هاتف اصفهانی (غزلیات)/جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا
نسخهٔ تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۴ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکتها)
' | هاتف اصفهانی (غزلیات) (جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا) از هاتف اصفهانی |
' |
جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا ذره است این، آفتاب است، آن کجا و این کجا دست ما گیرد مگر در راه عشقت جذبهای ورنه پای ما کجا وین راه بیپایان کجا ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب تا در آن وادی مرا از تن برآید جان کجا جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا در لب یار است آب زندگی در حیرتم خضر میرفت از پی سرچشمهی حیوان کجا چون جرس با ناله عمری شد که ره طی میکند تا رسد هاتف به گرد محمل جانان کجا