تفاوت میان نسخههای «کتاب به سوی تمدن بزرگ»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی '{{سرصفحه پروژه | عنوان = محمدرضا شاه پهلوی '''[[درگاه:محمدرضا شاه پهلوی#نوشتاره...' ایجاد کرد) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
}} | }} | ||
− | کتاب به سوی تمدن بزرگ، کتابی است که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی نوشتند. این کتاب دربرگیرنده سه بخش و ۲۹۷ رویه به چاپ | + | کتاب به سوی تمدن بزرگ، کتابی است که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی نوشتند. این کتاب دربرگیرنده سه بخش و ۲۹۷ رویه به چاپ رسیدهاست. ویرایش نخستین این کتاب در کتابخانه پهلوی، |
− | بخش اول نگاهی به جهان امروز، مسایل اساسی جهان امروز، بحران آینده و راه آینده میپردازد. بخش دوم این کتاب، ایران در عصر انقلاب و ایران امروز را در برمیگیرد و به بررسی دستآوردهای [[انقلاب شاه و مردم]] | + | بخش اول نگاهی به جهان امروز، مسایل اساسی جهان امروز، بحران آینده و راه آینده میپردازد. بخش دوم این کتاب، ایران در عصر انقلاب و ایران امروز را در برمیگیرد و به بررسی دستآوردهای [[انقلاب شاه و مردم]] میپردازد. همچنین به نفت ایران و سیاست مستقل ملی اشاره دارد. بخش سوم آرزوهای شاهنشاه ایران را برای ملت و کشور ایران با پایان برنامههای عمرانی و به ویژه برنامه عمرانی ششم که در سال ۲۵۳۷ آغاز شد و تا سال ۲۵۴۱ شاهنشاهی برنامهریزی شد میپردازد که دروزاههای تمدن بزرگ به روی تک تک ملت ایران گشوده خواهد شد. ولی در برابر این امیدهای والا، مردم را به خیابانها کشیدند و به جای رفاهی که زیر پوشش کامل بیمههای اجتماعی رفتن ملت ایران برای آنان به ارمغان آورده بود، تیشه به ریشه فرهنگ و اقتصاد و پیشرفت و غیره زدند. شاهنشاه در پایان این کتاب برای مردم ایران پیام دادند: |
'''پیام من به مردم ایران''' | '''پیام من به مردم ایران''' | ||
− | در فصول گذشته این کتاب، وضع کلی جهان امروز و خطوط اصلی نظامهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران عصر انقلاب و دورنمای ایران دوران "تمدن بزرگ" را تشریح کردم. زیرا همچنان که در دیباچه این کتاب تذکر دادم آگاهی کامل بر این مطالب را برای هر فرد ایرانی ضروری می دانم تا بدین ترتیب راه پیشرفت ما به سوی "تمدن بزرگ " با ژرفبینی و با همکاری گسترده ملی پیموده شود. | + | در فصول گذشته این کتاب، وضع کلی جهان امروز و خطوط اصلی نظامهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران عصر انقلاب و دورنمای ایران دوران "تمدن بزرگ" را تشریح کردم. زیرا همچنان که در دیباچه این کتاب تذکر دادم آگاهی کامل بر این مطالب را برای هر فرد ایرانی ضروری می دانم تا بدین ترتیب راه پیشرفت ما به سوی "تمدن بزرگ " با ژرفبینی و با همکاری گسترده ملی پیموده شود. |
− | من این راه پر افتخار و شکوهآفرین سرنوشت را در برابر ملت خویش | + | من این راه پر افتخار و شکوهآفرین سرنوشت را در برابر ملت خویش گذاشتهام، زیرا آن را تنها راه تامین سرفرازی و نیک بختی این ملت می دانم و چون بدین حقیقت ایمان راسخ دارم، به عنوان شاهنشاه این سرزمین و رهبر سرنوشت ملت ایران و به عنوان پدر و مربی و دوست و خیرخواه یکایک افراد این ملت، ابلاغ آن را وظیفه خویش در ایفای رسالتی می شمارم که از این بابت به عهده دارم. |
− | برای من چه | + | برای من چه انگیزهای در این راه بجز عشق به ایران و آرزوی شکوه و سرفرازی آن و تامین خوش بختی و رفاه هر چه بیشتر ملت ایران، میتواند وجود داشته باشد؟ رهبری ملتم در مسیر "تمدن بزرگ" برای من مقام یا اقتدار بیشتری ایجاد نمیکند، زیرا مقام من، مقامی قابل ارتقا نیست. قدرت من نیز، چه از نظر قانونی و چه از لحاظ پیوند روحی خاصی که با لتم دارم، در بالاترین حدی است که میتواند در این کشور وجود داشته باشد. در عوض این امر برای من مستلزم کار طاقتفرسای دایمی با تحریکات و توطئهها و دشمنیهایی است که در غیر این صورت، به احتمال قوی، علتی برای وجود آنها نبود. اگر برای من فقط اسایش شخصی و استفاده قوی، علنی برای وجود آنها نبود. اگر من برای فقط آسایشی و استفاده بی دردسر از امتیازات مقامی که دارم، مطرح بود، سرمشق پادشاهان صد و پنجاه ساله گذشته، سرمشقی جالبتر از آن راه و روشی بود که پدرم و من از آن پیروی کردیم. |
