فخرالدین عراقی (غزلیات)/شوری ز شراب خانه برخاست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (شوری ز شراب خانه برخاست)
از فخرالدین عراقی
'


شوری ز شراب خانه برخاست برخاست غریوی از چپ و راست تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟ کز هر طرفی هزار غوغاست تا جام لبش کدام می داد؟ کز جرعه‌اش هر که هست شیداست ساقی، قدحی، که مست عشقم و آن باده هنوز در سر ماست آن نعره‌ی شور هم‌چنان هست وآن شیفتگی هنوز برجاست کارم، که چو زلف توست در هم بی‌قامت تو نمی‌شود راست مقصود تویی مرا ز هستی کز جام، غرض می مصفاست آیینه‌ی روی توست جانم عکس رخ تو درو هویداست گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه رنگ رخش از پی چه زیباست ؟ ور سرو نه قامت تو دیده است او را کشش از چه سوی بالاست؟ باغی است جهان، ز عکس رویت خرم دل آن که در تماشاست در باغ همه رخ تو بیند از هر ورق گل، آن که بیناست از عکس رخت دل عراقی گلزار و بهار و باغ و صحراست