هاتف اصفهانی (غزلیات)/صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی
نسخهٔ تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۳ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکتها)
' | هاتف اصفهانی (غزلیات) (صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی) از هاتف اصفهانی |
' |
صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی که دارد چون من بیتاب هر سو ناشکیبایی به حسرت زین گلستان با صد افغان رفتم و بردم به دل داغ فراق لالهرویی سرو بالایی به ناکامی دو روز دیگر از کوی تو خواهم شد به چشم لطف بین سوی من امروزی و فردایی به کام دل چو با اغیار می نوشی به یاد آور ز ناکامی از خون جگر پیمانه پیمایی به جان از تنگنای شهر بند عقل آمد دل جنونی از خدا میخواهم و دامان صحرایی به پای سرو و گل در باغ هاتف نالد و گرید به یاد قامت رعنایی و رخسار زیبایی