اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/جای آن دارد که: من بر دیدها جایت کنم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۱ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (جای آن دارد که: من بر دیدها جایت کنم)
از اوحدی مراغه‌ای
'


جای آن دارد که: من بر دیدها جایت کنم رایگان باشی اگر، جان در کف پایت کنم
پسته حیران آید و شکر به تنگ آید ز شرم چون حدیث پسته‌ی تنگ شکر خایت کنم
گر چه شد فرسوده عقل من ز دست زلف تو آفرین بر دست زلف عقل فرسایت کنم
بر دل و بر دیده‌ی من گر کنی حکم، ای پسر دیده را مزدور و دل را کارفرمایت کنم
خویش را دیوانه سازم، تا بدین صحبت مگر خلق را در حلقه‌ی زلف سمن سایت کنم
رای رای تست، هر حکمی که می‌خواهی بکن چون مرا روی تو باید، خدمت رایت کنم
اوحدی گر دل به دست چشم مستت داد، من جان فدای حسن روی عالم آرایت کنم