هاتف اصفهانی (غزلیات)/من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی
نسخهٔ تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۳ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکتها)
' | هاتف اصفهانی (غزلیات) (من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی) از هاتف اصفهانی |
' |
من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی کار دل بود که با دل نفتد کار کسی دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی آخر کار فروشند به هیچش این است سود آن کس که به جان است خریدار کسی هاتف این پند ز من بشنو و تا بتوانی بکش آزار کسان و مکن آزار کسی