عطار (غزلیات)/هر که هست اندر پی بهبود خویش
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۰۲ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (هر که هست اندر پی بهبود خویش) از عطار |
' |
هر که هست اندر پی بهبود خویش | دور افتادست از مقصود خویش | |
تو ایازی پوستین را یاد دار | تا نیفتی دور از محمود خویش | |
عاشقی باید که بر هم سوزد او | عالمی از آه خون آلود خویش | |
نیست از تو یک نفس خشنود دوست | تا تو هستی یک نفس خشنود خویش | |
زاهد افسرده چوب سنجد است | خوش بسوز ای عاشق اکنون عود خویش | |
حلقهی معشوق گیر و وقف کن | بر در او جان غم فرسود خویش | |
چون درین سودا زیان از سود به | پس درین سودا زیان کن سود خویش | |
تا کی از بود تو و نابود تو | درگذر از بود و از نابود خویش | |
آتشی در هستی تاریک زن | پس برون آی از میان دود خویش | |
گر فنا گردی چو عطار از وجود | فال گیر از طالع مسعود خویش |