مثنوی معنوی/تمثیل لوح محفوظ و ادراک عقل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (تمثیل لوح محفوظ و ادراک عقل هر کسی از آن لوح آنک امر و قسمت و مقدور هر روزهی ویست هم چون ادراک جبرئیل علیهالسلام هر روزی از لوح اعظم عقل مثال جبرئیلست و نظر او به تفکر به سوی غیبی که معهود اوست در تفکر و اندیشهی کیفیت معاش و بیرون شو کارهای هر روزینه مانند نظر جبرئیلست در لوح و فهم کردن او از لوح) از مولوی |
' |
چون ملک از لوح محفوظ آن خرد | هر صباحی درس هر روزه برد | |
بر عدم تحریرها بین بیبنان | و از سوادش حیرت سوداییان | |
هر کسی شد بر خیالی ریش گاو | گشته در سودای گنجی کنجکاو | |
از خیالی گشته شخصی پرشکوه | روی آورده به معدنهای کوه | |
وز خیالی آن دگر با جهد مر | رو نهاده سوی دریا بهر در | |
وآن دگر بهر ترهب در کنشت | وآن یکی اندر حریصی سوی کشت | |
از خیال آن رهزن رسته شده | وز خیال این مرهم خسته شده | |
در پریخوانی یکی دل کرده گم | بر نجوم آن دیگری بنهاده سم | |
این روشها مختلف بیند برون | زان خیالات ملون ز اندرون | |
این در آن حیران شده کان بر چیست | هر چشنده آن دگر را نافیست | |
آن خیالات ار نبد نامتلف | چون ز بیرون شد روشها مختلف | |
قبلهی جان را چو پنهان کردهاند | هر کسی رو جانبی آوردهاند |