تفاوت میان نسخههای «ملکه پهلوی»
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[درگاه:رضا شاه پهلوی|درگاه رضا شاه پهلوی]] | [[درگاه:رضا شاه پهلوی|درگاه رضا شاه پهلوی]] | ||
| قسمت = | | قسمت = | ||
− | | قبلی =[[ | + | | قبلی =[[کشف حجاب زنان ایران]] |
| بعدی =[[بیمارستان قلب بنیاد ملکه پهلوی]] | | بعدی =[[بیمارستان قلب بنیاد ملکه پهلوی]] | ||
| یادداشت = }} | | یادداشت = }} |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۰۸
کشف حجاب زنان ایران | اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی | بیمارستان قلب بنیاد ملکه پهلوی |
ملکه پهلوی - ملکه تاجالملوک پهلوی در روز ششم اردیبهشت ماه سال ۱۲۷۸ خورشیدی در خانه پدری سرتیپ تیمورخان آیرملو زاده شدند. ملکه پهلوی سال ۱۲۹۵ خورشیدی با اعلیحضرت رضا شاه پهلوی پیمان زناشویی بستند.[۱] ملکه پهلوی در امور اجتماعی و فرهنگی زنان ایران سهم به سزایی دارا هستند و خود نخستین بانوی ایران بودند که در روز فرخنده ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ روز کشف حجاب زنان ایران، از حجاب بیرون آمدند و به همراه والاحضرت شاهدختها شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملکه ایران در امور خیریه و کمک به تهی دستان همواره پیشگام بودند و بنیاد ملکه پهلوی، بیمارستان شاهپور علیرضا پهلوی در شاهدشت و تکمیل و مدرن سازی پیوسته این بیمارستان، و بیمارستان مدرن و مجهز قلب ملکه مادر از بی همتاترین بیمارستان های قلب در گیتی را در تهران خیابان پهلوی برای مردم ایران بر جای نهادند.
در سال ۱۲۹۵ خورشیدی رضا خان بانو تاجالملوک را به همسری برگزید. نخستین فرزندشان شمس در روز ۲۶ مهر ماه ۱۲۹۶ خورشیدی زاده شد. بانو تاجالملوک و سرتیپ رضا خان در روز ۴ آبان ماه ۱۲۹۸ دارای دو فرزند دیگر شدند.[۲] محمد رضا و اشرف خواهر توامان وی در این روز خجسته زاده شدند، در زمانی که کشور آشفته و نابسامان و ورشکسته بود، بیماریهای واگیردار گوناگون چون تراخم، مالاریا، طاعون، وبا، تیفوس و آبله را چیزی جلودارشان نبود. هیچ سیستم آموزشی و بهداشتی در ایران نبود. تنها مکتبهایی زیر نظر آخوندها وجود داشت. چهارمین فرزند رضا خان و تاجالملوک، علیرضا در روز ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۱ خورشیدی زاده شد.
در روز فرخنده ۹ آبان ماه ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در ماده واحدهای، به نام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نمود و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به نخست وزیر و وزیر جنگ و سردار سپه شخص آقای رضا خان پهلوی واگذار نمود و تعیین تکلیف حکومت را به نظر مجلس موسسان قرارداد. همه ادارهها و وزارت خانهها تعطیل کردند و سه روز در سراسر کشور جشن و پایکوبی برپا شد و انقراض سلسله سفاک قاجار که ایران را چپاول کردند و فروختند با شکوه برگزار شد. در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت رضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی در آیین باشکوهی سوگند پادشاهی خوردند و روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ دیهیم شاهنشاهی ایران را بر سر نهادند.[۳] [۴]
