تفاوت میان نسخههای «الگو:نوشتار برگزیده»
خط ۲: | خط ۲: | ||
<onlyinclude> | <onlyinclude> | ||
* | * | ||
− | [[پرونده: | + | [[پرونده:Mohammad Reza Shah Pahlavi Hezb Mardom 18 May 1971.mp4|thumb|left|230px|به بیانات شاهنشاه آریامهر در برابر هموندان حزب مردم گوش فرادهیم]] |
− | |||
− | + | '''[[بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هموندان کنگره حزب مردم در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰]]'''- صحبت و گفتگو با چنین جمعیت پر شوری که امروز از تمام اکناف کشور در اینجا جمع شدهاند، البته موقعیتی است دلپذیر و باعث خوشوقتی. در اینکه در انقلاب ششم بهمن ایران، همه افراد کشور با رئیس مملکتشان سهم یکسانی دارند، تردیدی نیست. این مزیت، یک مزیت عمومی است و متعلق به تمام ملت، کما اینکه اسم انقلاب ایران را گاهی انقلاب ششم بهمن و گاهی انقلاب شاه و ملت میگویند. | |
− | + | اجمالاً و مختصراً باید ببینیم که در نه سالی که از انقلاب ایران میگذرد، چه اتفاقاتی افتاده است؟ هیچ کس منکر حقایق نیست، من جمله خود این حزب که در اقلیت یعنی صف مخالف قرار دارد، به اندازه دیگران ترقیات چشمگیر کشور را میبیند، آنها را بازگو میکند و از آنها دفاع مینماید. البته دیدیم که شما درمورد سیاستهای عالی مملکت، مثل سیاستهای میهنی یعنی سیاست مستقل ملی ایران، سیاست دفاعی یعنی حفظ مرز و بوم این کشور کهن، نه تنها همیشه با تمام ملت ایران و با حکومت سر کار هم آواز و هم صدا بودید، بلکه بعضی اوقات میگفتید که چرا بیشتر از این در تأمین وسایل دفاعی کشور کوشش نمیشود؟ به هر جهت اگر درآمد سرانه ایران قبل از ششم بهمن ۱۳۴۱ را با امروز مقایسه بکنید، به تحولات و پیشرفتهای کشور پی میبرید. این ارقام اختراعی نیست. ارقامی است که منتشر شده و قابل کنترل است و همه از آن آگاهند، هم ما میدانیم و هم تشکیلات سازمان ملل متحد با آنها آشنا است. رشد اقتصادی ما در قسمت صنعت در حدود سالی هفده درصد بوده است. در قسمت برق این اواخر خیلی بیشتر شده و سال گذشته به حدود چهل درصد رسیده است. به قیمت ثابت رشد اقتصادی و تولیدات کلی مملکت ایران از ده درصد متجاوز بوده است، اینها ظواهر مادی کار است. | |
− | + | اما ظواهر معنوی اجتماعی که ما امروز میبینیم، آزادمردان و آزادزنان ایران، این کار در ده سال پیش ممکن نبود. تشکیل سپاهیان انقلاب مرکب از جوانهای پسر و دختر که در اقصی نقاط مملکت از روی ایمان و عقیده مشغول خدمت هستند در آن زمان امکانپذیر نبود. نیروهای ارتجاعی یا نیروهای متفق سرخ و سیاه، مانع هر نوع پیشرفتی میشدند برای اینکه هر قدمی که ما در این زمینهها به پیش برمیداشتیم آنها خودبهخود و بلا اراده اجباراً یک قدم به عقب میرفتند. | |
− | + | در آخر این تابستان، یک نفر نمیگویم رعیت، برای اینکه این کلمه از همان روز اول انقلاب ایران از بین رفت، یک نفر کشاورز و حتی یک نفر اجارهدار هم باقی نمیماند، یعنی هر کس در هر زمینی که کار میکند صاحب و ارباب خودش خواهد بود. احتیاج به تشریح وضع کارگر نمیبینم، همین طور در سایر شئون مملکتی و صفوف اجتماعی. هر کدام از شما از هر کجا که میآیید وضع امروزتان را در دورافتادهترین نقاط مقایسه کنید با اوضاع پیش از بهمن ۱۳۴۱، از آن دورتر نمیروم که بگویم در زمان جنگ و اشغال کشور چه وضعی داشتیم یا چند سال بعد از جنگ دارای چه وضعی بودیم و چه سیاستهایی اوضاع ما را درمورد مسئله نفت به صورت اواخر مرداد ۱۳۳۲ درآورده بود و در مقابل آن این موفقیتی که سه ماه پیش درباره مسئله نفت نصیبمان شد، وضع ما را به کجا رسانده است؟ ... | |
