فخرالدین عراقی (غزلیات)/درین ره گر به ترک خود بگویی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (درین ره گر به ترک خود بگویی)
از فخرالدین عراقی
'


درین ره گر به ترک خود بگویی ببینی کان چه می‌جویی خود اویی تو جانی و چنان دانی که: جسمی تو دریایی و پنداری که جویی تویی در جمله عالم آشکارا جهان آیینه‌ی توست و تو اویی نمی‌دانم چو بحر بیکرانی چرا پیوسته در بند سبویی؟ ز بی‌رنگی تو را چون نیست رنگی از آن در آرزوی رنگ و بویی به گرد خود برآ، یک بار، آخر به گرد هر دو عالم چند پویی؟ مراد خود هم از خود بازیابی عراقی، گر به ترک خود بگویی