فراغت دست دهد هادیان افکار از هر گونه اختلاف نظر چشم بپوشند و صمیمانه دست یگانگی و وداد بهم بدهند این به نظر من جنبه ادبی بیشتر دارد تا جنبه سیاسی برای اینکه همانطور که عرض کردم این اختلاف نظر در دو سنخ فکر و در دو طرز فکر قوی است یکعده‌ای می‌گویند که اوضاع را اینطور باید گذاشت و یک عده‌ای می‌گویند باید این اوضاع را تغییر بدهیم در این صورت این دو فکر را چطور می‌شود با هم تلفیق کرد ؟ شما چطور می‌خواهید بفرمائید که هادیان افکار از این اختلاف نظر جلوگیری بکنند ؟

آن کسی که معتقد است که این اختلافات باید اصلاح بشود با آن کسی که می‌گوید اصلاح نشود یا اگر می‌شود در مسائل اصولی اصلا اصلاح نشود ایندو نفر با هم صحبت بکنند بگویند چه ؟! اینها با هم چه توافق نظری می‌توانند حاصل کنند ؟ آن مصالح سیاسی مملکت که میفرمائید آیا غیر از مصالح مردم این مملکت چیز دیگری هم هست ؟ و اگر غیر از این مصالح مصالح دیگری هم هست ؟ مگر مصالح مملکت یک مفهوم کلی خارج از دنیا است ؟ خوب یک چیزی است که انسان باید بفهمد مصالح اساسی مملکت .

همان منافع مردم است وضعیت مردم است و اصلاحات خود مملکت و امور سیاسی و اقتصادی است غیر اینکه دیگر چیزی نیست .

شما یک طوری بیان فرمودید که مثل اینکه این اختلاف فکرها برای یک چیزهای جزئی است و اینها باید بروند پی کارشان . مصالح اساسی میفرمائید غیر از مسائل حیاتی مردم این مملکت چیز دیگری است که من نمی‌فهمم توی این یک مفهوم حیاتی است یا اینکه یک مثل افلاطونی می‌شود تلقی کرد که آن بالا باشد و مصالح مملکت را رویش قالب بریزند و بگویند این مصالح اساسی مملکت است و باقیش حرف است . مصالح اساسی مملکت همان چیزهایی است که مردم احتیاج دارند و متاسفانه داد می‌کشند فریاد می‌زنند و کسی بدادشان نمی‌رسد و بیشتر هم همین اصلاحات امور اقتصادی و مالی بالاخره وضع اجتماعی‌شان اوضاع کشاورزی ،دادگستری و مالی و همه چیز و بالاخره همه اینها مجموعش مصالح اساسی مملکت است . پس خلاصه از این حرفها می‌خواستم نتیجه بگیرم که آقای نخست وزیر یک شرطی قائل شده بودند برای اینکه مشروطیت را در این مملکت مستقر بکنند و آن شرط این بود که این اختلافات از بین برود . با این استدلالی که من کردم خیال می‌کنم که شاید این شرط منتفی است یا آقای نخست وزیر باید این شرط را اصلاح بفرمایند که نه حتما اگر این شرط عملی بشود مشروطیت را در این مملکت مستقر می‌کنند البته ما حرفی نداریم ولی اگر این شرط را گذاشتند معنی‌اش این است که من نمی‌توانم بکنم من عقیده‌ام این است که بایستی از نظر وطن پرستی از نظر ایمان به مملکت از نظر اصول کناره‌گیری بکند چون خودش هم می‌گوید آقا من نمی‌توانم بار را حمل بکنم و این کار را بعهده بگیرم یا این کار را بکنید یا من کناره‌گیری می‌کنم شما این کار را بکنید والا من نمی‌توانم و این از دو حال خارج نیست یا آن شرط قبول نشد لازم نیست که آدم خودش را بر دوش مردم سوار بکند و لازم نیست که خودش را تحمیل بکند وقتیکه که دید کار نمی‌تواند بکند یا دیگران مانع کار هستند و نمی‌گذارند باید با کمال سر بلندی بگوید آقا من خواستم کار بکنم ولی این موانع هست و من نمی‌توانم و می‌گذارم بعهده کسی که از من قویتر باشد یا اینکه این شرایط را احتیاج نداشته باشند و بدون این شرایط بتواند عمل بکند و مدعی باشد . علاوه بر این من خیال می‌کنم فرمایش آقای نخست وزیر در برنامه راجع برفع این اختلافات همان طور که قبلا عرض کردم با اصول مشروطیت که خودش می‌خواهد حفظ کند مغایرت دارد برای اینکه در مملکت طرز فکر مختلف باشد و در منافع طبقاتی اختلاف وجود دارد و لازمه‌اش اینست که افکار مختلف باشد و اصلاً لازمه دموکراسی و مشرطه این است . در مملکت مشروطه که اونیفورم و یکنواخت نمی‌شود بود عقاید آزاد است هر کسی فکر خودش را می‌گوید تا اصلاح بشود جنابعالی می‌فرمایید اصلا نباید باشد این چیزها وقتی که نباشد اصلا مشروطیت نباید باشد بنابراین این تناقض دارد با آن چیزهایی که قبلا فرمودید این وضع کنونی اجتماع ما و این وضعی که الان هست و با قرار شخص آقای نخست وزیر که وضعیت طوری است که بایستی ایشان در برنامه‌شان بعد از چهل سال مشروطیت مرقوم دارند که استقرار واقعی مشروطیت این خودش اعتراف است باینکه مشروطیت نیست و این معلول همان علتی است که عده‌ای از نمایندگان توضیح دادند و ان این است که در مدت ۲۰ سال تمام و شاید بیشتر در این مملکت مشروطیت بتمام معنی از بین رفته‌است و تمام شئون مشروطیت و تمام آن چیزهایی که ما در شأن سیاسی بهش حکومت دموکراسی و حکومت عامه میگوئیم از بین رفت آزادیهای فردی و اجتماعی را از مردم گرفتند تمام اشخاصی که حرف می‌زدند و مدعی بودند از بین رفتند آنها را گرفتند و توی زندانها


+ باسم و با انواع شکنجه و عذاب از بین بردند و از همه بالاتر طرز تفکر مردم را و طرز سازمان اداری ما که شالوده‌اش روی اصول مشروطیت ریخته شده بود و در اثر یک تحول اجتماعی و تدریجی بالاخره می‌رسد به یک سازمان دموکراتیک و حسابی می‌شد در این مدت بکلی از بین رفت و جایش را یک اصل تروریستی یک اصول دیکتاتوری و هرج و مرج گرفته بود که در این اصول حرف یعنی شخصیت افراد از بین رفته بود و جایش را امر نظامی گرفته بود که هر کس گوش نمی‌داد جایش توی زندان بود و شخصیت و ابتکار و قدرت شخصی تمامش از بین رفته بود اگر مستخدم اداره یا قاضی عدلیه تسلیم باین جنایات نمی‌شد فورا جایش زندان بود شخصیت و شرافت را از بین بردند در این رژیم و جایش را به یک اشخاصی دادند که مثل آلت و ابزار بودند و مثل چرخهای ماشین همه ممکن است حساب شوند چون فکر ندارند و شرافت را از بین بردند و یک همچنین اشخاصی رابه شما تحویل دادند و امروز شما وارد یک چنین سازمانی هستید و آنوقت با این سازمان می‌خواهید مشروطیت را مستقر بفرمائید با این آلات و ادوات می‌خواهید در این مملکت اصول مشروطه را برقرار کنید آنوقت شرط تا هم این است که هادیان افکار باهم کار بکنند من خیلی تعجب می‌کنم از جنابعالی که عمر خودتان را در مشروطیت گذرانیده‌اید و از اشخاصی هستید که واقعاً می‌شود گفت در ایجاد مشروطیت در ایران سهمی دارید و مخصوصاً بشخص بنده سمت پدری دارید برای اینکه دوستی با پدر من داشتید و همکاری که برای مشروطیت با پدر من کردید در صورتیکه جسارت است ازمن که به پدر خودم اعتراض کنم ولی تعجب می‌کنم از حضرتعالی که با این سوابق تشریف می‌آورید و می‌خواهید مشروطیت را در این مملکت درست بکنید این هم با این وضع یعنی بشرط اینکه هادیان افکار باهم اختلاف نداشته باشند این شرط بنظر من ملازمه دارد با اصول مشروطیت شما باید می‌گفتید بشرط اینکه به من کمک بکنید همه و شرایط دیگری که بنده عرض می‌کنم شما بایستی می‌گفتید که من آمدم اینجا که تمام آثار اصول دیکتاتوری را و تمام اوضاعی را که در زمان رضا شاه حکمفرما بود و تمام این زور گویی‌ها را از بین ببرم و تمام این شخصیت‌ها را بر کنار بکنم و آمده‌ام برای این مملکت فرد درست بکنم و شخصیت درست بکنم و یک فرد دموکرات هستم وسازمان دموکرات باید باشد با تصفیه دولت و تمام سازمانهای دولتی از عوامل ضد مشروطیت و از عوامل دیکتاتوری و از عوامل ضد دموکراسی . متأسفانه اینها را نفرموده‌اند امیدوارم که در عمل همینطور باشد برای اینکه شرط اساسی استقرار مشروطیت این است که سازمان و دستگاهی که کار می‌کند طوری باشد که بتواند که بساز مشروطیت برقصد در ضمن بیاناتشان استفاده می‌فرماید به قانون اساسی (حاذقی – بیاناتی نفرمودند )

چرا در پشت تریبون برنامه‌شان را فرمودند اصلاح عبارتی هم اگر می‌خواهید بفرمائید مدرسه که نیست اینجا عرض کنم در ضمن بیاناتشان در برنامه‌شان راجع به قانون اساسی اشاره فرمودند و در ضمن اعلام فرمودند که اصول قانون اساسی را تصمیم دارند محترم بشمارند . ولی باید ببینم آن تصمیم‌تان را چطور می‌توانید عملی بکنید آیا می‌توانید عملی بکنید یا نه ؟ و با چه قدرتی ؟ قانون اساسی را اگر چه من خیال می‌کنم که محتاج به تذکر نیست ولی چون مدتی است فراموش شده‌است اصول کلی قانون اساسی را باید تذکر داد تساوی حقوق بین کلیه افراد کشور از هر طبقه و مقام که باشد اصل هشتم متمم قانون اساسی است و این تساوی در برابر کلیه قوانین و در برابر مالیات و دادگستری می‌باشد ولی شما نه تساوی در مقابل مالیات دارید نه تساوی در مقابل دادگستری دارید نه تساوی در مقابل قوانین دارید هیچ چیزی ندارید و خودتان بهتر از من میدانید اصل نهم متمم قانون اساسی افراد مردم را حیث جان و مال و مسکن و شرف مصون از هر نوع تعرض میداند همینطور اصل یازدهم دوازدهم سیزدهم چهاردهم پانزدهم شانزدهم هفدهم ، اینها را که راجع به کلیه حقوق افراد و آزادی‌های آنها است به ما داده ولی متأسفانه هیچ کدامش وجود ندارد: اجرا نشده امنیت جان و مال و مسکن و شرف افراد موجود نیست اصلا نیست میفرمائید هست بنده حاضرم مواردی را بشما نشان بدهم موارد عدیده‌ای را که اصلا نیست ملاحظه فرمائید آزادی فرهنگ و تحصیل و تعلیم طبق اصل هیجدهم متمم قانون اساسی اصلا وجود ندارد برای اینکه آزادی فرهنگ مقصودش اینست که واقعاً هر فردی هم بتواند تحصیل کند و هم بتواند معلومات خودش را تدریس کند و به جامعه یاد بدهد و مردم را با سواد کند با اطلاع کند ولی اینجا بالعکس ما قوانینی داریم از زمان گذشته که تصویب شده و مقرراتی در این مملکت گذشته که بر خلاف این اصل جلوی تمام این توسعه فرهنگی را گرفته و نمی‌گذارد تعلیم توسعه پیدا کند همین طور ما قوانینی داریم یعنی قانون نداریم ولی مقرراتی هست و عملی شده‌است که من خیال می‌کنم کاملا بر خلاف قانون اساسی است برای اینکه یکی دو مدرسه که مال ملل متنوعه بوده‌است این یکی دو مدرسه را هم آمده‌اند و بسته‌اند واقعاً ننگ آور است که در این عصر و زمان درب مدرسه را به بندند شماها همانطور که به ملل متنوعه اجازه دادید که در مجلس شواری ملی نماینده داشته باشند و در مجلس ازحقشان دفاع بکنند مملکت ما قانون اساسی ما بآنها اجازه داده‌است که برای فرهنگ که خودشان برای زبان خودشان برای زبان مادریشان بالاخره اطفالشان بآن زبان درس بخوانند و تحصیل بکنند اینها را نباید ببندند و جلوگیری بکنند بر عکس این باعث تقویت فرهنگ است

(حاذقی – ممکن اسم آن مدرسه‌ها را بفرمائید ) ازآقای حکمت بپرس . آزادی انجمنها و اجتماعات اصل بیست و یکم متمم قانون اساسی – متأسفانه در ظرف این سه سال و خرده ایکه از عمر مشروطیت ادعائی سوم می‌گذرد نه آزادی مطبوعات هست نه آزادی اجتماعات و انجمنها بلکه اینجا یک قانون حکومت نظامی هم در حکومت مشروطه و در زمان مشروطه وجود دارد . قانون حکومت نظامی در زمان استبداد صغیر برای جلوگیری از ارتجاع محمد علی میرزا و بازگشت او در مجلس تصویت شد برای اینکه آزادیخواهان متشکل باشند و مرتجعین و مستبدین را خورد کنند و نتیجه بگیرند ولی امروز حکومت نظامی را فقط برای جلوگیری از آزادی و مطبوعات و مخالفت با بقایای حکومت دیکتاتوری ازش استفاده می‌کنند در هیچ کجای دنیا حتی در ممالکی که وارد در جنگ بودند و قهراً احتیاج داشته‌اند که حکومت نظامی داشته باشند در هیج جای دنیا سابقه ندارد که سه سال و نیم حکومت وجود داشته باشد من می‌خواستم بپرسم که از اول جنگ دولت گفت که ما حکومت نظامی را لازم داریم خوب جنگ که تمام شد با خاتمه جنگ هم باز لازم خواهید داشت ؟ اصلا حکومت نظامی معارض مشروطه و آزادی است اگر می‌خواهید امنیت را حفظ کنید و باین بهانه‌است برای حفظ امنیت چه مانعی دارد شما مدعی العموم دارید ، قوای تامینیه دارید از تمام قوای تامینیه استفاده کنید و امنیت را حفظ کنید پس چرا اسمش را می‌گذارید حکومت نظامی این را بردارید ارتش که مال خودتان است پلیس که مال خودتان است شما می‌توانید از ارتش و قوای تامینیه اگر واقعاً امنیت مملکت یا شهرها به مخاطره افتد ازش استفاده بکنید

بنابراین من نمیدانم چرا حکومت نظامی را نگاه می‌دارید ،مگر بگوئیم برای یک چیز و آن برای جلوگیری از آزادی و مطبوعات و اجتماعات و عنداللزوم برای رجعت دیکتاتوری تقویت می‌شود برای چه ؟برای اینکه حکومت نظامی موجب می‌شود که شما باین وسیله هر روزنامه‌ای را که دلتان می‌خواهد توقیف بکنید و مردم را از محاکمی که قانون اساسی بعنوان مرجع برایشان معین کرده و محاکم عمومی است و در آنجا باید محاکمه بشوند منحرف بکنید و ببرید توی محاکم نظامی که یکعده اشخاص بی اطلاع آنجا نشسته‌اند و ابداً از قضاوت اطلاع ندارند و بی خود یکعده مردم را یا تبرئه می‌کنند یا محکوم می‌کنند این را جز اینکه ما تعبیر بکنیم برای این است که شما می‌خواهید آن اصول را حفظ بکنید و نگهداری بکنید جور دیگر ما نمی‌توانیم برایش تعبیری بکنیم و الا حکومت نظامی هم یک حدی دارد وقتی در ممالکی که اوضاع اجتماعیشان اوضاع سیاسی‌شان شدیتر شد و در موقع جنگ حتی حکومت نظامی را از خیلی پیش نگاه نداشته بودند ما سه سال و نیم است حکومت نظامی داریم بیائید ببینید ملاحظه بفرمائید بعد از اینکه جنگ هم تمام شده‌است حالا مال تهران را کاری ندرام اخیراً هم آمده‌اند یک نوع حکومت نظامی دیگر بعنوان حکومت راهها و طرق و شوارع و راه آهن در تمام طول خط آن و جاده‌ها در تمام کشور درست کرده‌اند و یک مقرراتی هم وضع کرده‌اند که در تمام طول جاده‌ها تا ۶ کیلومتر و از آن طرف هم در داخل شهر حکومت نظامی مستقر خواهد بود این معنایش این است که در تمام شهرستانها من جمله مازندران که در طول خط آهن واقع شده‌است در تمام شهرها اصلا محاکم عادی از بین رفته برای اینکه حاکم نظامی طرق و شوارع هر کاری که دلش می‌خواهد می‌کند و دخالت در تمام امور دادگستری ،امور اداری تمام اینها را باسم فرمانداری نظامی راهها مداخله می‌کنند پس شما در دادگستری و در محاکم را هم ببندید دیگر مدعی العلوم می‌خواهید چه بکنید دیگر قاضی چه می‌خواهید بکنید ، مملکت حکومت نظامی است و اصلا من عقیده دارم که جناب آقای نخست وزیر و آقایان وزراء لباس نظامی به تنشان بکنند برای اینکه که با این ترتیبی که که عرض کردم اصلا حکومت مملکت از اول تا آخرش نظامی است دیگر حکومت غیر نظامی لازم نداریم چون دیگر


+ دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۹۲

مذاکرات مجلس

بقیه جلسه ۱۲۷ صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک شنبه ششم خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه مذاکرات

ایرج اسکندری با این وصف اصلا برای ادارات سیویل حق دخالتی در امور قائل نشده‌اند و تا ۶ کیلومتر درتمام طول راه‌آهن و طول راهها و طرق حکومت نظامی برقرار شده ،حالا نتیجه چی شده؟ نتیجه این شده‌است که هر طور خلاف قانون هر جور عملی که بخواهند بکنند و این اصلا تطبیق با موازین مشروطیت نمی‌کند هر عملی که می‌خواهند مرتکب می‌شوند باسم حکومت نظامی و هیچکس هم نیست بهشان بگوید که بالای چشتان ابرو است بنظر من باید باین آزادیهای که قانون اساسی به ما داده خیلی احترام بگذاریم و این آزادی‌ها را واقعاً سعی می‌کنیم که داشته باشیم برای اینکه اینها اساس مشروطیت ما است اگر این آزادی‌ها نباشد شما از مشروطیت فقط یک قالبی خواهید داشت و آن قالب هم بسیار ناقص است چون حکومت مشروطه یک مغزی دارد و یک قالبی ، مغز حکومت مشروطه این آزادی‌های فردی است این آزادی‌هائی است که قانون اساسی به افراد تفویض کرده‌است وقتی شما این مغز را درآوردید می‌ماند یک مشروطه ظاهری یعنی یک حکومت مشروطه‌است با مسئولیت وزیران که آن هم معلوم نیست چطور مسئول هستند پس باید بافکار عمومی توجه بشود و شما توجه بافکار عمومی نکردید و وقتی که افکار عمومی کنترل نکرد عملیات شما و مجلس و سایرین را نتیجه‌اش این می‌شود که مشروطیت بکلی از بین برود دلیل من اصل ۱۲ قانون اساسی است که در آنجا تذکر داده‌است که مخصوصا جراید تمام مذاکرات مجلس را بدون تحریف (گرچه بعضی از جراید هستند که نطق نمایندگان را تحریف می‌کنند ) ولی بدون تحریف گفته شده‌است که اینها آزادند بنویسند عبارت اینطور است تا عامه ناس از امور مملکت مستحضر باشند و هیچ چیزی بر مردم مستور نماند من از شما سؤال می‌کنم که در این مملکت مردم میدانند این چیزها را اصلا نمایندگان مجلس نمیدانند شما چکار می‌کنید این سانفرانسیسکو که نماینده بآنجا فرستادید موضوعی را که نمایندگان دولت باید در این کنفرانس دفاع بکنند چیست ؟! مصر و عراق هر کدام یک تزی دارند ولی ما نمیدانیم که این نمایندگان ما که اعزام شدند با اینهمه طمطراق و سرو صدا چه تزی دارند که دفاع بکنند بگویند چی ایران چه چیز این مطلب را آخر یک نفر نباید بگوید یکدفعه توی این مجلس یک نفر نباید توضیح بدهد ؟ حالا نمی‌گویم که توی جراید بنویسند و مردم اطلاع داشته باشند توی رادیو بگویند ولی توی این مجلس نباید یک نفر توضیح بدهد ک آخر این آقایان که آنجا رفته‌اند چه بگویند آیا در آنجا آلت دست دیگران هستند یا اینکه خودشان از خودشان نظری دارند ؟!

آیا دولت ایران از خودش تزی دارد ؟ نظری دارند ؟! بنده می‌گویم در این انجمن که رفته‌اند آیا با اینکه ملت ایران این همه فداکاری در راه پیروزی کردند با این همه فدارکاری‌ها لااقل نمی‌توانستند موضوع بحرین را اصلاح کنند ؟! نمی‌توانید بگوئید که این قضیه بحرین چه شد این موضوعی که این همه مورد اختلاف است و جزء لاینفک خاک ایران محسوب می‌شود و وزارت خارجه هنوز تذکر نمی‌دهد برای بحرین زیرا که خاک ایران است نمی‌توانستید صحبت بکنید بگوئید که ما که اینقدر فداکاری کردیم لااقل این اختلاف‌ها را رفع کنیم ؟ کی آمد این حرف را بزند اصلا کسی توجه نمی‌کند که این نمایندگان ما چه می‌خواهند و اصلا حرف حسابشان چیست رفته‌اند آنجا نشسته‌اند یکمدتی توی مهمانخانه‌ای توی هتلی بعد هم یک کسی یک پیشنهادی می‌دهد آنها هم رای می‌دهند عیناً مثل مجلس ما اوضاع مجلس ما منعکس شده در سانفرانسیسکو (مظفرزاده- آقای اسکندری تلگراف کرده‌اند که روزنامه‌ها را سانسور کنند ) خوب بله جریان این است (هاشمی-تلگراف کرده‌اند فحش ندهند ) حالا واقعاً من نمی‌خواهم در این موقعی که نمایندگان ما آنجا هستند از قدرت آنها و از وزن آنها از نظر مصالح مملکت کم بکنم و امیدوارم کارهای خوبی برای مملکت انجام بدهند ولی ما نمیدانیم چکار می‌خواهند بکنند و دولت هم نمیداند من به شما قول می‌دهم الان از آقای نخست وزیر یا وزیرخارجه بپرسیم که نمایندگان ما آنجا چه می‌خواهند بگویند ، حرف دولت ایران چیست؟

اگر گفتند من قبول دارم دولت ایران اصلا نمیداند در کنفرانس سانفرانسیسکو چه می‌خواهد بگوید اصلا تزش چیست دعوایش چیست و حرفش چیست ؟ ادعایش چیست ؟ با کی طرف است هیچ معلوم نیست همین رفته‌اند آنجا نشسته‌اند اینها را باید مردم بدانند این دموکراسی اگر افکار عمومی در این مملکت بود اگر افکار عمومی را بهش توجه می‌کردند و در اوضاع مملکت تاثیر داشت شما امروز نمی‌توانستید این مسائل را مستور از مردم نگاه دارید آن وقت مردم به شما اعتراض می‌کردند داد و فریاد می‌کردند توی جراید می‌نوشتند می‌گفتند آقا چی شده بالاخره این نمایندگانرا فرستادید آنجا رفتند چی بگویند ؟ از طرف کی می‌خواهند صحبت کنند و حرفشان چی است بالاخره ادعاهاشان چی است ؟

در دوره گذشته متاسفانه یک قسمتهایی از خاک ایران راهمینطور با قیام و قعود باتفاق آراء در همین مجلس‌ها به خارجیها دادند خاک ایرانرا که این همه برایش قربانی شده آرارات را دادند به ترکها ، اختلافاتی را که ما با دولت افغانستان پیدا کردیم دولت ترکیه دوست خودمان را حکم قرار دادیم آمدند بضرر ایران رای دادند


+ و یک قسمت از خاک ایران رفت جزء افغانستان تمام این مسائل را چرا کردند ؟

اینها تمام مسائلی است که دولت باید توجه بکند ، چرا میگوئیم تصمیمات دوره دیکتاتوری را قبول نداریم ،چرا باینها اعتراض داریم برای اینست که ملت ایران خاک ایران را که به موجب قانون اساسی محترم است و هیچکس حق ندارد بغیر بدهد آمدند همین طور تسلیم اجانب کردند و آن وقت دارند سنگ وطن پرستی هم به سینه می‌زنند اینها را باید رفت گفت مذاکره کرد حل کرد آنوقت شما در این جور مسائل سکوت می‌کنید و در یک مسائل جزئی‌تری جنجال راه می‌اندازید هیچ معلوم نیست من وحله اول همانطوریکه گفتم عقیده داشتم که برای اجرای واقعی دموکراسی همانطور که آقای نخست وزیر عقیده دارند اولا همانطوریکه عرض کردم باید تصفیه عملی بشود باید یکدفعه در این مملکت تصفیه عملی بشود اگر این را شما نکنید مردم می‌کنند مردم دیگر حاضر نیستند که رشوه بدهند پولشان را بدزدند ،گدائی هم بکنند و آزاد هم نباشند و صدایشان هم در نیاید این را دیگر از گوشمان ،آقا این پنبه را باید بدر بیاوریم مردم دیگر حاضر باین چیزها نیستند ،نکنید ،می‌کنند تا زود است بکنید باید تصفیه بکنید باید تصفیه بکنند آقا این ادارات را ایندستگاه را از وجود عناصر دزد خائن اشخاصی که مقاصد ضد دموکراتیک دارند اینها را باید بیرون بریزند (صحیح است) و ثانیاً بایستی که وارد یک سلسله اصلاحات اجتماعی بشویم رفقای من اینجا تذکر دادند من زیاد در اطراف این جریان توضیح نمی‌خواهم بدهم فقط تذکر است این مملکت اوضاع اجتماعی‌اش متاسفانه در نقاط مختلفش تفاوت فاحش دارد (صحیح است )

در گوشه‌های مملکتمان ما اقتصاد شبانی را که از آقار ادوار اولیه بشریت است هنوز داریم اقتصادی را که هنوز آن جمعیتی که با آن زندگی می‌کنند فقط وضع معششان این است که یک هده گوسفند و پشم بردارند و ییلاق و قشلاق کنند و زندگی آنها از شیر و پشم گوسفند بگذرد و این قسم زندگی را در رژیم اجتماعی بهش می‌گویند زندگی شبانی ما یک دوره زندگانی شبانی داریم و یک قسمت دیگری داریم که آن رژیم غالب اجتماعی و اقتصادی مملکت ما است رژیم متاسفانه آثارش هنوز هست این رژیم از زمان ساسانیها در این مملکت هست و می‌شود گفت که یک ننگی است برای این مملکت و من می‌توانم بگویم که در ظرف هزار و پانصد سال اوضاع اجتماعی این مملکت فرق نکرده‌است این نامه تنسر مؤبد مؤبدان در زمان انوشیروان است بردارید بخوانید اگر من یادم بود می‌آوردم برای آقایان می‌خواندم ببینید اوضاع اقتصادی این مملکت در زمان انوشیروان بعتر از حالا بوده‌است یا خیر (هاشمی – خیلی بهتر بوده‌است ) بهتر بوده‌است بقول شما . آخر این واقعاً ننگ دارد هزار و پسال مادر جازدیم یک روز هم آخر شما بیائید یک تغییری باین اوضاع بدهید آخر تا کی باید طرز اقتصادی ما اینطور باشد؟ یک رژیم فئودالی که الان دویست و پنجاه ،۳۰۰ سال است که اروپا آنرا طلاق داده‌است و در جائی جز ممالک عقب افتاده معمول نیست چرا شما این را دو دستی چسبیده‌اید و میگوئید این خیلی خوب است ؟

آخر یک اصلاحاتی بکنید آقا ترتیبی بکنید مردم ناراضی هستند دیگر نمی‌توانند تحمل کنند نه دهم اهالی این مملکت زارع دهقان هستند رنج می‌کشند غذا برای ما تهیه می‌کنند ثروت این مملکت را تهیه می‌کنند باید یک فکری برایشان کرد بالاخره همانطور که عرض کردم دمکراسی که به همان چیزهای ظاهری نیست مغزش هم هست باید آن مغز را هم در نظر گرفت باید کاری بکنیم که مردم از تحت تبعیت یکدیگر بیرون بیایند این موضوع مهم است فرق رژیم فئودال با دمکراسی این است که شخص در رژیم فئودال تحت تبعیت شخصی است ، تحت رقیب شخصی است و ناچار است که از او اطاعت کند . وابستگی فرد به فرد از لحاظ اجتماعی و قضائی این فرمول کلی اجتماع فئودال است شما باید یک کاری بکنید حکومت دمکرات باید یک کاری بکند که این وابستگی فرد از لحاظ قضائی و اقتصادی ملغی بشود برای اینکه فرد بتواند آزادی عقیده و آزادی عمل و استقلال شخصی و شرافت و شخصیت خودش را حفظ کند این را چه جور می‌توانید عملی کنید ؟ آیا واقعاً آن دهقانی که اربابش بهش می‌گوید برو پای صندوق رای بریز آیا او می‌تواند تخلف کند ؟ انصاف بدهید نمی‌تواند چرا نمی‌تواند برای اینکه از نظر اجتماعی وابسته بآن است جرئت ندارد تکان بخورد این دمکراسی نیست چرا؟ برای اینکه مادام که یک شخصی از لحاظ اقتصادی وابسته بشخص دیگر است بطوریکه نمی‌تواند آزادی عقیده داشته باشد آزادی رای داشته باشد تمام حیثیت و شئون اجتماعی او دستخوش اغراض مالک و آن کسی است که او را تحت رقیت خودش نگاه داشته‌است حالا چه خوشتان بیاید چه خوشتان نیاید اینطور است این یک مطلب مسلمی است که در این اجتماع وجود دارد و این را باید تغییرش بدهید بنده عقیده‌ام این است که مردم این مملکت خودشان تغییرش خواهند داد ولی بیائید آقا اینجا یک رفرمی برای این وضع کنید یک رفرمی برای اوضاع اجتماعی دهقانها در نظر بگیرید آنوقت است که زمینه برای دکراسی دست می‌کنید آنوقت ممکن است دهقان حرف اربابش را گوش بدهد ولی اجازه ندهد که دیگر او پس گردنش بزند (ساسان – زارعین فاقد تمام وسائل زندگی هستند ) صحیح بفرمائید من چون از لحاظ دمکراسی دارم صحبت می‌کنم می‌خواستم بگویم که اینها اگر بخواهند دمکراسی واقعی در این مملکت بشود بایستی وابستگی فرد از فرد از لحاظ اجتماعی و تبعیت افراد از افراد دیگر از لحاظ اقتصادی و اجتماعی ملغی شود جور دیگر نمی‌شود . این اصول فعلی اصول حکومت فئودال است ، اصول حکومت دمکراسی نخواهیم داشت

(فیروز آبادی – در این مملکت احکام بایستی مطابق احکام اسلام باشد ) صحیح میفرمائید احکام اسلام اتفاقاً تطبیق می‌کند با این عرایض بنده برای اینکه طبق قوانین اسلام شما بایستی که اشخاص را بهشان اجحاف نکنید زمین باید مال زارع باشد الزرع للزارع و لو کان غاصبا

(بهبهانی –استدعا می‌کنم دیگر در امور دینی دخالت نفرمائید )

(جمال امامی- شما نباید آقای اسکندری دخالت در معقولات بکنید ) دخالت در امور دینی وظیفه هر فردی از افراد است (حکم خدا این طور نیست زرع غیر از زمین است ) شما اینطور می‌فهمید بنده آنطور می‌فهمم (بهبهانی – حکم فقط حق مجتهد است ) آقای رئیس اخطار فقط برای بنده‌است ؟ هر وقت ایشان فرمایششان تمام شد بنده حرف می‌زنم (نایب رئیس – آقای بهبهانی خواهش می‌کنم صحبت نفرمائید )

خوب بنده دعوای فقهی که با ایشان ندارم این را ممکن است بعد خدمتشان عرض کنم این مطلبی را که بنده عرض کردم این تصور را نکنید یک چیزی است بی مورد و یک چیزی بنده این جوری گفتم و عملی هم نیست بنده خیال می‌کنم که خیلی خوب می‌توانید این را عمل کنید یک اسلوب بسیار صحیحی بوسیله بانکهای کشاورزی .

بانک‌های کشاورزی وظیفه اساسیشان اصلا این است که برای توسعه و آبادی املاک و بالاخره بهبودی وضعیت زمین و کشاورزی کمک بکند در اساس نامه بانک کشاورزی مخصوصا تذکر داده شده که وظیفه این بانک کمک به پیشرفت و بسط اصول کشاورزی و صنعتی است اینجا راجع به بانک کشاورزی چون دنباله صحبتم است اجازه می‌خواهم چند کلمه عرض کنم متاسفانه بانک کشاورزی ما بصورتی که برایش پیش بینی شده برای رفع حوائج مردم تعیین نشده‌است و به آن منظوری که عمل می‌کند برای رفع حوائج مردم عمل نمی‌کند بانک کشاورزی و صنعتی در حقیقت یکی از ادرات تابعه وزارت دارائی است حالا من می‌ترسم که آقای دکتر طاهری به بنده اعتراض کنند چون ایشان هم جزء هیئت نظارت بانک هستند ولی انتقاد بنده راجع باصول بانک است نه نسبت باشخاص و افراد این را ممکن است ایشان هم توجه بکنند . این بانک اصلا از صورت بانک خارج شده بانک یک موسسه اقتصادی است و باید یک اعمال اقتصادی انجام بدهد ولی بکلی از اینصورت در آمده‌است و وام هائی را که می‌دهد اگر بصورت آنها دقت کنیم خواهیم دید که این بانک از منظور اصلی خودش منحرف است اگر اینجا یک مقایسه بکنیم (آقایان توجه بفرمایند )این مطلب کاملا معلوم می‌شود اگر وامهائی که در سال ۲۲ و ۲۳ بانک داده‌است مقایسه کنید در سال ۲۲ با اینکه ۱۷۰ میلیون بانک سرمایه داشت و در سال ۲۳-۱۹۰ میلیون سرمایه داشته معهذا در سال ۲۳-۱۰۶ میلیون کمتر از سال ۲۲ وام داده

(فرخ – در سال ۱۳۲۲ – ۲۹۸ میلیون وام داده‌است ) اجازه بفرمائید صدوهفتاد میلیون سرمایه سال ۱۳۲۲ بوده‌است و ۱۹۰ میلیون سرمایه سال ۲۳ بنابراین با سرمایه بیشتر ۱۰۶ میلیون هم کمتر وام داده‌است حالا میفرمائید در سال ۱۳۲۲ – ۲۵۸ میلیون وام داده‌است (در این موقع عده برای مذاکره کافی نبود و پس از چند دقیقه انتظار عده کافی شد ) عرض کردم میفرمائید در سال ۲۲ دویست و پنجاه و هشت میلیون وام بوده‌است پس در سال ۲۳ صدو پنجاه و دو میلیون بوده‌است این ارقام رسمی است که بنده دارم خیلی متشکر می‌شوم اگر اشتباهی دارم بفرمائید طبق قانون تاسیس بانک بهره بانک کشاورزی صدی شش تعیین شده‌است و حالا حداقل بهره‌ای که می‌گیرند صدی دوازده‌است و حتی بعضی موارد به صدی بیست و چهارم می‌رسد یعنی بعناوین مختلف بهره می‌گیرند در صورتیکه تصدیق بفرمائید که بانک کشاورزی برای این تاسیس شده‌است که کشاورزان در موقع لزوم بتوانند وام بگیرند و در موقعش بدهند این جا مقصود باخواری و ربح گرفتن که نیست اگر مقصود ربح گرفتن بود که کمک موضوع پیدا نمی‌کنید و مخصوصاً این ربح صدی ۲۴ بکسانی اطلاق می‌شود که بیش از ۵۰۰ تومان حق قرض گرفتن ندارند بزارعین فقیر


+ بدهقان هائی که از آن صندوقهای روستائی که درست کرده‌اند داده می‌شود و مخارج زیادی از قبیل هزینه ارزیابی کارمزد به آن وام تعلق می‌گیرد برای اینکه آن قانون ربح صدی شش را از بین ببرند و با اینکه بهره را همانطور که عرض کردم بالا برده‌اند و به صدی ۱۲ رسانده‌اند بلکه گاهی صدی ۲۴ هم می‌گیرند بایستی بهره بانک و درآمد بانک بطور کلی نسبت به سالهای پیش ترقی کند بعکس با ارقامی که ما داریم نکث کرده صدی هفتاد و پنج نسبت بسال ۱۳۱۹ فعالیت بانک کشاورزی کمتر شده‌است ۵ تا صندوق کشاورزی تاسیس شد که این صندوقهای کشاورزی یکی از تاسیسات خوب بانک کشاورزی بود و برای رسیدگی بکار کشاورزان و روستائیان تسهیلات خیلی خوب فراهم کرد این ۵ صندوق را در نجف آباد و ساوه و دماوند و کرج و ورامین درست کردند و اخیرا ۲ صندوق آخریش بود مال کرج را برداشتند و منحل کردند مطلب دیگری که می‌خواستم تذکر بدهم این است که از این ۱۵۰ میلیون وامی که بانک کشاورزی داده‌است فقط ۸ میلیونش را برای پیشه و هنر وام داده در صورتیکه طبق این اساس نامه که خواندم بانک کشاورزی تنها برای کشاورزی نیست بلکه برای صنعت هم هست برای توسعه صنعت هم هست ولی بهیچوجه‌ای قضیه مورد توجه واقع نشده‌است و روی یک تئوری کهنه که بعد این جا توضیح می‌دهم می‌گویند ایران یک کشور فلاحتی است و فقط باید بکشاورزی کمک شود روی این نظر توجهی به صنعت نشده‌است حالا این ۸ میلیون را هم اگر بصنایع سودمند داده بودند خوب بود و ما حرفی نداشتیم ولی ۱ میلیون از این ۸ میلیون را مطابق احصائیه که من دارم داده‌اند به شراب سازی میکده و ۳ میلیون راهم داده‌اند بشرکت دوستان و باقی راهم همینطور‌ها بین اشخاص تقسیم کرده‌اند

( فیروز آبادی – غارت شده ) ملاحظه بفرمائید بنده از ذکر ارقام و مقایسه عمل در بانک کشاورزی نظر خصوصی نداشتم فقط خواستم یک مطلبی را تذکر بدهم که اگر بانک کشاورزی را روی یک اصول صحیح و منظمی اداره کنیم و توسعه بدهیم و یک مقدار هم سرمایه علاوه بر آنکه دارد دولت بدهد و رویش بگذارد این رفورمی را که ما پیشنهاد می‌کنیم می‌تواند این بانک عملی کند آن پیشنهاد این است که املاک بزرگی که از ۵۰۰ هکتار به بالا زمین دارد بانک کشاورزی بخرد و باقساط برعایا بفروشد این را که ما پیشنهاد می‌کنیم بوسیله بانک کشاورزی در ظرف یک مدت قلیلی در ظرف پنجسال هشت سال می‌توان عملی کرد و این یک پیشنهادی است که با این وضع کاملا می‌تواند ازش استفاده کند از این مرحله بگذریم من مطلب دیگری که باید تذکر بدهم در خصوص برنامه این است که تنها همانطوریکه گفتم تصفیه دستگاه اداری و دولتی و اجتماعی ما از عناصر دیکتاتوری و ضد دمکراسی کافی نیست ، این یکی از شرایطش است ، شما باید بدانید که در ظرف این بیست سال گذشته همانطور که عرض کردم تربیت دمکراسی از این مملکت رفته‌است مردم را تربیت دیکتاتوری کرده‌اند و تصدیق بفرمائید که مخصوصاً تربیتی که با یک سیستم منظم با یک اصول معینی پیش برود شما مملکت آلمان ناسیو نالیست را مثلا نگاه کنید ، منظور من این است که تربیت چقدر مؤثر است در ظرف ده سال اینها را که دارای اخلاق دمکراسی بود یک ملت دیکتاتور زور گوی متجاوز ازش درست کردند ، در ظرف بیست سال حکومت دیکتاتوری تربیت تمام افراد این مملکت بر طبق اصول دیکتاتوری و زور گوئی بوده‌است نه برطبق اصول دمکراسی پس شما کافی نیست که تصفیه بکنید بلکه باید اصلا شروع بکنید بسازمان تربیتی یک عده دمکرات واقعی آنطوریکه شما دلتان می‌خواهد ومن می‌خواهم اینرا هم عرض بکنم که موقع آنهم گذشته که ما آن تئوریهای پوسیده قدیمی را پیش بکشیم که دولت نباید دخالت بکند بر طبق اصول فیزیو کراتیک قدیم که معتقد بودند دولت باید یک رل منفی را در تربیت و اقتصاد پیروی بکند حالا اینطور نیست بعکس بنده عقیده‌ام این است که شما خودتان بایستی تربیت دمکراسی را بمردم یاد بدهید و بایستی از تمام وسایل دولتی و از تمام و سائل قدرت حکومتی که در دست دارید استفاده بکنید برای اینکه این تربیت بمردم داده شود ، من یک مثال برای آقایان می‌زنم برای اینکه آقایان متوجه شوند که چقدر اصول زور گوئی و ضدیت با دمکراسی در این مملکت در اذهان و افکار مردم رسوخ پیدا کرده‌است ، چند وقت پیش در کابینه آقای ساعد بود در آن کابینه آمدند در کلوب حزب ما می‌خواستند آنجا را به بندند تفصیلی دارد که حالا وارد نمی‌شوم یک نفر افسر سرهنگ بود آمد اسمش را هم نمی‌برم آمد گفت که خیلی معذرت می‌خواهم ما مامور هستیم و معذوریم گفتم این صحیح است ولی آیا شما میدانید که این ماموریتتان برای چیست گفت نه فقط به من دستور داده‌اند ، من گفتم هر چه بشما دستور بدهند می‌کنید .

گفت بله گفتم اگر بشما دستور بدهند که مجلس را بتوپ ببندید می‌بندید گفت بله گفتم من با شما عرضی ندارم ، وقتی که ما میگوئیم این ارتش را ارتش ملی محسوب نمی‌داریم برای این است که بیک افسری اگر بگویند برو مجلس را به توپ ببند آنجائی را که این ارتش اصلا برای حفظ آن درست شده‌است می‌گوید می‌روم بتوپ می‌بندم ؛ ملاحظه بفرمائید شما باید این افکار را از دماغ این اشخاص بیرون بیاورید که اگر کسی بتو امر کرد برو مجلس را توپ به بند نباید بروی ولو با قیمت خون تو تمام شود ( صحیح است ) شما باید این را بافراد یاد بدهید نه اینکه بگوئید تو باید مطیع ما فوق باشی و اگر گفتند برو نمام شئون دمکراسی مملکت را بهم بزن تو بروی ما این را اسمش را میگوئیم تربیت فاشیستی ، تربیت دیکتاتوری ، تربیت قلدری ، و این رویه در ادارات دولتی در پلیس ، در ژاندارمری ، در عدلیه و در تمام شئون این مملکت هست و دولت حتی دولت کنونی ( مقصودم از این هیئت دولت نیست ) اصلا دستگاه حکومت از تمام قوائی که دیکتاتوری برایشان بارث گذاشته استفاده می‌کنند برای این که این پسیکولژی و این رویه را در تمام ادارات و حتی در عدلیه و در همه جا حفظ بکنند ، حالا عرض می‌کنم بچه وسایلی متشبث می‌شوند یکی از وسایل ظاهری را که همه مسلم میدانند و در دست آنها هست این تغییرات و تبدیلاتی است که بحکومت اجازه داده شده‌است در ادارت چه در قوهء قضائیه چه در قوه مجریه ، چطور ؟ وقتی که دستور دادند بیک ماموری که باید فلانکار را اینجور بکنی اگر گفت خلاف قانون است اگر رئیس خوشش نیامد فوراً از نقاط شمالی او را بافصی نقاط جنوبی یا بالعکس تغییرش می‌دهند یا اینکه منتظر خدمتش می‌کنند یا اصلا منفصلش می‌کنند این اختیار تام و تمام و یک قدرتی است که داده شده‌است در دست حکومت که دولت بتواند تمام نظریات دیکتاتوری و زور گوئی خودش را اعمال بکند شخصیت افراد را که بیک عقیده معتقد هستند که باین دلیل و این دلیل این حرفی را که می‌گویند من خلاف قانون میدانم بگوید تو اصلا حق نداری بمن بگوئی این حرف بر خلاف قانونست وقتی ما میگوئیم باید بکنی باید بکنی . اگر گفتم برو فلانجا و فلان حکم را بر علیه فلانشخص بده بایستی بی چون و چرا بروی آنجا و الا تو مدعی العموم هستی و قاضی هستی و برت می‌داریم و این را عمل کرده‌اند و عمل می‌کنند حالا آقای دکتر خوشبین که اینجا تشریف دارند من مخصوصاً می‌خواهم خدمتشان بگویم که واقعاً این اموری که واقع می‌شود دیگر در زمان تصدی ایشان نبایستی باشد برای این که با بودن شخص جوان تحصیل کرده‌ای مثل ایشان این اسلوب و این اصول آنهم در عدلیه که یکی از ارکان دمکراسی است اجرا بشود ، تا یک مدعی العمومی بر خلاف میلشان رفتار بکند فوراً دستور تغییرش را می‌دهند دستور انتقالش را می‌دهند ( یکنفر از نمایندگان – کدام مدعی العموم را ) مدعی العموم اصفهان ، مدعی العموم کاشان ، حالا من نمی‌توانم تمامش را عرض کنم ( قبادیان – آخر جاها اهالی ناراضی هستند )

اهالی یا راضی باشند یا راضی نباشند این یک مأموریست که مدعی العموم است و قاضی است قاضی را دولت معین می‌کند اگر جرمی مرتکب شده‌است باید بمراجعش شکایت کنند اورا بگیرند تعقیب کنند اگر ثابت شد دزدی کرده‌است جرمی کرده‌است مجازاتش کند آنوقت حق دارند منفصلش کنند ولی اگر ۴ نفر رفتند توی تلگرافخانه شکایت کردند که ما فلانشخص را نمی‌خواهیم شاید دعوی دارند با آنشخص شاید می‌ترسند که او واقعاً قضاوت صحیح بکند ( یک نفر از نمایندگان آقا مامور برای رضایت مردم است )

بله مامور برای رضایت مردم است ولی این درست مخالف نظر مردم است برای اینکه شما ممکنست چهار پنج نفر یا صد نفر یا هزار نفر آدم را ببرید آنجا و داد و فریاد بکنند ، بله هر وقت از مردم رأی گرفتید آنوقت این کار را بکنید من موافقم با اینکه مدعی العموم انتخابی باشد خیلی موافقم هر وقت اینطور شد آنوقت معلوم می‌شود که مردم واقعاً نظر دارند یا نه ( ساسان – آقا مدعی العموم که قاضی نیست ) مدعی العموم یک ماژیسترائی است که در امور قضائی مهم است

(ساسان – استقلال قضائی لازم است ) اجازه بفرمائید عرضم را بکنم من منظورم تنها عدلیه نیست من تمام دستگاه دولتی را می‌گویم فرق نمی‌کند فلان مامور دولت اگر مطابق نظر فلان شخص ، فلان وکیل مجلس رفتار نکرد می‌روند صحبت می‌کنند فوراً برش می‌دارید این قدرت را باید از وزراء گرفت اگر می‌خواهید دمکراسی داشته باشید و الا اگر اینطور نشد نتیجه این می‌شود که شما یک دستگاهی پیدا می‌کنید شبیه به ماریونت ، ماریونت میدانید چیست یک عروسکهائی است به نخ بسته شده و یک نفر آن پشت نشسته و تخ آنها را تکان می‌دهد شما هم یکعده درست کرده‌اید اسمشان را گذاشته‌اید مستخدم دولت ، مستخدم دولت باید روح قضاوت صحیح داشته باشد مستخدم دولت باند استقلال اقتصادی و زندگانیش تأمین باشد و باو نتوانند یک کار هائی را بر خلاف قانون تحمیل منند و لااقل یک گارانتی هائی برای او قائل بشویم مثل همه جای دنیا زندگی آینده و زندگی فعلی شان تأمین باشد و گارانتی هم داشته باشد که هر دقیقه بامر حسن و حسین


+ باینطرف و آنطرف پرتش نکنند ( صحیح است ) اگر اینکار را توانستید بکنید می‌توانید بگوئید دستگاه دولتی تان وضعیت دمکراسی بخودش گرفته‌است و اگر نتوانیم بکنیم همین آش است و همین کاسه ، حالا صرف نظر از ادارات دولتی پسیکو لژی عمومی هم عادت کرده‌است که زیر بار زور برود حرف زور بشنود ، نیرنگ ، فریب ، دروغ ، از این سیستم چیزها بتمام قوا در روحیه مردم قطع نظر از اعضاء ادارات رسوخ کرده‌است ، این‌ها تمام نتیجه تربیت این بیست ساله دیکتاتوری است و حتی یأس ، متاسفانه یاس تمام جوانهای تحصیل کرده ما را فرا گرفته‌است ( تیمورتاش – از همه بدتر یاس است ) و این بزرگترین خطری است که باید دولت با آن مبارزه بکند ( صحیح است )

اگر از هر جوانی بپرسید می‌گوید این ملت غیر قابل اصلاح است این ملت چیزی نمی‌شود در صورتیکه این ملت قابل همه چیز است و همه چیز هم خواهد شد به کوری چشم دشمنان این مملکت ( شریعت زاده – این طور نیست طبقه جوان این حرف را می‌گویند ) ( فداکار – پیش شما می‌گویند آقای شریعت زاده ) بنده که خیلی میل دارم اینطور نباشد و خلاف این باشد ، اصلا روحیه این ملت طوری شده که حالا یک مثالی برایش می‌زنم ، تجربه‌ای می‌کنند برای اینکه یک موضوعی را ثابت بکنند راجع بروحیه ، یک ماهی هست که خیلی گوشتدار و خیلی سبع و درنده‌است اسمش را حالا فراموش کرده‌ام این ماهی را توی یک شیشه می‌گذارند در لابراتوارو آن طعمه او را یعنی یکی از آن ماهی هائی که او دوست دارد تزدیک او می‌گذارند و یک حجاب شیشه‌ای بین او و طعمه اش می‌گذارند او چون خیال نمی‌کند که این شیشه مانع است مرتب هجوم می‌کند برای گرفتن طعمه و هر دفعه که هجوم می‌کند می‌خورد بان دیوار شیشه‌ای تا اینکه سرش مجروح می‌شود دیگر هجوم نمی‌کند چندین دفعه که این کاررا کرد و موفق نشد دیگر عادت می‌کند و هجوم نمی‌کند آنوقت آهسته آن حجاب شیشه‌ای را بر می‌دارند ولی تا دو ساعت تمام بهمان حال باقی می‌ماند و خیال می‌کند که هنوز آن شیشه در آنجا هست ، مملکت ما هم همینطور است الان مدتها است که این حجاب شیشه را برداشته‌اند ولی هنوز مردم خیال می‌کنند که دیگران می‌خواهند او را بخورند و هنوز از ترس میگوئیم این مملکت چیزی نمی‌شود در صورتیکه این دروغ است این نیرنگ است اینها را دشمنان ما توی مغز ما می‌خواهند فرو کنند ، این مملکت ملتش قابل و لایق همه چیز است ( صحیح است – احسنت ) دولت ما وظیفه دار است که این اسلوب فرهنگ و آموزشی که آلان وجود و هیچ تطبیق با اوضاع دمکراسی نمی‌کند این را بکلی تغییر بدهد ، بایستی تعلیم و تربیت بر طبق اصول دمکراسی باشد چه در مدارس و چه در ادارات و چه در آرتش و سایر جاهایش ، شما به سرباز یاد بدهید که تو برای حفظ مملکت و برای حفظ دمکراسی در اینجا آمده‌ای و اگر بر علیه دمکراسی فرمانی بتو دادند نباید اجری کنی ، آقا وقتی اگر سرتیپ بتو فرمانی داد که برو مجلس را بتوپ ببند نباید بگوئی خیلی خوب من رفتم مجلس را بتوپ ببندم . اصلا نباید فرمان او را اجرا کنی ، حتی من یادم هست قبل از اینکه حکومت دیکتاتوری پیش بیاید در مدارس ایران آنوقت یک کتابی تدریس می‌کردند ، در مدارس ابتدائی و اسم آن کتاب تعلیمات مدنی بود و حقیقة من فکر می‌کنم ما چقدر آموزش و تربیتمان از آن زمان عقب رفته‌است آن موقع لااقل بچه‌ها را یاد می‌دادند که آقا حکومت مشروطه یعنی چه ، معنی اش این است ؟ این است حکومت مشروطه ؟ یعنی حکومت زور گوئی هم این است کو آقا ؟

حالا توی این مدارس حتی بشاگرد‌های دبیرستان هم دو کلمه از این حرف‌ها را یاد نمی‌دهند حتی من اطلاع دارم که دستور داده‌اند که یکقسمت از آن کتاب‌های سابق را قایم کنند که بچه‌ها نخوانند من پیشنهاد می‌کنم مخصوصا این جا از استادان حقوق که یک درسی مخصوصی را تهیه کنند و تدریس کنند راجع به حفظ اصول دمکراسی ( دکتر معظمی – حقوق اساسی هست ) حقوق اساسی کافی نیست برای حفظ اصول دمکراسی درس خصوصی هم ندهند بلکه کور عمومی باید باشد نه اینگونه فقط افراد و شاگرد‌های مدرسه حقوق بروند آنجا نه بلکه مثل کنفرانسهای عمومی تمام مردم بروند آنجا و استفاده کنند و بفهمند معنی حکومت دمکراسی را که حکومت دمکراسی یعنی چه ( صحیح است ) هنوز در این مملکت اغلب مردم نمیدانند که دمکراسی چیست این‌ها را باید به مردم بفهمانند و آنهائی را که توی فکر اینها تزریق کرده‌اند باید بیرون بیاورند در رادیو هم همینطور تبلیغات کنند . آیا این قدر که رادیو گوش می‌دهید یکدفعه شنیدید که در رادیو بگویند که اصلا دموکراسی یعنی چه ؟ مردم چه حقی دارند ؟ چه وظایفی دارند ؟

همیشه صحبت دلی دلی و این حرفها را می‌گویند این اسبابیکه شما در دست دارید این آخر چیزهائی را که ازش می‌توانید استفاده بکنید توی این میدانهای عمومی لااقل هوپارلور بگذارید و بلند گو بگذارید ، کنفرانس بدهید بمردم حالی بکنید لااقل مردم را آماده برای این نوع حکومت بکنید با حلوا گفتن که دهن شیرین نمی‌شود ، با گفتن حکومت دمکراسی که ما دمکراسی پیدا نمی‌کنیم ، مقصودم از ادارهء رادیوئی که می‌گویم آن دستگاه رادیو و کسی که آن را اداره می‌کند نیست اصلا دستگاه تبلیغاتی را عرض می‌کنم اصلا غلط است سیستم تبلیغاتی ما اصلا باید روی دمکراسی تنظیم بشود نه روی سیستم پرورش افکار زمان رضا شاه اصلا بایت حکومت دمکراسی مرکزیت داشته باشد یکی از آن تفاوت‌های فاحشی که حکومت دمکراسی باسیستم‌های فئو دال و قرون وسطی دارد موضوع مرکزیت حکومت است یعنی حکومت مرکزی باید قوت داشته باشد و تمام جاها اطاعت از آن حکومت مرکزی باید داشته باشند و واقعا حکومت قدرت خودش را بتواند در اقصی نقاط مملکت اعمال و اجری بکند این یکی از اصول است .

البته ممکن است بمن بگوئید که خوب در دورهء دیکتاتوری این وضعیت که بود من می‌گویم خوت ، بود ، اما با خون و آتش . ما این طور نمی‌خواهیم در دوره حکومت دمکراسی باید مردم را بک طوری تربیت بکنند که خودشان بخواهند و عملا هم دیدیم که یک عده مردمی که اهل این مملکت هستند برای این مملکت در ادوار گذشته جانفشانی کردند . خدمت کردند . مقصودم عشایر این مملکت است و اینها را در آن دوره ظلم و فشار بهشان وارد آوردند ، توقیفشان کردند و املا کشان را ازشان گرفتند و من خودم در زندان اشخاصی را دیدم مثلا یک کسی بود . یکنفر لر بود که مجموع و کابولری که این صحبت می‌کرد واقعاً از پانصد کلمه تجاوز نمی‌کرد . بجان شما وقتی که من با او صحبت می‌کردم چون من ۵ سال تمان وقت داشتم که شب و روز با آنها صحبت بکنم این را هم پنج سال تمام حبس کردند گفتم برای چه این را گرفته‌اند گفتند نمی‌دانیم فقط می‌گوید یک اتومبیلی از آنجا رد شده بود .

و این را سوار اتومبیل کرده بودند و آورده بودند زندان و فقط خود او می‌گفت که من حبس ابد هستم ، اینطور حکم می‌کردند به مردم و با این زور می‌خواستند حکومت مرکزی را در ایران درست کنند اما اشتباه کردند نمی‌دانستند که با زور حکومت مرکزی درست نمی‌شود و برای اینکه ، بمحض اینکه ، این فشار برود دو مرتبه بحال اول بر می‌گردد و باید حکومت دموکراسی ، حکومت مرکزیت و آن اوضاع و وضعیت اقتصادی ، اجتماعی را درست بکنند تا اینکه آنها خودشان بدانند که باید مطیع حکومت مرکزی باشند من برای اینکه ثابت بکنم این عرایضی را که کردم راجع بمستخدمین و برای اینکه آقایان بدانند که وضعیت چه جور است می‌گویم من اینجا مقصودم از خواندن این راپورت که یک راپورت رسمی دولتی است که یک مأمور رسمی بوزارت کشور داده‌است من شخصاً خودم هیچ نظری ندارم که این راپورت صحیح است یا غلط است بلکه آقایان خود تان باید نگاه بکنید که صحیح است یا نه ولی لالاخره حکایت از سؤ جریان دستگاه دولتی است و اگر بعضی‌ها معتقدند که صحیح است فقط می‌خواهم بگویم که این جریان اینطور است این راپورتی است که یک مامور دولتی محرمانه و مستقیم روز ۱۳۲۲/۸/۱۹ بوزارت کشور داده‌است ( مهندس فریور – ۱۹/۸/۲۳ است ) بلی ۲۳ است

( بعضی از نمایندگان خیلی محرمانه‌است ؟ ) بله محرمانه‌است . وزارت کشور بعرض برسد در نتیجه دو مرتبه بازدیدی که از کلیه منطقه تحت فرمانداری ( از کرمانشاه الی خسروی ) نموده و با اطلاعاتی که قبلا نسبت بوضعیت این حدود داشته مراتب زیر را باستحضار مبارک میرساند . کلیه ایالات باوند پور ( کلهر ) سنجابی – گوران ولد بیگی – قبادی – باباجانی – قلخانی و طوایف کوچک دیگر از کرمانشاه تا خسروی حتی اغلب از رعایای قراء و قصبات با سیستم‌های مختلف اسلحه بخصوص برنو مسلح و هر روز بتعداد اسلحه آنان ( در نتیجه خریداری از مرزهای خارجه و داخله ) رو بفزونی می‌باشد ( ساسان – اینطور نیست آقا – اینطور نیست ) عرض کردم راپرتی است من می‌خوانم . بعضی از نمایندگان – اینطور نیست . ایرج اسکندری – عرض کردم راپورت رسمی دولتی است حالا میفرمائید اینطور نیست … قبادیان – اینطور نیست حضرت والا اگر اسلحه در دست ایلات است برای امنیت است که زنها و ناموسشان حقظ بشود و جلو گیری از یک قلدری‌ها بکنند .

ایرج اسکندری – این را من قبول دارم آقای قبادیان جنابعالی حبس رفتید . قبادیان- جنابعالی چند مرتبه این حرف را زدید و می‌خواهید یک حکومت دیکتاتوری دیگری در ایران درست کنید چرا از ایلات دست نمی‌کشید. ایرج اسکندری – من هم می‌خواهم نظر شما را تامین بکنم شما گوش نمی‌دهید که من چه استدلالی می‌خواهم بکنم صبر کنید . گوش بدهید تا آخرش آن وقت ببینید من چه نتیجه می‌خواهم بگیرم . قبادیان – آقای رئیس بنده عرضی دارم و اگر باستحضار ملت ایران نرسانم عرایضم را بضرر مملکت ایران است .


+ هاشمی – بعد از فرمایش آقا بفرمائید .

ایرج اسکندری – عرضکنم که شما توجه نمیفرمائید این عرض را که بنده می‌کنم در تایید فرمایش جنابعالی است توجه بفرمائید و بیخود عصبانی نشوید و این را که گفتم قبلا هم توضیح دادم . عرض کنم این گزارش محرمانه می‌نویسد .

و این که فعلا امنیت منطقه تامین و ارامش بر قرار است فقط در نتیجه حسن مراقبت و سیاست مأمورین سیاسی متفقین و توقف ستونهائی است در اطراف کرمانشاهان گراندلی خسروی بطور ساخلو و با ایاب و ذهاب هستند می‌باشد . همینکه انشاء الله در تحت تو جهات خداوند متعال آتش جنگ خاموش و صلح عمومی بر قرار و آرتش متفقین ایران را تخلیه نمایند ابتدای کشمکش و انقلاب داخلی و بی نظمی بوده و این عشایر مسلح آرام نبوده و ممکن است اسباب زحمت فراهم نمایند .

بنده از لحاظ احساسات و علاقه به کشور موظف هستم که جریان را باستحضار مقام وزارت رسانیده تا در این موقع حساس ( ساسان – این صحیح نیست آقا من خودم تازه از آنجا آمده‌ام …. ) ( صدای زنگ رئیس ) ( جمال امامی – چیزی که محرمانه‌است چرا در اینجا می‌خوانید ؟ ) آقا اجازه بفرمائید اگر رئیس پنج شش تا شده‌است آن هم یک موضوعی است ، برای اینکه آقای امامی نمی‌گذارند صحبت بکنم و سمت ریاست دارند ( جمعی از نمایندگان – بفرمائید ) من حق دارم هر چیزی که صلاح مملکت میدانم اینجا بخوانم هیچکس هم حق ندارد بمن اععتراض کند . ( مجد – آقا این تکلیف مقام ریاست است شما باید جلوی این‌ها را بگیرید این بر خلاف مصلحت کشور است . )

نایب رئیس – خواهش می‌کنم برای رئیس تکلیف معین نکنید و صحبت هم نفرمائید بگذارید صحبتشان را بکنند و حق ندارید در میان صحبت ناطق صحبت بفرمائید من خودم که اینجا نشسته‌ام وظیفه خودم را اجری می‌کنم هر جا که خلاف مصلحت شد جلو گیری می‌کنم یک گزارشی است که می‌خوانند اگر اینطور نیست جوابش را بدهید .

ایرج اسکندری - … تا در اینموقع حساس که قوای متفقین امنیت این حدود را از لحاظ موقعیت جاده ( حمل و نقل احتیاجات خود ) تحت کنترل دقیق قرار داده و از هر گونه پیش آمدی بمنظور رفع حوائج خود جلو گیری نموده‌اند اولیاء کشور ما نیز از اینموقع بخصوص از این امنیت کنونی فرصت را از دست نداده و حداکمل استفاده را نموده با سیاست خارجی راجع بجمع آوری اسلحه چارهء بیاندیشند که در آتیه بدون تحمل مخارج سنگین و اردوکشی و دادن تلفات آرامش منطقه بصورت فعلی حفظ گردد فرماندار شاه آباد رو نوشت جهت استحضار باستانداری استان ۵ تقدیم می‌شود ( سنندجی – این حرفها دروغ است صحیح نیست . اینها چیست که می‌خوانید ؟ ) این که چیزی بدی ننوشته فرماندار شاه آباد غرب نوشته ( قبادیان – کی بوده فرماندار ؟‌) عباس طباطبائی

( قبادیان – این یک وقتی فرماندار شاه آباد بود . ) گویا قرابت نزدیک با آقای سید ضیاء الدین هم دارد . و دیگر اینکه عرض می‌کنم باز یک راپورتی است که محرمانه نیست . راپورتی است بشماره ۱۵۷۶ بتاریخ ۱۳۲۳/۷/۲ . این راپورتهای رسمی دولتی است و من از خود در نیاورده‌ام . ( دکتر طاهری – این هم محرمانه‌است ؟ ) … این دیگر ننوشته‌است محرمانه عرض کردم – ( هاشمی – این را کی بآقا داده‌است ؟) بنده وکیل هستم حق دارم همه جا بروم

( هاشمی – آن ما موری که این راپورت را داده‌است خلاف گفته‌است ) … هیچ خلاف نیست باید وکیل ملت از همه جا اطلاع داشته باشد و بداند .

قبادیان – نیست این طور اگر صحیح نباشد بنده توضیح خواهم داد ولی قسمت اعظم آنها صحیح نیست . اسکندری – بنده می‌خواهم عرض کنم که وضعیت ادارات شما چطور است وزارت خانه‌های شما چطور کار می‌کنند و اعمال نظر می‌کنند . وزارت کشور محترماً پیرو شماره ۸۴۸- ۲۳/۴/۱۰ راجع بتقدیم گزارش قادر بهرامی ( رشید السلطنه ) بعرض میرساند در منطقه این فرمانداری بغیر از بخشداران رسمی قصر شیرین – کرند متجاوز از ده نفر بنام بخشدار و سر پرست با داشتن احکامی از طرف استانداری هر کدام در منطقه حکمفرمائی نموده و با گرفتن تعدادی اسلحه بنام امنیت هر یک در منطقه وسیعی فعال مایشاء و آنچه می‌خواهند می‌کنند انتخاب این بخشداران و سر پرست‌ها بهیچوجه با موافقت فرمانداری نبوده و گویا با نظر متفقین احکام آنها صادر گردیده این اشخاص محلی اغلب مالک بوده و باتکاء این پست هر کدام چند قطعه آبادی را اجاره نموده و برای استفاده شخصی خود از اهالی منطقه خود نموده و هر چه می‌خواهند می‌کنند و هر کدام در ماه مقداری شکر بنام طایفه گرفته قسمت اغظم آنرا خودشان استفاده نموده‌اند و بعذر آنکه ما حقوقی نداریم تمام مخارج خود و بستگان را تحمیل برعایا می‌کنند .

این اشخاص بهیچوجه اوامر فرمانداری را اجرا ننموده و مستقیماً با کنسول خانه انگلیس و مستشار سیاسی خارجی طرف مکاتبه و مراجعه واقع شده‌اند و هر کس که بر خلاف مصالح آنها باشد او را نزد متفقین طوری جلوه می‌دهند که منجر به تبعید و خروج از محل شده چنانچه عده زیادی از این اشخاص در کرمانشاهان همدان و تهران سرگردان و ویلان می‌باشند این بخشداران محلی نفوذ و قدرت دولت را از میان برده طرز رفتار آنها با مأمورین دولت هم موهن تسلط و قدرت آن‌ها روز بروز زیادتر و برای حفظ این پست‌ها و موقعیت خود از هیچگونه اقدامی فرو گذاری نمی‌کنند قدرت و نفوذ این اشخاص طوری شده که حتی در نزد خارجیها در تغییر و تبدیل کارمندان و حتی در نزد خارجیها در تغییر و تبدیل کارمندان و حتی اگر بخواهند در مورد فرماندار یا رؤساء دیگر نیز اقدام و اجرا می‌نمایند این روحیه و فکر و پشت گرمی بمأمورین خارجی در بخشداران رسمی هم تأثیر کرده چنانچه سال گذشته که بلوچ خسروی بخشدار کردند از وزارت کشور منتظر خدمت و اقتدار بعوض او از مرکز اعزام شده بود بخشدار مزبور با توسل بکنسول خانه انگلیس و کلنل فیلچر مامور سیاسی حکم رسمی وزارت خانه را نقض و در پست خود باقی گردید و همچنین بخشدار مزبور در سال جاری با آنکه چندین فقره اخاذی و عمل بر خلاف اداری که طی نامه‌های شماره ۲۳/۵/۲۰/۱۳۷۳ و ۱۳۱۱ – ۲۳/۶/۴/۱۳۶۲/۲۳/۶/۱۹ بعرض رسیده و طبق پرونده ارسالی شماره ۱۵۱۶ – ۲۳/۶/۳۰ برای حفظ موقعیت خود باز متوسل بکنسولخانه انگلیس و کلنل پیت شده تا اینکه آقای وثوق بازرس اعزامی هم بنا به مقتضیات عمل بازرسی را انجام مراجعت فرمودند بخشداران مزبور از هیچگونه آزار و اذیت و اخاذی نسبت بطوایف تحت نظر خود فرو گذاری نمی‌کنند مردم هم از ترس اینکه دچار بدبختی و بیچارگی نشوند قادر به نفس کشیدن نیستند و اغلب سرقت‌ها در منطقه بتحریک این آقایان و نوکرهای شخصی آن‌ها محرمانه انجام می‌شود تا از این اقدام هم مأمورین دولت را متوحش و هم قدرت و نفوذ و اهمیت خود را زیاد کرده باشند بنده از لحاظ مراتب خدمتگذاری و میهن پرستی جریان را بعرض میرسانم چنانچه دولت بخواهد قدرت و نفوذ خود را حفظ و بعداً هم در خلع سلاح منطقه اقدام نماید باید در مرحلهء اول دست این اشخاص را کوتاه و از طرف دولت کارمندان منتظر خدمت و یا از افسرانیکه قابل خدمت در صف نیستند بعوض آنها گذارده تا هم اطلاعات محلی و روحیه افراد طوایف مطلع شده و هم افکار مردم را متوجه اینموضوع بنمایند که کشور شاهنشاهی دارای استقلال و قدرت بوده و رفاه و آسایش آنها منظور نظر شاهنشاه و وزراء و اولیای دولت می‌باشد و الا با ادامه اینوضعیت حس ملیت و ایرانیت از فرد فرد طوایف رفته و با تبلیغاتیکه این بخشدار‌های وابسته با جانب می‌نمایند در آینده زیان فراوان بملت و قدرت و عظمت دولت وارد خواهد آمد خلاصه بطور آشکار و واضح عرض می‌کنم که تبلیغات بخشداران محلی و رسمی این دست که هر فردی هر کاری و شکایتی دارد باید بمقامات خارجی نماید کلیه خدمتگذاران و استاندار و فرماندار و رؤسای قشون و ژاندارمری همه تابع آنها می‌باشند باعطف توجه بنامهء قادر بهرامی ملاحظه می‌فرمایند که یکی از شکایت‌های مشارالیه از رفتار و تعدیات و اجحافات سالار منصور بخشدار فعلی گوران و مستشار سیاسی کلنل فیلچر می‌باشد واین رفتار بخشداران بتدریج یاغی هائی در منطقه ایجاب که در آتیه اسباب زحمت برای دولت خواهد بود و عملا هم مشاهده شد قادر ( رشید السلطنه ) یاغی گردید .

گزارش معروضه بالا که با وضعیت فعلی ممکن است اسباب زحمت هم برای بنده ایجاب نماید در مقابل خدمت و میهن پرستی و وظیفه اداری موجب افتخار بوده و باستحضار خاطر مبارک میرساند علت اینکه از دوماه بعد از ورود بشاه آباد و مطالعه وضعیت طی گزارشات متوالی درخواست انتقال یا مرخصی می‌نمود فقط بجهات معروضه بالا بوده که با مشاهده اینوضعیت سلب اقتدار از فرمانداری شده و فرمانداری با دخالتهای مستقیم اشخاص قادر بانجام وظیفه نبوده‌است و استاندار منطقه هم جز ارادهء مامور سیاسی متفقین کلنل پیت کوچکترین تصمیمی را از خود ندارد مثلا اگر یک کارمندی دارای هزار گونه اخلاق و رفتار زشت باشد ولی مرتباً نزد مستشار سیاسی و کنسولخانه انگلیس رفته راپتهائی بدهد و خارجیها از او تعریف کنند ( شریعت زاده – ما مستشار سیاسی نمی‌شناسیم آقا ) ( همهمه نمایندگان – اینمطالب چیست که می‌خوانند ؟ )

( صدای زنگ رئیس ) و رؤساء قسمتها و حتی استانداری هم بدون مطالعه برای حفظ مقام خود تأیید می‌نماید و اگر کارمند ضمن انجام وظیفه نخواهد تقاضای غیر قانونی مامورین متفقین را که در آتیه اسباب مسئولیت می‌شود انجام دهد و مامورین سیاسی آنها باستانداری یا رؤسای دیگر شکایت نمایند بدون هیچگونه سؤال و جواب یا دفاع از کارمند فوراً اوامر آنها اجرا شده و در تعویض کارمندان اقدام می‌گردد و تأسف در این است با اینکه استقلال این کشور


+ از طرف متفقین تضمین و تأمین شد در استان ۵ تمام امورات بدست مستشار سیاسی بوده و استانداری و سایر ادارات کوچکترین عملی راحتی امورات داخلی بدون نظر و تصویب مستشار سیاسی نمی‌توانند انجام دهند بهمین واسطه مقدرات کارمندان بیچاره مربوط بنظر مستشار مزبور بوده و روی همین اصل در تمام منطقه غرب از رعایا الی کارمندان تماماً انضباط اداری و روابط با وزارتخانه‌های خود را اجباراً فراموش و برای ابقاء و حفظ موقعیت خود متوسل بکنسولخانه انگلیسی و مستشار سیاسی کلنل پیت شده و می‌شود . در صورتیکه نظر اولیاء کشور ما همکاری و صمیمیت و کنک با متفقین می‌باشد با عرض مراتب بالا خواه منتظر خدمت شوم یا اینکه بیکار گردم نان خالی را بر این فرمانداری که نتیجه آن از دست دادن ملت و شرافت ما بوده و باید موجبات بدبختی یک جامعه و مردمی بشوم ترجیح داده و استدعای انتقال را دارم و خاتمه عرض می‌کنم وضعیت منطقه غرب طوری است که احتیاج بیک استانداری دارد که خدمت به کشور را بر هر منظوری ترجیحداده و حیثیات کشور خود را محترم شمرده و بدرددل مردم برسد .