ملکه پهلوی از پیشگامان پیشرفتهای اجتماعی و فرهنگی در ایران، در روز تاریخی ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ساعت سه و نیم اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ در آیین باشکوهی که برای از میان برداشتن حجاب و چادر در دانشسرای مقدماتی برپا شده بود، به همراه علیاحضرت ملکه پهلوی و والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی، و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی که برای نخستین بار بدون چادر از کاخ بیرون آمده بودند، وارد دانشسرای مقدماتی شدند. از این روز زنان ایرانی از پرده سیاهی که تازیان بر سرشان کشیده بودند بیرون آمدند و با پشتیبانی ملکه پهلوی و رضا شاه بزرگ پا به پای مردان ایران کشور را آباد نمودند.[۵]
در روز ۲۰ شهریور ماه ۱۳۲۰ دامنه جنگ جهانی دوم به ایران کشید و رضا شاه بزرگ ناچار به کناره گیری شد. دولت انگلیس رضا شاه بزرگ را سرانجام به تبعید در ژوهانسبورگ فرستاد. در روز چهارشنبه ۴ امرداد ماه ۱۳۲۳ رضا شاه بزرگ با قلبی شکسته جهان فانی را بدرود گفتند و قلبی که برای ایران می تیپد بازایستاد.[۶] [۷]
پس از سپری شدن نزدیک به شش سال که از درگذشت رضا شاه بزرگ میگذشت، در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ سفر پایانی رضا شاه بزرگ با راهآهن سراسری ایران همان راهآهنی که نماد شاهنشاهی پدر ایران نوین بود، انجام یافت. ملکه مادر به همراه فرزند تاجدارشان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی و خانواده شاهنشاهی ایران، هیات دولت، هیاتهای ویژه فرستاده شده از کشورهای گیتی و دیگر سران کشوری و لشکری و مردم پایتخت با فر و شکوه بی همانندی از ایستگاه راهآهن پشت پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به سوی آرامگاه ابدی پدر ایران نوین به راه افتادند و در اندوه همگان پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در اشکوب زیرین آرامگاه به خاک سپرده شد.[۸]
بنیاد ملکه پهلوی و بیمارستان قلب
در سال ۱۳۴۳ بنیاد ملکه پهلوی به فرمان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و زیر توجه ویژه و ریاست عالیه علیاحضرت ملکه پهلوی بنیاد نهاده شد و اساسنامه آن نوشته شد و به توشیح همایونی رسید و در آغاز سال ۱۳۴۶ در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسید. بنیاد ملکه پهلوی دارای هیات امنا میباشد که ریاست عالیه افتخاری آن با علیاحضرت ملکه پهلوی است. دستورکار کارهای خیریه ساختن بیمارستانی ۴۰۰ تختخوابی به نام بیمارستان بنیاد ملکه پهلوی و در تهران است. به بیمارستان قلب بنیاد ملکه پهلوی هم چنین بیمارستان قلب ملکه مادر گفته می شود.[۹]
در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی ملکه مادر به سبب آشوبی که مزدوران تروریست اسلامی و تروریستهای چپ که همه در کمپهای تروریستی فلسطین و لیبی و کوبا آموزش آدم کشی دیده بودند، در ایران بر پا کردند، ناچار به ترک میهن خود ایران شدند. [۱۰]
ملکه پهلوی در ۱۹ اسفند ماه سال ۲۵۴۰ شاهنشاهی برابر با ۱۳۶۰ خورشیدی دور از میهن درگذشتند و در نیویورک به خاک سپرده شدند.
والاترین مادر پنجاه سال شاهنشاهی ایران ملکه پهلوی
۲۴ آذر ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی گزینش علیاحضرت ملکه پهلوی والاترین مادر پنجاه سال شاهنشاهی ایران سال خاطرات تلخ و شیرین یک ملکه محبوب
سیمای درخشان ملکه پهلوی
علیاحضرت ملکه پهلوی در تهران، در خانواده تیمورخان میرپنج (آیرم) پا به عرصه وجود گذاشتهاند. پدرشان میرپنج (سرلشگر) و ملقب به تیمورخان بودهاند. مادرشان، زنده یاد ملک سلطان خانم که فرزند یکی از محترمین و خوانین همدان بودند، در ۸ سالگی علیاحضرت درگذشتند. علیاحضرت ملکه پهلوی فرزند چهارم خانواده بودند و آشنایی برادرانشان با اعلیحضرت رضاشاه کبیر (که در آن هنگام درجه یاوری داشتند) و رفت و آمدهای خانوادگی، سبب آشنایی و ازدواج ایشان با سردار بزرگ تاریخ ایران گردید.
