عطار (غزلیات)/ای پرتو وجودت در عقل بی نهایت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (ای پرتو وجودت در عقل بی نهایت)
از عطار
'


ای پرتو وجودت در عقل بی نهایت هستی کاملت را نه ابتدا نه غایت
هستی هر دو عالم در هستی تو گمشد ای هستی تو کامل باری زهی ولایت
ای صد هزار تشنه، لب‌خشک و جان پرآتش افتاده پست گشته موقوف یک عنایت
غیر تو در حقیقت یک ذره می‌نبینم ای غیر تو خیالی کرده ز تو سرایت
چندان که سالکانت ره بیش پیش بردند ره پیش بیش دیدند بودند در بدایت
چون این ره عجایب بس بی نهایت افتاد آخر که یابد آخر این راه را نهایت
عطار در دل و جان اسرار دارد از تو چون مستمع نیابد پس چون کند روایت