تفاوت میان نسخههای «سخنان حسن تقی زاده مجلس شورای ملی دوره نخست ۵ فروردین ۱۲۸۶ نشست ۵۸»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی '{{سرصفحه پروژه | عنوان = انقلاب شاه و مردم [[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانون...' ایجاد کرد) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) جز (رده:انقلاب شاه و مردم اضافه شد با استفاده از ویکینبشته:ردهساز) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست - ۱۲ مهر ۱۲۸۵ تا ۲ تیر ۱۲۸۷]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست - ۱۲ مهر ۱۲۸۵ تا ۲ تیر ۱۲۸۷]] | ||
+ | [[رده:انقلاب شاه و مردم]] |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست | انقلاب شاه و مردم | قانون اساسی مشروطه |
سخنان حسن تقی زاده مجلس شورای ملی دوره نخست ۵ فروردین ۱۲۸۶ نشست ۵۸
آقاسید حسن تقی زاده – مقصود از سرکشی رعایا که در این تلگراف مخصوصا و تلگرافات و مکتوبات دیگر که از ولایات میرسد گویا این باشد که اربابها وملاکین میخواهند سرهای رعایا را ببرند و آنها سرشان را در وقت بریدن عقب میکشند که این عمل بسرکشی تعبیر میشود البته میدانید که رعایای ایران بر دو قسم است یکی اهالی بلاد که رعیت پادشاه مملکت ودیگری رعایای بیچاره دهات رعیت بلکه عبدرق سلاطین بی اسم یعنی ملاکین اند واین دومیها در املاک خودشان سلطنت مستبده میرانند یعنی در حقوق و در حدود مدنیه و جنائیه و سیاسیه آن رعایا مداخله و حکمرانی میکنند جریمه میگیرند چوب میشدند تنبیه و همه گونه سیاست و بگیر و ببند بزن و بکش بکار میاندازند و برمال و جان و ناموس و عصمت دهاتیها دست درازی کرده و مسلط شدهاند و هرگز مسئول از اعمال خود نیستند پس حالا که رعایای شهری به استبداد تحمل نیاورده و با پادشاه خود کنار آمده و قراری گذاشته آزاد شدند و سلطنت خودشان را مشروطه کردند آیا رواست که باز دهاتیها در زیر همان استبداد سابق بمانند اولا قرار بگذاریم سلطنت آنها هم مشروطه بشود یعنی این مالک که در این خاک و آن اهالی بجز یک یک بهره را که مالک نیست سر سال برود و حقوق خود را دریافت کند دیگر چه حق دارد چون بلای آسمانی برجان اهالی مسلط شده و فعال مایرید باشد و بیچاره روستائی که نه ماه تمام خودش و خانوده اش و عیال و اولادش در زیر تابش آفتاب کار کنند و غرق عرق شوند و محصول بعمل بیاورند هر سال همه را بعلاوه دار و ندار و جل و پلاس خانه را هم در وجه نقصان ناپذیری حضرت مالک الملک دوباره سه باره بپردازند و در هر دفعه مباشرین قبض نداده بگیرند و دفعه دویم باز مطالبه کنندو عاقبت مجبور بفرار کردن ببادکوبه و قفقاز نمایند. اینها هستند که اولاد وطن ما را بهند و قفقاز و عثمانی ریختند و سالی سیصد هزار نفر را مجبور برفتن بخارجه میکنند. بلی رعیت بعد از این ندای عدل اگر ذره بخواهد بتکالیف شاقه فوق الطاقه حضرات تمکین نکنند اسم سرکشی میدهند.