− | + | اشارهای شد به یک عده گمراه که البته تعدادشان کم است و خیلی هم کم است، ولی این دلیل بر بیاعتنایی نسبت به موضوع نمیشود، به دو جهت، یکی اینکه واقعاً حیف است که از سیمیلیون نفر جمعیت کشور حتی چند نفر گمراه باشند. البته تصور اینکه اینها بتوانند به مملکت صدمه بزنند تقریباً غیر ممکن است، اما به خودشان که صدمه میزنند، وقتی به خودشان صدمه بزنند به فامیل نزدیکشان هم ممکن است لطمه وارد بشود و اصولاً چرا این طور بشود؟ | |
+ | اگر مملکت ما کشوری بود که روی آن خاک مرده پاشیده بودند، اگر مملکتی بود که در حال درجا زدن بود، اگر مملکتی بود که اصول فئودالیته، اصول خانخانی، بیعدالتیهای اجتماعی، عدم امکان پیشرفت افراد در آن حکمفرما بود، یا وضع کارگران و طبقات دیگرش نامناسب بود، میگفتیم طبیعی است که عدهای به خاطر احساسات وطنپرستی نتوانند چنین اوضاعی را ببینند و بخواهند کمر خدمت ببندند و مملکت را نجات بدهند، ولی تعجب در این است کشوری که دنیا آن را کشور نمونه اعلام کرده و دوازده ماده انقلابش آن را با حفظ آزادیهای فردی و انسانی به این مقام و منزلت رسانیده است، در چنین محیط و در چنین مملکتی که وضع به این صورت است و آینده آن باز هم درخشانتر خواهد شد، چطور ممکن است که در یک مغز سالم افکار منحرف و ناسالم و سیاه پیدا بشود؟ ما باید فکر کنیم که چطور چنین چیزی ممکن است، البته اگر خیلی غور و بررسی کنیم بالاخره به اینجا میرسیم که ممکن است عقدههایی در کار باشد و در این مورد کسانی هستند که (استغفرالله) با خدا هم دعوا میکنند و ایراد میگیرند که چرا این را به من ندادی؟ چرا آن را به من ندادی؟ چرا این طور کردی؟ باید گفت که بعضیها طبعاً حسودند با این حال اجتماع ما نباید این را بدون اهمیت و سرسری بگیرند. نباید بگوید که اینها حداکثر چند صد نفر و یا چند هزار نفر بیشتر نیستند و چنین رقمی در مقابل جمعیت ایران اهمیتی ندارد، بگذار هر چه میخواهند سر و صدا بکنند، اقتضای سن بعضیها این است، بالاخره خسته میشوند و ساکت میگردند. عدهای هم عادت دارند که میگویند خوب به من چه، دستگاه خودش فکری به حال آنها میکند و ترتیب کار را میدهد و جلوی خدای نخواسته خیانت را میگیرد. میخواهم بگویم نه، این طور نیست، این کار و وظیفه اخلاقی فرد فرد شما است، زیرا هر کدام از شما در برابر این مملکت سهم و وظیفه کاملاً مساوی دارید، این خاک، این آب، این هوا، به طور یکسان متعلق به همه شما است، بعد از شما متعلق به بچههای شما است و نسل بعد از نسل متعلق به ایرانی است. ما منابع طبیعی را ملی کردیم، جنگلها ملی شد، مراتع بزرگ ملی شد، آب ملی شد، در حالی که شاید حتی مترقیترین ممالک دنیا هنوز به این پایه نرسیده باشند، البته مقصودم ممالک و مجامع آزاد است. | ||
− | + | پس از آنجا که سهم همه نسبت به این آب و خاک مساوی است، وظیفهای هم که شما برای حفظ این کشور دارید مساوی است، وظیفهای که در مقابل عدهای ناچیز که از راه راست منحرف شدهاند دارید وظیفه مقابله و ارشاد و در صورت لزوم مقاومتی است که در برابر آنها باید بکنید. من با امیدهای زیاد نسبت به آینده با شما صحبت میکنم، چون مطالب به قدری واضح و روشن است و امکانات کشور به اندازهای زیاد است که جز اینکه انسان نسبت به آینده امیدوار باشد، راه دیگری ندارد. | |
− | + | در چند سال پیش گفته بودم (و اتفاقاً وقایع و گذشت زمان هم ثابت کرد) که ما محکوم به پیشرفت هستیم. فرضیات هر قضیه و هر مسئلهای را که در نظر بگیرید به آسانی شما را به یک نتیجه میرساند. وقتی در این مملکت ثروتهای ملی شما معین باشد و ثروتهای بزرگ هم ملی شده باشند و همه آنها طبق برنامه به نفع اجتماع صرف بشود، و ثروتهای هنگفت نشناخته دیگری هم باشد که ما از آنها اطلاع نداریم، امکانات معدنی و کشاورزی هم به اندازهای باشد که هر فرد ولو اینکه تخصصی نداشته باشد، بتواند بفهمد که با پیشرفت زمان و انجام برنامهها کشور به زودی به مرز تمدن بزرگ خواهد رسید، چطور میشود که انسان خوشبین نباشد. | |
