فروغی بسطامی (تضمینها)/این غزل فرمودهی شاه است بشنو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (تضمینها) (این غزل فرمودهی شاه است بشنو) از فروغی بسطامی |
' |
این غزل فرمودهی شاه است بشنو | تا به مهر آید دل پرخشم و کینت | |
«تابم از دل برد زلف عنبرینت | صبرم از کف برد لعل شکرینت | |
تنگ شکر از چه ریزد از دهانت | نقرهی خام از چه خیزد از سرینت | |
عارف شهر ار ببیند روی ماهت | بعد از اینش سجده باید بر جبینت | |
گر قرین در آسمان جویند مه را | میتوان هم بر زمین جستن قرینت | |
شکر میگوید خدای آسمان را | هر که میبیند خرامان بر زمینت | |
تا بسوزانند صورتهای خود را | کاش میدیدند نقاشان چینت | |
گر بریزد خون من بر آستانت | بر نخواهم داشت دست از آستینت | |
هر دو عالم را به یک نظاره کشتی | آفرین بر نرگس سحر آفرینت» |