مثنوی معنوی/مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از نقد فرق نادانستن و بر بسته را از بر رسته

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۲ توسط Pedram.salehpoor (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحهٔ جدید: {{سرصفحه | عنوان = دفتر اول مثنوی | مؤلف = مولوی | قسمت =(مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ای...)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دفتر اول مثنوی (مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از نقد فرق نادانستن و بر بسته را از بر رسته)
از مولوی
'


لیک نادر طالب آید کز فروغ در حق او نافع آید آن دروغ او به قصد نیک خود جایی رسد گرچه جان پنداشت و آن آمد جسد چون تحری در دل شب قبله را قبله نی و آن نماز او روا مدعی را قحط جان اندر سرست لیک ما را قحط نان بر ظاهرست ما چرا چون مدعی پنهان کنیم بهر ناموس مزور جان کنیم