علیاحضرت ملکه پهلوی، همیشه در انجام کار خیر و نیکوکاران گام برداشتهاند و بخش بزرگی از زندگی خودشان را ویژه خدمات اجتماعی ارزنده کردهاند. ملکه پهلوی نخستین رئیس جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران بودهاند و فرزندانشان را نیز با همین ویژگیها بار آوردهاند. ایشان مبالغ هنگفتی از دارایی شخصی خود را در راه امور خیریه و عامالمنفعه به مصرف رساندهاند. تأسیس بنیاد ملکه پهلوی، بیمارستان شاهپور علیرضا پهلوی در شاهدشت و تکمیل و تجهیز مرتب آن، ایجاد مرکز مطالعات و بیمارستان قلب و عروق که به تصدیق و تأیید همه کارشناسان در نوع خود بینظیر است، نشانهای از خدمات ثمربخش علیاحضرت ملکه پهلوی است.
در سالی که نیم قرن سلطنت پربار و افتخارآمیز و غرورآفرین دودمان پهلوی را ملت ایران با شور و هیجان فراوان جشن میگیرد، برای جامعه زنان ایران مایه نهایت سرافرازی است که علیاحضرت ملکه پهلوی، که شاهد کوششهای ثمربخش و سازنده دو نسل شاهنشاهی ایران بودهاند، عنوان والاترین مادر ۵۰ سال شاهنشاهی ایران را پذیرفته اند. این انتخاب که به درخواست اشتیاقآمیز همه گروههای مردم مورد قبول علیاحضرت ملکه پهلوی قرار گرفته، نمایشگر حقشناسی و قدردانی ملت ایران از بانوی ارجمندی است که در شکل گرفتن تاریخ معاصر ایران، ترقی و تعالی وطن ما و تحقق خواستهای زن ایرانی، نقش فعالانه داشتهاند و وظیفه خود را در مقام یک ملکه، یک مادر و یک همسر با لیاقت و شایستگی و فداکاری کامل به انجام رساندهاند.
مصاحبه ملکه پهلوی با اطلاعات بانوان - به خاطر لطف و عنایت علیاحضرت ملکه پهلوی، «قدسی مسعودی» مدیر اطلاعات بانوان، این افتخار را داشته که همزمان با انتخاب علیاحضرت ملکه پهلوی به عنوان والاترین مادر ۵۰ سال شاهنشاهی ایران در یک باریابی، گفت و شنودی با معظملها داشته باشد:
علیاحضرت درباره تربیت فرزندانشان فرمودند: ... من بطوری که اطرافیان شاهد هستند، مثل هر مادری کوشش فراوانی در راه تعلیم و تربیت فرزندانم به عمل آوردهام و سعی کردهام که آنها مثل سایر بچههای مملکت و تحت نظارت دقیق پرورش پیدا کنند. شاید شرح سختگیریهایی که در زمان طفولیت والاحضرت ولیعهد (شاهنشاه آریامهر) و سایر والاحضرتها روا میداشتم، برای عدهای باورکردنی نباشد. والاحضرتها بهیچوجه اجازه نداشتند که از حد متعارف و آنچه شایسته و سزاوار فرزندان تربیت یافته در کانون خانواده بود، گامی فراتر بگذارند. از معاشرتهای نامناسب منع میشدند، بیجهت از خانه بیرون نمیرفتند و تفریح معقول و منطقی داشتند و خودشان نیز، همین شیوه را میپسندیدند و ترجیح میدادند.
در آن روزها که هنوز برنامههای اصلاحی همسر تاجدارم به طور همهجانبه به مرحله اجرا در نیامده بود، کمترین امکانات آموزشی در مملکت وجود داشت، از مدرسه، به صورت امروزی، خبری نبود و فرزندانم معلم خصوصی و باصطلاح سرخانه داشتند و من، پیشرفت تحصیلی آنها را مراقبت میکردم. در این زمینه، از هیچگونه ریخت و پاش خبری نبود و هزینه تحصیل آنها خیلی مختصر و معقول بود. اعلیحضرت رضاشاه کبیر نیز به وضع تحصیلی و تربیتی فرزندانمان علاقه وافر داشتند و علاقمند بودند که آنان فرزندانی وطنپرست، تحصیل کرده، پایبند به اصول خانواده، با ایمان و دارای همه خصایل پسندیده پرورش پیدا کنند. با همه گرفتاریها و درگیریها، ار رسیدگی به وضع تربیتی و تحصیلی فرزندان خود غافل نبودند. ترتیبی میدادند که در روز، یک بار با آنها ناهار یا شام صرف نمایند و از نزدیک وضع زندگی و تحصیلشان را مورد توجه و نظارت قرار دهند.