ضمناً باستحضار مقام وزارت میرسانم در مدت ۲۰ سال فرمانداری از طرف مأمورین کنسولخانه دولت اتحاد جماهیر شوروی هیچگونه دخالتی در امورات داخلی یا جریانات منطقه مشاهده نشده و بهمین جهت مأمورین مزبور یک وجهه عمومی خوبی را دارا گردیده لذا باتوجه بمراتب معروضه بالا نهایت تأسف در این است که وزارت کشور بعوض رسیدگی و توجه بگزارش فرمانداری و تغییر بخشدار کرند امر بانتظار خدمت بنده نموده بست این است نتیجه خدمت بکشور چنانچه دولت نظر رسیدگی داشته باشد مقرر فرمائید بانظر اینجانب اشخاص صالح و درستکاری که شخصیت آنها نزد جامعه معروف و تحت تأثیر واقع نمی‌شوند بآن منطقه اعزام گردند .

فرماندار شاه آباد عباس طباطبائی ( مجد – آقا اینها تمام بر خلاف مصالح کشور است ) اینها برای اثبات عرایضم بود ممکن است آقایان خوششان نیاید ولی من باید اینها را بخوانم . نایب رئیس – راجع بمرحوم فهیم الدوله که استاندار بودند ایشان ، می‌خواستم عرض کنم ککه ایشان مرد با شرفی بوده ( صحیح است ) و خلاف وظیفه خودش عملی نمیکرده‌است ( صحیح است ) من هم چون نظرم این است خواستم عرض کنم که آقای اسکندری مطمئن باشند ( صحیح است ) .

ایرج اسکندری – بنده همانطور که عرض کردم نظرم از قرائت این گزارش اعم از اینکه این شخص این گزارش را صحیح داده باشد یا غلط این بوده می‌خواهم این را بدانم که دولت این گزارش را رویش چه عملی کرد ؟ چه کار کرد ؟ حالا بنده می‌گویم پشت سر این گزارش بجای این که واقعاً رسیدگی بکنند و یک آدم صحیح بفرستند ببینند آخر این راپورت درست است ؟ غلط است ؟ اگر دروغ نوشته شده‌است ازش بازخواست بکنند نوشته‌اند آقای عباس طباطبائی فرماندار شاه آباد . طبق تلگراف شماره ۴۱۹۸۵ وزارت کشور با یک ماه مرخصی که تقاضا نموده‌اید موافقت نموده تاریخ شروع باستفاده را کتباً معلوم نمائید . چند روز بعد از این باز از طرف اداره کار گزینی باو می‌نویسند : آقای عباس طباطبائی فرماندار شاه آباد ‍: از تاریخ صدور این ابلاغ نظر بمقتضیات اداری منتظر خدمت می‌شوید . این است وضع ادارات شما عرض کنم اگر یک ماموری یک راپورتی بدهد من باند بگویم که سر تا پا دروغ است ؟ آیا نباید رسیدگی کرد ؟ این روحیه شما نمی‌توانید دمکراسی درست کنید اگر یک ماموری راپورتی داد که بر خلاف میل آقایان بود باید زود او را منتظر خدمت بکنند ؟

نتیجه عمل مامورین درستکار این است آقا این وضع دمکراسی نیست در این مملکت و شما با این ترتیب نمی‌توانید اگر توانستید روحیه دمکراسی و ترتیب دمکراسی را در این مملکت مستقر کردید که این سازمانها این مامورین را بر دارید و منتظر خدمت بکنید آنوقت می‌شود گفت که مامورین شرافتمندی دارید این شخص آقا مدعی وطن پرستی است از لحاظ حفظ مصالح مملکت یک چیز هائی را راپورت بدهد . اگر می‌گوئید که دروغ گفته‌است او را فوراً بیاورید محاکمه اش بکنید که مردم بفهمند و الا با این ترتیب که او را بدون محاکمه یک ابلاغ انتظار خدمت می‌دهید بدستش فایدهء برای مملکت نخواهد داشت این است استفاده‌ای که من از این گزارش خواستم بکنم این بود حالا آقای قبادیان که فرمودند این صحیح نیست ممکن است صحیح هم نباشد مقصود من این بود و الا من نظر خاصی ندارم نسبت با این قضیه ( فولادوند – بودن قشون خارجی در زمان صلح در مملکت همین نتیجه را دارد . قشون خارجی مطابق تعهداتشان باید این مملکت را تخلیه کنند ) عرض کنم که من اتفاقا همان طور که قبلا تذکر دادم معتقدم که اگر در جنگ بین الملل گذشته حیثیت ایران محفوظ ماند فقط بنیروی عشایر دلیر ایران بود من معتقدم که واقعا این‌ها جانفشانی کردند ، جانبازی کردند وطن پرست هم هستند ، عشایر مطلقا وطن پرست هستند ولی این مسائلی را که ما اینجا مطرح می‌کنیم از این لحاظ نیست که می‌خواهیم خدای نکرده بگوئیم که عشایر تردیدی در وطن پرستی شان باشد ما میگوئیم بعکس بایستی این‌ها را به احتیاجاتشان برسید ببینید حرفشان چیست اگر یک کسی اسلحه هم داشته باشد این را برایش لشکر کشی نباید بکنند توپ ببرند ، تانک ببرند که آقا بیا اسلحه ات را بده این را باید بهش فهماند رفت آنجا وسایل تربیتی وسایل علمی وسایل زراعتی ، این وسایل را در دسترس شان گذاشت و بعد بهش حالی کرد کم کم که آقا این مملکت مملکت خودت است و وقتی که اسلحه در دست مرکز مملکت است تو اسلحه نباید داشته باشی ( قبادیان – آنها در وطن پرستی شان تردید نیست و اسلحه هم نگاه نمی‌دارند ) ( فداکار – فقط خوانین آنها دارند ) پس بفرمائید اسلحه شان را بدهند

( قبادیان – وقتی که آنها را حفظ کردند ) ( هاشمی – آقا ما که مامور خلع سلاح نیستیم ) . نایب رئیس – آقای اسکندری بفرمائید . ایرج اسکندری – عرض کنم بنده منتظر بودم که سکوت بشود ، من غیر از این قسمت در یک قسمت دیگر از برنامه می‌خواستم صحبت بکنم و آن اینست که در ماده ۲ ذکر شده‌است مطالعهء فوری در امور اقتصادی برای استقرار اصول و تشکیلاتی که متناسب با اوضاع اقتصادی فعلی مملکت باشد این را قبلا می‌خواستم توضیح بدهم که از روی این ماده نمی‌شود پی برد که دولت کدام دستگاه اقتصادی را واقعاً متناسب با اوضاع فعلی میداند . چیزیرا که می‌خواهیم بفهمیم این است که این دولت ، چطور می‌خواهد اوضاع اقتصادی این مملکت را اصلاح کند آیا مثل بعضی‌ها معتقد است که این مملکت فقط یک کشور فلاحتی است و فقط باید رفت روی تقویت کشاورزی ؟ یا معتقد است که بعکس اینجا یک مملکت صنعتی ممکنست بشود و ممکنست این مملکت را صنعتی کرد یا خیر ؟ ( شریعتزاده – باید صنعت را تشویق کرد مملکت ما برای هر دو مستعد است ) … شما ممکن است که اینطور عقیده داشته باشید آیا ممکن است دولت هم همین عقیده را داشته باشد ؟ ممکن است دولت بخواهد صنعتی هم باشد شما که نمیدانید عقیدهء دولت چیست دولت باید در برنامه اش این را ذکر می‌کرد ولی حالا ما نمیدانیم که دولت چه می‌خواهد بکند ( فرمانفرمائیان – فلاحت این مملکت باید طرف توجه بشود ) ( زنگ رئیس ) . نایب رئیس – فرمایشی نکنید آقای فرمانفرمائیان – بفرمائید آقای اسکندری .

ایرج اسکندری – بنده مشغولم . این که ذکر شده استقلال اقتصادی باید در نظر گرفت این نکته را هم توجه بکنند که همه ممالک فلاحتی در دنیای امروز همیشه تابع ممالک صنعتی شده‌اند عملا چرا اینواضح است برای اینکه صنعت با این نمویکه در دنیا کرده‌است واین بازارهای عظیمی که پیدا کرده‌است بازارهای تمام دنیا را در دست گرفته و تمام ممالک فلاحتی را بازار خودش قرار داده‌است و ناچار نفوذ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی پیدا کرده‌است بنا بر این وقتی استقلال حقیقی مملکت تامین می‌شود که مملکت مستغنی باشد تا اندازهء از خارجه بنابر این بایستی این را ذکر بفرمائید که شما اگر میگوئید ایران یک مملکت فلاحتی است این علاوه بر اینکه

( مهندس فریور – غلط است ) صحیح نیست از نظر تئوری برای اینکه اینجا ما معادن زیادی داریم اینجا ما منابع طبیعی گرانبهائی داریم و اینها واقعاً ممکنست که استخراج بشود و یک مملکت صنعتی بتمام معنی بشود قطع نظر از این از لحاظ اقتصادی ملازمه دارد و صنعتی شدن مملکت ما با استقلال اقتصادی و این را نباید فراموش کرد که اگر گفته شود که ایران فقط یک مملکت فلاحتی است این عیناً مثل آن نظری است که بعد از آنکه فرانسویها شکست خورده بودند یک عده از اشخاصی که بر علیه مصالح مملکت فرانسه بر علیه مصالح ملت فرانسه قیام کرده بودند می‌خواستند بمردم فرانسه بفهمانند که فرانسه یک مملکت کشاورزی است و صنعتی نباید بشود این نظر آلمانها بود آلمانها می‌خواستند که فرانسه یک مملکتی بشود تو سری خور و می‌خواستند که فرانسه یک مملکتی بشود تو سری خور و می‌خواستند توی آن مملکت اعمال نفوذ بکنند و صنایع آنرا از بین ببرند ( فرهودی – چه تأثیری دارد ؟ ) شما ممکن است اگر ملتفت نشدید توضیح بدهد بیشتر هم حاضرم مفصود این است که مملکت فلاحتی همیشه یک مملکتی است که ناچار در دورهء اقتصادی و صنعتی امروز عقب افتاده می‌ماند پس این تئوری که ایران یک مملکتی است تنها فلاحتی درست نیست دولت بایستی که اینجا در برنامه اقتصادی خودش بما تذکر بدهد که می‌خواهد در امور اقتصادی ایران واقعاً صنعت را حقیقة تقویت بکند چون موافقت و مخالف ما ممکنست یکقسمتش روی این باشد که ما نمی‌دانیم دولت چه کار می‌خواهد بکند اگر دولت در برنامه اش می‌نوشت که من صنعت را در ظرف ۵ سال با این اندازه میرسانم ممکن بود ماهم ورقهء سفید بدهیم بدولت این است که من می‌گویم این برنامه مبهم است و این عبارت یک طوری


+ است که ازش مفهوم نمی‌شود دولت چه می‌خواهد بکند بعلاوه البته همه تصدیق دارند که اصل اوضاع اقتصادی و اجتماعی و این مسائلی که ما این جا تذکر دادیم این را کسی نمی‌خواهد بگوید که مثلا ممکنست بلافاصله در ظرف یک مدت کوتاهی عملی کرد این ممکن نیست و هر کس بگوید بی انصافی است ما از آقای نخست وزیر و هیئت دولت فعلی انتظار معجزه اینجا نداریم و نمیگوئیم که همینطور آناً که ایشان نخست وزیر شدند دم عیسی بخرج بدهند و تمام قضایا اصلاحبشود اینطور نمی‌شود و چنین تقاضائی را از ایشان کسی نمی‌کند ولی ایشان هم باید بخواهند و هم نقشه اش را داشته باشند و بگویند با این طریق و مطابق این نقشه می‌خواهیم این کار را بکنیم این را لااقل بگویند تا آدم بداند که مطابق این نقشه واقعاً یک اصلاحاتی می‌کنند آنوقت ، وقتی این را گفتند آدم میداند که آیا ایشان قدرت دارند که این نقشه را در ظرف این مدتی که برایش معین کرده‌اند اجرا بکنند یا نه ؟ آنوقت می‌شود روی نقشه اش صحبت کرد مثلا یکی از آن مسائلی را که ما نمیدانیم نظر دولت راجع بامور اقتصادی چیست این است که آیا دولت عقیده اش این است که باید در امور اقتصادی دخالت بکند یا عقیده اش این است که امور اقتصادی را باید واگذار کند بافراد این یک مطلبی است برای اینکه در قرون ۱۸ و ۱۹ اولش یک عده از علمای اقتصاد معتقد بودند که بایستی دولت در امور اقتصادی دخالت نکند و می‌گفتند همینطور بگذاریم بشود ، افراد خودشان بهترین انتظام دهندهء امور اقتصادی هستند بعقیده ایندسته علما که مکتب لیبرال و فیزیوکرات موسوم است . ولی بعداً در نتیجه جریان و توسعه و تحول اوضاع اقتصادی معلوم شد که این نظریه تنها کافی نیست حتی دولت انگلستان که تنها دولتی است که تا جنگ بین المللی گذشته باین تئوری وابسته بود ناچار بعداز جنگ این تئوری را تغییر داد زیرا که معلوم شد تا دولت در امور اقتصادی یک مداخلاتی نداشته باشد صرفاً آزادی افراد در امور اقتصادی بصلاح مملکت و مردم نیست برای اینکه این تئوری را افراد سؤ استفاده‌های بزرگی ممکن است ازش بکنند و حالا میگوئیم که دولت ما امروز آمده‌است که خودش را دولت طرفدار دموکراسی معرفی کرده و برای اجراء استقرار اصول دموکراسی آمده‌است و از نظر اقتصادی هم می‌خواهد در برنامه اش یک اصلاحاتی بکند بنده می‌خواهم بدانم که برنامه و نقشه اقتصادی او چیست ، تئوری دولت چیست ؟

می‌خواهد چه بگوید ؟ چکار بکند ؟ می‌خواهد بگذارد بدست افراد یا تئوری اقتصادیش این است که کمافی السابق دیریژه بکند اوضاع اقتصادی را ، رهبری بکند این خودش دو موضوع مختلفی است و ممکنست در همین مجلس هم یک اشخاصی باشند که عقاید مختلف راجع به این موضوع داشته باشند و بالاخره دولتی هم که معین می‌شود از طرف اکثریت مجلس معین می‌شود بالاخره لااقل اکثریتی که این دولت را می‌آورند آن اکثریت که دولت را می‌آورد باید بداند که دولت عقیداش راجع بامور اقتصادی چیست بعقیدهم من که دولت باید در بعضی موارد مداخله در امور اقتصادی بکند اگر می‌خواهد که مملکت را صنعتی بکند زیرا صنعت جوان در مقابل صنعت کهن ممالک بزرگ تاب مقاومت ندارد و همیشه خرد می‌شود اگر دولت بخواهد حقیقة صنایع را . . . . . ( اینموقع جلسه از اکثریت افتاد ) . نایب رئیس – چون عده برای مذاکره کافی نیست و جمعی از آقایان هم رفته‌اند و کسی نیست اگر اجازه می‌فرمایند جلسه را ختم کنیم . جلسه آتیه فردا صبح ساعت ۹ دستور بقیه برنامه دولت ( در این موقع ( چهل دقیقه بعداز ظهر ) جلسه بعنوان تنفس تعطیل شد ) .

و یکساعت و نیم پیش از ظهر روز یکشنبه ۶ خرداد ماه مجدداً بریاست آقای دکتر معظمی نایب رئیس تشکیل گردید ) . نایب رئیس – آقای ایرج اسکندری بفرمائید . ایرج اسکندری – دیروز در ضمن مذاکرات که اینجا بعرض آقایان رسید مخصوصاً این مطلب را تذکر دادم که وضعیت ما از لحاظ اداری مخصوصاً وسازمان اداری در حقیقت می‌شود گفت که یک هرج و مرج و آنارشی در آن حکمفرما است که اینها از آثار دوره گذشته‌است در حقیقت و باید جلوگیری کرد و اتفاقاً در تایید عرایضم خبری آ بان به من رسید که مخصوصاً توجه جناب آقای نخست وزیر را معطوف می‌کنم باین نکته . خبر رسید : در اصفهان روز جمعه گذشته باز یکعده ریخته‌اند بهمدیگر و یک نفر مقتول شده و چند نفر مجروح و همانطور که سابقاً همکار محترم من آقای دکتر کشاورز بعرضتان رسانید بعد از آن جریاناتیکه همه آقایان مسبوقند در اصفهان همه می‌دانند که حزب توده در آنجا دیگر نه سازمانی دارد و نه اتحادیه کارگران منتسب بحزب توده‌است باین دلیل من مخصوصاً می‌خواهم توجهتان را معطوف کنم باینکه راپرت ایشانرا ندیده‌ام البته جنابعالی بهتر مستحضر هستید ولی از جریان امر همینقدر استنباط کردم که در اثر راپرت ایشان آن شاپور مختاریکه رئیس شهربانی اصفهان بود او را منفصلش کردند آمد اینجا حالا نمی‌دانم در اثر راپرت ایشان بود یا اینکه دولت خودش کرد علی ای نحو کان من نمی‌دانم چه جور بوده‌است اطلاعات من کامل نیست خود آقای نخست وزیر و هیئت دولت خودشان رسیدگی خواهند کرد که جریان از چه قرار بوده‌است ولی آنچه که بنده اطلاع دارم این است که تحریکاتی از اینجا این شخص می‌کند برای اینکه دو مرتبه مراجعت بکند و شنیدم که مستنطق عدلیه رئیس یا عضو تأمینات را که در آن توطئه شرکت داشته توقیف کرده‌است ( فداکار – عضو تامینات بوده‌است ) و آقای استاندارهم که در این جریان مدتی است وارد هستند ایشان هم بعقیده بنده بی شرکت در اینکار نیستند اینموضوع را خواستم تذکر بدهم خدمتتان که متذکر باشید اشخاص بچه نحو توطئه می‌کنند و مامورین دولت برای تثبیت مقام خودشان و رفتن بآنجا چه عملیاتی می‌کنند و حتی حاضرند قتل نفس هم مرتکب بشوند و اشخاص را بجان یکدیگر بیندازند و هیچگونه عملی را هم دولت در مقابلش نمی‌کند من می‌گویم فرض می‌کنیم که دو جریان مختلف آنجا وجود دارد آیا استاندار و مامورین تامینیه آنجا موظف نیستند که جلوگیری بکنند ؟ ! پیش بینی بکنند ؟ تا بحال این چند مرتبه‌است که در اصفهان این اتفاق افتاده‌است ، چرا جلوگیری نمی‌کنند آقا حد اقلش غیر از این است که دلیل بی کفایتی مامورین آنجا است ؟ !

علی ای حال بنده خواستم بعنوان تذکر حضور تان عرض کنم که خودتان هر تصمیمی که صلاح است اتخاذ خواهید فرمود مطلب دیگری که باز در تائید عرایضم دیروزم عرض می‌کنم این است که حاکمیت دولت همانطوری که عرض کردم بایستی بحدی مستقر باشد در مملکت که این حاکمیت در تمام شئون اداری و اجتماعی مملکت اعمال بشود بحد اکمل ولی متأسفانه در جریان این دو سه سال اتفاقاتی افتاده‌است که بنظر من لطماتی به حاکمیت دولت ، آنچیزی را که در لسان حقوقی می‌گویند حق دولت ، آنچیزی را که در لسان حقوقی می‌گویند حق دولت ، حق حاکمیت دولت لطماتی بهش وارد شده از جمله همین موضوع باز داشت شدگان است که اغلب آقایان مستحضر هستند و اغلب آقایان مستحضر هستند و اغلب هم اینجا مذاکره کردند این موضوع را خواستم تو جهتان را جلب کنم که اساساً بر طبق حقوق داخلی ما و بر طبق حقوق بین الملل عمومی دنیا هر حکومتی در خاک خودش فقط محاکم خودش صالح هستند برای رسیدگی بهر جرمی که در آن خاک واقع می‌شود و هیچ دولت خارجی هر کس که می‌خواهد باشد حق ندارد در خاک دولت دیگری دخالت بکند در اوضاع داخلی او مخصوصاً از حیث جرایم ( صحیح است )

بنا براین اگر در اثر بی لیاقتی و عدم تدبیر دولت‌های گذشته یک چنین اتفاقاتی افتاده این دلیل نمی‌شود که ما این اتفاق‌ها را همینطور تعمیم بدهیم و این سابقه را قبول کنیم یعنی این لطمه‌ای را که بما وارد شده‌است قبول کنیم یعنی این لطمه‌ای را که بما وارد شده‌است قبول کنیم یعنی این لطمه‌ای را که بما وارد شده‌است قبول بکنیم و بگوئیم سابقه شده‌است . در صورتیکه بر عکس بنظر من ما در قانون مجازاتمان در قوانین جزائی مان این اعمال جرم تلقی شده برای اینکه ما به آلمان اعلان جنگ دادیم در حال جنگ هستیم اگر واقعاً مدعی هستند که یک عده افراد ایرانی با دولت خصم روابطی داشته‌اند و واقعاً این روابط ادعائی متکی باسناد و دلایلی است چرا بدولت ایران که حقاً و قانوناً صالح برای رسیدگی باین امر است نمی‌دهند ، محاکم ایران تنها محاکمی هستند که صلاحیت دارند راجع بامور اتباع ایران نه تنها اتباع ایران بلکه هر کس که در خاک ایران جرمی را مرتکب بشود رسیدگی بکنند لذا من واقعاً از لحاظ موجود بودن جنگ و حالت مخاصمه موجود بوده برای اینکه مانع از رسیدگی بکار بوده و شاید منافع عالیه متفقین هم مانع از رسیدگی بکار بوده و شاید منافع عالیه متفقین هم مانع از رسیدگی بوده‌است امروز که جنگ بپایان رسیده حقا امروز روزی است که دولت باید اقدام سریع و جدی بکند برای اینکه لااقل بحق حاکمیت ما این اندازه لطمه وارد نیاید

( مهندس پناهی – دولت عراق هم همه را مرخصی کرده‌است )

من البته کار بدولت عراق ندارم برای اینکه دولت که برای ما سر مشق نیست ولی ما بدولت خودمان کار داریم مخصوصاً می‌خواستم این نکته را تذکر بدهم که البته من نه اطلاع دارم و نه رلایل اینها را دیدم که بتوانم قضاوت صحیح بکنم ولی تصور می‌کنم که اگر واقعاً یک عده از ایرانیها را بعنوان اینکه طرفداری از آلمانها کرده‌اند گرفته‌اند یا اینکه واقعاً یک سمپاتی بآلمان و حکومت آلمان نشان داده‌اند و حال اینکه اینطور نیست برای اینکه بنده نمیدانم و گزارشش را ندیدم ولی معهذا این را باید رفت و از اصول حکومت یک جانبه‌ای که در حکومت رضا شاه در این مملکت بوده از آنجا جستجو کرد برای اینکه وقتی فشار آقا بر یک کسی وارد شد در هر جائی و هر مملکتی که بیک کسی فشار وارد شد آن کسی که باو فشار وارد آمده بهر وسیلهء متوسل می‌شود این اصلا یک وضعیتی بوده‌است که موجب شده‌است که اگر واقعاً یک عده سمپاتی پیدا


+ کرده‌اند آن موجبش بوده‌است برای اینکه ایرانی اصلا دلیل ندارد که طرفداری از آلمان بکند آلمان با ایران اشتراک منافعی ندارد بنابراین این موضوع را خیال می‌کنم اگر دولت توجهی بکند که اگر دلیلی دارند آن دلایل را ذکر بکنند و اگر ندارد اینها را مرخص بکنندو بهر حال اگر دلیل هم دارند باز رسیدگی بمحاکم ایران است

( لنکرانی – اگر هم داشتند قبل از اعلام معاهده بود آقا ) از این مقدمه هم می‌گذریم من بر می‌گردم دنبال عرایض دیروز خودم راجع باوضاع اقتصادی امروز تذکر دادم که اولا دولت بایستی نه تنها در برنامه خودش ذکر بکند یعنی اکتفا بکند باینکه فقط ما مطالعه خواهیم کرد در امور اقتصادی بلکه باید این مطالعه را قبلا کرده باشد و بیاورد در مجلس و بگوید این مطالعه را ما کرده‌ایم و عقیده ما این است و اینکار را می‌خواهیم بکنیم نه اینکه وقت دولت صرف بشود برای مطالعه امور اقتصادی که بعقیده بنده معلوم نیست این امور اقتصادی و این مطالعات بکجا خواهد رفت و نتیجه آن چه خواهد شد چیزی که لازم است گفته شود این است که دولت باید این مطالعه را قبلا کرده باشد و این مطالعه را حاضر و آماده بیاورد در حضور قانونگذار و بگوید ما می‌خواهیم این کار را بکنیم من این را دیروز تذکر دادم وقتی توجه دولت را معطوف کردم که باید ایران بر خلاف کسانی که می‌گویند تنها کشور فلاحتی است اینطور نیست تنها کشور فلاحتی نیست بلکه می‌شود کاملا آن را صنعتی کرد و صنعتی کرد و صنعتی کردنش هم از لحاظ استقلال سیاسی و اقتصادی کاملا لازم و واجب است و بعلاوه مدعی هستم که با نقشه‌های خیلی منظم ممکن است معادن اینجارا استخراج کرد و اینجا را یک مملکت صنعتی کرد که بتواند لااقل حوایج ضروری اولیه خودش را تهیه بکند یکی دیگر هم راجع باین موضوع که آیا بایستی دولت دخالت بکند در امور اقتصادی یا نکند باز تذکر دادم و گفتم لازم بود که مخصوصاً دولت نظرش را می‌داد و باز باین نکته توجه می‌دهم نظر آقایان راکه ملاحظه بفرمائید در این مجلس دو عقیده راجع بانحصارات ذکر شده آقای اردلان چند دفعه تذکر دادند این جا و ایشان خودشان را صریحاً طرفدار لغو انحصارها معرفی کردند ( اردلان – صحیح است ) و یک عده‌ای دیگر که خودشان را اینطور معرفی کردند که انحصار خوب است و باید نگهداری بشود منتها سازمان انحصار خوب نیست و باید درست بشود منتها سازمان انحصار خوب نیست و باید درست بشود بالاخره این دو عقیده‌است و من کار ندارم ولی دولت بالاخره باید بین این دوعقیده یکی را قبول بکند هر دوش را که نمی‌شود قبول کرد و در عین حال نمی‌شود گفت که من مطالعه خواهم کرد و بعد خواهم گفت و دولتهای ما هر کابینه بیاید این را بگوید وقت ما دیگر باین نمی‌رسد که تمام دولتهای ما بیایند بگویند ما مطالعه می‌کنیم و بعد کابینه شان بیفتد و دو مرتبه یک کسی دیگر بیاید باز مطالعه بکند باید این مطالعه را قبلا کرده باشند بعد بیایند اینجا مثلا یک موضوع دیگر است ( اینها را فهرست مانند بنده می‌گویم چون نمی‌خواهم وقت آقایان را تضییع کنم ) موضوع انحصار تجارتی را میدانند آقایان که یک قانونی برایش گذشته که کلیه تجارت خارجی منحصر بدولت باشد مگر آنها که دولت خودش صلاح میداند که واگذار کند بافراد خوب ما واقعاً نفهمیدیم که سیستم اقتصادی ما با خارجی‌ها همان اصول تجارت سابق است یعنی انحصار تجارت است یا اینکه انحصار هم ملغی می‌شود این را ما هموز نفهمیدیم و بما چیزی نگفته‌اند نه تنها این دولت بلکه دولتهای قبل هم بما چیزی نگفته و سر نوشت اقتصادی ما واگذار شده‌است بحوادث و هر چیزی پیش آید البته می‌گویند خوب اینطور شد بعد بمقتضای آن روز می‌آیند یک قانونی ، یک لایحه‌ای یک چیزی می‌آورند آن لایحه هم بعد از مدتی بحث و انتقاد در کمیسیونها می‌ماند و هیچ نتیجه‌ای ازش گرفته نمی‌شود این است که باید این مسائل را دولت قبلا توجه می‌کرد و می‌آورد اینجا و می‌گفت که من این کار و این کار و این کار را می‌خواهم بکنم که انشاءالله تا دو ماه سه ماه بیشتر یا کمتر که سر کار هست دوسه چیز را بر دارد بیاورد اینجا و مطالعه شود و تصویب شود و وقت دولت و مجلس بیخود صرف نشود و این نکته را چندین بار هم در جرائد و هم در مجلس تذکر دادیم و مخصوصاً این را من می‌خواهم متذکر شوم که دکتر میلسپو در تمام این راپرتهائی که داده‌است حتی از یکسال قبل از این یکسال و نیم قبل از این این نکته را تذکر داد این را باید انصاف دادحتی بنده که شخصا عقیده داشتم که دکتر میلسپو مفید نیست برای این مملکت و بالاخره رأی هم دادم بر علیهش ولی این مطلب را باید گفت برای اینکه در گزارشهایش هست از یکسال و نیم قبل پیش بینی کرده بود که وقتی جنگ نزدیک می‌شود به خاتمه اش اینجا یک بحران بزرگ اقتصادی حکمفرما خواهد شد و این بحران را می‌گفت باید از حالا ازش جلو گیری کرد و حتی می‌گفت که سفارشاتی که متفقین بکارخانجات می‌دهند این سفارشات کم کم در اثر خاتمه جنگ از بین می‌رود و یک بحرانی از لحاظ بیکاری از نظر کارگران کارخانه‌ها و برای خود کارخانجات از نظر نبودن سفارشات ایجاد می‌شود و ما این را بکرات تذکر دادیم ولی هیچیک از دولتها توجهی باین موضوع نکردند امروز رسیده‌ایم بآن مرحله ، اخیراً که من مازندران رفته بودم ، در شمال رفته بودم دیدم در بندر نوشهر عده زیادی از کارگران بندر نوشهر بیکارند در بندر شاه همینطور تمام شوفرهائی که برای متفقین کار می‌کردند چه عده‌ای که از سابق بودند و یک عده هم که بعد تهیه شد اینها تمام بیکار هستند اکثرشان بیکار هستند در حدود پنجاه هزار نفر شوفر بموجب احصائیه که در دست داریم در ایران کارمیکردند از آن پنجاه هزار نفر در حدود چهل هزار نفر یا سی و شش هزار نفرشان بیکار هستند و کارخانجات اصفهان و سایر کارخانجات دولتی شمال اینها اغلب وضعیتشان بجائی دسیده‌است که دارد کم کم از بین می‌رود و این بحرانی که تا حالا خوشبختانه در مملکت نبود و در ممالک دیگر بود پیدا می‌شود و یک مشکل جدید مهمی بر مشکلات ما دارد اضافه می‌کند و هیچکدام از این دولتها فکر نکردند که این مشکلات را پیش بینی کنند و حل کنند در صورتیکه قبلا تذکر هم داده شده بود و گزارش رسمی هم دکتر میلسپو داده‌است سایرین هم تذکر دادند و روز نامه‌ها هم تذکر دادند ولی هیچ فکری برای این کار نشد و حالا هم معلوم نیست چه می‌شود البته من شنیدم که در آن شورای اقتصادی که تشکیل شده بود بحث کرده بودند راجع بااین موضوع و پیشنهاد کرده بودند که یک سلسله کارهائی از قبیل ادامه دادن بساختمان راه آهن و کارهای دیگری دا فوراً وسائلش را تهیه بکنند که جلو گیری بشود از این که این بحران تشدید بشود ( فیروز آبادی – کارخانجات را هم تشویق کنند ) البته این را هم بعد عرض می‌کنم این را که شورای اقتصادی در نظر گرفته بود البته بسیار خوبست بشرط اینکه دولت این را در یک لایحه‌ای در یک پروژه حسابی در نظر بگیرد و بیاورد به مجلس و مجلس هم تصدیق کند و بروند وارد عمل شوند نه اینکه فقط در مرحله مطالعه بماند و هی مرتب بگویند مطالعه می‌کنیم این این مطالعه نتیجه اش این می‌شود که بعد از یک مدت کمی شما ناچار در مقابل یک امر انجام شده واقع می‌شوید و آنوقت دیگر چاره‌ای ندارید و باید یک کارهای روز مره‌ای را پیدا کنید . البته در نتیجه این جریانات اقتصادی مخصوصاً اوضاع جنگ شهرها هم جمعیتش زیادتر شده‌است برای اینکه یک عده زیادی از دهات بشهرها آمده‌اند و این آمدن آنها موجب شده‌است که در شهر‌ها باندازهء کافی نه کار برای آنها هست نه سکنی اصلا محل سکونت برای این اشخاص نیست الان به جنوب شهر تشریف ببرید به بینید که در یک خانه کاه گلی کثیفی که واقعاً حیوان هم نمی‌تواند در آن زندگی کند چقدر مرد و زن دارند در آنجا‌ها زندگی می‌کنند و این هم یک بحرانی است که الان در آن وارد شده‌ایم و از مسائلی است که باید آنرا در نظر گرفت و یکی از مسائلی که دولت باید در نظر بگیرد که بوسیله آن هم بیکاری را رفع بکند این است که باید مجدداً دولت دست بزند بساختمان الان این زمینهای میدان سنگلج را که اینهمه صحبت در اطرافش شد و همینطور در وسط شهر بصورت یک بیابان لم یزرع و بی حاصل افتاده‌است هیچ اقدامی نمی‌کنند و همه اش صحبت از اصلاحات شهرداری است و هیچ چیزی ماندیدیم در صورتیکه ممکن است در آنجا یک عده خانه بسازند و در حدود سی چهل هزار خانه ممکن است در آنجا ساخت و در آن میدان بآن بزرگی ممکن است با ساختمان خانه بیک عده مردم کار داد و یک عده زیادی هم خانه درست می‌شود و از این کمی سکنی هم جلو گیری می‌شود

( لنکرانی – به صاحبانشان پس بدهند خودشان می‌سازند ) بلی ازشان خریدند

( لنکرانی – بازور خریدند ) هاشمی – این زمینها را برای میدان دادند نه برای خانه ) خلاصه یک نقشه اقتصادی باید طرح شود و این نقشه را اگر خاطر آقایان باشد در کابینه‌های پیش نمیدانم کابینهء آقای ساعد بود یا کابینه آقای بیات که در برنامه شان تذکر داده بودند که می‌خواهیم طرح یک نقشه اقتصادی بکنیم و بالاخره آنهم در ضمن مطالعات از بین رفت و حالا هم می‌خواهند یک نقشه هائی طرح بکنند و من ادعا می‌کنم که در این مملکت به اشخاصی که متخصص اقتصادی و مالی باشند احتیاج نداریم و لازم نیست که یک نفر را از خارج برای این کار بیاوریم و بگوئیم که در این مملکت جوانان تحصیل کرده و متخصص در امور اقتصادی داریم که زحمت کشیده‌اند ( صحیح است )

مجرب هم هستند ( صحیح است ) آنها را جمع کنند و از فکرشان استفاده کنند الان یک عده اشخاصی هستند که با داشتن معلومات سرد شده‌اند و مأیوس شده‌اند یک عده جوانهائی که هم عملشان صحیح است و اطلاعات علمی هم دارند را گذاشته‌اند کنار بنده عقیده دارم


+ این نقشه اقتصادی که می‌خواهیم طرح کنیم بایستی کاملا از وجود این اشخاص استفاده کرد و کاملا هم می‌شود ازشان استفاده کرد و من بقین دارم که یک نقشه اقتصادی که مطابق حوائج این مملکت هم باشد بشما خواهند داد و من خیال می‌کنم که بایستی فورا یک چنین نقشه‌ای طرح شود البته جزئیاتش را من نمی‌توانم درش صحبت کنم برای اینکه اولا خودم مطالعه نکرده‌ام و ثانیاً اینجا وقت مجلس تضییع می‌شود ولی اصولا در مرحله بدوی من خیال می‌کنم بایستی دولت در نظر بگیرد از روی نقشه اگر نخواهیم خیلی هم دقیق بشویم از روی احصائیه‌های گمرک یک چیز هائی را در نظر بگیرد یعنی اول آن احصائیه‌های گمرکی را بیاورد و مطالعه کند به بیند چیزهائی که در درجه اول وارد می‌کنند و مملکت احتیاج دارد آن اقلام اولیه اش چیست وقتی که نگاه کردید در درجه اول هم شما مصروف آن می‌شود که چه چیزهائی را می‌شود در داخله تهیه کنیم ملاحظه کنید اول قدم شما این است که باید مطالعه کنید که چه چیزهائی مورد احتیاج شما است و وسیله‌ای فراهم بیاورید که آن را در داخله مملکت تهیه کنید و اغلب آنها را می‌شود در داخله تهیه کرد برای اینکه ما چیزهائی را که لازم داریم در درجه اول قند است و یک مقدار قماش است و از این قبیل محصولات اینها را من خیال می‌کنم که با یک نقشه صحیحی با تاسیس کارخانجات قند و تشویق از کشت چغندر و از این قبیل اعمال در ظرف یک مدت کوتاهی اگر نقشه واقعاً صحیح باشد بتوان عملی کرد و احتیاج ما را از خارجه رفع کرد و بعد برویم سر مسائل بعدی مثلا یکی از آن مسائلی که اخیرا خیلی مورد ابتلای مملکت واقعشده‌است موضوع برنج است همه می‌دانند که مقدار زیادی از محصول برنج است همه می‌دانند که مقدار زیادی از محصول برنج ما هر سال ، بخارجه صادر می‌شد و باینطریق البته مخصوصا مناطق شمالی که برنج خیز است رویش استفاده می‌کردند حالا چه اتفاقاتی افتاده و چه شده من وارد جزئیاتش نمی‌شوم فقط می‌گویم که سؤ تدبیر و سؤ سیاست منجر باین شد که این تجارت از بین رفت و عده زیادی از مردم شمال گیلان و مازندران واقعا وضعشان به بدترین وضعی رسیده‌است که حتی بیان شب هم محتاج هستند برنجها پوسید در انبار‌ها و از بین رفت و هرچه با دولتهای وقت بحث کردند و مذاکره کردند اصلا بجائی منجر نشد بعد شنیدم که برایش یک راهی یک کلاه شرعی پیدا کردند که یک مقداری را تجار بمناطق دیگری صادر کردند ولی بالاخره از این راه حل نشد یک راه حل موقتی ممکن است باشد یکدفعه ، دو دفعه یک عده هم ورشکست شدند و از بین رفتند باید یک راه حل اساسی پیدا کرد باید مطالعه کنیم به بینیم تجارت برنج را چکار باید بکنیم بازارش کجا است و تطبیق بدهیم احتیاجات خودمانرا با بازار آنجا و ببینم آیا واقعاً می‌شود یا نمی‌شود و اگر می‌شود باید برویم با آن دولت یا آن مردمی که می‌خواهیم این تجارت را با آنها بکنیم بالاخره قراری بدهیم اگر پا یا پای است اگر طلا می‌خواهیم اگر چیز دیگری می‌خواهیم این را حل کنیم و تمام کنیم و قرارش را بگذاریم و مردم را انقدر در زحمت نیندازیم .

مخصوصا یکی از مسائلی که مربوط است بمازندران و من می‌خواستم اینجا تذکر بدهم موضوع املاک مازندران است که متاسفانه با اینکه الان ۳ سال از آنموقع می‌گذرد که قانونش گذشته‌است ولی هنوز این املاک تکلیفش معلوم نشده من یک دفعه هم اینجا گفتم که بالاخره یک مرتبه برای همیشه بگوئید که آیا این املاک را باشخاص می‌خواهید بدهید یا نمی‌خواهید این باید تکلیفش معلوم بشود زیرا این بلاتکلیفی بضرر مملکت و ضرر کشاورزی است زیرا تا وقتیکه معلوم نشده‌است که ان ملک مال دولت است یا مال شخص است آنشخص زحمت زیاد نمی‌کشد برای اینکه اطمینان ندارد که آن ملک بدستش می‌آید و دولت راهم که همه می‌دانند که چه جور ملک را اداره می‌کند نتیجه این می‌شود که کشاورزی بکلی آنجا فلج شده و این املاک هم بحال خرابی افتاده و هیچ تکلیفش معلوم نیست بیائید تکلیف اینکار را یک مرتبه معلوم کنید و برای همیشه فصل بکنید و تمام بکنید خصومت این دعوی را و بگوئید آقا این مال شما یا مال دولت خوب آقا مردم هم تسلیم بقانون هستند چرا نمیآئید تکلیف اینکار را معلوم کنید اگر مال آنها است ملک را بهشان بدهید بروند آباد کنند و اگر مال آنها نیست بالاخره تکلیف آنها را معین کنید استخوان لای زخم گذاشتن غلط است بعلاوه یک قسمت از این املاک هست که در قانونی که برای املاک واگذاری تصویب شد آن املاک غصبی در نظر گرفته شد و گفته شد وقتی که غصب بودم آن مسلم شد و قیمت آنهم از هزار تومان کمتر بود تاید بلافاصله بدون تشریفات بر مالکین داده شود با تمام این احوال و اینهمه مقررات یکعده املاک زیادی هستند که هنوز بصاحبانشان داده نشده با اینکه قیمتش هم از یکهزار تومان کمتر است و غصب هم کرده‌اند و گرفته‌اند و مسلم قیمت آن را هم نپرداخته بودند در سابق تا بحال و بهیچکس هم نداده بودند و باین ترتیب داد و بیداد مالکین کوچک و خرده مالکین محل بلند است و هر روز تلگرافاتی است که بمجلس شورای ملی و مراجع دولتی مخابره می‌کنند و بجائی نمی‌رسد ( صحیح است ) اینها یک مسائلی است که از نقطه نظر اقتصاد مملکتی بایستی تذکر داده شود

( عده از نمایندگان – صحیح است کاملا ) و دیگر هم موضوع جنگل‌ها است من یک مرتبه دیگر این مطلب را گفتم . باور کنید که اگر یک مسافرتی بنمائید باین مناطق ملاحظه میفرمائید که اصلا یک وضعیت دلخراشی بخودش گرفته‌است گریه آورشده‌است برای اینکه هم یک منبع ثروت این مملکت است و هم بر زیبائی این شهرستانها اضافه کرده و هم موجب آبادی اینجاها است ، اینها را بیکعده مقاصعه کار که می‌شود این اشخاص را گفت اشخاص بی وطن که بهیچوجه علاقه باین آب و خاک ندارند ( صحیح است ) داده‌اند و همینطور اره گذاشته‌اند و ازدم جاده بریده‌اند رفته‌اند جلو و قتل عام کرده‌اند این جنگلها را اگر شما ببینید واقعاً گریه می‌کنید باین اوضاع آخر آقا شما باید تکلیف این جنگلها رامعین نمائید این جنگلهائی که منبع ثروت ملی است همینطور نباید از بین ببرند ( هاشمی – بچه مجوزی قطع می‌شود ؟ کی اجازه داده ) و ضعیت این طوری است ، یک عده مقاطعه کار می‌روند یک اجازه هائی صادر می‌کنند باسم متفقین فرض بفرمائید یک هزار متر مکعب اجازه داده‌اند درمقابل ده هزار متر مکعب قطع می‌کنند و می‌برند و چون کنترلی در بین نیست ده هزار متر می‌برند ( مجد ضیائی – حالا که لازم ندارند دیگر اجازه ندهند ) بله وضعیت این طور است یک عده از مالکین آنجا حتی خواستند جلوگیری کنند آنجا و نشد معهذا این هم یک نمونه از وطن پرستی مردم است که چون جنگ بود موقع مشکل بود که ممکن بود یک اشکالاتی درست بشود اینها خودشان جلوگیری نکردند این کار را ولی لالاخره حالا یک مرتبه باید این وضعیت را حل کرد ، یک مرتبه لااقل یک دفعه خود دولت بیاید و جنگل‌ها را بتراشد و چوبش را ببرد و بفروشد که یک پولی بگیر دولت بیاید والا با این وضع اصلا چند سال دیگر ایران ازحیث جنگل محتاج می‌ماند و چیزی از این ثروت و ذخیره بزرگ ملی باقی نمی‌ماند و باید برای این موضوع یک فکر عاجل و اساسی کرد ( صحیح است )

و دیگر موضوع کارخانجات دولتی است که آنهم از نظر اقتصادی خیلی مهم است این کارخانجات هم که دارد از بین می‌رود ( صحیح است )

من نمیدانم این هم یک سیاست واقعا مرموزی برای من شده که دکتر میلسپو و دستیاران او این سیاست را برای خرابی کارخانجات ما اعمال می‌کرد و من نفهمیدم ولی در هر حال این سیاست این بود که سعی می‌کردند عمداً این کارخانهای دولتی را از آن وضعیت خوبی که داشت از این وضعیت خارج کنند و بیک صورتی جلوه دهند که این کارخانه‌ها اصلا نتوانند خودشان را اداره کنند در صورتی که من نمی‌فهمم این کارخانه هائی که آخرین سیستم است و با ادوات کاملی دارند کار می‌کنند این کارخانه‌ها که روی کار هست و روزی چندین هزار متر می‌تواند پارچه بدهد آخر چرا این کارخانه‌ها ضرر می‌کنند کی می‌تواند بگوید که این کارخانه‌ها ضرر می‌کنند و صرف نمی‌کنند ؟ آیا تمام کارخانه‌های دنیا ضرر می‌کنند ؟ چطور ما می‌توانیم این جا که مزد کارگر ارزانتر است در این مملکت که وضعیت از خیلی جهات از ممالک صنعتی مناسب تر است برای کار . من نمی‌فهمم چطور می‌شود که اینها صرف نمی‌کنند ؟

آیا غیر از اینکه خرابکاری می‌شود چیز دیگری می‌شود گفت ؟ ( اردلان – تعمد است آقا ) ملاحظه بفرمائید آقا این جا یک سیاستی است و بعد یک زمزمه‌ای است که این کارخانجات چون خوب نمی‌توانند کار بکنند و ضرر می‌دهند این‌ها را باید داد بافراد این موضوع را بقدری تشویق کردند که حتی شنیدم اعلان حراج آن را هم درست کرده بودند و این واقعاً خیلی حیف است و اسباب تاسف است و باور کنید که هر ایرانی با شرفی را تکان می‌دهد برای چه ؟ برای اینکه یک چیزی درست شد و مردم ایران را بعد از آنکه در ظرف بیست سال زحمت کشیدند و پدرشان در آمده و خون دل خوردند یک چیزی که برایشان مانده فقط چند تا کارخانه بود که برایشان بماند این‌ها هم اگر از میان برود حقیقة خوب دیگر باید فاتحه این مملکت را خواند ، دیگر چی باقی می‌ماند جنگلش که آن طور ، زمینش که آنجور ، این هم وضع کارخانجاتش پس دیگر چه باقی می‌ماند یک کارخانه‌ای است در شیرگاه باسم کارخانه اشباع تراورس این کارخانه کارش این است که تراورس‌های راه آهن را که زیر ریل می‌گذارند آنها را می‌برند آنجا در تحت یک فشار معینی آنها را اشباع می‌کنند و بعد از اینکه اینکار را کردند مقاومت آن تراورس‌ها شاید در حدود شش هفت ماه زیادتر بشود مقاومت چوب یا شاید یکسال بیشتر می‌شود من نمیدانم موضوع علمی اش را ( مجد – بیست و پنجسال ) این یک کارخانه بسیار مفیدی است ، شاید بیست و پنج سال آقای مجد بیشتر اطلاع دارند بالاخره این کارخانه خیلی چیز مفیدی است ولی شنیدم که این کارخانه را بکلی تعطیل کرده‌اند علت تعطیل آن هم این است که می‌گویند همینطور که عرض کردم جنگل را می‌برند تند تند تراورس درست می‌کنند جنگل بریدن که اشکال ندارد شش ماه دیگر باز


+ می‌گذارند زیر ریل و این عمل موجب شده‌است که هم جنگل‌ها را از بین می‌برند که راه آهم بتواند ازش استفاده بکند و هم این کارخانه را از بین برده‌اند ملاحظه بفرمائید این طرز کارهای ما است ، در صورتیکه شما می‌توانید این تراورس را اینطوری که می‌گویند بیست و پنج سال ازش استفاده بکنید یعنی بیست و پنج سال می‌توانید خوب استفاده بکنید و بیست و پنج سال چوب قطع نکنید یعنی مدتی که جنگل دو مرتبه بتواند نو بشود ولی آمدن پشت سر هم شش ماه بشش ماه می‌روند و چوب قطع می‌کنند و می‌گذارند زیر ریل و این تلگرافی است که کارگران آنجا کرده‌اند و موضوع آن هم این است که تکلیف اینکار چیست کارگران این کارخانه تلگراف کرده‌اند که تکلیف ما را باید دولت معین بکند اگر قرار است تعطیل بشود ما تکلیف خودمان را بدانیم و الا ما بیکار هستیم و هم سفارشی باین کارخانه نمی‌دهند و هم اینکه ما تهدید می‌شویم ته بی کاری اگر واقعاً دولت لازم ندارد بما خبر بدهند که ما تکلیف خودمان را بدانیم که برویم یک کاری جای دیگر پیدا کنیم این تلگرافی است که کرده‌اند در هر حال جریان اقتصادی و مالی مملکت هر چند آقایان مستحضر هستند مخصوصاً در مدت تصدی دکتر میلسپو و آن بخش نامه‌ها و آن جریانات دیگری که آقیان مستحضر هستند و دیدند چه هرج و مرج و آثارش در این مملکت درست شد از نظر اقتصادی و متأسفانه بعد از الغای اختیارات دکتر میلسپو هنوز آن نظام نامه‌ها و آن بخش نامه‌ها و آن مقررات بصورت خودش باقی است و شاید هیچ یکیشرا بر نداشته‌اند مثلا یکی از آن‌ها همین مقررات مربوط به تعدیل مال الاجاره‌ها است با این و ضعیتی که ملاحظه میفرمائید اصلا هیچکس نمیداند که این اداره مال الاجاره‌ها جزء دوایر وزارت مالیه‌است . یا جزو وزارت دادگستری ؟ اصلا چه سمتی دارد و چه صیغه‌ای است اگر محکمه باید جزو عدلیه عدلیه باشد و ازقضات عدلیه درست شود

( حاذقی – جزء دادگستری شد ) جزء دادگستری نیست جزء مالیه‌است ( صمصام – در زمان آقای بیات جزء دادگستری شد )

( رفیع – رأی داده شد ولی هنوز نشده‌است ) بله تا حد کافی هم اطلاع دارم هنوز نشده‌است ( صحیح است ) و خود من هم چندین محاکمه در آن جا دارم و می‌بینم که هنوز هم جزو مالیه‌است ( رفیع – صحیح است ) . . پس ملاحظه می‌فرمائید که یکنفر عضو اداره یا رئیس یا معاون اداره می‌نشیند حکم قضائی می‌دهد بالایش هم می‌نویسد بنام اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که عین حکم عدلیه‌است و بعد زیرش را هم امضاء می‌کند و یک حکم قطعی غیر قابل اعتراض و استیناف از یک مرحله اداری که هیچ معلوم نیست که روی چه اصولی است و مبتنی بر چه اصل قضائی است صادر می‌شود و باید هم این اجرا بشود مردم هم مجبورند تبعیت بکنند .

آخر این مطابق چه اصولی است و بچه مناسبت این جور است . اگر این امر قضائی است که بایستی مطابق اصول قضائی برود بعدلیه و قاضی عدلیه درش قضاوت بکند نه اینکه یک نفر آدم عادی اداری برای اینکه عضو اداره تابع رئیس خودش است و وقتی که دکتر میلسپو به یک نفر عضو خودش گفت که تو باید این کار را این طور بکنی و این طور حکم بدهی او که نمی‌تواند بگوید من نمی‌کنم ولی قاضی استقلال دارد قاضی مستقلا مطابق نظر خودش حکم می‌دهد . و در این اداره مخصوصا متحد المألهای عجیبی صادر می‌شود و یک روز هم یکی از آنها را آقای دکتر عبده آمد اینجا و گفت که واقعاً برای مجلس موهن است آن بخشنامه که صادر شده بود دستور داده بود که اگر وکلای مجلس کاری آنجا داشته باشند کار آنها را بدون رعایت نوبت رسیدگی بکنید این بنظرمن برای مجلس و نمایندگان آن موهن است که برای آنها بخشنامه‌ای صادر بشود و دستور داده شود که کار آنها زودتر انجام پذیرد برای اینکه یک طوری بشود که این‌ها این قدر اسباب زحمت برای من فراهم نکنند و مرا اذیت نکنند

( هاشمی – چرا جور دیگر تعبیر نمی‌کنید که بروند و کار مردم را زودتر انجام بدهند ) این طور نیست اگر واقعاً باید کار مردم را رسیدگی کنند چه مانعی دارد که دستور بدهند و بگویند اول کار مردم را رسیدگی بکنید . وکیل مجلس اقلا باید این فداکاری را داشته باشد که کار او راجع بهر موضوع راجع بخانه یامال الاجاره یاغیر آن عقب تر باشد والا چه رجحانی برای وکیل مجلس باید گذاشته و قائل شد که حتماً تو اگر کرایه خانه ات دیر شد سر ساعت باید حکمش را بدهند ولی مال دیگری را عقب بیندازند چه رجحانی وکیل مجلس دارد ؟ و من خیال می‌کنم که اغلب آقایان نمایندگان هم با من در اینموضوع هم عقیده هستند و اصلا این موضوع موهن است برای مجلس

( هاشمی – کار شخصی است ) عرض کردم چه کار شخصی چه کاردیگر ( اردلان – وکیل با دیگری چه فرقی دارد ) عرض دیگرم راجع ببودجه بود متاسفم از اینکه باز باید تکرار کنم نمی‌دانم تعلل را باید گذاشت گردن مجلس یا گردن دولت بهر حال قضیه بودجه یک امر مهمی شده‌است برای ما و یک قضیه اسرار آمیزی شده‌است الان نزدیک است دو سال تمام بشود که نتوانسته‌اند بودجهء بمجلس بیاورند و هر روز با ۱ دوازدهم و ۲ دوازدهم می‌شود گفت در حقیقت قضایارا ماست مالی کرده‌ایم و گذرانده‌ایم و این هم برخلاف اصول مشروطیت است و هم اساساً موجب یک هرج و مرجی می‌شود من نمیدانم وقتی شما ۱ دوازدهم و ۲ دوازدهم لایحه اش را آوردید و گفتید که وضعیت طوری است که مستخدمین حقوق می‌خواهند کدام وکیل است که با آن مخالفت کند در هر حال ما بایستی سعی کنیم که لایحه بودجه بتمام معنی بیاید اینجا و این جا یعنی مجلس شورای ملی از ۲ دوازدهم راحت شویم زیرا این یک سیستمی است که وقتی آمدید گفتید که آقا اعضای ادارات حقوقشان مانده‌است و بایستی بهشان داد هیچ وکیل نیست که رأی ندهد و این یک نوع فشاری است بنمایندگان وارد می‌آید که بدون توجه بجزئیات ببودجه رأی بدهند و آخر سال وقتی یک پولی را شما پرداخته باشید دیگر که نمی‌توانید ازشان پس بگیرید فرضاً هم بودجه را آوردند شما چطور می‌توانید باو رأی ندهید زیرا قبلا بقسمت‌های مختلف ضمن ۱ دوازدهم و ۲ دوازدهم رأی داده‌اید بعلاوه یک کسر بودجه‌ای را که مخصوصاً آقای دکتر مصدق تذکر دادند که امسال یک کسر بودجه‌ای هم موجود می‌باشد و معلوم نیست دولت بچه نحو می‌تواند این کسر را جبران بکند بیک وسایلی متشبث شدند چنانچه در ضمن بودجه هائی که به کمیسیون بودجه آمد دیدیم که صحبت شده‌است از اینکه بوسیله وام از بانک ملی خواسته‌اند جبران کنند . این سیستمی که در بودجه ما بوده با دادن یک سود کلانی هم می‌پردازیم که این سود هم میاید روی قرض هایمان و تصور می‌کنیم که باین وضع بقیه دارد . انتصابات و احکام . انتصابات زیر در وزارت خارجه بعمل آمده‌است .

آقای جعفر پاک نظر بسمت بازرس وزارتی . آقای غلامعلی وحید مازندرانی بسمت تصدی کارمندی مقدم اداره امور حقوقی و عهود . آقای عبدالحسین کاوسی بسمت دبیر یکم ( کنسولیار ) در سر کنسولگری شاهنشاهی در ازمیر . آقای مصطفی وثیقی بسمت تصدی کارمندی مقدم اداره کارگزینی . آقای احمد ضهیر بسمت منشی مخصوص وزارتی . آقای عباس صیقل بسمت کارمند اداره اطلاعات و مطبوعات . آقای عبد الحسین کردنیا بسمت کارمند اداره رمز . آقای محمد بودا بسمت کارمند اداره کارگزینی . آقای جلال الدین داودی بسمت کارمند اداره دوم سیاسی . آقای علی نقی سعید انصاری بسمت کارمند اداره اقتصادیات . آقای مرتضی عدل طباطبائی بسمت کارمند اداره تشریفات . آقای داود داودی بسمت کارمند اداره گذرنامه و تابعیت . از طرف رئیس اداره اطلاعات و مطبوعات .    انتصابات ذیل از ۲۲/۲/۲۴ لغایت ۲۴/۳/۴۱ در وزارت دادگستری بعمل آمده‌است .

۱- آقای مهدی شهراد کارمند علی البدل دادگاه شهرستان تهران بسمت امانت دادگاه بخش شعبه چهار تهران . ۲- آقای احمد زرین نعل امین دادگاه بخش شعبه چهار تهران بسمت کارمندی علی البدل دادگاه شهرستان تهران . ۳- آقای هادی انصاری امین دادگاه بخش گلپایگان بسمت امانت شعبه چهارم دادگاه بخش اصفهان .

۴- آقای ابوالقاسم اردلان امین دادگاه بخش شهرضا بسمت امانت دادگاه بخش گلپایگان .

۵- آقای عبد الوهاب برسی دادستان شهرستان بیرجند بسمت کارمندی علی البدل دادگاه استان نهم .

۶- آقای احمد داودی رئیس دادگستری شهرستان زابل بسمت دادستانی شهرستان بیرجند . ۷- آقای جواد حریر فروش رئیس دادگاههای بخش تبریز بسمت کارمندی علی البدل دادگاه استان ۳و۴ . ۸- آقای ابراهیم وکیل لیسانسیه دانشکده حقوق بسمت دادیاری دادسرای شهرستان کردستان .

+ دوره چهاردهم قانونگذاری شماره مسلسل ۱۳۹۲ مذاکرات مجلس

بقیه جلسه ۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک شنبه ششم خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه بیانات آقای ایرج اسکندری دولت کم کم متشبث شود به انفلاسیون برای اینکه مخارجش را تامین بکند و این یک راه خطرناکی است یا اینکه استقراس کند که آن بدتر است یک مرتبه خواستند از داخله استقراض بکنند بوسیله اسناد خزانه که آقایان اطلاع دارند آن اسناد خزانه را آوردند اینجا قانونش را هم گذراندیم ولی بالاخره از تمام این مبلغ بطوری که من یادداشت کردم از پانصد میلیون سیصد و پنجاه میلیون بهر طریق بود بانکها قبول کردند یعنی پنجاه میلیونش را بانک ملی قبول کرده و و ده میلیون هم بانک شاهی باقی را همینطور بموسسات سر شکن کردند دیگر موقوف شد برای اینکه مردم بایستی اعتماد داشته باشند و بدانند که در مقابل چه اعتباری دولت می‌تواند بدهد این است که هیچکس قبول نکرده من دیگر راجع باینموضوع عرضی ندارم و فقط می‌خواستم راجع به سازمان وزارت دادگستری و راجع بادارات آن صحبت کنم و راجع باوضاع اقتصادی و مالی هم مختصرا بعرض آقایان رساندم اما موضوعی که خیلی مهم است بنظر من موضوع وزارت دادگستری است که می‌شود گفت و حتماً هم همینطور است که از ارکان مهم مشروطیت قوه قضائیه مملکت است و هر قدر این قوه محکمتر و وزین تر باشد بالاخره باعث این است که مشروطیت ما اساس دموکراسی ما کاملتر است پس باید نسبت بوزارت دادگستری و سازمان آن توجه خاصی مبذول داشت همانطور که دیروز من عرض کردم تربیت بیست ساله طوری شده‌است که نه تنها ادارات بلکه وزارت دادگستری را هم دچار همان معنی کرده‌است یعنی قاضی هم بان معنی که ما می‌خواهیم در مملکت دموکراسی نمی‌تواند ایفاء وظیفه نماید قاضی هم بمنزله یک عضو عادی ادارات شده‌است و در حقیقت تابع او امر رئیس خودش است گواینکه قانوناً باید مستثنی باشد و استقلال خودش را حفظ کند البته قضات شرافتمند و صحیح العملی در وزارت عدلیه هستند و من می‌توانم اسمشانرا ببرم و آنها را می‌شناسم و اغلب آقایان هم آنهارا می‌شناسند ولی باید اذعان کنیم که یکعده اشخاص بد سابقه هم وارد عدلیه شده‌اند که اینها اصلا اسم دادگستری را هم خراب کردند ( صحیح است )

و وضعیت طوری شده‌است که آن مفاسدیکه در ادارات دیگر هست در اینجا هم بنحو دیگری وجود دارد و همان فساد اخلاقی که در جاهای دیگر حکمفرما است اینجا هم هست این بنظر من معلول دو علت است یک علتش این است که اصلا سازمان وزارت دادگستریرا در زمان گذشته بکلی از صورت سازمان خودش یعنی سازمان دموکراسی خودش خارج کردند و آمدند آن اصولی را که قانون اساسی ایران برای حفظ استقلال قضات معین کرده بود از بین بردند و قضات را آلت دست قوه مجریه کردند این یک علت . علت دیگرش این است که کار دادگستری آنطور که باید تکمیل نشد زیرا بنده میدانم که از اشخاص تحصیل کرده در مدرسه‌های حقوق ایران و چه از تحصیل کرده‌های در خارجه اینها با کمال میل حاضر بودند که وارد عدلیه بشوند شوقشانهم این بود ذوقشان هم این بود ولی متاسفانه بقدری مبتذل کردند وزارت دادگستریرا و بقدری عوامل مختلف وارد کردند که این اشخاصیکه مایل بودند در وزارت عدلیه وارد شوند اینها کمکم از عدلیه سرخوردند و رفتند بیرون و یک عده اشخاصی ماندند آنجا که در حقیقت می‌شود گفت قطع نظر از اشخاص شرافتمندی که آنجا ماندند و سابقه دارند ، بالاخره باهمین وضعیت عدلیه ساختند دیگران عدهء هستند فاسد که اصلا اطلاعات قضائی ندارند . و اگر یک موضوعی بهشان مراجعه کنید اصلا نمی‌توانند قضاوت کنند یک قاعدهء در اقتصاد است که پول بد پول خوب را هم از جریان بیرون می‌کند و آن قانون گر شام است این قانون در عدلیه اجرا شده‌است یعنی وضعیت طوری شده‌است که این قضات بد و نالایق قضات خوب راهم از بین بردند ( صحیح است ) و آنها را بیرون کردند و جانشین آن‌ها شدند و بالاخره نتیجه این شد که یکعده از اشخاص حسابی رفته‌اند بیرون یا جواز وکالت گرفته‌اند و یا کارهای دیگری پیدا کرداند و اصلا از وزارت دادگستری خارج شده‌اند بجهت اینکه وضعیت قضات بهیچوجه مورد توجه قرار نگرفته‌است و باید با یک وضعیت سختی زندگی کنند حقوقشان هم معلوم نیست ناچار یا باید برود و رشوه بگیرد و یا باید برود بیرون و چاره هم ندارد این وضعیت عدلیه‌است این است که خواستم تذکر بدهم و البته اصلاح عدلیه تنها اصلاح کار در عدلیه نیست بلکه قوانین عدلیه را هم باید اصلاح کرد قوانین عدلیه متأسفانه در گذشته مداخلات زیادی درش شد و خیلی از آن‌ها برای افراد وضع شد و چند تا قانون می‌توانم اسم ببرم که این قوانین برای یکشخص معینی وضع شده‌است که یا بر علیه او یک دستوری صادر بکنند و از مجلس گذشته که بخصوص برای یک شخصی است و یک قوانینی هست که مخصوصاً برای شاه سابق بوده برای املاکش وبرای گرفتن مال مردم بوده اینها هم بجای خود محفوظ است از قبیل قوانین


+ ثبت اسناد و غیره این قوانین و قوانین خصوصی باید از دستگاه وزارت عدلیه بیرون برود و جایش قوانین عمومی دموکراتیک بیاید بعلاوه یک سلسله از قوانین صحیح مطابق اصول دموکراسی و قانون اساسی که ما داریم این‌ها هم همینطور بحال وقفه مانده و اصلا اجرا نمی‌کنند یکی از آنها مثلا قانون هیئت منصفه‌است که هم بموجب قانون اساسی و هم بموجب قانون هیئت منصفه مصوب اردیبهشت ۱۳۱۰ این قانون را تابحال اجرا نکرده‌اند و نمی‌خواهند بکنند یکنفر نیست بپرسید که بالاخره ما چه ترسی داریم از هیئت منصفه یک چیزی را که قانون اساسی برای ما معین کرده‌است آخر چه دلیل دارد که هیئت منصفه را مداخله نمی‌دهند

( فرخ – قبول نمی‌کنند ) چرا آقای پور رضا را معین کرده بودند ایشان هم قبول کرده بودند ما همین ایشان را هم قبول داریم این یکی از اصول دموکراتیک است من نمیدانم چرا این را عملی نمی‌کنند در صورتیکه قانون اساسی هم معین کرده‌است چرا در زمان شاه سابق این قضیه برای ما مسلم شد ما را محاکمه کردند و این محاکمه یک محاکمه سیاسی بزرگی بود آنوقت اگر اسم آن قانون برده می‌شد او خوشش نمی‌آمد ولی حالا که دیگر می‌بینیم که دموکراتیک است چرا نمی‌آید ؟ توضیح این مطلب را گمان نمی‌کنم هیچ وزیر دادگستری بتواند در اینجا بدهد جزاینکه بگوید من از مردم می‌ترسم . می‌ترسم قضاوت مردم دخالت کند در امور جرائم سیاسی و مطبوعاتی که صرفا باید با حضور هیئت منصفه باشد . حالا این همه محاکمات مطبوعاتی می‌کنند بدون حضور هیئت منصفه و طبق قانون غلطی که در ظرف این سه سال گذشته و بنظر من قانون عجیب و بر خلاف اصل مشروطیت است که اشخاصی را بدون حضور هیئت منصفه بر خلاف قانون می‌برند محاکمه می‌کنند این را من با بعضی از قضات صحبت کردم یک دلیل عجیبی می‌آورند می‌گویند که قانون هر چه آوردند ما اجرا می‌کنیم ما نمی‌توانیم قضاوت کنیم که این موافق قانون اساسی است یا مخالف قانون اساسی است گفتم آقا بعکس مرجع قضاوت شما هستید و قانون اساسی باندازه یک قانون عادیکه ارزش دارد ، شما قاضی هستید شما باید متوجه باشید هر قانونی که بعد از این بیاید نمی‌تواند ناقض آن باشد ولی قاضی باید شم قضاوت داشده باشد و حالا هم که دستگاه دیکتاتوری نیست این آقایان تمامشان قشری هستند و مطابق همان تربیت دیکتاتوری می‌گویند آقا خلاصه برای ما دستور آمده‌است که ما این کار را بکنیم استدلال بگوش آقایان فرو نمی‌رود و هنوز نمیدانند که قانون اساسی مقدم بر هر قانونی است و هر قانونی که ناقض قانون اساسی باشد کان لم یکن و باطل است و هیچکس یا هیچ مجلسی نمی‌تواند بر خلاف قانون اساسی قانونی وضع بکند . و دیگر از مسائلی که باید در وزارت عدلیه مورد توجه باشد موضوع محاکم اختصاصی است. این محاکم اختصاصی در سالهای گذشته برای تامین منظور‌های مخصوصی تاسیس شده و این محاکم از قبیل دیوان جزا دیوان محاکمات . دارائی . محکمه ازدواج ، محکمه قاچاق و مستنطق مخصوص قاچاق . انواع مختلف محاکم اینها بنظر من بر خلاف اصول مشروطیت و قانون اساسی است . زیرا محکمه اختصاصی بطور کلی باید یک مقررات و قوانینی داشته باشد و دورورش را جمع کنند هر قدر محکمه اختصاصی کمتر باشد ما زیادتر بروح قانون اساسی نزدیک می‌شویم برای اینکه بموجب قانون اساسی و نص قانون اساسی اصلا رسیدگی بدعاوی مردم و حل و فصل خصومات با مراجع عدلیه‌است ( دکتر آقایان – اینها هم جزو عدلیه هستند )

جزو عدلیه نیستند برای اینکه من ثابت می‌کنم عدلیه جائی را می‌گویند که قاضیش مستقل باشد نه اینکه استیناف از قرار توقیف مدعی العموم را وزیر عدلیه فقط بتواند رسیدگی کند یک محکمه من در آوردی است که خلاصه قوه مجریه هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند در قانون دیوان جزا تصریح شده که اگر مدعی العموم یک کسی را توقیف کرده و خواست استیناف بدهد وزیر عدلیه یک قاضی است که مرجع رسیدگی است در صورتیکه اینطور نیست (‌دکتر آقایان – ماده غلط است )

هم قانون غلط است و هم قاضی بوظیفه خودش آشنا نیست برای اینکه این اصولی که وجود دارد این جرم مستخدم دولت با آدم عادی چه فرق دارد اگر جرم است که بروند محکمه تشکیل بدهند و محاکمه اش کنند قانون هم اجازه می‌دهد خوب ببریدش محاکم جزائی محاکمه اش کنید تعقیبش کنید محکومش کنید دیگر یک محکمه خصوصی مدعی العموم خصوصی و مستنطق خصوصی چه احتیاج دارید ؟ این افراد را عوض این کارها ببرید جای دیگر ازشان استفاده کنید یک دم و دستگاهی درست شده که هیچ استفاده ندارد و خلاف قانون هم می‌شود شما آقای دکتر آقایان بهتر از دیگران شاید بدانید و آقایانیکه در وزارت عدلیه هستند و وکالت عدلیه می‌کنند میدانند که دیوان جزا دو سنخ دو سویه دارد یک سلسله دوسیه هائی است قضائی که هر کس می‌تواند مطالعه کند یعنی وکیل می‌تواند مطالعه یعنی وکیل می‌تواند مطالعه کند ولی یکسلسله دوسیه هائی است که اداری است که آن توی کشوی آقای مدعی العموم و یا در ضبط مخصوص است که خلاصه دستور می‌دهند که آقا فلانکس را کمتر مجازاتش کنید یا زیادتر آن دوسیه‌های اداری را ملاحظه بفرمائید

آخر ما چرا شعر بگوئیم که به تنگی قافیه گرفتار شویم چرا محکمه اختصاصی درست کنیم که وزیر عدلیه این همه دستور اختصاصی بدهد عدلیه خودش محکمه جنائی دارد محکمه استیناف دارد جنحه دارد باید کارها در آنجا رسیدگی شود چه مستخدم چه غیر مستخدم فرق نمی‌کند و از همه مضحکتر حالا باز محاکم اختصاصی جزائی در دنیا سابقه دارد ولی از این مضحکتر دیوان محاکمات مالیه‌است ما هنوز در دنیا نشنیده‌ایم که محکمه اختصاصی مدنی و حقوقی در تمام دنیا وجود داشته باشد این دیگر نوبر است بهر حال بنده بیش از این راجع بمحاکمات عدلیه صحبت نمی‌کنم ولی می‌خواهم عرض کنم که این ازدیوان جزا بدتر است برای این که محاکم اختصاصی جزائی را ممکن است تا اندازه قبول کنیم ولی محاکم اختصاصی حقوقی اصلا معنی ندارد برای اینکه بالاخره افراد در مقابل قانون فرقی ندارند ، اگر دعوی دارند باید بروند در محاکم عادی و مطابق قوانین عادی بخصوص این که بموجب قانون محاکمات مالیه اجرای احکام مالیه بازبسته بنظر وزیر مالیه‌است این اصلا معنی ندارد مگر این که بفرمائید وزیر مالیه هرچه دلش می‌خواهد بکند فقط بنده خواستم تذکر بدهم که یک عده زیادی از پرونده‌ها دوسیه‌ها در دادگستری با تمام این عرض و طول و با تمام این جریاناتی که عرض کردم تمام معطل مانده و یک سلسله مسائلی است که مورد توجه عموم است و در دیوان کیفر باقیمانده‌است و یک دوسیه هائی هم هست که شاید جنبه سیاسی داشته باشد آنهم روی اعمال نفوذ متوقف شده‌است از جمله من می‌خواستم راجع بدوسیه رشیدیان که یکمرتبه هم خودم تذکر دادم و اعلام جرم هم کردم و تعقیب هم شده‌است با وجود این که خیلی بطیئی تعقیب شده‌است این موضوع حتی شخص بنده نموجب مراسلهء که در ۲۴/۱۰/۲۹ به امضای سروان ای الکساندر که مال ایران فرستاده شده بدین وسیله تایید می‌نماید که کالای نامبرده در زیر را که تجاتخانه برادران رشیدیان خریداری نموده برای ارتش انگلیس است سروان ای الکساندر ۱۸۵۷۰۰۰ متر پارچه کرباس : ملاحظه بفرمائید کارخانه دولتی که کرباس ندارد

( یکنفر از نمایندگان – درچه تاریخی ) در تاریخ ۲۴/۱۰/۲۹ کالای نامبرده در زیر را که تجارتخانه برادران رشیدیان خریداری نموده برای ارتش انگلیس است باستثناء این مراسله اجازه گرفته ۱۸۵۷۰۰۰ متر پارچه از کارخانه‌ها گرفته و مصرف کرده‌است در بازار آزاد و قضیه هم معلوم شده‌است ولی دوسیه را نگهداشته‌اند و هنوز هم که هنوز است ایشانرا نمی‌خواهند تعقیب کنند این هم یکی از مثالهائی است که عرض کردم حالا البته دلیلش هم بر آقایان واضح است و لازم بتوضیح نیست : دیگر راجع بموضوع دادگستری عرضی ندارم فقط دو سه کلمه برای توجه دولت بطور فهرست عرض می‌کنم یکی قانون راجع بانتخابات شهرداریها ست که این قانون بنظر من یک قانونی است کاملا شبیه بقوانین قرون وسطی و هیچ با دموکراسی وفق نمی‌دهد برای این که دراین قانون قید می‌کند اصناف : بنده خواستم تذکر بدهم که دولت یک لایحهء بیاورد و این قانون را اصلاح بکند زیرا این قانون می‌گوید اصناف . در حکومت مشروطه این وضع موضوع ندارد صنف یک جنبهء حرفهء دارد و صنف از نظر واحد انتخاباتی معنی ندارد برای این که در مملکت مشروطه عموم مردم حق دارند در رای شرکت کنند چه در انتخابات شهرداری و چه در انتخابات مجلس شورایملی این راهم خواستم تذکر بدهم

( یکی از نمایندگان – دو درجه بودن ) بله دو درجه بودنش هم مخالف اصول کلی مشروطیت است قانون کدخدائی هم همینطور بعقیده بنده باید یک تغییراتی برایش قائل شویم و توضیح هم زیاد تر نمی‌دهم قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی هم که یکی از اصول قانون اساسی است همینطور باقی مانده و مخصوصا این را بایستی آقای حکیم الملک که خودشان طرفدار اصول مشروطیت هستند تکلیفش را معلوم کنند و دیگر راجع بشکایات از تخلفات مامورین دولتست که شما اگر یک مأمور دولت یا وزیری را البته غیر از وزیر یک مدیر کلی را که می‌روند پیش او می‌گویند این کار را انجام بده یا پیش یک مامور دولت یک کاری با او دارید می‌گوید من نمی‌کنم این کار را دلم نمی‌خواهد بکنم مرجع شکایت از این اشخاص کجاست ؟ ببالاتر از او هم بگوئید می‌گوید نمی‌کنم در اروپا و ممالک مترقی مرکزش کن سی دتا است و قاضاتی در آنجا نشسته‌اند که آیا این تخلف کرده‌است یا خیر در یک قانون اصل ۸۹ قانون محاکمات می‌گوید رسیدگی باین موضوع با دیوان عالی تمیز است ولی تاحالا متاسفانه این قضیه هیچ عمل نشده و مردم نمیدانند که کجا باید این شکایترا کرد مثلا یکی کوپن نگرفته‌است می‌رود کوپن بگیرد بیرونش می‌کنند تکلیف این آدم چی است بکی باید مراجعه کند ؟ نمی‌پذیرند تکلیف اینها را باید معین کرده و اگر این کار را بکنید می‌توانید بعدها مامورین حسابی داشته باشید برای اینکه اگر چند نفر از این اشخاص را تعقیب کردید و دیدند که مرجعی برای رسیدگی هست دیگر با رئیسش نمی‌سازد و حق مردم


+ تضییع نمی‌کند این بود خلاصه مطالببی که بنده می‌خواستم عرض کنم فقط می‌خواستم همانطور که دیروز هم عرض کردم تذکر بدهم ما از دولت انتظار نداریم که معجزه بکند وهر چه که گفتیم الساعه انجام دهد ولی می‌خواستم بگویم که وقتی دولت برنامهءمی آورد اگر دو کلمه موجز ومختصر از مطالب مهمی که واقعاً مورد توجه همه‌است آنها را بنویسد و بگوید این پروگرام من است و می‌خواهم این را عمل کنم و این کار را در این برنامه نکرده‌اند در خاتمه خواستم یادآور بشوم که فشار هر قدر زیادتر بشود ودستگاه فشار هر قدر شدیدتر برای مردم فشار بیاورد این عواقبش البته شدیدتر است برای اینکه نتیجه این می‌شود که مردم دیگر نمی‌توانند آن فشار را تحمل نمایند .کک یکی از فلاسفه قرن ۱۸ واز فلسفه انگلیس است در یک کتابی در فصل ظلم وستم عبارتی نوشته‌است که من آن عبارت را می‌خوانم وعرایضم را ختم می‌کنم می‌نویسد: اگر عملیات خلاف قانون نسبت به اکثریت مردم سرایت نماید و یا در صورتی که بدکاری و ظلم فقط شامل عده معدودی شود لیکن مورد از مواردی باشد که با توجه به سوابق ونتایج آن کلیه مردم را بقسمی تهدید نماید که قوانین ایده آل وآزادیها وحیات وهمچنین مذهب آنان به مخاطره بیفتد نمی‌دانم به چه عنوان می‌توان آنها را از مقاومت عملی در برابر قدرت غیر قانونی که بر علیه ایشان اعمال می‌شود منع نمود.

