وحشی بافقی (غزلیات)/جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر) از وحشی بافقی |
' |
جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر | من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر | |
شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی | تو برو بهر علاج دل بیمار دگر | |
گو مکن غمزهی او سعی به دلداری ما | زانکه دادیم دل خویش به دلدار دگر | |
بسکه آزرده مرا خوشترم از راحت اوست | گر سد آزار ببینم ز دل آزار دگر | |
وحشی از دست جفا رست دلت واقف باش | که نیفتد سرو کارت به جفا کار دگر |