− | + | به زودی انتخابات کشور شروع خواهد شد، مسلماً تشکیلات شما نیز کاندیداهای انتخاباتی خود را معین خواهد کرد، وظیفه دستگاههای مملکتی خواهد بود که روش کاملاً بیطرفانه و شرافتمندانهای را برای مبارزه آزاد بین کاندیداها فراهم بکند، شما هم وارد این مبارزه بشوید، نتیجه انتخابات هر چه شد اگر در اقلیت بودید وظیفهتان را با حرارت بیشتر و شور بیشتر ادامه بدهید، برای اینکه بالاخره اساس و محرک اولیه همه این کارها، یکی خدمت به وطن است و دیگری ارضای وجدان انفرادی شما، این کار را با صداقت به وطن، با حس میهنخواهی شدید، با حس مبارزهجویی و اگر لازم باشد با مبارزهطلبی ادامه بدهید. در مقابل دشمنان که به جای خود، در برابر هر نوع ضعف و فتوری که مشاهده میکنید مبارزه کنید، برای دفاع از منافع میهنتان سعی کنید صفوف خود را فشرهتر نمایید و تشکیلاتتان را توسعه و بهبود ببخشید، و پیشنهادهای لازم برای تحریک بیشتر و فعالیت بیشتر در تشکیلات خودتان بدهید، به هر صورت به عنوان یک فرد حزبی و به عنوان یک نفر ایرانی وظیفه ملی و فردی و وجدانی خود را به خواست خداوند هر روز بهتر از روز پیش انجام بدهید. ... '''[[بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هموندان کنگره حزب مردم در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰|به بیانات شاهنشاه در باریابی هموندان حزب مردم گوش فرادهیم]] | |
− | |||
− | |||
</onlyinclude> | </onlyinclude> | ||
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] | [[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] |
نسخهٔ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۳۸
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هموندان کنگره حزب مردم در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰- صحبت و گفتگو با چنین جمعیت پر شوری که امروز از تمام اکناف کشور در اینجا جمع شدهاند، البته موقعیتی است دلپذیر و باعث خوشوقتی. در اینکه در انقلاب ششم بهمن ایران، همه افراد کشور با رئیس مملکتشان سهم یکسانی دارند، تردیدی نیست. این مزیت، یک مزیت عمومی است و متعلق به تمام ملت، کما اینکه اسم انقلاب ایران را گاهی انقلاب ششم بهمن و گاهی انقلاب شاه و ملت میگویند.
اجمالاً و مختصراً باید ببینیم که در نه سالی که از انقلاب ایران میگذرد، چه اتفاقاتی افتاده است؟ هیچ کس منکر حقایق نیست، من جمله خود این حزب که در اقلیت یعنی صف مخالف قرار دارد، به اندازه دیگران ترقیات چشمگیر کشور را میبیند، آنها را بازگو میکند و از آنها دفاع مینماید. البته دیدیم که شما درمورد سیاستهای عالی مملکت، مثل سیاستهای میهنی یعنی سیاست مستقل ملی ایران، سیاست دفاعی یعنی حفظ مرز و بوم این کشور کهن، نه تنها همیشه با تمام ملت ایران و با حکومت سر کار هم آواز و هم صدا بودید، بلکه بعضی اوقات میگفتید که چرا بیشتر از این در تأمین وسایل دفاعی کشور کوشش نمیشود؟ به هر جهت اگر درآمد سرانه ایران قبل از ششم بهمن ۱۳۴۱ را با امروز مقایسه بکنید، به تحولات و پیشرفتهای کشور پی میبرید. این ارقام اختراعی نیست. ارقامی است که منتشر شده و قابل کنترل است و همه از آن آگاهند، هم ما میدانیم و هم تشکیلات سازمان ملل متحد با آنها آشنا است. رشد اقتصادی ما در قسمت صنعت در حدود سالی هفده درصد بوده است. در قسمت برق این اواخر خیلی بیشتر شده و سال گذشته به حدود چهل درصد رسیده است. به قیمت ثابت رشد اقتصادی و تولیدات کلی مملکت ایران از ده درصد متجاوز بوده است، اینها ظواهر مادی کار است.
