وحشی بافقی (غزلیات)/ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی)
از وحشی بافقی
'


ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی در هر دلی خیالی بر هر سری هوایی
آیین بی‌وفایی هم خود بگو که خوب است از چون تو خوبرویی و ز چون تو دلربایی
هر جا سگ تو دیدم رو داد گریه بیخود چون بی‌کسی که بیند از دورآشنایی
آمد به بزم رندان مست از می شبانه مینا شکست جایی ساغر فکند جایی
وحشی وداع جان کن کامد به دیدن تو سنگین دلی ، غریبی ، عاشق کشی ، بلایی