+ | |||
+ | بنابراین انگیزه من چیزی جز کوشش در راه تامین حداکثر شکوه و سرفرازی کشورم و حداکثر نیکبختی و رفاه ملتم نیست و نمیتواند باشد. سی و هقت سال است که باه همه توانایی خود در این راه کوشیدهام و مسلما تا روزی که مشیت خداوندی ادامه این رسالت را به من محول فرموده باشد، در همین راه خواهم کوشید. بعد از آن نیز بر اساس شالودهای که ریختهام، این راه با اتکا به عنایات الهی ادامه خواهد یافت و هیچ عاملی، مگر نابودی کلی تمدن جهانی، ملت ایران را از پیمودن آن باز نخواهد داشت. | ||
+ | |||
+ | من هدف نهایی این راه را، رسیدن کشور و ملتم به دوران پرشکوه "تمدن بزرگ" و سپس زیستن در آن دوران و کوشش در سرشاری و غنای باز هم بیشتر آن تعیین کردهام. زیرا نه خودم به چیزی کمتر از این هدف قانع هستم و نه چیزی کمتر از آن را شایسته ملت ایران می دانم. ما در آزمایش تاریخ، بیش از آن اصالت و ارزندگی از خود نشان دادهایم که بتوانیم در عصر حاضر، این سنت پیشگامی را به آسانی کنار بگذاریم. مردم ما نیز بیگمان در زوایای روح و دل خویش آماده آن نیستند که انسانهای درجه دوم و سوم جهان فردا باشند. | ||
+ | |||
+ | ولی اگر باید این راه پرشکوه سرنوشت تا به پایان پیموده شود، لازم است که همه ما آن را با یک دیگر درنوردیم، زیرا یک فرمانده هر قدر هم مصمم و مبارز باشد، به تنهایی نمیتواند کاری بکند و مسئولیت او فقط رهبری صحیح و قاطعانه نیرویی است که در پشت سر وی قراردارد. برای پیشرفت در مسیر "تمدن بزرگ" فردا میباید من و ملتم به اتفاق یک دیگر و با آن همیستگی و یک پارچگی که لازمه هر پیروزی است، در این راه به پیش برویم. | ||
+ | |||
+ | شرایط این پیروزی، همانهایی است که در صفحات این کتاب تشریح کردم. این شرایط فقط مادی نیست، بلکه شرایط معنوی و اخلاقی نیز هست. همچنان که یک سپاه برای پیروزی در پیکار، گذشته از ساز و برگ لازم، به روحیه نیرومند و ایمان استوار نیازمند است، موفقیت ملی ما نیز در عین قدرت و توانایی اقتصادی و ص |
نسخهٔ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۳
درگاه رضا شاه پهلوی | محمدرضا شاه پهلوی | درگاه محمدرضا شاه پهلوی |
کتاب به سوی تمدن بزرگ، کتابی است که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی نوشتند. این کتاب دربرگیرنده سه بخش و ۲۹۷ رویه به چاپ رسیدهاست. ویرایش نخستین این کتاب در کتابخانه پهلوی،
بخش اول نگاهی به جهان امروز، مسایل اساسی جهان امروز، بحران آینده و راه آینده میپردازد. بخش دوم این کتاب، ایران در عصر انقلاب و ایران امروز را در برمیگیرد و به بررسی دستآوردهای انقلاب شاه و مردم میپردازد. همچنین به نفت ایران و سیاست مستقل ملی اشاره دارد. بخش سوم آرزوهای شاهنشاه ایران را برای ملت و کشور ایران با پایان برنامههای عمرانی و به ویژه برنامه عمرانی ششم که در سال ۲۵۳۷ آغاز شد و تا سال ۲۵۴۱ شاهنشاهی برنامهریزی شد میپردازد که دروزاههای تمدن بزرگ به روی تک تک ملت ایران گشوده خواهد شد. ولی در برابر این امیدهای والا، مردم را به خیابانها کشیدند و به جای رفاهی که زیر پوشش کامل بیمههای اجتماعی رفتن ملت ایران برای آنان به ارمغان آورده بود، تیشه به ریشه فرهنگ و اقتصاد و پیشرفت و غیره زدند. شاهنشاه در پایان این کتاب برای مردم ایران پیام دادند:
پیام من به مردم ایران
در فصول گذشته این کتاب، وضع کلی جهان امروز و خطوط اصلی نظامهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران عصر انقلاب و دورنمای ایران دوران "تمدن بزرگ" را تشریح کردم. زیرا همچنان که در دیباچه این کتاب تذکر دادم آگاهی کامل بر این مطالب را برای هر فرد ایرانی ضروری می دانم تا بدین ترتیب راه پیشرفت ما به سوی "تمدن بزرگ " با ژرفبینی و با همکاری گسترده ملی پیموده شود.