حالا اگر واقعاً این اصلاحات را شما نکنید ملت ایران خودشان می‌کنند وهیچ قدرتی نمی‌تواند مانع شود .

دکتر معاون ـاجازه بفرمائید بنده اخطار نظامنامه دارم .نایب رئیس ـآقای دکتر معاون .دکتر معاون ـ آقای ایرج اسکندری دو گزارش از فرماندار شاه آباد خواندند و بنده اخطار می‌کنم به موجب ماده ۱۰۹ که این گزارشها بر خلاف حقیقت بود (صحیح است )در ضمن هم به حیثیت اشخاص که آنجا هستند یک لطمه‌ای وارد می‌آید(صحیح است ) به این جهت از آقای رئیس استدعا می‌کنم به بنده اجازه بفرمایند که در این خصوص یک توضیحاتی عرض کنم .

نایب رئیس ـ فعلاً مطابق ماده ۱۰۹ من نمی‌توانم به آقایان اجازه بدهم چون آقایان نمایندگان کرمانشاهان هم همهءهر چهار نفر اجازه خواسته‌اند اگر اجازه بفرمائید در آخر جلسه یا اول جلسه دیگر به آقایان اجازه داده شود که توضیح بدهند (صحیح است )

(قبادیان ـ پس اجازه‌ها محفوظ باشد ). نایب رئیس ـ بسیار خوب پیشنهاد آقای دهستانی قرائت می‌شود: چون در اطراف برنامه دولت چند روز است مذاکراتی شده و نظر به اینکه هیئت دولت باید وقت خود را صرف امور جاریه کشور بنماید این است که کفایت مذاکرات را پیشنهاد می‌نمایم . نایب رئیس ـ آقای دهستانی .بعضی از نمایندگان – فایده ندارد چون عده هم برای رأی کافی نیست .دهستانی- بطوریکه عموم آقایان ملاحظه می‌فرمایند چند روز است که برنامه دولت در این مجلس مورد بحث قرار گرفته و نه تنها از لحاظ برنامه مورد بحث و مذاکره نمی‌شود بلکه از گذشته‌ها و نگرانی‌ها و نا امیدیهای آتیه هم در اینجا سخنرانی می‌شود ( یکی از نمایندگان – باید بشود )

بنده سؤال می‌کنم آقایان شما خودتان آقای حکیمی را دعوت کردید وبه مجلسش آوردید حالا چند روز است که قضایائی را که تقریباً جنبه تبلیغاتی دارد و هیچ مربوط به برنامه نیست مذاکره می‌کنند و بعداً گفته می‌شود که آقای حکیمی نمی‌توانند امور این کشور را اداره کند بنده عرض می‌کنم اگر مجلس پشتیبانی بکند یک چوب هم می‌تواند امور مملکت را اداره کند (فداکار – این جور نیست )و اصلاح کند .اصلاح امور مملکت با پشتیبانی مجلس بسیار سهل است ولی اگر نظر مخالفت باشد بسیار مشکل است

( یکی از نمایندگان- اینطور نیست) بنده برای اینکه بیشتر از این وقت دولت و وقت نمایندگان محترم مجلس صرف نشود و دولت هم به تکلیف قطعی خودش مؤفق بشود و تکلیف خودش را بداند پیشنهاد کفایت مذاکرات را کردم حالا بسته به نظر آقایان است اگر میل دارند امور مملکت معوق بماند ادامه بدهند و جند نفر دیگر هم صحبت بکند ولی اگر میل دارند خاتمه پیدا کند به این پیشنهاد من رأی بدهند . نایب رئیس – چون عده برای رأی کافی نیست پیشنهاد آقای دهستانی می‌ماند برای بعد . آقای فرخ

فرخ-اولاً مذاکره در پروگرام مربوط به معطلی کار دولت نیست چون یک هیئتی است معرفی شده باید وظایفش را انجام بدهد و برنامه مورد مذاکره‌است و مذاکراتی هم که شده‌است در این شش هفت جلسه تمام از طرف اقلیت است و به هیچیک از آنها جوابی داده نشده و هنوز از طرف اکثریت وارد بحث نشده‌اند . بنابراین به عقیده بنده هیچ مناسبت ندارد که مذاکرات را کافی بدانیم و به عقیده من باید اجازه بدهیم که اقلاً دو سه نفر هم از طرف اکثریت صحبت کنند که به مطالبی که گفته شده‌است جواب داده شود بعد از آن رأی به کفایت مذاکرات گرفته شود.( صحیح است ) جمعی از نمایندگان –پیشنهاد خودشان را پس می‌گیرند نایب رئیس – عده هم برای رأی کافی نیست .دهستانی – بسته به نظر مجلس است ( جمعی از نمایندگان – پس گرفتند ) مسترد می‌کنم .نایب رئیس – آقای فرهودی فرهودی – اولاً آقایان از این مجلاتی که اینجا آورده‌ام وحشت نکنند برای اینکه بنده در ضمن عرایضم شاید محتاج بشوم که از هر یک از این کتابها دو سه سطر بخوانم وتأمین می‌دهم که تمام مجلات را نخواهم خواند .

عرض کنم ما که در مدرسه بودیم یک اصطلاحی داشتیم می‌گفتیم برف انبار شد یعنی معلمهای مختلف تکالیفی می‌دادند و ما هم طفره می‌رفتیم از انجامش و آنها وقتی که جمع می‌شد می‌گفتیم درسها برف انبار شده‌است یعنی یک کار مشکلی در جریان تحصیلی ما پیش آمده‌است .

آن روزیکه لوحه مؤافق و مخالف را برای بحث در برنامه دولت نصب کردند به حکم ارادت و اعتمادی که به شخص آقای حکیم الملک داشتم نام خود را جزو مؤافقین نوشتم و البته نظرم این بود که دلایل مؤافقت با برنامه وشخص ایشان را عرض بکنم . از وقتی که وارد بحث پروگرام شدیم تا به حال ۱۱ نفر قبل از من صحبت کرده‌اند و از این ۱۱نفر شش تا مخالف بود و پنج تا مؤافق و این را هم عرض کنم که بنده در بیانات مؤافقین حقیقت یک مؤافقت روحی ندیدم ( اردلان –چرا بنده مؤافقت کردم ) برای اینکه مؤافق دو وظیفه دارد یکی اینکه از اصول نظر و فکر خودش دفاع بکند ویکی هم اینکه اگر مخالف آن موضوع قبلاً کسی حرف زده‌است به آن مخالفت جواب هم بدهد . مؤافق و مخالفی که تا به حال صحبت کرده‌اند متأسفانه این رویه را تعقیب نکرده‌اند . البته این رویه ساده‌است که خوب مؤافق آمده‌است و مطالب خودش را گفته‌است و می‌خواسته‌است به آن چند قسمت از وظیفه خودش که جواب گوئی به مخالف بوده‌است توجه نکند و بنده ایرادی یا گله‌ای به آنها ندارم اما این حکایت از بی نظمی می‌کند وبدترین بی نظمی‌ها به نظر من این بی نظمی است که حتی در مفاهیم کلمات و لغات وارد شویم که بنده بگویم مؤافقم مخالفت کنم وبگویم مخالفم آنوقت بیایم مؤافقت بکنم و تعریف وتمجید بکنم و این هرج ومرجی که کم وبیش همه ما را به ستوه آورده‌است ناشی از همین عدم توجه به اصول و قواعد است حقیقت اگر ما خواهان پیشرفت هستیم وآرزوی مؤفقیت در خدمت به مملکت را داریم به نظر من اول دفعه باید نظم ایجاد بکنیم و در سایه نظم افکار اصلاحی به خوبی گفته می‌شود و به خوبی هم شنیده می‌شود

(هاشمی – صحیح است کاملاً صحیح است ) و البته یک محیطی برای انجامش هست ولی اگر بی نظمی و اغتشاش برپا شد و به معانی لغات توجه نشد آن فکر اصلاحی را نمی‌توان گفت چون در دایره یک لغاتی می‌گوید که آن لغات دچار هرج ومرج شده‌اند و تازه فهمیده نمی‌شود و اگر هم فهمیده شود تازه محیطی برای انجامش نیست . نتیجه این رویه این شد که برنامه دولت که شامل مواد معدودی بیشتر نیست مطرح شد و واقعاً مسائل وقضایائی گفته شد که به هیچ وجه مربوط به برنامه نبود و ما نشان دادیم که نه رعایت نظم را می‌کنیم و نه اصول را حتی بعنوان اعتراض به صورت مجلس یک کتابچه پاکنویس شده قبلی هم خوانده شد ( صحیح است ) پس این تکالیفی است که جریان مجلس بعهده بنده محول کرده‌است و آن این است که ( البته چون خودم هم دارای این عقیده هستم باید عمل کنم ) باید جهات مؤافق خود را عرض بکنم و هم به صحبتهائی که قبل از بنده شده‌است جواب مختصری عرض بکنم . می‌گویند که شربت شیرین ته پیاله‌است و ما امروز از ته پیاله شروع می‌کنیم یعنی از بیانات آقای ایرج اسکندری شروع می‌کنیم . ایشان تشخیص داده‌اند که در ایران یک حزب محافظه کاری هست بنده هر چه دقت کردم

( ایرج اسکندری – بنده حزب نگفتم ) فرمودندیک حزب محافظه کار وجود دارد بنده هر چه دقت کردم و به صفحات جراید و به مرامنامه‌های احزاب مختلف مراجعه کردم هیچ همچو چیزی ندیدم ( ایرج اسکندری – بنده حزب نگفتم )

( دکتر کشاورز - خودشان دارند تکذیب می‌کنند ) ایشان یک حزب موهومی را که حزب محافظه کار است جلوی چشم آورده‌اند و بعد هم خودشان را مخالف حزب محافظه کار فرض کرده‌اند و یک جنگ و دعوایی پشت این تریبون راه انداختند که بهیچوجه من الوجوه هدف این جمله معلوم نبود کیست بعد هم در ضمن توضیحی که می‌دادند اسمی هم از انگلستان آوردند که بله در انگلستان


+ هم دو حزب هست حزب محافظه کار و احزاب کارگر و چون ایشان این اسم را آوردند بنده هم باید در حدود آن کاری که داشتم و معلمی تاریخ بوده‌است توجه ایشان را جلب بکنم با اینکه در انگلستان هم حزب محافظه کارپیش قدم اصلاحات بوده‌است ولی اینجا که نداریم که شما بهش حمله کنید و آن جا هم که شما اسم بردید همانها پیشقدم در اصلاحات بوده وحتی بیشتر این قوانین آزادیخواهانه که در انگلستان است از قبیل آزادی ایرلند و از قبیل اصلاح قانون انتخابات و اصلاح قانون کارگری تمام این‌ها را پیش قدمش حزب محافظه کار بوده‌است ( ایرج اسکندری- در کدام تاریخ ؟ ) در ایران که جنابعالی یک حزب محافظه کاری را فرض کرده‌اید در دوره ۱۳ که فراکسیون توده در مجلس شورای ملی نبود بنده هم که نبودم اما باید بگویم که اولین قانون بیمه کارگران در دوره ۱۳ گذشت ( صحیح است

) پس نبایستی که ما یک دو دسته موهومی را جلوی هم قرار بدهیم و اینجا بیائیم و خودمان با خودمان دعوای با نفس بکنیم ( صحیح است ) بنده خیال می‌کنم این مسائل اصلاحی که آقا فرمودند کم وبیش همان چیزهائی است که همه ما معتقدیم ( صحیح است ) و این اختصاص و انحصار به یک شخص یا یک دسته معینی ندارد . بنابراین چون روح اینطور است ( پروین گنابادی – پس چرا عمل نمی‌شود ) چون مطلب این است این دعوا ومشاجره چیست ؟

بهتر این است که این افکار اصلاحی را همه کمک کنیم تا انجام بدهیم و پیشرفت کنیم ( فداکار – ولی عمل نمی‌کنید ) یک اعتراضی هم به دولت فرمودند که چرا در برنامه خودشان این اصلاحات را که می‌خواهند بکنند قید نکرده‌اند در صورتیکه دولت در این برنامه اش تمام اصلاحاتی را که ضروری می‌دانسته قید کرده و حتی در این جا یک رویه شاعرانه‌ای پیش گرفته‌است که حتی از فراکسیون توده هم در این خصوص جلو افتاده‌است

( یکی از نمایندگان – فراکسیون توده شاعر نیست ) برای اینکه اینجا در برنامه‌های دولت یک عبارتی دارد که هیچ قسمتی و هیچ نقطه‌ای در مملکت ما نیست که محتاج به اصلاح نباشد این برنامه‌ای است که دولت داده‌است و اذعان کرده‌است که ما در تمام شئون و شقوق احتیاج باصلاحات داریم شما هم که اصلاح می‌خواهید پس این دعوی و مرافعه می‌آئید پشت تریبون راه می‌اندازید یا در شهرها راه می‌افتید برای چیست ؟

مقصود این است که اعتراض کردید به دولت که خوب این اصلاحاتی را که شما می‌خواهید بکنید ترتیبش را بگوئید رویه اش را بگوئید شکلش را بگوئید البته این هم یک نظری است و بنده تصدیق می‌کنم چون مطلب وقتی که عنوان اصلاح درش شد البته حق این است که راه و رویه اش معلوم شود ولی البته آقا توجه دارند به اینکه این موضوع بنام برنامه‌است قانون که نیست اینها یک اصولی است که دولت در نظر دارد اختیار کرده‌است و اگر ما قبول کردیم دولت موظف است که روی آن اصول یک قوانینی به مجلس شورای ملی پیشنهاد بکند و اگر بخواهد راه و رویه و جزئیات مطالب را هم قبلاً بکند و بخواهد قوانین را که بعداً بخواهد بیاورد راه ورویه اش را هم در برنامه بیاورد و قید بکند آنوقت می‌ترسم بحثش هفتاد جلسه طول بکشد ( فاطمی – هفت سال ) چون فرمایشاتی که آقایان فرمودند بنده همینطور که به گوشم خورد یادداشت کردم این است که ممکن است یک قدری در تنظیم مطالب آن طور که آقایان منظم صحبت کردند شاید نتوانم از عهده بربیایم ولی خوب یک مطالبی است عرض می‌کنم ، آقای اسکندری در ضمن بیاناتشان فرمودند که مأمورین دولت مطابق اصول مشروطیت و دموکراسی تربیت نشده‌اند ( صحیح است ) فرض کنید صحیح باشد برای اینکه ما بیست وچند سال است که نداشتیم این اصول را ( فداکار- حالا هم نداریم )

پس از کجا بیاوریم این ترتیب را ؟ ما این نتیجه‌ای که خواستند از این مطالب بگیرند آن نتیجه بنظر من صحیح نبود گفتند راهش این است که هر گاه دولت به یک مأموری امر کرد و آن مأمور خودش تشخیص داد که این امر مخالف با مشروطیت است آن مأمور نباید آن امر را اجرا بکند .

این آقا یعنی هرج ومرج در سازمان دستگاه دولت ( صحیح است ) برای اینکه این مسئله که یک امری که به یک مأموری داده شده آیا مؤافق با قانون اساسی هست یا نیست این یک مسئله نظری است و یک مسئله‌ای است که یک مرجع صلاحیتدار دارد که مجلس شورای ملی است باید بنشینند و بحث کنند و ببینند که آیا آن مخالف با اصول مشروطیت و دموکراسی است یا نیست ( صحیح است ) یک همچو چیزی را که نمی‌شود به اختیار قضاوت تمام مأمورین دولت واگذار کرد برای اینکه این وسیله می‌شود که هر وقت هر امری را به هر مأمور دولتی که واگذار کردند و او مصلحتش نبود اقدام نمی‌کند و یک مشاجره‌ای توی اداره اش و در وزارتخانه اش با وزیرش و با رئیسش راه می‌افتد که این مخالف قانون اساسی است من اجرا نمی‌کنم و ملاحظه کنید وقتی که کار به اینجا کشیدآن دولت چه روزگاری خواهد داشت ( دکتر کشاورز – از این که هست که بدتر نمی‌شود ) حتی در حقوق اساسی یک مبحثی است وآن این است که وقتی صحبت ار قوای سه گانه می‌کنند می‌رسندبه این مطلب که هر گاه قوه مقننه که در مملکت ما مجلس شورای ملی است ودر خیلی از ممالک هم دو مجلس است هر گاه قوه مقننه یک قانونی وضع کرد و این قانون بنظر رسید که مخالف قانون اساسی است آیا قوه قضائیه و عدلیه می‌توانند جلوگیری بکنند.از اجرای این قانون یعنی رأی بدهند که اجرا نشود یا نه ؟ ( دکتر کشاورز- بله بله ) در حقوق اساسی عده مؤافق صحبت کرده‌اند روی این مبحث وعده‌ای گفته‌اند که بایستی به قوه قضائیه این حق را داد که اگر مجلس شورای ملی قانونی وضع کرد واین قانون مخالف قانون اساسی بنظر رسید این حق را باید به قوه قضائیه داد که جلوی آن را بگیرد عده هم گفته‌اند که قوه مقننه مستقل است در کارش و تشخیص انطباق یا عدم انطباق قوانین یا قانون اساسی با خود قوه مقننه‌است .

بنابراین آنچه را که قوه مقننه تصویب کرده‌است قوه مجریه حق ردش را ندارد .

مقننین قانون اساسی ما به این نکته توجه کرده‌اند یعنی نویسندگان قانون اساسی ما نیز غافل از این موضوع نبوده‌اند چون ما یک اصلی داریم در قانون اساسی که تکلیف این کار را معین کرده‌است و نشان می‌دهم که قانون اساسی ما هم اجازه نداده‌است به قوه قضائیه که قوانین را از نظر انطباق و عدم انطباق با قانون اساسی رد کند ( یکی از نمایندگان – بخوانید ) اصل ۸۱- دیوان خانه عدلیه و محکمه‌ها وقتی احکام و نظامنامه عمومی و ایالتی و ولایتی و بلدی را مجری خواهند داشت که آنها مطابق با قانون باشد یعنی نویسندگان قانون اساسی ما آمده‌اند این فرض را کرده‌اند که ممکن است انجمن‌های ایالتی و ولایتی یا شوراهای بلدی نظامنامه هائی وضع کنند که آن نظامنامه‌ها مخالف قانون باشد مخالف قانون اساسی باشد آن وقت قانون اساسی ما به محکمه‌ها اجازه داده‌است که آن نظامنامه را اجرا نکنند بنابراین اگر نظر مقننین این باشد که قانون‌هایی که تصویب می‌شود عدلیه اجرا نکند اینطور نیست این فقط صلاحیت رد را به محاکم فقط در موردی داده‌است که فقط انجمنهای ایالتی و ولایتی که نظامنامه‌هایی تصویب می‌کنند آنها اگر مخالف قانون باشد پس ملاحظه می‌فرمایید که از حیث بحث اصولی و مشروطیتی هم این تئوری آقای اسکندری صحیح نیست

( فداکار- سفسطه می‌فرمائید ) حالا ممکن است ایرادی به این مسئله بشود ممکن است یک ایرادی وارد بشود که بگویند خوب اگر وزیری رئیس الوزرائی یا فرمانده قشونی بر خلاف قانون اساسی حکمی داد به مأمور ، مأمور را مجاز ندانستیم که آن حکم را رد کند .بنابراین این مأمور می‌رود و اجرا می‌کند در این صورت این چطور می‌شود ؟ آن به نظر بنده راهش این است که مجازات‌های سختی باید معین شود برای اشخاصی که بر خلاف قانون اساسی حکم می‌دهند ( صحیح است ) ( فداکار- قانون مجازات عمومی هست ) والا حق قضاوت و مخالفت و مؤافقت با قانون را بعهده خود افراد اگر واگذار کنیم من به شما قول می‌دهم که هیچ فردی هیچ دستوری را اجرا نکند و البته آقای اسکندری یک قسمت از بیاناتشان حقیقت صحیح بود مثل سایر قسمتها ( ایرج اسکندری –متشکرم ) وآن این بود که در مملکت حکومت مرکزی لازم است البته ایشان نظرشان این بود که اصول فئودالیسم نباشد بنده خیال می‌کنم هیچ نماینده‌ای در مجلس شورای ملی وجود نداشته باشد که با حکومت مرکزی مخالف باشد ( صحیح است )

اما باید تشخیص داد که حکومت مرکزی چیست ؟ به نظر بنده حکومت مرکزی را می‌شود خلاصه کرد در دو کلمه وآن عبارت است از حکومت قانون ، حکومت مرکزی عبارت است از آن حکومت که مرکز کاملاً قادر وقاهر باشد و قانون را اجرا بکند در تمام کشور ( صحیح است ) و هر کس ، هر دسته‌ای ، هر جماعتی خواستند در اعمالشان در رفتارشان ، خواه بنام اصلاح ، خواه بنام وطن پرستی ، خواه بنام آزادی خواهی با مقررات قانون مخالفت کنند دولت آن مخالفتها را جزا بدهد ( صحیح است )

( دکتر کشاورز- تردید نیست ) قسمت دیگری فرمودند راجع به اینکه این دولت سیستم اقتصادی اش چیست؟ گفته‌است در برنامه که قسمت اقتصادی را مطالعه می‌کنم و یک راهی را بدست می‌آورم و اصلاح می‌کنم و چه می‌کنم اما سیستم اقتصادیش را معین نکرده‌است ، البته این یک نقصی است در برنامه که بایستی رفع شود اما این دو مطلب است آقا یکی این است که ما می‌رویم در کتابخانه وبه آن کتابدار یا کتابفروش می‌گوئیم آن کتابی را به مابده که جدیدترین تئوری‌های اقتصادی را داشته باشد ، آن را می‌گیریم ، می‌خوانیم نوشته‌است ، مطالعات علمی کرده‌است احصائیه دارد امثال دارد و غیره می‌بینیم که یک تئوریهایی را ذکر کرده با دلیل وبرهان و ارقام واعداد ، فوراً به نظرمان خوب می‌آید و می‌آئیم می‌گوئیم که خوب است سیستم اقتصادی ما هم همینطور باشد این نکته را توجه بفرمائید که تئوریهای جدیدیکه در امور اقتصادی و اجتماعی در ممالک خیلی مترقی پیداشده این تنها نتیجه ترقی فکر نویسنده نیست نتیجه ترقیات اقتصادی و اجتماعی خود آن مملکت هم هست یعنی آن مملکت مراحلی از ترقیات اقتصادی و اجتماعی را پیموده‌است و حالا به مرحله‌ای رسیده‌است که عالی ترین تئوریها هم ،هم به فکر نویسنده اش می‌آید وهم قابل اجرای در آن محیط می‌شود ( صحیح است ) ولی هر وقت خواستیم


+ یک همچو تئوری را اجرا بکنیم یک کتاب دیگر هم بایستی بخوانیم وآن کتاب جامعه‌است بایستی برویم در جامعه ، کتاب جامعه را بخوانیم ببینیم که این مردم این مملکت ، این طرز فکر ، تربیتهای سابق ، این مذهبی را که دارد ، این رویه ایکه دارد آیا قابل است که این تئوری که در کتاب خوانده‌ایم در آنجا اجرا بشود یا نه ؟ اگر منتطبق بود که اجرا می‌کنیم و اگر نبود نبایستی که حمله اساسی بکنیم به دستگاه جامعه و بگوئیم که چون تو این تئوری جدید را قبول نکرده‌ای تو به درد نمی‌خوری تو چنین توچنانی و بکلی از جامعه عمومی بشریت بخواهیم طردش بکنیم بایستی استعداد ترقی را درش ایجاد بکنیم بعد در یک قرن دوقرن این ترقی ایجاد بشود پس ، آقای اسکندری از این مسئله رژیم اقتصادی این مسئله را نتیجه گرفتند که خوب است دولت در امور اقتصادی دخالت بکند، این یک تئوری تازه‌ای است که امور اقتصادی باید در دست دولت باشد ( فداکار- کهنه‌است ، تازه نیست ) خوب این یک تئوری است بعضی جاها هم عملی شده و لکن باید دید ما که بالاخره وضع خودمان را می‌دانیم روحیه مردم راهم که می‌سنجیم اشخاص خودمان را هم که می‌شناسیم باید دید که واقعاً دولت هر قدر هم افرادش حسن نیت داشته باشندهر قدر هم مأمورینش شریف و پاک باشند هر قدر هم که ما دستگاه مجازات برای بدها داشته باشیم اساساً وحقیقت باید تشخیص داد که روحیه عموم ایرانیها می‌پذیرد که در جزئیات زندگیش دولت دخالت بکند یا نه ؟

( اردلان – خیر ) البته خیر عقیده من این است که روحیه ملت ایران نمی‌پذیرد که دولت در جزئیات زندگیش دخالت بکند ( صحیح است ) بنابراین بهترین قانون آنست که متناسب با روح و فکر مردم باشد ( صحیح است ) اگر یک قوانینی باشد که مربوط به آن مردم نباشد یعنی ارتباط روحی با مردم نداشته باشد آن قوانین قابل اجرا نیست و حتی من در احادیث دیدم که پرسیدند از یک امامی که این همه حدیث که از طرف شماها نقل می‌شود تکلیف ما چیست ؟

گفت با عقلتان تطبیق بکنید هر کدام را عقلتان تصویب کرد قبول بکنید . و بقیه را فاضربوه علی الجدار بنابراین ما هر وقت خواستیم یک رفورمی یک اصلاحی در یکی از شئون مملکت بکنیم بایستی که آن رفورم و اصلاح را تطبیق بکنیم با روحیه مردم اگر آن اصلاح را روحیه مردم واقعاً از روی شوق می‌پذیرد بسیار خوب والا مقاومت کردن در مقابل این روحیه همان مقاومت در مقابل افکار عمومی است و بعد هم آقای اسکندری که می‌فرمایند دولت در امور اقتصادی باید دخالت بکند این نکته را باید توجه داشته باشند این مشروطه‌ای که ما داریم این قانون اساسی روی افکار آزادیخواهان بنا شده‌است و این قانون اساسی را اگر با دقت مطالعه کنید و قوانینی را که در دوره اول در موازات این قانون گذراندند توجه بفرمائید می‌بینید که نظیر این قانون اساسی و تشکیل مشروطیت ما بیشترش این بوده‌است که آزادی افراد تأمین بشود ( صحیح است )

یکی از آزادیها آزادی کسب و حرفه و صنعت است یعنیاساسی ترین آزادیها.یعنی آزادی زندگانی پس اگر ما مداخله دولت را در امور اقتصادی جزو رژیم خودمان بخواهیم قرار بدهیم بنده بطور قطع می‌توانم عرض بکنم که این عمل مخالف است با روح نویسندگان قانون اساسی که منظورشان دادن آزادی زندگانی به مردم بوده‌است ( صحیح است ) ( ایرج اسکندری – همین محافظه کاری اسمش است قربان ) …آقای ایرج اسکندری و همچنین آقای دکتر کشاورز توأماً به یک مسئله‌ای اشاره کردند بلکه تصدیق هم کردند و آن این بود که صنایع در این مملکت بایستی ترقی بکند بنده تصور نمی‌کنم که این مسئله منکری داشته باشد که صنایع و کارخانجات در مملکت باید توسعه پیدا بکند این فکر تازه‌ای هم نیست تأسیس کارخانجات در این مملکت اگر حقیقت را بخواهید از اول مشروطیت در ایران اجرا شده‌است و اول هم بوسیله مرحوم صنیع الدوله قوم و خویش محترم آقا ( اشاره به آقای نصر الملک هدایت وزیر پیشه و هنر ) بوده‌است ( صحیح است ) و اگر عملش را هم بخواهیم در دوره دیکتاتوری که این همه بر مذمتش حرف زده شده‌است در دوره او شروع شد

( ایرج اسکندری – مانعی ندارد شما تعریف کنید ) پس این فکر تازه‌ای نبوده‌است که بگوئیم ما آورده‌ایم و بیائید کارخانه درست کنیم صنعت راه بیاندازیم اینطور نیست مطلبی بوده‌است که ۳۰ سال است چهل سال است که در این مملکت سابقه فکری داشته و از ۲۰ سال پیش هم سابقه عملی داشته‌است اما کسانیکه نامه شان این است که کارخانجات در مملکت زیاد باشد و توسعه پیدا کند البته مقتضای این امر این است که یک محیط مساعدی هم برای تأسیس کارخانجات فراهم بشود والا اگر صرفاً برنامه بنده ماده اولش این باشد که کارخانجات در این مملکت بایستی زیاد بشود ولی عمل من طوری باشد که محیط مساعد برای این کار فراهم نکنم بلکه عمل من طوری باشد که محیط نامساعد ایجاد بکنم این صحیح نیست و بدترین مبارزه‌ها مبارزه با نفس است بنده می‌توانم با دیگران مبارزه کنم ولی اگر با خودم مبارزه کنم این بدترین مبارزات است حالا ممکن است بفرمائید که راهش چیست ؟

چه محیط مساعدی را بایستی فراهم بکنیم البته یک محیط مساعد محیط اقتصادی است یعنی کارخانه بایستی طوری باشد کارخانه بایستی مواد اولیه اش طوری فراهم بشود و بقسمی فراهم بشود و مزد کارگرها و تشکیلات کارفرما بنحوی باشد که جنسی که از کارخانه می‌دهد بیرون چون همیشه که جنگ نیست عنقریب وارد بازار آزاد می‌شویم و جنسی که بیرون می‌آید باید از لحاظ قیمت و صفت بتواند رقابت بکند با اجناس نظیر خودش در دنیا ( دکتر کشاورز – یعنی مزد کارگر را کم بکنند ؟ ) …خیر ابداً مواد اولیه را باید ارزان فراهم کرد کارگر را هم روی اصول کلی می‌بایستی که وسایل زندگانیش را من جمیع الجهات فراهم کرد و مقصود بنده علی الاصول این است که حالا مزد کارگر یا کم یا زیاد یا هر چه نتیجه باید این باشد که آن جنس از حیث صفت و قیمت بتواند با اجناس مشابه خودش که در محیط مساعد تهیه می‌شود رقابت بکند اگر ما همچو محیط مساعدی فراهم کردیم این محیط مساعد اقتضایش این است که خودبخود بدون اینکه اینجا بیائیم دعوا بکنیم ودر برنامه بنویسیم خودبخود کارخانه درست می‌شود یک شرط دیگری هم دارد و آن این است که کارخانه‌ای را که ما برای ترقی اقتصاد مملکت می‌خواهیم کارخانه‌ای را که ما برای رفع نیازمندیهای مردم و برای تقویت استقلال اقتصادی خودمان می‌خواهیم این نباید مرکز تحریکات سیاست باشد ( صحیح است )

این نبایستی آلت اجرای سیاسی باشد ( صحیح است ) باید در محیط آرامی ،کارگر و کارفرما بروند کارشان را بکنند و محصولش را بدهند به بازار ( ایرج اسکندری – همین حرفها اسمش ارتجاع است ) پس حفظ این کارخانه‌های دولتی که خود آقای اسکندری فرمودند بدترین روز افتاده و بنده هم تصدیق دارم و حفظ این کارخانجاتی را که افراد تهیه کرده‌اند ، شرکتهای سهامی تهیه کرده‌اند موکول به این است که اگر بخواهیم اینها حفظ بشود حالا توسعه اش پیش کشتان اگر بخواهید همین‌ها حفظ شود باید کمی توجه بکنید و کوشش بکنید که محصولش از حیث قیمت و صفت عقب نباشد از مشابهش و یکی هم اینکه این جا دستگاه کار باشد نه دستگاه سیاست

( پروین گنابادی – در ممالک اروپا مگر این طور نیست ) ( زنگ رئیس ) …وقتی که سیاست وارد کارخانه شد در درجه اول اسباب صدمه کارگر است چرا؟ برای اینکه سیاست با پیچ و مهره کارخانه که کار ندارد این کارگر بدبخت را هی از کارخانه بیرون می‌کشند اینجا برو آنجا برو ، این داد را بزن یکی کشته شود ،یکی زخمی شود ، اساساً این کار نه تنها آن اصل قضیه را که توسعه صنایع ملی باشد تأمین نمی‌کند که هیچ از بین هم می‌برد بعلاوه اسباب صدمه خود کارگر هم که عنصر کارخانه‌است می‌باشد ( فداکار- سیاست را معنی بفرمائید سیاست یعنی چه ؟ ) …خیلی بنده متشکرم از آقای ایرج اسکندری که یک زمینه مختصری هم در قسمت دیگری از صحبت به بنده دادند وآن راجع به حاکمیت دولت است .

البته دولت مستقل و دولت آزاد آن دولتی است که در خاک خودش حاکمیت مطلق داشته باشد حتی در حقوق بین المللی اجازه داده‌اند به دولتها که هر گاه تبعه یک مملکتی به مملکت دیگری رفت در احوال مختصه مطابق قواعد ملکت متبوعه اش با او رفتار شود چون اتباع ممالک به هر جا که می‌روند احوال شخصیه شان هم مثل سایه دنبال او می‌روند مثلاً بنده که تابع این مملکت هستم آن قوانین مربوط به احوال شخصیه‌ام مثل ارث و نسبت و ازدواج و اینها مثل سایه دنبال من می‌آید و طبق آن قوانین باید با من رفتار بکنند . حتی اگر من امروز رفتم به ترکیه می‌بایستی طبق آن قوانین مربوط به احوال شخصیه من اگر در آنجا مبتلا به من شد با من رفتار شود و این از لحاظ احترام به افراداست که هر ساعت مجبور نشوند آنرا عوض کنند در ضمن مسافرتها به ترکیه رفت عوض شود ، به یونان رفت عوض شود ، هر کس به هر کجا که می‌رود باید آن قوانین خودش تا تابعیتش را تغییر ندهد با او باشد این یک اصلی است معذالک در این اصل اساسی که متضمن آزادی افراد است و باعث آسایش نوع بشر است و برای رفاهیت نوع بشر است هر وقت مثلاً نظم عمومی مواجه با این اصول بشود اینها هم نقض می‌شود مثلاً دو زن داشتن در جامعه اسلامی هیچ عیبی ندارد ولی اگر بنده به مملکتی بروم که در آن مملکت گرفتن زنهای مختلف مخالف اخلاق حسنه یا نظم عمومی باشد به بنده این کار را اجازه نمی‌دهند بکنم ( اردلان – آقا شما اینجا هم این کار را نکنید )

( خنده نمایندگان ) …پس حاکمیت دولت را که آقای اسکندری فرمودند همه ما قبول داریم ویک اصل مسلمی است واساساً تا موقعی که حاکمیت یک دولتی در مملکت خودش از طرف همسایگانش رعایت نشود امید زیادی به استقرار حقیقی حاکمیت نمی‌شود پیدا کرد ایشان از مسئله حاکمیت دولت موضوع بازداشت شدگان را فرمودند البته حرف صحیحی است و بازداشت شدگان حالا بهر دلیلی ، بهر جهتی ، بهر کیفیتی بوده‌است اصل حاکمیت دولت مقتضی است که هر چه زودتر در یک محکمه


+ ایرانی و دستگاه قضائی ایران اگر کار آنها قابل رسیدگی است رسیدگی کنند ورأی خودشان را بدهند ما یک اصلی داریم در قانون اساسی وپیش از اینکه بنده بیایم اینجا یکی از آقایان یادداشتی به بنده نوشتند که راجع به تبعید شدگان از شمال هم یک تذکری بدهم بنده وقتی آن یادداشت را خواندم متوجه شدم که ما یک اصلی داریم در متمم قانون اساسی وآن اصل چهارده‌است ، اصل چهاردهم هیچ یک از ایرانیان را نمی‌توان نفی بلد یا منع از اقامت در محلی یا مجبور به اقامت محل معینی نمود مگر در موارد یکه قانون تصریح می‌کند ( صحیح است ) مدتی است ما می‌شنویم یک عده از هموطنهای ما را از بعضی از ولایات تبعید می‌کنند ما هر چه فکر می‌کنیم واقعاً چه چیز این حق را داده‌است و چه اصلی و چه سابقه‌ای است که تصویب می‌کند این عمل را بنده که پیدا نکردم وتصور می‌کنم که مجلس شورای ملی توجه داشته باشد که این اصل چهاردهم که بنده قرائت کردم اینجا این یک اصلی است که در حقیقت تأمین کننده اصل آزادی زندگی مردم است برای اینکه بنده یک کارگری هستم یک کاسبی هستم یک معلمی هستم در یک گوشه از مملکت دارم کار می‌کنم و در یک اطاقی نشسته‌ام ودارم زندگی می‌کنم حاصل تمام این صحبت‌ها تأمین زندگی است زندگی شرافتمندانه بنده یک معلمی هستم در یک گوشه بالاخره رسیده‌ام به این معنی ، یک اطاقی دارم ویک شغلی دارم ویک کار شرافتمندانه‌ای فردا بیایند بدون اینکه من بدانم برای چی ؟

به من بگویند تو از این اطاقت و این شغلت و این کارت دست بردار و برو شهر دیگر ، این اصل ۱۴ متمم قانون اساسی اصلی است که استقرار زندگانی افرادرا تأمین کرده و به هیچ قوه و مقامی نباید اجازه داد که این اصل اساسی را نقض کند

( لنکرانی – حتی به رضاخان ) - یادداشتهای بنده در جواب آقای ایرج اسکندری تمام شد حالا اگر آقای دکتر کشاورز اجازه بفرمایند یک قدری برویم به سراغ جواب فرمایشات ایشان ( دکتر کشاورز بفرمائید ) مخصوصاً از شخص ایشان اجازه می‌خواهم برای اینکه بنده تنها کسی بودم که از اول بیانات ایشان تا آخر بیاناتاشان سراپا گوش مواجهشان هم نشسته بودم آقای دکتر کشاورز شروع فرمودند نطق خودشان را که واقعاً هم نطق غرائی بود به جمله باکثریت ، اکثریت چیست ؟

( دکتر کشاورز – اکثریت مجلس بفرمائید ) …البته وقتی که در مجلس می‌گوئیم اکثریت منظور اکثریت مجلس است ، عر ض می‌شود که اکثریت چیست ؟ اکثریت عبارت است از دسته و اجتماع زیاد تر از وکلا که دارای یک تشکیلات و یک برنامه و نظامنامه معینی باشند و آن تشکیلاتشان و آن نظامنامه شان و آن برنامه شان را بگیرند و تعقیب بکنند بنده خیال می‌کنم از اکثریت منظور عده زیادتر وکلا بطور مطلق نیست اکثریت عبارت است از عده زیاد تر وکلا که متشکل شده باشند و با صطلاح ( ارگانیزه )شده باشند آقای دکتر کشاورز شروع فرمودند به حمله با اکثریت مجلس بنده از اول مجلس تا به حال که در خدمت آقایان بودم در این مجلس اکثریت به این معنی وجود نداشته‌است بنابراین تمام حملات ایشان به هدف موهوم بود ! ( خنده نمایندگان ) ( دکتر کشاورز – پس جواب ندهید ) و این هم یکی از اصول خطا به جدید است شما یک جماعتی را فرض کنید ، که بنده یک سخنرانی بخواهم بکنم و یک جماعتی را خواهش بکنم که بیایند آنجا و موضوع سخنرانی من هم فرض بفرمائید جهل و نادانی باشدبنده بیایم درعین اینکه راجع به جهل و نادانی صحبت می‌کنم به حضار هم حمله کنم در صورتیکه آنها شنونده هستند و نمی‌توانند هدف حمله موضوعاتی قرار بگیرندکه در آن موضوعات وارد نیستند ، این مجلس قربان اکثریت به معنای پارلمانی تا به حال نداشته

(دکتر کشاورز – صحیح است – احسنت) چرا؟برای اینکه جهتش را هم تقریباً آقای ایرج اسکندری فرمودند و ما حصلش این است که در نطق خودشان گفتند برای اینکه اکثریت مجلس باید مبتنی باشد به یک مقدماتی که آن مقدمات اجتماعی وحزبی وسوابق یک مبارزه‌های سیاسی وبالاخره از یک مجموع آن احوال عده زیادی وکیل به مجلس می‌آید اینها می‌شود اکثریت اما چون ۲۰ سال مشروطیت ما تعطیل بود و چنین سازمانی وجود نداشت افرادی که در شهرها انتخاب شدند ، یا در تهران فرقی نمی‌کند اینها همه بر حسب اوضاع و احوال و مقتضیات محلی انتخاب شده‌اند جهت جامع حقیقی بین دسته زیادی از وکلا نبود که اینها جمع شوند بنام اکثریت و مورد حمله شما واقع شوند کسانی که از مجلس گله می‌کنند ( شریعت زاده – جهت جامع هست ) البته جهت جامع هست بنده می‌دانم وجهت جامع کلی هست . علت نگذاشتن لوایح از مجلس همین بود که اکثریتی که توافق نظر داشته باشند و هم فکر باشند و در یک برنامه دقیق توافق کرده باشند تشکیل نشده بود اگر شده بود اشکال نداشت که لوایحی که می‌آمد با برنامه شان تطبیق می‌کرد اگر مؤافق بود مؤافقت و الا اصلاح می‌کردند علت اینکه دولتها هم ناپایدار بوده همین بود پس وقتی ما حق داریم به اکثریت مجلس حمله کنیم که چنین اکثریتی وجود داشته باشد . آقای دکتر کشاورز در ضمن بیاناتشان اشاره به وضع مالی خودشان کردند حالا وارد به برنامه بود یا نبود ؟ بنده کاری ندارم ( دکتر کشاورز – جواب سؤال یک نفر آقای کاظمی را دادم ) عرض کنم که بنده خیال می‌کنم که این وضع ما که ایشان برای خودشان فرمودند اگر واقعاً عینک بزنیم از کرسی مقام ریاست و تمام این نمایندگانی که جلوی چشم ما هستند می‌بینیم که این وضع مالی که خودشان فرمودند اکثریت وکلا یا دارای همان وضع هستند یا یک قدری هم بدتر هستند

( دکتر کشاورز – من با هشتاد درصد آقایان حاضرم عوض کنم . نگوئید این حرفها را .چرا این حرف را می‌زنید ؟ چون آقای کاظمی این حرف را زدند من این حرف را زدم) بزرگترین نمونه این وضع مالی رئیس ماست رئیس مجلس وضع مالیش را ببینید بدرجات از وضع مالی من و شما بدتر است ( صحیح است ) مقصود این است که وضع مالی البته مؤثر است از اینکه ما تشخیص بدهیم که اشخاص چکاره هستند ولی بعد از اینکه واقعاً دقت بکنیم ببینیم آن کسی را که می‌خواهیم معرفی کنیم که اکثریت وجود دارد واقعاًوجود داشته باشد خود بنده ( چون ایشان مال خودشان را گفتند ) بنده هم مال خودم را می‌گویم ( بعضی از نمایندگان – خیر آقا نگوئید )( همهمه نمایندگان )

(مهندس فریور- ای بابا ) ( دشتی – وارد مباحثه شخصی نشوید آقا )

( جواد مسعودی – داشتن سرمایه که عیب نیست ) در هر حال بنده خیال می‌کنم بی انصافی باشد به یک عده کثیری که حاصل عمرشان حاصل سعیشان در همان حدود هائی است که آقای دکتر کشاورز فرمودند یک حمله دسته جمعی و یک فحش روی باز بدهید عرض می‌شود که آقای دکتر کشاورز در ضمن بیاناتشان ( همانطوری که عرض کردم چون بی ترتیب یادداشت کردم ممکن است نظم و ترتیبی نداشته باشد ) در ضمن بیاناتشان راجع به محصلینی که به ترکیه رفته‌اند صحبت کردند البته همه ماها می‌دانیم که محصلین را دولت ترکیه نمی‌دانم یکسال پیش بود هیجده ماه پیش بود که دولت ترکیه اعلانی کرد و مقدماتی هم پیدا کرد و تشریفاتی هم پیدا کرد و یک عده‌ای هم رفتند ولی البته به خرج دولت ترکیه رفتند به خرج دولت ایران نرفتند . اصل هیجدهم قانون اساسی ما باز یک مطلبی دارد که اگر ما واقعاً دقت کنیم می‌بینیم نبایستی که به محل تحصیل مردم حمله کنیم اصل هیجدهم می‌گوید : ((تحصیل و تعلیم علوم ومعارف و صنایع آزاد است مگر آنچه شرعاً ممنوع باشد )). یک جماعتی به تشخیص خودشان یا به تشخیص اولیاء شان به خرج دولت ترکیه رفته‌اند این به نظر بنده موضوع حمله‌ای ندارد ممکن است به این کار اعتراض داشت ولی این اعتراض را موقعیکه این کار را می‌کردند باید کرد که هم محصلی وجود داشت و هم مجلسی وجود داشت و هم جنابعالی وجود داشتید ( دکتر کشاورز – قبل از مجلس ۱۴ بود ) اگر آنوقت می‌کردید و اعتراضتان وارد بود ممکن بود جلوگیری شود ولی وقتیکه این کار انجام شده آن موقع هم گذشته‌است و از اصل هیجدهم قانون اساسی استفاده کرده‌است و حالا هم مشغول تحصیل است یا به قول شما مشغول تحصیل نیست مشغول کسب و کار است این نمی‌بایستی که مورد حمله شما قرار گیرد حالا من به این کارها کاری ندارم این حرفها نبایستی دست آویز و موجب تولید اختلافی بشود بین ما و همسایگان ( دکتر کشاورز – سفسطه نکنید .

به همسایه کسی توهین نکرده ) اگر یک اختلافاتی یک اشخاص دیگری با هم دارند به ما چه مربوط است ( صحیح است ) عرض کنم که باز ایشان در ضمن بیاناتشان بنده و یک شخص غایبی را به شهادت گرفتند ( جمال امامی – غایب که بود ؟ ) بنده و یکنفر که عضو مجلس هم نیست به شهادت گرفتند که وقتی که کتاب نوشته بودند گفته شده‌است که شما بایستی مقدمه بنویسید و مقدمه آنهم چنین و چنان باشد بنده آن کتابی را که ایشان می‌گویند نوشته‌اند نه خودش را نه مقدمه اش را تا این ساعت ندیده‌ام و این شهادتی که ایشان از بنده و آن شخص غایب گرفتند بنده به آن شخص غایب کاری ندارم ولی در قسمت خودم تکذیب می‌کنم اساساً می‌خواهم عرض کنم که همچو چیزی نبوده خیلی اشخاص در آن دوره کتاب نوشتند و مقدمه نداشت و اگر مقدمه داشت موضوع دیگری بود غیر از آنچه شما نوشتید حالا تازه شما هم کار بدی نکردید شما یک کتاب فنی نوشتید برای خاطر مردم مگر اینطور نیست ؟

حالا در مقدمه اش توجه شاه را هم جلب کرده‌اید ، این اساساً کار بدی نیست و قابل این نبود که شما برای رفع آن قسمت بیائید یک تهمت به من بزنید یا به یک شخص غایبی ( دکتر کشاورز – بنده تهمت نزدم ) بنده اینجا هستم آقا شما وقتی که شهادت بنده را می‌گیرید مثل اینکه بنده آنجا مأمور سانسور بودم ( دکتر کشاورز – اینطور نیست شما رئیس دفتر وزارت فرهنگ بودید ) بنده متصدی دفتر وزارتخانه بود من چه می‌دانم شما کی کتاب نوشتید ؟ کی مقدمه نوشتید .عرض کنم تا این ساعت من نه از مضمون کتاب و نه از مضمون مقدمه کتاب اصلاً خبری ندارم بنده خودم را مثال می‌زنم که همچو چیزی نبوده خود بنده یک کتابی برای مدارس متوسطه در سال ۱۳۰۷ نوشتم و تا سال ۱۳۱۹ که این کتاب‌های فرهنگ را دولت نوشت


+در مدارس معمول بوده و شاید آقایان مستحضر باشند و ملاحظه می‌فرمایند که چاپ آن از چاپهای اخیر نیست چاپی است که مال سال ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ است عین اوج قدرت دیکتاتوری بهیچوجه من الوجوه نه به نوشتن مقدمه الزام شده و نه اصلاً مقدمه‌ای درش هست یک مثال دیگر خود جناب آقای نخست وزیر را به شهادت می‌طلبیم ایشان رئیس یک کمیسیونی بودند بنام کمیسیون معارف آن کمیسیون یک کتاب مفیدی را ترجمه می‌کرد و چاپ می‌کرد خود بنده هم یکی از اعضاء آن کمیسیون بودم دو جلد کتاب هم به دستور کمیسیون نوشتم و تقدیم کردم و آنها هم مقدمه نداشت و اگر مقدمه هم از طرف کمیسیون دارد یک اسامی است و دیگر هیچ چیزی ندارد پس آقا کاریکه اساساً بنظر من مورد ایراد نیست چرا ما باید بیائیم آن کار را مورد ایراد فرض بکنیم بعد برای رفع اتهام احتمالی خودمان یک حاضر و یک غایبی را متهم بکنیم ؟ این رویه دفاع نیست و از این گذشته در همین کتاب بنده …عررض کردم این کتاب ، کتاب درسی بود و در آن موقع معمول این بود که هر کس چیزی می‌نوشت یا کتابی یا رساله‌ای البته در مقدمه اش یک تعریف و تمجیدی می‌کرد از امضاع ولی مهمتر از آن این بود که هر کس از اوضاع جاری و اصلاحاتیکه در مملکت می‌شد یک چیزی می‌نوشت و این خود فریضه ذهنی شده بود که هر کس راجع به اوضاع جاری و اصلاحاتیکه در مملکت می‌شد از قبیل رفع حجاب و ساختن راه‌ها اینها مثل اینکه الزام ذهنی بود که اینها تمام نسبت بدهند به یک شخص معینی و در کتاب‌ها هم بود و مردم هم می‌گفتند که این اصلاحات ناشی از یک شخص معینی است بنده در آنعصر نوشته‌ام در کتاب و بدست شاگردان مدارس دادم و دوازده سال هم شاگردان مدارس خواندند و کسی جلوی من را نگرفت من در آن کتاب نوشتم که تمام این اصلاحات ناشی از شخص معینی نیست ناشی از مشروطیت ایران است

( یکنفر از نمایندگان- قرائت بفرمائید ) ( حشمتی – پس دموکراسی حقیقی آن موقع بوده ) این تکه اش سه سطر است اجازه می‌فرمائید بخوانم نوشته‌ام : چون مردم ایران عموماً باهوش و مستعد قبول تمدن و ترتیبات جدیده بودند و بعلاوه تبلیغات روزنامه‌ها و احزاب بقدر کافی زمینه را آماده ساخته بودند ( تیمورتاش – همه اینها درست بوده‌است ؟ )

این مقاصد یعنی مقاصد ترقیخواهانه در ظرف چند سال پیشرفت کرد از یک طرف اصلاحات اساسی در امور مالی شروع شد و در نتیجه افزایش عایدات عمومی و افزایش عواید مالیتها تشکیلات قشون تجدید گشت آقایان عرض کردم که هر کس اسم قشون را می‌برد این یک سنتی شده بود که یک شاهنشاهی جلویش می‌گذاشتند و این یک فریضه ذهنی شده بود یک مقدمات و قصایدی هم رویش می‌گذاردند بنده اینجا صریحاً گفتم که این د رنتیجه تحول فکری مردم شد و راههی عمده در ایران ساخته گردید و وسایط نقلیه جدید در ایران متد اول شد تجارت و مسافرت از هر جهت آسان گشت اقدامات مربوط به ساختمان راه آهن سرتاسری و بنای کارخانه‌ها از نو شروع شد چون عرض کردم یک مرتبه د راول مشروطیت شروع کرده بودند به این کار و جنگ بین المللی که پیش آمد کرد موقوف شد بدون اینکه بگویم کی شروع شد و در تحت توجهات کی شروع شد بلکه گفته‌ام که تحول مشروطیت این کار را کرد صنایع تجاری و معماری ترقیات نمایانی کرد بنای شهرها تجدید شد و در طرز زندگی مردم تغییرات کلی حاصل شد در سیاست خارجه عهد نامه ترکمن چای که اساس عهدنامه با سایر دول و کاپیتولاسیون را داشت لغو شد ( چون درآن موقع می‌گفتند که ترقیات کشور به حد اعلی رسیده و ما از همه جلو افتادیم ) معذالک بنده نوشتم با اینکه هنوز مقدمه جنبش ترقی و تجدد ایران است و باید باز منتظر بارور شدن نهالهایی شد که پیشروان ترقی ایران در ظرف ۵ سال اخیر نشانده‌اند .

این عبارتی است که بنده در ده سال قبل از این در کتاب خودم نوشته‌ام ت سال ۱۳۱۹ هم در مدارس تدریس می‌شد نه کسی جلوی کتاب ن را گرفت و نه کسی من را مجبور کرد که اصلاح کنم بنابراین ما نباید اگر یک روزی خودمان را فرض کرده‌ایم که مجبور بوده‌ایم دو کلمه‌ای بنویسیم حالا بیائیم و در اطراف آن حرفهای تازه بزنیم از این هم می‌گذرم . در هر حال آقای ذوالفقار در قسمت خودشان آقای اردلان در قسمت خودشان آقای رضا تجدد در قسمت خودشان مطالبی را ک آقای دکتر کشاورز درباره آنها گفته بودند تکذیب کردند بنده هم در سهم خودم با این دلیل تکذیب کردم حالا وقتیکه وضع این طور شد باید حقایق سایر مطالب را هم سنجید ( دکتر کشاورز – اکثریت هم باید تکذیب کنند )

عرض کنم بیانات بنده اگر مفصل شده هر وقت آقایان خسته شدند ممکن است جلسه را ختم بکنند ( یک نفر از نمایندگان – همین الان ) یکی از مسائلی که آقای دکتر کشاورز فرمودند این بود که یک نسبتی به ملت ایران دادند که بنده بایستی در حضور نمایندگان ملت با اعداد و از ارقام ثابت کنم که صحییح نیست وآن نسبت جهل به ملت ایران است و خیلی سعی کردند که این نسبت را به ما سسونند من می‌پرسم جهالت یعنی جه ؟ جهالت کلمه عربی است و فارسیش نادانی است من از آقایان می‌پرسم اگر هر یک صنعت و هنری داشته باشد آیا حقا می‌توان گفت این شخص نادان است ؟ قالی بافی که که این قالی‌ها را بافته ، نجاری که این صندلی‌ها را ساخته ، خیاطی که این لباسها را دوخته ، بر فرض هم که سواد نداشته باشد آیا حقاً می‌توان گفت که جاهل است ؟ ( دکتر کشاورز – همینطور سپورهائیکه خیابانها را جاروب می‌کنند ) بی آن سپوری که کار خودش را درستانجام دهد شرافت دارد بر آن وکیلی که کار خودش را خوب انجام ندهد ونسبت ناروا به ملت ایران نبدهد ( صحیح است ) ( دکتر کشاورز – همینطور به وکیلی که حق را باطل و باطل را حق می‌کند )

آقای دکتر کشاورز اشتباه کردند شاید قصدی هم نداشتند اشتباهشان این بود که دانائی و با سوادی را ا هم اشتباه کردند و تصور کردند که هر کس بی سواد است نادان است ضمناً بین گفتارشان تصور می‌کنم گفتند نودو هفت درصد ملت ایران بیسواد است در صورتیکه این رقم هم غلط است و این تنیجه را از گفتارشان گرفتند که ملت ایران جاهل است در صورتیکه اینطور نیست سواد هم یکی از وسایل دانائی است دانائی وسایل متعددی دارد صنعتگر خوب دانا است ، تاجر خوب دانا است ، کاسب خوب در کار خودش داناست، کشاورز خوب در کار خودش داناست البته اگر کسی هم سواد داشته باشد دوچندان می‌شود یعنی هم کار خودش را می‌داند و هم سواد دارد

( پروین گنابادی – پس اسب خوب هم داناست چون خوب بار می‌برد ) حالا منصفانه از شما می‌پرسم واز آقایان نمایندگان ملت هم درخواست قضاوت می‌کنم آیا حقیقتاً و انصافاً و وجداناً آیا معقول است که ما یک ملتی را که سه هزار سال سابقه فرهنگ تمدن دارد و کتابهای بسسیار در وصف تمدن و فرهنگ آن نوشته‌اند و هنوز هم می‌نویسند و بعداً هم خواهند نوشت و اگر تا صد سال دیگر هم بنویسند شاید تمام نشود آیا سزاوار است که ما یک همچو ملتی را جاهل بدانیم ؟ ( دکتر کشاورز –استغفر الله ) این است اقای دکتر کشاورز که اگر بر فرض هم اشتباه کرده باشید شأن شما و شرافت شما و افتخار شما در این خواهد بود که به اشتباه خودتان اقرار کنید

( دکتر کشاورز – من تکرار می‌کنم که گفتم ملت ایران را طبقه حاکمه جاهل نگاه داشت و شما هم مدافع آن طبقه حاکمه هستید ) من از یک کلمه و جمله معمولی می‌خواهم استفاده کنم به نفع ملت ایران و به نفع رشد ملت ایران که معمولاً می‌گویند و به طعنه هم می‌گویند که ایرانیها همه طبیب و معمار هستند . چه شده‌است که این جمله پیدا شده‌است ؟ و تقریباً همه می‌گوئیم و این جزو ضرب المثال شده‌است و این برای سابقه وسیع فرهنگ و تمدن این مملکت است برای اینکه نوسیونهای طبی و قواعد معماری در قدیم کم بوده‌است و مثل حالا منشعب و اینطور‌ها نبوده دران او ات برای اشخاص کم وبیش لازم بوده‌است که یک مختصر اطلاعاتی در معماری و در طب داشته باشد و چون اکثر ایرانیها این اطلاعات را داشته‌اند گفته‌اند که ایرانیها اکثرشان یا طبیب هستند یا معمار خود این جمله که ما به طعنه اداء می‌کنیم حکایت می‌کند از یک دانش عمیقی در ملت ایران تمام شیاحان خارجی نوشته‌اند که ایرانیها عموماً شاعرند د راکثر کتابها و سیاحتنامه‌های خارجی که ملاحظه می‌فرمائید نوشته شده که ملت ایران ملت شاعری است سؤال می‌کنم آیا شاعر ، جاهل می‌شود ؟

جهل یک صفتی است که به آن بشری باید نسبت داد که در یک خانواده تاریک و دریک محیط تاریک و در یک مملکت بی تمدن بی تاریخی متولد شده باشد به چنین شخصی می‌شود گفت جاهل . حالا می‌رویم سر مسئلا سواد فرض می‌کنیم آن نظریه جنابعالی صحیح باشد و سواد مأخذ علم و جهل ملت ایران باشد بنده حالا درست نظرم نیست که فرمودید نودو هفت درصد ایران جاهل است یا بیشتر تصور می‌کنم فرمودید نودو هفت درصد ملت ایران بی سواد است

( دکتر کشاورز – در صورت جلسه هست ) فرمودید که نودو هفت درصد ملت ایران بی سوادند و اینطور نیست و بنده ثابت می‌کنم که اینطور نیست البته وقتی که می‌خواهم بگویند یک ملتی چند درصدش باسواد یا بی سواد است در حساب معمولی ما اشتبه می‌کنیم و ان این است جمعیت کل مملت را می‌گیرند و می‌گویند ایران پانزده میلیون جمعیت دارد م آیند رقم باسوادهایش را می‌گیرند مثلاً یک میلیون یا نیم میلیون آن وقت می‌گویند ملت ایران یک سی امش باسواد است و بقیه باسوادند در صورتیکه این حساب را نباید اینطور بکنند باید اطفال از یک تا هشت سال را که قوه سواد داشتن را اصلاً نمی‌توانند


+ داشته باشند از کل جمعیت باید کسر کرد یعنی اینها را حساب نباید بکنند و این بحث را من موقعی که سرشماری تهران بود و اداره آمار می‌خواست رقم بی سوادها را بدهد کردم و به متخصصین هم مراجعه کردند و قبول هم کردند که می‌بایستی اطفال از سن یک تا هشت سال را از کل جمعیت مستثنی بکنیم چون حق هم همین است زیرا اطفال از یک تا هشت سال را که هنوز موقع مدرسه رفتن آنان نشده‌است باید از جمع کل جدا کنیم مثلاً ممالکی را که می‌گویند صددرصد باسوادند یعنی بچه‌های یکساله و دوساله هم باسوادند ؟ اینکه معنا ندارد پس این یک عمل ریاضی خیلی منطقی است اول باید اینها را کم بکنیم

( دکتر کشاورز – منظور آنهائیکه باید سواد داشته باشند ) بهر حال با این ترتیب اگر فرض بکنیم جمعیت ایران پانزده میلیون است یک قسمت آنان البته آقایان محترم می‌دانند که اطفال به تناسب عده شان در علم احصائیه نسبت به کل جمعیت بیشتر است پورسانتاژ اطفال نسبت به جامعه و جمعیت آن بیشتر است و زیادتر است حالا به آن هم کار ندارد این یک اصلی بوده که عرض کردم اگر جمعیت ایران را …نایب رئیس – آقا اکثریت نیست ( جمعی از نمایندگان – ختم جلسه ) بنابراین بقیه مذاکرات می‌ماند برای فردا صبح عجالت – جلسه را به عنوان تنفس ختم می‌کنیم ( صحیح است ) ( یک ساعت بعد از ظهر جلسه به عنوان تنفس ختم شد )

( مجلس یک ساعت ونیم پیش از ظهر روز دوشنبه هفتم خرداد ماه مجدداً به ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید ) نایب رئیس آقای فرهودی فرهودی – روز قبل بعد از خاتمه جلسه آقای دکتر کشاورز در ضمن اظهارلطفی که به بنده فرمودند این نکته را تذکر دادندکه مقصودش از ایکه تو را به شهادت گرفتم در نوشتن مقدمه کتاب شهادت حقیقی و حضوری نبود منظورم این بود که از کلیات امور اطلاع داشتید

( دکتر کشاورز- تکذیب می‌کنم من این عبارت را نگفتم ) چه جور گفتید ؟ هر طور که فرمودید مقصود این بود که تو بطور کلی از جریان امور اطلاع داشتی نه اینکه از این امر معین اطلاع داشتی البته این توضیحی است که بنده می‌دهم ولی بعد اشاره فرمودند به یک مطلب دیگری که چون ممکن است اینجا اظهار بکنند بنده اینجا توضیح می‌دهم . بنده خدمت آقای دکتر کشاورز نرسیده بود ولی یک روز آقای وزیر فرهنگ به بنده که رئیس دفترشان بودم فرمودند که آقای دکتر کشاورز میل دارند ( حالا درست یادم نیست که فرمودند ایشان میل دارند یا خودم میل دارم ) فرمودند که می‌خواهند در باغ فردوس سخنرانی بفرمایند ( دکتر کشاورز – معمولاً داوطلبانه نبود ) و می‌خواهند بیایند تو را ببینند و ترتیب این سخنرانی را بدهید . فردایش آقای دکتر کشاورز تشریف آوردند و فرمودند من در موضوع بهداشت کودکان می‌خواهم سخنرانی بکنم .

بسیار خوب تاریخش را معلوم کردیم و بعد زمینه سخنرانیشان را فراهم کردند آنجا بنده دیدم چند تا احادیث نبوی و کلمات قصاری که منصوب به حضرت امیر علیه السلام است در متن سخنرانیشان است ، بعد این چه موقعی بود ؟ موقعی بود که یک نهضتی در ایران شروع شده بود و نهضت تصفیه زبان فارسی از لغات عربی شروع شده بود همان نهضتی که کلماتی که الان یادگار هست مثلاً بجای عایدات میگوئیم درآمد و بجای خرج میگوئیم هزینه یک مؤسسه اسمی هم درست کرده بودند برای این نهضت و یک رنگ ملی هم بهش داده بودند و با کمال استقلال کارش را می‌کرد پشتیبانی هم ازش می‌شد که می‌خواهند زبان فارسی را اصلاح کنند .

حالا عرض کنم در یک همچو موقعی که یک چنین نهضتی برپاست جنابعالی که در باغ فردوس می‌خواهید سخنرانی بفرمائید این عبارات شما ممکن است یا یک زحمتی برای وزیر متبوع من تولید بشود یا برای خود شما بنابراین خوب است که فارسی این مطالب را بفرمائید و ترجمه کنید

( فداکار – خلاصه سانسور فرمودید) و ایشان تشخیص دادند که من عرضی ندارم و بعد رفتند و سخنرانیشان را هم که خیلی مفید بود انجام دادند و مردم هم تشکر کردند ( کامبخش – آیات و قرآن و احادیث را هم زدید ؟ ) بله در همان حدودی که عرض کردم چرا این اظهار را می‌کنم برای اینکه بنده عقیده‌ام این است که هر کسی هر کاری کرده‌است باید بگوید برای اینکه خارج از دو صورت نیست یا آن کاری که کرده‌است خوب و مباح بوده‌است که گفتنش اشکالی ندارد یا فرض بفرمائید یک کاری بوده‌است که از نظر اجتماعی جرم نیست ولی یک کاری بوده‌است که خبط و خطا و اشتباهی بوده‌است .

