وحشی بافقی (غزلیات)/به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (به استغنات میرم سرو استغنا بلند من) از وحشی بافقی |
' |
به استغنات میرم سرو استغنا بلند من | که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من | |
سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین | که نیک است از برای چشم بد دود سپند من | |
من این تار نگه را حلقه حلقه میکنم اما | شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من | |
حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما | به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من | |
شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم | به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من | |
مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او | نصیحت نشنو من گوش اگر میکرد پند من | |
ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم | ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من |