تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش|در جهان هر مرد و کاری مرد کار خویش باش}}
 
{{ب|ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش|در جهان هر مرد و کاری مرد کار خویش باش}}
 
{{ب|هر یکی زین کاروان مر رخت خود را رهزنند|خویشتن را پس نشان و پیش بار خویش باش}}
 
{{ب|هر یکی زین کاروان مر رخت خود را رهزنند|خویشتن را پس نشان و پیش بار خویش باش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۰

' دیوان شمس (غزلیات) (ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش)
از مولوی
'


ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش در جهان هر مرد و کاری مرد کار خویش باش
هر یکی زین کاروان مر رخت خود را رهزنند خویشتن را پس نشان و پیش بار خویش باش
حس فانی می‌دهند و عشق فانی می‌خرند زین دو جوی خشک بگذر جویبار خویش باش
می‌کشندت دست دست این دوستان تا نیستی دست دزد از دستشان و دستیار خویش باش
این نگاران نقش پرده آن نگاران دلند پرده را بردار و دررو با نگار خویش باش
با نگار خویش باش و خوب خوب اندیش باش از دو عالم بیش باش و در دیار خویش باش
رو مکن مستی از آن خمری کز او زاید غرور غره آن روی بین و هوشیار خویش باش