دیوان شمس/هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی)
از مولوی
'


هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی مه بدر نور بارد سگ کوی بانگ دارد ز برای بانگ هر سگ مگذار روشنایی به نماز نان برسته جز نان دگر چه خواهد دل همچو بحر باید که گهر کند گدایی اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا بستان میی که یابی ز تفش ز خود رهایی به خدا به ذات پاکش که میی است کز حراکش برهد تن از هلاکش به سعادت سمایی بستان مکن ستیزه تو بدین حیات ریزه که حیات کامل آمد ز ورای جان فزایی بهلم دگر نگویم که دریغ باشد ای جان بر کور یوسفی را حرکات و خودنمایی