اگر جرم بوده‌است که یک رویه و داستان دیگری است و اگر خطا بوده‌است باید بگوید برای اینکه مقید نشود که در آتیه خبط بکند و فلسفه توبه هم در اسلام همین است توبه را که در اسلام آورده‌اند برای این است که اگر یک کسی کار خبطی از نظر مذهب کرد خیال نکند که اینکار خبط معاقب اواست تا آخر قیامت بنابراین اجازه دادند که وقتی که عذر خواست عذرش خواسته می‌شود که بعد با خیال راحت وظایف خودش را انجام بدهد و دیگر گناه نکند اما دیشب روزنامه‌ها را که نگاه می‌کردم در ضمن عرایضی را که راجع به کارخانجات می‌کردم آقای ایرج اسکندری یک کلمه‌ای را پرانده بودند و بنده نشنیده‌ام البته ایشان مختارند هر چه میل دارند بفرمایند ولی بنده عرضم در این جا صریح بود این بود که کسانی که طرفدار کارخانجات و طرفدار توسعه کارخانجات هستند اینها بایستی کاری بکنند که کارخانجات دچار تعطیل نشود دچار شکست نشود برای آنکه آن کارخانجات بماند و یکی از آن راههائی که فکر کرده‌اند ما را به این مقصود می‌رساند این است که کارخانه مرکز تحریکات سیاسی نشود برای اینکه این محفوظ بماند و کارگرش هم آسایش داشته باشد و گمان هم نمی‌کنم اشتباه هم کرده باشم ( تهرانچی – نه خیرصحیح است اشتباه نکرده‌اید ) ولی این مانع از این نیست که کارگران یک اتحادیه‌های صنفی هم داشته باشند خودشان به کارهای خودشان رسیدگی کنند اگر به جامعه شان ظلمی ستمی و بی عدالتی شده‌است به نمایندگانشان به ترتیبی که آئین نامه‌ها معین می‌کند مراجعه کنند و حقشان را بخواهند و بگیرند و اتحادیه کارگرها همانطور که در روزنامه‌ها می‌بینیم جنبه سیاسی ندارد وجنبه ملی دارد . تمام اصناف ایران از قدیم اتحادیه داشه‌اند

( تهرانچی – صحیح است آقا – صحیح است ) پیش از اینکه این سازمان جدید اروپائی بوسیله کتاب یا بوسیله اشخاص به ایران بیاید اصناف ایران اتحادیه داشتند ( صحیح است ) دلیلش هم این است که در قانون انتخابات دوره اول انتخابات ما صنفی بود یعنی مقننین ما تشخیص داده بودند که این جامعه تشکیل و ارگانیزه شده‌است از شش هفت صنف معین و بهمین جهت بود که به هر صنفی اجازه داده بودند که یک اتحادیه هائی درست بکنند و این اتحادیه کارگران هم یک نوع اتحادیه صنفی است که از قدیم در این مملکت بوده‌است و چیز تازه‌ای نیست وجودش هم مغتنم است ولی عرض بنده این بود که کارگران کارخانجات و خود کارخانه‌ها ملعبه سیاست نباید بشوند چرا؟

برای اینکه در درجه اول به ضرر و زیان خود کارگر است دیروز یک مقدار تلگراف به خود آقایان نمایندگان رسیده‌است که چند کپی هم دارد و باز حکایت می‌کند از یک اغتشاش و زدوخوردی در اصفهان ( فداکار- تحریک مدیران کارخانجات است برای اینکه می‌خواهند کارخانه‌ها را ببندند ) اصفهان بر اثر حسن سلیقه و ذوقی که تجار آنجا و سرمایه داران آنجا داشته و براثر سیاست حمایت صنعتی که در دوره سابق معمول بود توانست مرکز چند کارخانه بشود و از مدتی که کارخانجات دایر شده تا سه سال چهارسال پیش هم کارخانه کارش را می‌کرده و محصول آن کارخانه‌ها هم به بازار می‌آمد و هیچ سرو صدائی هم نبود ولی بعد که سیاست را خواستند ببرند توی این کارخانجات نه تنها این کارخانجات مرکز فتنه‌ها شد بلکه شهر اصفهان هم که از شهرهای درجه اول این مملکت است به آتش این اختلافات هر چند ماه یک بار می‌سوزد بهتر اینکه از زبان خود اهالی اصفهان حرف بزنم و تلگراف را بخوانم ( بفرمائید بفرمائید : پنجاهمین مرتبه‌است که کارگران این شهر شکایات وناله‌های مظلومانه خود را از دسیسه و انتریک مظالم یک عده ماجراجو و وطن خودش که ماسک آزادی خواهی ( چون عبارات و کلمات زننده دارد بنده این قسمتهایش را نمی‌خوانم و خیلی معذرت می‌خواهم و خداشاهد است من این تلگراف را قبلاًندیده و نخوانده بودم

( دکتر کشاورز – بخوانید آقا بخوانید این قضاوت آقای سیف پور و آقای دولت آبادی است ما خیلی افتخار می‌کنیم که ایشان ما را اینطور می‌دانند ) من اجازه بخصوص از فراکسیون توده می‌خواهم که این تلگراف را بخوانم ( دکتر کشاورز – بفرمائید بفرمائید ) حزب توده در مدت یک سال ونیم از هیچگونه اغفال و استثمار یک عده کارگر بدبخت اصفهانی خودداری نکرده و بعد از آنکه میلیونها ریال دسترنج کارگر بدبخت را از میان بردند و طشت رسوائی آنها از بام افتاد کارگران باتفاق تشکیل اتحادیه داده و شروع به کار ما کردیم از روز تشکیل اتحادیه حزب توده به انواع تشبثات و دسایس از قبیل اعزام عده چاقو کش از تهران ( کشاورز- بنده و کامبخش بودیم ) و کتک زدن کارگران و حتی برای آنکه دیگران را هم در کار کشور دخالت دهند از بزرگترین خیانت خودداری نکرده و برروی دیوارها نسبت به بزرگان جهان توهین نموده ولی غافل از اینکه کارگران وطن پرست که جز بدست آوردن یک لقمه نان و حفظ حیثیت و استقلال کشور نظری ندارند در تمام این مدت با خونسردی کامل مراقب وضعیت بوده و به قیمت فداکاری


+ دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۹۳

مذاکرات مجلس بقیه جلسه ۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز دوشنبه هفتم خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه بیانات آقای فرهودی شهر اصفهان را حفظ نمودند بهترین شاهد صدق این عرایض گزارشهای مقامات مسئولیت دار و عقاید عموم جامعه اصفهانی است ولی این گروه مزدور که دشمن آسایش عمومی و راحتی زحمتکشان و کارگران هستند بهیچوجه دست از تحریکات خود برنداشته ودر یک ماه پیش برای اینکه در امنیت شهر اختلال نمایند و منویات پیسه و ننگین خود را به موقع اجرا به دولت ننگین بیات فشار آورده وبا فروختن خود را وادار نمودند که رئیس شهربانی اصفهان را ( فداکار مختاری را می‌فرمائید ) که با کمال بی طرفی به حفظ انتظامات ابراز علاقه می‌کرد بدون هیچ دلیلی به اسم گزارش و اخذ دستور حضوری برای سه روز به تهران احضار نمایند در شش روز قبل نعمت الله بهرام پور گویا کسی بود که اسمش اینجا برده شد

( دکتر کشاورز-بله ) که چندین مرتبه بجرم شرارت و چاقوکشی محکوم شده ودر چند سال قبل مرتکب قتل شده و چهار سال در زندان شهرضا بوده شصت هزار تومان پول به هشت نفر ترور و یک جواز توصیه آدم کشی از رئیس شهربانی کشور ( توصیه در اداره شهربانی اصفهان موجود است ) به اصفهان اعزام توصیه رئیس شهربانی کافی بود که روحیه مأمور شهربانی را که واسطه احضار پاسیار مختاری رئیس شهربانی به اندازه کافی متزلزل شده بود بکلی نامرتب و خراب شود پول و وجود هشت نفر ترور عده ماجراجو و جانی را دور آنها جمع کرده صبح چهارشنبه عده قریب پنجاه نفر بسر کردگی بقراطی و بهرام پور به کارخانه پشم ریخته امیر کیوان نماینده کارگران و عده قریب پانزده نفراز کارگران را شدیداً مضروب و یک چشم کیوانی را کور نمودند و مبشری مأمور شهربانی روی توصیه رئیس کل تشکیلات کوچکترین اقدامی برای جلوگیری ننموده روز جمعه ساعت ۹/۵صبح بهرام پور به اتفاق چند نفر اشرار سیدآبادی و هشت نفری که از تهران آمده‌اند در نزدیکی کلانتری در حضور پاسبان به هشت نفر از کارگران حمله نمودند صرافیان نماینده کارگران کارخانه شهرضا که بیش از ده سال جوانی و عمر خود را در خدمت کارگران مصرف کرده و تا قبل از آنکه اتحادیه از حزب توده جدا شود کمیته مرکزی حزب توده و عده ساختن مجسمه اورا می‌داد و کراراً هم مورد تقدیر قرار گرفته و از روزی که اتحادیه جدید از زیر بار حزب ننگین توده خارج شد به شهادت کلیه مقامات رسمی اصفهان فداکار و رادمنش و کشاورز و کام بخش و مقامات دیگر هر روز تقاضای تبعید صرافیان را نموده و حتی فداکار به چندین نفر و مقامات رسمی و غیر رسمی وعده قتل این جوان را داده در جلوی روی پاسبان بوسیله فرو بردن کارد در قلبش مقتول و سایر کارگران را مجروح حمله کنندگان تماماً مسلح به کارد و چاقو و اسلحه گرم بوده‌اند قتل این جوان نشان می‌دهد که حزب شکست خورده توده دشمن کارگر و زحمت کشان است می‌خواهد با ریختن خون کارگران این شهر انتقام خود را بکشد تشخیص آنها هم گویا صحیح باشد زیرا اولیای امور ناله‌های بیست هزار نفر کارگر اصفهانی را به هیچ نشمرده و این مکافات را بمنزله تاریخ فراعنه و قیاصره تلقی کرده ( دکتر کشاورز- قیاصره را کارگرها می‌نویسند ؟

این عبارات آقای سیف پور است خطاب به آقای فرهودی این عبارات از همان کارگر باسوادی است که شما می‌گفتی ملت ایران همه باسواد هستند ؟ )

و چنان در خواب غفلت هستند که گویا از وجود اصفهان هم بی خبر هستند در صورتیکه اینطور نیست ما نه تاریخ می‌خوانیم و نه برای جلوگیری پنجاه مزدور ترور آدم کش عاجز هستیم بلکه میل داشتیم که عالم انسانیت و جامعه آزادیخوا ه دنیا ما به بدبختی ما پی برده و به مظلومیت ما اذعان نمایند و از آنطرف همه بفهمند که تهران نه فکر ما نیست بلکه با برداشتن مأمورین و دادن توصیه برای خوش آمد جانیان و خائنانی که به اسم نماینده توده درمجلس هستند به اختلال امنیت شهر و ریختن خون کمک می‌کنند ما آنقدر صبر کردیم که تادوست و دشمن فهمیدند که حزب توده مسلکش وطن فروشی و مرامش ریختن خون کارگر است ما این قدر بردباری از خود نشان دادیم که دوست و دشمن به وضعیت رقت بار ما خون گریه کرد ولی اولیای امور ما در تهران یک دقیقه هم توجهی به این شرب الیهود ننموده و اطمینان داریم که در آتیه هم نخواهند کرد برای آخرین دفعه ناله مظلومانه خود را به سمع شما آقایان و به گوش عالم بشریت و دنیای آزادیخواه رسانیده ومی گوئیم که به دستور صریح تقی فداکار

( فداکار- بنده اخطار نظامنامه دارم) و سایر نمایندگان توده بهرام پور و بقراطی و هشت نفر تروری که از تهران آمده‌اند خون یکی از شریف ترین و بزرگترین خدمتگزار کارگران و رنجبران اصفهان را ریخته اولاً تمنا داریم که مجلس شورای ملی از فداکار و همدستانش سلب مصونیت نموده و آنها را تسلیم دادگاه نمایند ثانیاً مسبب احضار رئیس شهربانی و نویسنده توصیه که شریک قتل صرافیان ناکام است به محکمه جلب شود ثالثاً با وضعیت فعلی به هیچوجه مردم اصفهان تأمین ندارد اگر چه اقداماتی از طرف استانداری برای اعاده وضعیت شده ولی با نبودن رئیس شهربانی


+ وتزلزل روحیه سایر مأمورین خودسر و تجری این عده ۵۰ نفر اشرار این اقدامات کافی نیست وطبق دستوری که ترورها از تهران گرفته‌اند درصدد قتل عده زیادی از کارگران این شهر هستند ( کام بخش – مقصود این است که خلاصه مختاری برگردد) از اولیای دولت تقاضا داریم که اقدام عاجل برای دستگیری قاتل و تبعید شرکای جرم بقراطی و سایرین بنمایند هر گاه در ظرف بیست و چهار ساعت به عرایض حقه ما توجه نشود و خدای نکرده بیست هزار نفر کارگر و صد هزار نفر عائله وبستگان آنها از مراکز مأیوس شود آنوقت مجبوریم بنام حفظ آزادی وبنام حفظ حقوق کارگر و حفظ شرافت وناموس و حیثیت خود خودمان اقدام نموده و از خود دفاع کنیم با این ترتیب صریحاً عرض می‌کنیم که هر پیش آمدی که بشود مسئول آن اولیای امور و شخص رئیس کل تشکیلات شهربانی است در این کار اقدام و پاسخ فوری نمایندگان کارگران درتلگرافخانه خواهند ماند تا تکلیف شهر و وضعیت آن روشن شود شماره ۴۶۸ شورای مرکزی اتحادیه کارگران و پیشه وران دهقانان اصفهان مقدار زیاد دیگری هم هست که ا زهمین قبیل است مقصود این است که آن عرضی که بنده دیروز کردم برای این بود که حتی الامکان و واقعاً از روی صمیم قلب و بدون اینکه نظر کشاکشی داشته باشم طوری کنم که این کارخانجات خوب کار بکنند و کارگران آسایش داشته باشند و واقعاً یک مؤسسات و آلات مفیدی برای مملکت باشند و از این پیش آمدها پیش نیاید مقصود بنده این بود حالا اجازه می‌خواهم که بروم سر عرض دیروز . بنده دیروز عرض کردم که جهالت که آقای دکتر کشاورز سعی داشتند برای ملت ایران ثابت کنند غیر از بیسوادی است جهالت یک تاریکی مطلقی است که دماغ و ذهن یک شخص را گرفته باشد ملتی که ۳ هزار سال سابقه تمدن دارد و به صنایع و فنون و هنرهای مختلف اعم از هنرهای زیبا وغیر زیبا آشنا است او را واقعاً و انصافاً نمی‌شود جاهل گفت ( صحیح است )

سوادهم خودش یک هنری است امروز صبح آقای دکتر معظمی می‌فرمودند که این تریبون را نجارهای گلپایگان ساخته‌اند آقایان به این نقش‌های زیر تریبون توجه بفرمائید که با چه دقتی این طراحی‌ها و این نقش‌ها که از آثار باستانی ایران گرفته شده‌است روی تخته نمایش داده شده‌است اگر صنعت گری که این کار را کرده‌است سواد نداشته باشد آیا حقاً جاهل است ؟ این بهترین هنرها را دارد و حتی بنده که ادعا می‌کنم که سواد خواندن و نوشتن دارم باید پنجاه سال کار بکنم و ببینم آیا می‌توانم این کار را بکنم یا نه ؟ ( صحیح است ) ( خنده نمایندگان ) بعد بنده وارد این مطلب شدم که حالا فرض کنیم آن تز آقای دکتر کشاورز صحیح باشد یعنی جاهل کسی باشد که سواد نداشته باشد و شرط رفع جهالت حتماً این باشد که سواد داشته باشد می‌آئیم سر این تز و سر فرض ایشان تازه آن رقمی که ایشان فرمودند که در حدود آن رقم بیسواد هست تازه آن رقم صحییح نیست چرا؟ برای اینکه ما فرض می‌کنیم که جمعیت ایران یعنی آمار رسمی هم همینطور نشان می‌دهد پانزده میلیون باشد ( حاذفی – شانزده میلیون )

(جمال امامی –هفده میلیون ) در موقعیکه می‌خواهم پورسانتاژ بیسوادها را بگیریم اطفال از سن یک تا هشت را باید از مجموع این جمعیت کم کرد چون پورسانتاژ اطفال در هر جامعه‌ای بیش از پورسانتاژطبقات بعدی است به این جهت ما می‌توانیم از پانزده میلیون بیش از چهار یا پنج میلیون اطفال بین سن یک تا هفت و هشت سال را قائل بشویم می‌ماند ده میلیون بنده به آقای دکتر کشاورز مژده می‌دهم که این کتابی که اینجا هست و هزار صفحه هم هست و پارسال هم چاپ شده‌است و مربوط به حکومت دوره گذشته هم نیست و احصائیه رسمی فرهنگ است این کتاب هزار صفحه‌ای راجع است به آمار تحصیلی یکساله این مملکت بنابراین یک ملت پانزده میلیونی که آمار یکسال تحصیلیش ( مظفرزاده – به این گندگی باشد ) ( خنده نمایندگان ) هزار صفحه باشد و در سال گذشته هم چاپ شده

( فداکار- این هم مثل پرورش افکارتان است )ما می‌توانیم ازقیافه این کتاب تصدیق بکنیم که نه تنها ملت ایران جاهل نیست بلکه بی سواد هم نیست (فداکار – این کتاب مغز ندارد )بنده چقدر تأسف می‌خورم که یک شخصی که ایرانی است و نماینده ملت ایران هم هست در اینجا میل ندارد که یک سند رسمی چاپی که حکایت از تمدن مملکت وفرهنگ مملکت خودش می‌کند این حرف را بزند -( فداکار – دروغ است ،مغز ندارد )آقا شما به چه دلیل یک کتاب رسمی فرهنگی مملکتتان را که چاپ شده‌است و ارقام رسمی چاپ شده دولت است و مربوط به فرهنگ مملکتتان است میگوئید مغز نداردمغز آن کسی ندارد که نمی‌تواند بفهمد (صحیح است ) (همهمه نمایندگان )

( هاشمی – انصافاً سالنامه خوبی است ) ( کام بخش – آقای سنندجی ) (زنگ ممتد رئیس )

(نایب رئیس – آقایان یک قدری رعایت نظم مجلس را بفرمائید (سنندجی – بنده عرضی نکردم به آن ‎آقایانی بفرمائید که که صحبت می‌کنند بنده که گناهی نکرده‌ام آقای رئیس ) ( نایب رئیس – تذکر بنده به همه آقایان بود که بگذارند ایشان صحبت خودشان را بکنند بعد هر یک از آقایان مطلبی دارند بیایند جواب بدهند (صحیح است )

در صفحات آخر کتاب یک گرافیک‌ها واعداد و ارقامی است که مربوط به فرهنگ مملکت در ظرف هیجده سال اخیر است یعنی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۸ و ۱۹ یعنی تا سالی که توانسته‌اند این کتاب را چاپ بکنند والبته سالهای بعدش هم از روی همین ارقام است در سال ۱۸ و ۱۹ نشان داده‌اند که در تمام مدارس مملکت چهار صد و نود و هشت هزار و هشت صد و چهل نفر مشغول تحصیل هستند و ما می‌توانیم چون سال ۱۳۱۸ چهار صد و نود هزار نفر مشغول تحصیل بوده‌اند و سال بعدش یعنی ۱۳۱۹ را بگوئیم چهارصد و نود و هشت هزار نفر بوده‌اند یعنی هشت هزار نفر اختلاف داشته و می‌توانیم برای سنوات بعد یعنی بیست و بیست و یک هشت هزار تاقائل بشویم می‌شود ۵۰۰ هزار نفر بجای ۴۹۰ هزار نفر پس ما ارقامی را داریم که عده شاگردان مدارس مملکت را از سال ۱۳۰۱ تا آخر سال ۱۳۲۱ که ۲۱ سال تمام می‌شود و سال به سال داده‌است بیرون ۵۰۰ هزار نفر نشان می‌دهد بنده این ارقام را جمع کردم ، این ارقام محصلین هر سال را و تقسیم کردم بیست و یک که ببینیم در هر سال حد متوسط گنجایش مدارس ما که شاگرد پذیرفته‌اند چقدر است در آمد سالی دویست و هفتاد هزار تا چون عرض کردم سال اول پنجاه و پنج هزار نفر است و سالهای آخریش پانصد هزار نفر است متوسطیش که روی هم ریختیم سالی دویست و هفتاد هزار نفر در آمده‌است این مدارس عموماً یک کلاسه و دو کلاسه و سه کلاسه و پنج کلاسه و شش کلاسه بوده‌است از حیث کلاس هم آمدیم متوسطش را گرفتیم یعنی از حیث کلاس هم آمدیم فرض کردیم که عموم اینها سه کلاسه باشد پس در هر سه سال یکمرتبه شاگردان این مدارس عده شان تجدید می‌شود ودر عرض این ۳ سال کم وبیش سواد خواندن ونوشتن را یاد می‌گیرند بنابراین در هر سه سال دویست و هفتاد هزار نفر در ظرف این بیست ویک سال اخیرما می‌توانیم بگوئیم که باسواد شده‌اند و هفت تا سه سال چون بیست ویک سال حساب کردیم و تقسیم به سه بکنیم هفت می‌شود یعنی هفت تا دویست و هفتاد هزار نفر ما می‌توانیم دربیاوریم که می‌شود یک میلیون و هشتصد هزار نفر و هر گاه شاگردان اکابر را هم که در این احصائیه منظور نشده‌است حساب بکنیم و روی این بکشیم قریب ۲ میلیون نفر ما اشخاص باسواد داریم یعنی ۲ میلیون نفری که چطور هستند ؟ ۲ میلیون باسوادی که در حدود سن ۳۰ سال هستند آنهائی که سواد دارند و زیادتر از ۳۰ سال را در این احصائیه منظور نکرده‌اند یعنی کسانی که قبل از ۱۳۰۰ سواد داشته‌اند ( صحیح است )

کسانی که امروز در این مملکت هستند و قبل از ۱۳۰۰ هم سواد داشته‌اند و البته هنوز هم دارند آنها جزو این احصائیه حساب نشده‌اند و به این ترتیب حداقل ما دو میلیون نفر هم بیشتر باسواد داریم از ۱۰ میلیون نفر این حداقلش است یعنی صتی بیست باسواد داریم و بیسواد ما صدی هشتاد می‌شود با این حساب آنوقت البته برای این دو میلیون نفر باید باسوادانی را اضافه کرد که در خارج تحصیل سواد کرده‌اند و آمده‌اند ایران خیلی‌ها هستند که تحصیلاتشان در خارجه بوده‌است ( سنندجی – مکتبخانه‌های ملی را هم بفرمائید ) به این کیفیت پور سانتاژ بی سوادهای مملکت از هشتاد درصد هم پایین تر است حالا یک حساب پداگوژی می‌کنم الان دستگاه این مدارس ما سالی پانصد هزار نفر شاگرد مدرسه در خودش دارد حداقل جمعیت ایران را اگر پانزده میلیون فرض بکنیم مطابق قاعده آمار یک میلیون و نیمش در سن تحصیلند یعنی بین سن هفت و سیزده‌است ما دستگاهی داریم که در هر سال ثلث این عده را می‌تواند بگیرد یعنی از یک میلیون و نیمی که در سن تحصیل هستند برای پانصد هزار نفر از آنها جا دارد ولی البته سال بعد هر پانصد هزار نفر که بیرون نمی‌روند فرض کنید که پنجاه هزار نفرش هم بیرون نمی‌روند ۳۰ هزار نفرش بیرون می‌روند چهل هزار نفر طبق عده که بیرون رفته‌اند به جایش تازه وارد می‌شوند هرگاه به این تشکیلات هم دست نزنیم یعنی توسعه اش ندهیم ما در ظرف سه تا شش سال می‌توانیم یک میلیون و نیم نفری را که بین سن هفت و سیزده فعلاً داریم باسواد کنیم پس دستگاه تحصیلات ما طوری بوده‌است که تا به حال یک پورسانتاژ بیش از آنچه که گفته شد باسواد در این مملکت تهیه کرده‌است و فعلاً هم این استعداد را دارد که فعلاً هم بر فرض که توسعه بهش ندهم باز عده زیادی را باسواد می‌کند و به عده با سوادها می‌افزاید و بر دو میلیون باسواد فعلی اضافه خواهد شد به این دلایلی که عرض کردم افسانه جهل ملت ایران به آن غلیظی که گفتند صحیح نیست بلکه یک پروپاکاند شومی است آقای دکتر کشاورز برای این که ثابت بکنند ملت ایران جاهل است یک نکته را چسبیدند که بنده حالا توضیح خواهم داد را در یک قسمتی با ایشان اشتراک نظر دارم و خوب تشخیص دادند اما در اواخر مطلب با هم شریک هستیم نه در اوایل مطلب ایشان فرض کردند که این جهل مصنوعی را که خیال می‌کردند ملت ایران دارند فرمودند که این را طبقه حاکمه باعث شده‌است که ملت ایران


+ جاهل باشد فرضتان این بود یعنی هم جهل را وجودش را مسلم دانستید هم مسئول جهل را معرفی کردید که طبقه حاکمه ایران درسیصد سال اخیر ملّت ایران را عمداً وعالماً وعامداً درجهل نگاه داشت (دکتر کشاورز –صحیح است )بنده می‌خواستم عرض کنم که رژیم ممانعت از تحصیل هیچ وقت در ایران نبوده‌است (صحیح است )

( هاشمی – کاملاً صحیح است ) مخصوصاً در ایران بعد از اسلام ( صحیح است ) رژیم ممانعت از تحصیل علم و دانش هیچ وقت در این مملکت مخصوصاً درایران بعد از اسلام وجود نداشت ( امیر تیمور – صحیح است ) بلکه همان هیئت حاکمه که آقای دکتر کشاورز اشاره کردند از ۳۰۰ سال پیش یعنی مقصودشان سلاطین وقت و وزراء وقت است (دکتر کشاورز – وکلای وقت است ، رؤسای وقت است از ۴۰ سال به این طرف )(آصف – ۴۰ سال پیش وکیل کجا بود ؟ ) (زنگ رئیس) : عرض کنم که سلاطین و وزرای ما هم در این ۳۰۰ سال اخیر تا اول مشروطه نه تنها مانع تحصیل مردم نبودند بلکه تشویق هم از مردم می‌کردند (صحیح است )

(پروین گنابادی – مثل دوره پهلوی بفرمائید خاطر مبارک آسوده باشد ، دیگر سرپوشی روی این مملکت نمی‌شود گذاشت ) (زنگ رئیس ): بهترین دلیلش این مدارس قدیمه‌است که در نقاط مختلف وجود دارد ، این مدارس قدیمه را عموماً سلاطین ایران ساختند (صحیح است ) در زمان صفوی ، در زمان زندیه ، در زمان قاجاریه و همچنین وزرای ایران و یک نمونه بارزش اگر آقای پروین گنابادی آن عینکشان را بردارند و راست نگاه کنند همین مدرسه سپهسالار است (صحیح است )

(دکتر کشاورز – چند تا محصل تویش مانده‌است آن را هم بفرمائید )… این مدرسه سپهسالار را یکی از افراد هیئت حاکمه ایران در این چند سال اخیر ساخته‌است ، نه تنها مدرسه ساخته‌است هر کدام که مدرسه ساخته‌اند موقوفات زیادی هم روی این مدارس گذاشته‌اند برای اینکه طلاب علوم شبانه روزی آنجا تحصیل بکنند (صحیح است ) ثمره عمر و زندگانی خودش را وقف تحصیل مردم کرده‌است مانع که نشده‌اند هیچ چی اطفال و وراث خودشان را هم محروم کرده‌اند و مدرسه ساخته‌اند برای اینکه ملت ایران بروند آنجا تحصیل بکنند و صد سال بعد یک نفر پیدا نشود که بگوید ملت ایران جاهل است (صحیح است ) (دکتر کشاورز – طبقه حاکمه نگذاشت ) مدارس نظامیه از دوره نظام الملک طوسی در تمام شرق پراکنده‌است یکیش هم در بغداد است نظام الملک طوسی هم خودش از وزرا بوده مدارس سلاطین صفوی مدارس سلاطین غزنوی مدارس سلاطین سلجوقی اینها تمام دلیل است بر اینکه هیئت حاکمه ایران مانع تحصیل نبوده‌است بلکه موجبات تحصیل را مطابق مقتضیات آن زمان البته فراهم کرد (صحیح است ) حتی در دوره حکومت پادشاه سابق هم که اعتراضات و ایرادات زیادی به جنبه‌های مختلف آن حکومت شده‌است و هنوز هم می‌شود معذلک او هم مانع تحصیل نبود و دلیلش همین ارقامی است که در این جدول جلوی چشم بنده‌است که در سال ۱۳۰۱ شاگردان مدارس این مملکت ۵۵ هزار نفر بوده و در سال ۱۳۲۰پانصد هزارنفر شده عده معلمین این مملکت درسال ۱۳۰۱سه هزار نفر بوده و درسال ۱۳۲۰چهارده هزارنفر شده عده فارغ التحصیل‌های دوره شش ساله ابتدائی این را ۲۹ ساله حساب کرده‌اند در سال ۱۲۹۱ که هشت سال نه سال قبل از ظهور پادشاه سابق باشد ۴۷ نفر بودند و در سال ۱۳۲۰ قریب ۱۹ هزار نفرند فارغ التحصیل دوره شش ساله متوسطه در سال ۱۲۹۳ نه نفر بوده و در سال ۱۳۲۰ هزار و هشتصد نفر آموزشگاههای عالی که دانشکده‌ها و دانشگاه باشد در سال ۱۳۰۱ پانزده نفر بوده و در سال ۱۳۲۰ قریب هفتصد نفر پس در حکومت سابق هم با وجود ایراداتی که هست به این حکومت ، به دستگاه پلیسی اش و دستگاه‌های دیگرش معهذا در قسمت فرهنگ نمی‌توانسته مانع تحصیل بشود ( هاشمی صحیح است ) بر فرض این هم که می‌خواسته‌است مانع بشود ملت ایران یک ملتی نبوده‌است که قبول بکند که مانع تحصیلش بشوند

( امیر تیمور – صحیح است ) و به همین جهت برای اینکه مردم را به خودش جلب بکند برای اینکه روشن فکرها را به خودش جلب بکند دائماً مدارس را بر عده اش می‌افزود و از آن مهم تر اعزام محصل به اروپا است که در دوره حکومت سابق شده و خود آقای دکتر کشاورز از بهترین هدایای این اقدام مفید هستند ( صحیح است )( دکتر کشاورز – متشکرم ) شخص ایشان و دکتر رادمنش رفیق محترم ایشان از بهترین هدیه هائی هستند که قانون اعزام محصل به اروپا به این مملکت داده ( صحیح است ) و این قانون هم در زمان حکومت همین ظالم‌ها و جابرها تصوپیب شد حالا آن نکته‌ای را که بنده می‌خواهم عرض کنم و گفتم با نظر آقای دکتر کشاورز اشتراک دارد این است که حکومت‌ها در ایران مانع تحصیل نمی‌توانستند بشوند و نمی‌شدند مقررات مذهبی و تمدن قدیم این مملکت مانع می‌شد ولی حکومتها یک کار می‌کردند که در دوره ۲۰ ساله هم کردند وآن اینست که مانع می‌شدند که خوی آزادگی و آزادمنشی در محصلین این مملکت پیدا شود ، این کار را می‌کردند در دوره قبل از مشروطیت تحصیل علوم در دست یک دستگاهی بود که آن دستگاه مانع آزادی بود و آن دستگاه اسمش دستگاه روحانی بوده که یک دستگاه خاصی بوده

( رفیع – اینطور نیست دستگاه روحانی مانع نمی‌شد ) …از مشروطیت به بعد هم به استثنای آن سنواتی که مشروطیت ما عملاً و واقعاً وجود داشت در این ۲۰ ساله اخیر خوی آزادگی و آزادمنشی را البته مانع می‌شدند که در محصلین وجود داشته باشد در اینجا من به جنابعالی وحدت عقیده دارم اما یک تأسفی هم دارم یک بیاناتی دیروز آقای ایرج اسکندری فرمودند که بنده دو سه مرتبه هم تأیید کردم و آن این است که فرمودند ما تربیت آزادیخواهی و آزادی نداریم و دلیلش هم واضح است برای اینکه ۲۰ سال مدرسه و مکتب آزادیخواهی بسته بود بنده عرض می‌کنم که اگر نداریم هیچکدام نداریم برای اینکه آن آقایانی هم که می‌گویند ما داریم آنها هم توی این مملکت بوده‌اند از خارج که نیامده‌اند توی این مملکت اگر نداریم هیچکداممان نداریم و باید همه مان برویم یاد بگیریم این خوی آزادی و آزاد منشی را که عرض کردم مانع بوده‌است که محصلین مملکت به آن خو بگیرند نتیجه اش را داریم می‌بینیم ، یکی از صفات مرد آزاد و آزاده آنست که عقیده مخالف خودش را بتواند بشنود و تحمل بکند( صحیح است )

باب اول آزادیخواهی این است نه اینکه ما آزادیخواه باشیم برای اینکه هر چه دلمان می‌خواهد بگوئیم باید آزادی را برای همه بخواهیم برای اینکه همه بتوانند عقاید خودشان را آزادانه بگویند و ما که می‌شنویم هر کدام را به صلاح مملکت تشخیص دادیم اجرا بکنیم امروز در نتیجه همان است ، در نتیجه اینکه گفتند طبقه حاکمه مانع تحصیل نبوده اما مانع رشد خوی آزادی و آزادگی بود در نتیجه همان احزابی هم که ما به نام آزادیخواه داریم و می‌شناسیم نمی‌توانند عقاید مخالف خودشان را بشوند بهترین دلیلش هم واقعه روز جمعه ۲۸ اردیبهشت در صدقدمی مجلس شورای ملی بوده ( صحیح است ) ( فداکار – تهمت بوده ) … تهمت به کی ؟

بنده که عرضی نکردم ۰ دکتر کشاورز – صد قدمی مجلس ، معلوم است آقای جمال امامی صبح به شما یادداشت دادند ) ( هاشمی – اتفاقی که افتاده‌است مربوط به دسته معینی نیست ) یک حزبی یک جماعتی یک روزی را اعلان کردند برای میتینگ که بروند میتینگ بدهند افراد خودشان را سمپاتیزان‌های خودشان را و پیشوایان خودشان را اطرافیان خودشان را دعوت کرده بودند که بیایند حرفهایی را روی اصول عقاید آزاد بگویند و این اول دفعه هم نبوده‌است سابقه داشت ، احزاب دیگر هم این کار را کرده بودند وروی سابقه و جریان بود، چیزی نبود که تازگی داشته باشد وبعد عده‌ای از همان کسانیکه عرض کردم که تربیت آزادیخواهی ندارند ولی فقط خودشان را آزادیخواه می‌دانند آنها هم دسته‌ای درست کردند ، دو تا گاری آجر هم بردندآنجا آجرها را ریختند توی سر آنها یک نفر را کشتندچند نفر را مجروح کردند

( یکی از نمایندگان – کی‌ها کردند …) یک دسته‌ای ، یک جماعتی نمی‌دانم که بوده‌است ( دکتر کشاورز – این عمل را تقیه می‌کنیم ، اعلامیه هم داده‌ایم مرتکبین آن را سخت تعقیب کنند ( جمال امامی – فشار نیاورید که دولت مرتکبین را آزاد کند )

( دکتر کشاورز – ما به دولتی که رأی نمی‌دهیم نمی‌توانیم فشار بیاوریم از آنهایی حرف می‌شنود که ۲۷ رأی بهش می‌دهند) ( زنگ رئیس ) پس عقیده بنده این است که ما اگر واقعاً آزادیخواه هستیم و بخواهیم یک آزادی حقیقی داشته باشیم این آزادی را باید برای عموم بخواهیم و این خلق را تقدیس کنیم نه اینکه فرض کنیم یعنی آنقدر فکرمان کوتاه باشد که فرض کنیم آزادیخواهی یک متاعی است که منحصر به یک عده‌ای می‌تواند باشد چون یواش یواش از مبحث فرهنگ دارم من خارج می‌شوم به یک قسمت دیگر از فرمایشات آقای دکتر کشاورز هم جواب عرض می‌کنم و آن موضوع این بود که دانش آموزان و دانشجویان بایستی وارد سیاست بشوند . البته طبیعی است وقتی دانش آموز و دانشجو وارد سیاست شد این عمل تقابل هم دارد یعنی سیاست هم می‌رود توی مدرسه برای اینکه دانش آموز و دانشجو که نمی‌تواند شخصیت خودش را در آن عقاید سیاسی که گرفته‌است وقتی که به درب مدرسه می‌رسد از خودش جدا کند و این موضوع حتمی است در صورتیکه ما دانش آموز و دانشجو را بیاوریم در سیاست پس سیاست هم می‌رود توی مدرسه البته اشکال ندارد که مخصوصاً دانشجویانی که به سن انتخاب کردن می‌رسند و بایستی وکیل انتخاب کنند بدیهی است که بایستی به عقاید سیاسی آشنا باشند و تشخیص بدهند عقاید صحیح را و آن وکیل و آن نماینده‌ای که با آن عقایدشان متناسب ترند انتخاب کنند ولی به هیچ وجه من الوجوه درمملکتی که مشروطه‌است و در مملکتی که آزادی برای تمام احزاب هست مصلحت تعلیم و تربیت مملکت نیست که سیاست برود توی مدرسه رفتن سیاست در مدرسه‌ها برای مملکتی خوب است که


+ یک مرام ویک حزب دولتی باشد برای اینکه ایجادتشنج نکندتوی مدرسه‌ها. مثلاً فرض کنیم که اگر در یک مملکتی که یک رویه افراد یک حزب دارند یک مرام دارند و احزاب متعدد و مرام متعدد و رویه‌های متعدد در آن مملکت وجود ندارد و دولت هم از همان حزب است… چه بهتر که شاگردان مدرسه از سن هفت هشت سالگی که وارد مدرسه می‌شوند اصول حزب و آن تربیت و افکاری که هست آشنا بشوند اما در مملکت مشروطه که احزاب متعدد دارد و مرامهای متعدد هست ، رویه‌های متعدد هست ، اگر بنا باشد توی مدرسه بروند باید همه بروند نمی‌شود که یک عده را راه داد و یک عده را راه نداد وقتی که اینها رفتند ، روی تصادم عقاید بین یک عده که برای تحصیل آمده مشاجره بین آنها درمی‌گیرد و اصل مقصود که درس وبحث و مکاشفه علمی باشد از بین می‌رود ( صحیح است ) و آنوقت مدارس ما به جای اینکه کانون تعلیم وتربیت علمی و ادبی باشد تبدیل می‌شود به کانون جروبحث و نزاع و مشاجره تا آنجائیکه بنده در روزنامه خواندم که دو نفر مریض و مسلول که در بیمارستان شاه آبادبستری بودند سر اختلافات مسلکی دعواشان شد و چاقو به هم زده‌اند ( خنده نمایندگان )

وقتی که آثار اختلافات و نزاع ومشاجره به این درجه از شدت برسد که دو مریض مسلول در مریضخانه خودشان را نتوانند نگاهدارند آنوقت هفتصد نفر شاگرد، هشتصد نفر شاگرد توی مدرسه که آنهم همه شان جوان و باجسارت هستند چطور می‌توانند با تمام این اختلافات مسلکی درسشان را یاد بگیرند و مهیای کار بشوند در هر حال با این همه تفصیلی که بنده عرض کردم راجع به میزان طبقات باسواد در این مملکت ، معهذا هیچ تردیدی ندارم که بایستی سعی و مجاهدت کرد که سواد در این مملکت تعمیم پیدا بکند تا این بهانه هائی که برای اسناد جهل به ملت ایران هست کاملاً مرتفع شود ( صحیح است ) یکی از پرافتخارترین زندگانی من آن پنج سالی بود که یکی دو سالش آقا ی نصرالملک فرماندار طهران بودند این پنج سال بود که ریاست کلاسهای اکابر با اینجانب بود و در ظرف این پنج سال با کمال صمیمیت و علاقه و بدون اینکه اجر و مزدی از کسی خواسته باشم ( یعنی وظیفه‌ام بود)

مجاهده کردم و مطابق آن احصائیه هائی که ما داشتیم و جناب آقای رهنما وزیر فرهنگ از آن موقع در شورای عالی فرهنگ بودند و همه آقایان هم شاید بدانند با آن اسلوبی که ما داشتیم در ظرف پنج سال قریب سیصد هزار نفر اکابر را باسواد کردیم ، اما اگر بخواهیم آقای وزیر فرهنگ سواد را واقعاً تعمیم بدهیم و برسانیم به میزان صددرصد یعنی این ده میلیون با شش هفت یا هشت میلیون هر چه هستند همه باسواد شوند ، البته کارهایی باید کرد که یکی از آنها تأمین حقوق و زندگی آموزگاران است ( صحیح است ) چرا؟

برای اینکه آموزگاران هستندکه سربازان حقیقی مبارزه با بیسوادی هستند آقای آرداشس همکار محترم فرمودند در یک جمعیتی تشریف داشتند و استادی را دیدند که لباس رسمی نداشته‌است و متأثر شدند که چرا نبایستی حقوق این استاد به قدری باشد که تکافو برای لباس رسمی بکند . بنده عرض می‌کنم که در این مملکت آموزگارانی هستند که لباس غیر رسمی هم ندارند ( دکتر کشاورز – تقصیرکیست ؟) بنابراین ما این نه هزار نفر آموزگاری را که داریم ، آقای وزیر فرهنگ ، زندگانی شان را حقیقتاً بایستی تأمین بکنیم تا بتوانیم از آنها سربازان مبارزه بابیسوادی درست بکنیم تا این بهانه‌ها را برداریم خدمت دبیران هم اهمیتش کمتر از آموزگاران نیست برای اینکه دبیران ما هم که عده شان دوهزار وپانصد نفر است در این مملکت اینها هم یک عده شان هستند که در دانشسراها تعلیم و تربیت می‌کنند یعنی خدمت می‌کنند و آموزگار تربیت می‌کنند مثل افسریکه در سربازخانه سرباز تهیه می‌کند یک عده هم هستند که در مدارس متوسطه دانشجو تربیت می‌کنند یعنی چشم وچراغ برای مملکت تهیه می‌کنند و بدین جهت می‌بایستی که حقوق و زندگانی آموزگاران و دبیران از جهت اینکه مؤثرترین طبقات در مبارزه با بیسوادی و توسعه تعلیمات عمومی هستند ، کاملاً من جمیع الجهات تأمین بشود .

آقایان شاید همه آقای سرمد مدیر روزنامه صدای ایران را می‌شناسند ، بنده ایشان را در موقعی که در مدرسه حقوق تحصیل می‌کردند و در آن سالها ی آخرش که می‌خواست لیسانسیه بشود می‌شناختم و بعد یک ارتباط ادبی با هم داشتیم گاهی یک مطلب و یک سؤالاتی در مجله ارمغان می‌نوشت و بنده می‌خواندم آن چیزهایی که به نظر من می‌رسید با پست شهری به او می‌نوشتم و او هم جواب می‌داد این یک ارتباط کتبی بنده بوده‌است ، آقای سرمد این شخص علاوه بر آنکه جوان تحصیل کرده‌است یک شاعر خوش قریحه هم هست و غالباً هم در موضوعات ملی شعر می‌گویند و من چون آقای دکتر کشاورز ایشان را به خوبی می‌شناسم لازم می‌دانم در اطراف فرمایشات شما مختصر توضیحی بدم ( دکتر کشاور – من نسبت به شخص ایشان چیزی نگفتم نسبت به روزنامه صدای ایران بود ) … ایشان می‌گفتند من در ماه اسفند آنچه را که آقای دکتر کشاورز در مجلس خواندند به نام شایعه نوشتم که یک شایعه‌ای است به این کیفیت و البته آنهایی که با روزنامه و روزنامه نگاری سرو کار دارند می‌دانند که شایعه با خبر خیلی فرق دارد چون در شایعه غالباً احتمال کذب می‌شود داد ولی خبر اینطور نیست .( دکتر کشاورز – در خبر بیشتر احتمال کذب می‌رود ) بعد که چاپ کردم توضیحاتی هم رسید و آن توضیحات را هم در ماه فروردین چاپ کردم و خلاصه معلوم شد که آن شایعه به آن صورت صحیح نبوده‌است و به این طریق صحیح است که در بعضی از نقاط آذربایجان که ایشان اسم نبردند ولی بنده اسم می‌برم ، در بعضی از نقاط آذربایجان بنام حزب توده و مسلم هم نبوده‌است که عضو حزب توده بوده و هستند چون سند و اعتبار نامه که ایشان نداده بوده‌اند که عضو حزب توده معرفی شده باشند . چون کلاهبرداری در این مملکت شیوع پیدا کرده‌است در این مملکت بنده چندی قبل در روزنامه‌ای خواندم که یک شخص لباس نظامی پوشیده و در نتیجه یک استفاده‌هایی می‌کرده‌است .

خلاصه یک چند نفری بنام اینکه ما از طرف حزب توده هستیم و عضو حزب توده هستیم در بعضی از نقاط آذربایجان ، یک تظاهراتی برعلیه مقدسات دینی و ملی مردم کرده بوده اند۰( دکتر کشاورز – اینها که جعل نیست بلی آقا ) و به این وسیله تعصب مردم را تحریک کردند . البته وقتی که تعصب تحریک شد دیگر آدم از حال عادی خارج می‌شود و روی این تعصب ملی و تعصب مذهبی یک مباحثاتی و یک مشاجراتی هم با هم کرده‌اند کیفیت قضیه این بوده‌است نه آنچه را که من بنام شایعه در اسفند ماه نوشتم و آقای دکتر کشاورز انرا خواندند ولی آنچه را که در فروردین نوشتم و توضیح دادم آقای دکتر کشاورز آنرا نخوانده‌اند !

حالا آقای دکتر کشاورز فرض می‌کنیم که ایشان در فروردین این را ننوشته بودند ولی وکلای مجلس شورای ملی چه تقصیری دارند که یک شایعه در یک روزنامه نوشته شده و شما آن را در حساب وکلاء قرار داده‌اید ( دکتر کشاورز- شما از دولتی پشتیبانی کردید که جلوگیری نکرده‌است ) دولتی که شما پشتیبانی کردید نمی‌دانم میزان صحتش چیست این واقعه بر فرض صحت ، بنده عرض می‌کنم که نمی‌دانم صحیح است یا خیر. بر فرض صحت این قضیه در اسفند ماه بوده‌است در اسفند ماه هم کابینه آقای بیات بوده وشما رأی مؤافق دادید ( دکتر کشاورز – دروغ میگوئید در کابینه بیات ما رأی مخالف دادیم ) ( نایب رئیس – خواهش می‌کنم در مذاکراتتان رعایت بفرمائید آقا ( دکتر کشاورز – ایشان نزاکت را رعایت نمی‌کنند ) نایب رئیس – ایشان مطالبی را بیان کردند و شما تذکرتان را دادید و فرمایشاتتان را کردید .از موضوع که خارج بشوید منجر به کشمش می‌شود ، فرهودی … عرض کنم که حالا می‌رویم سر بیانات آقای دکتر رادمنش . بنده متأسفم که آقای دکتر دکتر رادمنش تشریف ندارند

( دکتر کشاورز – رفقاشان هستند ) و تأسف بنده از این بابت که فرضاً ایشان وکیل هم باشند یا نباشند بنده هم باشم یا نباشم نیست و بنده تأسفم از بابت اینکه در این قضیه نیستند نیست بلکه از علل و موجباتی است که منجر به نبودن ایشان شده‌است . دکتر رادمنش از وقتیکه در مدرسه متوسطه درس می‌خواند بنده با ایشان نزدیک و آشنا بودم و او یک طلبه واقعی علم بود در دوره تحصیلات ایشان در خارج هم گزارشهایی که می‌رسید عموماً حکایت می‌کرد از اینکه بهترین محصل ایرانی در خارجه‌است و این جا هم شاگردانش و دانشجویانی که زیر دست ایشان درس می‌خوانند به مقامات علمی و صحبت او در تعلیم متفق القول هستند پس بنده حق دارم که نسبت به دکتر رادمنش معتقد باشم و متأسف باشم از پیش آمدهایی که در آن جلسه شد و منجر به این شد که این جوان نجیب و شریف تحصیل کرده و استادی که دارای تمام کمالات اخلاقی که بنده می‌دانم هست مجبور بشود یک کلماتی که یک نفر آدمی که تحصیلات خیلی خیلی پائین تر از ایشان را دارد مجبور بشود آن کلمات را ادا کند تأسف بنده از این است که چرا بایستی محیط مجلس طوری باشد از حیث مشاجره که مؤدب ترین اشخاص ، دانسته ترین اشخاص ( نایب رئیس – آقای فرهودی آن موضوع خاتمه پیدا کرده‌است خواهش می‌کنم وارد آن قضیه نشوید و امروز هم آقای ایرج اسکندری فرمودند عرض کردم که آن موضوع خاتمه پیدا کرده و تصمیم مجلس بوده‌است بنابراین نبایستی وارد آن قضیه شد

( اردلان – انشاءالله دو مرتبه هم تکرار نخواهد شد ( دکتر کشاورز – بعلاوه اگر همه وکلاء استاد دانشگاه بودند این قضیه پیش نمی‌آمد ) عرض می‌کنم آقای دکتر رادمنش بیشتر در سیاست خارجی صحبت کردند و خلاصه نظریه ایشان این بود که سیاست خارجی ایران بدون اینکه تفکیک دوره را بکنند یک تهمتی زدند و موضوع تهمت این بود که گفتند ایران در سیاست خارجی سعی داشته


+ است روابط اقتصادی وسیاسی را بایکی ازهمسایگان خودش کمتر بکند بنده بشهادت ارقام و اعدادی که هست و بشهادت اسنادی که می‌خوانم ثابت می‌کنم که این نظر ممکن است یک مبنای سوء تفاهمی داشته باشد وداشته‌است ولی علی‌الاصول یک تهمتی است بسیاست خارجی دولت ایران.درسال ۱۳۱۰ که حکومت سابق در اوج قدرتش بود یک قراردادی با همسایه شمالی ما بست آن قرارداد موسوم است بقرارداد اقامت و تجارت و بحرپیمائی بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، بنده تا یک مدتی بسمت رئیس تجارت ایران و شوروی مجری این قرارداد بودم، بموجب این قرارداد صمیمی ترین روابط اقتصادی که ممکن است بین دو دولت برقرار گردد برقرار بوده‌است حتی بقدری دراین سعی شده‌است بهمسایه شمالی نزدیک بشوند و واقعاً روابط اقتصادی را بآن حقیقت خودش بجریان بیندازند که حتی حاضر شده‌اند تجارتخانه هائی که از طرف اتحاد جماهیر شوروی اداره می‌شود ومرکز نمایندگی تجارتخانه‌های شوروی را حق خارج المملکتی برایش قائل شدند وگمان می‌کنم این بالاترین و کاملترین اقدامی است که یک دولتی برای تحکیم و توسعه مناسبات با یک دولت دیگر درحق او قائل می‌شود(صحیح‌است)‌برای اینکه تجارتخانه مرکز دادوستد است گفت وشنید دارد دعوی دارد،کم وکسر دارد هزار کشمکش دارد معذلک وقتی که می‌آیند حق برون مرزی بیک تجارتخانه می‌دهند این نشان می‌دهد که کمال صفا و صمیمیت و اعتماد بین این دولت وآن دولتی که این قرارداد را امضا کرده‌است وجود داشته‌است .

آنوقت از حیث تعداد و حجم تجارت باز در این قرارداد یک کنتنژانی، یک سهمیه وارداتی برای دولت اتحاد جماهیر شوروی پیش‌بینی شده که وقتی ما این کنتنژان را با کنتنژان سهمیه و اردات کل مملکتی درهمان سال مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که پیش از شصت‌درصد واردات اجازه داده شده‌است که از اتحاد جماهیر شوروی وارد بشود ومطابق یک قیدی که درماده ده این قرارداد دارد مقرر است که این نسبتی که دراین کنتنژان مقرر شده فرض کنید قند وشکر صددرصد کبریت شصت درصد مازوت شصت درصد بنزین صددرصد و بطور متوسط تمامش می‌شود شصت درصد و مطابق یک ماده که درین قرارداد است مقرر بوده‌است که در کنتژانهای هرسال بین وارادات شوروی وکل واردات مملکت این نسبت برقرار باشد باین معنی که در این قرارداد این نسبت اجرا بشود فقط آن وسطها یک اختلافی می‌شود و آن این بود که چون اساس این قرارداد بر مبادله جنس به جنس است یعنی تعادل صادرات و واردات درماده ۱۰ هست که در آخر سال بایستی حساب جوازهای ورود جنسی را که دولت ایران می‌دهد و تصدیقات صدور یعنی اجناسی را که تجارت‌خانه‌های اتحاد جماهیر شوروی صادر می‌کنند و تصدیق صدور می‌دهند این دوتا باید باهم بخوانند یعنی مقدار رقم جواز در آخر هر سال مساوی باشد با جمع رقم تصدیق صادرات،یک اختلافی درسال ۱۳۱۱ یا ۱۳۱۲ سر این قضیه پیش‌آمد که نمایندگان تجارتی اتحاد جماهیر شوروی اظهار می‌کردند این جوازهای وارداتی که شما بما دادید بعضی‌هایش را ما استفاده نکرده‌ایم و از بعضی‌هایش هم یک مقداری استفاده کرده‌ایم و پشت جواز انداخته‌ایم حالا شما رقم اصلی کل جواز را در حساب واردات ما می‌خواهید حساب کنید در صورتی که آن صادراتی راکه گرفته‌ایم صادرات حقیقی و قطعی بوده‌است برای اینکه اگر نمی‌گرفتیم تصدیق صدور نمی‌دادید پس شما می‌خواهید صادرات حقیقی را با صورت اجازه واردات مقایسه کنید نه با واردات حقیقی،در این جا دولت یکقدری رسیدگی کرد کمیسیونهائی شد که بنده بودم دیدیم که حرف حساب است،درست است که در متن قرارداد تکت قرارداد،مبادله جواز و تصدیق صدور را مقرر کرده بودند ولی از آن جوازها آنچه را که حقیقة استفاده شده‌است و از ایران خارج شده‌است آنرا باید قبول بکنیم در سال ۱۳۱۲ این را دولت قبول کرد و آن اختلافی که واقع شده بود خاتمه پیدا کرد پس نمی‌توان اینکه در یک زمانی سعی میشده‌است که روابط اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی محدود بشود این عنوان مطابق اسنادی که هست و مطابق احصائیه گمرکی که همیشه نشان می‌دهد پنجاه درصد شصت درصد واردات ایران از اتحاد جماهیر شوروی بوده‌است و همینطور صادرات آن هم به اتحاد جماهیر شوروی بوده‌است این ادعا صحیح نیست و این تقریباً یک تهمتی است بسیاست خارجی ایران وما نبایستی که اگر یک سوء تفاهمی یک زمانی بوده‌است آن را تبدیل بکنیم بیک تهمتی،اینکه مال آن دوره، در ۱۳۲۰ هم یک فصل جدیدی در سیاست خارجی ما باز شد و آن فصل اتحاد ما با متفقین بود و پیمان سه‌گانه بسته شد و حداعلای دوستی و تفاق بین ما و دولتهای همسایمان پیدا شد و خود آنها هم به کرات ومرات هم مقامات اتحاد جماهیر شوروی و هم مقامات انگلستان تصدیق کردند که دولت ایران طبق تعهداتیکه بر طبق پیمان سه‌گانه داشته‌است خالصانه و صمیمانه رفتار کرده است(نمایندگان -‌صحیح است)‌پس وقتی که اینطور است بنظر من عنوان اینکه یکدسته‌ای می‌خواهند سیاست یک طرفه برود اینها جز اینکه تولید یک سوء تفاهمی بکند نتیجه دیگری ندارد و حقیقة بصلاح مملکت نمی‌شود فرضش کرد(صحیح است)

آقای ارداشس را بنده سه چهارروز پیش درخارج ازشان اجازه گرفتم که یک مختصر جوابی به فرمایشاتشان بدهم و ایشان هم حس کردم که با کمال مهر و محبت این اجازه را ببنده دادند بنده در قیافه وقور و فکور آقای آرداشس حقیقة یک شخصیت آزادی خواهی را می‌بینم،این حبس و ناملایماتی که برای ایشان پیش‌آمد در حقیقت می‌شود گفت یک صیقلی در روح و کمالات ایشان بود،نطق ایشان بنظر بنده یک نطق بسیار جامعی بود ولی اگر اجازه بفرمایند عرض کنم که جنبهْ تبلیغاتی داشت .اول نکته‌ایکه ایشان اشاره کردند این بود که کشاورزان ایران برده هستند(فرمند-وغلام)‌اولا از نظر سیاسی چون ایشان را خیلی مطلع می‌بینم در مسائل سیاسی بایستی تصدیق بفرمایند که از ۱۸۱۵ یعنی از کنگره وینه باین طرف یک موضوعی که بصورت ظاهر آزادی خواهانه و بشر دوستانه بود اما در باطن حربه‌ای بود بر علیه دول شرقی و آن موضوع بردگی بود موضوع بردگی این مسئله جدیدی نیست(امیرتیمور-‌این را هزار و پانصد سال پیش اسلام ملغی کرد)‌این موضوع بردگی وسیله یک تجاوزاتی شد بحقوق ملل شرقی وقتی این مسئله کشف شد همه ملل بخصوص ملل اسلامی که آقای امیرتیمور هم اشاره کردند سعی کردند و مبارزه کردند که با مقررات اسلام و برای حفظ خودشان در مقابل این حربه و تهمت اصول بردگی را در مملکت خودشان موقوف بکنند و خوشبختانه سالیان سال است که در مملکت ما همچو اصولی وجود نداشته است(نمایندگان-صحیح است)‌و بنابراین خیال می‌کنم اشخاص وطن‌پرست بر فرض اینهم که از طرز زندگانی یکطبقه بحق متاثر باشند نبایستی که عنوان بردگی بآن طبقه بدهند برای اینکه این وسیله تجدید تجاوز خواهد شد(صحیح‌است)‌همین چند روز پیش،همین چند سال پیش بود که ایطالیای فاشیست وقتی خواست بحبشه حمله بکند دو موضوع را برضد حبشه علم کرد و در اطراف آن دوموضوع تبلیغات کرد یکی اینکه گفت در مملکت حبشه اصول بردگی هست یکی هم اینکه گفت ملت حبشه جاهل است اما آن تبلیغات در مجلس حبشه نبود در راهروهای جامعه ملل بود.کشاورزان ایران نه تنها برده نیستند آقای ارداشس بلکه از کشاورزهای ممالک متمدنه اروپا هم از لحاظ اصول حقوقی جلوتر هستند(صحیح است)‌چرا برای اینکه در اکثر ممالک اروپا بنده تحقیق کردم کشاورز نه این آقای دکتر کشاورز(خنده نمایندگان)‌زارع کشاورز حالت مزدوری دارد یعنی مزدور صاحب ملک است مطابق یک قراردادی البته بطور کنترات مخصوصی ولی در ایران کشاورز شریک صاحب ملک است(صحیح است-احسنت)‌و بنابراین از حیث اصل حقوقی مقام کشاورز در مملکت ما یک مقام اجتماعی است و یکمقام اجتماعی است و یک مقام اقتصادی است همردیف با صاحب ملک(صحیح است)(اردلان-بتناسب محلها فرق می‌کند)

(دکتر کشاورز-کشاورزان وقتی این را بخوانند میخندند تعدی می‌شود بهشان)‌عرض کنم اشاره فرمودند بتقسیم اراضی :بنده خواستم عرض کنم که این تئوری تقسیم اراضی هم مثل قضیه تاسیس کارخانجات و مثل سایر مسائل یک چیز تازه نیست که در این مملکت جدیداً عنوان شده باشد بلکه آن اشخاص مقدس و وطن پرستی که با نیروی وطن‌پرستی و با ایمان بآزادی خواهی مشروطیت را برای ما گرفتند بلافاصله دورهم جمع شدند و حزب دمکرات را تاسیس کردند،آن حزب دمکرات در چهل سال پیش در مرامنامه‌اش در قسمت هفت مده هفده اینطور می‌نویسد تقسیم اراضی خالصه بزارعین و رعایا و فراهم آوردن اسباب همین ترتیب دراملاک اربابی بوسیله تاسیس شعب بانک زراعتی در بلوکات و دادن حق تقدم خرید بزارعین در موقع فروش(دکترکشاورزـ‌و چهل سال است اجراءنشده‌است)این تئوری تقسیم اراضی هم همانطور که عرض کردم مثل سایر افکار اصلاح‌طلبانه که یک مقداریش انجام شده‌است و یک مقداریش نشده‌است اینها تمام هدیه‌هائی است که مشروطیت برای ما آورده‌است و رجال مشروطیت و آزادی‌خواه برای ما بیادگار گذاشته‌اند و چیز تازه‌ای نیست که ما بخواهیم در اطراف آن تبلیغات بکنیم و یا یک علم خاصی بلند بکنیم .آقای آرداشس فرمودند در ایران قوانینی نیست که روابط مالک با کشاورز را روشن بکند بنده بایشان حق می‌دهم که این اشتباه را بکنند چرا ؟‌برای اینکه خوب هرچه باشد آنطوری که ما وارد هستیم یکقدری در قوانینی که این چند ساله وضع شده‌است و ما خوانده‌ایم و اطلاع داریم ایشان از نظر اینکه چندین سال دور بوده‌اند از این جامعه و درآن مدارسی که ما درس خوانده‌ایم ایشان درس نخوانده‌اند لهذا اطلاعاتشان شاید کم باشد و در مقابل خیلی اطلاعات هم ایشان دارند که ما نداریم این چیز مهمی نیست


+ مقصود این است که اگر اشتباهی کرده باشند بنده بشخص ایشان حق می‌دهم قانون اساسی ما یک اصل دارد یک متمم عرض می‌شود اصلش گویا ۵۱ ماده‌است و متممش هم ظاهراً ۱۰۷ ماده‌است اما قانون اساسی ما تنها همین پنجاه و یک اصل قسمت اول و ۱۰۷ اصل قسمت دوم نیست بلکه این قانون اساسی مطابق اصل اول و دوم متمم خودش را تکیه داده‌است به فقه‌اسلامی و فقه‌اسلامی را که قوانین مدنی و اساس مملکت مااست این را پشتوانه خودش قرار داده‌است یعنی بسیاری از چیزها هست که در ظاهر این قانون اساسی ما نمی‌بینیم اما چون اتکاء خودش را داده‌است بمذهب اسلام و قوانین اسلام بنابراین این قانون اساسی ما حجمش خیلی بزرگتر از این است که آقایان ملاحظه می‌کنند(صحیح‌است)

اصل اول :مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه‌جعفریه‌اثنی‌عشریه‌است باید پادشاه ایران داراومروج این مذهب باشد .اصل دوم :مجلس مقدس شورای ملی که بتوجه و تائید حضرت امام عصر عجل‌الله‌فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج‌اسلامیه گثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده‌است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانوئیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه خیر الانام صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم نداشته باشد پس اگر ما یک خیالاتی داریم یک اندیشه هائی داریم یک تقاضاهائی داریم که بخواهیم بان اندیشه‌ها صورت قانون بدهیم بایستی که قبلا تمام فقه اسلامی را بخوانیم و آن اندیشه‌ها را تطبیق کنیم با مقررات فقه اسلامی‌اگر مطابق بود حق داریم دراین مجلس عنوان کنیم(صحیح‌است)‌و الاحق عنوان کردنش را هم نداریم(صحیح‌است)‌اینکه فرمودند قوانینی نیست که روابط مالک را با زارع معین کند بنده عرض می‌کنم در قانون مدنی ما که عیا از روی فقه اسلامی گرفته شده‌است در مبحث مزارعه این قوانین هست مزارعه در مذهب اسلام یک عقدی است یک کنتراتی است که بین زارع و مالک بسته می‌شود و مطابق آن عقد که دارای اعتبار شرعی و قانونی است حصه مالک و زارع از مجموع محصولی که بدست میاید از روی عوامل پنجگانه معلوم می‌شود عوامل پنجگانه هم زمین است و آب است و گاو است و بذر است وکار و قیود و مواد دیگری هم هست که کاملا معین می‌کند که روابط مالک و زارع در مملکت ما مبتنی است بر یک اصول صحیحی و آن اصول همان طورکه عرض کردم از فقه اسلامی اتخاذ شده‌است در باب مزارعه ماده ۵۱۸ قانون مدنی می‌گوید :

مزارعه عقدی است که بموجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معینی بطرف دیگر می‌دهد که آنرا زراعت کند(باین نکته دقت کنید)‌و حاصل آن را تقسیم کنند ماده ۵۱۹ در عقد مزارعه حصه هر یک مزارع و عامل بیند بنحواشاعه(یعنی شرکت درمحصول)‌از قبیل ربع یک ثلث یا نصف و غیره معین گردد و اگر بنحو دیگر باشد احکام مزارعه جاری نخواهد شد(فیروز آبادی‌ـ‌مشاع‌هستندبایکدیگر)‌ماده ۵۲۱ در عقد مزارعه ممکن است هر یک از بذر و عوامل مال عامل باشد یا مزارع در این صورت نیز حصه‌مشاع هر یک از طرفین بر طبق قرارداد یا عرف بلد خواهد بود(امیرتیموروجمال‌امامی‌ـ‌خیلی‌محکم‌است)‌این مواد هست پس این قسمت از بیان آقای آرداشس که فرمودند قانونی نیست که روابط زارع و مالک را در ایران روشن کند وارد نیست زیرا قانون اسلامی به تفصیل تمام هست و خلاصه‌اش هم در قانون مدنی ما منعکس است و قانون مدنی ما هم عرف بلد را بهش اعتبار داده‌است بعد یک قانون دیگری هم در شهریور ۱۳۱۸ یعنی آن سالهای آخری دوره دیکتاتوری از مجلس شورای ملی گذشت راجع به همین طرز تقسیم محصول بین مالک و زارع که بنده در تیر ۱۳۲۳ از آقای ممقانی وزیر دادگستری وقت برای اجرای آن سؤال کردم که این قانون را چطور اجرا نکرده‌اید بعد گفتند که آئین‌نامه آنرا نوشته‌ایم و تحت مطالعه وزارت کشاورزی است و عنقریب اجرا می‌کنیم حالا ماده اول قانون شهریور ۱۳۱۸ را هم می‌خوانم(عامری‌ـ‌یک ماده بیشتر نیست)‌وزارت دادگستری مجاز است برای تعبید سهم مالک و زارع نسبت بمحصول زمینهای زراعتی اعم از محصول صیفی و شتوی و درختی و اعم از اینکه محصول آبی بوده یا دیمی باشد و آبی اعم از رود آب یا چشمه یا قنات آئین‌نامه‌ای براساس عوامل پنجگانه آب و زمین و کاروگاو و بذر وبا رعایت کیفیت آب وهوا تنظیم نموده و پس از تصویب هیئت وزیران درهر بخش که قبلا آگهی شده باشد بموقع اجرا بگذارد

(ایرج اسکندری‌ـ‌همین اساس ظالمانه‌است و ما باین اساس اعتراض داریم)‌پس عنوان اینکه قانونی درمملکت مانیست که روابط بین مالک و زارع را تعیین بکند صحیح نیست بنده البته تصدیق دارم که این قوانین ممکن است محتاج بتکمیل باشد ولی اینطور نیست که وجود نداشته باشد آقای آرداشس مختصری راجع با هیت کشاورزان ایران صحبت کردند ولی بنظر بنده حق مطلب را ادا نکردند ایشان فقط اکتفا کردند باینکه کشاورزان ایران آن طبقه‌ای هستند که خوراک ما را تهیه می‌کنند در صورتی که بعقیده بنده و شهادت آقایان که همه تصدیق دارند نه تنها کشاورزان خوراک ما را تهیه می‌کنند بلکه قسمت عمده‌ای از لباس ما را هم تهیه می‌کنند و تقریباً تمام سرمایه واردات ما را هم تامین می‌کنند چرا ؟‌برای اینکه سرمایه ما برای وارد کردن اجناس چه چیز است ؟‌ارز است .ارز از کجا بدست می‌آید ؟‌از صادرات و صادرات ما را ارقامش را که ملاحظه بفرمائید صدی هشتاد آن منحصر بمحصولات فلاحتی یعنی دسترنج کشاورزان است(ایرج اسکندری‌ـ‌ولی خودشان چیزی ندارند)‌این ارقام صادرات است .خشکبار۵۴ هزارتن‌ـ‌پنبه و تخم‌پنبه۳۰ هزارتن‌ـ‌پشم وپوست۱۷۵۰۰‌تن‌ـ‌جووگندم و سیب‌زمینی و خرما۲۲ هزارتن سایر مواد خام و نباتی ۳۰ هزار تن برنج ۴۵ هزار تن بنده مطابق حسابی که از احصائیه گمرکی کرده‌ام صدی هفتاد الی صدی هشتاد صادرات ما مواد فلاحتی است یعنی آن چیزی است که طبقه زارع درایران تهیه می‌کند بنابراین تنها خوراک ما را آنطور که آقای ارداشس فرمودند زارع تهیه نمی‌کند هم خوراک هم لباس هم تمام آن چیزهائی که ما از خارج وارد می‌کنیم(دکترکشاورزـ‌اما خودشان گرسنه و لخت هستند)‌و بهمین علت است که طبقه زارع در ایران دارای مهمترین مقام اجتماعی است(صحیح است)

یعنی از حیث عده مطابق یک کتابچه آماری که چند ماه پیش بهمه آقایان دادند جمعیت رسمی این مملکت را ۱۶ میلیون ونیم درآن کتاب نوشته‌است درآن کتاب عده شهرهای ایران را از کوچک و بزرگ ۱۰۷ شهر معین کرده‌است که حتی شهر گناباد را که آقای امیرتیمور میدانند جمعیتش را نوشته‌اند که ۲۸۷۲ نفر است شهر جویمند گناباد را که ۲۸۷۲ نفر جمعیت داشته‌است بنده در آن فهرست شهرها گذاشته‌ام معهذا جمعیت تمام شهرها از سه میلیون ونیم بیشتر نشده‌است بنابراین از ۱۶ میلیون ونیم جمعیت ایران سه میلیون ونیم آن ساکن شهرها هستند و ۱۳ میلیونش طبقه کشاورزان و وابستگان به طبقه کشاورزان هستند که در دهات کار می‌کنند و زندگانی می‌کنند .البته طبقه‌ایکه این اندازه استخوان بندی یک مملکتی را تشکیل می‌دهد،استخوان بندی یک ملتی را تشکیل می‌دهد اکثریت افراد یک ملتی را تشکیل می‌دهد و آنهم کارش باشد گویا زشت باشد که بگوئیم این طبقه برده است(صحیح است)‌(ایرج اسکندری‌ـ‌عملا گرسنه هستند تعریف کردن ازشان که فایده ندارد گرسنگی آنها هم از فجایع اعمال دیگران است)

البته بایستی کاری کرد که بزندگانی کشاورزان بهبودی مؤثری بخشید باید اقداماتی کرد قوانینی تهیه کرد نظاماتی تهیه کرد که زندگانی این طبقه که اکثریت حقیقی ملت ایران است و سرمایهُ مملکت ایران را او تهیه می‌کند زندگانیش از این بهتر باشد و چون با دولت موافق هستم و قصد منفی بافی و ذکر کلیات ندارم یکسال خودم زحمت کشیده‌ام و یک طرحی تهیه کرده‌ام و در آخر نطق خودم اگر آقایان اجازه بفرمایند می‌خوانم و تقدیم می‌کنم و از آقایان نمایندگان محترم خواهش می‌کنم تا آنجائی که هم عقیده هستند بااین طرح کمک بفرمایند که این طرح درمجلس چهاردهم بگذرد و خلاصه‌اش هم این است که بنده در آنجا پیش بینی کرده‌ام که ما تمام کشاورزان را بیمه بکنیم بیمه اجتماعی ،آقای آرداشس در ضمن بیا ناتشان یک کلمه فرانسه فرمودند ویک کلمه فارسی و این دو تارا ترجمه امپریالیسم فرانسه‌است بنده درآن حدودی که جغرافی درس می‌دادم اینطور بنظرم می‌آید شاید اشاره هم کرده باشم کلنیزاسیون را استعمار می‌گویند(ایرج اسکندری‌ـ آن لغت سیاسیش است)‌مستعمره جائیرا می‌گویند که یک عده کوچ نشین از یک مملکتی بصورت کلنی بروند بیک جائی و آنجا را آباد کنند آنجا را می‌گویند مستعمره وکلنی(ایرج اسکندری‌ـ‌آن استعمار یعنی آبادی)‌و آن عملی که اینکار را می‌کنند که یکدسته‌ای کوچ‌نشین می‌روند بیکجائی و آنجارا تحت قبضهُ خودشان قرار می‌دهند می‌گویند کلنیزاسیون(دکترکشاورزـ‌لغت سیاسیش را شما نمی‌دانید)اما راجع بکلمه امپریالیسم از وقتی که در دنیا پبدا شد ارضی بود یعنی آن دولت امپریالیست سعی می‌کرد یک اراضی تازه یک کشورهای تازه‌ای را از حیث زمین بخودش ملحق کند و متصل بخودش بکند این اول ظهور امپریالیسم بود که امپریالیسم ارضی بود بعد امپریالیسم ترقی کرد شد امپریالیسم اقتصادی(کام‌بخش‌ـ‌مگر واجب است وقتیکه اطلاع ندارید صحبت کنید ؟!)‌که سعی می‌کردند دول امپریالیست در اقتصادیات ممالک دیگر رخنه کنند یعنی خرید و فروش کشورها را بخود اختصاص می‌دادند بعد باز هم ترقی کرد در دورهُ هیتلر امپریالیسم مرا می‌شد آلمان قبل از اینکه چک‌اسلواکی را پاره پاره بکند قبل از اینکه اطریش را تصرف کند مرام خودش را بوسیلهُ آلمانی نژاد هائیکه دراطریش و چک‌وسلواکی بودند توسعه داد و یکعده طرفدار مرام نازی تهیه کرد و آنها شدند عوامل کار او و بعد حمله مسلح کرد بآن مملکت و امپریالیسم مرامی


+را در آنجا اجرا کرد.یک تقاضائی آقای آرداشس از مجلس شورای ملی کردند که من آن تقاضا را روشن می‌کنم آنوقت هرطور آقایان قضاوت فرمودند منظور خودشانرا اعلام فرمایند ایشان تقاضا کردند قانون تیر ۱۳۱۰ لغو شود امیرتیمور قانون چی؟)

قانون تیر ۱۳۱۰ آقای ارداشس یکی از تقاضاهایشان از مجلس شورای ملی این بود که قانون تیر ۱۳۱۰ لغو شود(آوانسیان‌ـ‌گفتم قوانین مضره)‌(بعضی از نمایندگان‌ـ‌قانون خرداد است نه تیر)‌حالا خرداد می‌فرمایند خیلی خوب بنده آن قانونرا می‌خوانم .آقای ایرج اسکندری وقتی فرمودند که ما بایستی بمأمورین حق بدهیم که هرگاه یک امری یک دستوری مخالف مشروطیت باشد اجرا نکنند بنده عرض کردم این صحیح نیست ما باید یک قوانین مجازاتی وضع کنیم که کسی برضد مشروطیت اقدام نکند و اگر کرد اورا مجازات کنیم اساساً هر رژیمی که درهر مملکتی مستقر می‌شود باید از موجودیت خودش دفاع کند رژیمی که در یک مملکتی برقرار می‌شود اصل طبیعی این است که به زور قوانین آن رژیم حفظ شود .این قانونرا که فرمودند بنده دوسه ماده‌اش را می‌خوانم که ببینیم کدام یک قایل لغو کردن است و اقتضای لغو کردنرا دارد .