اما ظواهر معنوی اجتماعی که ما امروز میبینیم، آزادمردان و آزادزنان ایران، این کار در ده سال پیش ممکن نبود. تشکیل سپاهیان انقلاب مرکب از جوانهای پسر و دختر که در اقصی نقاط مملکت از روی ایمان و عقیده مشغول خدمت هستند در آن زمان امکانپذیر نبود. نیروهای ارتجاعی یا نیروهای متفق سرخ و سیاه، مانع هر نوع پیشرفتی میشدند برای اینکه هر قدمی که ما در این زمینهها به پیش برمیداشتیم آنها خودبهخود و بلا اراده اجباراً یک قدم به عقب میرفتند.
در آخر این تابستان، یک نفر نمیگویم رعیت، برای اینکه این کلمه از همان روز اول انقلاب ایران از بین رفت، یک نفر کشاورز و حتی یک نفر اجارهدار هم باقی نمیماند، یعنی هر کس در هر زمینی که کار میکند صاحب و ارباب خودش خواهد بود. احتیاج به تشریح وضع کارگر نمیبینم، همین طور در سایر شئون مملکتی و صفوف اجتماعی. هر کدام از شما از هر کجا که میآیید وضع امروزتان را در دورافتادهترین نقاط مقایسه کنید با اوضاع پیش از بهمن ۱۳۴۱، از آن دورتر نمیروم که بگویم در زمان جنگ و اشغال کشور چه وضعی داشتیم یا چند سال بعد از جنگ دارای چه وضعی بودیم و چه سیاستهایی اوضاع ما را درمورد مسئله نفت به صورت اواخر مرداد ۱۳۳۲ درآورده بود و در مقابل آن این موفقیتی که سه ماه پیش درباره مسئله نفت نصیبمان شد، وضع ما را به کجا رسانده است؟ ...
اشارهای شد به یک عده گمراه که البته تعدادشان کم است و خیلی هم کم است، ولی این دلیل بر بیاعتنایی نسبت به موضوع نمیشود، به دو جهت، یکی اینکه واقعاً حیف است که از سیمیلیون نفر جمعیت کشور حتی چند نفر گمراه باشند. البته تصور اینکه اینها بتوانند به مملکت صدمه بزنند تقریباً غیر ممکن است، اما به خودشان که صدمه میزنند، وقتی به خودشان صدمه بزنند به فامیل نزدیکشان هم ممکن است لطمه وارد بشود و اصولاً چرا این طور بشود؟ اگر مملکت ما کشوری بود که روی آن خاک مرده پاشیده بودند، اگر مملکتی بود که در حال درجا زدن بود، اگر مملکتی بود که اصول فئودالیته، اصول خانخانی، بیعدالتیهای اجتماعی، عدم امکان پیشرفت افراد در آن حکمفرما بود، یا وضع کارگران و طبقات دیگرش نامناسب بود، میگفتیم طبیعی است که عدهای به خاطر احساسات وطنپرستی نتوانند چنین اوضاعی را ببینند و بخواهند کمر خدمت ببندند و مملکت را نجات بدهند، ولی تعجب در این است کشوری که دنیا آن را کشور نمونه اعلام کرده و دوازده ماده انقلابش آن را با حفظ آزادیهای فردی و انسانی به این مقام و منزلت رسانیده است، در چنین محیط و در چنین مملکتی که وضع به این صورت است و آینده آن باز هم درخشانتر خواهد شد، چطور ممکن است که در یک مغز سالم افکار منحرف و ناسالم و سیاه پیدا بشود؟ ما باید فکر کنیم که چطور چنین چیزی ممکن است، البته اگر خیلی غور و بررسی کنیم بالاخره به اینجا میرسیم که ممکن است عقدههایی در کار باشد و در این مورد کسانی هستند که (استغفرالله) با خدا هم دعوا میکنند و ایراد میگیرند که چرا این را به من ندادی؟ چرا آن را به من ندادی؟ چرا این طور کردی؟ باید گفت که بعضیها طبعاً حسودند با این حال اجتماع ما نباید این را بدون اهمیت و سرسری بگیرند. نباید بگوید که اینها حداکثر چند صد نفر و یا چند هزار نفر بیشتر نیستند و چنین رقمی در مقابل جمعیت ایران اهمیتی ندارد، بگذار هر چه میخواهند سر و صدا بکنند، اقتضای سن بعضیها این است، بالاخره خسته میشوند و ساکت میگردند. عدهای هم عادت دارند که میگویند خوب به من چه، دستگاه خودش فکری به حال آنها میکند و ترتیب کار را میدهد و جلوی خدای نخواسته خیانت را میگیرد. میخواهم بگویم نه، این طور نیست، این کار و وظیفه اخلاقی فرد فرد شما است، زیرا هر کدام از شما در برابر این مملکت سهم و وظیفه کاملاً مساوی دارید، این خاک، این آب، این هوا، به طور یکسان متعلق به همه شما است، بعد از شما متعلق به بچههای شما است و نسل بعد از نسل متعلق به ایرانی است. ما منابع طبیعی را ملی کردیم، جنگلها ملی شد، مراتع بزرگ ملی شد، آب ملی شد، در حالی که شاید حتی مترقیترین ممالک دنیا هنوز به این پایه نرسیده باشند، البته مقصودم ممالک و مجامع آزاد است.
