وحشی بافقی (غزلیات)/من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم) از وحشی بافقی |
' |
من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم | اگر وحشی غزالی بود او را رام میکردم | |
درین مدت اگر اوقات من صرف ملک میشد | باو در بزمگاه عیش می در جام میکردم | |
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد | اگر میداشت پایانی منش یک گام میکردم | |
به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم | که تعلیم خلاص بستگان دام میکردم | |
به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بیموقع | غلط کردم چرا این صلح بی هنگام میکردم | |
پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت اورا | شکایت گونهای کز بخت نافرجام میکردم | |
چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی | بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام میکردم |