دیوان شمس/مطرب چو زخمه‌ها را بر تار می‌کشانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (مطرب چو زخمه‌ها را بر تار می‌کشانی)
از مولوی
'


مطرب چو زخمه‌ها را بر تار می‌کشانی این کاهلان ره را در کار می‌کشانی ای عشق چون درآیی در عالم جدایی این بازماندگان را تا یار می‌کشانی کوری رهزنان را ایمن کنی جهان را دزدان شهر دل را بر دار می‌کشانی مکار را ببینی کورش کنی به مکری چون یار را ببینی در غار می‌کشانی بر تازیان چابک بندی تو زین زرین پالانیان بد را در بار می‌کشانی سوداییان ما را هر لحظه می‌نوازی بازاریان ما را بس زار می‌کشانی عشاق خارکش را گلزار می‌نمایی خودکام گل طرب را در خار می‌کشانی آن کو در آتش آید راهش دهی به آبی و آن کو دود به آبی در نار می‌کشانی موسی خاک رو را ره می‌دهی به عزت فرعون بوش جو را در عار می‌کشانی این نعل بازگونه بی‌چون و بی‌چگونه موسی عصاطلب را در مار می‌کشانی