فروغی بسطامی (تضمینها)/شاه بیت غزل بنده سه بیت از شاه است
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (تضمینها) (شاه بیت غزل بنده سه بیت از شاه است) از فروغی بسطامی |
' |
شاه بیت غزل بنده سه بیت از شاه است | که فروزندهتر از گوهر شهوار بود | |
« دل من مایل آن لعبت فرخار بود | جان من در ره آن شوخ دل آزار بود | |
زلف مشکین خم اندر خمش از بوالعجبی | تودهی مشک دمد طبلهی عطار بود | |
مست از خانهی خود چون بخرامد بیرون | دل ز دستش برود هر چه که هشیار بود» | |
ترسم آخر نرسد نوبت خون خواهی من | بس که در ره گذرش کشتهی بسیار بود | |
چنگ در تار سر زلف بتی باید زد | زان که حیف است کسی این همه بی کار بود | |
در ره عشق بریزد آن چه تو را دربار است | ره رو کعبه همان به که سبک بار بود | |
به که در پرده بپوشند رخ خوبان را | راز عشاق چرا بر سر بازار بود | |
زان خریدار سیه چشم غزالانم من | که غزلهای مرا شاه خریدار بود | |
سبب نقطهی ایجاد ملک ناصر دین | که مدار فلکش در خط پرگار بود | |
ملکا شعر فروغی همه در مدحت توست | که چنین صاحب اشعار گهربار بود |