من این راه پر افتخار و شکوهآفرین سرنوشت را در برابر ملت خویش گذاشتهام، زیرا آن را تنها راه تامین سرفرازی و نیک بختی این ملت می دانم و چون بدین حقیقت ایمان راسخ دارم، به عنوان شاهنشاه این سرزمین و رهبر سرنوشت ملت ایران و به عنوان پدر و مربی و دوست و خیرخواه یکایک افراد این ملت، ابلاغ آن را وظیفه خویش در ایفای رسالتی می شمارم که از این بابت به عهده دارم.
برای من چه انگیزهای در این راه بجز عشق به ایران و آرزوی شکوه و سرفرازی آن و تامین خوش بختی و رفاه هر چه بیشتر ملت ایران، میتواند وجود داشته باشد؟ رهبری ملتم در مسیر "تمدن بزرگ" برای من مقام یا اقتدار بیشتری ایجاد نمیکند، زیرا مقام من، مقامی قابل ارتقا نیست. قدرت من نیز، چه از نظر قانونی و چه از لحاظ پیوند روحی خاصی که با لتم دارم، در بالاترین حدی است که میتواند در این کشور وجود داشته باشد. در عوض این امر برای من مستلزم کار طاقتفرسای دایمی با تحریکات و توطئهها و دشمنیهایی است که در غیر این صورت، به احتمال قوی، علتی برای وجود آنها نبود. اگر برای من فقط اسایش شخصی و استفاده قوی، علنی برای وجود آنها نبود. اگر من برای فقط آسایشی و استفاده بی دردسر از امتیازات مقامی که دارم، مطرح بود، سرمشق پادشاهان صد و پنجاه ساله گذشته، سرمشقی جالبتر از آن راه و روشی بود که پدرم و من از آن پیروی کردیم.
بنابراین انگیزه من چیزی جز کوشش در راه تامین حداکثر شکوه و سرفرازی کشورم و حداکثر نیکبختی و رفاه ملتم نیست و نمیتواند باشد. سی و هقت سال است که باه همه توانایی خود در این راه کوشیدهام و مسلما تا روزی که مشیت خداوندی ادامه این رسالت را به من محول فرموده باشد، در همین راه خواهم کوشید. بعد از آن نیز بر اساس شالودهای که ریختهام، این راه با اتکا به عنایات الهی ادامه خواهد یافت و هیچ عاملی، مگر نابودی کلی تمدن جهانی، ملت ایران را از پیمودن آن باز نخواهد داشت.
من هدف نهایی این راه را، رسیدن کشور و ملتم به دوران پرشکوه "تمدن بزرگ" و سپس زیستن در آن دوران و کوشش در سرشاری و غنای باز هم بیشتر آن تعیین کردهام. زیرا نه خودم به چیزی کمتر از این هدف قانع هستم و نه چیزی کمتر از آن را شایسته ملت ایران می دانم. ما در آزمایش تاریخ، بیش از آن اصالت و ارزندگی از خود نشان دادهایم که بتوانیم در عصر حاضر، این سنت پیشگامی را به آسانی کنار بگذاریم. مردم ما نیز بیگمان در زوایای روح و دل خویش آماده آن نیستند که انسانهای درجه دوم و سوم جهان فردا باشند.
ولی اگر باید این راه پرشکوه سرنوشت تا به پایان پیموده شود، لازم است که همه ما آن را با یک دیگر درنوردیم، زیرا یک فرمانده هر قدر هم مصمم و مبارز باشد، به تنهایی نمیتواند کاری بکند و مسئولیت او فقط رهبری صحیح و قاطعانه نیرویی است که در پشت سر وی قراردارد. برای پیشرفت در مسیر "تمدن بزرگ" فردا میباید من و ملتم به اتفاق یک دیگر و با آن همیستگی و یک پارچگی که لازمه هر پیروزی است، در این راه به پیش برویم.
شرایط این پیروزی، همانهایی است که در صفحات این کتاب تشریح کردم. این شرایط فقط مادی نیست، بلکه شرایط معنوی و اخلاقی نیز هست. همچنان که یک سپاه برای پیروزی در پیکار، گذشته از ساز و برگ لازم، به روحیه نیرومند و ایمان استوار نیازمند است، موفقیت ملی ما نیز در عین قدرت و توانایی اقتصادی و ص