اما با همه علاقهای که به فرزندان خود و نظارت در وضع آنها داشتند، بخاطر اندوختن دانش و اینکه از علوم جدید و تازههای معارف بشری بهره کافی بگیرند، حاضر شدند که والاحضرت ولیعهد و سایر والاحضرتها در اروپا به ادامه تحصیل مشغول شوند. خوب به خاطر دارم که اعلیحضرت رضاشاه کبیر با چه اشتیاق و شور و هیجانی در انتظار نامههای والاحضرت ولیعهد بودند که هر هفته- معمولاً روز یک شنبه- بطور مرتب میرسید. در نامهها، والاحضرت ولیعهد، به توصیه اعلیحضرت رضاشاه کبیر، به تفصیل وضع تحصیلی و چگونگی زندگی خود را برای پدر تاجدارشان شرح میدادند. یک دفعه که به علت تأخیر پست، نامه والاحضرت ولیعهد به موقع به دست اعلیحضرت رضاشاه کبیر نرسید، سخت ناراحت و متغیر شدند و تلگرافی پیشکار والاحضرت را مورد مؤاخذه قرار دادند. در ضمن با وجود اینکه اعلیحضرت رضاشاه کبیر به علت نابسامانی وضع اروپا از مسافرت من به خارج رضایت کامل نداشتند، موافقت نمودند دو سال بعد از رفتن والاحضرت ولیعهد، به منظور اینکه شخصاً از نزدیک وضع تحصیلی و زندگی ایشان را ببینم، رهسپار اروپا شدم و جدیت ولیعهد در کار تحصیل، رضایت فراوانی در من برانگیخت. به حمدالله، موفقیت قابل ملاحظه ولیعهد در امر تحصیل موجبات خرسندی و رضایت فراوان پدر تاجدارشان را فراهم آورد.
متأسفانه، بروز جنگ جهانی دوم مانع از ادامه تحصیل والاحضرتها در اروپا گردید و ایشان به وطن بازگشتند و دنباله تحصیل را در ایران پیگیری نمودند. اینک که به گذشته و امروز میاندیشم، از روشهایی که در کار تعلیم و تربیت فرزندانم بکار رفته و موفقیتهایی که آنها داشتهاند و خدماتی که به ملت ایران کردهاند، احساس غرور و افتخار میکنم.
درباره زندگی مشترک با اعلیحضرت رضا شاه بزرگ - از ابتدای همسری با سردار بزرگ ایران روحیه مبارزهجویی با بیگانه پرستی و پیکار با بیگانگان که در ایشان وجود داشت و شور و شوقی که برای نجات ایران و ترقی و تعالی کشور در سر میپروراندند، توجه مرا جلب کرد.
بخوبی هویدا بود که چه افکار بلندی را در سر میپروراندند و چه آرزوهای طلایی در دل دارند و با همه وجود انتظار روزی را میکشند که با در دست داشتن قدرت وطن را از زیر بار یوغ بیگانگان رهایی بخشند و درهای بهروزی و بهزیستی را به روی آن بگشایند و بعد از شبها و روزهایی که پیوسته در اندیشه اعتلا و سربلندی وطن بودند، روزی را که انتظار میکشیدند فرا رسید و با واقعه سوم اسفند ۱۲۹۹، به دست توانای سردار بزرگ تاریخ ایران، کشور که در حال از هم گسیختن و زوال و سقوط حتمی بود، نجات یافت. اینهمه آبادانی و عمران، اینهمه ترقی و پیشرفت و این همه اقدامات سعادتآمیز که در ایران صورت گرفته، از آن روز تاریخی سرچشمه گرفته و آغاز یافته است.
