مــزرع آمــال فخر شیرازی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۹ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


ای فکنــده زلف مشـکین بر رخ چون آفتـاب داده زلفت ســایه بان خورشیــد را از مشــک ناب




بی تو دارم بزم عیشی دور از چشمــان بد کـــه ندیــده ســــاقی دوران چنـــان بـــزم شـــراب




نالــه های زیر و بم در آن نواها و نغـم اشــــک خونینـــم شـــــراب و سینــــۀ بــریان کباب




مجلس انس است و یاران جمله مشغول طرب نیست خالی جای کس جز این دل بی صبر و تاب




کاشـکی این نیمـه شب خورشید بنمودی طلوع یعنـــی آن مــــه آمـــدی وز رخ برافکنـــدی نقـــاب




تا بدیـدی حـال این مهجـور از جنّـات وصل چــون بـود در دوزخ هجـــر از نکـال و از عـذاب




یا سحـــاب المکـــرمه امطــر علینـــا بالنعــم مــــزرع آمـــال خشـــک و مشـــرع احســـان خـــراب




ساقیــا جــامی بده پیــرانـه سر از می مرا تـا بجــــــا آرم قضــــای رفتـــه از عهــــد شبـــاب




میرسد هر دم به گوش فخر آواز جرس رفتــه اسـت از کاروان امشـب مگــر آرام و خــواب


M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۰۶ (UTC)