(ماده اول‌ـ‌مرتکبین هر یک از جرم‌های ذیل بحبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهد شد۱ـ‌هر کس در ایران بهراسم و یا بهر عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه چمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویه‌های مزبور در ایران تشکیل شده باشد)‌بعد یک بند دوهم دارد آنوقت وارد ماده ۲ می‌شویم در ماده ۲ می‌گویدـ‌هرکس بنحوی از انحاء برای جدا کردن قسمتی از ایران یا برای لطمه وارد آوردن بتمامیت یا استقلال آن اقدام نماید محکوم به حبس مؤبد با اعمال شاقه خواهد شد(دکتر کشاورزـ‌هو نکنید آقا)‌شما فرمودید که قانون الغاء شود من آن قانون را می‌خوانم(کام‌بخش‌ـ‌اینطور اشخاص را باید اعدام کرد)(ایرج اسکندری‌ـ‌هر کس بر ضد استقلال ایران اقدام کند باید اعدام شود)(دکتر کشاورزـ‌پشت تریبون هم من این را گفتم)(زنک رئیس‌ـ‌دعوت بسکوت)‌این قانونی که تقاضای لغوش شده بود این قانون است که قانون دفاع از مشروطه بود ،قانون دفاع از رژیم مشروطیت است(صحیح است)

حالا اجازه می‌خواهم چند کلمه با آقای کام‌بخش صحبت کنم .آقای کام‌بخش یک اظهارات مؤثر که مبتنی بر یک اطلاعات معینی بود ضمن بیاناتشان راجع به ارتش فرمودند البته از یک نماینده روشن فکری و مطلعی مانند آقای کام‌بخش همین انتظار را بایستی داشت که اطلاعاتی که می‌دهند روشن و معین و صحیح باشد اما آقای کام‌بخش البته توجه دارند و خودشان میدانند که ملت ایران در این بیست و چندساله اخیر بیشتر هستی و دسترنج خودش را برای ارتش داده‌است صحیح است و چون مبالغ زیادی خرج کرده‌است بهمان درجه هم علاقمند است هم بخود ارتش هم بحفظ شرافت ارتش .ملت ایران اگر به بیند ارتش او هم می‌خواهد مثل توپ فوتبال بشود در میدان سیاست من یقین دارم که سخت متأثر خواهد شد(صحیح است)چرا ؟

برای اینکه ارتش علی‌الاصول و مطابق قوانینی که هست ارتشی است برای حفظ مشروطیت(فداکارـ‌عجب؟!)‌و متعلق بعموم دستجات و طبقات و افراد مملکت است(ایرج اسکندری‌ـ‌در زمان رضاشاه هم همینطور بود ؟‌توضیح بفرمائید)

مجلس شورای ملی ارتشی را که پشتیبان مشروطیت و قانون اساسی می‌باشد از صمیم قلب دوست دارد(صحیح است)‌و این دوستی و احترام را از سرباز شروع می‌کند تا آن کسی که از درجه سربازی بهر درجه بالاتری رسیده باشد این علاقه خودش را دارد و البته این دوستی و علاقمندی مستلزم این است این است که اگر افسران و افراد خطاکار هم باشند تنبیه بشوند و سربازان و افسرانی که وظیفه شناس باشند بخصوص آنهائی که درسربازخانه‌ها سربازان را تعلیم و تربیت می‌کنند(ایرج اسکندری‌ـ‌و شلاق می‌زنند)‌باید آنها را هم برطبق قانون تشویق کنند(صحیح است)‌راجع به تعطیل دانشگاه جنک بنده سؤالی از آقای وزیر جنک کردم دانشگاه جنک مؤسسه‌ای بود و هست که تحصیلات افسران در آنجا تکمیل می‌شود و افسران جوان ما درآن جا اطلاعات بیشتری پیدا می‌کنند و باصطلاح خودشان افسر ستاد می‌شوند این دانشگاه برای این است که در آن جا در آئین نظامی یک وحدت رویه‌ای بین افسران ایجاد شود و بافراد تعلیمات صحیح بدهند براثر آن سؤال دانشگاه جنک که تعطیل شده بود دو مرتبه دایر شد ،عده‌ای شاگرد گرفت و من از حالا بآن افسرانی که امسال یا سال آتیه موفق می‌شوند که از آنجا فارغ‌التحصیل بشوند تبریک می‌گویم ما ارتش خودمان را عزیز می‌داریم مخصوصاً دراین اوقات که ارتش‌های متفقین بر طبق پیمان از ارتش‌های ایران باید وداع کنند(صحیح است)‌و باین کیفیت است که وظایف جدید و روشنی بردوش افسران و افراد ارتش‌های ما مجدداً برقرار خواهد شد(صحیح است)‌نمایندگان محترم کرمانشاه جواب آن نامهُ را که آقای ایرج اسکندری خواندند اجازه خواسته‌اند و درموقع خودش جواب خواهند داد این نامه‌ها بامضای یک مأمور ناراضی منفصلی است در یکی از آنها یک عبارتی بود که سوء نیت نویسنده را واضح می‌کرد و آن عبارت این بود که با این وضعیتی که در ایلات هست هرگاه ارتش‌های متفقین از ایران بروند ایلات اغتشاش خواهند کرد(فولادوندـ‌برای اینکه دوباره پدر آنها را در بیاورند)(فداکارـ‌عبارت این نبود)‌بعقیدهُ بنده سوء نیت این شخص از همین‌جا واضح است که ایلات وطن‌پرست ایران را خواسته‌است یاغی احتمالی نشان بدهد و این یاغی احتمالی را دلیل ابقای ارتش‌های خارجی در ایران بداند(صحیح است)‌پس در متن مراسله یک سوء نیتی را،کمال سوءنیتی را که یک نویسنده ممکن است دریک نامه،را دریک راپرت یا در یک مراسله نوشته باشد او در آنجا ظاهر کرده است(ایرج اسکندری‌ـ‌اگر سوء نیت داشت محرمانه نمی‌نوشت)

یادداشتی هم رسیده‌است که عباس طباطبائی یکنفر افسر اخراج شده از ارتش بوده است(فداکارـ‌امضایش را بفرمائید)… اکنون که سخن باینجا رسید بنده از آقایان اجازه می‌خواهم بااجازه مجلس شورایملی یک پیام ملی از مرکز مجلس شورایملی دراین موقع حساس ایران برای ارتش ایران بفرستم(صحیح است)‌سربازان گروهبانان‌ـ‌استواران‌ـ‌افسران ارتش ایران، ملت ایران ۲۳ سال هستی خود را صرف پرورش شما کرد و اکنون انتظار دارد وظایف ملی و قانونی خود را آنطور که برازنده یکسرباز لایق ایرانیست انجام دهید(صحیح است)

شما سه سال تمام خودتان خانواده‌تان حتی اسب سواری‌تان قحطی کشیدید ناخوش شدید رنج دیدید زحمت کشیدید ولی امنیت پل پیروزی را حفظ کردید(صحیح است)‌پایه‌های پل پیروزی روی دوش‌های با افتخار شما قرار داشت بهتر بگویم این نقطهُ راهی که میلیون‌ها تن سنگین‌ترین مواد از روی آنگذشت پل نبود بلکه ستون فقرات ملت ایران بود، شما ارتش مشروطیت ایران هستید و مجلس شورایملی شما را دوست می‌دارد و عزیز میشمارد(صحیح است)از پاره اظهارات که بوی دشنام می‌دهد و برای دلسرد کردن شما در انجام وظایفتانست نرنجید(صحیح است)‌ملت ایران هواخواه شما است و پادشاه ایران سرپرست شما خدای ایران شمارا برای انجام وظایف مقدس‌تان نگهداری خواهد کرد(صحیح است، انشاءالله)(ایرج اسکندری‌ـ‌و اکثریت بکار خودش مشغول خواهد بود)

آقای کام‌بخش یک ایرادی کردند و واقعاً بنده برای روشن شدن ذهن خودم می‌خواهم این مطلب را بفهم و آن این است که فرمودند وظیفه هر ارتشی اینست که باید برای حفظ نظم و امنیت عمومی باشد(صحیح است)‌بعد ایشان تقریباً یک ربع تمام این جا با نام و نشانی صحبت کردند که یک روزی که ما نمایش می‌دادیم یک عده نظامی آمدند آنجا البته نظامی برای چه آمد آنجا،برای حفظ نظم آمد تا مثل قضیه روز ۲۸ اردیبهشت خدای نکرده یک دسته‌ای، یک جماعتی دو سه نفری نیایند اغتشاش بکنند و بی‌نظمی ایجاد بکنند برای این‌ها بود پس آن نظامی‌ها برای حفظ نظم آمده بودند و ایشان یک ربع تمام صحبت کردند بنده نمی‌دانم که این را خواستند بگویند؟، و در عرض یک ربع تمام اصراری داشتند که این نظامی‌ها وقتی که آنجا ایستادند فشنگشانرا گذاشتند توی تفنگشان با اصرار زیادی یک ربع تمام وقت مجلس را صرف این قضیه کردند، خوب آقا اگر نظامی را قبول دارید که برای حفظ نظم و برقراری امنیت است و صحیح هم هست و برای همین کارهم آمده‌است اگر او فشنگش را توی تفنگش نگذارد پس شما می‌گذارید؟ (خنده نمایندگان)‌او چه میداند چه می‌شود، او خودش را مهیا کرده‌است که اگر یک جماعتی یک کسی از پشت بام، از پائین خواست به‌ـ‌آن جمعیت شما، امنیت و نظم شما راکه نمایش می‌دادید زحمتی وارد بیاورد او جلوی آن مزاحمت را بگیرد برای این کار خودش تکلیفش را میداند و متوجه مسؤلیت خودش هست که مطابق مقررات و قوانینی که دارد میداند که چه جور انجام وظیفه کند الحمدالله انجام هم داد و نظم کامل هم برقرار بود اتفاقی هم نیفتاد بنده هرچه فکر کردم نفهمیدم که واقعاً این ایراد آقای کام‌بخش که یک نظامی سر خدمت خودش حالت آمادگی گرفته‌است آن چه اشکالی دارد(ایرج اسکندری‌ـ‌پس چرا در مجلس بهشان کشیده زدید؟)‌و طرز فکرشان درست مخالف طرز فکر آقای دکتر کشاورز است که ایشان حتی قضایای اصفهان را برعلیه ایراد کردند و اعتراضشان این بود که چرا وقتی یک عده‌ای در اصفهان بهمدیگر ریختند مأمورین انتظامی آنجا دخالت نکردند

(فداکارـ‌چرا غارت کردند!)(کامبخش‌ـ‌مال غارت شده را هم روی دوش خودشان


+بردند تا اشخاص نفهمندیکی از نمایندگان‌ـ‌از کجا بردند؟)

(کامبخش‌ـ‌از کلانتری)‌چرا حاضر شدند و دخالت نکردند! این بود روح اعتراض ایشان راجع بقضیه اصفهان آقا بایستی نظم حفظ شود تا اینکه دستجاب و اشخاص بسرهم نریزند آن روز هم نظامی آمده‌است حفظ کرده‌است نظم را یعنی مطابق فرمول خودتان تماشاچی نباشد، چون در اصفهان فرمودند دخالت نکرد و تماشاچی بود ولی در تهران دخالت کرد بقول آقای دکتر کشاورز مأمورین دولت یعنی پاسبان و نظامیان در اصفهان تماشاچی بودند، این بدبختها نتوانسته‌اند مثل اصفهان بقول آقا تماشاچی باشند و است که حالت انجام وظیفه‌اش را هم بخودش که اگر کسی خواست یک تجاوزی بدسته‌ای، به علائم شما بکند جلوگیری بکند و طوری است(کامبخش‌ـ‌مال غارت شده راهم خودشان بردوششان بردند مأمورین دولت تماشاچی بودند؟)(زنک ممتد رئیس)یکی از آقایان یادداشتی نوشته‌است ببنده که آقای کامبخش گفته‌اند که از احساسات ملت ایران در شرکت در جشن پیروزی جلوگیری کردند در صورتیکه ملت ایران در هر مقامی و هر طبقه چندین روز جشن گرفتند

(هاشمی‌ـ‌سه شبانروز در تمام شهرهای ایران جشن برپا بود آقا)بلی و مخصوصاً در تمام شهرهای ایران دوسه شب‌و روز جشن گرفته‌اند(صحیح است)‌ولی مثل این است که یک اشخاص عمداً می‌خواهند سوء تفاهم ایجاد کنند(مجدضیائی‌ـ‌در تمام شهرستان‌ها جشن گرفته‌اند نایب رئیس هم که آقای دکتر معظمی بودند تذکر دادند)

(صحیح است)…‌آقای فلسفی که موافق کابینه بودند یک ایرادی ببرنامه گرفتند چون برای بنده فرق نمی‌کند بنده موافق دولت هستم هرگاه موافقین هم در ضمن بیاناتشان ایرادی بدولت و ببرنامه کرده باشند تا آنجائی که یاد داشت کرده‌ام جواب عرض می‌کنم آقای دکتر فلسفی در ضمن بیاناتی که فرمودند برنامه دولت را ناقص دانسته از لحاظ اینکه فاقد فرهنگ و بهداشت است در این برنامه اسمی از فرهنگ و بهداشت نیامده‌است، همینطور هم هست بنده می‌خواستم بایشان جواب عرض کنم که آن برنامه‌ای که فرهنگ و بهداشت داشت چه کرد و چه شد که از این که این برنامه متأسف هستند و یک قدری گوشه موافقتشان را می‌خواهند بسایند؟(خنده نمایندگان)‌بنده می‌خواهم عرض کنم که ممکن است آقای حکیم الملک نخست‌وزیر با انتخاب دو رجل برجسته در این دو امر یعنی جناب آقای رهنما در کار فرهنگ و جناب آقای دکتر مرزبان در کار بهداشت اساساً این دو شخصیت اساس برنامه ایشان است در این کار(دکتر کشاورزـ‌سه ماه دیگر هم می‌نشینیم)‌و احتیاج باینکه ایشان بیایند در برنامه‌شان یک وعده‌های دورودرازی بدهند در این دو رشته ندارند و امیدوارم که این دو نفر مرد بزرگوار در این دو رشته حیاتی طوری عمل بفرمایند که در برنامه از این دو حیث هم رفع نگرانی از آقای دکتر فلسفی بشود(صحیح است)

آقای کام‌بخش وکیل قزوین هستند قزوین یک شهر تجارتی است و دارای یکحول وحوش و جاهای زراعتی است، آقای دکتر کشاورز هم وکیل بندر پهلوی هستند که یک بندر تجارتی است، این دو نفر آقایان در ضمن نطقشان راجع بعشایر صحبت کردند

(کام‌بخش‌ـ‌بنده صحبت نکردم)‌و اظهار کردند که دولت به عشایر اسلحه می‌دهد بعد وکلای عشایر نوبتشان رسید و آمدند صحبت کردند، یکی آقای رحیمیان بود که وکیل یک قسمتی از عشایر خراسان است ایشان آمدند و حتی گفتند هیچ کس درآن جا اسلحه ندارد نه اینکه اسلحه‌ای دولت نداده در آنجا بلکه آنچه هم اسلحه بوده جمع آوری شده

(کام‌بخش‌ـ‌راجع به تخشائی صحبت شد و رئیس ارکان حرب هم تصدیق کرد و این جا هست).آقای گرگانی وکیل گرگان هم آمدند یادم هست که راجع به گرگان تصدیق کردند که اسلحه جمع آوری شده‌است آقای ذوالقدر وکیل فارس هم راجع به فارس صحبت کردند اطلاعاتی که برئیس ستاد رسیده‌است حالا بنده می‌خوانم با اجازهُ آقای بوشهری، آقای نقابت آقای امیر جنگ که وکلای خودشان هستند،راجع به اسلحه عشایر خودشان صحبت می‌کنم چون خودم هم وکیل یک قسمت از عشایر خوزستان هستم(فداکارـ‌تکذیب می‌کنند) اسلحه عشایر خوزستان را از سال گذشته شروع کردند بجمع آوری اینها اسلحه‌هائی بود که وقتی انقلابات شهریور پیش آمد و کردن کلفتی‌ها پیش آمد عشایر سرحدی خوزستان برای حفظ امنیت خودشان از گوشه و کنار رفتند، اسلحه‌هائی تهیه کردند و بعد که تشکیلات ارتش تقریبا تجدید شد و یک صورتی پیدا کرد و توانستند در شهرها یک تشکیلاتی درست کنند دولت تصمیم گرفت که اسلحه‌ها را جمع آوری کند سال گذشته یک عده‌ای مخصوصا از تهران رفت و یک لشگر هم هست در اهواز البته بدون اینکه زدو خوردی پیش آید و اتفاقی بیفتد تمام این اسلحه‌ها از بنی طرف از شادگان از نهر هاشم از اینها جمع آوری شد و الان که بنده اینجا ایستاده‌ام بیش از ۵ هزار قبضه تفنگ که در این سه چهار ساله اخیر در آن جاها بوده‌است تمام جمع آوری شده و در مخازن ارتش موجود است(صحیح است)یک هزار و چهارصد قبضه از آن پنجهزار قبضه متعلق است به عشایر، بنده هم تا آنجائیکه ممکن بود آقای نقابت هم همانطور، آقای بوشهری هم همانطور، سعی کردیم که این جمع آوری اسلحه باکمال نظم و بدون هیچگونه پیش آمدی انجام شود و خوشبختانه مساعی‌ما بنتیجه رسید بطوری که دیدیم از این کار هیچ گونه سرو صدائی نه در مجلس، نه در جراید و نه در جاهای دیگر بلند شد فقط ما یک خواهشی داریم و آن این است که این اسلحه‌هائی که گرفته‌اند البته حق داشتند گرفتند شرطش این است که خودتان واقعاً با قوائی که دارید امنیت حقیقی آنجاها را حفظ بکنید ولی این نکته را هم توجه بفرمائید که این اسلحه‌هائی را که درموقع لزوم در آنجاها خریده بودند که قوای نظامی وجود نداشت، ژاندارمری بحدکافی وجود نداشت و آنها برای اینکه خودشان بتوانند خودشان را حفظ کنند پول دادند این اسلحه‌ها را خریدند هفتصدتومان، هشتصدتومان، هزارتومان حتی هزارو دویست‌ومان(بعضی از نمایندگان‌ـ‌عده کافی نیست)(بعضی از نمایندگان‌ـ‌بماند برای فردا) فاطمی‌ـ‌بقیه‌اش باشد برای جلسه فردا(صحیح است)‌نایب رئیس‌ـ‌اگر موافقت میفرمائید جلسه را تنفس بدهیم(صحیح است) جلسه فردا(سه‌شنبه هشتم خرداد) ساعت ۹ صبح.(مجلس سه ربع ساعت بعداز ظهر بعنوان تنفس ختم شد)(یکساعت و ربع پیش از ظهر سه‌شنبه هشتم خرداد ماه ۱۳۲۳ مجدداً برپاست آقای دکتر معظمی(نایب رئیس)تشکیل گردید)‌نایب رئیس‌ـ‌آقای فرهودی فرهودی‌ـ‌عرض کنم دیروز صحبت ما باینجا رسید که دونفر یا سه نفر از آقایان مخالفین دولت راجع باسلحه عشایر صحیت کردند بنده عرض کردم درباب اسلحهُ عشایر این توضیح کلی را قبلا بایستی داد در باب اسلحه هائیکه دردست مردم است اصولا یک توضیح کلی را قبلا باید توجه کرد و آن این است که بعداز آنکه قضایای شهریور پیش آمد دوعمل شد که اسلحه دردست مردم زیاد شد یکی اینکه گفتند

(بنده اطلاع کامل ندارم و خصوصیاتش را نمیدانم)که بعضی هنگ‌ها و بعضی لشگرها و بعضی گردانها موقعی که عقب‌نشینی می‌کردند یا جا عوض می‌کردند اسلحه شان را ریختند توی بیابان و رفتند البته کسانیکه بعد از آنجاها عبور کردند اسلحه‌ها را برداشتند.

یکی دیگر اینکه در نتیجه قضایای شهریور آن کنترل دقیق سرحدی ما برهم خورد وقتی دستگاه دقیق کنترل سرحدات ما برهمخورد انواع و اقسام اجناس قاچاق می‌آمد و می‌رفت یک جنس قاچاق هم اسلحه بود پس پیدا شدن اسلحه دردست مردم حالا خواه اهل باشند یا غیر اهل باشند(یکی از نمایندگان‌ـ‌اهل دیگر کیها بودند؟)آنهائیکه اسلحه‌ها را پس دادند. درهر حال این مربوط است بعواقب و نتایج حادثه شهریور و آن بیانی راهم که رئیس ستاد کرده بوده‌است و آقای کام‌بخش در ضمن نطق هیجان انگیزشان فرمودند آن بیان هم همین بوده‌است که پنجاه هزار اسلحهُ غیرقانونی در مملکت پراکنده‌است ودردست مردم است و یکی از وظایف ارتش(به همکارهایش می‌گفته‌است نصیحت میکرده‌است به همکارانش به افسران که ما که ارتش ایران هستیم و شما افسرانش هستید ومن چه کاره‌اش هستم)‌این است که باید این اسلحه‌ها را جمع کنیم. بنده عرض کردم در اینجا اتفاقاً نمایندگانیکه اینموضوع را فرمودند نمایندگانی نبودند که در حوزهُ انتخابیه‌شان عشایری وجود داشته باشد(کامبخش‌ـ‌حوزهُ انتخابیه ما ایران است)با این که مطابق قانون اساسی هر نماینده‌ای نمایندهُ تمام مملکت است و اشکال ندارد که از هر گوشه و کنار مملکت درهر امری از امور اطلاعاتی بدست بیاورد و در پیشگاه مجلس عرض کند ولی نمایندگانیکه در حوزهُ انتخابیه‌شان عشایر وجود دارد دو سه نفر تا بحال اینجا صحبت کردند اول آنها آقای رحیمیان بودند که فرمودند در حوزهُ انتخابیه من که حوزهُ عشایری است چندیست آمده‌اند اسلحه آنها را جمع کرده‌اند

(رحیمیان‌ـ‌درد و دفعه)‌بعد هم اینطور بگوشم خورد که آقای گرگانی هم همین معنی را تقریبا در باب حوزهُ انتخابیه خودشان فرمودند(ساسان‌ـ‌عشایر امتناع ندارند از دادن اسلحه)خوزستان هم یکی از مراکزی است که عشایرنشین است و بنده بسمت وکیل خوزستان(سایر آقایان وکلای خوزستان آقای امیرجنگ هم تشریف دارند آقای بوشهری هم تشریف دارند)‌عرض می‌کنم که سال گذشته دولت تصمیم گرفت که اسلحهُ عشایر خوزستان را جمع آوری کند(صفوی‌ـ‌از بنادرهم جمع‌آوری کردند)‌یک عده خاصی یک هیئتی که اصطلاحی دارند از طهران فرستادند وبمردم هم اعلام کردند که باید اسلحه‌هاشان را در فلان تاریخ و بفلان مامور بدهید البته آن عده‌ای


+ هم که رفتند احتیاج بعملیات پیدا نکردند و بما هم که وکیل مجلس شورایملی بودیم گفتند که شما هاهم باید کمک کنید وماهم بمشایخ آنجا نوشتیم که درامر جمع آوری اسلحه باید بامامورین دولت کمک کنید در نتیجه درعرض پنج،شش ماه کلیهُ اسلحه هائیکه در خوزستان، دردست عشایر خوزستان بود عشایر نهرهاشم، عشایر بنی‌طرف وعشایرشادگان بود اینها تمام جمع آوری شد عده‌اش هم بالغ بر هفتهزار قبضه بود که از این هفتهزار قبضه هزاروچهارصد قبضه متعلق بعشایر بنی‌طرف بود

(فداکارـ‌دیروز فرمودید پنجهزارقبضه)وتا سه ماه پیش هم راپرت آمد از آن جا که این کار خاتمه پیداکرد و آن عده‌ای هم که از طهران برای کمک احتیاطی رفته بودند از آنجا برگشتند پس آنچه راکه ما دیدیم و رؤسای عشایر هم تصدیق کردند این است که دولت اسلحه بدست کسی نداده و نمی‌دهد بلکه مطابق ترتیبی که دارد مشغول جمع آوری است و آقای صفوی هم فرمودند که در بنادر هم مشغول شده‌اند.بنابراین دولت محترم که تشریف دارند امیدوارم در جوابی که می‌دهند بمخالفین اگر زیادتر از توضیحی که بنده دادم توضیح می‌خواهند بدهند بفرمایند و بازهم یک دلیل دیگر بیاناتی که یکی دوماه قبل آقای بیات نخست‌وزیر پیش اینجا کردند و تکذیب کردند که دولت اسلحه به عشایر داده باشد ولی همانطور که عرض کردم این تفنگها و این اسلحه‌ها در نتیجه هرج و مرجی که بعد از قضایای شهریور پیش آمد پیدا شد و عده‌ای از عشایرهم که این کار را کردند قصدشان از اینکه رفتند و خریدند این بود که امنیت جان ومال منطقه خودشان را حفظ کنند مقصودشان این بود چون درآن موقع سازمان ارتش و ژاندارمری را آقایان میدانند که یکمرتبه پاشیده شد بعدهم آقایان دیدند وقتی که دولت خواست اسلحه‌ها را جمع آوری کند فوراً دادند وحالا بنده توجه دولت را جلب می‌کنم باینکه عشایر خوزستان مخصوصاً بنی‌طرف یک عرضی بدولت دارند و آن این است که این اسلحه‌هائی را که ازما جمع کرده‌اید وماهم بدون مقاومت وبدون اینکه اظهار مخالفتی بشود این اسلحه‌ها را تسلیم کردیم و تحویل کردیم ما اینها را که برای تجمل نخریده بودیم یا برای کار خلاف قانون که نخریده بودیم و برای اینکه هر منطقه وهردسته‌ای باید امنیت خودش را حفظ کند ما این اسلحه‌ها را خریدیم حالا که بحمدالله سال بسال دارد امنیت تکمیل می‌شود ژاندارمری دارد تکمیل می‌شود خیلی خوب حالا که این اسلحه‌ها را از ما گرفته‌اید ما در مقابل این اسلحه‌ها پول داده‌ایم و خریده‌ایم ومفت که بما نرسیده‌است و حالا نمیگوئیم بهمان قیمتی که ما خریده‌ایم پولش را بما بدهید ما میگوئیم فرض کنید این هفت هزار قبضه تفنگی را که از خوزستان جمع آوری کرده‌اید یک قیمتی دارد یک شیئی است خود دولت بهرقیمتی که صلاح میداند قیمت روی آنها بگذارد وپول آنرا خرج آبادی همان محل کند مدرسه بسازد مریضخانه بسازد سدبسازد(صحیح است)‌توسعه کشاورزی بکند قیمتش راهم خودش معلوم کند و خرجش را هم خودش بکند ماهیچ سرقیمتش بالا وپائین نمی‌کنیم دخالت نمی‌کنیم و برای خودمان هم نمی‌خواهیم تقاضای عشایر خوزستان این است که حالا که اینها را گرفته‌اند وماهم داده‌ایم وبدرد دولت هم می‌خورد بهر قیمتی که خودشان می‌خواهند وقبول دارند قیمت کنند و پول آنرا مال هرنقطهُ را ببرند در محل خودش خرجهای عام‌المنفعه بکنند مال بنی‌طرف را ببرند در بنی‌طرف خرج کنند مال هویزه را ببرند در هویزه خرج کنند مال شادگان را ببرند در شادگان خرج کنند مال میان آب را ببرند درمیان آب خرج کنند ویک آثار آبادانی درآنجاها از اعتبار قیمت این اسلحه‌ها بگذارند هیچ اشکالی هم ندارد برای اینکه در بودجه وزارت جنگ هم همیشه یک اعتباری هست برای خرید اسلحه یک قسمت از آن اعتبار را بیاورند و یکقدری حوائج این نقاط را از حیث فرهنگ از حیث بهداشت واز حیث سدسازی رفع کنند و مخصوصاً چیزی که مورد تقاضای عموم عشایر خوزستان است موضوع توجه ودقت است به سدسازی درآنجا و مخصوصا در بنی‌طرف یک سدی است که خود مردم پول جمع آوری کرده‌اند و مقداری زحمت کشیده‌اند و ساخته‌اند باسم سد هوفل که دولت باید آنرا تکمیل کند وبرای تکمیل این سدهم هرقیمتی راکه دولت برای این هزارو چهارصد قبضه تفنگ معلوم بکند کافی است. یک مطلب دیگری که راجع بایلات است مسئله املاک ایلات است که آقایان میدانند در دوره گذشته دولت بخیال خودش برای اینکه حکومت مرکزی را ازهر حیث تقویت کند یک دخل وتصرفاتی در املاک ایلات کرد بعد که اوضاع تغییر کرد قرارشدکه این دخل وتصرفات برهم بخورد و املاک ایلات مسترد بشود قانونی هم از مجلس گذشت، بعضی از قسمت‌ها هم درمحاکم رسیدگی شده‌است و محکمه هم حکم داده‌است که این املاک بآن ایل یا بآن شخص یا مال هرکسی که هست مسترد بشود ولی هنوز مالیه این کار را نکرده‌است، بنابراین امیدوارم هم در قسمت آبادی نقاط ایل‌نشین و هم در قسمت استرداد املاک دولت حاضر تقاضای مردم را انجام بدهد آقای کام‌بخش در ضمن مخالفت خودشان یک حمله بدولت کردند و موضوع حمله این بود که درفلان روز یک نمایشی دادیم چرا جراید معتبر خبرش را ننوشتند در صورتیکه …(فداکارهمچوچیزی‌نگفتم)(کام‌بخش‌ـ‌این حمله بدولت بود؟بیخود سفسط نکنید.)‌جراید یک شاخه آزادی است …

(ایرج‌ـ‌کی بدولت گفتیم دولت چکاره‌است که جراید را وادار کند)(بعضی از نمایندگان‌ـ‌اینموضوع را دنبال نکنید)‌چشم عرض می‌شود آقای اردلان هم که از موافقین دولت بودند و حقیقة بیاناتشان قابل استفاده بود یک اظهار نگرانی فرمودند از وضع مالی دولت و آن قرضه‌ای بود که دولت ببانک ملی دارد و ارقامی را هم فرمودند بنده خواستم بایشان عرض کنم البته این قرضه هست و در این هم شکی نیست که دولت مبلغی را ببانک ملی مقروض است، اما باید توجه کرد که اینموضوع دو طرف دارد یکی قضیه قرض دولت ببانک است واز طرفی هم یک اجناسی در مقابل این قرض خریده‌است و بنده فهرست آن اجناس را بطور خلاصه عرض می‌کنم. آنچه را که دولت دارد و از محل همین قرضه‌هائی که از بانک ملی گرفته‌است و آلان جنس آن موجود است ۲۰۰ هزار تن غله‌است و۲۲ هزار تن شکر ومقدار زیادی قماش هشت هزار تن برنج و ۴ هزار تن چائی و همچنین اجناس دیگر البته می‌باشد بنابر این قرضه این طور نیست که محلی برای پرداختش نباشد بلکه اجناسی با این ارقام و این اعداد هست واین یکسرمایه متحرکی است برای دولت که می‌خرد و می‌فروشد و اگر نفعی دارد برمی‌دارد واگر هم ضرری دارد از بودجه‌اش می‌دهد. بطور خلاصه بنده جواب آقایان مخالفین را عرض کردم حالا می‌خواهم عرض کنم که آقایان توجه بفرمایند که دلایل موافقت خودم را عرض کنم(کام‌بخش‌ـ‌هنوز اول کار است. یکی از دلایل موافقت بنده با دولت شخصیت شخص آقای نخست‌وزیر است، برای اینکه این نخست‌وزیر محترم که الان این جا تشریف دارند از رجال آزادیخواه و وطن‌پرست و خوش سابقه وخوش نام این مملکت هستند(کام‌بخش‌ـ‌بشرط این که دو ماه دیگر صحبت‌تان را عرض نکنید)

وبنابراین هیچ دلیلی ندارد که بنده یا یک همکار بنده با ایشان مخالفت کنند. یک جهت دیگر این برنامه ایست که داده‌اند: در این برنامه. چون بنده در اول عرایضم عرض کردم که ما همه اصلاح‌طلب هستیم و دولت هم مثل اینکه ازهمه ماها اصلاح طلب‌تر است.(دکترکشاورزـ‌خنده نکنید اقلاوقتی که این حرف را می‌زنید)(کام‌بخش‌ـ‌بدون شوخی بفرمائید)برای اینکه این اصلاحاتی که در این جا آقایان نمایندگان محترم تذکر دادند و خواهش کردند)ده،پانزده،بیست، رشته‌است و دولت که ما آن را یک دولت اصلاح‌طلبی میدانیم و بنده هم‌چون اصلاح‌طلب هستم با آن دولت موافقم . در این برنامه‌اش نوشته‌است . «که حتی یکرشته از امور مملکت را هم نتوان نام برد که محتاج باصلاحات نباشد…»

پس خیال می‌کنم نمایندگانی که حقیقة اصلاح‌طلب باشند وقتی دولت این اندازه ایمان و اعتقاد بلزوم اصلاحات در مملکت دارد و ضرورت و توسعه اصلاحات را که هیچ امری از امور حتی گره کراوات آقای فداکار راهم محتاج باصلاح میداند. بنابراین می‌بایستی حتماً نمایندگان اصلاح‌طلب با یک همچو دولتی موافقت کنند و بیک چنین دولتی رأی بدهند(کام‌بخش‌ـ‌تا این جا که شوخی بود)دلیل دیگر موافقت بنده بابرنامه این جمله‌است که در مقدمه برنامه ذکر شده‌است و در مسئله سیاست خارجی نوشته‌اند و انتظاری که در این موقع دارد این است که هر چه زودتر بجلب موافقت کامل متحدین معظم خود درباب ترتیب سهل و ساده‌ای که برآن اساس مناسبات عادی ایام صلح جانشین مقررات پیمان سه‌گانه بشود توفیق حاصل کنند البته این جمله‌ایست که از حیث عبارت خیلی خوب و جامع و از حیث معنی هم خیلی روشن، برای اینکه ما پیمان سه‌گانه را در چه موقع بستیم در موقعیکه در دنیا جنگ بزرگی بود و این جنگ هم از طرف متجاوزترین دولتی که تاریخ معاصر بخاطر دارد نزدیک شده بود بسرحدات ما دریک همچو موقعی ما پیمان اتحاد و اتفاق را با دو همسایه معظم خود بستم و وارد جرگه دول متخاصم شدیم حالا که بحمدالله جنگ در قسمت اروپا که مسبب اصلی آن پیمان بود خاتمه یافته و صلح جانشین آن شده‌است البته بنده کاملا نظر دولت را صحیح میدانم که نوشته‌اند ما می‌خواهیم با یک ترتیب سهل وساده‌ُ(مخصوصاً از این کلمه سهل و ساده‌اش خیلی خوشوقتم)

استفاده کنیم، منظور این است که بیک مواد زیاد و پیچیده‌ای احتیاج نداریم و با ترتیب سهل وساده‌ای می‌خواهیم مناسبات عادی ایام صلح جانشین مقررات پیمان سه‌گانه بشود.در خود پیمان هم این مسئله پیش‌بینی شده‌است بنابراین دولت مطلب تازه‌ای این جا برای ما عنوان نکرده‌است و در حقیقت دولت اجرای همان پیمان را وجههُ همت خود قرار داده‌است در فصل پنجم پیمان


+ اتحاد می‌نویسد. پس از آنکه کلیه مخاصمه ما بین دول متحده با دولت آلمان و شرکای آن بموجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد(صحیح است)بعلاوه بازهم دارد:که اگر پیمان صلح ما بین آنها بسته شد.این کار را زودتر انجام بدهند. ضمناً راجع باین کلمه دولت آلمان و شرکای آن باید باین نکته توجه کنیم که یکی از شرکای آلمان ایطالیا بود که زودتر از پا درآمد و با متفقین جداگانه صلح کرد یک شریک دیگر آلمان ژاپن بود که بعداز آنکه آلمان تسلیم شد(رفیع‌ـ‌آن وقت که ژاپن نبود).(امیرتیمورـ‌منظور شرکای اروپائی آلمان بود از ژاپن اسمی نبود)

بهرحال منظور من این بود که فعلا هیچ نوع شرکی بین ژاپن و آلمان نیست زیرا آلمان حق نداشت مطابق پیمان که با ژاپن داشته‌است حق نداشته‌است پیمان جداگانه به بنددو پس از آن که پیمان را بست خود دولت ژاپن اعلان کرد که شرکت ما فسخ شد(صحیح است)

بنابراین حالا آن تعبیری هم که آقایان می‌فرمایند و البته صحیح هم هست اگر یک تعبیر ضعیفی هم دراین خصوص باشد هیچگونه شرکتی وجود ندارد. عرض کنم چون صحبت جنگ شد و صحبت اتفاق ایرانیان دراین جنگ شد و صحبت پیمان شد بنده از مجلس شورای ملی اجازه می‌خواهم که یک ترک اولی که شده‌است آن ترک اولی را تذکر بدهم آن ترک اولی این است که اعلامیه سه دولت که راجع بایران صادر شد و بزرگترین سند همکاری ایران با آن دول است این اعلامیه مناسفانه که تاکنون در مجلس شورای ملی قرائت نشده‌است و بنده اجازه می‌خواهم که آن را بخوانم(یمین اسفندیاری‌ـ‌چاپ ومنتشر شد ودردست خودتان هم هست)اسمش زیاد برده شده‌است ولی در مجلس خوانده نشده‌است بنده اجازه می‌خواهم از روی کتابی که از طرف وزارت امور خارجه چاپ شده‌است آنرا بخوانم(بعضی از نمایندگان‌-‌بفرمائید)

اعلامیه سه دولت راجع بایران مورخ اول دسامبر ۱۹۴۳ نهم آذر۱۳۲۲ رئیس جمهوری کشورهای متحده امریکا، نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی و نخست‌وزیر ممالک متحده انگلستان پس از مشورت بین خود و با نخست‌وزیر ایران مایلند موافقت سه دولت را راجع به مناسبات خود با ایران اعلام دارند. دولت‌های کشورهای متحدهُ امریکا و اتحاد جماهیر شوروی و ممالک متحده انگلستان کمک‌هائی را که ایران در تعقیب جنگ برعلیه دشمن مشترک و مخصوصا درقسمت تسهیل وسایل حمل ونقل مهمات از ممالک ماوراء بحار باتحاد جماهیرشوروی بعمل آورده تصدیق دارند. سه دولت نامبرده تصدیق دارند که این جنگ مشکلات و اقتصادی خاصی برای ایران فراهم آورده و موافقت دارند که با درنظرگرفتن احتیاجات سنگینی که عملیات جنگی جهانی برآنها تحمیل می‌کند و کمی وسایل حمل ونقل در دنیا و همچنین کمی مواد خام و سایر حوائج کشوری کمک‌های اقتصادی خود را تا حد امکان بدولت ایران ادامه بدهند. راجع بدوره بعداز جنگ دول کشورهای متحده امریکا واتحاد جماهیرشوروی وممالک متحدهُ انگلستان بادولت ایران موافقت دارند که هرنوع مسائل اقتصادیکه درپایان مخاصمات ایران با آن مواجه باشد از طرف کنفرانسها یا مجامع بین‌المللی که برای مطالعه مسائل اقتصادی بین‌المللی تشکیل یا ایجاد شود با مسائل اقتصادی سایر ملل متحده مورد توجه کامل قرار گیرد. دولتهای کشورهای متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی و ممالک متحده انگلستان در حفظ استقلال و حاکمیت وتمامیت ارضی ایران با دولت ایران اتفاق نظر دارند و بمشارکت ایران با سایر ملل صلح دوست در برقراری صلح بین‌المللی و امنیت و سعادت بعداز جنگ برطبق اصول منشور آتلانتیک که مورد قبول هرچهار دولت است استظهار دارند.امضاء چرچیل‌ـ‌امضاء استالین‌ـ‌امضاء روزولت بنده واقعاً معذرت می‌خواهم از طول بیان و از یک قسمت از یادداشتهای خودم صرف نظر می‌کنم ولی چون فصل پنجم پیمانرا و اطلاعیهُ سه دولت را خواندم و همین طور فصل پنجم عهدنامه را هم خواندم اجازه می‌خواهم که اصل ۱۰۶ متمم قانون اساسی را هم بخوانم: اصل ۱۰۶‌ـ‌هیچ قشون نظامی خارجه بخدمت دولت قبول نمی‌شود و در نقطه‌ای از نقاط مملکت نمی‌تواند اقامت ویا عبور کند مگر بموجب قانون پس تنها قانونی که اجازه می‌داد مطابق اصل ۱۰۶ متمم قانون اساسی قشون خارجی درایران اقامت کند همان پیمان سه‌گانه‌است خود آن پیمان هم مطابق آن مقرراتی که در خودش و درضمائمش هست دیگر فصل اجرایش منقضی شده است(صحیح است)

دولت خوشبختانه این نکته را به وجه بسیار صحیحی در نظر گرفته‌است ودر مقدمه برنامه‌اش نوشته‌است که ما می‌خواهیم ترتیب سهل و ساده‌ای وضع کنیم که مقررات ایام صلح جانشین پیمان سه‌گانه بشود(ماذقی‌ـ‌اقداماتی هم در جریان است)دلیل سوم موافقت بنده در باب برنامهُ دولت بند شش است که نوشته‌اند بهبودی وضع کارگران و کشاورزان بر طبق قوانین مخصوصی که از مجلس شورای ملی خواهد گذشت. بنده دیروز در اینجا تصریح کردم که طبقه زارع در این مملکت مهمترین طبقات این مملکت هستند از حیث عده قریب هفتاد هشتاد درصد سکنهُ این مملکت، طبقه زارع هستند از حیث تأثیر اقتصادی و مالی هم این طبقه در درجه اول مردم هستند(دکتر کشاورزـ‌ولی گرسنه هستند)

(ساسان‌ـ‌ولی بیچاره ترین طبقات هستند)(شهاب فردوسی‌ـ‌بچه‌ها را کسر کنید) بنابراین مجلس شورای ملی و وکلای اصلاح‌طلب و دولت اصلاح‌طلب می‌بایستی که یک توجهی به وضع زندگانی این طبقه بکنند. آن طوری که بنده اطلاع دارم وضع زندگانی(نه اساس حقوقی)اختلافی که بنده با آقای آرداشس دارم در این نکته‌است «وضع زندگانی طبقه کشاورز در ایران خوب نیست(صحیح)این را بنده قبول دارم». اما اصلی را که ایشان فرمودند که بندگی می‌کنند بردگی دارند این را بنده قبول ندارم(صحیح است)بنده قبول دارم که وضع زندگانی طبقه کشاورز در ایران خوب نیست

(یکی از نمایندگان‌ـ‌مال همه خوب نیست)(دکتر کشاورزـ‌بچه دلیل؟)دلیلش هم این است که طبقه کشاورز احتیاج زیادی به امنیت و عدالت دارند و سالیان متمادی بوده‌است که در این مملکت امنیت حقیقی و عدالت حقیقی وجود کاملی نداشته‌است،اگرهم بوده‌است ناقص بوده است(ایرج اسکندری‌ـ‌متشکریم که تا این اندازه‌اش را اقرار کردید)و درنتیجه ناامنی قسمت عمده‌ای از قنوات که منبع عمده آبیاری و استفاده زارعین واسباب زندگانی زارعین بوده‌است خراب شده و ویران شده و از بین رفته یا آبش کم شده‌است آنوقت هم احتیاجات تازه‌ای طبقه کشاورز پیدا کرده‌است از قبیل قند وچای و سایر وسایل تازه‌ای که لازم دارد و این احتیاجات با درآمد ساده‌ای که قبلا برطبق اصولی که معمول بوده‌است و هست متناسب نیست و با آن درآمد کم این احتیاج را دیگر نمی‌توانند جبران کنند و بنابراین ما می‌بایستی که همانطور که دولت در برنامه‌اش نوشته‌است بهبودی موثری دروضع زندگانی کشاورزان بدهیم(صحیح است)بنده شش ماه است این قضیه را دارم مطالعه می‌کنم که واقعاً چه ترتیب سهل و علمی و عملی را می‌توانیم در نظر بگیریم که با کمک دولت بهبودی مؤثری در زندگانی کشاورزان بعمل آوریم، آنچه که بنظر بنده رسیده این است که این طرز تقسیم محصول که از قدیم، البته از مدتها دراین مملکت جاری است بنده این جا یک جدولی تنظیم کردم و برای اینکه مفصل است نمی‌خوانم در این جدول حداقل و اکثرش را که در تمام مملکت نشان داده‌است با توجه باین جدول و با توجه به کمی آب که اساسا مانع فعالیت و کار کشاورزان است می‌بینیم که آنچه که درآمد به کشاورز عایدی شود در آخرسال این مسلما کافی برای زندگانیش نیست من حساب کردم و با بعضی از آقایان مالکین هم صحبت کردم حدمتوسط عایدی کشاورز درهرسال حقوقش حدمتوسط البته بعضی جاها ۱۵ خروار است بعضی جاها ده خروار است شش خروار است بعضی جاها پنج خروار است بطور کلی حدمتوسط را اگر بگیریم هشت خروار می‌شود(رفیعی‌ـ‌این طور نیست اشتباه می‌کنید)(عده‌ای از نمایندگان‌ـ‌اینطور نیست آقا)(دکترکشاورزـ‌کم‌کم اکثریتهم دارد تکذیب می‌کند)عرض کنم مطابق حسابی که کردم بیش‌از هفت خروار وهشت خروار بطور متوسط عایدات ندارد و اینهم برای زندگی او و عائله او کافی نیست با احتیاجات زیادی که امروز دارد اینرا آقایان باید بالاخره تصدیق کنند که زندگی کشاورزان امروز خوب نیست(صحیح است)

و البته این اصلاح وضع زندگی او هم که از خارج نمی‌تواند بشود از آسمان که نمی‌تواند بشود بایستی که در حدود کار خودش بشود، در حدود دسترنج خودش بشود بنده بالاخره باین نتیجه رسیدم که این عوامل پنج‌گانه‌ای که در زراعت هست و در قانون مزارعه و قانون شهریور ۱۳۱۸ هم بآن اشاره شده و آمده‌اند و پنج عامل معین کرده‌اند و سهم این عوامل را هم مساوی قرار داده‌اند زمین و آب بذر و گاو وکارو یک چیز دیگری هم دراینجا گفتم که این صحیح نیست که ما عامل کار را سهمش را مساوی با سایر عوامل قرار بدهیم(ایرج اسکندری‌ـ‌خوب شد که این را فهمیدید)کار نماینده شرافت انسانی است و حاصلش باید یک مزیت طبیعی داشته باشد باسهم سایر عوامل تولید کننده بنابراین فورمول بنده این است و اساس فورمول بنده این است که ما سهم کار را دوبرابر بکنیم(یمین اسفندیاری‌ـ‌یک لایحه‌ای تنظیم بفرمائید برای این کار)حاضراست تقدیم می‌کنم موضوع کار را عرض می‌کردم که بجای اینکه ۵ قسمت بکنیم محصول را وبهرعامل یک قسمت بدهیم و سهم کار را مساوی گاو و زمین و آب و بذر قرار بدهیم بیائیم محصول را شش قسمت کنیم دوقسمت برای کار بدهیم و بقیه را بسایر عوامل بدهیم هرکدام یک قسمت این یک فورمولی است که بنظر بنده رسیده


Page 88 – 101 missing

+ دوره چهاردهم قانونگذاری شماره مسلسل۱۳۹۴ مذاکرات مجلس

بقیه جلسه۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات روز دوشنبه هفتم

خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه بیانات آقای عماد تربتی این عملیات آنها بود بنده تصویر می‌کنم اگر وزارت کشاورزی اندک مراقبتی بکندو بجای اینقدر مدیرمدیرکل و بودجه یک دستوراتی نسبت به حفر چاه‌ها از قبیل چاه‌های آرتزین یا چاه‌های غیر آرتزین که بوسیله تلمبه‌ها بشود از آن آب کشی کرد بدهد این خیلی مفید خواهد بود زیرا که دیگر سیستم قنات کهنه شده‌است یک تفاوتی است بین قنات و چاه که در بسیاری مسطح که قابل زراعت هستند ایجاد قنات غیر ممکن است چون باید اختلاف سطح وجود داشته باشد تا آب جریان پیدا کند و از مجرا بیاید بیرون و بعلاوه قنات محتاج بمیله‌های عمودی و مجاری افقی است در صورتیکه در چاه همان حفر عمودی کافی است و دیگر احتیاج نیست که چاههای متعددی باشد و یک راه بهم داشته باشد و بوسیله آب کشی با تلمه که البته بایستی وزارت کشاورزی در دسترس مردم بگذارد این یک کار سهلی برای مردم خواهد بود

(مهندس فریور-بودجه اش را ندادند بودجه آبیاری را پارسال ندادند امسال هم ندادند) (زنک رییس )

بایستی بدهند البته بایستی بانک کشاورزی هم تقویت بشود بانک کشاورزی یک بنگاهی است که نسبت به کشاورزان یک خدماتی انجام داده‌است یعنی کشاورزانی که نمی‌توانستندو توانایی نداشتند که شخصا در مقام عمران و آبادی مزارع خودشان برآیند بانک کشاورزی قرضه بآنها می‌دهد طبق اساسنامه نظارت در اجرای مواد پیمان یعنی آبادی و عمران زمین‌ها می‌کنند و هیچ کشاورزی و زارعی نیست که قرضه‌ای بگیرند بدون اینکه احتیاچی داشته باشد براینکه غیر از کشاورزی کاری نمی‌تواند بکند که این پول مورد استفاده واقع بشود برای اینکه مورد بازرسی بانک واقع می‌شود یک سرمایه‌ای ببانک کشاورزی طبق قانون متمم بودجه سال ۱۳۱۹ داده شده‌است که بایستی ۳۰ میلیون تومان یعنی سیصد میلیون ریال بودجه بانک کشاورزی باشد این بودجه تامین هم نشده‌است بانک کشاورزی فعلا با فعالیت روسا بانک و استقراضاتی که از بانکهای دیگر با بهره‌های کمتری کرده‌است تا اندازه‌ای توانسته‌است نسبت بکشاورزان یک خدمتی انجام داده باشد ولی یک موضوع هست و این نکته را بایستی دولت متوجه باشد که موسساتیکه فعلا بانک کشاورزی در ایران دارد این موسسات با همین هزینه کافی است که صد میلیون تومان سرمایه ببانک کشاورزی داده شود و اضافاتیکه ببانک کشاورزی داده شود به هیچ وجه هزینه‌ای نخواهد داشت زیرا در اغلب شهرستانها بانک کشاورزی شعبه دارد و متحمل بودجه شعبه هست ولی سرمایه‌ای ندارد که آن سرمایه به کار بیفتد (صحیح است )بانک کشاورزی از بانک‌هایی است که سرمایه جاری ندارد که همه روزه مبادله بشود چون این بانک مدتهای طولانی وام با شخاص می‌دهد یک بار که سرمایه خود را داد بایستی دوسال سه سال پنج سال منتظر بنشیند که این سرمایه برگردد البته بایستی در بین مدت این وامها یک سرمایه دیگری باشد که کاملا کارهای بانک در جریان باشد و اعضا بیکاره نباشند و بتوان از وجود اعضا استفاده کرد و بزرگترین چیزی که در اصلاح امور کشاورزی بایستی در نظر داشته باشید توسعه بانک کشاورزی است البته اساسنامه اش هم اگر نواقصی داشت باید ترمیم کنید و یک عملیات غیر استقراضی از قبیل اینکه شخصا در مقام سد سازی و آبیاری برآیند این عمیات را هم جزئ اساسنامه بانک قرار دهند (تهرانچی –فرع بانک کشاورزی همچنین زیاد است آن را هم بفرمائید)

(اردلان – صحیح است )(تهرانچی بهره بانک کشاورزی صدی ۱۲ یا صدی ۱۰ است آنرا هم بفرمائید )(زنک رئیس )در قسمت دارائی ,دارائی مافعلا بر دو قسمت است قسمتهای اقتصادی و قسمتهای مالی در قسمت اقتصادی عقاید مختلفی در مجلس اظهار شد که آیا بایستی که قسمتهای اقتصادی به دست دولت اداره بشود و انحصارات بهحال خود باقی بماند و یا اینکه انحصاراتباقی نماندو تجارت آزاد شده و تمام مردم بتوانند استفاده کنند بنده این موضوع بحثی ندارم بحث بنده بحث فرعی است بنده شخصا از آن اشخاصی هستنم که معتقدم که بایستی تمام اقتصادیات یک کشوری بدست دولت باشد

(شهاب فردوسی –صحیح است –احسنت )بایستی تجارت آزاد نباشد و بایستی همه در انحصار دولت (هاشمی –این بر خلاف قانون اساسی است )و با تصدی و مباشرت دولت اداره بشود (صحیح است )(اردلان –صحیح نیست )..البته فوایدی هم در این امر هست از جمله اینکه از رقابت رقابت‌های خارجی جلوگیری می‌شود (صحیح است )

(اردلان –صحیح نیست )از جمله تعادل در قیمت‌ها است و همینطور فوایدی دارد ولی اختلاف من در این است که البته هر چیز خوبی رااگر بتوانیم اجرا کنیم باید دست بزنیم والا اگر نتوانیم اجرا کنیم نبایستی بآن کار دست زد تجربه برای ما ثابت کرد که این اصل مهم اقتصادی راما قدرت نداریم اجرا کنیم باید بهر کاری که دست می‌زنیم یک کارمندان لایق و ایمنی باشند و کارمندان بصیر و متخصصی باشند تا بتوانند بآن کار


+ دست بزنند بتجربه ثابت شده که هر گونه اختلاسی کهدر این مملکت شده‌است متوجه امور مالی ما است رقم‌های ۲۰ میلیون , سی میلیون ,صد میلیون که در مجلس مذاکره می‌شود و مورد بحث بوده‌است تمام ارقامی است که راجع به اقتصادیات است طرز جمع آوری پنبه را ملاحظه بفرمائد اگر چنانچه دولت بتواند پنبه را جمع آوری بکند و بتواند زراعت پنبه را تشویق بکند و آنرا به یک قیمت یکنواختی از مالکین بگیرد و تقسیم بین صاحبان کارخانه‌ها بکند و همینطور اصلاح بذر پنبه به عمل بیاید و این تجارت و این فلاحت توسعه و ترقی پیدا کند البته چه بهتر از این ولا این موضوع مبتلا به اکثر آقایان بوده و دیدند که اگر ما یکنقشه‌ای از باب دشمنی با مملکت می‌خواستیم ترسیم بکنیم که این زراعت و این تجارت را از بین ببریم بهتر از این عمل اداره’ اقتصاد نمی‌شد (اردلان –پس چرا شما موافقید ؟ )

(یکی از نمایندگان –پول پنبه راهم ندادند )… پول پنبه را هم بفرمایش آقا ندادند پنبه‌ای که در خراسان ۲۸ هزار تن در زمان آزاد بعمل می‌آمد و تحویل می‌دادند الان بربع کشیده‌است و هفت هزار تن جمع آوری شده‌است و همان را هم پولش را نداده‌اند پول را که نداده‌اند سهل است بذر را هم در موقع خودش ندادند تا اینکه با چه زحماتی ما تلگرافاتی گرفتیم از وزارت کشاورزی که بذر بین مردم تقسیم بشود اگر چنانچه واقعا یک تیشه بر ریشه مملکت کسی بخواهد بزند بهتر از این ممکن نمی‌شود که توی سر مردم بزنیم که نکارید و بجرم اینکه شما کاشته‌اید پولشانرا ندهیم و بذر بهشان ندهیم و تا یک موقعی که یک مجازاتهائی در کار نباشد و یک اشخاص لایق و امینی پیدا نشود که بتوانند با یک اصول صحیح دنیا پسند این موضوع را اجرا کنند بهبچوجه مقدور نیست که این کار عملی شود و الا اگر نتونند خوب چرا ما از دست مردم بگیریم و دولت هم نتواند اداره کند .موضوع نوغان مبتلا به بسیاری از آقایان نمایند دان و غیره هست و چون تربت محلی است نوغان خیز بنگاه نوغان یعنی اساس نوغان در آنجا است در سالهای گذشته هر سالی بیست و هشت هزار جعبه تخم نوغان تهیه کرد سال گذشته صفر بود برای اینکه اساسا اداره نوغان نوغان را در موقع بین رعایا تقسیم نکرد و موقعی که توت‌ها رسیده بود آنوقت بردند یک تخم نوغانی که تمام سبز و فاسد شده بود و مطالبات گذشته مردم را هم ندادند بالاخره منجر شد بتعطیل نوغان که در اسفند ماه من به اداره نوغان مراجعه کردم و با آنها صحبت کردم گفتند که اگر بذر برای ما برسد می‌دهیم من برای آنها استدلال کردم که دو سه سال اگر مردم تحمل کردند و دیدند که این باغچه برای آنها هیچ فائده ندارد البته درختش را می‌کنند و میسوزانند و دیگر چقدر تحمل کنند باغچه که ممکن است صد خروار گندم و فلان مقدار چغندر و تریاک بدهد چقدر تحمل کند تا یک وقتی بذر باو بدهید یا ندهید گفتند ما قراردادی بسته ا یم که در آخر اسفند ماه بما بذر تحویل بدهند و بعد از تحویل خواهیم داد و بعد دیگر اسفند تمام شد با اداره نوغان مزاحمتم را کوتاه کردم تا اینکه نگویند نمایندگان زیاد مزاهم وزارتخانه‌ها و ادارات هستند (اردلان –پش چرا طرف دار هستید با این ترتیب ) موضوع غله البته چه بهتر از این که در یک کشوری در مرحله اول نان اهالی آنکشور تامین شده غلبه باشد و در دسترس دولت و عموم باشد ولی طرز جمع آوری غله این است که نسبت باشخاص متنفذ محلی تعهدات بخشیده مبشود از اشخاصی که نان خورشان هستند و نبایستی مازاد بدهند باز مازاد گرفته می‌شود رشوه وارتشا, در کار هست در یک محل گندم فاسد می‌شود و در محل دیگر مردم از گرسنگی می‌میرند نرخ ثابت نیست نانی که سیلو می‌دهد ملاحظه میفرمائید نان عادی نیست این‌ها طرزی است که کارها اداره می‌شود نقدا با اوضاع حاضر اساسا و با این مردم دولت قدرت انحصاری را بوجهی که مطلوب و مستحسن است ندارد و ما هم نبایستی بان مبحث آخرین سیستم اقتصاد است ما بگیریم ولی قدرت اداره کردن نداشته باشیم بنده اصولا با آقای اردلان موافق هستم ولی اختلاف بنده با ایشان نسبت باین موضوع است که چون فعلا دولت نمی‌تواند اجرا کند چرا از دست مردم بگیرد باشد تا موقعی که دولتی باشد و افراد صالح و لایقی هم باشد تا بتوانند اداره کنند و البته هر کاری هم که اداره شد خوب می‌شود (اردلان- ما هم همین را میگوئیم ) اما قسمت‌های دارائی و مالی خواهشمندم جناب آقای وزیر دارائی باید توجه داشته باشد و در برنامه هم اشاره بآن شده موضوع تعدیل مالیات‌ها و اصلاح مالیات است این مالیات که مالیات که بوسیله آقای دکتر میلسپو در دوره سیزدهم گذشت یکی از آن قوانینی است

که بهیچوجه قابل اجرا نیست زیرا در موضوع مالیات یک اصولی است که بایستی روی آن برقرار شود اصلی است که برای اداره امور مملکت هر صاحب سرمایه باید یکمقدار از سرمایه خودش را تقدیم دولت و مملکت بکند تا هم مملکت اداره شود و هم آن قسمت سرمایه که بعنوان مالیات داده‌است حافظ بقیه سرمایه او بشود پس مسلم است که یک کشوری بدون مالیات اداره نمی‌شود و اساسا بحث در این باب از بدیهیات است ولی چیزی که هست در مالیات باید احتیاجات حقیقی مردم و ضروری دولت را در نظر گرفت بایستی مالیات بردر آمد وضع شود و مالیات باید بر آنچه مردم باید بدهند وضع شود نه بر آنچه مردم می‌توانند بدهند یعنی مالیات بر توانائی اساسا مالیات صحیحی نیست مالیات باید طوری وضع شود که دائمی باشد نه اینکه موقتی باشد یعنی باندازه بایدمالیات گرفته شود که همیشه جریان جریان داشته باشد یعنی مردم بتوانند همیشه این مالیات را بدهند و ضرری باساس کار وارد نشود یعنی از درخت باید میوه چید نه اینکه تیشه بر ریشه اش زد و درخت را از بین برد این است که بنده عرض کردم که اساسا مالیات بر توانائی نباید بست این قانونی که فعلا مورد عمل است مالیات بر توانائی مردم و زائد بر توانائی مردم است یک اصل دیگری که هم در مجازات جاری است و هم در مالیات اگر مجازات و مالیات خیلی زیاد سنگین شد اساسا قابل اجرا نیست ما هم بامتحان دیدیم که این مالیات خیلی سنگین شده‌است و اساسا قابل اجرا نبوده‌است و این صدی ۵۰ صدی ۶۰ صدی ۸۰ بنظر بنده بهره آن کمتر شده‌است از آن صدی ۳ سابق ارقامتان اینطور نشان می‌دهد یک اصول دیگری است در مالیات که مالیات را باید بطور غیر مستقیم از مردم گرفت که مزاحمت مامورین با مردم کمتر باشد

(دکترکشاورز – صحیح نیست )خیال می‌کند که بهای کالا را می‌دهد خریدار خیال نمی‌کند که مالیات می‌دهد که از زیر بار فرار بکند دکتر کشاورز-خریدار ممکن است فقیر باشد ) ملاحظه فرمودید مالیات قند و شکر یک مالیاتی بود که مامورین وصول نداشت یعنی بقدری مامورین وصول مالیات که در سر حد بودند کم بودند که در حکم صفر بود و این از بزرگترین مالیات‌های این کشور بود که خط آهن سر تا سری ایران و همان پل پیروزی که امروز مایه افتخار در جهان شده‌است بوسیله همان مالیات غیر مستقیم ایجاد شد (دکتر کشاورز- ولی ملت ایران هم گدا شد )مالیات باید سهل الوصول باشد هر قدر که مامورین زیادتر با مردم تماس داشته باشند از سهل الوصولی مالیات خارج می‌شود و بصعب الوصولی او را خواهد انداخت (صحیح است )

مالیات بایستی که وصولش کم خرج باشد که دآمد آن با هزینه آن تکافو کند این مالیاتی که در دوره ۱۳ گذشته باندازه‌ای دارای هزینه‌است که اگر بخواهند آنرا اجرا بکنند هزینه ان بیشتر از عایداتش می‌شود حالا ملاحظه بفرمائید چطور مستلزم هزینه‌است یک مالیاتی بسته شده‌است با ملاک کشاورزی و البته اگر به اختیارات خود آنها بگذارند چیزی تسلیم دولت نخواهد کرد و اظهار نامهای نخواهد نوشت که مفید باشد و یک باقی فاضل که همان درآمد ویژه‌است یک مالیاتی بدهد پس باید ممیزی بشود ممیزی هم در ایران آقایان میدانند چقدر زحمت دارد و چقدر مخارج دارد

(یکی از نمایندگان –عملی هم نیست )بله عملی هم نیست . یک روزی رئیس ثبت استان ۹ منزل بنده بود و جناب اقای امیر تیمور هم از ایشان دیدن فرمودند و سوال کردند که چند سال دیگر ثبت املاک مشهد تمام خواهد شد (یکی از نمایندگان –مشهد یا خراسان ) مشهد تنها . او یک دقت زیادی کرد و با اطلاعات زیادی هم که در این قسمت دارد بایشان پاسخ دادند که مدت ۱۶ سال دیگر وقت لازم دارد در صورتیکه از سال ۱۳۰۹ مشغول ثبت هستند حالا ثبت اسناد چه می‌کنید فقط حدود املاک را می‌سنجد و ممیزی املاک را می‌کند فقط حدود املاک را می‌سنجد و ممیزی املاک را می‌کند در صورتیکه در ممیزی برای مالیات باید حدود ملک را بسنجد زمین را بسنجد انواع و اقسام صیفی و شتوی را بسنجد محصول را بسنجدبهای محصول را بسنجد و در هر یک از املاک مزروعی نسبت بهر یک از قطعات ایران مخصوصا دهات ایران که اغلب خرده مالک و تمام قطعه قطعه‌است و من در محیط انتخابی خودم که دارای ۵۱۰ ده بزرگ است در این جایکده شش دانگی نمی‌شناسم در تمام این املاک که خرده مالک است دارای قطعات مفصلی است ده هست که هزار باغ دارد و بهر یکی از اینها و املاکها باید سنجیده شود و ممیزی بشود. اگر درست دقت بفرمائید کار ممیزی املاک چندین ده برابر ثبت اسناد خواهد بود و ثبت که در یک محیطی مثل مشهد ۳۰ سال طول مدت می‌خواهد با کارمندانی که کارشان منحصرا این است و حالا اگر بخواهیم از مالکین و کشاورزان باین نحو مالیات بگیریم (البته من نمی‌گویم که از مالکین و کشلورزان مالیات نگیریم باید گرفت ) ولی اگر بخواهیم ممیزی بکنیم کمتر از صد سال در ایران مدت نباید قائل شویم و این البته چقدر بید متحمل هزینه بشویم و هزینه این کار زائد بر درامد


+ حسابیکه هزینه جمع آوری مالیات باید کمتر از خود مالیات باشد این اصل را فاقد است اساسا و این منافی با اصل درامد است برای اینکه مالیات برای درامد وضع می‌شود و این مخالف با در آمد است و این برای هزینه صرف خواهد شد . این اصل دیگری در قوانین و مقررات و مخصوصا در قوانین مالی است که وجه التزامی باید بیشتر از اصل التزام باشد مثلا اگرمن صد تومان قرض داشته باشم و خواستم سر وعده بدهم باید برای بنده اگر ندادم یک وجهی که چند برابر صد تومان باشد التزام قرار بدهد و این همیشه یک قانون و یک اصل کلی است که وجه التزام باید بیشتر باشد ولی این قانون بکلی بعکس شده‌است این قانون وجه التزامی که معین کرده‌است بعکس این می‌گوید آن که صد هزار تومان مالیات باید بدهد یک وجه التزامی قائل شده‌است که اگر مالیات ند اده و اظهار تسلیم نکرده باید ماهی ۵۰ ریال بدولت بدهد و البته در مقابل آن صد هزار تومان این ماهی ۵۰ ریال را انتخاب خواهد کرد (صحیح است )این جریمه و وجه التزامی است که برایش قائل شده‌اند و از اصل خیلی کمتر است البته این وجه التزامی را خواهد پرداخت و مالیات را نخواهد داد . بنده می‌خواهم چند ماه از این قانون مالات بر درآمد را برای مزید اطلاع آقایان قرائت کنم ۰ماده ۱۶ هر شخصی که طبق ماده ۱۴ مکلف بدان اظهار نامه باشد و تا موعد مقرر در آئین نامه آن را تنظیم و تسلیم ننماید برای هر ماه تاخیر مبلغ ۵۰ ریال جریمه خواهد پرداخت ۰ د رآخر هم نوشته‌اند که این جریمه اساسا از ۵۰۰ ریال تجاوز نخواهد کرد . ۰

ماده ۱۹ برای رسیدگی بشکایات مودیان مالیاتی از اجرای مقررات این قانون در هر یک از نقاطیکه ادارا ت دارائی دائر باشد کمیسیون یا کمیسیون هائی مرکب از سه نفر تشکیل می‌گردد که یک نفر از طرف رئیس دارائی و یم نفر قاضی از طرف رئیس دارائی و یک نفر یک نفر هم از طرف اطاق بازرگانی ۰ وچه وچه دائر می‌شود برای رسیدگی به اظهارات و شکایات مردم و می‌نویسد ۰ رای صادره از طرف کمیسیون نسبت به مودی مالیاتی و دولت قطعی بوده مگر این در ظرف یک ماه وزارت دارائی یا موعدی مالیاتی از رای کمیسیون بدیوان دادرسی دارائی اسیناف بخواهند ۰ ملاحظه بفرمائید در این صورت که یک تجدید نظری قائل شده‌اند تمام مردم و مودیان مالیاتی رجوع خواهند کرد و اگر چنانچه یک موعدی مالیاتی رجوع خواهند کرد و اگر چنانچه یک موعدی مالیاتی در بین ۱۰ میلیون یا ۱۷ میلیون جمعیت مان باشد یک میلیون پرونده ایجاد بشود و همه در موقع استیناف متراکم خواهد شد و برای این کار چقدر وقت لازم است ؟ برای رسیدگی باین پروندها یعنی برای رسیدگی به یک میلیون پرونده چقدر مدت لازم است ممکن است که بیست سال مدت لازم باشد برای رسییدگی باین پرونده‌ها حالا این ماده را گوش بدهید ,۰ پس از تقاضای سه سال از خاتمه هر سال مالیاتی هیچگونه مالیاتی که به موجب مقررات این قانون بدر آمد آن سال مالیاتی تعلق می‌گیرد قابل مطالبه نخواهد بود ۰ یعنی یک راهی پیش پایشان گذاشته‌ایم چون برای رسیدگی به کارشان اقلا سه سال کار دارد و بعد از این سه سال هم که مشمول مرور زمان می‌شود۰ حصیح است در اینصورت از پرداخت مالیات معاف می‌شود ۰ بسیار صحیح است بنابر این تمام اظهار نامه می‌دهند و تمام شکایت می‌کنند و یک میلیون پرونده متراکم خواهد شد و برای این کار نمیدانند ۲۰ سال ۱۰۰ سال ۲۰۰سال وقت لازم دارد که این پرونده‌ها را رسیدگی کنند در صوریکه همانطورکه عرض کردم سه سال که گذشت مششمول مرور زمان است و وقتیکه این قدر رسیدگی بهشک ایات او طول کشید یعنی سه سال طول کشید او از پرداخت مالیات معاف می‌شود و اساسا این یک ماده ایست برای لغو تمام مواد مالیاتی (صحیح است )

اساسا برای این قانون ما به نتیجه نمی‌رسیم یکشا هی بموجب این قانون قابل وصول نیست اثر می‌خواهیم مملکت اداره شود پول داشته باشدو پولی که در مملکت بمنزله خون است در شریانها وجود دشته باشد باید این قانون لغو بشود و یک قانونی باید خانشین این قانون بشود که قابل اجرا باشد و مالات آن قانون هم قابل وصول باشد این قانون باندازه‌ای قانون متناقضی است که قابل اجرا نیست یک قانون است که موادش با همدیگر تناقض دارد و این قانونی است که دکتر میلسپو فشار آورده بود تثویب شود و اگر تنها جرمی که برای مجلس سیزدهم قائل شوید همین باشد کافی است کهآنها تا عبد سرافراز نباشند .

