عطار (غزلیات)/گر نقاب از جمال باز کنی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (گر نقاب از جمال باز کنی)
از عطار
'


گر نقاب از جمال باز کنی کار بر عاشقان دراز کنی
ور چنین زیر پرده بنشینی پرده از روی کار باز کنی
از همه کون بی نیاز شود عاشقی را که اهل راز کنی
جگرم خون گرفت از غم آن که مبادا که در فراز کنی
گرچه چون شمع سوختم ز غمت هر زمانم به زیر گاز کنی
گفتیم ساز کار تو بکنم چون مرا سوختی چه ساز کنی
وعده دادی به وصل جان مرا عمر بگذشت چند ناز کنی
بکشد ناز تو به جان عطار گر به وصلیش بی نیاز کنی