وحشی بافقی (غزلیات)/تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو) از وحشی بافقی |
' |
تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو | پاک از همه آلایشی عشق من و دامان تو | |
زینسان متاز ای سنگدل ترسم بلغزد توسنت | کز خون ناحق کشتگان گل شد سر میدان تو | |
از جا بجنبد لشکری کز فتنه عالم پرشود | گر غمزه را فرمان دهد جنبیدن مژگان تو | |
تو خوش بیا جولان کنان گو جان ما بر باد رو | ای خاک جان عالمی در عرصه جولان تو | |
سهلست قتل عالمی بنشین تو و نظاره کن | کز عهد میآید برون یک دیدن پنهان تو | |
بردل اگر خنجر خورد بر دیده گر نشتر خلد | آگه نگردم بسکه شد چشم و دلم حیران تو | |
وحشی چه پرهیزی برو خود را بزن بر تیغ او | آخر تو را چون میکشد این درد بی درمان تو |