عطار (غزلیات)/در ره عشق تو پایان کس ندید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (در ره عشق تو پایان کس ندید)
از عطار
'


در ره عشق تو پایان کس ندید راه بس دور است و پیشان کس ندید گرد کویت چون تواند دید کس زانکه تو در جانی و جان کس ندید از نهانی کس ندیدت آشکار وز هویداییت پنهان کس ندید بلعجب دردی است دردت کاندرو تا قیامت روی درمان کس ندید در خرابات خراب عشق تو یک حریف آب دندان کس ندید گوهر وصلت از آن در پرده ماند کز جهان شایسته‌ی آن‌کس ندید در بیابانت ز چندین سوخته یک نشان از صد هزاران کس ندید بس دل شوریده کاندر راه عشق جان بداد و روی جانان کس ندید جمله در راهت فرو رفته به خاک بوالعجب تر زین بیابان کس ندید خون خور ای عطار و تن در صبر ده کانچه می‌جویی تو آسان کس ندید