از نظر وضعیت مالی و تجربه‌ای که شده در مرحله اول این قانون باید لغو شود و اگر چنانچه دولت پیش بینی می‌کند

(فرهودی –دولت در برنامه اش ذکر کرده‌است )که در اطراف قوانین تازهای که بخواهد بگذراند بحث و جدال و نزاع و پیشنهاد و طرح زیاد خواهد بود بایستی یک ماده واحد بمجلس باید که این قانون مالیات بر درآمد لغو بشود و فوانین سابق بقوت خود باقی است تا وقتی که یک اصول دیگری برقرا ر بشود تعجب نکنید که من می‌گویم قانون منسوخه را باید بقوت خود باقی گذاشت و قوانین دیگر منسوخ بشود حون مردم با آ ن قوانین سابقه انس گرفته بودند و عادت کرده بودند و آن مالیات را جز, هزینه خود دانسته بودند در ینصورت آن قوانین بهتر قابل احرا است تا یک مقررات تازه دیگر بنده بوزارت دارائی و جناب آقای وزیر دارائی عرضی ندارم و اگر همین اصطلاحات را بفرمایند در پیشگاه تمام ملت ایران سرافراز خواهند بود . یکی از نمایندگان به بنده یادداشتی داده‌اند حسابی کردهاند برای رسیدگی بیکمیلیون پرونده اگر هر پرونده دو ساعت رسیدگی بشود ۲۲ سال وقت لازم دارد در صورتیکه ۲۴ ساعت مرتبا کار بکنیم از وزارت دارائی که می‌گذریم باید یک توجهی بوزارت جنگ داشته باشیم , د رباب وزارت جنگ مسلم است که هر فردی از افراد ایرانی اگر بمال به جان به شرافت به حیثیت خود قائل باشد بایستی که بآسایش قشون معتقد باشد (صحیح است ) در موقعی که در پشت همین تریبون مجلس آقای جمال امامی احساسات آذربایجانی‌ها را نسبت بقشون گوشزد فرمودند ملاحظه فرمودید چطور مورد تصدیق آقایان واقع شد و چقدر احساسات در بین نمایندگان بروز کرد (صحیح است ) البته ملت ایران از آذر بایجانی‌ها همین انتظار را داشت (صجیح است )

آذر بایجانی که همشه سینه خود را سپر بلاهای این کشور کرده‌است آذر بایجانی که در فتنه رم ,در فتنه مغول ,در فتنه عرب , در تمام فتنه هائی که برای این ممکت برانگیخته شده‌است همیشه مدافع این کشور بوده‌است ( صحیح است ) بایستی که این احساسات را نسبت به کشور و ارتش داشته , مجاهدین راه آزادی در در مشروطیت اکثر آذربایجانی بوده‌اند (صحیح است ) هیجوقت ملت ایران فراموش نمی‌کند که بزرگترین افتخارات که در مشروطیت نصیب ملت ایران در قرن اخیر شده ایت مرهون مجا هدت‌های مجاهدین آذر بایجانی است , ( صحیح است ) آذر بایجان سه هزار سال تاریخ زنده دارد , آذر بایخان مولد زرتشت بوده‌است البته بایستی ذهمین رویه را داشته باشد و نسبت به قشون ایران همین احساسات را نشان بدهد آذربایجان نه تنها رجال جنگی و لشکریش مدافع این کشور بوده‌است بلکه شاعری هم مثل خاقانی که برای ایون مدائن گریه می‌کند می‌بینم آذر بایجانی است ( هاشمی – خاقانی اهل شیروان است و خراسانی است ) البته برای خراسان آقای هاشمی افتخارات دیگری هست و فردوسی بزرگترین شاعر میهن پرست ایران از خراسان بوده‌است ( ایرج اسکندری – حالا چه اصراری دارید خوب است بفرمائید ایرانی است )

( دکتر کشاورز – اگر اصرار دارید شاعر آذر بایجانی اسم ببرید صائب رابفرمائید ) ولی البته با این که در مجلس نسبت باحترام به قشون حاصل شد بایستی موضوعات را بعقیده بنده از همدیگر تفکیک کرد یکوقت است که احترام اساسی قشون است البته احترام اساسی قشون , آن قشونی که از حیثیت و شئون او حفظ و احترام کشور است آن محترم است ولی اگر افراد آن قشون خودشان حفظ حیثیت خودشان را نکنند آن مربوط باصل قشون نیست و در نزد افراد احترامی ندارد ( صحیح است ) مهمترین اصلاحی که در قشون لازم است یکی اصلاح روحی و اخلاقی است و دیگر راجع بنظام وظیفه – اصلاح روحی و اخلاقی که بایستی در قشون مورد توجه روحی و اخلاقی که که بایستی در قشون مورد توجه اولیای وزارت جنگ باشد این است که بایستی قشون بداند که بیست سال آلت دیکتاتوری بوده‌است , یگانه چیزی که تقویت دیکتاتوری را در این کشور کرد قشون بود یعنی افراد قشونی بود و سر لشکر‌های قشونی بود ( آرداشس- پلیس هم بود ) منظور من فعلا قشون است , اگر قشون مانور می‌داد بمنظور ارعاب مردم بود و اگر قشون خلع سلاح می‌کرد منظور این بود که دیکتاتور‌های کوچک در مقابل دیکتاتور عظیم الشان وجود نداشته باشد , این عملیات که تاکنون قشون میکرده‌است و در راه حفظ دیکتاتوری سابق بوده‌است بایستی قشون ایران این عادت را این خیال را از خود دور کند که ساخته نشده‌است برای اینکه از افزار و آلات دیکتاتوری باشد (صحیح است )

قشون ایران باین احترامی که اساس قشون دارد بایستی احترام خودش را خودش بیشتر حفظ کند ( صحیح است ) برای اینکه هر کس هر مقامی , هر صنفی که بیشتر محترم هستند خودشان بایستی بشتر از مقام و حفظ شئون خودشان و حیثیات خودشان برآیند , ما میدنیم که قشون بهترین افرادی هستند و بهترین طبقاتی هستند از باب اینکه جان خودشان را در راه مملکت باید نثار کنند ولی بایستی که در همین راه نثار کنند نه اینکه جان خود را در راه اجرای نیات دیکتاتوری نثار کنند ’ این


+ عادت گذشته را باید از خودشان دور کنند و ارتش ایران یک ارتش ملی و بتمام معنی حافظ آزادی باشد

(نمایندگان – صحیح است )نه اینکه حافظ دیکتاتوری باشد ( نمایندگان صحیح است احسنت ) بنظام وظیفه ملاحظه فرمائید که بدست قشونی‌ها گرفته می‌شود این نظام وظیفه چه بما داده‌است , یک عده را از زارعین و کشاورزان و اشخاصی که هر یک در یک گوشه یک خدمات انتقالی و احیانا یک خدمات اجتماعی انجام می‌کنند از آن خدمات باز داشته می‌شوند و می‌آیند اینجا اولین تعلیمی که بآنها داده می‌شود تعلیم دزدی است روز اول که آمدند یک پول بیشتری دارند براتی اینکه غالبا یک پتو در سرباز خانه گم می‌شود که قرامت این پتو را بدید همه علی السویه بدهند , کارهی دیگری که افراد نظام وظیفه یاد می‌گیرند غیراز مهتری و بعضی کارهای دیگر مصدری در خانه‌است که مثل گربه باید اطراف مطبخ جناب سروان و سرهنگ موس موس کند تا یک لقمه از پس مانده او را تناول کند ( شهاب فردوسی – اسباب حمام ) اسباب حمام خانم جناب سروان را هم بفرمایش آقای شهاب ببرد حمام

( دکتر کشاورز – سروان بیچاره که مصدر ندارد سرتیب رابفرمائید ) سروان هم مصدر دارد تنها یک مصدر دارد و سر تیپ بیشتر دارد اشخاصی را میدانم از افسران عالی مقامی که خانه‌های خودشان را اخاره داده‌اند مستاجر در خانه می‌نشیند ولی سرایدارش نظامی است واین نه تنها سرایداری می‌کند برای افسر بلکه سرایداری می‌کند برای خانه‌های استیجاری مردم آن خانه هائی که از پول همین سربازان تهیه شده‌است سرایدارش هم خود این سربازان هستند و این آقایلن افسران باید بدانند که یک مردمیکه از تمام نقاط کشور بمنظور خدمت بکشور آمده‌اند اینها نیامده‌اند بمنظور خدمت به شخص ( آ نها صیحح است ) این‌ها نیامده‌اند گماشته در خانه آنها بشوند ( صحیح است )

( ذوالقدر – حقوقشانرا بیشتر کنید مصدر ندهید ) اینها آمده‌اند بمنظور اینکه سینه خودشانرا در مقابل بلا یای کشور سپر بکنند این مدت اقامتشانست البته وقتی که مراجعت می‌کنند که سوقات‌های گرانبهائی هم می‌برند امراض مقاربتی , سفلیس که یک سوقاتی‌های بدنی است و یک سوقاتی‌های روحی هم می‌برند و آن حس عدم اطاعت است از بزرگانی که داشته‌اند و حس نافرمانی هر یک با یک لغت سرکاری برمی‌گردند و می‌شوند سر کار دیگر نه اهل زراعت هستند و نه اطاعت از پدر و دهقان پیر مکنند که دنبال زراعت بروند و با این ترتیب و این سوقات اخلا قی و سوقات جسمی و بدنی بده برمی‌گردند بایستی که مخصوصا در قانونی که اخیرا به مجلس آمده‌است و بایستی زودتر تصویب بشود تمام این اصطلاحات مراعات بشود تا در مدت دو سال بتوانیم نظامی‌های خودمانرا اقلا سواد نوشتتن و خواندن بیاموزانیم یک کلاس اکابری در دستگاه در دستگاه قشونی و سرباز خانه ایجاد بشود که اگر در مدت دو سال که به تعلیمات سربازی اشتغال دارند روزی دو ساعت هم در کلاس‌های اکابر تحصیل بکنند که در موقع مراجعت یک سوادی داشته باشند و این بهترین راهی است برای تامین فرهنگ و تعلیم اجباری و ممکن است از نظام شروع بشود و هزینه هم نداشته باشد (صحیح است ) منتها اگر چنانچه نخواهند این کار را بکنند و در بیسوادی و جهل باقی بمانند آن امریست علیحده

( ایرج اسکندری – البته منظور همین است ) اگر بخواهند بااین ترتیب می‌شود اگر این یک اصلاح را جناب آقای وزیر جنک در وزارت جنک بعمل بیاورند بنده فوق العاده از ایشان متشکر می‌شوم چون بنده تصمیم گرفتم که یک یک وزارتخانه‌ها را سرکشی بکنم , یک وزارتخانه که کمتر اسمش را می‌برند ولی با مردم اصطکاک و تماس ریادی دارد و آن وزارت پست و تلگراف است که متاسفانه وزیری هم برای او معلوم نشده‌است که عرایض بنده را اصغا بکند , تلگرافخانه یک موسسه ایست در واقع تجارتی بایستی پول بگیرد از مردم و تلگرافات راقبول بکند و مخابره کند , موضوع تلگراف مبتلا به همه آقایان است تلگرافاتی که بنده در عید داشتم در ۲۰ اردی بهشت ببنده رسیده یعنی از ۵۰ روز و اگر با الاغ هم می‌دادند بیاورند زودتر از این می‌رسید

( طوسی –خطوطش را توانستید بخوانید ؟ )

خط‌هایش هم لا یقر, است از تلگرافخانه چه می‌شود تلگرافات عادی مردم تلگراف نمی‌شود و اغلب تلگرافچی‌ها وظیفه خوار تجار و بازرگانان هستند که تلگرافات آنها رادر اسرع اوقات مخابره کنند غیر از اینکه شهریه دارند با هر تلگرافی هم مبلغی ضمیمه‌است و من مواردی را میدانم که با هر تلگراف مبلغی ضمیمه‌است که آن تلگراف مخابره بشود برای اینکه فلان تاجر در فلانموقعی که چای بسته دو قران ترقی کرده فوری بطرفش دستور می‌دهد بخر یا تنزل کرد دستور می‌دهد بفروشد برای اینکه یک تاجر یکه در آن تلگراف ممکن است حداقل هزار تومان و حداثر تا هر قدری که ممکن است بالا برود برای او مانعی ندارد که به تلگرافچی یک تقدیمی بدهد که تلگرافات عادی را دور بیندازد و تلگرافات آقایان را مخابره کند و حتی جرات و جسارتشان طوری شده‌است که انسانکه برود باز هم جواب نمی‌دهد , یک روزی پنجنفر از آقایان نمایندگان خراسان که آقای رحیمیان , آقای امیر تیمور هم بودند رفتم برای یک موضوع فرهنگی یعنی از خراسان تلگراف رسیده بود که بواسطه نرسیدن حقوق آموزگاران و دبیران اعتصاب خواهند کرد و در این موقع که موقع امتحانات است مدارس تعطیل خواهد شد این است که شما بیآئید به تلگرافخانه که آنها را اقناع کنیم و بآنها امیدواری بدهیم تشویقشان کنیم و بگوئیم که خدمات فرهنگی خدمات معنوی است خدمات مادی نیست در این موقع شما بروید مشغول کار خودتان باشید و در موقع امتحانات از کار خودتان باز نمانید برای این منظور مقدس رفتیم بتلگراف خانه قسمتهای مخابراتی خراسان هم که خودمان می‌شناختیم کاملا مشغول مخابره بود به پنخ نفر نماینده جواب دادند که وقت نداریم سیم نداریم در صورتیکه سیم هم خراب نبود در نتیجه چه شد البته یک نتیجه برای تلگرافچی داد که آن تلگرافهای که باید مخابره بکند مخابره کرد و یک نتیجه هم برای مردم داد که ما نرفتیم تلگراف بکنیم و مردم خیال کردند نمایندگانشان بآنها اعتنا ندارند بسیار خوب برای ما نمی‌دارد اینهم روی بدنامیها ی دیگر درو غی باشد برای ما ولی مدارس تعطیل شد در خراسان و بعد هم در موقع امتحانات دانش آموزان و کودکان دبستان همینطور ول بودند در کوچه و بازار معلمین مشغول اعتصاب بودند بامید تهران این یک نتیجه شد برای مردم و یک نتیجه هم برای ما یک نتیجه هم برای آقای تلگرافچی تلگرافات ما نمی‌رسید غالب تلگرافات هم که بر فقا شده‌است رفقا می‌گویند نرسیده‌است و بعضی اشخاص گله می‌کنند که چرا تلگرافاتی که فرستاده‌اند نمی‌رسد حالا چرا نمی‌رسد بنده عرض می‌کنم دلیلاش این است که یا اساسا دور می‌اندازند و یا اینکه برای دیگری می‌فرستند روز قبل برای بنده دو تلگراف رسید که برای بنده آورده‌اند ولی مخاطب حسابداری کل غله‌است است نوشته‌است متمنی است در ارسال مطبوعات اقدام فوری فرمایند که فوق العاده موجب احتیاج است اسعدی و یک تلگرافی هم بعنوان مهدی افو است که برای بنده فرستاد اند و عینا حاضر است مهدی افو تتمه وجه محاسبه رسانید به صورت محاسبه دهید . کار گزار یک تلگرافی که برای مهدی افو بوده‌است برای بنده آورده‌اند حالا معلوم نیست تلگرافات بند ه را پهلوی کی برده‌اند همینطور که تلگرافات اشخاص دیگر را پهلوی بنده آورده‌اند اگر آقای وزیر پست و تلگراف تشریف می‌داشتند این تلگرافات را بخودشان تقدیم می‌کردم ولی حال متاسفانه وزیر پست و تلگراف نداریم

( آراسته وزیر راه – حالا هم لطف کنید تا تحقیر شود ) ( تسلیم ایشان نمودند ) این اوضاع تلگرافخانه‌است یعنی آنجائی که سر و صدایش کمتر است حالا راه اصلاحش هر چه‌است اقدام کنید . یکی دیگر از وظایف اداره تلگراف تلفن است . فقط کاری که ادراره پست و تلگراف کرده‌است این است که در تمام ولایات بهای تمام تلفن‌ها را اضافه کند و هر چه گفته می‌شود که آقا گرا بهای تلفن‌ها را اضافه کرده‌اید هیچ معلوم نیست که چرا این کار را کرده‌اند حالا این روی چه اصلی بوده‌است واقعا بیانات آقای یمین اسفندیاری موثر شده‌است و یا اینکه مصالح مملکتی ایجاب میکرده‌است که نرخ تلفن ترقی کند این کار شده‌است کاری هم که در قسمت تلفن توانسته‌است بکند اضافه کردن قیمت تلفن است ( یکی از نمایندگان – اکثریات نیست ) ( پس از کمی فاصله ) ( نایب رئیس – اکثریات شد بفرمائید ) … یکی از وزارتخانه‌های ما وزارت بازرگانی و پیشه و هنر است

( بعضی از نمایندگان – بلندتر ) … وزارت بازرگانی و پیشه و هنر یک وزارتخانهاا یست فون – العادل موثر ولی بهیچوخه وظایف خود را نتوانسته‌است انجام بدهد . بزرگترین وظیفه ایکه وزارت بازرگانی و پیشه و هنر دارد حفظ کارخانه جات است . کارخانه جات دولتی که تحت سرپرستی وزارت بازرگانی بوده‌است ملاحظه بفرمائید و درآمد آنرا قیاس بفرمائید با کارخانه جاتی که اشخاص آزاد خودشان اداره میکردنن این کار کارخانه جات به حالت تعطیل است . در این سنواتی که کالا یک برده ترقی کرد تا یک بر پنجاه معذلک این کارخانه جات ضرر کرده‌اند . کارخانه‌های قند بحدی در کارخانجات قند دزدی رواج پیدا کرده‌است که اساسا چیز تازه‌ای نیست آقای صدر قاضی یادداشتی ببنده داده‌اند . در کارخانه میاندو آب که


+نسبت به زراعین و کشاورزان آنجا از صدی ده تا صدی شصت وپنج بعنوان افت کسر گذاشته‌اند و هر چه داد و فریاد کردند بآنها جواب نداده‌اند

( یکی از نمایندگان – همه جا همینطور است ) در خراسان هم از صدی پنج تا صدی بیست بعنوان افت کسر گذاشته‌اند یکی مازاد را را بنفع خودشان تصاحب کرده‌اند و بردند بجیب زدند و با مقاطعه کارانی که بایستی چغندر را حمل کنند کنتراتی بستند و فرار داد حمل را از دمر ترین راهها با این مقاطعه کاران تمام کردند در حالی که از اقصر ترین راهها چغندر راآوردند و بر اثر این قرار داد و این کار تفاوت عملیاتشان نسبت به حمل چغندر یکصد و پنجاه هزار تومان یعنی یک میلیون و پانصد هزار ریال ضرر برای دولت بوده‌است که بجیب مقاطعه کاران رفت حالا در اساس مقاطعه و ارفاقی که شده‌است تا چه حد شرکت داشته‌اند این مطالبی است که از این موضوع خارج است بعد اختساسات آن هم کشف می‌شود . ولی مشت نمونه خروار است . اما دادگستری . در دادگستری ما یک نواقصی است که اغلب آقایان تذکر داده‌اند و من جمله محاکم اختصاصی جز اینکه بزیان مردم کشور هستند چیز دیگری نیست آ قای ایرج اسکندری هم این نکته را در ضمن بیانات خودشان تذکر دادند و بنده هم این نکته را خواستم تذکر بدهم که اساسا ایجاد محاکمه اختصاصی یکی از عوامل دیکتاتوری بود یعنی محاکم اختصاصی را ایجاد کردند در این مملکت بمنظور این که هر کسی را میجواهند تبرئه کنند و هر کسی را می‌خواهند مجرم کنند . این کار نسبت بمحاکم عمومی کار دشواری بود یعنی اگر در یکی از ولایات ایران دستور داده می‌شد و کسی محاکمه می‌شد دستور دادن براه دور و باشخاص متعدد البته موجب اشاعه دستو بود و موجب فاش شدن رازهای نهانی بود .

این بود که تمرکز دادند این کارهای حساس را در یک محاکمه مخصوص حالا اگر حقیقتا راست است و دوره دموکراسی رسیده‌است و دیگر احتیاجی نیست بموجب آن محاکم که اشخاصی بالخصوص نباید تبرئه شوند و اشخاصی بالخصوص نباید محکوم بشوند بایستی این محاکمه اختصاصی را که در این مملکت که محاکمه کمی از حیث عدد هستند و یکی دو تا دادگاه بیشتر نیستند و این محاکمه سبب شده‌است برای تراکم پرونده‌ها و بهیچوجه قدرت رسیدگی ندارند باید از بین بروند چنانچه هزار‌ها پرونده در دیوان کشور معطل است و همین طور میدانیم که مجالی هم برای رسیدگی آنها نیست زیرا دیوان کیفر برای رسیدگی و جلوگیری از رشوه و اختلاص است همان رشوه و اختلاص خانمان سوز مثلا در تربت حیدریه یا در بندر لنگه یک ماموری رشوه می‌گیرد یا بمردم تعدی می‌کند این کیفر و این محکمه اختصاصی آمده‌است راه نشان داده‌است که یک مبلغی خرج کن و یک مقداری راه را طی کن تا مرکز تهران تا محو تمام دلایل و آثار جرم بشود تازه آنوقت آیا ما رسیدگی بکنیم یا نکنیم ! بنابراین این محاکم اختصاصی جز تضییم حقوق فائده دیگری ندارد پس باید در درجه اول در برنامه دولت محاکمه اختصاصی از بین برود و لغو بشود ( صحیح است ) حتی محاکم نظامی هم باید لغو بشود چون جریان محاکمه نظامی این است وقتی که قانونی مشغول محاگمه‌است فقط کافی است که یک نظامی بباید دستش را بالا ببرد و بگوید که بامر حضرت اجل است که تیرئه ا ش کنیم یا بر حسب امر حضرت اجل محکومش کنیم این یک همچون محکمه ایست و در نظام هم او امر حضرت اجل اصلا غیر قابل تمرد است ( هاشمی – همچو هم نیست آقا )

( حاذقی – کلیت ندارد ) حالا کلیت دارد یا ندارد اگر یک موضوع هم بود کافی است برای اینکه یک همچو محکمه‌ای را به بندی تربیت قضات از وضایف د ادگستری است در محاکم عمومی قضاتی هستند که بانواع و اقسام کارها رسیدگی می‌کنند و البته این قضات متخصص هم هستند منتهی اگر کارهای مخصوصی بود رجوع بکارشناس تجویز شده‌است اگر فرضا یک کاری مربوط بنظام بود ممکن بود که بکارشناس نظامی رجوع کنند و رای بدهند البته با بودن کارشناس نظامی محکمه عادلانه قضاوت خواهد کرد و یا اگر قضیه مربوط بادارات حسابداری باشد , دیگر لازم نیست که در وزارت دارائی یک دیوان محاکماتی مخصوص وجود داشته باشد و بنظر خودش قضاوت آنها را انتخاب کند البته اگر کار تخصصی بود جلب نظر کارشناس خواهد شد . قوانین بسیاری است که بایستی لغو شود از جمله قوانینی که به عقیده من نتیجه معکوس بوده‌است و آن منظوریکه بموجب وضع آن قانون بوده‌است عملی نشده‌است قانون تعدیل مال الا جاره‌ها است . این قانون برای این گذشت که اشخاصی که اتوان و بی بضاعت هستند و یک خانه استیجاری نصیب آنها شده‌است صاحب خانه نتواند او را بی خانمان کند و نتواند ضافه بهائی از او بگیرد و یک میزان ثابتی مستاجر بموجر بپردازد در واقع این قانون برای ارفاق بحال طبقه بی خانمان بود و می‌بینیم که این قانون بلای جان طبقه بی خانمان شده‌است برای چه ؟ مادر عمل می‌بینیم هزاران خانه هست که در این شهر خالی است و آماده برای اجاره‌است و یا آماده برای فروش است که مادام که فروش نشده‌است مستاجر می‌تواند استفاده سکنا ئی بکند و هزاران خانه‌است از مامورینی که در خارج ماموریات دارند و در تهران آماده برای اجاره‌است هیچ یک از آنها نیز که مستاجر در آن خانه‌ها سکونت داشته باشد یا طرف را بیرون کرده باشند و بفروش رفته باشد این خانه‌ها دیگر باجاره و بفروش نمی‌رود برای چه ؟ برای اینکه اگر یک کسی که می‌خواهد خانه را بفروشد اگر مستاجر نشست و بمستاجر حق داده شود که سکنی کند دیگر مستاجر صاحب خانه‌است و مانع از فروش خانه هم خواهد بود زیرا هر گاه خریداری بخواهد خانه بخرد نمی‌تواند یه مشاجره و دعوی بخرد , و مامورین که بخارج رفته‌اند خانه خودشان را باجاره نمی‌دهند , زیرا اگر برگشتند دیگر خانه ندارند که بنشینند :

در نتیجه این قانون خانه پیدا نمی‌شود برای اجاره و اجاره بهای خانه‌ها هم گران شده‌است و مستاجرین بی خانمان شده ا ند و ناچار شده‌اند که یک کرایه‌ها و مبالغ گزافی به صاحبخانه بدهند و مستاجری ناچارند که ولو در ظاهر یک مال الا اجاره جزئی را به صاحب خانه‌ها بدهند و بموجب یک استاد خارجی یک مال الا جاره‌های کلی بصاحب خانه‌ها می‌دهند اگر این قانون لغو بشود یعنی تمام خانه‌ها آزاد بشود که مردم بدهند باجاره البته چون تابع عرضه و تقاضا خواهد بود پستی و بلندی هر ملکی تابع عرضه و تقاضااست آن وقت عرضه زیاد و تقاضا کم خواهد شد بالنتیجه مال الا اجاره‌ها پایین خواهد آمد و ارزان خواهد شد و بهتر ارفاق بمستاجر خواهد شد تا اینکه ما یک قانونی وضع کنیم که سبب احتکار خانه‌ها برای اشخاص بشود , ما قانون نداشته باشیم بهتر می‌توانیم جلوگیری از این احتکار خانه بکنیم

( مجد ضیائی – اینطور نیست کرایه خانه بالا می‌رود ) اماوزارت امور خارجه , البته در وزارت خارجه از حیث امور اداری یک بی ترتبیی‌ها و یک هر ج و مرج هائی هست که چون کمتر با مردم اصطحکاک دارند کمتر در افواه است گاهی شنیده می‌شود که وزیر مختار سابق لبنان قرضه‌ای بنام ایران کرد از بانک‌های لبنان و بنام خود ضبط کرد , گاهی شنیده می‌شود که فلان عضو سفارت ایران در آمریکا ۲۸ هزار دولار از بودجه سفارت خانه بنفع خود در آمریکای جنوبی زمین خریده البته شنیده می‌شود که در غالب ممالک , وزیر مختار و سفیر کبیر نداریم اینها یک وظایفی است که مراقبت‌های داخلی در اداره امور وزارت خارجه را لازم دارد که بایستی مراقبت هائی بعمل آید که حسن اداره آن جا موثر باشد ولی مهمترین چیزیکه از وزارت امور خاجه ملت ایران انتظار دارد همان موضوع ماده اول برنامه دولت است که تائید و تشیبد مناسبات و تحکیم روابط حسنه ما با دول متفق یا دول مجاور ( دکتر طاهری – صحیح است ) ما با دول مجاور و دول متفق خودمان یک مناسبتی داریم این مناسبت لازمه دوستی همسایگی مااست مخصوصا با کشور شوروی از نظر مرزی از نظر اینکه ما باقسمتهای زیادی از کشور شوروی مجاور هستیم ما تل درجه وحدت نژاد داریم , و همینطور نسبت به خدماتی که دلت شوروی بعد از حکومت تزاری باین کشور کرده‌است و حتی مطالباتی که دولت شوروی داشت باین کشور بخشید و همیشه در راه استقلال ما کوشان بوده ما کاملا خوش بین هستیم ( صحیح است ) و همیشه تمام افراد کشور بایستی نسبت به جمیع دول متفق خودمان رعایت موارنه را داشته باشند دولت‌های هم جوار ما خودشان روی اساس وطن پرستی خودشان رعیت کامل نسبت به ما دارند یک اصل مهمی است که منتسکیو می‌گویند و آن غبارت از این است که هر گاه یک دولت متوسطی بین دو دولت قوی فاصله شد لازمه میهن پرستی آن دو دولت قوی که در دو طرف یک دولت متوسط یا ضعیف قرار گرفته‌اند این است که در حفظ استقلال و تمامیت ارضی آن کشور باید کوشش بکنند برای انکه آن فاصله از میان برداشته نشود و دو دولت قوی با هم مجاور نشوند و اگر مجاور شدند ممکن است برای آنها یک حوادثی ناگوار و یک حوادث غیر مرقبه قهرا و طبعا پیش آمد کند پس ممالک هم جوار ماروی اساس وطن پرستی خودشان هم که باشد و ما شک و تردید نداریم که در حفظ و حراست آن کشور میانه که کشور ماست کوشش خواهند داشت و تاکنون همه رویه همینطور بوده‌است یکی از نمایندگان محترم در ضمن سخنرانی خود ایرادی بر نمایندگان ما در انجمن سانفرانسیسکو مرد این اصلی است مسلم که همیشه ما بایستی یک رویه‌ای اتخاذ کنیم که ممالک هم جوار نسبت به ما خوش بین باشند و در سخنرانی‌های خودمان بایستی مراقت‌های کامی داشته باشیم و یک حقایقی را ذکر کنیم که موجب تشبید و تحکیم مبانی دوستی و مودت آنها بشود هیچگاه شایسته نخواهد بود که یک نفر


+نماینده یک بیانی بکند که موجب تشبید و تحکیم نباشد و یا احیانا مفسدت آمیز هم تصور شود ( صحیح است در اینجا گفته شد که نمایندگان ما در موضوع آرژانتین رویه خوبی اتخاذ نکرده‌اند ما آنچه از نمایندگان خودمان در انجمن سانفرانسیسکو دیده‌ایم این است که وزیر خارجه آمریکا و مولوتف کمیسر خارجی شوروی از آنها تشکر کرده‌اند .

البته با تشکری که ار آنها شده‌است دیگر هیچ احتمال نمی‌رود که بگوئیم عملی آنها انجام داده‌اند که موجب تشکر نبوده‌است ( صحیح است ) در موضوع آرژانتین بایستی گفت که آرا نمایندگان ایران در مقابل آن اکثریتی که بوده‌است مطلقا تاثیری نداشته‌است چه رای مثبت و چه رای منفی علی السوی بوده‌است و بنده اجازه می‌خواهم ار آقایان نمایندگان محترم که در اینجا از کشور شوروی و کشور آمریکا که از نمایندگان ما در سانفرانسیسکو اظهار تشکر کردند باین مناسبت ما هم از آنها تشکر کنیم ( صحیح است ) مبحث دیگری که لازم است بنده هم قدری راجع بآن صحبت کنم موضوع پیمانی است که ما داریم البته تمام روابط جغرافیائی نژادی تجارتی و تمام روابط حسنه‌ای که ما داشتیم موجب این شد که پیمانهائی با متفقین خودمان من جمله پیمان مرحوم فروغی بسته شود فصل پنجم پیمان را آقای فرهودی قرائت کردند و بنده از قرائت این دو اصل بی نیاز هستم و بآن قسمتی می‌پردازم که ایشان نپرداختند در اینجا یک مباحثی در محافل و همینطور در جرائد و در مجالس شروع شده‌است و یک نظریاتی در بین هست که بنده هم نظر شخصی خود را بایستی بعرض آقایان برسانم و در هر کدامی که اظهار نظر می‌کنم از اشخاص ذی نظر می‌گیرم ولی نظر‌های سیاسی اگر منافات یا نظر دیگری هم داشته باشد باز همه نظر‌ها منتهی می‌شود بهمان قانون اساسی یک عقیده ایست که تا شش ماه بعد از پایان جنک حق دارند قوای خارجی در ایران بمانند یک عقیده ایست که قشون آمریکا حق ندارد بماند , قشون شوروی هم حق ندارد بماند قشون اینگلیس ممکن است بماند ممکن است نماند ولی من مخالف این هم یک عقیده ایست که قشون هیچیک ازز متفقین مطابق همان پیمان نباید در ایران بمانند

( جمعی از نمایندگان – صحیح است – اصل همین است ) این عقیده بنده‌است و دلیلش را هم می‌خواهم به آقایان عرض کنم . در فصل پنجم پیمان می‌نویسد : پس از آنکه کلیه مخاصمه ما بین دول متحد بادولت آلمان و شرکای او بموجب یک یا چند قرار دادمتار که جنگ متوقف شد و دول متحد در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد و اگر پیمان صلح ما بین آنها بسته شد ولو اینکه قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد بلافاصله قوای خود را بیرون خواهند برد ملاحظه بفرمائید در اینجا نوشته شده‌است در صورتیکه بموجب قرار داد متارکه جنگ متوقف شد حداکثر در مدتی که نباید بیش از شش ماه باشد بایستی بروند .

بعد در پایان فصل پنجم است که می‌نویسد مقصود از شرکای دولت آلمان هر دولت دیگری است که اکنون یا در آینده یا یکی از دول متحده بنای مخاصمه گذاشته یا بگذارد اشخاصی که استدلال می‌کنند که بایستی تا مدت شش ماه قشون خارجی بمانند ( فرهودی – این موضوع خاتمه یافته‌است ) استدلالشان این است که بعد از خاتمه جنگ تا شش ماه بموجب همین قانون ( اشاره پیمان سه گانه ) باید بمانند ( مجد ضیاعی – نمی‌توانند ) بنده هم می‌گویم نمی‌توانند و استدلال بنده هم این است که چون در اینجا تصریح شده‌است

( بموجب قراردادی جنگ متار که شد ) اگر این طور قراردادی بود آن وقت می‌توانند تاشش ماه بمانند ولی اگر یک چنین قراردادی نبود بعد از خاتمه جنگ نباید بمانند اولا از روح قانون معلوم است که بعد از آنکه جنگ پایان یافت و خاتمه یافت مطلقا دیگر نباید بمانند و مسلم است موقعی که جنگ منتهی بصلح شد حق ماندن ندارند و متار که با دولتی می‌شود که باقی باشد و ما می‌بینیم که انحلال دولت آلمان مسلم شده‌است و اساسا دولت آلمانی وجود ندارد که قراردادی با او بسته شده باشد برای متار که جنگ و ما تشکر می‌کنیم خدا را که پرچم‌های آزادی پرچم‌های غالبی ات و فاتحیت بر فراز تمام کاخهای برلند برافراشته شده‌است و بهیچوجه دولت آلمان وجود ندارد بودن قرار داد فرع براین است که طرف دیگر وجود داشته باشد متار که یکعملی است دو طرفی متارکه وقتی است که دولت دیگر باشد که بااو متار که شود اساسا وقتی که تسلیم بلا شرط شد یک موضوعی است از صلح هم بالا تر صلح بلا عوض است مطلاقا خودش را تسلیم می‌کند پس در صورتیکه بموجب قرارداد اگر صلح شد باید فورا تخلیه کنند حالا که از صلح هم بالا تر است و دیگر آلمانی وجود ندارد . این است که تمام قشون خارجی اعم از این که قشون آمریکا باشد که اساسا قراردادی نداشتند و از روز اول هم بی مورد بوده‌است و یا قشون روس و انگلیس باشد اساسا حق ندارد که یکدقیقه هم در این کشور بمانند ( صحیح است ) و اگر بمانند بر خلاف پیمان خواهد بود و بر خلاف همان قرار داد خواهد بود ( نایب رئیس – در این موضوع دولت اقدام کرده‌است و آقای وزیر امور خارجه دیروز تذکر دادند ) و تصور می‌کنم ورود در آن دیگر مورد ندارد ( جمال امامی – ایشان هم تائید می‌کنند )

و من خیلی تشکر می‌کنم بنام مجلس از دولتی که هنوز رای اعتماد نگرفته‌است و منتظر است تکلیف قطعی او را مجلس معلوم بکند بفوریات بیک اقدام اساسی که عبارت از این موضوع باشد دست زده‌است و اولین مطلبی را که دولت در مجلس اظهار داشت همین مطلب بود و بنده اینرا بفال نیک می‌گیرم ( صحیح است ) بنده تصور می‌کنم که چون وزارت خانه موثری باقی نماندهاست که مطالبی راجع بآن بعرض برسانم یکمطالب کلی در نظر داشتند که عرض می‌کنم و چیزی نیست که مربوط به یک وزارتخانه‌ای باشد بلکه مربوط بهمه وزارتخانه‌ها است . یکی از آن چیزهائی که اختصاص به یک وزارتخانه خاصی ندارد پیدا شدن روح تنبلی و نافرمانی است و دیگری آن روح رشوه و اختلاص است کهدر تمام وزارتخانه‌ها علی الا طلا و حکمفرماست ۰ صحیح است ) و رشوه یک چیزی است که تمام امور را از محور طبیعی خودش خارج می‌کند و اگر نافرمانی بر خلاف قانون و مقرارت باشد زیشه آنرا که کاوش بکنیم می‌بینیم که اساس آن رشوه‌است و دولت باید مراقبت کند در تمام وزارت خانه‌ها وسیله بازرسی‌های دقیق و تسلیم اشخاص راشی و مرتشی به دادگاه‌ها کهروح و اساس خانمانسوز رشوه را براندازد ( حاذقی – مامورین در ستکار را هم فراموش نفرمائید )

البته اگر همین یک اصلاح در عموم وزارتخانه‌ها بعمل آید ممکن است که کارهای اختصاصی هر یک از وزارتخانه‌های بخصوص اصلاح شود و تمام امور آن جریان و ماجرای طبیعی خودش را پر کند و برای اصلاح تمام این امور دولتی می‌خواست که اگر نتواند این کارها را انجام دهد اقلا یکی , دو تا سه تا پنج تا از این اصطلاات را انجام بدهد و نه تنها اصطلات اداری را دولت باید انجام بدهد بلکه بعقیده بنده اصطلاحات اجتماعی هم فرع بر قدرت دولت و اصطلاحاتی است که از طرف دولت بعمل می‌آید مهمترین چیزی که در جامعه مالازم است ( در اینموقع اکثریات نبود و پس از چند دقیقه انتظار و ورود چند فراز آقایان نمایندگان عده کافی شد )عرض کردم نه تنها دولت در اموراداری و وزارتخانه‌ها بایستی اصطلاحاتی را در نظر بگیرد بلکه در امور اجتماعی هم اگر دولتی باشد که از عهده برآید یک اصطلاحات اساسی را ما لازم داریم از جمله بی عدالتی است که در اجتماع بعمل آمده‌است و آن فقر و ناتوانی است که بهیچوجه قابل انکار نیست البته نباید منکر شد که بسیار اشخاص هستند که حقیقته در زیر آسمان می‌خوابند ما از همین درب مجلس می‌بینیم با این که پاسبانها اشخاص بی خانمان را میراننددر زیر همین طاقهای مدرسه سپهسالار در شبهای سرد اشخاص بسیاری را بنده دیده‌ام که آنجا‌ها را مسکن و ماوای خودشان کرده‌اند بسیاری از اشخاص هستند که به صندوقهای شهرداری که محل جمع آوری زباله‌است پناه می‌برند بسیار اشخاصی هستند که کار گر هستند و اینها بااینکه بایستی یک وسیله تقویت بیشتری داشته باشند بیش از یک وعده غذا نمی‌خورند و با یک وسائل خیلی کمی خرج خودشان و عائله شا نرا بدهند پس باید کاری کرد که این بی عدالتی رفع شود آقایان میدانند که در همان مواقعیکه اشخاص دچار بدبختی هستند که بواسطه گرسنگی کودکان بعلت بی شیری بگریه و زاری کودکانشان مبتلا هستند در همان موقع هم اشخاصی هستند که از نغمات موسیقی بهره می‌برند و در هتل دانسیتک‌ها مشغول رقص هستند ( صحیح است ) و بهیچوجه نباید تردید کرد و نبایستی گفت که ملت ایران یک ملتی است که توانااست

و در این راه هم باید تصدیق کرد و نبایستی تردید داشت که این بی عدالتی‌ها مخصوص شهرستانهای بزرگ مثل تهران و چند شهر دیگر است والا باقی اهل این مملکت می‌شود گفت که سطح زندگی یکسانی دارند و می‌توان گفت که ثرتمند واقعی بطوریکه در خارج تعبیر می‌شود عده اش در ایران خیلی انگشت شمار است برای جبران این بی عدالت‌ها ئی که هست البته مردم یک وظایفی دارندو دولت هم یک وظایفی دارد بزرگترین وظیفه که مردم دارند برای اجرای عدالت اجتماعی این است که رعایت اصول اخلاقی و مذهبی را بعمل آورند ( صحیح است ) محتاج نیست که بنده بآقایان تذکر بدهم که بزرگترین مسلک و بزرگترین مذهبی که عدالت اجتماعی را در میان بشر برقرار می‌کند مذهب مقدس اسلام است

( صحیح است ) البته اگر مراعات مقرارات مذهب اسلام را مردم داشته باشند کار هائیکه بر خلاف شرع اسلام است نمی‌کنند سفته بازی در مذهب اسلام حرام است چون آنچیزیکه ندارد معامله می‌کند ( صحیح است )


+ احتکار در مذهب اسلام حرام است ( صحیح است )

مراحبه کاری در مذهب اسلام حرام است , مذهب اسلام امر کرده‌است بر صاحبان ثروت و ثروت آنها را بر آنها حرام کرده‌است در صورتیکه یک فقیری را ببینند و اطلاع به ناتوانی اشخاص و در ماندگی اشخاص داشته باشند و از او دستگیری نکنند – ( صحیح است ) اگر اشخاص به وظایف اسلامی خودشان رفتار کنند و موقوفات عمومی را بمصارف خیرات عمومی برسانند عدالت اجتماعی برقرار خواهد شد اگر دزدی و منافع نامشروع آن منافعی که با دین اسلام مخالف است از میان برود عدالت اجتماعی کامل برای ما برقرار خواهد شد ( صحیح است ) من معتقدم و البته تمام آقایان و تمام ملت ایران معتقد است که اجرای عدالت اجتماعی فقط و فقط ممکن است روی موازین اسلامی بعمل آید یعنی روی آن مذهبی که ۴۰۰ میلیون پیرو دارد و روی آن مذهبی که ایرانیها وعده دیگر از کشور‌های دیگر پیرو آن هستند و تابع مقررات و قوانین آن هستند و هیچ چیز جای گیر قوانینی که ما در مذهب اسلام برای تعدیل و اصلاحات اجتماعی داریم نخواهد شد ( صحیح است ) تمام مسائل در قانون اسلام پیش بینی شده حتی اینکه ممکن است در اثر فقر و بی چیزی و ناتوانی اشخاص آتشهای نهفته و آتش‌های خموده روشن بشود مذهب اسلام صاحبان ثروت را برای اینطور مواقع آگاه کرده‌است و آنها را بانفاق در راه خداوند و بفقراامر امر کرده‌است و می‌فرماید و انفقوفی سبیل الله و لا تلقو بایدیکم الی التهلکه و احسنو ان الله یحب المحسنین . این یک امری است که مردم را مذهب اسلام دارد پیدا می‌کند و می‌گوید انفاق کنید بمردم تا بشما زیان نرسد و هلاکت نرسد در اینجا مذهب اسلام دانسته‌است که این سخت گیریها بزیر دست موجب زحماتی خواهد بود و امر کرده‌است که بایستی خودتان برای حفظ جان خودتان هم که باشد از آن پرهیز کنید بوسیله انفاق در راه خدا و کمک بفقرا در این آیه می‌بینیم که هم پاداش بمردم داده شده‌است هم کیفر برای اینکه در در اول آیه مردم را خائف کرده‌است و در قسمت آخر می‌گوید احسان کنید خداوند نیکو کاران را دوست دارد . البته اگر همچنانچه همین شرایع اسلامی را نصب العین خودمان قرار دهیم بسیاری از امور اجتماعی اصلاح خواهد شد و من می‌توانم قسم یاد کنم که بهیچوجه فقیر و ناتوان بااین ثروت کم در این مملکت باقی نخواهد بود و همه رفاهیات خواهند شد ( صحیح است )

ولی وظایفی که دولت خواهد داشت ( در این موقع عده کافی نبود و پس از ورود چند نفر آقایان نمایندگان کافی است ) نائب رئیس – بفرمائید ) وظائفی که برای دولت هست از نظر تامین عدالت اجتماعی یک مطالبی است اساسی و البته از این دولت‌ها انجام مطالب اساسی را بسرعت نمی‌شود انتظار داشت ولی یک مطالب اجتماعی است مثل داروی مخدر و موقتی که باید انجام بدهند البته مطلب اساسی تعلیم فرهنگ و تعمیم بهداشت است ( مجددا بعلت کافی نبودن عده جلسه از اکثریت افتاده و پس از چند دقیقه باورود ۲ نفر از آقایان نمایندگان اکثریت حاصل شد ) موضوعات اساسی که جلوگیری از فقر و ناتوانی اشخاص می‌کند البته موضوعاتی است که طول دارد و زمان لازم دارد استخر امعادن و بستن سد‌های مهم و توسعه کشاورزی اینها مطالبی است که طول مدت لازم دارد اساسی و طولانی است ولی آن چیزهائی که آنا جنگ نجات بدهند یک مطالبی است خیلی عادی و دولت باید دست به آن اقدامات بزند مثلا راه سازی است , راه یک چیزی است که یک فایده اساسی برای کشور دارد مثلا مسافرت را تحصیل می‌کند مسافرت را آسان می‌کند , مملکت را بهم ارتباط می‌دهد , این یک چیزی است لازم و سهل اقدام کردیم و یک کار اساسی کردیم جلوگیری از بی کاریکار گر‌ها و طبقه در مانده هم خواهد شد ( صحیح است )

( حاذقی – باید بودجه تصویب شود آقای تربتی ) ساختمانهای ادارات البته در تمام شهرستانها ادارات نیازمند به ساختمان هائی هستند که دچار مستاجری و قانون تعدیل مال و الجاره و غیر ذالک نشوند بنده تصور می‌کنم اگر بانک رهنی تغیری در اساسنامه خودش بدهد که بتواند بدون وثیقه قرضه بدهد که ساختمان بعمل بیآید که بعدا از آن محل بدجه مال الاجاره قرضه خودش را استهلاک کند این کار موجب ازدیاد ساختمان‌ها خواهد شد و در هر شهرستانی ممکن است چندین ساختمان بوسیله بانک رهنی و ادارات شروع بشود , حالت کنونی بانک رهنی این است که اشخاص و هر کسی که عایداتش زیاد است و یا اثاثیه اش است از بانک رهنی قرض می‌کند , همین مقاطعه کارهای معمولی که ملاحضه می‌فرمائیدساختمانهائی بنفع خودشان انجام می‌دهند بانک رهنی می‌تواند به ادارات دولتی قرضه هائی بدهد که از محل همان بودجه مال الاجاره استهلاک کند همانطوری که اشخاص باقسط باید استهلاک بکنند , این راهی یک راهی است که ممکن از سرمایه بانک رهنی برای ساختمان و رفع بیکاری موقتی استفاده کرد البته بایستی که دولت قوانینی برای کار گر و کار فرما و هم قانونی که آقای فرهودی پیشنهاد کرده بودند که راجع به بیمه کشاورزان و بیمه کارگران بوده‌است در آتیه خیلی نزدیکی به مجلس بیآورند البته بایستی که دولت در اقتصادیات و صادرات کمال مراقبت را داشته باشد چند سال است که آقا ما صادرات نداریم و اگر پولی هم در جریان است همان پول ارزاق خودمان است که به خارجی‌ها فروخته‌ایم , به خودمان دستگیری کرده‌ایم ارزاقمان را داده‌ایم و در نتیجه پول در جریان افتاده‌است و الا پول اساسی که در نتیجه فروش کالا باشد وارد نشده‌است اینها یک زمینه هائی است که البته اگر دولت مراقبت کند خیلی بعقیده من آسان است و رفع بیکاری بعد از جنگ را هم خواهد کرد اگر وقت گذشته ممکن است بقیه عرایضم را فردا بکنم و دیگر عرضی ندارم ( هاشمی – مختصر بفرمائید اگر همین‌های را که فرمودید عمل بکنند کافی است ) فداکار – یکی اش را هم اگر عمل کنند کافی است ) ( نائب رئیس – بفرمائید آقا . فرمایشتان

را عده کافی است ) بنده مخالفت کردم با دولتی که عقیده مند بودم نمی‌توانند این اصلاحات فردی و اجتماعی را از عهده برآیند بخصوص مخالفت بنده با دولت برای این بود که می‌خواستم دولتی روی کار بیاید که اجرای اصل آزادی را بکند ( صحیح است ) البته ممکن است که آقایان تصور کنند که چه آزادی , بیشتر از این و تا چه حد بیشتر از این باید آزادی در کشور برقرار شود , یعنی آقا آزادی در اجتماعات بیشتر از این , آزادی در بیان و گفتار بیشتر از این آزادی در قلم واقع می‌شود ولی ایرادش در همین نکته‌است زیرا یک مطالبی است شاید برای آزادی خواهان هم همین نظر باشد علمای آزادیخواه گفته‌اند و من هم می‌گویم

( یک مطالبی است که وقتی عرضه شد ممکن است مورد قبول همه واقع شود ) و تصور می‌کنم این قسمت مورد قبول همه آقایان هم باشد که در کشور مشروطه و دمکراسی اولین اصل آزادی است , کشور مشروطه عبارت از کشوری است که آزادی در بیان , آزادی در قلم , آزادی در مطبوعات , آزادی در عقاید , آزادی در اجتماعات باشد ( مظفر زاده – آزادی در انتخابات ) البته آزادی در انتخابات تمام این آزادی‌ها تامین بشود ولی باید دید که آزادی عبارت از چیست ؟ آزادی عبارت از این است که بهمان معنای لغوی خودش بوده باشد یا یک شرایطی دارد ؟ البته بهمان معنای لغوی که عموما از آزادی می‌فهمند که آزادی عبارت است از اجرای اراده و آن چیزی که هر کس هر چه دلش می‌خواهد بکند نخواهد بود بلکه آزادی برای این خواهد بود که قانون اجرا بشود بطرز خوبی در این کشوری آزادی بایستی بحدی مجاز باشد که بآزادی دیگران لطمه وارد نسازد ( صحیح است ) اگر بناباشد یک آزادی حکمفرمابشود که به آزادی دیگران زیان برساند این آزادی فردی است یک فرد آزادشده‌است و در عین حال آزادی یک نفر دیگر که هدف او بوده‌است آزادی او را سلب کرده‌است یک آزادی داده شده و یک آزادی را سلب کرده‌است , آزادی عبارت از هرج و مرج نیست ( صحیح است ) یکی از بزرگان می‌گوید که حد اعلای آزادی این است که آزادی به سر حد اعلای خودش نرسد , اگر آزادی از حد اعلای خودش تجاوز کرد و زیاد به حد اعلا رسید تولید زحمت خواهد شد و نتیجه این مطلب معکوس خواهد شد

( پروین گنابادی – در مملکت ما برای غارتگری از همه بیشتر است ) و تولید هرج و مرج خواهد شد ( صحیح است ) و هرجومرج هم ایجاد دیکتاتوری خواهد کرد ( صحیح است ) این اصلی است طبیعی وقتی که همه افراد آزاد بودند و آزادی هم نامحدود بود آن کسی که زور و قوه اش بیشتر باشد آن آزادی را بیشتر اجرا خواهد کرد یعنی دیکتاتور خواهد بود ( صحیح است ) لازمه طبیعی و جز, لاینفک آزادی نامحدود همین است که دیکتاتور ایجاد شود اگر چنانچه حقیقه مطبوعات ما نمایندگان ما اجتماعات ما نخواهند دچار دیکتاتور بشوند بایستی که از آزادی سو, استفاده نکنند و عملا یآزادی را به معنای هرج و مرج و عملای آزادی را بمعنای آنکه به دیگران صدمه وارد بیاورد تعبیر نکنند ( صحیح است )

مهمترین آزادی هائی که در مملکت مشروطه‌است اول آزادی مطبوعات البته مطیوعات هادی افکار یک جامعه‌ای هستند مطبوعات یک کشوری بمنزله عقل یک کشور هستند زیرا راهنمائی می‌کنند افراد را , کشور مشروطه بدون وجود مطبوعات اساسا ازرشی ندارد و به هیچ وجه اجرای مقررات مشرو طیت نخواهد شد , مقام بلنی که مطبوعات دارند این است که هادی جامعه هستند و جامعه را بطرف صلاح و ثواب سوق می‌دهند البته بایستی که مطبوعات آزاد باشند و اصلی هم برای آزادی مطبوعات در قانون اساسی محققا منظور شده‌است


+ و آن اصل بیستم متمم قانون اساسی است که عینا بنده آنرا قرائت می‌کنم عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره بدین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است ولی هر گاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها مشاهد شود نشر دهنده یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می‌شود اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و تابع و موزع از تعرض مصون هستند البته مطبوعات آزاد است و همینطور ممیزی مطبوعات و سانسور مطبوعات هم بموجب قانون اساسی در کشور ما مطلقا ممنوع است ولی مخصوصا مطبوعات چون خود را هادی افکار دیگران و راهنمای دیگران میدانند اینها بایستی همشه مراقبت کنند که تجاوزی از حد خود نداشته باشند , البته اگر چنانچه در مطبوعات فحش بود ناسزا بود , اهانت بود , هتاکی بود در مطبوعات اگر مطلبی عله سازمان آزادی یعنی بر علیه سازمان مشروطیت و اساسی مجلس ملاحظه شد اینها همه سو, استفاده از آزادی خواهد بود و نتیجه اینها همه آن آزادی نا مطلوب یعنی هرج و مرج خواهد بود ( صحیح است ) .

آزادی در بیان البته این هم یک نوع آزادی است که اشخاصی می‌توانند عقاید خودشانرا بگویند مخصوصا آن بیانی که مطابق مصلحت و صلاح مملکت باشد اگر این طور شد آزادی در بیان عملی شده‌است والا آزادی در بیان عبارت از این نیست که هر کس هر چه دلش خواست بگوید یعنی هر چه دلش خواست فحش بدهد و مثلا اگر کسی خواست با کثیرت نمایندگان فحش بدهد باز هم آزاد است , اگر کسی خواست مشروطه منحل شود باز هم آزاد است ( صحیح است ) آزادی عبارت از این است که در حدود قوانین و مقررات اشخاص آزاد باشند ( صحیح است ) البته قوانین و مقررات اجازه نمی‌دهد که هر کس هر چه دلش می‌خواهد بگوید , اصل هفتم متمم قانون اساسی را من برای آقایان قرائت می‌کنم ملاحظه بفرمائید اصل هفتم متمم قانون اساسی : اساس مشروطیات جزئا وکلا تعطیل بردار نیست ( صحیح است )

این یک اصلی است که در قانون اساسی ما هست یک ماده هم هست در قانون مجازات عمومی ماده ۸۲ قیام بر عله حکومت ملی مجازات خیلی شدیدی دارد , مجازاتش اعدام است , اصل دیگری است و ماده دیگری است بعنوان ماده بیست در قانون مجازات عمومی که شروع باجرای هر جرمی دارای حداقل همان مجازات خواهد بود , اینها یک مقررات و قوانینی است در کشور ما که لازم الرعایه‌است و کسانی که بخواهند اصول آزادی را رعایت بکنند نبایستی در اجرای قانون تخلف کنند یعنی نبایستی که اینقدر اشخاص در بیانشان آزاد باشند که حتی ادعای انحلال مجلس را هم بکنند ( صحیح است ) و حتی اشخاص اگر آنقدر در بیانشان آزاد باشند که مدعی شوند که بایستی مجلس تعطیل شود و مشروطیت وکلا یا بعضا تعطیل شود , آزادی معین شده‌است ولی آزادی در همان مطالبی که منطبق بقوانین و مقررات باشد ( صحیح است )

اشخاصی که از همین آزادی که به مقاماتی رسیده الد خودشان بایستی حامی آزادی باشند , اینطور اشخاص نبایستی که تیشه بردارند و بر ریشه آزادی بزنند ( صحیح است ) آزادی برای این نیست که هر کس هر چه می‌تواند بگوید و هر چه می‌خواهد بکند (صحیح است ) اجتماعات آزاد است و قانون اساسی هم باز باجتماعات اشاره کرده با نظم نباشند اجتماعات آزاد نیست که بروند درب احزاب را ببندند این اتفاقاتی که در این ماههای اخیر رخ داده‌است چه در شهرستانها و چه در مرکز عملیاتی نبوده‌است که منطبق باروح آزادی باشد ( صحیح است ) این‌ها سو, استفاده ار آزادی وحد اعلای آزادی بوده‌است که عبارت از هرج و مرج بوده‌است البته بیان عقاید آزاد است ولی تحلیل عقاید بر اشخاص آزاد نیست (صحیح است ) تحمیل عقاید بر اشخاص موجب سلب آزادی اشخاص است که بگویند اگر شما عقیده مرا پروی نکنید پس شما دزد هستید ( صحیح است )

این بعقیده بنده تحمیل عقیده‌است از دو جهت یکی که خواسته‌است از آزادی اشخاص سو, استفاده کند و دیگر اینکه آزادی طرف را خواسته‌است تحدید کند و او را ناچار کند که بر خلاف عقیده خودش رای بدهد ملاحظه فرموده‌اید در مجالس روضه خوانی روضه خوان با اسرار می‌گوید بمردم که هر حرفی من می‌گویم باید همه اشخاص گریه بکنند بعد رد آخر می‌گفت چشمی که گریه نکند حرام زاده‌است (صحح است ) و این برای این بود که تحلیل بکند عقاید خودش را و هر حرف اهانت آمیز که می‌خواست بزند , آزادی عبارت از آین نیست که باشخاص فوش بدهند و با اشخاص توهین بکنند و یا تقاضای انحلال مجلس را بکنند ( صحیح است ) این آزادی آزادی ام حدود است یعنی هرج و مرج است (صحیح است ) و هرج و مرج هم جز ایجاد دیکتاتور چیز دیگری نیست ( صحیح است ) مگر آقای قبادیان ۱۴ سال حبس را فراموش کردید ؟ همین آقای دشتی مگر ایام محبس را ننوشتید ؟ و بنده تعجب می‌کنم که چگونه همی آقایان راضی می‌شوند که در این مجلس دیکتاتور ایجاد بشود و بخواهد عقاید خودش را تحمیل کند و بخواهد اساس دکتاتوری را تجدید کند ؟ ( صحیح است )

بنده برای تمام این اصطلاحات , برای اصطلاحات اداری , برای تعدیل سطح زندگی جامعه و اجرای عدالت اجتماعی برای برقراری اصول آزادی و مشوطیت یعنی اجرای اصول قانون ( بعضی از نمایندگان – اکثریت نیست آقا ) نائب رئیس – اگر موافقت بفرمائید جلسه را ختم کنیم جلسه فردا صبح ( حاذقی – در چه ساعتی ؟ ) ساعت ۸ صبح (صحیح است ) ( مجلس یکساعت بعد از ظهر بعنوان تنفس ختم شد ) ( مجلس یک ساعت و ربع پیش از ظهر روز پنحشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۲۴ مجددا بر پاست آقای دکتر معظمی نائب رئیس تشکیل گردید )

نائب رئیس – چون روز محکومیت آقای دکتر رادمنش و آقای پور رضا از حضور در مجلس تمام شده‌است می‌توانند از روز بعد حاضر بشوند آقای طباطبا ئی محمد طباطبا ئی – بنده شخصا مخالف نیستم که آقایان بیا یند در مجلس اما از لحاظ حفظ انتظا که این عمل هم در مجلس شورای ملی در این دوره‌های اخیر برای اولین دفعه از همن جهت انجام شد خواستم از مقام ریاست بپرسم که این چطور حساب شده‌است , آنچه که از تصویب مجلس گذشت مطابق نظامنامه هفت جلسه محرومیت است و جلسا مجلس ملاحظه فرمودید که بعنوان تنفس تعطیل شده , جلسه عبارت است از اینکه یک ساعت معینی مجلس شروع به کار می‌کند و در آخر بشود و در جلسه بعد مطابق نظامنامه صورت خلاصه جلسه پیش خوانده بشود و تصویب بشود آنوقت آن جلسه گذشته را می‌گویند یک جلسه , اگر باین معنی توجه بفرمائید خیال می‌کنم که هنوز یک جلسه هم تمام نشده‌است برای اینکه هر روز بعنوان تنفس جلسه را ختم کردیم و روز بعد آمدیم دنبال آن برنامه حرف زدیم و حالا اگر این طریق بخواهید حساب بکنید شاید هفت جلسه باشد

نائب رئیس – اجازه بفرمائید , و اصلا این موضوع صبح در هیات رئیسه مطرح شد در قسمت اینکه اصلا محکوم کردن نمایندگان از حضور در جلسه امر مهمی است و بهمین جهت هم نظام نامه به رای مجلس شورای ملی گذاشته و بهیچوجه هم سابقه نداشته‌است که جلسات مجلس ۱۵ روز بحال تنفس تعطیل بشود و بعلاوه چون در این قسمت سابقه بدی ایجاد شده و ممکن است یک وقت جلسات بعنوان متمادی تمدید شود و یک وکیلی از حق خودش محروم بشود این بود که هیات رئیسه تصمیم گرفت که مقصود از محرومیت‌های مجازاتی در هر جلسه عبارت از همان جلسه عرفی است (صحیح است ) که عبارت از شرکت در مذاکرات است ( صحیح است ) و همینطور هم برای آقایان که غیبت می‌کنند غیبت جلسه‌ای حساب می‌کنند ( صحیح است ) از این جهت هیات رئیسه تصمیم گرفته‌است که مقصود از جلسات شرکت در مذاکرات است ( صحیح است )

و وقتی حساب کردیم دیدیم تمام شده‌است , این است که امروز هفت جلسه تمام می‌شود و می‌توانند حاضر شوند ( صحیح است )

محمد طباطبائی – بنده هم موافقت می‌کنم …… ارفاقا نائب رئیس – آقای عماد تربتی عماد تربتی- عرض کنم روز گذشته بنده ضمن بیانات مشروح خودم پاره اصطلاحاتی که در امور بهداری , فرهنگ , کشاورزی , اقتصاد , امور مالی و اصطلاحاتی که درشئون اجتماعی باید بعمل بیاید بعرض اقایان رساندم ضمنا بطور اجمال من اشاره کردم که این اصطلاحات اساسی که برای این کشور لازم است نهایت ضرورت و فرویت را خواهد داشت و این دولتی می‌خواهد که قادر بر اصطلاحات باشد البته اقایان تصدیق می‌فرمایند که هر چه بیشتر ما رو بخرابی برویم اصطلاحات زودتر و دقیقتری لازم است , بیماری که حالش سخت تر و شدید تر بود بایستی از طرف پرستاران بیشتر مراقبت بشود ! یک میوه که رو بفساد گذاشت در اوایل البته مختصر است ولی بعد که فساد به نصف آن رسید سر تاسر آن میوه را فرا می‌گیرد ما فعلا در این حالت هستیم و خرابی‌ها همه روزه می‌بینیم روز افزون است و بایسی یک دولت که قادر به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی باشد بوجود بیاوریم ( دکتر آقایان – یعنی چه ؟ ) من تصور می‌کنم که قدرت هائی که دولت‌ها دارند دو جور است یا قدرت ذاتی است که شخصا دارای انرژی و قوای جسمانی است و دارای قوای جوانی یعنی باندازه‌ای قوای جوانی شان محفوظ باشد که رو به تحلیل نرفته باشد باید اینطور قدرت ذاتی دولتها داشته باشند و اگر این قدرت ذاتی را داشتند برای اصلاحات آن قدرت عرض هم که عبارت پشتیبانی مجلس شورای ملی است برای آنها قهرا حاصل و ایجاد خواهد شد (صحیح است) من تصور می‌کنم آقایانی که


+ در این کابینه شرکت دارند غالبا آنهائی هستند که رو به فرسودگی و پیری گذاشته‌اند .

در صورتیکه ما داریم طبقات روشنفکر و طبقات توانا , وما بایستی که باشخاصی کار را محول بکنیم که با پشتهای خمیده نباشند که بتوانند بارهای سنگین ما را بسر منزل مقصود برسانند غالب این آقایان در بیست سال پیش و سی سال پیش در کابینه‌ها شرکت داشته‌اند , در کابینه قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله شرکت داشته‌اند و زمامدار بوده‌اند , در کابینه عین الدوله ۱۳۳۳ شرکت داشته‌اند و زمامدار بوده‌اند , من اینطور استدلال می‌کنم همانطوری که در ۲۵ سال ۳۰ سال پیش کار را از طبقات دیگر گرفتند و به این آقایان دادند حالا هم باید کار را تسلیم کسانی بکنیم که در همان مرحله ۲۳ سال قبل آقایان هستند و بهمان حالت روزی هستند که آقایان زمامدار بودند ( صحیح است )

من تصدیق دارم که آقایان خدماتی در دوره‌های گذشته کرده‌اند ولی روزی در خزانه ایران من شمشیر جهانگشای نادر نادر را دیدم البته ما کمال احترام را بآن شمشیر داریم زیرا شمشیری است که بدست نادر تا قلب هندوستان رفت و شخصیت و تبریز ایرانی را در دنیا ثابت کرد و تاج و تخت محمد شاه هندی را گرفت و باو بخشید منتها خودشان نتوانستند حفظ کنند ولی نادر بآن شمشیر تا هندوستان رفت و آن شمشیر هم فعلا در خزانه باقی است و از آثار باستانی است و قابل احترام هم هست اما ما اگر خواسته باشیم جنگی بکنیم با آن شمشیر دیگر بجنگ نخواهیم رفت من تصور می‌کنم که آقایان موقع استراحتشان است و بایستی احترامات آنها کاملا محفوظ باشد و در جای خود بنشیند و یک مشورتهائی طبقاتی که بتوانند کار کنند بدهند و از فکر آنها استفاده بشود ولی اگر ما آنها را بواسطه شدت کار طوری در فشار قرار بدهیم که بواسطه ضعف اعصاب حالت تسلط آنها هم بر اعصابشان از بین برود دیگر از فکر آنها هم نمی‌توانیم استفاده بکنیم زیرا عقل سالم در بدن سالم است و بواسطه شدت کار ما از فکر اغلب این آقایان نمی‌توانیم استفاده بکنیم و وقتی که دارای یک چنین قدرتی نبود البته قادر باصلاحات اجتماعی نخواهند بود . عرض کنم اگر دولتی باشد که قادر باصلاحات اجتماعی باشد می‌تواند از قدرت مجلس و پشتیبانی مجلس و از قدرت عرضی مجلس کاملا استفاده بکند برای اینکه این مجلس بطوری که یک یک حساب می‌کنیم و حکم را هم همیشه باید بر اعم و اغلب جاری کرد اغلب نمایندگان کسانی هستند که حتما ملت ایران آنها را انتخاب کرده‌است در این هیچ شک و تردیدی نیست ولی اگر یک اقلیت کوچکی هم باشند که بوسایل غیر مشروع در این مجلس راه یافته باشند عرض کردم حکم همیشه بر اعم و اغلب جاری می‌شود و باصلاح برای یک بی نماز درب مسجد را نمی‌شود بست و نمی‌شود گفت که اکثریت مجلس صالح نیستند و نمی‌شود گفت که این مجلس را بایستی منحل کرد و نمی‌شود گفت که این مجلس از یک دولت پشتی بانی نخواهد کرد ولی تاکنون این مجلس دولتی ندیده‌است در دوره چهادهم که بتواند از او پشتیبانی بکند اگر یک دولتی باشد که اصلاحات بعمل بیآورد این آرزوی مجلس و ندای قلب مجلسیان خواهد بود و در این مورد شک و تردیدی ندارم ( دکتر کشاورز – رای تمایل را همین مجلس میداند ) ایراداتی که در این مجلس هست از جمله این است که سخنرانی در مجلس زیاد است البته مجلس جای سخنرانی است و البته مجلس جائی است که باید بدرد‌های اجتماعی واقف بشود درد‌ها را بگویند آنوقت دوارا هم بگویند آنوقت قوه مجریه بایستی اجرا کند والا مجلس برای اجرا نیست و تا کنون اگر تقویت و پشتیبانی از دولتهای گذشته شده‌است برای این بوده‌است که امور اغلب رو به خرابی می‌رود و آن حال حاضر را هم دولتها نمی‌توانند نگاهداری کنند البته اگر می‌توانستند همان وصع موجود را هم نگاهداری کنند البته مجلس وظیفه اش این است که از دولتی که بتوانند از کشور نگاهداری بکند و دولتهای زیآدی هم در مجلس چهاردهم از بین نرفته‌است فقط در این دوره دو دولت از میان رفت یکی دولت آقای ساعد بود و یکی هم دولت آقای بیات دولت آقای ساعد را هم دیدیم که آقای ساعد خودشان برای خودشان یکمشکلاتی ایجاد کردند که مجلس از او سلب اعتماد کرد ( حاذقی – مجلس سلب اعتماد نکرد خودش استعفا داد ) البته استعفای کابینه آقای ساعد روی اصل این بود که می‌دانست مجلس باو رای اعتماد نخواهد داد ( صحیح است ) ( حاذقی – اینطور نیست اکثریت تام داشت ) ( جمعی از نمایندگان – باهمهمه اکثریت پشتیبان ایشان بود خودشان استعفا دادند ) ( امیر تیمور – اجازه بفرمائید فرمایششان را بکنند ) دولت آقای بیات هم می‌گویند چکار کرد ؟ من همین را می‌گویم که چه کار کرد , چون کاری نکرد در مدتی که زمامدار بود احساس کردند که در تشکیلات کشوری اقدامات اساسی نمی‌شود از این خهت اکثری ات مجلس رای اعتماد بدولت بیات ندادند ( یکی از نمایندگان - اینطور نبود )

و در مدت مدیدی که مجلس تشکیل شده‌است اینطور نبوده‌است که همه روزه مجلس بیاید و یک دولتی را بردارد و دولت دیگری را روی کار بیاورد دو دولت بوده‌است آن هم باین شرحی که عرض کردم , ایراد دیگری که با کثریت مجلس هست عبارت از این است که قوانینی نگذشته‌است ما باندازه کافی و بلکه بیش از لزوم در کشور قانون داشته‌ایم که اغلب آقایان نمایندگان ملاحظه فرمودند و اشاره کردند که قوانین زائدی که دراین کشور هست حذف بشود و فسخ بشود و احتیاج به قانون تازه‌ای نبود و طرح تازه و مفیدی نیامده‌است که مجلس ان طرح آن را بگذراند , مجلس هم اینطور که می‌گویند اشخاص ناصالح زیادی در آنهست اینطور نیست ( فرخ – راحع به برنامه نیست )

عده زیادی از رجال بزرگ مملکت در این مجلس وجود دارد اشخاص صالح و پاکدامنی ما در این مجلس آقای طباطبا ئی رئیس مجلس داریم و ممکن است من از ایشان اجازه نداشته باشم که این عرض را بکنم بواسطه مبالغی قروض آقای طبا طبائی بطور استهلاک از حقوق مجلسی ایشان ماهیانه مبالغی کم می‌شود ما در مجلس اشخاصی داریم که در دوره مجلسی املاک موروثی و پدری خودشان را فروخته‌اند و یا دارند می‌فروشند و دارند خرج می‌کنند و نمایندگانی که در این مجلس هستند کسانی هستند که بیش از نصف این مملکت اهل آنها عشیره آنها تبار آنها مورد علاقه خاص آنها هستند ( صحیح است ) هیچوقت ممکن نیست که این مجلس و اکثریت مجلس از مصالح مملکت صرف نظر بکنند ( صحیح است ) یک اشخاصی هستند که خودشان در مجلس ایجاد فساد می‌کنند خودشان مانع از امور می‌شوند خود می‌کشی ای حافظ خود تغزیه می‌داری و خودشان هم بعد مجلس را بباد فحش می‌گیرند و یک اشخاصی هم هستند که آنها منتظر الوکاله هستند اینا اشخاصی هستند که من می‌خواهم یک دعائی در حق آنها بکنم که بعقیده بنده نفرین است که دوره‌های آینده تمام آن منتظر الوکاله‌ها موفق بوکالت بشوند تا مانند ما به این عسرتی که عبارت از افترا و تهمت و ناسزا باشد گرفتار بشود ( بعضی از نمایندگان – صحیح است احسنت ) ( خنده نمایندگان )

پس با چنین مجلسی البته هیئت دولت قادری بود , اگر دولت با شهامتی بود , اگر هیئت دولتی بود که اصلا حات جرئی که من دیروز عرض کردم صدی یک آن اصلاحات را انجام می‌داد اکثریت مجلس پشتیبان چنین دولتی می‌بود ولی چون من اطمینان ندارم که همچو دولتی را آقای حکم الملک با اغلب افرادی که تشکیل داده‌اند از عهده این امور برآیند , این بود که من مخالفت کردم , حالا آقایان تابع عقیده من نخواهند بود و بهتر این است که در اطراف دولت قادری فکرهای صحیحی بکنند والا شعر ناگفتن به از شعری که باشد نادرست , بچه نازادن به از شش ماهه افکندن جنین البته هر یک از اقایان مسئولیت عمل خود را دارند – کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ( عدهای زا نمایندگان احسنت . نائب رئیس – آقای فرخ فرخ – اگر چه قبل از بنده نماینده محترم آقای فرهودی در قسمت عمده مذاکراتی که شده‌است جواب گفته‌اند ولی بعضی مطالب باقی مانده‌است که بنده اجازه می‌خواهم بطور کلی و خلاصه بعرض آقایان برسانم , آقای اوانیسان در ضمن تذکراتی که در ضمن نطقشان فرمودند شرحی راجع بکشاورزان آذربایجان و اظهار تاسف نسبت بزندگانی آنها فرمودند و شرحی هم راجع به آشوری‌ها صحبت کردند , بنده خیال می‌کنم این مذاکره اگر جنبه تبلیغاتیش را کنار بگذاریم مطابق با قوانین نیست زیرا در تمام ایران کشاورزان آذربایجان ترتیب رویه شان با مالک از تمام نقاط ایران بهتر است ( صحیح است ) بنده خودم والی بودم در آذربایجان و میدانم اکثر نقاط نه عشر رعیت می‌برد و یکعشر مالک در بعضی قسمت‌ها هم یک پنجم یعنی نصف در نقاط یوئینگ و سایر نقاط دیگر نه عشر رعیت می‌برد و یک عشر مالک و در بعضی قسمتهاهم جنس گرفته می‌شود اردبیل , پونئیک و بعضی نقاط دیگر ولی رویهمرفته اکثریات عشر است و حتی از آبی که خرج قنات را مالک می‌دهد رعایای آذربایجان میشه بقول خودشان بقلمستان , و ببستان , و بجالیز و بعضی قسمت‌های دیگر أب می‌دهند بدون اینکه درناری بمالک حق بدهند در صورتی که در بعضی از ایران شاید تا گاوی دو تومان یا کمتر یا بیشتر داده می‌شود بنابراین باید اقرار کرد که وضعیت رعایای آذربایجان از نقطه نظر مالک و رعییت از اکثر ممالک متمدنه هم شاید بهتر است و چیزی عقب نیست ولی اگر زندگانی مشکل است آن زندگانی مربوط به عموم مملکت است از نقطه نظر است آن زندگانی مربوط به عموم مملکت است از نقطه نظر جنگ زندگانی بنده هم بد است , زندگانی رعیت هم بد است ولی از نقطه نظر رعیت و مالک آنطور که میفرمائید نیست , اما در قسمتی که راجع بآسوری‌ها فرمودید و اینکه بعضی از آنها را که عده شان ۱۱ نفر بود تبعید کردند و املاک


+ آنها را برده‌اند اینها مربوط به دولت نیست آقا وقتی که بنده در آذربایجان بودم موقعی که شاه سابق می‌آمد بآذربایجان خلیفه خدا بخش یک عرض حالی نوشت بشاه قدیم تقدیم کرد برای استخلاص آنها وقتی که بنده دوسیه را پهلوی خلیفه خدا بخش گذاشتم و مطالعه کرد آن عرض حال راپس گرفت بنده راجع بآن موضوع صحبتی نمی‌کنم و فقط یک جمله‌ای را عرض می‌کنم یکدهی بود در رضائیه عسگر آباد نمیدانم دیدید یا نه متعلق بمجد السلطنه افشار بود , این ده هفتصد خانوار جمعیت داشت در ۱۳۱۵ که بنده رفتم هفت خانوار باقی مانده بود ۶۹۳ خانوار این‌ها را قتل عام کرده بودند ولی در هر حال باید تصدیق کرد رویه‌ای را که دولت و ملت ایران یا اقلیت داشته‌است همیشه مورد تمجید بوده‌است ( صحیح است ) آن حقوقی را که اکثریت در ایران استفاده می‌کند , اقلیت هم بحد اکمل استفاده کرده‌است ( صحیح است )

( هاشمی – حتی در دوره استبداد ) در ایران ما مقاماتی به رجال ارامنه داده‌ایم مثل مرحوم ملکم خان مثل قهرمان خان , مثل الکساندر خان طومانیاس , نریمان خان , آوانس خان ساعد السلطنه و غیره البته همینطور هم باید باشد زیرا ارامنه را و اقلیت‌ها را برادرهای ملی و مملکتی خودمان میدانیم و بایستی از تمام حقوقی که اکثری ات بهرمند می‌شوند البته اقلیت هم بهره مند شود ( هاشمی – صحیح است ) ولی اینکه تقاضا کرده‌اند که یک وکیل مخصوصی بآشوری‌ها داده شود , اگر در قانون دقت فرموده باشید قانون نظرش این بوده‌است که برای صد هزار نفر یا پنجاه هزار نفر یک وکیل در نظر گرفته شود و آشوری‌ها فعلا تا یازده هزار نفر یک وکیل در نظر گرفته شود و آشوری‌ها فعلا یازده هزار خانوار بیشتر نیستند و مطابق اصول مقنن حق داشته‌است که آشوری‌ها و ارامنه را یکنفر وکیل برایشان معین کند

( حاذقی – دو نفر وکیل ) ارامنه و شوری‌های آذربایجان یک وکیل ( صحیح است ) اما شرحی که راجع به مسلک اشتراکی و الغای قانون فرمودند آقای فرهودی کاملا بیان کردند , بنده یک جمله فقط عرض خواهم کرد که عموم ایرانی‌ها ساعی و جاهدند که بهترین روابط صمیمانه بین ما و دولت شوروی همیشه در جریان باشد ( صحیح است ) و شخص بنده بنام یک نفر ایرانی کمال مجاهدت را دارم که روابط اقتصادی و سیاسی ما با دولت شوروی به بهترین طرزی و صمیمانه ترین رویه اجرا شود ولی این منظور ما مستلزم این نیست که ما تقاضا کنیم که دولت شوروی باید برای این منظور یعنی دوستی با ما مذهب اثنی عشر را هم قبول کند , خیر , ممکن است دولت شوروی همان عبوسی ارتودوکس باشد و با ما هم دوست باشد ما هم مقابله ملزم نیستیم که از نظر دوستی با شوروی رویه اشتراکی را قبول کنیم ( صحیح است )

ما ممکن است مذهب خودمان را داشته باشیم و دوستی و صمیمیت خود را هم با دولت شوروی صد در صد حفظ کنیم ( صحیح است ) و کمال مجاهدت را هم در این راه می‌کنیم و خواهیم کرد چرا ؟ برای اینکه دولت شوروی یکی از دول معظمه دنیااست که گراند پوئیسانس است و دولتی است که در راه آزادی قربانیهائی داده و بعلاوه ۳۵۰ فرسخ شاید با ما هم سر حد است از کوه آقری تا دهانه ذوالفقار و یک ایرانی نمی‌تواند تصور کند که یک همسایه بزرگی که ما با روابط اقتصادی و تجارتی و سیا سیمان لازم و ملزوم دوستی و محبت و صمیمیت است در این باب غفلت کنیم ( صحیح است – صحیح است )

ولی بطوری که عرض کردم این امر مربوط به مسلک اشتراکی نیست آقای فرهودی فرمودند که مطابق اصل اول و دوم متمم قانون اساسی مذهب رسمی ایران مذهب اسلام است و قوانین هم بایستی بتصویب علمای شرع که تطبیق کند با موازین اسلام ولی یک جمله را نفرمودند که این دو ماده تا ظهور قائم آل محمد قابل تغیر نیست ( صحیح است ) بنابر این یک همچو قانونی قابل تغیر در مملکت ایران نخواهد بود ( صحیح است ) زیرا ما مسلمان اثنی عشری هستیم و قانون اساسی هم بما امر می‌دهد که اصل تا ظهور قائم آل محمد قابل تغیر نیست . آقای دکتر کشاورز در ضمن فرمایشاتشان موضوعی راجع بقضیه اردبیل و قتلی که بدست ضرغام نام واقع شده‌است بیان فرمودند که بنده تصور می‌کنم حقیقت قضیه بعرض ایشان نرسیده‌است . از اردبیل کاغذهائی ببنده رسیده و دو نفر از رجال اردبیل هم آمدند بتهران و با بنده ملاقات کردند قضیه این است که حزب توده آذربایجان یک اوراقی طبع کرده‌است بنام عضویت دهاقین و زارعین و می‌فرستد در دهات و یکی یک تومان برعایا می‌فروشد

( دکتر کشاورز – این صحیح نیست آقا ) دو ریال بعنوان عضویت و هفت قران و دهشاهی هم بعنوان خودشان و اینموضوع را هم ترغیب می‌کند که بمالکین حق مالکیت ندهید ( دکتر کشاورز و ایرج اسکندری و فداکار و کام بخش – دروغ است دروغ است ) این اطلاعی است که ببنده رسیده‌است خلاصه اینکه آقایان می‌روند در رضا قلی قشلاقی و این عمل را می‌کنند و البته مالک هم متحمل نمی‌شود و زد و خوردی بین آنها شروع می‌شود و یکنفر هم کشته می‌شود ( دکتر کشاورز – این نسبت‌ها پایمال کردن خون همان دهقان است ) بنده نمیدانم این وظیفه وظیفه دادستان است و وظیفه مستنطق و عدلیه‌است که رسیدگی کند ولی این پیش آمدها را باید افرار کرد که برای آن مقدمات است البته هیچ مالکی حاضر نیست که از حقوق مالکیت خودش صرف نظر کند ( صحیح است ) اما شرحی را که آقای دکتر رادمنش که خودشان تشریف ندارند فرمودند راجع بقضایای اصفهان و یزد بنده تصور می‌کردم آقایان هیئت مدیره حزب محترم توده به پیسکیولژی مملکت بیشتر از این آگاه هستند زیرا اگر می‌خواستند در یزد حزب توده تشکیل بدهند اول باید یک یزدی را وارد کنند و او را بفرستند حزب درست کند ( دکتر کشاورز – یزدی بوده ) اجازه بفرمائید . اهالی یزدیکی از باهوش ترین مردم ایرا ن هستند بنده این را تجربه کرده‌ام چون در تمام ایالات ایران حکومت کرده‌ام که مردمان یزد بسیار مردمان باهوش و زرنگ حتی پشت هم انداز و مآل اندیشند ( صحیح است – خنده نمایندگان ) بهترین مثال آقای دکتر طاهری که تشریف دارند

( دکتر کشاورز – در پشت هم اندیشان حرفی نیست ) و شما نباید انتظار داشته باشید که یک نفر غیر یزدی بتواند برود آنجا حزب درست کند و آنوقت هم تقصیر را گردن مامور دولت بیندازد ( فداکار و دکتر کشاورز – اینطور نیست ) اجازه بفرمائید . آقایان ده جلسه صحبت کردند ما گوش دادیم حالا یادداشت بفرمائید باز این کرسی خطا به هست و شما هم هستید آقایان مامورین دولت وظیفه شان در این قبیل امور بیطرفی است مگر اینکه خلاف انتظامات پیش بیاید و در صورتیکه خلاف انتظامات پیش آمد وترد شوند و جلوگیری کنند( فداکار – خود مامورین دولت انتظامات را بهم می‌زنند ) شما راجع بقضایای اصفهان بآقای وارسته حمله می‌کنید وارسته یک ماموریست که معاون بنده بوده در وزارت کشور بنده او را خوب می‌شناسم یک ماموری است درست و صدیق و وظیفه شناس و وظیفه اس را هم با کمال دقت انجام می‌کند اما اگر او می‌خواست از یک طرف طرفداری کند طرف دیگر شکایت می‌کرد مامورین دولت نمی‌توانند در ضمن وظیفه خودشان در کارهای اشخاص دخالت کنند مگر وقتی خلاف انتظامات روی بدهد

( کامبخش – اگر در غارت خودشان شرکت کنند آنوقت چطور ؟ ) بنابراین ما باید یکقدری در امور منصف باشیم چنانچه یکی از آقایان حمله بآقای مرتضی قلی خان نمود ند مرتضی قلی خان حاکم فریدن است و چها محال و رئیس ایل بختیاری چند نفر سارق مسلح در آنجا بوده‌اند که می‌گویند منتسب به حزب توده هستیم ومن نمی‌گویم که از حزب توده بوده‌اند البته مرتضی قلی خان حاضر نبود که در حوزه او دزد مسلح وجود داشته باشد و آنها را بیرون کرده‌است ( فداکار – همه اینها را دروغ میگوئید ) ( دکتر کشاورز – آقا بخشدار راکت بسته بیرون کرده‌است ) اجازه بدهید ممکن است آقایان هم بعد اجازه بگیرند و تشریف بیاورند جواب بدهند شما می‌فرستید که رعایا را بر علیه مالک تحریک کنند که سلب مالکیت شود ( دکتر کشاورز – دروغ میگوئید آقا ) بنده شنیده‌ام همانطور که شنیده‌ام نقل می‌کنم ( دکتر کشاورز – دروغ است ) من شنیده‌ام همینطور ( دکتر کشاورز – پس اجازه بفرمائید ما هم آنچه را شنیده‌ایم بگوئیم ) ( نائب رئیس – آقایان بی اجازه صحبت نکنید ( خطاب به آقای طوسی ) اسم آقایانی که بی اجازه صحیت می‌کنند یادداشت کنید ) مرتضی قلی خان مالک است و البته ششصد تا ملک ندارد شاید شصت تا هم نداشته باشد اما حقوق مالکیت را حفظ خواهد کرد ( فداکار – خودش غارت می‌کند )

( زنگ رئیس – دعوت بسکوت ) و یک چیزی برای بنده مورد تاسف است و آن این است که ملت ایران همیشه یک حس حق شناسی هم داشت و متاسفانه دارد آن حس حق شناسی هم سلب می‌شود – این کرسی خطا به که بنده و شما آقای دکتر کشاورز و آقای ایرج اسکندری داریم ازش استفاده می‌کنیم و بنام ملت صحبت می‌کنیم و این همان کرسی است که ایل بختیاری با کشته شدن هزاران افرادش استبداد را مغلوب کرد و برای ما گرفت ( صحیح است ) یکی از محترم ترین رجال آنها مرحوم حاج علی قلی خان بختیاری است که خدا رحمتش کند که با مرحوم محمد ولیخان سپهدار قیام کردند و افراد ایلشان را در مقابل استبدادبه کشتن دادند و آزادی را برای بنده و شما گرفتند و ما امروز داریم از این حق استفاده می‌کنیم و بنام ملت صحبت می‌کنیم اقلا باید یک ایلی که آنقدر فداکاری کرده‌است در راه مشروطیت ازش حقشناسی بشود

( فداکار – ما با ایل طرف نیستیم ) جعفر قلی خان پسر مرحوم حاج علیقلیخان در جنگهائی که با رحیم خان چلبیانلو شد و جنگ


+‌های دیگر در جنگ با دامک و جنگ نوبران و جنگ کرمانشاهان در تمام ایتجنگها همیشه پیش جنگ بود و همیشه سرش در کف دستش بود و می‌جنگید و در نتیجه در محبس انژ کسیونش زدیم و کشتیم او را ( دکتر کشاورز – چرا کشتید ؟ ) فرق نمی‌کند رژیم این کار را کرد

( دکتر کشاورز – شما در آن دوره استاندار بودید ) بنده استاندار بودم ولی افتخار می‌کنم که هیچ حکمی بر خلاف حق امضا, نکردم دکتر کشاورز – در آنموقع یک عده از همین آقایان هم وکیل بودند . سنندجی – یک عده هم جاسوس بودند یکی از نمایندگان – معلوم است . شما جاسوس بودید . سنندجی – شنیدید ؟ شما محکوم بجاسوسی هستید . ایرج اسکندری – جاسوس شما هستید چرا توهین می‌کنید نائب رئیس – آقای اسکندری چرا بدون اجازه صحبت می‌کنید ؟

بشما اخطار می‌کنم ایرج اسکندری – ( خطاب بمقام ریاست ) ایشان نسبت جاسوسی می‌دهند چرا بایشان اخطار نمی‌کنید اینجا مجلس تبعیض شده‌است اینکه وضع نیست ایشان هر توهینی که می‌خواهند می‌کنند . نائب رئیس – آقای فرخ بفرمائید . فرخ – ایل قشقای و ایل عرب دو ایلی است در فارس که سالها است با خصومت داشتند مرحوم محمد رضا خان قوام الملک . محمد رضا خان قوام و حبیب الله خان از ایل و از ایل قشقائی داود خان و عبد الله و اسماعیل خان صولت الدوله سردار و عشایر و مرحوم سردار احتشام که مدت کمی رئیس ایل بود همیشه یک اختلافاتی با هم داشتند که حتی این اختلافات منجر یقتل نصر الدوله عمومی توام فعلی شد . حالا این دو ایل متوجه شدند که این خصومت بالاخره بخرابی هر دو طایفه و ایل نمام می‌شود و با هم اصلاح کردند بنظر بنده این اصلاح بین آنها قابل این قدر دقت‌های سیاسی که آقایان تصور می‌فرمایند نیست و بنده که مدتب در فارس والی بودم و خوب می‌شناسم اطمینان می‌دهم که عشایر ایران وطن پرست ترین افراد این مملکت هستند ( صحیح است )

و اگر یک عده‌ای مسلح شدند قضایای سوم شهریور هر کسی را باین انداخت که یک عده محافظین برای امنیت خودشان درست کنند و بنابراین یک عده از عشایر مسلح شدند ولی باید اقرار کرد که حکومت سابق نسبت بعشایر خوب رفتار نکرده‌است از حیث جان و مال و ناموس و زندگیشان شما امروز با عشایر بر طبق اصول قوانین اسلام و روی اصول عدالت و دیانت رفتار کنید عشایر زودتر از هر فردی اسلحه شان را بشما تسلیم خواهند نمود ( صحیح است ) ( دکتر کشاورز – چرا رفتار نمی‌کنید ) ( زنگ رئیس ) … آقای دکتر کشاورز سعدی می‌گوید . سعدی بروزگارن مهری نشسته بر دل – نتوان زدل برون کرد الا بروزگارن . رژیم بیست ساله را نمی‌شود در دو روز تغییر داد , عادت یک ملت و یک مملکت که در بیست سال تغییر کرده‌است اقلا مدت می‌خواهد و آنهم مدت کافی هنوز جنگ کنونی چند روز است تمام شده‌است بنده از حکومت هائی که در ایران تشکیل شده‌است دفاع نمی‌کنم ولی باید به محکومیت‌ها فرصت داده شود که قشون متفقین از ایران خارج شوند و آنها وقت پیدا کنند و آنها اطلاع پیدا کنند و وارد مرحله اصلاحی بشوند , این کار یک کاری نیست که همین جوری توی خم رنگ رزی , خم رنگ رزی که نیست که بزنیم و درش بیاوریم بیرون و بگذاریم روی میز .

