وحشی بافقی (غزلیات)/خوشست آن مه به اغیار آزمودم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (خوشست آن مه به اغیار آزمودم)
از وحشی بافقی
'


خوشست آن مه به اغیار آزمودم به من خوش نیست بسیار آزمودم
همان خوردم فریب وعده‌ی تو ترا با آنکه سد بار آزمودم
ز تو گفتم ستمکاری نیاید ترا نیز ای ستمکار آزمودم
به مهجوری صبوری کار من نیست بسی خود را در این کار آزمودم
به من یار است دشمن‌تر ز اغیار که هم اغیار و هم یار آزمودم
کسی کز عمر بهتر بود پیشم نبود او هم وفادار آزمودم
اجل نسبت به درد هجر وحشی نه چندان بود دشوار ، آزمودم