وحشی بافقی (غزلیات)/کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد)
از وحشی بافقی
'


کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد این نقد بقا چیست که بیهوده فنا شد
اظهار محبت به سگ کوی تو کردیم گفتیم مگر دوست شود دشمن ما شد
دل خون شد و از دیده‌ی خونابه فشان رفت تا رفته‌ای از دیده چه گویم که چها شد
با جلوه‌ی حسنت چه کند این تن چون کاه انوار تجلیست کزان کوه ز پا شد
رفتیم به خواب غم از افسانه‌ی وحشی او را که به عشرتگه ما راهنما شد