این مدت می‌خواهد آقا جان و بعلاوه بنده در کابینه آقای ساعد هم گفتم باز هم عرض می‌کنم اسلحه باید منحصرا در دست نظامی دولت باشد ( صحیح است ) غیر از این ممکن نیست ولی عشایر را هم دولت باید بمنزله یک پدر بفرزند خودش نگاه کند اگر یک پدری ببیند که یک بمبی دست بچه هفت ساله‌است نباید یک چوب بزند توی سرش که هم بمب بترکد هم خانه خراب شود هم پدر از بین برود بلکه بعکس باید وباو حالی بکند که دیگر بمب در دست نگیرد عشایر اولاد این مملکت هستند اگر حکومت‌ها و دولت باید با عشایر با کمال ملاطفت و دوستی و صمیمیت و با حسن سلوک و عدالت و رافت و قوانین اسلام رفتار بکند ( صحیح است ) اینها از هر کسی مطیع ترند ( صحیح است – احسنت ) بنده در کرمان والی بودم ژنرال و قونسول اینگلس یک کاغذی ببنده نوشت که این حسین خان بچاقچی یاغی و متمرد است و دو هزار نفر از قشون ما را هم در جنگ کشته‌است قشون بفرستید و او را قلع و قمع کنید بنده تلگراف کردم بحسین خان او فورأ آمد دیدم حسین خان یاغی نیست و مطیع ترین مامورین دولت است بژنرال قنسول انگلیس جوابدادم البته ژنرال قنسول انگلیس هم که مستر فالکنر بود خیلی آدم فهمیده‌ای بود جواب نوشت که وقتی استانداری اطمینان دارند ماهم صرف نضر می‌کنیم بعد معلوم شد که رفیع زاده یا رفیعی نامی ملکش را خورده‌است این کار را کرده‌است بعد از رفتن بنده از ایشان قول خواسته بود این مجبور شده بود که برود کله کوه آقای سر لشکر ریاضی ببنده رجوع کرد که شما تلگراف کنید بیاید ؟ برای اینکه می‌دانست بنده حرفی را که زدم دروغ نمی‌گویم و آمد و تسلیم شد و می‌دانست قولی که من داده‌ام تا بمن خلاف نکرده‌اند من ممکن نیست که خلاف بکنم , عشایر ایران مردمانی جوانمد و مردمان پاک و عناصر وطن پرست و کامل هستند ( صحیح است ) منتها باید آنها را اداره کنیم . آقای کام بخش شرحی راجع بوزارت جنگ فرمودند بنده اطلاع دارم از ستاد ارتش که بعضی از افسران را تعقیب کرده‌اند و امیدوارم که فرمایشات آقا نتیجه اش دفع فاسد بافساد نباشد یک شرحی راجی ببانک کشاورزی در اینجا صحبت شد روسای بانک کشاورزی اشخاص درست و امین هستند ( صحیح است ) و بنده بآن‌ها سابقه چندین ساله دارم و همه شان را می‌شناسم ( صحیح است ) هاشم صهبا , مرد تحصیل کرده بسیار درستی است آقای خوانساری هم همین طور و عملیاتی را هم که در بانک کشاورزی کرده‌اند در سال ۱۳۲۳ دویس و نود و هشت میلیون معاملات آنها بوده‌است و پس از مصارفی که کرده‌اند سه میلیون عایدات آنها است خرج در رفته و باید تصدیق کرد که اگر وسایل بیشتری در اختیار بانک کشاورزی نمی‌گذارند تقصیر هیئت مدیره بانک کشاورزی چیست ؟ ( صحیح است ) اینها وظیفه خودشان را انجام داده‌اند ( صحیح است ) منتهی یک یک موضوعی است که می‌گویند … حالا آقایان عصبانی نشوند می‌گویند که چند نفر از اعضا حزب توده در بانک بودند که اینها انتظامات را رعایت نمیکرند روزنامه نمی‌نوشت که سر ساعت نمی‌آمدند و اینها را از بانک خارج کردند اینها را می‌گویند انشا, الله که نبوده‌است اینطور ( دکتر کشاورز – اینها همه تهمت است ) خوب اینطور نوشته‌اند وعرض کنم بنده آنچه شنیدم می‌گویم

( دکتر کشاورز – هر کس در این مملکت حرف حق می‌زند مورد تهمت است ) یک شرحی هم آقای دکتر کشاورز فرمودید که آقای اعتلا الملک رئیس اداره انگلیس بوده‌اند در کابینه مرحوم وثوق الدوله , در صورتیکه ایشان هیچوقت رئیس اداره انگلیس نبوده‌است ایشان رئیس نامه جات و بعد رئیس اداره عثمانی بودند بعد مستشار سفارت استامبول بودند بعد مدیر کل و بعد معاون شدند … ( دکتر کشاورز – عضو کابینه قرارداد بودند ) … نخیر نبودند

( دکتر کشاورز – عرض می‌کنم بودند ) … من که اینجا ایستاده‌ام سندم ( دکتر کشاورز – بنده هم که عرض می‌کنم سندم … ) نخیر آقا اینطور نیست که میفرمائید بنده در آنوقت خودم در وزارت خارجه بودم بنده بخوبی یادم است که آقای منصور الملک استاندار فعلی خراسان رئیس اداره انگلیس بودند و آقای اعتلا الملک معاو وزارت امور خارجه بودند معاون امور اداری را انجام می‌دهد و امور سیاسی باشخص وزیر است و ایشان معاون بودند یعنی امور اداری آن وزارت خانه با ایشان بود و قرار داد وثوق الدوله مربوط با اعتلا الملک نیست . اعتلا الملک یکمردی است که بنده آنچه که در ظرف چهل سال در خدمت وزارت خارجه ایشان را می‌شناسم مردی هستند بسیار شریف و درستکار ( صحیح است ) با وجدان و وطن پرست و با ایمان ( صحیح است ) انصاف نیست که مابر جان پاکدامن بی جهت حمله کنیم ( صحیح است ) و بنده در عین حال که از خدمات آقای اعتلا الملک اظهار امتنلن کردم باید از آقای رئیس الوزرا هم استدعا بکنم که بعملیات آقای وثوق السلطنه دادور استاندار آذربایجان هم امر برسیدگی بفرمائید . زیرا یک راپرتی رسیده‌است قریب سی صفحه و بوزارت داخله هم گویا رسیده‌است که ایشان ۷۵۰ هزار تومان رشوه گرفته‌اند ( فرمانفرمائیان – دروغ است ) … خیر آقای فرمانفرمائیان همچو نیست .

( نائب رئیس – آقای فرمانفرمائیان صحبت نکنید ) و بعلاوه بحق حاکمیت دولت هم خیانت کرده‌اند ( فرمانفرمائیان – اینطور نیست ) و از آقا استدعا می‌کنم این را پرت بدهید بدادستان این را پرت یکی از مامورین رسمی دولت است اگر راپرت دروغ بوده‌است باید منع تعقیب او بشود و اگر راپرت صحیح است و درست راپرت داده‌اند باید این مامور حتما تحت تعقیب واقع شود و اگر این ۷۵۰ هزار تومان رشوه و عملات بر خلاف حق حاکمیت صحیح است ایشان باید حتما تحت تعقیب واقع بشوند اگر چنانچه یک چنین کاری را کرده‌است باید تحت تعقیب قرار بگیرد ( ایرج – عملیات کلنل فلیچر را هم بگوئید رسیدگی کنند ) البته کلنل فلیچر تحت حکومت بنده و شما نیست والی آنجا اگر خلافی کرده‌است بفرمائید البته باید تعقیب بکنند .

( ایرج اسکندری – بلی والی را عرض کردم ) غرض کنم که یک قسمت هم آقای ایرج اسکندری راجع بصنعتی شدن مملکت فرمودند . ایشان چون جوان تحصیل کرده‌ای هستند بنده تمنا می‌کنم توجه بفرمائید بعرایض بنده مملکت ایران این طور که فرمودید.


+ صنعتی نیست و صنعتی هم نمی‌تواند بشود ( مهندس فریور – اشتباه می‌کنید ) اجازه بفرمائید آقا یادداشت کنید و بعد جواب بفرمائید اینجا اول ما باید یک هوت فورنو داشته باشیم یعنب کارخانه ذوب آهن داشته باشیم و این یک کارخانه ایست که آنرا باید داشته باشیم .

( مهندس فریور – اینطور نیست ) اجازه بفرمائید آقا شما خودتان مهندس هستید یکقدری هم گوش بدهید بحرف بنده …. تا بتوانیم در اینجا کارخانه‌های دیگر ایجاد کنیم حالا یک کارخانه‌ای که می‌خواهید بخرید فرضا از بروکسل بخرید بیکمیلیون تومان این کارخانه لابد در خود بروکسل هم قیمتش یک میلیون است در ۱۳۱۰ که حالا قطعا زیادتر است در آن وقت ششصد هزار تومان خرج و کرایه این کارخانه‌است و بعد مخارج مونتور و مخارج ساختمان که برای اینها هم باید مبالغی خرج کنیم مخارج منتر را هم حساب کنیم که مخارج منتر را هم دو برابر بروکسل حساب بکنیم تا بیاید اینجا و نصب بشود دو برابر هم بیشتر می‌شود و تقریبا این کارخانه برای شما دو میلیون گرانتر تمام می‌شود از کارخانه‌ای که در بروکسل ساخته شده‌است . بنده در این قسمت میدانید اول کسی بودم که اداره صناعترا درست کردم همچنین وزارت صناعت را هم باز بنده تشکیلاتش را دادم قند را دولت لهستان و دولت چک اسلواکی سه قران و سه عباسی می‌داد در سیف بنادر ایران بنده با کمال قناعت و صرفه جوئی که می‌کردم و آقا هم شاید ملاحظه کرده باشید و دوسیه‌ها را شاید دیده باشید بکمتر از هفت هزارو دهشاهی و هفت هزار و پانزده شاهی برای ما تمام نمی‌شد چرا ؟

چون مواد اولیه را ما بقدر آنها نمی‌توانیم ارزان تهیه کنیم , آنها چغندر را نقاطی می‌کارند که کنار رودخانه‌است و نزدیک کارخانه هم ماشین هائی هست که آنه را سوق می‌دهد بکارخانه حالا من باید چغندر را از این ده بار کنم با الاغ و خرواری یکتومان . دو تومان حالا شش تومان . هفت تومان بدهم تا بیاید توی کارخانه ذغال خالی از شمشک برای من میاید آنموقع خرواری شش تومان حالا ملاحظه بفرمائید شصد هفتاد تومان شده‌است . و این هیچوقت ممکن نیست کنگورانس بکند شما در نساجی می‌توانید کارخانه بیاورید در تهران که ماهوت انگلیسی را در لندن ارزانتر از مال لندن بفروشید ؟ این محال است آقا ( دکتر کشاورز – صنایع داخلی را حفظ کنید کاری ندارد ) اجازه بفرمائید

( مهندس فریور – از لحاظ اقتصاد ملی ) .. صنایعی در ایران قابل پیشرفت است که صنایع فلاحتی باشد آنهم باید یک کمکهای اقتصادی و یک لوایح گمرکی داشته باشد تا شما بتوانید استفاده بکنید بلی از حیث من تصدیق می‌کنم آقای اسکندری بودن کارخانه از نقطه نظر مرام شما بهتر است چرا , برای اینکه اجازه بفرمائید یکنفر کشاورز را در مزرعه اش نمی‌شود پیدا کرد و تبلیغش کرد مخصوصا که زراعت دیم هم دارد در هوای آزاد زیر آسمان و بخدا هم معتقد است ولی توی کارخانه یک کاسه تر است دو سه هزار نفر را می‌شود یکمرتبه تبلیغ کرد از این نظر خوب است ولی از نظر پیشرفت صنایع باور کنید که من مطالعات دقیقی غیر ممکن است از حیث صنعت بتواند خودش را بی نیاز کند و شما باید صنایع داخلی را تکمیل کنید چیزهائیکه دارید بفروشید و چیزهائیکه ندارید بیاورید هیچ مملکتی در دنیا نمی‌تواند تمام احتیاجات یک ملت را خودش تهیه کند این ممکن نیست یک چیزهائی را باید تهیه کنند در بازارهای دنیا اکسپوزه کند بفروشد بعد چیزهائی را که ندارد بیاورد ( صحیح است ) بنده حالا در این قسمت از نقطه نظر انتظامات دولت تمنا دارم مخصوصا آقای وزیر دارائی که تشریف دارند نسبت باملاک عشایر یک توجهی بفرمائید تا باین وضعیت خاتمه داده شود یکی از اینها که آقای قبادیان رئیس ایل کلهر است این آدم تمام املاکش را ازش گرفتند بعد عوض دادند عوضها را هم گرفتند بدون قباله بعد مجلس رای داد کمیسیون مالیه هم رای داد هنوز یک دینار و یا یک وجب از ملک این را پس ندادند و این آدو که متصدی ارتزاق سیسد نفر خانواده عشایری است باید ببدبختی زندگی بکند همچنین از املاک بختیاری‌ها و سردار عشایر اینها یا حق دارند یا ندارند که بگوید هم ندارند وباین وضعیت خاتمه بدهند . این وضیت لوس بنفع مملکت نیست ( صحیح است )

( پروین گنابادی – آقای فرخ از هزاره ایهای خراسان چرا نمیفرمائید ؟ ) …. صحیح است همینطور نسبت به آقای یوسف خان هزاره‌ای پسر مرحوم محمد رضا خان شجاع الملک که بسیار مرد نجیب و با اطلاعی بود و بنده افتخار آشنائی و دوستی ایشان را از سی سال قبل داشتم املاک این یوسف خان را گرفتند و در فارس و در فیروز آباد یک ملکب باو دادند بعد مورد بی مهری آن سرتیپ عمیدی هم بود بعد فیروز آباد را برگرداندند بورثه مرحوم سردار عشایر و الان برادرهای اینها خانواده‌های اینها گرسنه هستند ( صحیح است ) خدا شاهد است که گرسنه هستند الان هم اگر آقایان تذکر نمی‌دادند بنده هیچ یادم نبود این انصاف نسبت چندین هزار تومان املاک اینها را , آقا , ضبط کردند اقلا باندازه قوت لا یموت باین‌ها بدهند حالا بنده وارد می‌شوم بموضوع برنامه دولت بنده چون با دولت موافق هستم و مدافع دولت هستم عرایضی که می‌کنم از نقطه نظر تذکر است در قسمت سیاست خارجی همانطور که آقایان تشکر کردند بنده هم بنام خودم و رفقای خودمان تشکر می‌کنیم زیرا دولت با مدت کمی که متصدی کار هست قبلا متوجهاین نکته بوده‌است و اقدام کرده‌است ما سه چیز از دولت می‌خواهیم که بطور خلاصه عرض می‌کنم اولا اجرای ماده پنج عهد نامه و خروج متفقین . دوم ترمیم خسارات مردم و دولت در جنگ عمومی یک عرض حالی بنده چند روز قبل دادم بآقای وزیر خارجه یک قصری است درماکو که ارتش شوروی البته چیز کردند احتیاج داشتند و بتصرف آنها داده شده‌است و البته استفاده کردند ولی این را تمام دردهایش را سوزاندند سقفهایش را خراب کردند و خلاصه بکلی از بین رفته‌است تمنا می‌کنم کمیسونی تشکیل بشود که خسارات مردم و دولت را دقیقا معین کند که دولت با مذاکرات دوستانه بنده یقین دارم که دولت متفق ماهم کمال مساعدت راخواهند فرمود و نتیجه خواهد گرفت عرض سوم بنده این است در موقعیکه جنگ بود البته دول داخل در جنگ از نقطه نظر حفظ ارتباط و استراژدی از نفطه نظر حمل مهمات در یک اموری دخالت می‌کردند امروز دیگر جنگ نیست ما از دولت می‌خواهیم که هیچگونه دخالتی از قوای متفقین از هر طرف و هر کدام بهیچ صورتی در کارهای ما نباید بشود ( صحیح است )

فلان حاکم کی باشد ؟ رئیس نظمیه کی باشد ؟ اینرا تبعید بکنید آنرا چکار بکنید . آن یکی باید برود توی ایل اینها نباید باشد ( صحیح است ) خوب تا موقعیکه جنگ بود ما روی کورتوازی دیپلماتیک روی کورواتزی دوستانه موافقت می‌کردیم ولی امروز دیگر جنگ تمام شده‌است و از دولت می‌خواهم اینها را و مخصوصا من ازآقای حکیم الملک که بشرافت نفس و وطن پرستی و شخص آقای سپهبدی که باین صفات متصف هستند تقاضا می‌کنم که در این قضیه خیلی جدی و دقیق باشد و در هیچ قسمتی صرف نظر نفرمائید و مسامحه در این کار را رواندازند زیرا اساس حق حاکمیت مملکت قابل مسامحه نیست ( صحیح است )

یک عرض بنده مربوط است بوزارت وخیلی خوشوقت که آقای دکتر خوش بین که یک جوان خرب و تحصیل کرده‌ای هستند ( امیر تیمور – آقای دکتر می‌فرمایند من جوان نیستم ) جوان نیستند خوب پیر مرد ند یک چیزهائی بنده می‌شنوم که آقا موظفید اینها را تعقیب جدی بکنید و آن این است که در محاکم و پارکه بعضی چیزها شنیده می‌شود که از نقطه نظر صحت عمل قضات چندان مطلوب نیست و اما قسمت دیگری که مهمتر است و باید عرض بکنم موضوع ثبت اسناد است ثبت اسناد آلان بتمام معنا یک محل دزدی است . بنده چند مورد را برای اطلاع آقایان عرض می‌کنم یک ملکی است قاسم آباد قند شاه , وقف است , این ملک را هم وقفنامه اش بآقای بهبهانی تقدیم شده‌است و بعد در عدلیه موکول شده‌است به حکمیت و سر حکمیت آقای دکتر مصدق که ایشان حاضر ندایشان بر وقفیت این ملک حکم داده‌اند یک کسی در زمان سرلشکر ضر غامی که نماز هم می‌خواند و ریش هم می‌گذارد ولی تور می‌اندازد و موقوفات را صید می‌کند دو باغ را حکم گرفته حالا کاری ندارم در ثبت اسناد دو گاو شده دو پا گاو و دو پا گاو شده‌است هشت سند مالکیت و کسی هم حرف نزد در ثبت اسناد یکی از رفقای من ورقه مالکیتی می‌خواست رفته بود آنجا آن عضو کشوی میز را کشید روی ورقه مقوا بخط درشت نوشته بود بیمایه فطیر است تا پنجاه تومان نگرفت نداد اراضی بین بهجت آباد و جلالیه سیصد هزار متر پرونده اش گمشده آقا این ثبت اسناد را درش را به بندید و منحل کنید و یک مفتش صحیح العمل غیر دزد بفرستید تکلیف گذشته مردم را روشن و یک اورگانیزاسیونی بدهد که تکلیف مردم معلوم باشد سابقا یک دفاتری بود هر کسی می‌خواست بطور صحت معامله بکند می‌رفت محضر آقای بهبهانی و محضر آقا مرحوم حسین نجم آبادی هر کس می‌خواست یکقدری طور دیگر باشد خدا رحمت کند می‌رفت بمحضر شیخ محمد رضای قمی آقایان آمدید اینها را بستید و فرستادید بدفتر ثبت اسناد وزارت عدلیه و یک مالکیتی هم برای این معاملات از مردم گرفتید حالا هر روز یک وضعیتی اتفاق می‌افتد که اصلا وضعیت مالکیت را متزلزل کرده‌است امیر اعظم در آمریکای جنوبی است خانه اش را در اینجا فروخته‌اند و حالا هم مدتهااست بقیه دارد


+ دوره چهاردهم قانونگذاری شماره مسلسل ۱۳۹۵ مذاکرات مجلس بقیه جلسه ۱۲۷ صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه دوازدهم خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه بیانات آقای فرخ اقای دکتر امامی دویده‌اند تا توانسته‌اند قضیه را حل کنند بنده نبودم ۱۱۱ ذرع از خانه بنده که مال خانواده‌ام است یک نفر زرتشتی فروخته این طرز یک طرزی نیست که قابل دوام باشد شما آمدید قانون ثبت اسناد را گذراندید که مردم مطمئن باشند کسی که خانه اش ثبت شد و قبا له اش را گذاشت توی جیبش مطمئن باشد که مالک خانه‌است اما حالا شب می‌رود خانه اش می‌بیند خانه اش را فروخته‌اند این طرز ثبت اسناد نیست.عرض دیگر بنده راجع بفرهنگ است استدعا می‌کنم آقای رهنما توجه بفرمایند زیرا بنده مدتی با ایشان افتخار همکاری در شورای عالی فرهنگ داشتم راجع به پروگرام در قسمت علمی و قسمت ادبی دقت کردیم و با لاخره سه سال و سه سال کردیم چرا زیرا که ادبیات ایران مستلزم دانستن ادبیات عرب است و در این قسمت لازم است که مطالعات زیاد بشود و در یکسال نمی‌شود یکی از وزرا خواست که متابعت از پرو گرام فرانسه بکند و آمد پنجسال کرد نتیجه این شد که یک شاگردیکه لیسانسه می‌شود سواد فارسی ندارد بنده در این قضیه راجع به پسر خودم مبتلا شدم که مجبور شدم سه سال معلم خارج بیاورم و حقیقتا خیلی خوشوقتم که این کار را کردم زیرا در سال اول اینها عقود را از روی شرایع محقق می‌خوانند و اگر اینها این مقدمات را ندانند هیچ چیز نخواهند فهمید بنده استدعا می‌کنم در این تعطیل یک کمیسیون صلاحیت دار معین کنید در این در این پروگرام تجدید نظر کنند و تکلیف شاگردان ادبی را معین کنند (وزیر فرهنگ الان مشغول تهیه برنامه هستند) که در آتیه دچار این مشکلات نشویم خود آقا اهل فن هستید الان شما اکی والانس بین سالهای تحصیلی ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۳ را ملاحظه بفرمائید ببینید یکی است؟ از خود شما سئوال می‌کنم

(وزیر فرهنگ – خیر فرق دارد) عرض دیگر بنده راجع است بمستخدمین و خیلی خوشحال هستم که آقای نخست وزیر در برنامه خودشان یک ماده‌ای هم برای تجدید نظر در قانون استخدام گزارده‌اند یک عده زیادی از مستخدمین ما کنتراتی هستند اینها زیر قداره داموکلس هستند و قداره بالای سرشان است زیرا صبح که کنتراتشان ملغی شد خداحافظ و بنده چون مدتی اینطور زندگی کردم بهتر میدانم و استدعا می‌کنم که در قانون استخدام که تجدید نظر می‌فرمایند راجع باین قسمت هم یک توجهی بشود و این موادی را که داده‌اند مورد دقت در آن کمیسیون واقع بشود و مخصوصا از آقای وزیر فرهنگ در خواست می‌کنم که بیشتر طرف توجه قرار بدهند و در این قسمت یک دقت نظری بکنند که حقوق مستخدمین کنتراتی هم محفوظ بماند- اما راجع باقتصادیات بنده صحبت زیادی نمی‌کنم زیرا فرمایش آقای دشتی را فراموش نمی‌کنم که فرمودند اشخاصی که از یک چیزهائی اطلاع ندارند به خودشان اجازه می‌دهند که در اطراف آنها سه ساعت حرف بزنند و این حرف بسیار صحیح است و بنده خودم چون در اقتصادیات اطلاع زیادی ندارم چیز زیادی عرض نمی‌کنم ولی چون چند ماهی متصدی بوده‌ام در آن قسمت این است که این عرض را می‌کنم . دولت ماهی چهار میلیون ونیم باقتصادیات بودجه می‌دهند در حالیکه این غله بعقیده بنده باید همیشه جزء مالیه باشد (صحیح است) و بنده خودم تجربه دارم زیرا مامورین مالیه در این قسمت قوی تر و مطلعتر هستند. برای خرید قماش و قند و چای و اتومبیل بنده اینها را اگر به خود تجار اجازه بدهند که بیاورند و دولت در سر حد یک حقی بگیرد و بیک قیمت بفروشند این بهتر است (صحیح است ) و این ۵۴ میلیونرا دولت ندهد ولی اینجا می‌گویند که سه اشکال است و این سه اشکال باعث شده‌است که اینکار نشود. یکی این است که می‌گویند یک قراردادی است بین ما و دولت آمریکا که او مانع است

(رفیع-بیخود است چنین چیزی نیست) بنده گمان می‌کنم که این را می‌شود با مذاکرات حل کرد و دولت آمریکا وقتی مشکلات ما را بداند اجازه خواهد داد مخصوصا اینکه در عهدنامه ما ذکر است (رفیع-بیخود می‌گوید) مامورین این را می‌گویند که پول‌ها را بخورند قسمت دوم این است که می‌گویند خاورمیانه مشکلاتی ایجاد می‌کند (رفیع-این را هم دروغ می‌گوید) بله این هم بیخود است و قسمت سوم این که یک قدری مشکل است این است که می‌گویند هشت نه هزار نفر عضو بیکار می‌شوند (صحیح است) این قسمت البته مشکل است ولی بعقیده بنده دولت باید یک شرکت هائی مثل همین شرکت آبیاری و شرکت‌های دیگر تاسیس بکند و در ماده اول هم ذکر بکند که این شرکت‌ها غیر از مستخدمینی که دولت معرفی می‌کند حق استخدام عضو ندارد و اعضای زیادی که دولت دارد وارد آن جا‌ها بکندا و دیگر اینکه خالصجات را ممکن است خرد کنند و با لاخره بهر مستخدمی باید یک اوانتاژهائی بدهند که هم بیکار نباشد وهم آبادی بشود. آنچه بنظر بنده می‌رسد بطور اجمال


+ این است البته کسانیکه در قسمت اقتصادیات وارد هستند و تخصص دارند می‌توانند یک مشورتهای بآقا بدهند که البته خودتان هم مطالعه خواهید فرمود.عرض کنم در ضمن فرمایشاتی که آقای رفیعی فرمودند راجع به ژاندرمری یک فرمایشاتی کردند ولی به عقیده من ژاندرمری دارد رو به اصلاح می‌رود و حقیقتا از شوار تسکف که مامور وظیفه شناسی است باید تشکر کرد (حاذقی-از رئیس ایرانی اش هم باید تشکر بکنیم)

(جواد -مسعودی-از سرتیپ خسرو پناه رئیس ایرانی آنجا هم باید تشکر کرد)که قبل از ایشان یک وضعیت خرابی داشته‌است و حالا هم نباید توقع داشت که فورا اصلاح بشود مدت می‌خواهد ولی روال رولی است که رو باصلاح است. عرض دیگر بنده آقای وزیر مالیه که خاتمه عرایض بنده‌است این است که قسمت غله سابقا با ۵۱ نفر اداره می‌شد و حالا ۱۲۹ نفر است و بودجه اش دو برابر شده‌است و اگر جزو مالیه بشود هم از حیث عمل و هم از حیث اقتصادی خیلی بیشتر می‌شود استفاده کرد. موضوع دیگر موضوع بانک ملی است بنده دو سه مرتبه یک سئوالاتی به آقای وزیر مالیه داده‌ام و متاسفانه بمسامحه گذشت و به بنده جواب ندادند بنده هم تعقیب نکردم و صلاح ندانستم برای این که ممکن بود بگویند کمک باد کتر میلسپو است چون دکتر میلسپو دیگر حالا در بین نیست بشما عرض می‌کنم که یک سئوالی هم برای دفعه سوم نوشته و تقدیم می‌کنم که آقا زودتر تشریف بیاورید برای جواب این سئوالات هم یک عرضی دارم که بطور اجمال عرض می‌کنم برای اینکه زیاد وقت مجلس را نگیرم و آن این است بنده در روز نامه‌ها می‌خوانم….

(جمعی از نمایندگان-اکثریت نیست) نایب رئیس- اگر آقایان اجازه بفرمایند چند دقیقه تنفس بدهیم (صحیح است)

(مجلس ساعت ۱۲ بعنوان تنفس تعطیل و سه ربع ساعت بعد از ظهر مجددا تشکیل شد) نایب رئیس- در ضمن مذاکرات بین آقایان سنندجی و ایرج اسکندری مطالبی گفته شده بود که در موقع تنفس تحقیقات بعمل آمده معلوم شد ناشی از سوء تفاهم بوده‌است و هر دو آقایان موضوع را تکذیب فرمودند اقای فرخ .(اجازه) فرخ- بطوریکه آقایان مستحضرند بانک مالی پس از خرابکاریها ئیکه کرد یک قانونی برای او گذشت و اختیارات هر قسمت را تجزیه کرد ولی متاسفانه از قراری که جریان دارد رئیس بانک ملی بر خلاف وظایف خودش وبر خلاف مقررات یک عملیاتی می‌کند. یکی از چیزهائیکه بنده در جراید خواندم و تعجب کردم موضوع زور خانه‌است. بانک ملی یک بانک ناشر اسکناس است البته ورزش یک کار خوبی است و کار خوب هم البته بسیار است اما بانک ملی که پاتوقدار نیست که زور خانه درست کند بروند آنجا گور گه بگیرند. این چه معنی دارد؟

و یا اینکه ۱۶۰۰۰ هزار تومان خرج چلو کباب کرده‌است بنده نمیدانم بانک ملی ناشر اسکناس است یا اینکه علی چلوی است؟ بنده تعجب می‌کنم که آقای وزیر دارائی چرا جلو گیری نمی‌کند این پولها از خون مردم است و از جان کندن جمع می‌شود آنجا اینطور که نمی‌شود! هزینه انجا ۳۶۰ میلیون بود الان شده ۱۵۶ میلیون (دکتر زنگنه- همانطور هم بدر آمدش اضافه شده) در آمدش را حالا عرض می‌کنم بانک ملی ۴۵۰ میلیون از دولت می‌خواهد ۱۸ میلیون سال به سال بنام منفعت از دولت می‌کشد رویش و جزء قرض دولت می‌شود آن تجارتیکه بانک کرده و اضافه کرده بر سرما یه اش چیست؟ (یکی از نمایندگان –خیر اقا اینطور نیست) اگر یکشاهی فایده برده‌است آقایان نشان بدهند تمام پولی است که بانک از آن می‌گیرد و عنقریب قرض دولت ۵۵۰ میلیون یا ۶۰۰ میلیون می‌شود .(دکتر زنگنه یک اداره منظم داریم این را هم می‌خواهید به هم بزنند اینکه صحیح نیست)

اشتباه می‌کنید که اینها درست نیست بنده از روی اسناد عرض می‌کنم . اینجا اقای بوشهری فرمودند که بانک ملی از سال ۱۳۲۳ تا فروردین ۱۳۲۴ موفق شده‌اند دویست و بیست میلیون ریال اسکناس –های منتشره را از جریان خارج کنند و نشر اسکناس کمتر شده در صورتی مه این عین تراز نامه بانک است که می‌نویسد: ((بعلاوه کاهش عمده‌ای که در هزینه نظامی متمقین در ایران روی داده بی تاثیر نبوده‌است . بنا براین انتشار اسکناس در سال ۱۳۲۳ مبلغ ۹۶۱ میلیون ریال و کسری نسبت به سال پیش افزایش یافته‌است )). بنده این را باید عرض کنم که خرابکاریها یکی دو تا و سه تا نیست بنده یاد داشت کرده‌ام و از روی اسناد به عرض آقایان خواهم رسانید و عجالتا برای اینکه وقت مجلس را نگیرم چیزی عرض نمی‌کنم چون اگر بخواهمخ صحبت کنم یک

ساعت طول می‌کشد باین جهت عرض خودم را ادامه نمی‌دهم و این سئوال را بمقام ریاست تقدیم می‌کنم که برای وزیر مالیه بفرستند و روزی که وزیر مالیه می‌آید جواب بدهد آقای دکتر زنگنه آنوقت از روی اسناد بشما عرض می‌کنم تا ببینید که بانک ملی از خراب ترین موسسات این مملکت است . (جمعی از نمایندگان) – اینطور نیست آفا اینطور نیست) (هاشمی – خیر آقا اذاره منظمی است ) (مهندس فریور – آقا بی لطفی می‌کنند ) نایب رئیس – آقای وزیر دارائی- وزیر دارائی (اقای هژیر ) – آقایان البته ممکن است در نتیجه طولانی شدن جلسه خسته شده باشند و کسالت داشته باشند ولی بنده اجازه۸ می‌خواهم چند کلمه بطور اختصار بعرض آقایان برسانم (جمعی از نمایندگان – بفرمائید) اولا راجع بفرمایش آقای فرخ می‌خواهم عرض کنم که قطع دارم که ایشان فرمایشاتی که فرمودند شاید یک قسمتش متکی باشد باطلاعات نادرستی که بعرض ایشان

رسیده‌است. نظر ایشان البته این بوده‌است که بانک ملی از هر جهت روز به روز تقویت بشود و این بزرگترین موسسه ملی ما طوری بشود که هم اقتصادیات مملکت از وجودش استفاده کند و هم استقلال اقتصادی و بانکی ما در سایه این بانک تامین بشود (صحیح است ) اولا بانک ملی تا بحال یک خدمات گرانبهائی باین مملکت کرده‌است (صحیح است ) و آقای فرخ هم قطع دارم که بحقیقت این مطلب خودشان ایمان دارند و اگر ایرادی در باب یکی دو تا سه تا مطلب داشته باشند تصدیق خواهند فرمود که چیزی نیست که در مجلس شورایملی عبارتی گفته شود که وهنی باساس و ارکان بانک وارد بیاید (صحیح است ) همانطور که فرمودند این سئوالی است که کرده شده‌است و بنده هم اگر اجازه فرمودند و برنامه دولت تصویب شد بنده قول می‌دهم که تحقیقات کامل بکنم و امید وارم نتیجه تحقیقاتم را اینجا بتوانم بضرس قاطع خدمتشان عرض بکنم البته تمام اطلاعاتی که خدمتشان عرض کرده‌اند حقیقت نداشته ولی بهر صورت البته رسیدگی خواهد شد (فرخ – چلو کباب‌ها را همه خورده‌اند آیا صحت ندارد؟

(خنده نمایندگان ) حالا بنده نمی‌خواهم امروز در باب جزئیات مسائل وارد بشوم البته بانک هم مثل تمام مئو –سسات بزرگ ورزشی دنیا از کجا بودجه می‌آیند ؟ این همه خیریه‌ها که دائر شده‌است با لاخره جزء مئو سسات مالی کسی کمک نمی‌کند!؟ بنظر بنده این خیلی نا انصافی خواهد بود اگر عملیات بانک را توجه نکنیم روی اینکه زورخانه تشکیل داده‌اند یا اینکه چند نفر را دعوت کرده‌اند و چلو کباب داده‌اند (صحیح است) (تیمور تاش-آنهم مربوط بباشگاه بانک است)

عرض کردم بر فرض که اینطور باشد مانعی ندارد من نمی‌توانم که وارد جزئیات موضوع بشوم و بطور کلی خواستم عرض کنم حالا که آقایان اجازه فرمودند و چند دقیقه ببنده وقت دادند راجع به کلیاتی که اینجا بمنایبت پروگرام دولت بحث شد بنده هم چند کلمه‌ای بعرض آقایان میرسانم بنده شخصا باید اذعان کنم که باهمه تجربیات کم و معلومیات کمیکه دارم و با این عمر کوتاه که در این قسمت دارم در این دو سه ساله اخیر قسمت زیادی از تجربیات و معلومات بنده تسبت بامور مملکت در نتیجه بحث و مذاکراتی است که آقایان در این جا مذاکره فرمودند یعنی استفاده کردم از کلیه بیانات متین و مستند آقایان نظر باینکه نمایندگان محترم بهتر از هر کس در کلیه مسائل و اوضاع حوزه انتخابی خودشان و جاهای دیگر کشور اطلاع دارند البته آنچه که در اینجا اظهار می‌فرمایند از روی کمال دقت و صحت است و هر کس که بسمت وزارت در اینجا در حضور آقایان باشد البته استفاده کامل می‌کند خیلی از وزارتخانه‌ها البته برای رسیدن بحقیقت مطلب مکلف هستند که یک بازرس هائی بولایات بفرستند و تحقیقاتی بکنند تا اینکه اطلاعاتی پیدا کنند ولی وقتی که آقایان با اطلاع و احاطه کامل و بصیرتی که دارند اظهار اطلاع می‌فرمایند و البته بر کلیه دولتها فرض است که این مطالب را حقیقت بگیرد و بر اساس اینها عمل کند یعنی حالا که اینجا این صحبت را می‌کنم که بعضی آقایان به عناوین و اصطلاحات مختلف تمام آرزوهای ایران را اینجا بیان فرمودند و ما هم بسمت همکاری یعنی اینکه آشنا بشویم بلوازم و موجباتی که لازم است دولتها بر انگیزند تا بآن آمال و آرزوها برسم بنده هم در مقابل نه بسمت عضو دولت بلکه بسمت همکاری آقایان بطور خلاصه عرض می‌کنم که چه دستگاهی برای انجام آن آرزوها لازم است چون دولت باید با لاخره با یک وسائلی این فرمایشات آقایان را انجام بدهد وسیله در درجه اول مستخدمین دولت هستند یعنی هیئت دولت که عبارت از چند تائی هستند اینها بخودی خود که نمی‌توانند یک کارهائی بمنند ناچار بایستی بدست مستخدمین دولت یک کارهائی را بکنند مستخدمین دولت هم متاسفانه بنظر بنده در ظرف این سئوالات اخیر خیلی مورد تهمت و ایراد هستند (ساسان اینطور نیست آقا همه که مورد ایراد نیستند) مستخدمین دولت دو نوع هستند آنچه بنده خیال می‌کنم یک عده قلیلی هستند که این اعترا ضات


+ بآنها وارداست (صحیح است ) و هر دولتی که بخواهد شروع کند به اصلاح و تمام اقداماتی که اقایان بخواهند بفرمایند که باین اصلاحات ما برسیم موقوف براین است که بهر وسیله هر چه زودتر این عده نابکر نت صالح را دستشان را از کار کوتاه بکند اما یک قسمت خیلی زیادی از مستخدمین ما هستند که کار خودشان را بخوبی انجام می‌دهند (صحیح است ) و بنده تصور می‌کنم که اگر عرض کرده باشم که دولتها مکلفند این همه حملات را که از هر طرف کرده می‌شود حفظ و دفاع بکنند درست ترجمان احساسات آقایان بوده‌ام (صحیح است )

باین مناسبت بود که دولت در برنامه اش قید کرده و نوشته‌اند تجدید نظر در قانون استخدتم یعنی اگر آقایان این برنامه را تصویب کرده‌اند قدم اول دولت باید این باشد که مستخدمین خودش را حقوق کافی بدهد و از آنها حمایت بکند و تقویت بکند و آن عده معدودی را هم که یک روزی آقای فرخ نسبت بیک مسئله دیگری موضوع گاو و علف زار را فرمودند از کار بر کنار کنند بنا بر این ما باید آنها را خارج کنیم و این اساس منظور ما بود راجع بان قسمت از برنامه بنا بر این آقایان نمایندگان وقتی که اجازه فرمو دند که این عمل دولت بمعرض مجلس برسد و کاری که باید در این باب تصویب فرمودند آنوقت یک قسمت از ایرادات و اعتراضاتی که آقایان دارند رفع می‌شود قسمت دیگر به پول است یعنی مملکت باید صاحب یکسرمایه باشد حالا یا مالیات باشد یا چیز دیگری باشد تا بتواند اینها را در راه آنهمه حوائج لابد منه مملکت صرف بکند الان برای استحضار آقایان عرض کنم در این چند روزی که بخدمتگذاری در وزارت مالیه مشغولم و مطالعاتی که کردم خلاصه عملش این است یک مقدار در سنوات گذشته ما عوائدی داشتیم از انحصار‌ها و امور تجارتی حالا خوب یا بد کاری ندارم روزی که این دولت مشغول کار شد سابقا سازمان اقتصادی یک دستگاه جداگانه شده‌است و تمام کارخانجات مملکتی یکدستگاه جداگانه شده بود (فرهودی – خلاف قانون بوده ) عرض کنم از بابت انحصاری رو اقتصادی چیزی دیناری عاید مملکت نمی‌شود در بودجه که بعرض مجلس شورای ملی رسیده‌است بودجه پیش بینی شده برای سال ۱۳۲۴ چهل میلیون تومان پیش بینی کرده‌اند از این بابت ولیی از این بابت در این دو ماه یک قاز دولت ندیده‌است اما وقتی که بطور خلاصه بنده خواستم ببینم عمل این قسمت اقتصادی چطور خواهد بود آنطور که تصور می‌کنند خودشان خیال می‌کنند که اگر دولت تنخواه گردانب باندازه سی چهل میلیونی در مقابلشان بگذارد و ضرر غله راهم تا آخر سال دولت تحمل بکند و یک فکری هم برای مستخدمین زائدی که پنج میلیون تومان خرجش است بکند آنوقت شاید بتواند در سال ۱۲ میلیون بدولت کمک بدهد

(نمایندگان – به به ) اما کارخانجات بایستی عرض کنم که آنهم از جریان کار مملکت و خزانه دولت جدا شده‌است و هم آن ده میلیون تومانی که در بودجه پیش بینی شده‌است بدولت بدهند آنهم تصور می‌کنم چیزی عاید بشود و حتی ضرر هم می‌دهد وقتی که این قسمت اساسی که سالی ۱۲۰ میلیون تومان به خزانه مملکت کمک می‌کرد این را هم کنار بگذاریم آقایان تصدیق می‌فرمایند که دیگر یکقسمت از آن کارهای او تپلیته پوپ لیک که در دوره سابق میشده حالا نمی‌شود

( یکی از نمایندگان – برای اینکه عایدات نیست ) اما قسمت عایدات عمومی آنهم بعرض آقایان رسیده که یک مالیاتی از بین رفته و یک مالیات بر درآمدی در مقابلش گذاشته شده‌است که این هم آنقدر که آقایان می‌گویند و در جرائد نوشته شده‌است البته آنقدر هم که عمل نکرده استولی آن انتظاراتی را هم که داشته‌اند از این قانون برآورده نشد بنابراین به این ترتیب بایستی یک مطالعات کافی در باب آن مالیاتهای زائد که بایستی برداشته شود و آن مالیات هائی که باید باشد شده و اصتلاحاتی درش بشود و بمجلس بیاید وقتیکه بعرض آقایان رسید و تصویب فرمودید آنوقت ممکن است وارد بشویم که چه جور این عواید را تقسیم کنیم یکی دیگر از آن چیزهائیکه شاید زائد نباشد که آقایان بدانند که از همین بودجه ۳۶۰ میلیون تومانیکه باسم بودجه مملکتی داریم ۲۷۰ میلیون تومانش پولی است که در هر سال بطور ماهانه بعنوان حقوق و جیره می‌پردازیم و عقیده بنده اینست که از ۳۴۰ یا ۳۵۰ میلیون تومان وقتیکه ۲۷۰ میلیون تومان حقوق دادیم (وقتیکه میگوئیم حقوق البته مامورین وزارت جنگ ، قشون و پلیس هم جزوش می‌شود ) وقتیکه این ۲۷۰ میلیون داده شد دیگر چی باقی می‌ماند که آقایان توقع دارند اینهمه اصلاحات بشود (یکنفر از نمایندگان – ندهید آقا مگر مجبورید ) (نایب رئیس – اجازه بفر مائید ) ….در سال ۱۳۲۳ صحبت بود که می‌بایستی دولت برای وزارت بهداری آنچه که لازم میداند تهیه ببیند بعد فکر پولش را بکند مطابق آن حسابیکه کرده بودند یک رقم ۴۰۰ میلیون تومان برای بهداری لازم بود دیگر سایر مسائل مملکت بجای خودش بنابراین بنده از این ارقامیکه خدمت آقایان عرض کردم می‌خواهم ذهن آقایان باین

ارقام روشن بشود که این دولت یا هر دولت دیگری وقتیکه دستگاه اداریش مرتب و منظم شد یعنی وقتیکه وزارتخانه دستوری داد بمسئولیت خودش بر طبق قوانین آن دستورات را اجرا بکند و سوء استفاده و ارتشاء هم نباشد که بدبختانه مستخدمین خوب ما هم متهم بشوند آنوقت باید این نقشه را کشید که امور مالی مملکت را چطور اصلاح کنیم والا ما سالها اینجا بیائیم و کنفرانس بدهیم که بهداری مقدم است بر فرهنگ یا فرهنگ مقدم است بر بهداری یا ایندو بر مالیه یا مالیه بر آن دو تا یا اصلاح وزارت امور خارجه بر این سه تا یا آن سه تا بر این یکی چه فائده خواهد داشت؟ از شخصی پرسیدند که قلیه را با غین می‌نویسند یا با قاف گفت هیچ کدام این گوشت می‌خواهد و روغن حالا آقایان این را ملاحظه بفرمائید که با هر دولتی که بنا است این اصلاحات بشود مسئول بفرمائید آندولت را که هفته بهفته یا شب بشب بیاید و بگوید که چه قدمی در راه اصلاحات برداشته‌است

(فاطمی – صحیح است )والا بحث در کلیات فایده‌ای ندارد و یکی هم اینکه وضعیات را باید در نظر گرفت مثلا اینجا یک مباحثی مورد مذاکره واقع شد که آیا اقتصاد دارد ؟ یا وضعیت اینطور حکم می‌کند؟ که بایستی مثلا اقتصادیات با انحصار اداره شود یا بی انحصار اینها یک اصولی است که البته باید متناسب با اوضاع اقتصادی و مالی و اخلاقی مردم مملکت باشد و یک اوضاعی هم هست که هر مملکتی ناچار است بنابر اقتصاد روز و بنابر اقتضاء بین المللی در نظر بگیرد.

این را از حالا خیلی مشکل است گفتنی و هیچ مطلبی را بآن اطلاق که بعضی از آقایان خیال می‌کنند نمی‌شود گفت. نمی‌شود گفت که آزادی صرف برسد مثل میدان سلطان سنجر برسدا بآن پایه که هر چه می‌خواهند بیاورند و هر چه می‌خواهند ببرند و هر چه می‌خواهند بدهند همچو چیزی می‌شود ؟ یا اینکه می‌شود گفت که انحصار بطوری باشد که پنبه را بیایند در خانه‌ها بگیرد یا انحصار را دولت طوری اداره کند که بیایند جنس را در منزل به اشخاص بدهند ؟ اینها را نمی‌شود گفت بایستی یک راه معتدلی در این میان پیدا کرد و یک چیزی که کتناسب باشد با اوضاع و احوال مردم ایران و اوضاع بین المللی البته راهی که پیدا شد بعرض و اطلاع آقایان می‌رسد که هر طور که در نظر داشته باشند اصلاح بفرمایند که عمل شود (صحیح است ) اما یک مطلبی که بنده در تمام دوره مذاکرات این برنامه و قبل از آن هم در ادوار سابق که حضور آقایان بودم می‌فرمودند برای بنده یک نکته محرز است که هر چند آقایان در ضمن بیاناتشان اشاره‌ای بآن قسمت نفرمودند ولی نظر باینکه بین همه متفق الکلمه‌است عرض می‌کنم و آن این است که تمام آقایان در تمام اظهاراتشان می‌خواهند یک ایران مستقل قائم بالذات حاکم باشد (صحیح است ) بعد این اصلاحات در آن بشود ( صحیح است ) وظیفه دولت هر دولتی در این است که این نیت مقدس مجلس شورای ملی را اجرا بکند (صحیح است )

و قطع دارم که هر عملی را هم که ایندولت در این باب تا بحال کرده‌است مورد تصویب و تائید کلیه آقایان نمایندگان هست (صحیح است )

قدمی که از طرف این دولت تا بحال بر داشته شده‌است همان است که روز قبل آقای وزیر امور خارجه بعرض آقایان رساندند و آن این بود که باستناد فرمایشات آقایان و بر طبق همان مطلبی که در برنامه نوشته شده بود و مطابق آمال و آرزوی کلیه ملت ایران بود دولت ایران رسما ازتمام متفقین خودش طبق قرارداد درخواست کرده‌است که قشون خودشانرا از اینجا خارج کنند (صحیح است – صحیح است ) و بنده مطمئن هستم که هر قدر آقایان در این قسمت تقویت باید بفرمایند خواهند فرمود (صحیح است ) و آقای وزیر امور خارجه در مذاکراتیکه در این مطلب چه کتبا و چه شفاها با هر کدام از دول خارجی کردند و خواهند کرد مورد اتفاق نظر کلیه آقایان نمایندگان خواهد بود

(صحیح است – صحیح است ) که از صمیم قلب تا هر جا که باشد تقویت می‌کنند و باین جهت قطع دارم که آقای حکیم الملک با این دولتی که تشکیل دادند و با کمک و پشتیبانی آقایان در این راه بموفقیت بزرگی نتئل خواهد شد (انشاءالله ) اما نکته مسلم دیگری که خواستم عرض کنم این است که برای نیل باین مقصود آنچه هم که به آثار و ظواهری که در اینجا دیدیم و با بیاناتی که آقایان در اینجا فرمودند یا در جراید خواندیم در تمام این دوره جز این نیست که ملت ایران اعم از جنوب و شمال و اعم از شهری و ده نشین و کسانیکه بعنوان عشایر اینجا ذکرشان می‌شود تمام متفق الکلمه هستند و در مقابل خارج ایران همه ایرانند (صحیح است ) بنده آنچه که در خارج و در تاریخ مطالعه کرده‌ام اینطور دیدم که هر وقت در هر دوره هر کس از هر جای ایران برخاست آنچه گفت برای ایران گفت و برای ایران خواست و هیچوقت صحبت غیر ایران بود

(صحیح است ) تمدن و حکومت دو هزار و پانصد ساله سیاسی ایران با لاخره از فارس برخاست یعنی از آنجا بود که کوروش هخامنشی بر خاست و تمام ایران را تحت لوای واحدی در آورد ،نادر شاه افشار که از شمال شرقی ایران یعنی دوره گز بر خواست او هم تمام ایران را خواست در تیسفون هم که حکومت ساسانی تشکیل شد او هم تمام ایران را می‌خواست از اردبیل هم که اولاد شیخ


+ صفی الدین بیرون آمدند آنها هم ایران را می‌خواستند در هر صورت وقطع نظر از مذهب و نژاد و اسم و عنوان همه برای ایران زحمت می‌کشند (صحیح است ) اگر امروز آقایان برای خاطر اینکه سوء تفاهمی بشود اگر یک کسی یک جائی یک چیزی که نسبت بیک عشیره‌ای گفته شده بگوید برای رفع سوء تفاهم بنطر بنده حقیقت مطلب این است که آن عشیره و تمام مردم ایران همه وطنپرست هستند و همه می‌خواهند تقویت از ایران بکنند (صحیح است )

بنابراین مقدمه می‌خواستم عرض کنم که هر قدر آقایان بحث را لازم بدانند در این برنامه گر چه بنظر بنده عنوان برنامه برای این است که ما متذکر بشویم و متوجه بشویم بیک اموری که ملت ایران اصلاح آن امور را لازم دارند ما هم در مورد این بحث حرفی نداریم و با کمال افتخار حاضر هستیم در خدمت آقایان بنشینیم و گوش بدهیم و لیکن این نکته را هم در نظر داشته باشند که این صحبت‌ها بالاخره بآرائی که آقایان آخرالامر خواهند داد باین ترتیب تامین شود که مجلس شورای ملی این اصلاحات را از دولت می‌خواهد و رای کافی بدولت می‌دهد برای اینکه این اصلاحات را قدم بقدم اجرا کند و در تمام دوره‌ای هم که این دولت بر پا خواهد بود با مال قوت از این دولت پشتیبانی بکند اگر اینطور بود بنظر بنده آرزوهای آقایان انجام خواهد گرفت ولیکن اگر بنا باشد که دولت ، غرض بنده این بود که دولت نیامده‌است تا کنون در جواب فرمایشات آقایان جوابی بدهد چون ضرورت نداشته‌است البته ما منکر این فرمایشاتی که آقایان فرمودند نیستیم و خیلی هم مشعوف هستیم که اینها را فرمودند و امیدوار هستیم که برای اجراء این اصلاحات منظور نظر آقایان البته قدم بقدم . البته بترتیب الا هم فا لا هم مشغول بشویم و آقایان انشاءالله خواهند دید که این دولت عمل کافی و کامل در این راه کرده‌است ، یک نکته‌ای را هم خواستم عرض کنم که وقتی متفق الکلمه همه بود که قبل از هر چیز دولت باید ایران و اعلای لوای استقلال ایران را بخواهد (صحیح است ) همین آقای حکیم الملک بنابر تجربه ایکه لا اقل در ظرف ۴۰ سال مشروطیت دارند بهترین مظهر اعتماد ملت و مملکت می‌تواند باشد برای اینکه در هر قدم و هر عمل جز وطن پرستی و انجام مقاصد آقایان در باب استقلال و حاکمیت ایران قدمی بر نخواهند داشت (صحیح است ) بنابراین وقتیکه این مطلب پیش آقایان محرز بود بنظر بنده سایر مسائل هم تحت الشعاع این مسائل و به تبع آن خواهد آمد و آنها هم انجام خواهد یافت (صحیح است ) آصف- ما هم اتخاذ سند می‌کنیم از فرمایشات آقای وزیر دارائی . نایب رئیس- اگر اجازه بفرمائید جلسه اتیه روز شنبه (مجلس یکساعت و بیست دقیقه بعد از ظهر بعنوان تنفس ختم شد )

(مجلس یکساعت و ربع قبل از ظهر روز شنبه ۱۲ خرداد مجددا بر پاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید ) نایب رئیس- آقای دکتر مصدق محمد طباطبائی – بنده پیشنهادی کرده‌ام نایب رئیس- (خطاب بآقای دکتر مصدق قدری تامل بفرمائید ) آقای طبا طبائی پیشنهاد کفایت مذاکرات کرده‌اند (همهمه نمایندگان) بعضی از نمایندگان- این پیشنهاد بماند برای بعد از بیانات آقای مصدق چون اجازه داده شده‌است . محمد طباطبائی- بسیار خوب بنده موافقم

حاذقی- من یک تذکر نظامنامه دارم مطابق ماده ۱۲۰ . نایب رئیس- حالا باشد بعد از خاتمه بیانات آقای دکتر مصدق آنوقت اگر اعتراضی دارید بفرمائید آقای دکتر مصدق بفرمائید. دکتر مصدق- دولت بیات بواسطه موافقت فراکسیونهای میهن و اتحاد ملی بوجود آمد و چون نخست وزیر بادکتر میلسپو موافقت ننمود و دست او را از دارائی مملکت کوتاه نمود فراکسیون میهن و بعضی اعضاء فراکسیون اتحاد ملی که با نخست وزیر نتوانستند همکاری کنند جنبه مخالفت گرفتند. فراکسیون مستقل هم که بعد در صف مخالفین در امد تدریجا دولت متزلزل شد کثرت عده عده مخالفین آنرا فلج کرد مخالفین می‌خواستند دولت را با ورقه‌ای که مبنی بر مخالفت امضاء کرده بودند ساقط کنند چون این طرز سقوط بامقررات قانون اساسی تطبیق نمی‌کرد در پسشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی موثر واقع نشد زیرا طبق اصل ۶۷ :

((در صورتیکه مجلس شورای ملی یا مجلس سنا با کثریت تامه عدم رضایت خود را از هیئت وزراء یا وزیری اظهار نمایند آن هیئت یا آن وزیر از مقام وزارت منعزل می‌شود )) و بر طبق جمله آخر اصل ۷ ((اک۳ثریت آراء وقتی حاصل می‌شود که بیش از نصف حضار مجلس رای بدهند)) بنابراین اظهار عدم رضایت بوسیله ورقه امضاء شده ولو اینکه بیش از نصف بعلاوه یک نمایندگان حاضر در مرکز هم امضاء کرده باشند چون فاقد تشریفات قانونی است و در جلسه رسمی اتخاذ رای نشده بلا اثر است پس برای سقوط دولت دو راه قانونی بیشتر نبود یا می‌بایست دولت را استیضاح کنند و یا اینکه اگر دولت تقاضای رای اعتماد نمود رای ندهند و آنرا ساقط نمایند مخالفین مایل نبودند که دولت را استیضاح کنند زیرا بیم داشتند که دولت در مجلس علنی تقاضاهائی که از او شده بود فاش کند و راز نهانی را آشکار نماید از این لحاظ وقتی که یکی از نمایندکان ورقه استیضاحیه خود را بمجلس داد سعی نمودند که او را از استیضاح منصرف کنند و آنرا مسترد کرد نظریه بعضی موافقین هم این بود که دلایل مخالفت در مجلس علنی گفته شود تا جامعه بداند که تقصیر دولت چیست لذا بآقای نخست وزیر پیغام دادند اگر دولت ایشان بدون ذکر دلیل تقاضای رای اعتماد کنند باو رای نمی‌دهند و انتظار دارند هر آنچه بین دولت و مخالفین واقع شده در مجلس علنی بگویند تا اینکه درسی برای آینده شود و دولتهی بعد بدانند برای چه سرکار می‌آیند و برای چه از کار می‌روند. پس مخالفین که می‌خواستند دولت در مجلس حرفهائی بزند برای سقوط کابینه راهی را در نظر گرفتند و این بود که بعضی از آنها نخست وزیر را بخود امیدوار کنند و باو وعده دهند اگر تقاضای رای اعتماد نمود باورای خواهند داد و اینکار سبب شد که او را بین المحظورین بگذارند اگر دولت با موافقین همراه می‌شد و آنچه واقع شده بود در مجلس می‌گفت میبایست با کسانی که باو وعده داده بودند رای بدهند قطع روابط کنند و چنانچه در مجلس از قضایا سخن نمی‌گفت موافقین باو رای نمی‌دادند لذا صلاح اینطور دید که در خطابه خود بذکر چند جمله از قبیل :((بعضی آقایان باصل تفکیک قوا توجهی نداشته و دخالت در کارهای قوه مجریه را مجاز و طبیعی میدانند …

رعایت نظریات همه آقایان برای کسی که پای بند باصول و قیودی باشد بسیار دشوار است بلکه محال خلاصه اگر خدای نخواسته آن نظریات خصوصی باشد و همیشه با منافع و مصالح عمومی مطابقت فکند )) که کلیاتی بیش نیست قناعت کند و از خود یک شجاعت ادبی یادگار نگذارد و با اینکه رای اعتماد را خود دولت می‌بایست تقاضا کند یکی از نمایندگان دسته مخالف که پیشنهاد رای اعتماد نمود دولت اعتراض ننمود و سکوت اختیار کرد و انتظار داشت که تثبیت شود پیشنهاد رای اعتماد را مجلس تصویب نمود و پس از اخذ رای اعتماد دولت سقوط کرد و نتیجه این شد که احدی در مجلس حتی این جانب هم که رازی نداشتم حرف نزنم و نظریاتم راجع بسازمان اقتصادی دولت نا گفته بمتند خلاصه اینکه اکثریت مایل نبود معایب کار دولت گفته شود زیرا از سازمان اقتصادی می‌توانستند استفاده کنند و همچنین نمی‌خواست آنچه بین خود و دولت واقع شده بود در مجلس علنی فاش شود نخست وزیر هم چون صلاح جامعه را بمصلحت خویش ترجیح داد استقامت کرد و کفران نعمت نمود و حق رای دهندگان را ادا نکرد امیدوارم این دولت و دولت‌های بعد صلاح جامعه را از دست ندهند و همین رویه را تعقیب کنند که بالاخره هر دولتی می‌رود پس خوب است با نام نیک برود.

نظریات من نسبت بدولت : بعد از سقوط کابینه بیات نظریات من در جلسه خصوص مجلس این بود که بزمامداران دوره دیکتاتوری از اینحیث که کردمان فعال هستند نباید عقیده مند بود زیرا در آن دوره بواسطه قدرت دولت ضعیفترین اشخاص قویترین عمل را می‌کرد نه روزنامه می‌توانست از کار دولت استفاده کند و نه مردم می‌توانستند در صلاح جامعه حرفی بزنند و یا عملی نمایند تمام قوای مملکت در شخص پادشاه متمرکز بود و چرخهای تشکیلاتی باراده او حرکت می‌کرد ولی بعد از شهریور ۱۳۲۰ که مرکز دیکتاتوری از بین رفت رجال کشور کماکان از حیث فکر و عمل بدودسته تقسیم شدند : مردان پر کار و مردان کم کار معمولا رجال پر کار آنهائی هستند که بمنافع جامعه زیاد توجه نمی‌کنند و اتخاذ تصمیم کمتر تردید می‌نمایند نفع خود و رفقا را بمنافع عمومی ترجیح می‌دهند می‌خورند و میخورانند و غم جامعه ندارند این است که مردمان بی حیثیت و کسانیکه عاجزند از راه خدمت بجامعه جلب افکار کنند و تحصیل شخصیت نمایند دست توسل بدامان این دسته دراز می‌کنند خود را می‌فروشند و زندگی خود را از پرتو وجود آنها تامین می‌نمایند و اوضاع کنونی ما نمونه بارزی از فکر و عمل این دسته و کسانب است که از آها هوا خواهی می‌نمایند.


+ و دسته دویم کسانی هستند که با شدت و ضعف کمی بر خلاف دسته اولند و اگر زمامداران ما از بین رجال دسته اول انتخاب بشوند هیچ گونه انتظاری از صلاح جامعه نباید داشت و از هر چیز که موجب سعادتمندیست باید صرفنظر کرد خصوصا اینکه بتهیه مقدمات انتخابات دوره ۱۵ چیزی نمانده و هر گاه اشخاص ناصالحی زمامدار شوند باید از مجلس آینده هم مایوس شد بنابراین ما باید باشخاص کم کار قناعت کنیم و از کسانی منافع وطن را فدای هوا و هوس خود و جیب رفقا می‌کنند احتراز نمائیم مشروط بر اینکه زمامداران کم کار موقع را از دست ندهند و ترقی و تعالی مملکت را درنظر بگیرند و تعیین کنند که جامعه احتیاج بکار دارد و کم کاری سرمایه‌ای نیست که درد جامعه را دوا نماید. ما باید تمایل خود را بکسی اظهار کنیم که جز خدمت قصدی ندارد و ما باید بدون اینکه اسمی از اشخاص ببریم از او بخواهیم آنهائی که تا کنون وزیر نشده و امتحان خوب داده‌اند و بحسن خدمت و صحت عمل معروفند عضو دولت شوند تا بلکه در آتیه رجالی شایسته و مجرب تحویل جامعه نمائیم و درد مملکت را از قحط الرجالی دوا نمائیم من خوشوقتم که عرایضم در نمایندگان محترم اثر نمود و اکثریت مجلس تمایل خود را بجناب آقای حکیمی که از مبرزین دسته دومند اظهار کرد پس شخص نخست وزیر آنکسی است که من خواسته‌ام ولی تمام اعضاء دولت ایشان کسانی نیستند که من گفته‌ام قبل از تشکیل دولت بایشان عرض کردم شما یک پا در این عالم و یک پا در عالم دیگر دارید شما دنبال کار نرفته‌اید که مرهون اشخاص طمع کار باشید بیائید و در این آخر عمر نامی از خود بگذارید و اشخاصیکه بدرد مملکت بخورند در هر کجا و در هر حزبی و یا اینکه منفردند و تا کنون وزیر نشده‌اند عضو دولت نمائید. هستند کسانیکه نمی‌خواهند با دست نا پاک بمقامی برسند خوب است شما با دست پاک خودتان آنها را وارد کار کنید و این یگانه خدمتی است که در زمامداری خود به مملکت می‌نمائید فرمودند ۲۰ سال است که از کار دورم و با اشخاص جدید آشنائی ندارم عرض کردم اگر شما نتوانید چند وزیر پیدا کنید چطور مملکت را اداره می‌نمائید صورتی از اشخاص خوب و با حسن شهرت بخواهید چند نفر از وزیران سابق و بقیه را از کسانی که تا کنون وزیر نشده‌اند انتخاب کنید ما در کار نبوده‌ایم ولی با گوش مطالبی را شنیده و با چشم چیزهائی دیده‌ایم ما می‌توانیم از آنچه شنیده و خوانده‌ایم استفاده کنیم بر فرض که در یک مورد اشتباه نمائیم هیچکس ما را در زمره مقصرین نمیشارد هر گاه ما همیشه دنبال کسانیکه وزیر شده‌اند برویم هیچوقت نمی‌توانیم که قافیه تنگ را گشاد کنیم و جوانان خوب مملکت را رجال مجرب نمائیم.

گرچه نظریات خود را نسبت بشخص آقای نخست وزیر عرض نموده‌ام و بجانب ایشان علاقه دارم ولی بسیار متاسفم که ببرنامه ایشان نمی‌توانم رای بدهم زیرا ایشان سعی نموده‌اند دولت را از اشخاص مورد اعتماد خود تشکیل نمایند خواه اینکه همگی مورد توجه افکار عمومی باشند و یا نباشند مثل اینکه برای یکی از پست‌ها کسی انتخاب شده که مورد اعتماد جامعه نیست. من تصور می‌کنم که هر نخست وزیری بتید اعضای دولت خود را از کسانی انتخاب کند که مورد اعتماد خود و مردم هر دو باشد و هر قدر که رئیس دولت باین نکته توجه نکند بهمان میزان بین دولت خود و افکار عمومی فاصله می‌گذارد. زائد میدانم عرض کنم که بدولت ایشان با نظر تردید نگاه می‌کنند زیرا پستهای مهمی مثل وزارت کشور بلا تصدیست و تا شخص مورد اعتماد جامعه انتخاب نشود مردم ز خود رفع نگرانی نمی‌نمایند و همچنین وزارت دادگستری و پیشه و هنر که ممکن است اشخاصیکه انتخاب شده‌اند از قبول خود داری نمایند ، من و همفکرانم با اینکه از دادن رای ببرنامه دولت بجهاتی که عرض شد امتناع می‌کنیم منتظر می‌شویم که انتخابات آقای نخست وزیر را در خصوص پست‌های بلا تصدی مشاهده کنیم و یقین دارم که با حسن انتخاب می‌توانند ما را که هیچ نظری غیر از خیر مملکت نداریم بخود جلب نمایند- نظریات من در برنامه دولت برنامه آمالی است که با این مجلس هیچ دولتی نمی‌تواند آنرا عملی کند عده زیادی از جلسات این دوره صرف برنامه‌ها شده و از آن نتیجه‌ای عاید مملکت نشده‌است با اینحال توجه جناب آقای نخست وزیر را بچند مطلب جلب می‌نمایم :

(۱) نظریات در سازمان اقتصادی نسبت بسازمان اقتصادی نظریاتم این است که اداره غله در سال بیش از چهار ماه کار ندارد و کار مندان وزارت دارائی که بیش از همه برای اینکار صلاحیت دارند می‌توانند در ضمن کارهای دیگر این کار را هم اداره کنند لذا با اینکه آن اداره بصورت بازرگانی درآید مخالفم ما بقدر کافی اشخاص بصیر و درست نداریم که متجاوز از صد شعبه در ولایات برای کار غله بصورت بازرگانی تشکیل دهیم ما نمی‌توانیم مبلغ هنگفتی برای حقوق روساء و کارمندان اداره کار گزینی و کار پردازی و بازرسی و کرایه محل و سایر مخارج مصرف کنیم و بودجه سنگینی تحمیل مالیات دهندگان نمائیم و اشخاصی که فاقد شرایطند و صلاحیت ندارند با نفوذ اشخاص و دستجات متنفذ و با حقوق گزاف خارج از اشل و اتومبیل مخصوص وارد کنیم ما چه احتیاج باداره پر عرض طول باربری داریم همه میدانند که قبل از ورود متفقین بایران باربری ما از سایر دول شرق نزدیک منظم وارزان تر بود (صحیح است )

(جمال امامی- آنوقت من رئیس آنجا بودم) و قبل از ورود متفقین ۵۵۰۰ کامیون بطور آزاد در این مملکت کار می‌کرد که پس از ورود آنها باین کشور ۷۰% آن برای احتیاجات متفقین تخصیص داده شد و بقیه کماکان برفع احتیاجات داخلی می‌پرداخت و اکنون تمام آزاد هستند و مقامات متفقین هم در حدود دو هزار کامیون دارند که می‌خواهند معامله کنند از آن جمله ۸۱۰ عدد که متعلق بارتش امریکاست بقیمت چهار میلیون دلار بدولت عرضه نمودند وقتیکه بحران حمل و نقل مرتفع شد ما فقط بیک دائره کوچکی محتاجیم که لوازم یدکی وسایل نقلیه موجود را بر آورد کند و توزیع لاستیک را بین انها عهده دار شود . (صحیح است ) من بآقای بیات چند مرتبه پیغام دادم که سازمان اقتصادی ایشان عاقبت خوبی ندارد نظریات من مورد توجه نشد لذا عرض می‌کنم هر قدر زودتر دولت در این سازمان تجدید نظر کند بهتر است اکنون که جنگ در همه جا دارد تمام می‌شود و تضییقات اقتصادی از بین می‌رود ما را چه وادار می‌کند که کاهای اقتصادی را بضرر و نفع دولت اداره کنیم دخالت دولت در امور اقتصاد سبب می‌شود که اشخاص شیاد وارد کار شوند و در مدت قلیلی میلیونها ثروت اندوخته کنند و مشمول مقررات قانون جزائی نشوند واگر بشوند یا برای آنها قرار متع تعقیب صادر کنند و یا انها را تبرئه نمایند. وقتیکه رقابت اقتصادی نیست و سازمان اقتصادی کالا را بهر قیمتی که می‌خواهد معامله کند بر فرض اینکه حساب نفع و ضرر تنظیم کند بی اثر است زیرا هر قدر ضرر کند بر قیمت کالا می‌افزاید و از مردم دریافت می‌کند پس حساب سازمان اقتصادی هیچوقت ضرر نشان نمی‌دهد از سازمان اقتصادی اگر مقصود این است که دولت از حق انحصار استفاده کند چه مانعی هست که حق انحصار را با حقوق گمرکی یکجا دریافت کند و کالا را آزاد کند که همه وارد کنند و انحصار موجب کمی و گرانی نباشد (صحیح است ) ۲-قانون انتخابات تهران – قانون فعلی انتخابات و دخالت دولت هر دو سبب شده‌اند که مجلس ما را باین صورت در آورند هر کس ولو بتظاهر از این قانون شکایت می‌کند و چهارده ماه از عمر این دوره می‌گذرد با این حال قانون بحال خود باقی است.