سوم اسفند ۱۲۹۹، در واقع، نخستین سنگ بنای کاخ نیک بختی ملت ایران را پیریزی کرد. برای توصیف و توجیه آنچه گذشته، ابتدا باید به تاریخ ایران در سالهای پیش از واقعه اسفند ۱۲۹۹ توجه کرد. تاریخ گویای این واقعیت و گواه صادقی است بر این که، در زمان قاجاریه، ایران وضع بسیار نابسامان و نامطلوبی داشت و میراث آن دوره برای اعلیحضرت رضاشاه کبیر بینظمی و هرج و مرج فراوانی که بزرگترها آن را به خوبی به یاد دارند، بود. اما، همانطور که مشاهده کردیم، سردار بزرگ ایران در مدت کوتاهی با سرعت شگفتانگیز و حیرتآور، به هرج و مرج و بینظمی و ناامنی پایان دادند و به اراده ناگسستنی ایشان، ایران نو بر پایه تمدن جدید، پیریزی شد. اندکی تفکر و تأمل در اوضاع گذشته و حال مملکت، روشن میکند که چه فداکاری و از خودگذشتگی در این دو نسل شاهنشاهی ایران شده تا اینهمه پیشرفت و ترقی و تعالی صورت گرفته است. برای من، در طی این ۵۰ سال که از سلطنت دودمان پهلوی گذشته، خاطرات بس ناگوار و بس نشاط انگیز به یادگار مانده است. اذعان باید کرد که اضطرابها و نگرانیها و ناراحتیها بیشتر از شادیها بوده است.
واقعه شوم ۱۵ بهمن و ۲۱ فروردین را بخاطر آورید... برای یک مادر، که هم وطن وهم فرزند خود را با همه وجود دوست دارد، بروز این واقعه، چقدر تلخ و ناگوار و تحمل ناپذیر بوده است. در مقابل این چنین وقایع شوم و اندوهبار، خاطرات شورانگیز و افتخارآمیزی نظیر افتتاح راهآهن سرتاسری ایران هم قرار دارد. اگر به عکسهایی که از مراسم گشایش راهآهن برداشته شده است نگاه کنیم، هالهای از شادی که چهره اعلیحضرت رضاشاه کبیر را پوشانده و برقی که در چشمانشان درخشیده، بخوبی دیده میشود. به طور کلی، اعلیحضرت رضاشاه کبیر که به ایران عشق میورزیدند، با هر اقدام عمرانی و اصلاحی که در پرتو همت توانای خودشان صورت میگرفت، شادی فراوان احساس میکردند که سایهای از آن در چهره ایشان به وضوح مشهود بود. علیاحضرت مکثی کردند و فرمودند:
- یک خاطره تلخ و از یادنرفتنی، روزی است که سردار بزرگ تاریخ ایران، مضطرب و نگران، خاک وطن را ترک فرمودند، در نظر اعلیحضرت رضا شاه کبیر وطن در مرحله اول و سلطنت در مرحله بعد از آن قرار داشت و برای راد مردی که چنین میاندیشید و هدف و آرزویی جز ترقی و تعالی ملت ایران و سربلندی و سرافرازی هر چه بیشتر وطن نداشت، بهم ریختن اوضاع سیاسی و آشفتگی که با هجوم متفقین بوجود آمده بود تحمل پذیر نبود و تنها یادبودی که ایشان با حسرت فراوان از این مملکت با خود بردند، مشتی خاک وطن بود و به طوری که اطرافیان گفتهاند، در مدت دوری از وطن، با خاک وطن معاشقه میکردند. البته، این امید و دلگرمی وجود داشت که اگر مردی سنگر را ترک کرده، آن را به کف با کفایت و پرتوان و نیروی جوانتری سپرده که در مکتب خودشان، با آشنایی کامل به روحیات و آرزوها و اندیشههایشان، پرورش یافته بود. خوشبختانه، همان طور که همه شاهد بودیم، فرزند تاجدارم در پاسداری و حراست از سنگری که از پدر خود تحول گرفتند، با از خودگذشتگی کامل، ایستادگی فرمودند و کشور را از چنان توانایی و نیرویی برخوردار ساختند که امروز از قدرتهای بزرگ جهان بشمار میآید و احترام و تحسین همگان را برانگیخته است. و ما هر روز شاهد گامهای تازهای هستیم که به اراده توانای فرزند تاجدارم در راه بهزیستی و بهروزی ملت ایران برداشته میشود.
