وحشی بافقی (غزلیات)/بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم) از وحشی بافقی |
' |
بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم | دل جنیبت کش و جان غاشیهدارش سازم | |
خواهم این سینه پر از جوهر جانهای نفیس | که به دامان وفا کرده نثارش سازم | |
نفس گرم نگر فیض اثر بین که اگر | بگمارم به خزان رشک بهارش سازم | |
کیست بدخواه تو ای همت پاکان با تو | که به یک آه سحر بهر تو کارش سازم | |
باغبان چمن حسن توام گو دگران | گل نچینند که من با خس و خارش سازم | |
وحشی این دل که عزیزست به هر جا که رود | چندش آرم به سر کویی و خوارش سازم |