پس از آنجا که سهم همه نسبت به این آب و خاک مساوی است، وظیفهای هم که شما برای حفظ این کشور دارید مساوی است، وظیفهای که در مقابل عدهای ناچیز که از راه راست منحرف شدهاند دارید وظیفه مقابله و ارشاد و در صورت لزوم مقاومتی است که در برابر آنها باید بکنید. من با امیدهای زیاد نسبت به آینده با شما صحبت میکنم، چون مطالب به قدری واضح و روشن است و امکانات کشور به اندازهای زیاد است که جز اینکه انسان نسبت به آینده امیدوار باشد، راه دیگری ندارد.
در چند سال پیش گفته بودم (و اتفاقاً وقایع و گذشت زمان هم ثابت کرد) که ما محکوم به پیشرفت هستیم. فرضیات هر قضیه و هر مسئلهای را که در نظر بگیرید به آسانی شما را به یک نتیجه میرساند. وقتی در این مملکت ثروتهای ملی شما معین باشد و ثروتهای بزرگ هم ملی شده باشند و همه آنها طبق برنامه به نفع اجتماع صرف بشود، و ثروتهای هنگفت نشناخته دیگری هم باشد که ما از آنها اطلاع نداریم، امکانات معدنی و کشاورزی هم به اندازهای باشد که هر فرد ولو اینکه تخصصی نداشته باشد، بتواند بفهمد که با پیشرفت زمان و انجام برنامهها کشور به زودی به مرز تمدن بزرگ خواهد رسید، چطور میشود که انسان خوشبین نباشد.
به زودی انتخابات کشور شروع خواهد شد، مسلماً تشکیلات شما نیز کاندیداهای انتخاباتی خود را معین خواهد کرد، وظیفه دستگاههای مملکتی خواهد بود که روش کاملاً بیطرفانه و شرافتمندانهای را برای مبارزه آزاد بین کاندیداها فراهم بکند، شما هم وارد این مبارزه بشوید، نتیجه انتخابات هر چه شد اگر در اقلیت بودید وظیفهتان را با حرارت بیشتر و شور بیشتر ادامه بدهید، برای اینکه بالاخره اساس و محرک اولیه همه این کارها، یکی خدمت به وطن است و دیگری ارضای وجدان انفرادی شما، این کار را با صداقت به وطن، با حس میهنخواهی شدید، با حس مبارزهجویی و اگر لازم باشد با مبارزهطلبی ادامه بدهید. در مقابل دشمنان که به جای خود، در برابر هر نوع ضعف و فتوری که مشاهده میکنید مبارزه کنید، برای دفاع از منافع میهنتان سعی کنید صفوف خود را فشرهتر نمایید و تشکیلاتتان را توسعه و بهبود ببخشید، و پیشنهادهای لازم برای تحریک بیشتر و فعالیت بیشتر در تشکیلات خودتان بدهید، به هر صورت به عنوان یک فرد حزبی و به عنوان یک نفر ایرانی وظیفه ملی و فردی و وجدانی خود را به خواست خداوند هر روز بهتر از روز پیش انجام بدهید. ... به بیانات شاهنشاه در باریابی هموندان حزب مردم گوش فرادهیم