علیاحضرت ملکه پهلوی درباره ۱۷ دی ماه روز آزاد کردن زنان فرمودند - به نظر من، ۱۷ دی بزرگترین واقعه و مهمترین رویداد ثمربخشی است که در زندگی زن ایرانی صورت گرفته و من هرگز شور و هیجان آن روز تاریخی را فراموش نمیکنم. مدتها بود که آن رادمرد بزرگ در فکر رفع حجاب ظاهری و رهایی بخشیدن نیمی از افراد ملت ایران از آن وضع ناهنجار و قراردادن نیروی عظیم و سازنده آنها در راه خدمت به وطن و ترقی و تعالی مملکت بودند. از سالها قبل از کشف حجاب، در این زمینه صحبت میفرمودند و از اینکه نصف افراد کشور عاطل و باطل ماندهاند و هم از حقوق انسانی محرومند و هم در خدمت به میهن نقش چندانی ندارند، متأثر و متأسف بودند. بدیهی است در راه تحقق این امر، مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراوانی وجود داشت که حتی تصور آن هم برای جوانان امروز وطن ما که از موهبت، امنیت، آزادی و آسایش کامل برخوردار هستند، دشوار است. اما اراده پولادین و راسخ سردار بزرگ ایران بر آزادی و رهایی زن ایرانی تعلق گرفته بود و سرانجام، بدون تدارک مقدمات، یک روز این امر خطیر را جامه عمل پوشاندند. چند روز قبل از ۱۷ دی، به ما اطلاع دادند که خود را برای رفتن به دانشسرا در التزام خودشان، آماده کنیم. برای ما خیلی مشکل به نظر میرسید که بدون حجاب در حضور جمع باشیم. اما به خاطر آینده مملکت و شرکت در یک روز تاریخی که پیدا بود سرآغاز عصر تازهای در زندگی زن ایرانی خواهد بود، با شور و شوق فراوان، به اتفاق اعلیحضرت رضاشاه کبیر، رهسپار دانشسرا شدیم و شاهد یک رویداد بزرگ تاریخ ایران بودیم. در حقیقت، شرکت در مراسم ۱۷ دی، اولین برنامهای بود که به اتفاق اعلیحضرت رضاشاه کبیر و والاحضرتها در آن شرکت کردیم و آنچه در این زمینه حائز اهمیت فوقالعادهای است، توجه به این نکته است که به افکار پوسیده و ارتجاعی که در آن هنگام در مملکت وجود داشت، در سایه درایت و مآلاندیشی و در پرتو اراده خلل ناپذیر و راسخ اعلیحضرت رضاشاه کبیر، امر خطیر کشف حجاب ظاهری بدون کوچکترین عکسالعمل نامطلوب جامه عمل پوشید.
در زمینه صرفه جویی فرمودند: خاطرم هست که اعلیحضرت رضاشاه کبیر، در یکی از فرمایشات خود خطاب به بانوان ایران، آنها را به فداکاری، حفظ اصالت خانواده، پاکدامنی و ایمان و بخصوص صرفه جویی و جلوگیری از تبذیر متوجه ساختند. من هم که پرورش یافته مکتب رضاشاه کبیر هستم، در زندگی زناشویی و در انجام وظایف مادری آن چنان عمل کردهام که خواست آن سردار بزرگ از جامعه زنان ایران بود. وظیفه یک زن، توجه به وضع شوهر است، نه چشم هم چشمی... زن باید از فزونطلبی و تجملپرستی و افراط دوری جوید. هزینههای زندگی را بر اساس درآمد شوهر، با توجه به اصل آیندهنگری، تأمین کند. قسمتی از درآمد شوهرش را پس انداز نماید و از آن، در وقت ضرورت، بهرهای مطلوب بگیرد. خاطرم هست، وقتی سردار بزرگ ایران عنوان میرپنج را داشتند، به مأموریتی رفتند و از حقوق دریافتی خود، مبلغی برای تأمین زندگی در اختیار من گذاشتند. هنگام مراجعت، که بعد از چند ماه بود، مبالغی از محل حقوق خود را که از راه صرفهجویی و کاستن از مخارج به دست آمده بود، به همراه آوردند و چون ما منزلی نداشتیم با آن پول و همچنین مقادیری که من با صرفهجویی در مخارج پسانداز کرده بودم، منزلی تهیه کردیم.
