وحشی بافقی (غزلیات)/خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست) از وحشی بافقی |
' |
خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست | خواری ظاهر گواه عزت پنهان ماست | |
چشم ظاهر بین بر آزار است وای ار بنگرد | این گلستانها که پنهان زیر خارستان ماست | |
ترک ما کردی و مهر و لطف بیعت با تو کرد | ناز و استغنا ولی هم عهد و هم پیمان ماست | |
بی رضای ماست سویت آمدن از ما مرنج | این نه جرم ما گناه پای نافرمان ماست | |
بر وجود ما طلسمی بسته حرمان درت | کانچه غیر از ماست دیوار و در زندان ماست | |
تلخ داروی است زهر چشم و ترک نوشخند | لیکن آن دردی که ما داریم این درمان ماست | |
عقل را با عشق و عاشق را به سامان دشمنیست | بی خرد وحشی که در اندیشهی سامان ماست |