فخرالدین عراقی (غزلیات)/زان پیش که دل ز جان برآید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (زان پیش که دل ز جان برآید)
از فخرالدین عراقی
'


زان پیش که دل ز جان برآید جان از تن ناتوان برآید بنمای جمال، تا دهم جان کان سود بر این زیان برآید ای کاش به جان برآمدی کار این کار کجا به جان برآید؟ کارم نه چنان فتاد مشکل کان بی‌تو به این و آن برآید هم از در تو گشایدم کار کامم همه زان دهان برآید بر درگهت آمدم به کاری کان بر تو به رایگان برآید نایافته جانم از تو بویی مگذار که ناگهان برآید بنواز به لطف جانم، آن دم کز کالبدم روان برآید کام دل خسته‌ی عراقی از لطف تو بی‌گمان برآید