در طول زندگی در کنار شهریار ایران، هم من وهم ایشان اصل صرفهجویی را رعایت میکردیم و از تجمل و تبذیر و اسراف دوری میجستیم و همین خصوصیت اخلاقی را فرزندان مان نیز از ما نصیب گرفتهاند و به انجام خدمات نیکوکارانه، معاضدت و تعاون نسبت به دیگران و دوری از هرگونه افراط خو گرفته و عادت کردهاند. اینکه دستورهایی درباره صرفهجویی، حتی در مصرف زیاد و بی رویه آب آشامیدنی داده میشود، رعایت آن واجب است. در این زمینه، مسئله پول مطرح نیست، این نکته مورد نظر است که همه از حداکثر امکانات و رفاهیت بهرهمند شوند و قدر مواهب و نعمتها را بدانند و از افراط در هر زمینهای خودداری کنند.
علیاحضرت، زن دیروز و امروز را این طور مورد مقایسه قرار دادند: مقایسه زن ایرانی امروز با زنی که پیش از سلطنت اعلیحضرت رضاشاه کبیر میزیست، کار آسانی نیست، زیرا، قبل از کشف حجاب زن ایرانی از همه حقوق انسانی و طبعی بیبهره و محروم بود. او قانون او را در ردیف دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر به شمار میآورد و این وضع، موجبات ناراحتی فکری کامل همسر تاجدارم را فراهم آورده بود. در آن روزها، زن وسیلهای در دست مرد و به منزله اثاثیه منزل بود و کوچکترین دخالتی حتی در امور جزیی نداشت. حق تربیت فرزند و حق نگهداری خانه که از حقوق طبیعی زن است، در اختیار مرد بود و مرد نیز که فعال مایشاء بشمار میآمد، آنچه ظلم و جور بود در حق زن روا میداشت. با طلوع خورشید ۱۷ دی و رفع حجاب، زن ایرانی از پشت پرده تاریکیها بیرون آمد و همگام و همدوش مرد قرار گرفت. البته، آنچه در ۱۷ دی صورت گرفت، مقدمهای بود برای تحقق آرزوهای زنان ایران و گامهای بعدی، به اراده توانای شاهنشاه آریامهر برداشته شد و حقوق سیاسی و اجتماعی و انسانی زنان تحقق یافت و امروز زن ایرانی را در مقام وزارت، وکالت، قضاوت، سفارت، سپاهیگری و همه شئون و جلوههای زندگی میبینیم و همه این آوازها هم از شه بوده است.
علیاحضرت ملکه پهلوی احساسات متقابل خود را در زمینه انتخاب مادر والای ۵۰ سال شاهنشاهی پهلوی چنین بیان فرمودند: این احساسات پاک و پرشور، نشانه حقشناسی و قدردانی است که همه در ملت نجیب ایران نسبت به خاندان سلطنت ایران دید شده است. موجب افتخار و سرافرازی است که به اراده توانای فرزند تاجدارم ملت ایران از اینهمه رفاهیت برخوردار شده و در مقابل در هر فرصت مراتب حقشناسی و قدردانی خود را ابراز داشته است.
از اینهمه احساسات بیدریغ که نسبت به من ابراز میشود بینهایت سپاسگزارم.
بنمایهها
- ↑ رضا شاه پهلوی
- ↑ محمدرضا شاه پهلوی آریامهر
- ↑ سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی
- ↑ تاجگذاری رضا شاه پهلوی
- ↑ کشف حجاب زنان ایران
- ↑ اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی
- ↑ استعفای اعلیحضرت رضاشاه پهلوی و اعلام سلطنت والاحضرت ولایتعهد
- ↑ بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن از ژوهانسبورگ و قاهره تا شهر ری ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹
- ↑ بیمارستان قلب بنیاد ملکه پهلوی
- ↑ شاه رفت مرگ آمد