فخرالدین عراقی (غزلیات)/با عشق تو ناز در نگنجد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۶ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (با عشق تو ناز در نگنجد)
از فخرالدین عراقی
'


با عشق تو ناز در نگنجد جز درد و نیاز در نگنجد با درد تو درد در نیاید با سوز تو ساز در نگنجد بیچاره کسی که از در تو دور افتد و باز در نگنجد با داغ غمت درون سینه جز سوز و گداز در نگنجد با عشق حقیقتی به هر حال سودای مجاز در نگنجد در میکده با حریف قلاش تسبیح و نماز در نگنجد در جلوه‌گه جمال حسنت خوبی ایاز در نگنجد با یاد لب تو در خیالم اندیشه‌ی گاز در نگنجد آنجا که رود حدیث وصلت یک محرم راز در نگنجد وآندم که حدیث زلفت افتد جز شرح دراز در نگنجد چه ناز کنی عراقی اینجا؟ جان باز، که ناز در نگنجد