آنهائی که با این قانون انتخاب شده‌اند هرگز نمی‌خواهند آنرا از دست بدهند و هر چه شکایت بکنند عاری از حقیقت است . مجلس برای تجدید نظر در قانون کمیسیونی انتخاب کرد و کمیسیون مزبور طرحی تهیه نموده که ۷۶ ماده‌است من یقین دارم اگر مطرح شود تا آخر دوره هم از تصویب مجلس نمی‌گذرد پس خوب است که فکری برای انتخابات تهران کنیم تا دوره ۱۵ از این دوره بهتر بشود . سال ۱۲۹۰ شمسی که قانون فعلی از مجلس دویم گذشت عده ساکنین تهران ۲۰۰ هزار نفر نبود و اکنون از ۷۰۰ هزار نفر متجاوز است هر گاه بر عدد ۱۲ نفر نمایندگان فعلی ۲۰ نفر اضافه کنیم و حوزه شمیران و کن و لوسانات را با دادن دو نفر نماینده بآنها از تهران مجزا کنیم و اشخاص با سواد در شهر رای بدهند و انتخابات یک روز تمام بشود نمایندگان حقیقی ملت وارد مجلس می‌شوند و نتیجه این خواهد شد که چون در مجلس اتفاق کلمه نیست نمایندگان تهران با هر نظریه‌ای که باشد موافقت اکثریت را می‌برند و چون نمایندگان طهران از روی صحت انتخاب می‌شوند هیچ کاری بر خلاف مصالح مملکت از مجلس نمی‌گذرد .

صحت انتخابات وقتی تامین می‌شود که اشخاص با سواد رای بدهند اشخاص بی سواد عموما آلت دست مالکین و کسان دیگرند . شرط سواد برای انتخاب کنندگان بهترین مشوق فرهنگ ماست و من تعجب می‌کنم که می‌گویند معتقدین با این شرط مرتجعند تجربه ثابت کرده‌است که چون بی سوادان نمسی توانند قضاوت کنند از این حق سوء استفاده نموده‌اند و بهمین جهت در بعضی از ممالک بآنهائی که تحصیلات عالیه کرده و عموما بهتر قضاوت می‌کنند حق دو رای داده‌اند .

من از آقایان نمایندگان تهران انتظار دارم که با این فکر موافقت کنند و از دولت بخواهند که هر چه زودتر لایحه قانون انتخابات تهران را تقدیم مجلس کند . ۳- تجدید نظر در قانون مالیات بر درآمد قانون فعلی مالیات بردرآمد قوه فعاله و حس تولید را از بین می‌برد و کسی حاضر نمی‌شود کمترین کاری در امور اقتصادی بکند و نتیجه این خواهد


+ شد که واردات زیاد و صادرات کم و بر عده بی کار افزوده شود در انگلیس اگر به چنین قانونی برای مدت جنگ تن داده‌اند برای این است که هر چه دولت بگیرد صرف مصالح مملکت می‌شود و چون مردم به مجلس و دولت عقیده دارند با هر قانونی موافقت می‌کنند ولی در این مملکت که در مردم این فکر نیست همه سعی می‌کنند با هر وسیله چیزی ندهند و رشوه دهندگان کوچکترین نشانی از عمل خود نگذارند و احدی محکوم نشود و کار فساد و اخلاق بجائی رسد که امور اجتماعی مختل شود مثل اینکه عایدات وصولی سال ۱۳۲۳ با قانون جدید از عواید سال ۱۳۲۲ که مطابق قتنون سابق عمل شده ده میلیون کمتر است . تا فساد اخلاق سر تا سر جامعه را نگرفته‌است باید قانون را تجدید نظر نمود که حس تولید از مردم نرود و امیدوار شوند و از بار مالیات شانه خالی نکنند و هر چه زودتر این کار بشود بهتر است . زیرا عایدات امسال هم از بین می‌رود .

۴- اصلاح و توسعه زندان در مرکز و ولایات . زندان شهر و قصر برای ۱۰۰۰ زندانی ساخته شده و اکنون ۲۵۰۰ نفر در آن ساکنند خوب است آقایان نمایندگان توجه فرمایند که اگر عده‌ای دو برابر کرسی‌های موجود در این مجلس وارد شوند وضعیت نمایندگان چه می‌شود بواسطه کافی نبودن دادگاه و وسایل نقلیه و مامورین بدرقه که آن‌ها را بدادگاه ببرند ۱۳۰۰ نفر بلا تکلیفند این چه انصافی است که تشکیلات غیر کافی و ناقص ما سبب می‌شود که این عده خانه و زندگی و عیال و اولاد خود را از دست بدهند و بواسطه نبودن آب مشروب و بهداشت خودشان هم نفله شوند مقصود از زندان این نیست که عده‌ای بعنوان این که مجرمند در آنجا تلف شوند بلکه مقصود این است که مجرمبن اصلاح شوند من از جناب آقای نخست وزیر و مخصوصا از جناب آقای دکتر مرزبان وزیر بهداری که از اوضاع رقت بار زندان خوب مطلعند خواهانم هر قدر زودتر بودجه‌ای برای زندان تدوین کنند و آنرا قبل از بودجه مملکت تقدیم مجلس کنند که خلطه و آمیزش زندانیان با هم موجب کسب اخلاق سوء و امراض نشود. ۵- تفتیش بانک ملی ایران و بانک سپه آقایان محترم تصدیق می‌فرمایند که بانک ملی ایران یکی از مراکز مهم و حساس کشور است و مردم به حسن جریان و استحکام این موسسه علاقه مند بوده و مایلند که امور این بانک بطور صحیح و آبرومندی که شایسته مقام و موقعیت بانک ناشر اسکناس است اداره شود. از ترازنامه و گزارش هیئت عامل چنین مستفاد می‌شود که قسمت عمده درآمد بانک از محل قروض دولت و فروش طلا و نقره تحصیل بشود و درآمد حاصل از معاملات بازرگانی بقدر محدود است که نصف هزینه جاری بانک را پر نمی‌کند و با این که فعالیت بازرگانی محدود بوده هزینه بانک بتدریج رو به افزایش رفته و در آخر سال ۱۳۲۳ بمبلغ ۱۵۶ میلیون ریال رسیده‌است هزینه بانک در سال ۱۳۲۰ –۳۸۰۰۰۰۰۰ ریال . هزینه بانک در سال ۱۳۲۳ – ۱۵۶۰۰۰۰۰۰ ریال .

بطوریکه ملاحظه می‌کنیم هزینه بانک در سال ۱۳۲۳ بالغ بر چهار مقابل هزینه سال ۱۳۲۰ گردیده و این تفاوت هزینه با ترمیم حقوق و فوق العاده هائی که از سال ۱۳۲۱ ببعد به کارمندان بانک داده شده از صد در صد حقوق آنها تجاوز نمی‌کند وضع معاملات بانک در سال ۱۳۲۰ بدهی دولت ۲۹۷۸۰۰۰۰۰۰ (( بدهی اشخاص ۲۹۸۰۰۰۰۰۰ (( اسناد و براتها ۳۲۳۰۰۰۰۰۰ (( ضمانت‌ها و پذیرش‌ها ۶۷۶۰۰۰۰۰۰ ریال جمع ۴۲۷۵۰۰۰۰۰۰ ریال وضع معاملات بانک در سال ۱۳۲۳ بدهی دولت ۳۱۰۷۰۰۰۰۰۰ ریال بدهی اشخاص ۲۴۸۰۰۰۰۰۰ (( اسناد و براتها ۲۵۵۰۰۰۰۰۰ (( ضمانتها و پذیرشها ۶۲۶۰۰۰۰۰۰ (( جمع ۴۲۳۶۰۰۰۰۰۰ ریال چنانچه دلیل افزایش هزینه تنزل پول ماست ملاحظه می‌کنیم که فعالیت بانک در سال ۱۳۲۳ نسبت به سال ۱۳۲۰ به ثلث و ربع رسیده‌است زیرا بجای اینکه معاملات سال ۱۳۲۳ لا اقل بدوازده میلیارد یعنی سه برابر معاملات ۱۳۲۰ برسد از سال ۱۳۲۰ سی و نه میلیون ریال کمتر است و با وجود تحلیل معاملات تجاری معلوم نیست چرا هزینه بانک باین سرعت رو بافزایش رفته‌است زیرا حساب کردن فرع روی چند میلیارد قروض دولت و فروش طلا و نقره که در مرکز بانک صورت می‌گیرد کار مهم و فوق العاده‌ای نیست که مستلزم این تشکیلات و بودجه هنگفت باشد بانک ملی که برای امور بازرگانی تاسیس شده باید هم خود را در انجام معاملات بازرگانی صرف کند و هزینه خود را از منافع این نوع معاملاتن تامین نماید نه اینکه منتظر شود دولت مانند سال گذشته یک میلیارد ریال از بانک وام بگیرد و با حساب کردن سودروی این قلم بزرگ و سایر ارقام وامهای دولت که بگفته خود بانک جمعا مبلغ (۴۵۰۰) میلیون ریال بالغ می‌گردد درآمد سرشار در ترازنامه خود نشان دهد و از محل این درآمد که عملا به صندوق بانک پرداخت نشده بواسطه ایجاد شعب و استخدام اشخاص غیر لازم و دادن پاداش فوق العاده‌های دیگر بودجه خود را سنگین کند با اینکه در سال ۱۳۲۳ بانک اضافه بر طلب سابق خود یک ملیارد ریال بدولت وام داده که سود آن بر عایدات بانک افزوده شده درآمد سال مزبور از درآمد ۱۳۲۲ چهل و سه میلیون ریال کمتر است و معلوم نیست اگ دولت این قرض را از بانک نکرده بود بانک مخارج خود را از چه محل تامین می‌کرد بواسطه قلت کار و محدود بودن معاملات بازرگانی قسمت عمده‌ای از شعب و نمایندگی‌های بانک زیان داشته و باین حال بانک شعبه‌های جدید تاسیس کرده‌است می‌گویند که در حدود سه میلیون ریال خرج زورخانه شده و بر خلاف مقررات اول مخارج ساختمان آن از پول بانک پرداخت شده و همچنین بون مناقصه به شرکت سهامی ساختمانی ری واگذار گردیده و بعد هزینه آن از محل پاداش کارمندان و خدمتگذاران بانک بدون رضایت آنها پرداخت گردیده‌است و یا اینکه اعتبارات تجاری که بانک اصولا برای آن تاسیس شده محدود است عدهای از نمایندگان مجلس و اشخاص غیر تاجر سفته هائی ببانک فرستاده که تنزیل شده و هر مدت هم که خواسته آنها را تجدید کرده‌اند . و همچنین بر خلاف مقررات بعضی از نمایندگان و اشخاص دیگر برای مقاصد غیر بازرگانی از بانک دلار گرفته و از تفاوتی که بین قیمت بانک و بازار آزاد است استفاده نموده‌اند .

و نیز دز شعب بانک اختلاساتی شده که با داشتن عده زیادی بازرس بانک بعد از تنظیم ترازنامه متوجه آنها شده‌است . بر طبق ماده ۱۵ اساسنامه هیئت عامل از مدیر کل و یک قائم مقام و دو معاون تشکیل می‌شود و بموجب ماده ۲۶ تصمیمات هیئت مدیره با موافقت مدیر کل و لااقل یکی از اعضای هیئت عامل باید اتخاذ شود که قائم مقام مدیر کل معلوم نشد و اغلب از تصمیمات را مدیر کل منفردا اتخاذ می‌کند .

بر خلاف ماده ۴۳ اساسنامه که می‌گوید حساب‌های بانک در آخرین روز اسفند باید بسته شود قسمتی از محاسبات در ۲۰ اسفند بسته می‌شود . این است نظریات من راجع ببانک ملی ایران که باید بازرسی شود و ضمن رسیدگی به محاسبات مامور کارگزینی هم دقیقا رسیدگی شده تا معلوم شود با قلت کار و محدود بودن معاملات بازرگانی این همه کارمند برای چه در بانک استخدام شده و می‌شوند و عمل استخدام در بانک ملی بچه صورت انجام می‌شود بانک سپه ماده اول اساسنامه بانک از این قرار است : (( بانک تعاونی سپه بنگاه مستقلی است که برای کمک به افسران و درجه داران ارتش شاهنشاهی و گشایش کار آنان تشکیل و مستقیما تحت نظر وزارت جنگ اداره می‌شود )) بجای اینکه بانک مزبور بر طبق این ماده رفتار کند مبلغ سی و هفت میلیون ریال به عده از نمایندگان مجلس و اشخاص غیر از افسر داده که پس از سررسید سفته‌ها را واخواست نکرده‌اند و مبلغ مزبئر نزد آقایان بدون وثیقه ولاوصول مانده و یکی از نمایندگان حاضر در جلسه باینطریق صد هزار تومان استفاده کرده‌است …. محمد طباطبائی – کی بوده‌است آن نماینده

امیر تیمور – آقا استدعا می‌کنم اسم آن نماینده را بفرمائید (همهمه نمایندگان – صدای زنگ نایب رئیس ) امیر تیمور – ( در حال قیام ) من که یکنفر نماینده هستم تا اسم آن شخص را نبرید در اینجا نمی‌نشینم

نایب رئیس – آقای امیر تیمور خواهش می‌کنم بنشینید . امیر تیمور – آقا اسمش را بفرمائید آن یکنفر کی است ( همهمه نمایندگان ) صدای زنگ ممتد رئیس دکتر مصدق – بنده عرض می‌کنم اگر حقیقتا این حرفها را از روی قلب می‌زنید بجای این عمل فشار بیاورید بدولت تا بازرسی کنند و قضیه کشف شود . طبا طبائی – کاملا صحیح است ولی یکنفر


+ را بفرمائید امیر تیمور – آقا بفرمائید یکنفر کی است این معنی ندارد بطور کلی هر چه دلتان می‌خواهد بگوئید – (همهمه نمایندگان – صدای زنگ نایب رئیس ) نا یب رئیس – آقای امیر تیمور خواهش می‌کنم بفرمائید بنشینید دکتر مصدق – از اینجا تا بانک سپه نیم ساعت راه است ممکن است از آقای نخست وزیر بخواهید دستور بدهند صورت را بیاورند یکنفر که نیست وقتیکه رسیدگی شد همه معلوم می‌شوند جناب آقای نخست وزیر اگر شما به عرایض من توجه نکنید ….

امیر تیمور – بنده نمی‌نشینم در اینجا فاطمی – ( در حال قیام ) آقا تا اسم نبرید ما نمی‌نشینیم دکتر مصدق – یکساعت کارش است این دولت است بانک هم تحت نظر اوست از دولت بخواهید معلوم می‌شود کیست (همهمه نمایندگان – تا اسم نبرید ما نمی‌نشینیم ) ( در این موقع عده باحال تعرض از مجلس خارج شدند و جلسه از اکثریت افتاد ) نایب رئیس – چند دقیقه تنفس داده می‌شود ( در این موقع نیم ساعت قبل از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل و بفاصله یکساعت و ربع مجددا تشکیل گردید . )

دکتر کشاورز – آقا عده حاضر ۷۸ نفر هستند . نایب رئیس – آقای هاشمی بشمارید ( آقای هاشمی عده حضار را شماره نموده در نتیجه عده برای مذاکره کافی نبود و مطابق شماره تابلو ۷۵ صحیح بود ) ( در این موقع عده برای مذاکره کافی شد ) نایب رئیس – آقای فاطمی اخطار نظامنامه دارند . مهندس فریور – وسط نطق کسی که نمی‌شود اخطار کرد نایب رئیس – چون در نطقی که آقای دکتر مصدق کرده‌اند سوء تفاهمی ایجاد شده‌است و سابقه اینطور بوده‌است که وقتی که تنفس داده می‌شود اگر کسی اخطار نظامنامه داشته باشد می‌تواند بگوید بنابراین مانعی ندارد که ایشان اخطار خود را بگویند . مظفر زاده – آقا تنفس نبود

مهندس فریور – آقا نمی‌شود ماده ۹۷ را بخوانید . فاطمی – آقای دکتر مصدق بیایید یکنفر را معرفی کنند ما حرفی نداریم مظفرزاده – باشد بعد از اتمام نطق آقای دکتر مصدق آقا آنوقت اخطار کنند دکتر مصدق – آقا وسط نطق بنده کسی حق حرف زدن ندارد . ماده ۹۷ را بخوانید نایب رئیس – الان ۱۵ روز است که ما جلسات را بعنوان تنفس ختم می‌کنیم و اغلب آقایان نمایندگان ( مظفرزاده – تنفس امروز غیر از تنفس‌های معمولی بود مجلس را از اکثریت انداختند ) اجازه بفرمائید وقتی که در بیاناتشان سوء تفاهمی شده‌است اخطار نظامنامه کرده‌اند (مهندس فریور – بعد از اتمام نطق ) و مطابق آنچه در صورت مجلس‌ها موجود است آمده‌اند و تخطار خودشان را کرده‌اند

(مهندس فریور – بعد از اتمام نطق آقا ) و چون حالا هم بعنوان تنفس جلسه را ختم کردیم عقیده من اینست که بآقای فاطمی اجازه داده شود که اخطار خودشان را بکنند که سوء تفاهم مرتفع شود که آقای دکتر هم بتوانند بقیه بیاناتشان را بفرمایند ( دکتر مصدق – بسیار خوب ) فاطمی – بنده تصور می‌کنم با اراداتی که بخود آقای دکتر مصدق دارم ( دکتر مصدق – مرحمت دارید ) و شاید هم بدانند که هیچوقت نظر و غرض خاصی ندارم البته اجازه می‌دهند که این مطلبی را که می‌خواهم عرض کنم هم از طرف خودم و هم از طرف رفقایم عرض کنم امروز در ضمن بیاناتی که فرمودند البته چند جمله زننده داشت یکی اینکه فرمودند وکلای حقیقی یعنی وکلای تهران

( دکتر مصدق – بنده اینطور نگفتم ) بنده عرض نمی‌کنم که وکلای تهران وکلای حقیقی ملت نیستند وکلای حقیقی ملت هستند بنده خودم بآقای دکتر مصدق و سه چهار نفر دیگر از این آقایان که در این مجلس هستند رای دادم و شما را وکلای حقیقی ملت می‌دانم ولی این مستلزم این نیست که سایرین که از ولایات انتخاب شده‌اند وکلای حقیقی ملت نباشند . ممکن است بعقیده جنابعالی نسبت به دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر بنده نمیدانم یک اعمال نفوذهایی شده باشد ولی بطور کلی تمام مجلس و نمایندگانی که از ولایات آمده‌اند در ولایات خودشان همان محبوبیتی را دارند که جنابعالی در تهران دارید این مستلزم این نیست که وکیل حقیقی نباشد ، هستند و بنده چنانچه در جلسه خصوصی بآقا عرض کردم عده زیادی از این آقایان که از ولایات انتخاب شده‌اند تا زنده باشند و محلشان هم باشد انتخاب خواهند شد ( صحیح است ) ولی بنده البته چون دیدم نظر چیزی نیست در آن موقع عرض نکردم یک مطلب فرمودند راجع باینکه عده‌ای از وکلا هستند که در بانکها سفته می‌دهند بنده خودم یکی از آنها هستم و هیچ ابائی هم ندارم قرض داشتم با این وضعیت دنیا این عیب و نقص کسی نیست ولی چجور سفته می‌دادم ؟ بنده سفته می‌نوشتم می‌دادم بآقای امامی تاجر و اگر نتوانستم بپردازم ایشان می‌بردند و می‌دادند خوب چه عیبی واقع شده‌است اگر یک همچو چیزی واقع شده باشد ؟ آقای امامی با بنده دوست . رفیق پولشانرا هم فرضا بنده خورده‌ام چه مانعی دارد ؟ بکسی که نیامده‌اند شکایت بکنند پس این گناه چند نفر نماینده نیست باز فرمودند که رفته‌اند از بانکها یک استقراضهائی کرده‌اند باز بنده خودم نمونه اش هستم خانه بنده در بانک گرو است ولی بنده که کلاه بر نداشته‌ام چهار برابر قیمت کرده‌اند به بنده یک برابر پول داده‌اند و روز معین که رسید گر بنده نتوانستم بدهم مطابق قوانین خانه‌ام را حراج می‌کنند ( صحیح است ) آنوقت فرمودند که یکنفر از وکلائی که توی این مجلس نشسته‌است صد هزار تومان استفاده کرده‌است آنوقت نود و نه نفر اینجا نشسته بودند نود و نه نفر تا آنوقت نشان نمی‌داد ( هاشمی – نود نفر بود ) … بنده از خود حضرت عالی انصافا و شرافتا چون شما از یک خانواده محترمی هستید انصاف می‌خواهم این خبر وقتیکه در خارج منتشر می‌شود همه ما خراب نمی‌شویم ؟ متهم نمی‌شویم ؟ ( مظفر زاده - نه خیر همه متهم نمی‌شویم )

( حاذقی – چرا آقا انکار حق می‌کنید ) انکار نکنید آقای مظفر زاده برای رضای خدا همیشه انصاف و وجدان را بر همه چیز مقدم بدانید ( مظفر زاده – بسر شما انصاف این است که همه متهم نمی‌شویم ) من بیم دارم اگر فردا فلان روزنامه نوشت که مقصود اقای دکتر مصدق فاطمی بود من چه بکنم هیچ وسیله‌ای برای تکذیب خود ندارم ( مظفر زاده – آنوقت آقای دکتر مصدق خودشان تکذیب می‌کنند ) خوب تکذیب بکنند بنده پایتان را می‌بوسم اگر همین الان پیشنهاد بکنید سه نفر معین بشوند فردا صبح بروند توی این بانک پرونده‌های مربوطه را بیاورند روی این تریبون بخوانند . شما که میدانید من به بیات گفتم تقاضاهای خصوصی که اشخاص بهش کردند چرا نباید بگوید بنده هم همین استدعا را دارم که بیایند بگویند مخصوصا از همین دولت تقاضا می‌کنم که هر وقت یک نماینده‌ای رفت که تقاضای خصوصی بکند این شجاعت را داشته باشند که بیایند اینجا بگویند که فلان وکیل این تقاضای نا مشروع را کرده‌است . ( -صحیح است ) اما همه را نباید که به یک چوب راند . خواهش می‌کنم برای انصاف و وجدانتان بیائید اینجا پشت این تریبون و اسم این آدم را ببرید و سه نفر هم معین بشود صبح پرونده را بیاورند برای افکار عمومی و قضاوت عمومی و تکلیف مردم معین بشود و ابروی همه ریخته نشود استدعا می‌کنم تشریف بیاورید . نایب رئیس – بنده اجازه می‌خواهم اوراق را تمام کنم و بعد جواب اقایان را عرض کنم ( جمعی از نمایندگان – بفرمائید )

( محمد طباطبائی – این دو کلمه را قبلا بفرمائید ) دکتر مصدق – چشم من که فرار نمی‌کنم فاطمی – قول داده‌اند خواهند گفت دکتر مصدق – بانک سپه ماده اول اساسنامه بانک از این قرار است : (( بانک تعاونی سپه بنگاه مستقلی است که برای کمک به افسران و درجه داران ارتش شاهنشاهی و گشایش کار آنان تشکیل و مستقیما تحت نظر وزارت جنگ اداره می‌شود )) بجای اینکه بانک مزبور بر طبق این ماده رفتار کند مبلغ ۳۷ میلیون ریال بعده از نماینگان مجلس و اشخاص غیر افسر داده و پس از سر رسید سفته‌ها را واخواست نکرده‌اند و مبلغ مزبور نزد آقایان بدون وصیقه ولاوصول مانده و یکی از نمایندگان حاضر در جلسه باین طریق صد هزار تومان استفاده کرده‌است جناب آقای نخست وزیر اگر شما بعرایض من توجه نکنید و این مطالب را بنظر لا قیدی تلقی کنید حیثیات و اعتبارات مملکت از بین می‌رود خاطر دارم وقتی که می‌خواستم یک کرور تومان قرض کنیم هزار جور اطمینان و وصیقه می‌خواستند که این وجه نا قابل را بدولت بدهند امروز دولت بوسیله بانک ملی ۴۵۰ میلیون تومان از مردم قرض گرفته‌است اگر وضعیت بانک‌ها صورت منظمی پیدا نکند و اگر بجای اینکه دولت تکلیف


+ مالیات بر درآمد را معین کنید و مختلسین اموال دولتی را در محاکم تعقیب نماید زندگی خود را از طریق وام از بانک اداره کند چیزی نمی‌گذرد که چرخهای دولتی و تجارتی فلج شوند و استقلال سیاسی و اقتصادی ما هر دو از بین بروند و من بیش از این نمی‌بایستی بشما چیزی عرض کنم

۶- تفتیش شرکت تلفن با این که دولت باید از نظر حفظ منافع عمومی در این شرکت نظارت و تفتیش نموده و از بی تربیتی هائی که واقع می‌شود جلوگیری کند وزارت پست و تلگراف طوری تحت تاثیر قرار گرفته‌است که شرکت هر طوری می‌خواهد با مردم عمل می‌کند این امتیاز بی شباهت نیست با اینکه چند سرمایه دار امتیاز لوله کشی آب مشروب تحصیل کنند و آب را کم بیاورند که قیمت آن ترقی کند و سوء استفاده کنند هر وقت مردم و جراید از شرکت تلفن شکایت کرده‌اند کمیسیونی برای رسیدگی در وزارت پست و تلگراف یا دفتر نخست وزیری تشکیل شده و بلافاصله کار بجائی رسیده که شرکت راضی و مردم مایوس شده‌اند و هر وقت که وزیر و یا نخست وزیر موافقی بدست شرکت آمده تحمیل‌های زیاد بر مشترکین شده‌است چون خود این جانب بواسطه سیم تلفن از این شرکت شاکیم اگر بیش از این عرض کنم ممکن است حمل بر غرض شود در هیچ کجا برق و آب و تلفن را که مورد احتیاج عامه‌است امتیاز نمی‌دهند که با مردم اینطور رفتار کنند البته مقتضی است که جناب آقای نخست وزیر شخصی مورد اطمینان و یا هیئتی را برای رسیدگی بکار شرکت تعیین کنند تا بشکایات و نظریات شاکیان رسیدگی شده و ترتیبی بدهند که از تجاوزات شرکت جلو گیری شود .

( ۷ ) رعایت اصل مکافات و مجازات در جلسه ۳۰ اردی بهشت بعرض مجلس رسید که ۱۰۹ میلیون تومان نقد و هزار عدل قماش در موقع تصدی دکتر میلسپو از دارائی مملکت سرقت و اختلاس شده من یقین دارم که اگر مختلسین معروف تعقیب و مجازات شده بودند کار سرقت و اختلاس این درجه بالا نمی‌گرفت آقای نخست وزیر شما که پاک هستید آبروی دزدان را حفظ نکنید و گزارش هیئت بازرسی را که جزو اسرار اداری شده‌است فورا منتشر کنید ممکن است عمر دولت شما برای مجازات متهمین وفا نکند ولی می‌توانید که سارقین و مختلسین اموال عمومی را بجامعه معرفی کنید و برای تشویق هیئت بازرسی لایحه انعامی تقدیم مجلس کنید . رفع نگرانی از بعضی جراید انتظار مردم شهر طهران این بود که در این دوره کارهای مثبتی در نفع مملکت بشود و پس از چند ماه که از عمر آن گذشت از وضعیت مجلس خصوصا قضیه دکتر میلسپو و لجاجت بعضی از نمایندگان در مساعدت با او مایوس شدند عده زیادی از ذوشن فکران بمن مراجعه و تقاضا می‌کردند که اکثریتی تشکیل دهم و کارهائی بر طبق انتظار آنها بکنم چون بین من و بعضی از نمایندگان اختلاف نظر بود در قوه خود نمی‌دیدم که باینکار موفق شوم و مراجعات مکرر آنها مرا وادار نمود که فکر دیگری بکنم و آن این بود که یک اقلیت سی نفری و ثابتی از نمایندگان صالح تشکیل دهم شاید باین طریق کاری در مجلس بشود و از این نظر بود که در جلسه سی اردیبهشت اظهاراتی نمودم و بیانات من راجع بانحلال مجالس در اروپا سبب شد که بعضی از جراید سوء تفاهم کنند و انحلال را تعطیل مشروطیت تلقی نمایند در صورتی که این جراید از انحلال مجلس شورای ملی انگلیش خبر می‌دهند و کوچکترین خطری متوجه مشروطیت آن کشور نمی‌شود .

چنانکه ممکن بود مطابق قانون اساسی این مجلس منحل و انتخابات تحت نظر دولت بی طرف و خیر خواهی تجدید شود از این چه بهتر که نمایندگانی وارد مجلس شوند و اوضاع مملکت را امید بخش نمایند . دلیل تشکیل نشدن اقلیت : من متاسفم که به تشکیل اقلیت سی نفر و ثابتی که تصور می‌کنم در اوضاع مجلس موثر است موفق نشدم زیرا عده آن از چند نفر تجاوز نکرد و علت این است که بانتخابات دوره ۱۵۰ مدت زیادی باقی نیست و آنهائی که می‌خواهند انتخاب شوند دست از اکثریت نمی‌کشند و انتظار دارند که کرسی‌های خود را در دوره آینده تامین کنند . آنهائی که می‌گویند تشکیل جلسه موجب تزازل مشروطیت است جز ایننکه می‌خواهند وضعیت کنونی را برای سوء استفاده حفظ کنند نظری ندارند و کسانی که اظهار می‌کنند اگر من سی همفکر پیدا کنم دیکتاتور می‌شوم می‌خواهند افکار عمومی را نگران نمایند . دیکتاتور کسی است که با فکر خود کار می‌کند نه آن کسی که می‌خواهد کار اجتماعی و سی همفکر پیدا کند مجلس خوب مجلسی است که اکثریت و اقلیت در آن ثابت باشد و نه اینکه هر وقت عده نتوانستند نظریات خصوصی خود را تامین کنند دولت را بدست اکثریت ساقط نماید در هر مملکت مجلس مدتی از سال را برای رفع خستگی تعطیل می‌کند ما در این مجلس نه کاری برای مردم کرده‌ایم و نه از تعطیل استفاده نموده‌ایم پس هر گاه بعنوان اعتراض و برای اینکه اکثریت بوظیفه خود عمل کند جلسه تشکیل نشد اساس مشروطیت متزلزل نمی‌شود مسئولیت بعضی از نمایندگان اکثریت :

همه میدانند که فراکسیون میهن – اتحاد ملی آزادی – ملی – دموکرات و بعضی از افراد فراکسیون مستقل برئیس دولت تمایل خود را اظهار نموده‌اند و چون در انتخابات بعضی از وزرا بین جناب آقای نخست وزیر و اکثریت توافق حاصل نشده عده‌ای از نظریه خود عدول کرده‌اند و معلوم نیست که به برنامه رای بدهند و یا ندهند مشهور است که اشخاص مبرز ممکن است رای بدهند ولی سایرین را وادار بامتناع کنند . آقایان محترم خطر بیکاری مملکت را تهدید و فساد اخلاق امنیت ما را دارد مختل می‌کند ما امروز دولتی می‌خواهیم که متزلزل نباشد و متکی به اکثریت خیر خواه بوده و اعضاء خود را آزاد انتخاب کند و با کمال دلگرمی بتواند انجام وظیفه نماید برای مردم بیکار فکری کند و ادارات را از این شرب الیهودی درآورد . قانون مالیات بر درآمد را تجدیدنظر و طریقه‌ای اتخاذ کند که مردم آنچه می‌دهند صرف مخارج عمومی شود آقایان محترم : با کمال تاسف عرض می‌کنم رویه‌ای را که شما پیش گرفته‌اید یعنی دولتی را می‌آورید و بدون ذکر دلیل می‌برید و چرخهای مملکت را بوسیله وام از بانک مل میگردانید اگر ادامه پیدا کند مشروطیت و استقلال ما هر دو در خطر است . بقیه دارد


+ دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۹۵ مذاکرات مجلس

بقیه جلسه ۱۲۷ صورت مشروح مذاکرات مجلس رور یکشنبه سیزدهم خرداد ماه ۱۳۲۴ بقیه بیانات آقای دکتر مصدق عرض کنم که اینجا یک قسمتهائی بود یکی اینکه یک شرحی است که الان رسیده‌است ونمیدانم کی‌ها امضاء کرده‌اند نوشته‌اند که ما اشخاصی هستیم که از کامیون استفاده می‌کنیم ولی یک عده اشخاصی آمده‌اند امتیاز ورود کامیون را گرفته‌اند یعنی بواسطه انحصار و این اشخاص تا حالا ۳۳۶ کامیون وارد کرده‌اند یکی مشعل ۵۶ تا – یکی راه پیما ۱۶۰ تا – یکی کتانه ۴۰ تا – یکی ایران موتور ۸۰ تا – و اینها یکی ۱۰ هزار تومان کامیون برایشان تمام شده‌است و یک مبلغ زیادی می‌خواهند که اینها را بفروشند و ما در این کار درمانده‌ایم ( صحیح است )

ملاحظه بفرمائید تمام وضعیات این مملکت اینطور است خدا شاهد است مردم بیچاره دارند از بین می‌روند آنوقت یکعده‌ای بواسطه بعضی از این معاملات و از شرکت با بعضی اشخاص استفاده کلی می‌کنند ( صحیح است ) بنده از آقای نخست وزیر خواهش می‌کنم این اشخاصی را که اتومبیل وارد کرده‌اند صورت و قیمت تمام شده اش را ببینند چند است و یک قیمتی معین کنند و این اشخاص بیچاره را تکلیفشان را معلوم کنند ( صحیح است ) ( یکی از نمایندگان – دولت این انحصارها را بگیرد ) مسئله دیگر قانون اصلاح نظام وظبفه‌است که الان مدتی است مرد گرفتارند ( صحیح است ) و بواسطه کسالت آقای وزیر جنگ این کار تاخیر شده بود و باید در این باب هم اقدام بفرمائید یکی دیگر قانون استخدام مهندسین است که آقای مهندس فریور پیشنهاد کرده‌اند و یکی هم تعقیب پرونده ایست راجع باشخاصی که یک اختلاسات مهم کرده‌اند و حالا باز اگر بنده در این مجلس حرف بزنم آقایان برمی گردند می‌گویند اسمش را بگوئید اصلا می‌خواهید یک کاری بکنید که بنده اینجا حرف نزنم ، من چه گفتم ، بنده گفتم که این بانک سپه برای افسران درست شده و از ۱۳۱۱ سه میلیون و هفصد هزار تومان اشخاص غیر افسر با سفته‌های خودشان گرفته‌اند و با روءسای بانک و اعضای بانک ساخته‌اند ، سازش کرده‌اند و سفته‌ها را در موقع نرفته‌اند بگیرند سفته آنجا لاوصول مانده‌است ، برای چه نرفته‌اند بگیرند ؟ این مجلس تعطیل کردن لازم ندارد ؟ ( فاطمی – آخر اسم آن یکنفر نماینده را نفرمودید ) اجازه بفرمائید آقای عمادالسلطنه ، گوش بدهید ، بنده گفتم یکنفر نماینده ، از اینجا تا بانک سپه یکساعت راه است اگر حضرتعالی می‌خواهید مملکت اصلاح بشود و با بنده همفکر هستید نباید لجاجت کنید الان ۴ ماه است که ما گفتیم که آقا یک کمیسیونی برای رسیدگی بکار وکلا، عرض کنم خدمت سرکار ، تعیین بشود حالا چهار ماه است که گزارشش را نیاورده‌اند

( یکی از نمایندگان – گزارش داده شده‌است ) مثل عرض می‌کنم بنده چرا بیخود بیایم یک اشخاصی را نام ببرم . والله . خدا شاهد است آقای عمادالسلطنه ما داریم از بین می‌رویم . بکلی وضعیتمان هیچ شده‌است ( فاطمی – صحیح میفرمائید همینطور است ) بواسطه سرقت بواسطه اختلاس در ادارات دولتی . بواسطه رشوه بکلی مملکت از دست رفته‌است ( صحیح است ) و مجلس هم در صدد اصلاح نیست الان بیست زور یا یک ماه است این هیئت دولت آمده در مجلس و فردا هم شاید برود چنانچه دولت بیات آمد و بدون هیچ دلیل رفت ! وقی شما ملاحظه بفرمائید که وقت مملکت . وقت مشروطیت و وقت مجلس صرف این می‌شود که یک کابینه را بیاورد و یک کتبینه را ببرد . یکعده راضی و یکعده هم نا راضی باشند چون فلان آدم یا یکعده دیگر راضی نیستند باید دولت برود ملاحظه بفرمائید آقا نا چقر می‌توانیم از بانگملی پول بگیریم بانگملی چهار صد و پنجاه میلیون پول داده‌است .

اگر شما ننشینید و این دوسیه‌های اشخاص نابکار را نفرستید برای محاکمه اگر چند نفر محاکمه نشوند خدا شاهد است ما در این مملکت دیگر امنیت نداریم و نمی‌توانیم زندگانی کنیم ( فاطمی – صحیح میفرمائید آقا ) پریروز چند دوسیه اختلاس راجع به پنبه مازندران که محمد بیات که معاون وزارت کشاورزی است برده‌است آن دوسیه را پهلوی آقای وزیر که رجوع بکنند بدیوان کیفر بعد معاون دیگر اعمال نفوذ کرده و گفته‌است که بنده نظریاتی در این پرونده دارم که باید بگویم دوسیه مانده آنوقت وزیر گفته‌است اگر من این را بفرستم باید بمسئولیت شما بفرستم . آقای وزیر نباید این حرف را بزند وقتیکه دوسیه را معاون می‌آورد پیشش این را باید بفرستد به دیوان کیفر نباید این حرف را بزند

( فاطمی – بیعرضگی وزیر است) تمام اصلاحات را ما بمیهن حرفها و امروز و فردا می‌خواهیم بگذرانیم در این مجلس بیست زور قبل از این نسبت بدوسیه آقای تدین اعلام رای شد و هنوز هم مانده ( فاطمی – چرا مانده . برنامه که تمام شد رای می‌دهیم ) ما که روئین تن نیستیم چهار نفر هستیم در این مجلس می‌خواهیم کار بکنیم وقتیکه گوش ندادند حرف نمی‌زنیم من کاری ندارم ما هم


+ می‌رویم شما خودتان میدانید والا اینجا که ارث پدر من نیست ماها را مردم انتخاب کرده‌اند که به آنها خدمت بکنیم ما باید بوظایف خودمان رفتار بکنیم حالا هر کار که می‌خواهید بکنید ( فاطمی – آقا قولی که بمن دادید چه شد ؟ )

آقا ما آمده‌ایم اینجا برای این مردم کار بکنیم برای این مردم خدمت بکنیم , ماچه می‌توانیم بمردم بگوئیم ؟ این دولت که یک ماه در اینجا معطل شده‌است برای چی فردا باید برود ؟ آنوقت یکماه دیگر دولت دیگری باید بیاید اینجا و برنامه اش را بگذراند والله بخدا قسم ما وقتیکه از اینجا می‌رویم پیش مردم خجالت می‌کشیم ( فاطمی – والله من هم پیش بچه‌هایم خجالت می‌کشم ) اشخاصی اگر بدنه کاری ندارم بنده فقط می‌گویم چهار پنجنفر اشخاص درست ( البته همه درست هستند ) خطاب بآقای فاطمی یکی جنابعالی . یکی آقای مظفر زاده , یکی آقای فرخ , یکی آقای فرهمند , یکی آقای مهندس فریور بروند این بانک را تفتیش کنند

( فاطمی – آن یکنفر را بفرمائید ) بلی چشم الان پیشنهادی می‌نویسم که یکعده پنجنفری بروند این بانک را تفتیش کنند و راپرتش را بدهند و اگر این کار را هم نمی‌کنند بنده نمی‌خواهم تحمل کنیم قرعه بکشید و آنهائی که بقرعه معین می‌شوند این کار را انجام بدهند ( حاذقی – همه با این پنج نفر موافقند ) بنده پیشنهاد می‌کنم که آقایان : فرهمند فاطمی – مظفر زاده – فرخ – مهندس فریور بروند تفتیش بکنند و راپرتش را بیاورند بمجلس تقدیم کنند ( فاطمی – اسم آن یک نفر صد هزار تومانی را هم بفرمائید ) شما الان اگر این پنج نفر را معین کنید فردا دوسیه این امر را خدمتتان تقدیم می‌کنند ( این را همه موافقند ولی چه مانعی دارد اسم آن یکنفر برده شود ) استدعا می‌کنم ۲۴ ساعت بمن مهلت بدهید مهلت که در شرع جایز است نائب رئیس – آقای وزیر جنگ وزیر جنگ ( آقای زند ) – بنده اجازه می‌خواهم راجع ببانک سپه چند کلمه توضیح عرض کنم بنده چون افتخار عضویت کابینه سابق را داشتم و یک وقتی متوجه گردیدم ببانک سپه و دیدم مطابق مقررات نیست و توضیحاتی از رئیس بانک خواستم مرا قانع نکرد و مجبور شدم یک شخص معتمدی را فرستادم که آنجا را برود تفتیش کند و در عرض بیست روز تفتیشاتی کرد و بی نظمی‌های زیادی را کشف کرد و با اینکه بنده سخت مریضبودم و خوابیده بودم در همان حال مرض بآن کارها و آن گزارشات رسیدگی کردم و تصمیم گرفتم بدوا رئیس آنجا را خارج کنم و همان شخصی که مامور رسیدگی و تفتیش بود و آدم لایق و طرف اعتماد بنده بود او را بجای آن شخص گماشتم و تمام اوراق و اسناد را جمع کردیم و حالا حاضر است یک کمیسونی تشکیل شده‌است با اینکه آن شخص تک بود ولی یک اطلاعاتی از بانک سپه بدست آورد ابنها را آوردیم و فهمیدیم و دیدم جریان چه بوده‌است الان هم مامشغول این کار هستیم که تمام کارهای بی نظم سابق را تصفیه کنیم بای معنی که معاملاتیکه شده بود بعضیها بدون وثیقه بود و خیلی از اسناد و بروات و سفته‌ها تجدید نشده بود و مطالبه نشده بود تمام این کارها را دارند منظم و مرتب می‌کنند و حالا هم اگر مهلتی شده و بنده باز هم تصدی اینجا را داشتم چون اطلاعاتم در این قسمت بیش از سایر قسمتها است خودم خودم شخصا مراقبت کامل خواهم داشت که تمام پول دولت را ( مظفر زاده – پول دولت نیست ) در هر صورت تعهد دولت است نسبت بمستخدمین وزارت جنگ و خانواده آنها ایی البته باید محفوظ باشد و بنفع آنها باشد ( صحیح است ) و این کار حتما انجام خواهد گرفت اما راجع باین که این بانک رایابانک ملی را باید تفتیش کرد یک مقرراتی راجع ببانکها هست و همینطوریکه بانک نمی‌تواند اسرار خودش را در دسترس هر کس بگذارد ( نمایندگان با همهمه – وقتی مجلس تصویب کرد قانون است )

( مظفر زاده –آقا این هم قانون است که مجلس تصویب می‌کند و اجازه می‌دهد ) خوب حالا اگر مجلس یک قانونی را گذارند آنوقت می‌شود رسیدگی کرد . اما این استفاده که میفرمائید استفاده کردند قرض کردن از یک بانکی استفاده نیست خیلی‌ها قرض می‌کنند با نیت خوب ولی در موقع پرداخت نمی‌توانند بپردازند قرضشان را و بانک البته بآنها مطابق منافع و مقررات خودش کنار می‌آید و یک ترتیبی می‌دهد که پرداخته شود و اگر طرف ورشکست است و کارش بیک مشکلاتی بر می‌خورد یک قرار دادی می‌بندد یک قرارداد ارفاقی می‌بندد باین ترتیب که در ۳ سال ۵ سال این پولها را بمرور رد بکند و اگر این شخص بکلی بی چیز شد مجمع عمومی که آنجا هست یک قلم می‌کشد رویش که لا وصل است و این یکی از کارهای عادی است که اغلب پیش می‌آید ( دکتر مصدق – به تجار نمی‌دهند بمردم دیر می‌دهند )

واگر یک رئیس بانکی یک پولی را بدون جهت داده باشد و نتواند ثابت کند که مطابق مقررات بوده‌است آن رئیس خودش مسئول می‌شود و این را نمی‌شود گفت که یک کسی چون پولی قرض کرده‌است و استفاده کرده این عمل خلافی انجام داده‌است اگر نتواند بپردازد . الان ما داریم رسیدگی می‌کنیم بدارائی اشخاص اگر خانه دارند و وثیقه‌ای ندارند از آنها وثیقه می‌گیریم و حالا یک کاغذهایی هم داریم می‌نویسیم که اگر تا فلان تاریخ شما حاضر بشوید برای تصفیه حسابتان البته ترتیبی داده خواهد شد ولی اگر نیائید البته بمحکمه مرجعه خواهد شد و محکمه خودش این را حل خواهد کرد و تنها بتقاضا صورت مقروضین را بانک مجاز نیست بدهد . یکی دیگر فرمودند که بانک تنها منحصر است بنظامی‌ها در صورتیکه اینطور نیست و اگر وقت بشود این بانک سالهای دراز است که دارد کار می‌کند و در اغلب ولایات شعب دارد ( فاطمی استفاده از همین راه هست ) و اغلب تجار مملکت حساب دارند کتاب دارند و این منحصر بافسرها نیست چونکه افسر‌ها تاجر نیستند آنها فقط برای احتیاج شخصی مراجعه می‌کنند و آنها می‌توانند دو ماه حقوق شخصی را بگیرند بعنوان قرض ولی البته ولی البته اگر افسر یک کارهای دیگری پیدا کند مثلا خانه اش را می‌خواهد تعمیر بکند یا دخترش را می‌خواهد شوهر بدهد در این صورت ممکن است با وثیقه یک پولی از آنجا قرض بکند ودر غیر این صورت بکسی یک دینار داده نخواهد شد و تمام مطابق یک مقرراتی است و چون رئیس آنجا بدون وثیقه این کار را کرده بود رعایت نکرده بود و تحت نفوذ قرار گرفته بود و پولها را در موقعش مطالبه نمی‌کرد از مردم بنده که اینطور دیدم او را بیکار کردم و فورا ایشان را خارج کردم و تحت تعقیب جزائی هم قرار خواهد گرفت ودر موقعش موضوع در محاکم صالحه طرح خواهد شد ( صحیح است ) نائب رئیس – اگر اجازه میفرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم کنیم ( صحیح است ) جلسه آتیه فردا ساعت ۸ صبح دستور هم بقیه شور در برنامه دولت . ( مجلس یکساعت و بیست دقیقه بعد از ظهر بعنوان تنفس ختم شد ) ( مجلس یکساعت پیش از ظهر روز یکشنبه ۱۳ خرداد ماه ۱۳۲۴ مجددا برپاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل گردید . ) رئیس – جلسه شروع می‌شود . چون تنفس بوده‌است . بنده خواستم عرض کنم از این چند جلسه اخیر مجلس که بنده در جلسه حاضر نبودم آقایان مسبوق هستند که بنده هر روز از یکساعت , یکساعت و نیم قبل از جلسه در اینجا حاضر بودم و عدم حضور در جلسه بواسطه کسالت و خستگی این دو ساله بود که تا حدی می‌بایست از کارهای سنگین خسته کننده خوداری کنم در این جلسه هم بنا بتقاضای جمعی از آقایان حضور یافتم – آقای نخست وزیر فرمایشی دارند .

نخست وزیر – بیا ناتیرا که نمایندگان محترم در ظرف این چند روز بمناسبت در برنامه دولت فرمودند با کمال دقت شنیدم البته هر کدام از این بیانات متضمن اطلاعاتی بود که جمع آوری همه آنها در یک جا برای جلب توجه دولت جز بوسیله استقرار اصول حکومت مشروطه که از هرجهت راه را برای هرگونه بحث و انتقاد باز گذاشته‌است امکان پذیر نبود و نیست و اینجانب با ایمان بهمین اصول عدالت پرور بوده‌است که سعی در تقویت این اصول را در صدر برنامه دولت خود قرار داده و از این جهت امیدواری کامل دارم که نمایندگان نیز با تصویب برنامه و همکاری عملی که در این زمینه با دولت خواهند فرمود بدولت اینجانب توفیق خدمت بدهند اما مطالباتی که از بیانات آقایان نمایندگان مستفاد می‌شد روی هم رفته چند قسمت بود اول دلالتها و راهنمائیهائیکه نمایندگان محترم بنا به بصیرت و تجربتی که در امور مملکت دارند فرموده و در شئون مختلفه کشوری و لشکری و امور مالی و اقتصادی و معاشی مردم و فنون تعلیم و تربیت و حفظ الصحه و غیر ذلک نظریاتی بیان کردند کا رویهمرفته برای روشن شدن ذهن دولت کمک شایانی نمود و اینجانب با عرض امتنان اطمینان می‌دهم که همه آنها بنوبت خود مورد کمال دقت دولت قرار خواهد گرفت و دولت برای حسن انجام منظور اساسی و نهائی مجلس شورای ملی در این ابواب حد اعلای مجاهده را بکار خواهد برد و یقین دارد که با تقویت مجلس شورای ملی بمقصود خواهد رسید . دوم شکایتهائیکه از طرز جریان امور در دستگاه دولت وجود دارد هر چند قسمی از آنچه در این باب بنمایندگان محترم اطلاع داده‌اند تصور نمی‌رود که بکلی از مبالغه خالی باشد لیکن دولت در حقیقت در جز, کثیری از این قبیل شکایات بهیچوجه تردید ندارد و اینجانب و همکارانم برخود فرض میدانیم که همه آن شکایتها را قدم بقدم پیش بکشیم و با مساعدت ذی قیمت مجلس شورایملی متدرجا اساسی در امور برقرار کنیم که مامورین دولت کاملا بوظایف خود آگاه شده از عهده انجام آن برآیند

سوم – بیاناتی کهبعضی از آقایان محترم مخصوصا در باب آذربایجان فرمودند و منشا آن کمال توجه آن ایالات نسبت بمرکز مملکت و فرط علاقه مرکز نقل مملکت نسب بآن ایالت می‌باشد و با یقین کامل می‌توانم بگویم که در این علاقمندی عموم افراد مملکت ایران شریک و سهیم اند ( صحیح است – صحیح است ) و حاجت بتوضیح نیست که دولت اینجانب نهایت جدیت را برای تامیننظر مجلس شورایملی در این باب بعمل خواهد آورد


+ چهارم اظهاراتیکه مسائل مربوط به وزارت جنگ را در بر داشت و من جمله نسبت می‌داد که در آن وزارتخانه دودستگی پیدا شده و احزاب دست بکار عمل گردیده‌اند باین مناسبت باید صریحا اعلام نمایم که ابنجانب شخصا تحکیم مبانی قشون را از وظایف اولیه دولت میدانم که جزما معتقدم که باید در قشون اصلاحاتی بشود ( صحیح است )

و می‌توانم بگویم که این اصلاصات شروع هم شده‌است و بدیهی است که یکی از اصلاحات اولیه محاکمه و مجازات ارفاق نا پذیز مامورین خاطی و مقصر لشگری است و در اینمورد نیز جهد خواهم کرد که به تقویت مجلس شورایملی هیچگونه اثری از بی انظباتی و نادرستی باقی نماند پنجم – توضیحاتی است که نمایندگان محترم در باب مبنای سیاست خارجی ایران مخصوصا بالنسبه بدو دولت متحدما داده‌اند و در این زمینه انتظارات ملت را از خود دولت ایران و از متحدین معظم وی بشرح و تفصیل بیان کرده و من جمله اظهار امیدواری نموده‌اند که متحدین عظیم الشان ما در این موقع که جنگ در اروپا خاتمه یافته‌است قشون خود را از خاک ایران ببرند

( صحیح است -صحیح است ) و مقامی را که مملکت ایران فی الواقع شایسته آن است در دنیا بجهت وی بشناسند هر چند اصول سیاست خارجی دولت در برنامه کاملا توضیح شده‌است لیکن باز بعرض نمایندگان محترم میرسانم که ملت و دولت ایران از دیر باز در ردیف آن دسته از ملل و دولی بوده‌است که همواره از جنگ و اختلاف با سایر ممالک پرهیز داشته و قلبا هواخواه استقرار صلح در عالم بوده‌است و با این وصف البته دولت ایران امروز نیز همان رویه صلح طلبی را دنبال می‌کند وبا مسرت کاملی که از برقراری صلح اروپا دارد از صمیم قلب آرزومند است که من بعد عموم دول عالم در صلح و صفا بسر ببرند تا ملت و دولت ایران نیز بتواند بفراغ بال بکار اصلاحات خود مشغول باشد و مخصوصا از صلح و صفای دو متحد عظیم الشان خود نیز بهره مند گردد و از آنجا که دولت این صلح و صفا را مبنای اصلی سیاست خود و مصلحت کشور تشخیص می‌دهد هر گاه اشخاص غیر مسئول بخواهند بوسیله اقدامات یا اظهارات خود و یا هر گونه انتشاراتی که مخالف با این مصلحت باشد خللی در این صلح و صفا وارد آورند دولت جدا جلوگیری خواهد نمود بعلاوه مسلم است دولت ایران در کلیه مناسبات و معاملات خود با هر یک از دو دولت مزبور کاملا یکسان و بر پایه واحد عمل خواهد کرد و بهر دو بیک چشم خواهد نگریست و جز اصل احترام متقابل و حفظ استقلال مماکت و تمامیت خاک وصیانت حقوق ایران هیچگونه حقوق دیگری نداشته و نخواهد داشت و در باب تخلیه خاک ایران نیز البته بتقویت تام وتمام و احساسات و تمایلات نمایندگان مجلس شورای ملی که در این چند روز در ضمن بحث در برنامه دولت مکرر بمنصه بروز رسید مستظهر خواهد بود .

وقتی که از این اصول کلی فارغ شویم اجازه می‌خواهم مخصوصا اهمیت یکی از نکاتیرا که بعضی از آقایان نمایندگان محترم من غیر مستقیم بآن اشاره نموده‌اند با کمال صراحت متذکر بشوم و آن اینست که در میان تمام اموریکه هر یک از جهتی همواره مطلوب اصلاح طلبان مملکت بوده و مدتها موضوع بحث و مطالعه قرار گرفته‌است یک نکته دقیق وجود دارد که بعقیده اینجانب همه چیز مملکت ما قائم بوجود آنست تا آنجا که اگر این یک نکته در عموم مسائل مورد توجه دائم و محور کلیه تصمیمات نمایندگان مجلس شورای ملی و دولت و هادیان افکار ملت قرار نگیرد نه تنها هیچگونه امیدی باصلاح باقی نخواهد ماند بلکه بیم آن می‌رود که روز به روز بر مشکلات بیفزاید و خلل عظیم در کار مملکت پدید آید وآن نکته دقیق ضرورت تقویت مستمر از قدرت قتنونی حکومت مرکزی و تقویت از وحدت کلمه در میان مردم مملکت است ( صحیح است )

البته مقصود اینجانب این نیست که ممکن است این نکته از خاطر نمایندگان محو شده باشد زیرا که بنابرآنچه که مشهود شد حتی یکی از نمایندگان محترم در ضمن بیانات خود صریحا اظهار داشتند که یکی از علل آشفتگی اوضاع مملکت ضعف دولتهائی بوده‌است که در ظرف سنوات اخیر مصدر کار شده‌اند و در نتیجه همین پیش آمد بوده‌است که در نقاط عدیده مملکت دستجات مختلف با هم بمبارزه پرداخته و بجان هم افتاده‌اند اما بنده می‌خواهم عرض کنم که باین مطلب خیلی بیش از آنچه تاکنون توجه شده‌است باید التفات نمود زیرا که بعقیده اینجانب اصل فسصاد و منشاء تمام مصائبی که امروز همه از آن می‌نالند همین است که در عرض این مدت دولت آن قدرت قانونی را که همیشه باید دارا باشد دارا نبوده و باینجهت دستگاه حکومت و افراد و دستجات مردم بجای اینکه در بیم و امید و احقاق حق و اجرای عدالت و اطمینان بآینده و حفظ امن و آسایش خود منحصرا متوجه حکومت مرکزی و دولت باشند هر یک به تشخیص خود صواب یا ناصواب راهی جداگانه می‌روند و ضمنا عقیده دارند که نه تنها افراد و دستجات دیگر بلکه دستگاه دولت نیز مکلف است آن چه را که فرد فرد ایشان مصلحت جامعه و صلاح ملک و ملت تشخیص داده‌است بمقام عمل بگذارد و هر موقع که دید این انتظار او برآورده نمی‌شود فی الفور دستگاه دولت و افرادی را که باوی همصدا نشده‌اند خاطی و مقصر می‌داند و هر گونه نسبتی را بانها روا می‌دارد و عملا نیز هر گونه اقدامی را برای قلع ریه آنها جائز میشمارد و باین اصل کلی که در تمام ادوار عالم و در کلیه نقاط دنیا محترم بوده‌است و بموجب آن ضامن امنیت و آرامش مملکت و حافظ جان و مال مردم و مشخص صلاح و فساد امور جامعه دولت است عملا تمکین ندارد . شیوع دائم التزاید این وضع نامطلوب بحدی رسیده‌است که پریشانی افکار و عقاید مردم را دچار تفرقه کرده و هر روز بیش از پیش به نفاق و کینه جوئی می‌برد و از طرف دیگر اختیارات و تکالیف دولت اذهان مردم را ترک کرده و در نتیجه یاس دستگاه دولت فلج گردیده و روز بروز قدرت قانونی از حکومت مرکزی سلب می‌شود .

یقین دارم که نمایندگان محترم نیز باین حقیقت که بعقیده اینجانب مانند آفتاب بر همه روشن است اعتقاد دارند و چون از جان و دل طالب اصلاحات فوری و فوتی مملکت نیز هستند و از جمله آرزو دارند که بلادرنگ دستگاه دولت از وجود مستخدمین نادرست پاک شود و آزادی و دموکراسی بمعنای حقیقی وجود پیدا کند و باحوال طبقات زحمت کش توجه عاجل بشود ونظم و امنیت در سراسر مملکت مستقر گردد ناچار در این مطلب نیز با این جانب هم عقیده هستند که همه این اصلاحات و هر گونه اصلاح دیگر منحصرا موقوف بر آن خواهد بود که یک دولتی که بتواند اقتدارات قانونی حکومت مرکزی را بیطرفانه اعمال کند مدتی کافی بر سر کار بماند تا توفیق آن را داشته باشد که با پشتیبانی کامل مجلس شورایملی بیکایک این اصلاحات بپردازد و با مطالعه و فرصت و سعی و اهتمام در راه سرانجام احتیاجات ملت و مملکت فداکاری کند والا اگر بحث و تغییر و تبدیلی که مسلما در حکومت مشروطه برای تشخیص بهترین روش یا انتخاب بهترین شخص ضرورت دارد عملا در راهی بیافتد که در نتیجه پیروی آن اصل اساسی سابق الذکر مختل شود و دوام وثبات از امور مملکت سلب گردد و هر صنف یا هر طبقه و هر مقام یا هر فرد بیغرض از قبول مسئولیت بیم داشته باشد امید نجات و فلاح مشکل خواهد بود اگر بنده مصمم شدم که در این موقع از قبول مسئولیت شانه خالی نکنم برای این بود که تص ور می‌کنم آقایان نمایندگان محترم بنابه اطمینانیکه به بیغرضی و بیطرفی این جانب دارند و بهمین جهت باین جانب اظهار تمایل فرموده‌اند از دولت این جانب با وحدت کلمه که بالخاصه مقتضی مصلحت کنونی ایران است پشتیبانی خواهند نمود و چون اینجانب اطمینان دارم که کلیه همکارانم نیز بهیچوجه از جاده بیطرفی و بی غرضی منحرف نخواهند شد ، و بهمین جهت مسئولیت اعمال ایشان را نیز خودم بعهده می‌گیرم امیدوارم که نمایندگان محترم نقشه‌های اصلاحی دولت اینجانب را با اعتقاد کامل و به تقویت تمام تلقی فرمایند و یقین دارم که با این اقدام مجلس شورای ملی شالوده متینی برای ازدیاد روزافزون قدرت قانونی حکومت مرکزی ریخته خواهد شد و در سایه آن قدرت یکایک اصلاحاتیکه مجلس و ملت در نظر دارند صورت خواهد گرفت و اطمینان کامل دارم که نا تنها انجام هرگونه اصلاح داخلی بلکه تامین مصالح عالیه بین الملل ایران و احراز مقامی هم که مجلس و ملت برای مملکت ما در ردیف سایر ممالک عالم می‌خواهند موقوف باجرای همین اصل اساسی است وچنانچه مجلس شورایملی برنامه دولت را تصویب فرمایند تمام مساعی این جانب مصروف نیل این مقصود خواهد گردید و از آنجا که استظهار دولت در انجام وظایفی که بعهده می‌گیرد فقط باعتماد مجلس شورایملی است بدیهی است که هر اندازه بر عده نمایندگانی که دولت این جانب را شایسته رای اعتماد خود بدانند افزوده شود و بهمان اندازه بر توانائی دولت در انجام لوایح و آمال ملی خواهند افزود . حال تصویب یا رد تشخیصیکه دولت این جانب در باب احتیاجات مملکت داده‌است و در ضمن برنامه و این توضیحات بعرض رسید برای مطاع نمایندگان محترم خواهد بود . رئیس – چند فقره پیشنهاد کفایت مذاکرات شده

( جمعی از نمایندگان – مخالفی نیست ) آقایان طباطبائی دهستانی – فیروز آبادی پیشنهاد کرده‌اند

( طوسی – بنده مخالفم ) آقای طباطبائی بفرمائید محمد طباطبائی – عرض بنده در این دوره‌های اخیر هیچوقت پیشنهاد کفایت مذاکرات نکرده‌ام : یادم نمی‌آید ، و همیشه طرفدار صحبت کردن و دوام صحبت در مجلس شورایملی بوده و هستم اما اگر آقایان هم بوضع تاسف آور این سه هفته اخیر مجلس شورایملی اجمالا مرور بفرمایند بامن همعقیده خواهند بود که با وضع فعلی مملکت و با بحران ولاتکلیفی که دو ماده‌است بر این مملکت مستولی است و ما هم مسئولش هستیم باین ماجرا خاتمه خواهد داد . ( فاطمی – دو ماه نیست آقا ) … خیال نمی‌کنم


+ مجلس شورای ملی بیاورد ، قریب یکماه هرروز ساعتهای متوالی بیایند اینجا بنشینند ….

( اقبال – دولت را مجلس نیاورده‌است رئیس – الوزراء آورده‌است .. ) … از هر راهی آمده‌است مطالبی که مربوط بمجلس نیست ، پارلمانی نیست اینجا گفته شود و دولت هم سکوت کند . ایکاش آقای نخست وزیر این وظیفه ایرا که الان انجام فرموده‌اند ده روزپیش پانزده روزپیش این مطالب را می‌فرمودند که تکالیف دولت و بالنتیجه تکلیف مملکت را ما در این موقع معین می‌کردیم . از آقای طوسی هم که گویا تنها مخالف کفایت مذاکرات هستند خواهش می‌کنم که موفقت بکنند که امروز تکلیف دولت معین بشود ( صحیح است )

اگر بدولت رای اعتماد دادند می‌ماند و می‌رود مشغول کار می‌شود و اگر خدای نخواسته موافقت نفرمودند و دولت ساقط شد توجه بفرمایند که یک ماجرای دیگری هم در جلو داریم و بنابراین موافقت بفرمایند که مذاکرات کافی باشد و رای اعتماد گرفته شود ( صحیح است ) رئیس – آقای طوسی طوسی – عرض کنم برای بنده نماینده این حق محزر مسلم است در موقع برنامه دولت اگر عقایدی دارد بعرض مجلس شورای ملی برساند . قدر مسلم بفرمایشات آقای طباطبائی بنده هم معتقدم اما این وضع اسف آور با کمال تاسف با حرف نزدن و سلب حق از اشخاصی که می‌تواند صحبت بکنند اصلاح نخواهد شد البته ۱۵ روزگذشته ۱۵ روزنباشد ۱۶ روزباشد ، بنده استدعا می‌کنم اجازه بفرمائید شاید بنفع دولت هم باشد بنده از بیانات آقای هژیر وزیر دارائی که البته این جا تشریف دارند و دو روزقبل که صحبت کردند اینطور استنباط کردم که همه مایل هستند حرف‌ها گفته شود بساهت که دولت اطلاعات کافی نداشته باشد و بخواهد بیشتر اطلاع حاصل کند و با داشتن آن اطلاعات بهتر می‌تواند کار کند و بهتر اصلاحاتی را که ممکن است بنفع مملکت باشد انجام دهد معهذا البته بسته برای مجلس است . رئیس – رای می‌گیریم به کفایت مذاکرات ( جمعی از نمایندگان – مخالفی نیست ) چون مخالفت شد بایستی رای گرفته شود آقایانی که با کفایت مذاکرات موافقن قیام فرمایند ( اکثر قیام نمودند )

تصویب شد ، بنابراین شروع می‌کنیم به گرفتن رای با ورقه یک پیشنهادی هم آقای حکمت کرده‌اند قرائت می‌شود : بنده پیشنهاد می‌کنم که در موقع اخذ رای اعتماد نسبت به دولت بر طبق ماده ۹۲ آئین نامه عمل شود . رئیس – ماده ۹۲ خوانده می‌شود : ماده ۹۲ – در موقع اخذ رای علنی با اوراق یا اخذ رای مخفی هر گاه خواندن اسامی نمایندگان برای تحقیق حضور تقاضا شود مجلس بدون مباحثه در آن باب رای می‌دهد . رئیس – معنیش این است که اگر ورقه باسم یک نماینده خوانده شد و حضورش مشکوک باشد معلوم شود ( حکمت بقیه ماده ۹۲ را بخوانید ) در این صورت اسم هر یک از نمایندگان را یکی از منشیان بصدای بلند ذکر کرده و همان شخص رای خود را در ظرف مخصوص می‌اندازد پس از ختم این عمل مجددا اسامی قرائت می‌شود تا آنهائی که جواد مسعودی – این عمل یکدفعه دیگر هم شد باینطریق که آقایان یکی یکی می‌آیند اینجا رای می‌دهند تا منشی‌ها بتوانند اسامی را یادداشت کنند رئیس – شروع می‌کنیم به اجرای ماده ۹۲ . عده حضار فعلا ۹۴ نفر است یکی از آقایان منشی‌ها اسامی را صدا می‌کند و آقایان یکی یکی می‌آیند رای می‌دهند مظفرزاده – اول باید آن پیشنهاد رای گرفته شود بعد اینطور عمل شود رئیس – چون نسبت به پیشنهاد مخالفی نبود احتیاج به رای نیست . اقبال – اجازه میفرمائید بنده راجع به ترتیب رای عرض داشتم ( رئیس – بفرمائید ) عرض کنم رای اعتمادی که بدولت داده می‌شود باید اسم رای دهنده روی ورقه نوشته شده باشد ( صحیح است ) بنابراین اگر ورقه سفید بدون امضاء باشد علامت ممتنع است ( صحیح است )

رئیس – شروع می‌شود باخذ رای . عده حاضر ۹۴ نفر ( اسامی آقایان بترتیب ذیل بوسیله آقای جواد مسعودی ( منشی ) قرائت و فرد فرد آقایان در محل نطق حاضر و تحت نظارت آقایان مسعودی و صادقی رای دادند ) آقایان : مخبر فرهمند – امام جمعه – ثقه – الاسلامی – محمد طباطبائی -ذوالقدر – مویدقوامی – قشقائی – امیر تیمور – ( امیر تیمور حاضر نشدند) سنندجی – رضا تجدد – مجد – تیمورتاش – ( تیمور تاش رای ندادند ) بیات – کاظمی – ملک مدنی – قبادیان – گله داری – اقبال – تولیت – دهستانی – گرگانی – حیدر علی امامی – آشتیانی – صفوی – خلیل دشتی – بهبهانی – روحی – پوررضا – نجومی – خاکباز – جلیلی – ظفری – مظفرزاده – گیو – صدریه – اعتمادالنولیه – دکتر مصدق – جمال امامی – مراد اریه – مهندس پناهی – دکتر معاون – صمصام – مجد ضیائی – دکتر زنگنه – دکتر معظمی – ذوالفقاری – مهندس فریور – ( مهندس فریور – ممتنع هستم ) دشتی (دشتی – برای دادن رای نیامدند ) اسعد دکتر طاهری – فرخ – فرهودی – نبوی – بوشهری – فاطمی – افخمی – سرتیپ زاده – ساسان (ساسان – رای ندادند ) تیموری – صدر قاضی – فرمانفرمائیان – فتوحی – فرود ( فرود نیامدند ) حکمت - اخوان – دکتر فلسفی – رفیع – نصرت الله اسکندری – ایپکچیان – عدل – لنکرانی – حاذقی – عماد تربتی – فولادوند – اردلان – دکتر آقایان – دکترکیان – ملایری – خلعت بری ( خلعت بری برای دادن رای نیامدند ) یمین اسفندیاری ( یمین اسفندیاری نیامدند ) آصف ( آصف رای ندادند ) فیروز آبادی – حشمتی – دکتر رادمنش – اوانسیان – کام بخش – پروین – گنابادی – شهاب فردوسی – دکتر کشاورز – جواد مسعودی – صادقی – هاشمی – طوسی – محمد صادق طباطبائی – فداکار – رئیس – آقایان فداکار بعد آمدند و عده حاضر ( شمار آرا بعمل آمده و نتیجه بقرار ذیل حاصل شد ) موافق ۲۵ ورقه مخالف ۷ ورقه بقیه ممتنع ۶۳ بعضی از نمایندگان – اسامی موافقین و مخالفین خوانده شود

هاشمی بلی اسامی موافقین را بخوانید و اسامی مخالفین را هم بخوانید تا ببینیم ۶۵ رای تمایل آقایان در ظرف این چند روزه چطور شد ( اسامی آقایان موافقین و مخالفین بوسیله آقای صادقی شرح ذیل خوانده شد ) موافقین – آقایان فرخ افخمی ، دکتر آقایان ، فتوحی ، هاشمی ، حاذقی ، فرهودی ، رضا تجدد ، مهندس پناهی ، عزت الله بیات ، مخبر فرهمند ، سید احمد بهبهانی ، محمد علی اعتمادی ، اردلان ، قبادیان ، دهستانی ، آشتیانی ، دکتر زنگنه ، دکتر معظمی ، حکمت ، سرتیپ زاده ، ملایری ، نصرت الله اسکندری ، فیروز آبادی ، محمد صادق طباطبائی مخالفین – آقایان : دکتر رادمنش ، کام بخش ، دکتر کشاورز ، فداکار ، شهاب فردوسی ، اوانسیان ، پروین گنابادی امیر تیمور – نتیجه چه شد ؟ هاشمی – سقوط دولت رئیس – اکثریت حاصل نشد موقع أجلسه بعد – ختم أجلسه رئیس – اگر آقایان موافقند أجلسه را ختم می‌کنیم ( صحیح است ) أجلسه آینده روزپنجشنبه ۱۷ خرداد سه ساعت قبل از ظهر ( مجلس مقارن ظهر ختم شد ) رئیس مجلس شورای ملی محمد صادق طباطبائی اسامی آقایان ممتنعین امام جمعه – ثقه الاسلامی – محمد طباطبائی – ذوالقدر – موید قوامی – قشقائی – امیر تیمور – سنندجی – مجد – تیمور تاش – کاظمی – ملک مدنی – گله داری – اقبال – تولیت –گرگانی – حیدرعلی امامی – صفوی – خلیل دشتی – روحی – پوررضا – نجومی – خاکباز – جلیلی – ظفری – مظفرزاده – گیو – صدریه – دکتر مصدق – جمال امی – مراداریه – دکتر معاون – صمصام – مجد ضیائی – ذوالفقاری – مهندس فریور – دشتی – اسعد – دکتر طاهری – نبوی – بوشهری – ساسان – تیموری – صدر قاضی – فرمافرمائیان – فرود – اخوان – دکتر فلسفی – رفیع – ایپکچیان – عدل – لنکرانی – عماد تربتی – فولادوند – دکترکیان – خلعت بری – یمین اسفندیاری – آصف – حشمتی – جواد مسعودی – صادقی صادقی – طوسی .