دیوان شمس/می رسد بوی جگر از دو لبم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۲ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (می رسد بوی جگر از دو لبم)
از مولوی
'


می رسد بوی جگر از دو لبم می برآید دودها از یاربم
می بنالد آسمان از آه من جان سپردن هر دمی شد مذهبم
اندکی دانستیی از حال من گر خبر بودی شبت را از شبم
مکتب تعلیم عشاق آتش است من شب و روز اندرون مکتبم
روی خود بر روی زرد من بنه دست نه بر سینه‌ام کاندر تبم
گفتمش گویم به گوشت یک سخن گفت ترسم تا نسوزد غبغبم
گفتمش دور از جمالت چشم بد چشم من نزدیک اگر چه معجبم