وحشی بافقی (غزلیات)/المنةلله که شب هجر سر آمد

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (المنةلله که شب هجر سر آمد)
از وحشی بافقی
'


المنةلله که شب هجر سر آمد خورشید وصال از افق بخت برآمد
سد شکر که زنجیری زندان جدایی از حبس فراق تو سلامت بدرآمد
شد نوبت دیدار و زدم کوس بشارت یعنی که دعای سحری کارگر آمد
جان بود ز هجر تو مهیای هزیمت این بود که ناگاه ز وصلت خبرآمد
بیخود شده بود از شعف وصل تو وحشی زو درگذر ار او به درت دیرتر آمد